بنده خدا

نام کاربری: بنده خدا

عضو کوشا

پیامبر اکرم (صلی الله‏ علیه‏ و‏آله):

در بهشت قصرى است که جز روزه داران ماه رجب وارد آن نمى‏ شوند .

حلول ماه رجب و میلاد باسعادت امام محمد باقر (ع) شکافنده علم و دانش بر رجبیون مبارک

با آرزوی بهاری فاطمی در سایه حضرت زهرا (س)

آن روز که پهلوی تو از کینه شکست
دل های مُحبّان تو در سینه شکست
تصویر تو را دِل علی آینه بود
اندوه تو سنگی شد و آیینه شکست


ایام شهادت حضرت زهرا (س) بر شیعیانش تسلیت
آجرک الله یا صاحب الزمان (عج)

به نام حضرت دوست
ارسالی از طرف گروه تذکر
یادی از رفتگان نمایید
با تشکر
یاحق

توجه و مراقبت :

گاهی دیده می شود در دل بعضی از خانم ها چنان شیطان رسوخ کرده که با نامحرم بسیار گرم میگیرند

خصوصا خانم هایی که با نامحرم تماس بیشتری دارند

مانند پرستارها و کسانی که در ادارات و یا شرکت ها کار می کنند و...
باید بیش از دیگران مراقبت نمایند .

کمک خواستن از نامحرم برای کارهای غیر ضروری
سوال کردن از نامحرم در حالی که میتران از محارم پرسید
بحث کردن و خود را وسط انداختن
اظهار فضل کردن به نامحرم
علاقه بیشتر به کارکردن در محیطی که نامحرم هست
و خلاصه همه ی اینگونه موارد در مظان گناه است

و معمولا اینگونه ارتباط ها با لذت و ریبه همراه است و شرعا حرام خواهد بود.
خانم ها نباید در هنگام صحبت کردن با نامحرم صدای خود را رقیق ونازک کنند
به گونه ای که اگر در دل مخاطب مرضی باشد او را به خود جلب کند ؛ اگرچه درباره ی مطالبی عادی صحبت کنند.

بر گرفته از کتاب
"احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آنان"
مطابق با فتاوای آیات و مراجع تقلید

http://www.askquran.ir/thread39084.html#post618008

شما را به دیدن آلبوم عکس جدیدم دعوت میکنم

کوتاه ترین دعا برای بزرگترین آرزو اللهم عجل لولیک الفرج
عیدتان مبارک

   

خلوص پیرزنی که به کلیسامیرفت اماچیزی یادش نمی ماند.

یکشنبه بود وطبق معمول هرهفته خانم نسبتا"مسن محله،داشت ازکلیسابرمیگشت.... درهمین حال نوه اش از راه رسید وباکنایه بهش گفت:مامان بزرگ،تومراسم امروز،پدر روحانی براتون چی موعظه کرد؟ خانم پیر مدتی فکر کرد وسرش رو تکون دادو گفت:عزیزم ،اصلا"یک کلمه اش روهم نمیتونم به یادبیارم!!! نوه پوزخندی زد وبهش گفت: توکه چیزی یادت نمیاد،واسه چی هرهفته همش میری کلیسا!!!!؟؟ مادربزرگ تبسمی برلبانش نقش بست. خم شد وسبدنخ وکامواش رو خالی کرد وداد دست نوه اش وگفت:عزیزم ممکنه بری این را از حوض پرآب کنی وبرام بیاری؟!
نوه باتعجب پرسید:تواین سبد؟؟غیرممکنه با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه!!! رزی درحالی که تبسم برلبانش بود اصرارکرد:لطفا"این کار رو انجام بده عزیزم. دخترک غرولندکنان ودرحالی که مادربزرگش رو مسخره میکرد،سبد روبرداشت ورفت،اما چندلحظه بعد ،برگشت وبا لحن پیروزمندانه ای گفت: من میدونستم که امکان پذیرنیست،ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده!
مادربزرگ سبد روازدست نوه اش گرفت وبا دقت زیادی وارسیش کردوگفت: آره،راست.میگی اصلا"آبی توش نیست اما بنظرمیرسه سبد تمیزترشده،مگه نه؟یه نیگاه بنداز...!