جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: مدافعان حریم و حرم عقیله اهل البیت ،حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۸, ۰۸:۱۹ #91
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
شهید مدافع حرم حضرت زینب (س)پس از به شهادت رسيدن او، پيکرش به شهر بصره در جنوب عراق که محل تولد وي بوده، انتقال داده شد و پس از مراسم تشييع با شکوهي، به خاک سپرده شد. گردان معروف به "گردان أبوالفضل العباس عليه السلام" از چند ماه پيش مسئوليت دفاع از حرم مطهر حضرت زينب سلام الله عليها را برعهده گرفته است. نيروهاي اين گردان را جواناني از عراق، لبنان، سوريه، افغانستان و ديگر کشورها تشيکل داده اند. چند روز پيش اولين نيروي اين گردان به نام "ضياء مطشر العيساوي" 30 ساله از کشور عراق، به شهادت رسيد. او که در راه دفاع از حرم حضرت زينب سلام الله عليها به شهادت رسيد، اولين شهيد اين گردان به شمار مي رود. گفته مي شود پس از به شهادت رسيدن او، پيکرش به شهر بصره در جنوب عراق که محل تولد وي بوده، انتقال داده شد و پس از مراسم تشييع با شکوهي، به خاک سپرده شد.
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۸, ۱۹:۲۹ #92
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
کلنا اخیک یا زینب
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۹, ۱۳:۴۱ #93
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۹, ۱۷:۳۰ #94
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
بوشهرنیوز:برادر شهید باغبانی: هادی تقریبا تمام فیلمهای آوینی را ریز به ریز دیده بود.همرزمش میگفت هادی دنبال روایت فتح ۲۰۱۳ بود. حتی مسئولش میگفت فیلم هایی که هادی گرفته بود به لحاظ فنی واقعا تک است و حتی میتوان گفت یک سبک است.
به گزارش "بوشهرنیوز" هادی باغبانی متولد 1362 و فرزند آخر از سه فرزند خانواده بود. از ابتدای نبرد سوریه بههمراه مستندسازان ایرانی برای ثبت جنایات سلفیها و تکفیریها به این کشور سفر کرده بود. در آخرین جنایت گروههای تروریستی مخالفان حکومت بشار اسد دوشنبه 28 مرداد 1392 به شهادت رسید. باغبانی، خبرنگار و مستندساز ایرانی در درگیریهای مناطق حاشیهای دمشق توسط تروریستهای تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید. رضوانه سه ساله، حاصل چهار سال زندگی مشترک شهید باغبانی است. هادی باغبانی رفت و کوله باری از خاطرات و دغدغه مندی برای تک تک اعضای خانوادهاش به جای گذاشته است. دیدار و گفتگوی تسنیم با خانواده شهید باغبانی به بهانه چهلمین روز شهادتش منتشر میشود. *از کودکی آقا هادی بگویید؟ اخلاقش چطور بود؟
مادر شهید(فاطمه سلطان آقا برار پور): از دوران کودکی در کار هیئت و مداحی بود. از هفت سالگی عضو بسیج شد. نسبت به فرزندان دیگرم، روحیه جنب و جوش بیشتری داشت. مدیریت بسیاری از کارهای هیئت را به او داده بودند چون میدانستند توانمندی گرداندن هیئت را دارد.
قدیم بچهها یا باید توی خانه بازی میکردند یا کوچه. اما من دوست داشتم بچههایم بیشتر در خانه بازی کنند. خانه را برایشان آزاد گذاشته بودم که راحت بازی کنند که جلوی چشمم باشند. هادی و خواهر و برادرش میرفتند بالای رختخوابها و آنها را پایین ریخته و بازی میکردند. من هم چیزی نمیگفتم و اعتراضی نمیکردم. میگفتم بعد از بازی دوباره مرتبشان میکنم ولی حداقل جلوی چشمم بازی میکنند. یک روز هادی رفت بیرون و دوستاش را صدا زد به آنها گفت بیایید خانه ما بازی کنیم. مامان من مهربان است و چیزی نمیگوید. دعوا نمیکند. بیاید بالای رختخواب بازی کنیم. دوستانش هم که آزادی بچههای من را در بازی کردن توی خانههایشان نداشتند، ذوق زده همه آمدند داخل خانه و با رختخوابها بازی کردند. جلوی دوستانش به هادی چیزی نگفتم اما بعد که آنها رفتند بهش تذکر دادم که فقط خودت اینجا میتوانی با رختخوابها بازی کنی دیگر دوستانت را نیاور.
برادر شهید(اسماعیل باغبانی): از زمان بچگی علاقه به فوتبال داشت. اکثر اوقات در زمین مشغول بازی بود و همیشه سرش بوی خاک میداد. فوق العاده پاک بود و منتخب خدا شد. خیلی هم بشاش بود.
*بیشتر با مادر انس داشت یا بابایی بود؟
مادرشهید: در کل بچههای من مادری هستند. پدرش چون به خاطر مسائل کاری کمتر خانه بود و امورات بچه ها بیشتر با من بود باعث شد بچهها بیشتر به من متمایل بشوند.پدرشان راننده قطار و همیشه در ماموریت بود. تمام پیگیری زندگیشان از جنبه دینی و آموزشی و مسائل دیگر با من بود.
مثل پدرش آرام و صبور بود/2000 پوستر عکس از هادی در مراسم تشییع کم آمد * عصبانی هم میشد یا روحیه آرامی داشت؟
مادر شهید: آدم خیلی صبوری بود.خیلی کم عصبانی میشد. مثل پدرش آرام و صبور بود. تنها وقتهایی که عصبانی میشد زمانی بود که گناه میدید. آدم بدحجاب میدید خیلی اعصابش بهم میریخت. رفته بود برخی مناطق شمال تهران برای کاری، بدحجاب زیاد دیده بود خیلی از آن محل بدش آمد. اما در خانه و میان خانواده خیلی مهربان و صبور بود. جانش برای خانوادهاش میرفت. ما هم خیلی خوشحال بودیم بابت این موضوع و حتی گاهی من توصیه هم به او میکردم که مبادا چیزی برای زن و بچهات کم بگذاری یا با آنها نامهربانی کنی. میگفت: مادر خیالت راحت! حواسم هست. به او میگفتم انشاالله پیر شوی و سالهای سال با همسرت زندگی کنی. انشاالله زندگی طولانی داشته باشید. اما دعای ما مستجاب نشد.
همه دوستش داشتند. وقتی شهید شد از عکسش 2000 عدد چاپ کردیم و در تشییع جنازهاش پخش کردیم اما کم آمد. چون بیشتر از 2500 نفر برای تشییع پیکرش آمده بودند.
کلاسهای فیلمبرداری حوزه هنری را از دست نمیداد* چه شد که سراغ مستند سازی رفت؟
پدر شهید: رشته دانشگاهیاش حسابداری بود اما آن را ادامه نداد و لیسانس علوم ارتباطات اجتماعی گرفت. بعد از آن به مستند سازی و خبرنگاری روی آورد. کلاس های حوزه هنری را شرکت می کرد. تا زمانی که برای اولین بار سوریه رفت. بار دوم بعد از عید فطر 19 مرداد92 که به سوریه رفت و 28مرداد هم که شهید شد. در کارش بسیار مصمم بود. هرکاری قرار بود اقدام کند دو دل نبود و سریع انجام میداد. زمانی که میخواست ازدواج کند به خواهرش صفتهای همسر ایده آلش را گفت و خیلی طول کشید تاهمسرش را پیدا و ازدواج کرد. خوشحالم از اینکه عمرش در دنیا و آخرت با عزت بود. خداوند به ما مژده داده که شهدا زنده هستند.
برادر شهید: هادی به درس خیلی اهمیت می داد. روی تحصیلات همسرش هم فوق العاده حساس بود. دیدار خانواده برایش بسیار مهم بود. دوتا چیز ما را از هم جدا می کرد یکی درس همسرش بود و یکی هم درس خودش بود. خودش شبهای جمعه دو ساعت کلاس فیلم برداری می رفت. همیشه میگفت دوساعت بسیار مفید برای من است. میگفت کلاس حوزه هنری که از طرف دفتر آقا پایه گذاری شده فوق العاده خوب است و هیچ وقت آن را از دست نمیداد و اگر آن را از دست می داد انگار نمازش را از دست داده و غصه میخورد.
خیلی به عشق وجودیش اهمیت می داد. به آنچه دلش می گفت عمل می کرد. پدرم گاهی می گفت تو که همینجا کار داری و زندگی خوبی هم داری چه اصراری هست بروی در جاهای دیگر. این حرفها برای 5سال پیش است. یعنی از سالی که هادی دیگر خطش را عوض کرده بود و به سمت علایقش رهنمون شده بود. و تمرین میکرد برای کارهای دیگر. به واسطه شغلی که داشت رشتهاش را هم عوض کرد و توانست آن را پرورش دهد و به هدفش که قرب الهی بود برسد.
مادر شهید: بچه های ما آزاد بودند. ما زیاد به علاقههایشان دخالت نمیکردیم و میگفتیم هر طور که خودتان راحتید.
پدر شهید: ما به فرزندانمان آزادی داده بودیم. من به آنها از همان روزهای اول مدرسه رفتنشان گفته بودم که اگر مدرسه اردو میبرند و خواستید همراهشان بروید همیشه اسمتان را اول بنویسید چون من موافقم. استقلال بچهها برایم مهم بود. از بچگی به طور مستقل بار آمدند. به مدرسه هم گفتم که من اجازه اردو رفتن را به بچههایمان دادهایم. چون از کوچکی آنها را به صورت مستقل بار آوردیم. به ما تکیه نداشتند و ما هم در کارهایشان دخالت نمیکردیم.
البته خیلی ما را در جریان کارهای مستندسازیاش نمیگذاشت. از سفرهای سوریهاش هم من و مادرش اطلاعی نداشتیم. حتی سفر کربلا هم به همین صورت رفت. میخواست طوری کربلا برود که کسی متوجه نشود. آن موقع هنوز مجرد بود. هفت هشت سال پیش بود. دخترخالهاش اتفاقی او را سر مرز دید و مچش را گرفته که کجا میروی؟ او هم گفته بود کربلا. دختر خالهاش گفته بود پدر و مادرت که خبر ندارند؟ ما خبر نداشتیم؟ اما هادی نمیخواست شلوغ کرده و به همه بگوید.یک مرتبه رفت و فقط به من زنگ زد و گفت که من دارم میروم کربلا. سوغات هم هیچ چیز نخرید. مادرش مجبور شد هرچه در صندوق داشته به عنوان سوغات درآورد.
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکر
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۹, ۱۷:۳۱ #95
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
* از راهی که انتخاب کرده بود راضی بودید؟
پدر شهید: چون انتخابش اسلام بود ما هم خوشحال بودیم و چون مسیرش درست بود، مشکلی نداشتیم و قبولش داشتیم.
میگفت صدای تیر و ترکشهایی را که از بالای سرم رد میشود، میشنوم/میگفت باید وقایع را از نزدیک ببینم و به گفته دیگران اکتفا نمیکرد *از جریانات سوریه چه خاطراتی برایتان تعریف میکرد؟
مادر شهید: سوریه که میرفت، زنگ میزد و موبایلش را روبروی حرم میگرفت و میگفت مادر آرزو کن من الان روبروی حرم بانو حضرت زینبیا حضرت رقیه
هستم حرف بزن و دعا کن.
برادر شهید: یک بار بحث شجاعت و دلیری با هادی میکردیم و زیاد در این رابطه به خودمان امتیاز ندادیم. اما بار اول که از سوریه برگشته بود میگفت من صدای تیر و ترکشهایی را که از بالای سرم رد میشود می شنیدم. مثل صدای مگس و پشه است بالا سرم نزدیک هستند. آنجا فهمیدم شجاعت و دلیری او خیلی بالاتر از این حرفهاست. بهش گفتم حالا چرا اینقدر جلو میروی؟ از عقب زوم کن همین را میگیرد دیگر. گفت: نه از جلو زاویه فرق میکند. نوع فیلمبرداریها فرق میکند. هادی میگفت خودم باید وقایع را از نزدیک ببینم و به گفتههایی که همرزمهایش میگفتند اکتفا نمیکرد.
یک بار هم تعریف میکرد در یک ساختمان نیم کاره بودیم که سلفیها دنبالمان بودند. بالای سرمان بودند و ما تا صبح همانجا خوابیدیم تا اینها از بالای سرمان بروند. فوق العاده جسارت داشت و ثبت وقایع برایش مهم بود و به کارش ایمان داشت و جانش را در این راه گذاشت. همرزم او میگفت که هادی پابه پای ما بود در همه کارها ما را همراهی میکرد.
برادر شهید: دنبال نشان دادن ارزشها به همه جهان بود. یکی از آرزوهایش ساخت مستند از سوریه بود. تجربه زیادی نداشت فقط تعدادی فیلمهای مستند ساخته بود. خودش را در این مدت تقویت کرد. فیلمهای شهید آوینی را میدید و تفسیر میکرد. در ایران که خداروشکر جنگ نیست. اما ظلم در سوریه مشهود است. در ایران چنین چیزی وجود ندارد. هادی در پی این بود که حرف مظلومان را به جهانیان برساند. دغدغه این را داشت که با استفاده از هنرش به اهدافش برسد.
در دست نوشتههایش نوشته بود که از کارهای مالی بیزار است و دوست دارد سراغ رسانههای اسلامی و انقلابی برود. نوشته باید ارزشها را به دنیا و جهانیان نشان دهم. این جملات را نوشته است و گفته "دنیا و جهانیان". این اهداف و آرمانها خیلی مهم است. به اهدافی که داشت تا حدی عمل کرد.
شهید هادی باغبانیبچههای فامیل هادی را به نام "عمو خوبه" میشناختند/دوستان قدیمی زیر تابوتش را گرفته و میگفتند هادی زندگی ما را تغییر داد *به نظرتان کدام ویژگی اخلاقیاش برجسته بود و او را به توفیق شهادت رساند؟
برادر شهید: چون هیأتی بودیم و مرتب هیأت میرفتیم یک دعای خاصی برای شهیدان داشتیم. در مراسم هیأت شعر کجایید ای شهیدان خدایی را میخواندیم و بعد هم طلب شفاعت از شهیدان. و دعایی که خدایا ما را جزء شهیدان قرار بده. وقتی بچه با این عقاید بزرگ شود و سر سفره نان حلال رشد کند. دیگر با این مسائل انس میگیرد. وقتی آمدیم تهران، مادرم پرس و جو کرد و این هیأتی را که میرفتیم پیدا کرد و ما را فرستاد آنجا.
هادی راهش را از اهل دنیا جدا کرده بود. این همه عکاس و فیلمبرداری داریم که دغدغه ندارند. یا هر کاری که دوست دارند انجام میدهند و حتی بعضا شاید در روال کارشان خلاف هم بکنند. ولی هادی از همان اول راهش را از اینها جدا کرده بود.
این اواخر آقا هادی از نظر معنوی و عملی به ظهور و بلوغ رسیده بود. به همه محبت میکرد. وقتی می آمد دختر من را نوازش میکرد. میگفت باید به کودکان بیشتر محبت کرد. تمام بچههای فامیل هادی را به نام "عمو خوبه" میشناختند. در تشیع جنازه اش دوستان هئیت قدیمی ما که 16 سال بود از آنها بیخبر بودیم و دیگر ندیده بودیمشان زیر تابوتش را میگرفتند و میگفتند زندگی ما را هادی تغییر داد.
برادر شهید: شهید آوینی خیلی برایش مهم بود. روز و شبش شهید آوینی شده بود. شهید آوینی عشقش بود. عشق هادی فیلمهای شهید آوینی بود. هم از نظر فنی، تکنیکی و هم ساختاری، نوشتاری با فیلمهای شهید آوینی خیلی تمرین میکرد. مسلما تا علاقهای از لحاظ فنی نباشد عشقی نشان نمیدهد. حتی خیلی زود فرد را خسته میکند. منتها هادی به کارش عشق داشت. تقریبا تمام فیلمهای آوینی را ریز به ریز دیده بود.همرزمش میگفت هادی دنبال روایت فتح 2013 بود. حتی مسئولش میگفت فیلم هایی که هادی گرفته بود به لحاظ فنی واقعا تک است و حتی میتوان گفت یک سبک است. سبکی که خود هادی درست کرد و حتی میتوان این سبک را به نام او معرفی کرد.
قبل از سوریه، کار مستند بیداری اسلامی در دست داشت/تا لحظه آخر دوربین را از خود جدا نکرد؛ وقتی شهید شد، دوربینش دست تکفیریها افتاد * قبل از سوریه چه کارهایی ساخته بود؟ همه کارهایش مرتبط با بحث مقاومت بود؟
برادر شهید: قبل از سوریه، کار مستندش فیلمبرداری بیداری اسلامی بود. زمانی که سران بیداری اسلامی در ایران بودند. هادی فیلم بردار مرکزش بوده است. مستند سازی را البته به صورت جدی از سوریه شروع کرد. ابتدا یک 45 روز رفت که فیلمهایی را در مورد بسیج نیروهای سوریه تولید کرد و آورد. سری دوم در مناطق آزاد شده سوریه توسط ارتش سوریه رفته بود برای شناسایی که حدود 24 ساعت فیلم گرفت و بعد شهید شد.
خیلی در ارتباط با رسانه اسلامی شوق داشت. آیتم سازی اینترنتی داشت در ارتباط با مقاومت اسلامی در سوریه. در یوتیوب هم الان کارهایش هست. هادی تا لحظه آخر دوربین را از خود جدا نکرد. وقتی شهید شد، دوربینش دست تکفیریها افتاد و فیلمهای که هادی تا لحظه آخر شهادت گرفته توسط آنها در بی بی سی و رسانههای ضد انقلاب پخش شده است. به نظرم این هم کار خدا بود. شاید زمان آن فرارسیده بود که این فیلمها توسط همین عوامل سلفی پخش شود و همه مقاومت هادی و دوستانش در سوریه را ببینند.
اسماعیل؛ برادر شهید باغبانیدر مورد کار مستند برای بیداری اسلامی با ذوق و شوق میگفت: "این توئی و این همه..." *شما به عنوان تنها برادرش چقدر از فعالیتهایش اطلاع داشتید و چقدر حمایتش میکردید؟
بحث سوریه را فقط به من گفته بود. پدر و مادرمان اطلاعی نداشتند. بار اول هم که رفته بود به من شرایط آنجا را کامل توضیح داد. اینکه پدرم میگویند دوست داشتند بچههایشان مستقل بار بیایند و متکی به ما نباشند درست است. مثلا در بحث تغییر رشته دانشگاهی هادی، چون علاقه داشت ما مانع نمی شدیم. وقتی به پدرم موضوع تغییر رشته را گفتند. گفت: خب این رشته عشقش است. من نمیتوانم مانع او بشوم که در رشته مورد علاقهاش درس بخواند. چون کاری بود که دوست داشت ما حمایتش می کردیم.
در مسائل کاریش از بیداری اسلامی تا سوریه من همه را در جریان بودم. در بیداری اسلامی با ذوق و شوق تعریف میکرد و میگفت: "این توئی و این همه..." فوق العاده شوق داشت.
رضوانه؛ فرزند شهید باغبانیهادی هیچ وقت با ما بحث شهادت نمیکرد. هیچ وقت هدف و آرمانش را به ما لو نداد. مگر در نوشتههایش که ما ندیده بودیم تا این اواخر که بعضی از این نوشتهها را دیدم. فقط هدفهای دنیویاش را با من در میان میگذاشت. شاید از این اهداف آرمانی چیزی به من نمیگفت چون فکر میکرد من جلویش را میگیرم.
آدم اهل دنیایی نبود. خانهاش استیجاری است و هیچوقت هم ماشین نداشت. از نظر دنیایی هیچ چیزی برای خودش جمع نمی کرد و فقط در بحث کارش، عشقش و آرمانش اقناع می شد. یادم میآید یک مستندی را از یک بنده خدایی دیده بود و خیلی خوشش آمده بود. من هم به این موضوعات علاقهای نداشتم. و در تخصص کاریم هم نبود. خیلی با ذوق و شوق آن فیلم را در لب تاب من ریخت و گفت این را حتما ببین. من فراموش کردم. هفته بعد دوباره همدیگر را دیدیم گفت آن فیلم را دیدی؟ گفتم نه؟ دوباره یک هفته گذشت و با ذوق و شوق پرسید: فیلم را دیدی؟ گفتم نه گفت ای بابا ناامیدم کردی. خیلی شوق داشت. خودش که سریع کار را انجام میداد و میدید که ما آن شوق را در کارش نداریم افسرده میشد. به کارش علاقه فراوانی داشت و راه صد ساله را یک شبه رفته بود.
همسر شهید باغبانی*نحوه شهادتشان چگونه بود؟
برادر شهید: ظاهرا تکفیریها درون یک گودالهایی کمین کرده بودند و زمانی که هادی فیلمبرداری میکرده از دوطرف او را هدف قرار داده و تیراندازی میکردند. به شکل رگباری هادی را به تیربار گرفتند.
*خبر شهادتش را چطور به شما دادند؟
برادر شهید: یک ماه پیش از اینکه برای بار دوم به سوریه برود، از طرف محل کار من یک منطقه تفریحی را در نظر گرفته بودند برای کارکنان. من و هادی هم کههمیشه با هم بودیم بنابراین از هادی پرسیدم میآیی دیگر؟ گفت بله اسم او را هم در برگه نوشتم. اسم هادی و همسر و دخترش و خانواده من و مادرم در برگه بود. اما ده روز قبل از رفتن به من گفت شاید من نتوانم بیام. گفتم بگذار این یک سفر را خوش باشیم. بیا با ما. هادی سفر خارجی زیاد می رفت. اما برعکس سفرهای قبلی که با مقدمات بیشتری میرفت اینبار خلاصه و کوتاه خداحافظی کرد. یک اس ام اس خدانگهدار قبل از اینکه برود به من داد و رفت. هر چقد زنگ زدم دیگر در دسترس نبود و پریده بود.
ولی خدا را شکر خیلی مقاوم بود. پشت سر جنازه هادی هم موقع تشییع دعا میکرد که خدایا این شهید را از ما قبول کن. خانواده کلا قوی بودند. سخت بود. کسی که در خانواده تاثیر گذار بوده و به مثابه یک وزنه بوده است رفتنش خیلی سخت است. مسلما امروز اگر وجود نازنینش نیست. اما خودش و هدفش هست. خیلیوقتها حضورش را حس میکنم. انشاالله که دست ما را هم بگیرد.
* رضوانه چقدر از شهادت پدر اطلاع دارد؟
برادر شهید: خیلی الان این موضوع را درک نمیکند. هرچند گاهی میگوید که پدرم تیرخورده اما چون پدر رضوانه ماموریت زیاد میرفت او عادت دارد که پدرش را دیر به دیر ببیند. هادی خودش هم میگفت زیاد زنگ نمیزنم که خانواده عادت به بودنم نکنند.
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۲/۰۷/۱۱, ۱۴:۰۵ #96
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
http://www.askquran.ir/thread41505-10.html#post627595
شب جمعه شهدای مدافع حرم و ایرانی را در سوریه یاد کنیم
قسمتی از وصیتنامه مدافع حرم شهیدعلی عسگری:
#8کلیک
بنده همیشه آرزو داشتم که در زمان سیدالشهدا بودم و در رکابش جهاد میکردم اما دیدم الان هم فرق با آن زمان نمی کند شیعیان در سرزمین شام در ظلم و ستم هستند حتی بارگاه احیاگر عاشورا حضرت زینب کبری مورد تعرض لشکر کفر واقع شده الان که این وصیتنامه را می خوانید امیدوارم حضرت زینب مرا به عنوان پاسدار حرمت بارگاه مبارکش و مدافع شیعیان مظلومش پذیرفته باشد.
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 6
-
۱۳۹۲/۰۷/۱۲, ۱۰:۱۳ #97
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
تشییع پیکر شهید مدافع حرم در جهرم /تصاویرپیکر مطهر جهانپور شریفی شهید مدافع حرم حضرت زینب (س) در جهرم تشییع و برای خاکسپاری به زادگاهش روستای پر زیتون میمند منتقل شد.
به گزارش شیرازه، روز گذشته پیکر شهید جهانپور شریفی، شهید مدافع حرم حضرت زینب (س) با حضور مسئولان کشوری و لشکری از میدان شهدا تا میدان لاله، بر دوش مردم جهرم تشییع و برای خاکسپاری به زادگاهش روستای پر زیتون میمند منتقل شد. شریفی در سالروز ولادتش 25 شهریور ماه امسال به درجه رفیع شهادت نائل آمده بود.
سایت مداحان شیراز
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 5
-
۱۳۹۲/۰۷/۱۲, ۱۰:۲۷ #98
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
ما همچنان خواهیم جنگید یا سوزانده خواهیم شد و یا لگد کوب، اما نمی گذاریم حضرت زینب(سلام الله علیها) باری دیگر توسط پیروان یزید مورد حمله قرار بگیرد، ما رزمنده های بیشتری را خواهیم فرستاد تا جائیکه یک دیوار انسانی در مقابل هرگونه هجومی نسبت به مراقد اهل بیت (علیهم السلام) تشکیل شود.
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۷/۱۲, ۱۰:۳۳ #99
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
مردم نجف با حضور تعدادی از شخصیت های احزاب شیعی و افراد نظامی و... پیکر 23 شهید مدافع حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) را تشییع کردند.در روزهای گذشته23 شهید مدافع اهل بیت (علیهم السلام) که شامل
9شهید عربستانی،
8 شهیدبحرینی
و6شهید کویتی
را تشییع نمودند
کسانیکه علیه تروریست های وهابی ایستادند و از مقدساتشان دفاع نمودند.
سخنران مراسم فرمود: ما همچنان خواهیم جنگید یا سوزانده خواهیم شد و یا لگد کوب، اما نمی گذاریم حضرت زینب(سلام الله علیها) باری دیگر توسط پیروان یزید مورد حمله قرار بگیرد، ما رزمنده های بیشتری را خواهیم فرستاد تا جائیکه یک دیوار انسانی در مقابل هرگونه هجومی نسبت به مراقد اهل بیت (علیهم السلام) تشکیل شود.
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۲/۰۷/۱۲, ۱۰:۳۴ #100
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
نقل کرده اند :آنقدر امام زمان(عج)روضه عمه زینب(س)را دوست دارد که وقتی
از ایشان پرسیدند آقا جان شما که می گویید «و لابکین لک بدل الدموع دما...
اگر اشک چشمم خشک شود خون برایت می گریم»برای کدام مصیبت اینچنین
می گریید؟برای گودی قتلگاه؟برای اباالفضل العباس؟برای قاسم بن حسن؟
برای علی اصغر؟...
امام زمان(عج) اینچنین پاسخ می دهند:این چنین گریه ای باشد برای اسارت عمه ام زینب(س)...سید جان!شب عملیات یکی از همرزمانت ناگهانی وارد اتاقت شد و شما
را در حالی که صدای مداحی به گوش می رسید غرق در اشک چشم دید
میشه برامون بگی این اشک چشم برای کدوم مصیبت بود؟
آقا سید!جواب این سوال رو با شهادتت در راه اسارت عمه زینب(س)
به ما دادی...
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری