-
۱۳۹۰/۰۶/۱۱, ۱۲:۲۴ #71
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,764
- مورد تشکر
- 6,862 پست
- حضور
- 15 روز 10 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
جمع بندی و نتیجه گیری 8
پرسش ششم:
در سوره حجر (آیات 61 تا 74) داستان لوط (ع) و قومش آمده و در سوره هود (آیات 77 تا 82) هم همین داستان آمده. در جملاتی از این دو داستان تفاوت روایت دیده می شود مثلا در سوره هود، «اتقوا الله» و «پیشنهاد ازدواج دختران»، قبل از دفاع از مهمانان آمده و در سوره حجر بعد از دفاع از مهمانان آمده؛ آیا این دلیل بر تناقض است؟
پاسخ:
خیر، تناقضی وجود ندارد زیرا:
الف) شرایط تناقض در این دو داستان فراهم نیست؛ علمای منطق در بحث تناقض قضایا می فرمایند: برای اینکه دو قضیه (یعنی دو جمله و دو گفتار) با هم متناقض باشند، آن دو قضیه باید در هشت مورد متحد و مانند هم باشند و در سه مورد هم با یکدیگر اختلاف داشته باشند و اگر چنین نباشد، تناقضی بین آن دو قضیه وجود ندارد. در این دو داستان، آن شرایط موجود نیست لذا تناقضی هم وجود ندارد.
ب) روایت سوره هود بر طبق رخداد طبیعی داستان است اما در سوره حجر، چنین ترتیبی لحاظ نشده، حالا نکته اش چیست، بحثی دیگر است اما قراین متعددی این ادعا را ثابت می کند که در پرسش بعدی عرض می شود.
*(درباره مفهوم تناقض و نیز شرایط تناقض قضایا، در این پست (45) توضیح نسبتا مبسوطی عرض کرده ام و تکرار نمی کنم. لطفا مراجعه و مطالعه فرمایید.)
ویرایش توسط صدیقین : ۱۳۹۰/۰۸/۱۰ در ساعت ۱۳:۳۰
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً (نساء/69)
و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيق هاى خوبى هستند
-
۱۳۹۰/۰۶/۱۱, ۱۲:۲۶ #72
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,764
- مورد تشکر
- 6,862 پست
- حضور
- 15 روز 10 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
جمع بندی و نتیجه گیری 9
پرسش هفتم:
چه دلیل وجود دارد که روایت سوره هود (آیات 77 تا 82) بر طبق رخداد طبیعی داستان بیان شده اما در سوره حجر (آیات 61 تا 74)، چنین ترتیبی لحاظ نشده و داستان مطابق رخداد خارجی زوایت نشده؟
پاسخ:
مقدمه:
قرآن کریم در سوره هود، آیه 70 می فرماید:
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ (69)
فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ (70)
فرستادگان ما [فرشتگان] براى ابراهيم بشارت آوردند گفتند: «سلام!» (او نيز) گفت: «سلام!» و طولى نكشيد كه گوساله بريانى (براى آنها) آورد.(69)
(اما) هنگامى كه ديد دست آنها به آن نمى رسد (و از آن نمى خورند، كار) آنها را زشت شمرد و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوى قوم لوط فرستاده شده ايم!»(70)
فرشتگان قبل از اینکه به سراغ لوط (ع) بروند، ابتدا نزد ابراهیم آمده بودند اما ابراهیم (ع) هم در ابتدا فرشتگان را نشناخت لذا برایشان غذایی آماده کرد اما سر سفره می بیند که آنها دست به غذا دراز نمی کنند و چیزی نمی خورند، زیرا فرشته نمی تواند غذای مادی بخورد! اینجاست که نگران می شود و فرشتگان هم که متوجه این مطلب می شوند خود را معرفی می کنند که رسول الهی و فرشته عذاب قوم لوط (ع) هستند.
همین فرشتگان وقتی به لوط (ع) می رسند، لوط (ع) هم آنان را در ابتدا نمی شناسد لذا از اینکه کسانی به هیأت مردانی غریبه وارد منطقه اش شده اند، با توجه به اعمال شنیع قومش، از حضور آنان نگران می شود:
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصيبٌ (هود/77)
و هنگامى كه رسولان ما [فرشتگان عذاب] به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پريشان گشت و گفت: «امروز روز سختى است!» (زيرا آنها را نشناخت و ترسيد قوم تبهكار مزاحم آنها شوند.)
-------------------------
شاهد مدعا:
این بخشی از ماجرا بود که در سوره هود آمده؛
حالا قرینه اینکه ترتیب طبیعی در سوره هود بیان شده و نه در سوره حجر، چیست؟
در سوره حجر در آیات 63 و 64 و 65، بعد از اینکه لوط از آمدن فرشتگان نگران می شود، آنان تمام جریان را برایش نقل می کنند (اینکه ما که هستیم و برای چه آمده ایم و اینکه قرار است عذاب بیاید و اینکه شما چگونه از شهر خارج شوید) و سپس در ادامه جریان هجوم قوم لوط و سخنان آنان آمده است.
اما در سوره هود بعد از نقل تمام داستان و هجوم قوم لوط و ... در آیه 81 می فرماید: فرشتگان خود را معرفی کردند (اینکه ما فرشته ایم و اینها دستشان به ما نمی رسد و قرار است عذاب بیاید و ...).
منطق جریان و به قول شما دوست گرامی، سیاق و ساختار داستان، اقتضا می کند که لوط (ع) تا بعد از جریان هجوم قومش، نداند که آن افراد ِ مهمان، فرشته اند؛ زیرا اگر می دانست آنها فرشته اند، در آن صورت دیگر جای نگرانی نداشت زیرا آن پیامبر بزرگ، بهتر از من و شما می دانست که هیچگاه دست کسی برای تجاوز، به فرشته نمی رسد! زیرا فرشته جنبه مادی ندارد و نه غذا می خورد و نه کسی می تواند به او دست یابد و ...
بله، در آن حال، به اذن الهی به هیأت و صورت انسان تمثل پیدا کرده بودند؛
مانند تمثل جبرئیل امین برای حضرت مریم (س) که به هیأت یک مرد بر او ظاهر شد که جریانش در سوره مریم آمده و مریم (س) هم ابتدا او نشناخت و نگران شد اما با معرفی جبرئیل امین، او را شناخت و آرام شد:
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّااین منطق طبیعی روایت داستان هماهنگ با داستانی است که در سوره هود (ع) آمده است پس روایت سوره هود، بر طبق حادثه و رخداد طبیعی ماجرا است یعنی اینکه ماجرا در بیرون دقیقا به چه ترتیبی رخ داده است اما روایتی که در سوره حجر وجود دارد، روایت بر طبق طبیعت حادثه و ترتیب بیرونی ماجرا نیست و این ترتیب بیرونی حادثه، در روایت داستان وجود ندارد؛ که بر اساس نکات دیگری بوده که بیان و توضیح آن، ما را از محل بحث خارج می کند.
قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا (مریم/17تا19)
و آن گاه كه از همه خويشانش به كنج تنهايى محتجب و پنهان گرديد ما روح خود را (روح القدس كه فرشته اعظم است) بر او فرستاديم و او در صورت بشرى زيبا و راست اندام بر او ظاهر شد.
مريم گفت: من از تو پناه به خداى رحمان مى برم اگر مرد پرهيزكارى هستى.
گفت: من فرستاده خداى توام، آمده ام تا تو را پسرى بخشم بسيار پاكيزه و پاك سيرت.
این یک مطلب ساده و روشن است که می توان یک رخداد را به هزار شکل مختلف در قالب یک داستان نقل کرد و در عین حال که همه این روایتهای مختلف می تواند صحیح باشد، اما با یکدیگر هم متفاوت باشند! به خاطر اینکه: در یک داستان، ترتیب طبیعی رخداد لحاظ شده و در داستان دیگر این ترتیب لحاظ نشده! در یک داستان، به نکته ای از حادثه بیشتر پرداخته شده که در داستان دیگر بدان اهمیتی داده نشده! در یک داستان، بخاطر موضوع و شاهد مثال بحث، تنها یک قسمت ماجرا نقل شده که در داستان دیگر چنین موضوع و بحثی در میان نبوده لذا آن قسمت نقل نشده و ... ؛ تمام اینگونه روایتهای داستان می تواند بین نقل های داستان تفاوت ایجاد نماید اما در عین حال همه نقل ها هم درست باشد.
...والحمد لله رب العالمین...
ویرایش توسط صدیقین : ۱۳۹۰/۰۶/۱۲ در ساعت ۰۷:۱۰
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً (نساء/69)
و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيق هاى خوبى هستند
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری