دكتر افروغ در گفت‌وگو با تابناك؛
از خطاهاي بزرگ مسئولان چشم پوشي مي‌كنيم!
اوايل انقلاب، برخي مي‌گفتند ما حزب را براي چه مي‌خواهيم؟ ما مرجعيت داريم. من واقعا معني اين گفته‎ها را متوجه نمي‎شوم. شكر خدا که به خير گذشت. مرجع تقليد كه نبايد كاركرد حزبي داشته باشد.ممكن است يك مرجع تقليد، محل رجوع افرادي از احزاب گوناگون باشد؛ بنابراين، اگر قرار باشد كه مرجع تقليد جايگزين حزب شود، بايد فتاواي سياسي و حزبي بدهد و تصور کنيد که چه رخ خواهد داد!
كد خبر: ۳۳۰۱۱تاريخ انتشار: ۰۸:۴۱ - ۲۸ دي ۱۳۸۷تعداد بازديد: ۸۴۵۹
در انتخابات رياست جمهوري نهم، بيش از آن که بله به شخص باشد، بله به شعارها و مجموعه برنامه‎هايي بود که جامعه عطشي نسبت به آن داشت و مردم بر حسب آن عطش و انزجار از چيزي و از کسي، اين انتخاب را انجام داده‏اند.

از خطاهاي بزرگ مسئولان چشم پوشي مي‌كنيم!دكتر افروغ در گفت‌وگو با «تابناك»، با بر شمردن ويژگي‌ها و شرايط سياسي جامعه گفت: جامعه ما عقلانيت سياسي و غير سياسي لازم و مطلوب را ندارد؛ يعني اگر جامعه ما نسبت به مفاهيم عقلاني‏تر برخورد مي‎کرد، رفتار کانديداهاي ما هم عقلاني‏تر مي‎بود. اگر آن عقلانيت مطلوب در جامعه وجود داشت، ما هم اکنون احزاب تعريف شده داشتيم، چون بلافاصله تا سخن از برنامه مي‏شود، پاي حزب و عقلانيت به ميان مي‎آيد و بايد گفت که ما احزاب شناخته شده و مردمي ‎تعريف شده با استراتژي و برنامه و مسلک سياسي مشخصي نداريم.

در دوره توسعه سياسي، برخي تلاش کردند يکسري کارهايي انجام دهند و اصل اين بود که با ورود به رابطه ساختاري قدرت ـ ثروت، تحولي در عرصه مدني ايجاد کنند؛ البته اين که تا چه ‏اندازه در اين کار موفق بودند، جاي بحث دارد! در اين بين، نبايد از نقش چهره‎هاي تأثيرگذار و روشنفکرهاي حقيقت‏گرا و بيداردل در عرصه مدني غافل بود، چرا که آنان مي‏توانند با تلطيف اين رابطه، زمينه‌ساز عقلانيت و نگاه راهبردي باشند.

نقش عالمان حوزوي، عالمان دانشگاهي و روشنفكران و نهادهاي مدني، بايد بسيار پررنگتر از اينها باشد، به ‌ويژه نقش حوزه‌هاي علميه به دليل قرابت زيادي كه با مباني ايدئولوژيك اين نظام دارند، بسيار برجسته است. البته اگر تفسير نادرستي از قدرت داشته باشند و قدرت را به قدرت رسمي تقليل دهند و از قدرت مدني غافل شوند، اين غفلت در وهله نخست، گريبان خود آنها را خواهد گرفت. در چنين شرايطي، شما نبايد توقع داشته باشيد كه ما شاهد يك قدرت نقد قوي در عرصه عمومي و بالطبع، يك عقلانيت چشمگير در جامعه و وجود احزاب شناخته ‌و تعريف‌ شده باشيم.

اوايل انقلاب، برخي مي‌گفتند ما حزب را براي چه مي‌خواهيم؟ ما مرجعيت داريم. من واقعا معني اين گفته‎ها را متوجه نمي‎شوم. شكر خدا که به خير گذشت. مرجع تقليد كه نبايد كاركرد حزبي داشته باشد، چون حزب با گروه‌ها پيوند خورده و از مؤلفه‌هاي فرآيند تفكيك است، در حالي كه مرجعيت تقليد با فرآيند انسجام گره خورده است.
ممكن است يك مرجع تقليد، محل رجوع افرادي از احزاب گوناگون باشد؛ بنابراين، اگر قرار باشد كه مرجع تقليد جايگزين حزب شود، بايد فتاواي سياسي و حزبي بدهد و تصور کنيد که چه رخ خواهد داد!
بايد درس بگيريم از گذشته و تجربه ديگر كشورها را ببينيم و به سمتي برويم كه جامعه ما خواهش عقلاني‌تري داشته باشد.

رئيس كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در ادامه در زمينه جايگاه احزاب و ضرورت به وجود آمدن حزب ها و گروه هاي پويا در كشور افزود: اوايل انقلاب، برخي مي‌گفتند ما حزب را براي چه مي‌خواهيم؟ ما مرجعيت داريم. من واقعا معني اين گفته‎ها را متوجه نمي‎شوم. شكر خدا که به خير گذشت. مرجع تقليد كه نبايد كاركرد حزبي داشته باشد، چون حزب با گروه‌ها پيوند خورده و از مؤلفه‌هاي فرآيند تفكيك است، در حالي كه مرجعيت تقليد با فرآيند انسجام گره خورده است.
ممكن است يك مرجع تقليد، محل رجوع افرادي از احزاب گوناگون باشد؛ بنابراين، اگر قرار باشد كه مرجع تقليد جايگزين حزب شود، بايد فتاواي سياسي و حزبي بدهد و تصور کنيد که چه رخ خواهد داد!
بايد درس بگيريم از گذشته و تجربه ديگر كشورها را ببينيم و به سمتي برويم كه جامعه ما خواهش عقلاني‌تري داشته باشد.

روزي كه آمديم بخش رسمي نظام را از بخش غير رسمي جدا كرديم؛ يعني نهادهاي رسمي را اصلاح‏گر كل جامعه قرار داديم و از قدرت نظارت نهادهاي غيررسمي بر نهادهاي رسمي غافل شديم، بايد چنين وقايعي را نيز پيش‌بيني مي‌كرديم.
اگر ما مي‌خواهيم در بخش رسمي نظام، سلامتي برقرار باشد، تفكيك قوايي داشته و شاهد نظارت تمام‌عيار مجلس به عنوان عصاره فضايل ملت و قوه در رأس امور باشيم، حتما بايد اين مجلس تحت نظارت مردم باشد.

اين استاد دانشگاه با بيان چگونگي نظارت بر دستگاه ها و دولت ادامه داد: براي مثال، دولت به زيرمجموعه خود، توصيه مي‎کند که يکديگر را نقد نکنند و عيب‏هاي يکديگر را آشکار نسازند. من اين را متوجه نمي‎شوم يعني چه! حضرت علي (ع) چشم‏هاي بيداري دارد و به محض اين که کوچکترين تخطي از سوي کارگزاران خود مي‎بيند، برخورد مي‎کند و لاپوشاني و کتمان نمي‎کند و جالب است همين امام به مالک مي‎گويند؛ اگر عيبي ‏از مردم سر زد، غمض عين کن، گذشت کن و مشاوراني را برگمار که تيزترين انتقادها را به تو بکنند و خود نيز از کوچکترين عيب مسئولان و کارگزاران نمي‎ گذرد.
در اين سخنان، اهميت امر به معروف و نهي از منکر در سطح دولت با دولت کاملا روشن است، ولي ما برعکس رفتار مي‎کنيم. آنجا که خطاها مربوط به مردم مي‎شود، بزرگ کرده و آبروريزي مي‎کنيم، اما از خطاهاي بزرگ برخي مسئولان چشم پوشي مي‎کنيم؛ مثالش وزارت کشور و آن داستان مدرک جعلي و مقاومت در برابر عزل آن (وزير کشور يا ...) و حتي معرفي وي به عنوان بسيجي است.

افروغ ضمن اشاره به جايگاه راي مردم در انديشه امام و اركان انقلاب گفت: اگر شما به انديشه‎هاي حضرت امام نگاه کنيد، مي‏بينيد که ايشان براي رأي مردم حرمت قايل بوده و بر اين باور بودند که هيچ کس حق ندارد، رأيي را به مردم تحميل کند و البته در جايي اشاره مي‎کنند که ممکن است مصلحت اسلام و نظام اسلامي، چنين امري را اقتضا کند، اما بلافاصله اضافه مي‎کنند که خدا آن روز را هم نياورد.
به هر حال، به نظر من، نبايد عده‏اي از قانون اساسي و جمهوري اسلامي، تفسيري خلاف حقوق ملت و دو مؤلفه‎اي بودن مبناي مشروعيت يا قانوني بودن آن بکنند، چرا که تفسيربردار نيست و همه موارد و مباني اين مباحث، کاملا شفاف است.

وي در زمينه چگونگي بازشناسي كانديداي مطلوب و قابل اعتماد از ديگران بيان كرد: انتخابات عرصه‏اي نيست که عشق حرف اول را بزند، بايد عقل حرف اول را بزند، اما هيچ عقلي بدون عشق به عمل نمي‎ پيوندد و هيچ انتخابي بدون احساس صورت نمي‎گيرد. وقتي عقلم من به يک کانديدايي رسيد، با يک احساسي همراه مي‏شود که به آن شخص رأي بد‏هم.

به هر حال، به نظر من، محوريت از آن عقل است و من شخصا براي خودم اين را توصيه مي‏کنم که بروم برنامه آن کانديدا را ببينم؛ نه عاشق چشم و ابروي کانديدايي ‏شوم و نه بيزار از چشم و ابروي کسي. با کسي نبايد عهد و عقد اخوت بست. بحث از عشق که مي‎شود، پاي اخوت به ميان مي‏آيد. وقتي مي‎گوييم با کسي عقد و عهد اخوت نبسته‏ايم، يعني خيلي روشن و شفاف با مسائل از روي عقلانيت برخورد ‏مي‎کنيم؛ بنابراين، در مسأله انتخابات بايد علم و عقلانيت حرف اول را بزند. بايد از برنامه و افراد مورد نظر کانديدا براي مديريت کشور و صداقت و توانمندي‎هايش مطمئن شويم.

دكتر عماد افروغ در زمينه انتخابات آينده رياست جمهوري گفت: آقاي خاتمي گفته است يا من مي‎آيم يا آقاي مير حسين موسوي. اگر آقاي خاتمي بيايد، اجماع اصولگرايان بيشتر مي‏شود، اما اگر آقاي ميرحسين موسوي بيايد، اين اجماع کم‏رنگ‏تر مي‏شود، چون برخي از اصولگرايان، آقاي مير حسين موسوي را اصولگرا مي‏دانند. دست کم برخي از چهره‎هاي سرشناس اصولگرا، زماني عضو کابينه آقاي ميرحسين موسوي هم بوده‏اند.

مسلما اگر شرايط فرق کرده و اين تغيير طبيعي هم بوده، ميرحسين موسوي هم فرق کرده و مسلما مير حسين هم با برنامه پيشين نخواهد آمد و برنامه جديدي خواهد داشت، ولي در کل هم‏اکنون شرايط انتخابات؛ پيچيده‏تر از گذشته است و اين پيچيدگي هم قابل پيش‎بيني است و مثل انتخابات رياست جمهوري نهم نيست، چون رياست جمهوري نهم به محض اين که انتخابات به دور دوم کشيده شد، مشخص شد که چه کسي رأي خواهد آورد و معلوم بود.
به هر حال، به نظر مي‏رسد که آقاي ميرحسين موسوي، يک رقيب جدي است براي رئيس‎جمهور کنوني، چون ايشان هم عدالت‏خواه است. وي هم به گونه‏اي اصولگرا به شمار مي‏رود و براي خودش، اصولي دارد و چهره‏اي ارزشي است؛ بنابراين بايد منتظر بود که آيا چنين تقابلي صورت مي‏گيرد يا خير. در صورت حضور آقاي خاتمي هم مطمئنا در هر دو طرف، اجماع بيشتر مي‏شود و اين که نتيجه چه مي‏شود، قابل پيش‎بيني نيست.