-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۰۷:۴۲ #1
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 13 پست
- حضور
- 20 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
یک شبهه در مورد معاد
چند روز پیش یه سوال توی نت دیدم که نتونستم جوابشو بدم هر کدوم از بزرگواران که پاسخ رو میدونن بگن:
مگر انسان بعد از مرگ بدنش تجزیه نمیشه و جزیی از خاک میشه و بعد اجزائش در بدنه گیاهان وارد میشه و
به وسیله انسانهای دیگه خورده میشه و جزیی از بدن فرد جدید میشه
حالا شخص دوم میمیره و این اتفاق به دفعات تکرار میشه
خوب در روز قیامت که همه بدنها دوباره با اجزاء قبلیشون ساخته میشن این موادی که در بدن افراد مختلف بوده جزء کدوم بدن خواهد شد ؟
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۰۸:۰۰ #2
دوست من اتمها و ملكولها نيستند كه هويت ما را مي سازند. روح ما و مجموعه اي اطلاعات قادر خواهند بود دوباره يك شكل مادي را از اتمها و ملكولها بسازند. در طول همين زندگي اجزاء بدن ما بارها و بارهاي در جريان طبيعت تغيير مي كند. هر ده سال تمامي سلولهاي ما تعويض مي شود. در حاليكه شما همان شماييد. 70 درصد بدن ما را آب تشكيل مي دهد و ما با خوردن و دفع آب بارها و بارها ملكولهاي تازه تر آب را وارد بدن و جزء موقتي از وجود مادي خود مي كنيم. ما بخشي از اين طبيعت خارق العاده هستيم و رستاخيز را بارها و بارها تجربه كرده ايم.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۱۱:۳۷ #3
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 13 پست
- حضور
- 20 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ضمن تشکر بسیار از دوست عزیزم
مطالبی که فرمودید مربوط به مسائل روحی رستاخیز است اگر فرض کنیم معاد فقط روحانی است توضیح خوبی است ولی از نظر معاد جسمانی این توضیحات مشکل را حل نمیکند
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۱۳:۱۴ #4
بنام خدای حکیمبدن انسان ، در طول عمر ، به سبب تغذيه و تحليل ، مرتّب ، در حال تغيير است و هر چند سال ، كلِّ بدن انسان ، تغيير مى كند ، لذا انسانى كه شصت يا هفتاد سال عمر دارد ، داراى چندين بدن است . حال ، اوّلا ، كدام يك از اين بدن ها ، در قيامت محشور مى شود ؟
ثانياً ، اگر بدن انسان ، به طور كامل ، يا برخى از آن ، بدنِ انسانِ ديگرى شود و جزء بدنِ او گردد ، در اين صورت ، تكليف معاد انسانِ نخست (مأكول ) چيست ؟
اگر بدن انسانى ، به طور كامل ، از سوى ديگرى خورده شد ، كيفيّت حشر اين دو ، چگونه است ؟
اگر انسانِ مأكول ، فرد مؤمنى باشد و جزء بدن انسانى كافر شود ، در اين صورت ، نحوه عذاب و پاداش آنان ، چگونه خواهد بود ؟
پيش از پاسخ ، توجّه به دو نكته ، سودمند است :
الف ) در معاد ، همانند بودن بدن ، كافى است و هرگز ، سختگيرى و اصرارى بر تحقّق عينيّت ، لازم نيست .
برخى از آيه ها و روايت ها هم به اين امر دلالت مى كند ، مانند آيه شريف : «أَوَ لَيْسَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَ الاَْرْضَ بِقَـدِر عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَ هُوَ الْخَلَّـقُ الْعَلِيم ; (يس ، 81) آيا آن خدايى كه آسمان ها و زمين را آفريده است ، توانا نيست كه همانند اين بشرها را بيافريند ؟ آرى ; ]مى تواند ; زيرا[ او ، آفريدگارى توانا و داناست .»
نيز در حديثى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه ايشان گفتند : «خداوند ، روح مؤمن را پس از قبض روح ، در بهشتِ برزخى ، متنعّم مى سازد و در روز رستاخير ، با همان صورتى كه در دنيا بود ، محشور مى كند .»1
آيه و روايت ، گواه بر اين است كه محور معاد ، حفظ صورت انسان است و كافى است كه شخص بر انگيخته شده ، با همان شكل وهيئتى كه در دنيا داشته ، محشور شود 2
ب ) شخصيّت و واقعيّت هر انسان ، مربوط به نفس و روح او است ، نه به بدن وى . جسد ، تابع روح است و بدن ، بلافاصله ، پس از تعيّن روح ، متعين مى شود و بدنى كه انسان ، در انجام دادن امور مادّى ، به آن نياز دارد ، بدنِ مشخص نيست و از اين جهت ، براى آن ، تعينى نيست ، بلكه نَفْس انسان ، به هر بدنى تعلق گرفت ، او ، همان انسانى كه قبلا بوده ، خواهد بود .3
پس از ذكر مطالب گذشته ، مطالبى را يادآور مى شويم كه هر يك از آن ها مى تواند به گونه اى ، شبهه را پاسخ بگويد :
1 . همان طور كه بيان شد ، از نظر علمى ، بدن انسان ، در پرتوِ فعل و انفعالات طبيعى ، پيوسته ، از درون ، داراى اجزاى جديدى مى شود و از برون ، تحليل مى رود و بدن انسان ، هر هشت سال يك بار ، عوض مى شود .
حال اگر بدن اخير انسان ، غذاى انسان ديگرى شد ، ديگر بدن ها ، بدون مانع است و ممكن است يكى از آن ها برانگيخته گردد ; يعنى ، اگر بدن هاى ديگر او نيز ، مانند بدن هفتم و هشتم و.. . از طريق تبديل به گياه و نبات ، جزء بدن انسانى شود ، بالاخره ، بدن هاى ديگر ، فارغ از اين مانع است .
2 . بر فرض ، اگر همه بدن هاى او ، به چنين سرنوشتى دچار ، و به طور مستقيم يا غيرمستقيم ، غذاى انسان هاى ديگر شده باشد ، امّا چنين نيست كه همه بدن انسان ، جذبِ بدن ديگرى شود ، بلكه قسمت اعظم آن ، دفع مى شود . در اين صورت ، چه مانعى دارد كه روح ، به بدنِ لاغرتر و ظريف تر ، تعلّق بگيرد و او ، با اين بدن ، محشور شود ؟ از نظر شرعى ، ما ، دليلى بر اين كه لازم است بدن انسان ، در آخرت ، حتّى از نظر وزن و حجم ، كوچك ترين تفاوتى با بدن دنيوى نكند ، نداريم ، بلكه كافى است كه بدنِ محشور ، همان بدن دنيوى باشد ، هر چند از جهاتى ، با هم مختلف باشند . بالاخره ، مادّه ، همان مادّه است و تنها ، تفاوت ، در كميّت است .
3 . بر فرض ، اگر همه بدن ها (آكل و مأكول ) در گردونه تحوّل ، آن قدر به ميدان مصرف بيايد و عضو بدن هاى ديگر شود كه براى آن ها ، چيزى باقى نماند ، در اين جا مى شود گفت ، براى تكميل بدن ، از موادّ زمينى بدون مانع ـ كه جزء بدن انسان هاى ديگر نيست ـ بهره گرفته مى شود و ساختمان او ، با تعلّق روح به آن ، به صورت يك انسان ، تكميل مى شود . همان طور كه بيان شد ، در معاد ، همانندى ، كافى است و درباره انسان ، همين كه گفته مى شود : «اين ، همان انسان دنيوى است .» ، كافى است .
خلاصه اين كه آن جا كه اجزاى مادّى انسان ، در زمين باقى است ، طبعاً روح ، به همان تعلّق مى گيرد و اِحيا مى شود و در صورتى كه هيچ جزئى باقى نمانده باشد ، اكتفا به همانندى و استفاده از موادّ زمينى بدون مانع ، بى اشكال است .4
در پاسخ به صورتِ سوم شبهه ، دو مطلب را يادآور مى شويم :
الف ) عضو مأكول ، در چنين شرايطى ، جزء بدن آكل است و ارتباطى به بدن مأكول ندارد ، درست ، مانند اين است كه كُلْيه انسانى را به بدن يك بيمار كليوى پيوند بزنند ، در اين صورت ، اين كُلْيه ، جزء بدن انسان دوم است كه از اين طريق ، از مرگ نجات مى يابد و ارتباطى به انسان نخست ندارد .
ب ) با توجّه به اين كه واقعيّت انسان ، در گوشت و پوست و حرارت هاى طبيعى ، خلاصه نمى شود ، بلكه واقعيّت انسان ، در نَفْس و روح و روان او خلاصه مى گردد ، چنين اشكالى ، وارد نيست ; چون ، چنين عضوى ، آن گاه كه جزء بدن دوم شد ، موردِ تعلُّق نفسِ انسان دوم قرار مى گيرد .
حال ، اگر بدن چنين انسانى ـ كه بخشى از آن ، مربوط به انسان نخستين است ـ مورد عذاب يا رحمت الهى قرار گيرد ، طبعاً ، كيفر و پاداش ، مربوط به انسانِ دوم خواهد بود ; زيرا ، مركز آلام و لذّاتِ ، همان روح و نفس انسانى است و بدن ، جز وسيله اى براى ادراك آلام و لذات نيست و فرض اين است كه اين عضو ، هيچ گونه ارتباطى با انسان پيشين ندارد ، تا بدين وسيله ، آلام و شادى هاى او ، در درون او ، تأثير بگذارد .5
پاسخ ديگرى كه متكلمان ، به اين شبهه داده اند ، اعتقاد به «اجزاء اصليه » است . طرفداران اين عقيده مى گويند ، بدن انسان ، مركّب از دو گونه اجزا است : اجزاى اصليه و اجزاى غير اصليه . اجزاى اصليه ، همان است كه هرگز ، در آن ، زياده و نقصانى روى نمى دهد ، و اجزاى غير اصليه ، آن است كه دائماً ، در معرض زياده و نقصان است .
اجزاى اصليه ، پس از مرگ انسان ، همواره ، باقى مى ماند و اگر هم خاك شود ، آن خاك ، جزء اجزاى بدن موجود ديگرى نمى گردد ، و در قيامت ، همين اجزا ، پرورش مى يابد و بدن انسان را مى سازد و روح ، به آن ملحق مى شود .6
1 . ر .ك : منشور جاويد ، جعفر سبحانى ، ج 9 ، ص 153 ; تفسير ملاصدرا ، ج 6 ، ص 73
2. تفسير الميزان ، ج 2 ، ص 113 ، جامعه مدرسين .
3. ر .ك : منشور جاويد ، جعفر سبحانى ، ج 9 ، ص 152 ، انتشارات مؤسسه سيدالشهدا7 .
4. منشور جاويد ، آية الله جعفر سبحانى ، ج 9 ، ص 155 ، انتشارات موسسه سيدالشهداء
5 . ر .ك : پيام قرآن ، آية الله مكارم شيرازى و ديگران ، ج 5 ، ص 341 ، مدرسه امام علی
6. مجمع البيان ، طبرسى ، ج 4 ، ص 314 ، موسسه اعلمى بيروت .
ویرایش توسط Hakim : ۱۳۸۷/۱۱/۰۱ در ساعت ۱۳:۲۳
-
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۱۳:۲۰ #5
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۱۳:۲۵ #6
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۱۳:۲۸ #7
برای حل مسئله باید پاسخ سوالات ذیل مشخص شود :
1- اگر روح انسان مجرد است ؛ پس جدا شدن آن از بدن در زمان مرگ یعنی چی ؟
2- قیامت اگر بر اساس قوانین ماده است که محال است مرده زنده شود ؛ و اگر بر اساس قوانینی غیر از قوانین ماده است ؛ که هر امری مجاز است. یعنی خدا این قدرت را دارد که مشکل آکل و ماکول را در یک چشم بر هم زدن حل کند ؛
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۲۱:۳۵ #8
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,957
- مورد تشکر
- 3,494 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 28
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دقت كنيد وبا مطالعه بنويسيد!!
=alijohar;100617]برای حل مسئله باید پاسخ سوالات ذیل مشخص شود اگر روح انسان مجرد است ؛ پس جدا شدن آن از بدن در زمان مرگ یعنی چی ؟
با درود واحترام... جناب عليجوهر!
ارتباط روح با بدن بنحو حلول آن در جسم نيست تا جدا شدن مطرح شود... بلكه بنحو احاطه واشراف است... بنابراين روح چه دروقت حيات بدن وچه ممات آن بر بدم احاطه دارد وجدا شدني نيست. ومراد از بدن هم همين بدني كه تمام سلولهاي آن در طول مثلا 80 سال 10 بار تغيير ميكند نيست . (دقت كنيد) براي توضيح به لينك ذيل مراجعه فرماييد.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=1634&page=5
2- قیامت اگر بر اساس قوانین ماده است که محال است مرده زنده شود ؛ و اگر بر اساس قوانینی غیر از قوانین ماده است ؛ که هر امری مجاز است. یعنی خدا این قدرت را دارد که مشکل آکل و ماکول را در یک چشم بر هم زدن حل کند ؛
با زهم اشتباه ميكنيد جناب...!!
قانون ماده فقط براي عالم جسماني اين دنياست. اكل وماكول ربطي به بحث قوانين غير مادي ندارد. چرا اينهمه اشتباه ميكنيد ؟؟!!
الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۲۱:۳۸ #9
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,957
- مورد تشکر
- 3,494 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 28
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام به شما دوست خوب
لطفا براي دريافت پاسخ تفصيلي به لينك ذيل مراجعه بفرما.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=1634&page=5
موفق باشيد.
الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۲, ۰۷:۲۰ #10
با درود واحترام... جناب عليجوهر!
ارتباط روح با بدن بنحو حلول آن در جسم نيست تا جدا شدن مطرح شود... بلكه بنحو احاطه واشراف است... بنابراين روح چه دروقت حيات بدن وچه ممات آن بر بدم احاطه دارد وجدا شدني نيست. ومراد از بدن هم همين بدني كه تمام سلولهاي آن در طول مثلا 80 سال 10 بار تغيير ميكند نيست . (دقت كنيد) براي توضيح به لينك ذيل مراجعه فرماييد.
2- مراد از روح که آن نبود ؛ مراد از بدن هم که این نیست ! پس مراد چیست ؟ جرا اینقدر طفره میروید ؛ بگویید بلئ نیستم پاسخ بدهم . لطفا ابتدا مراد ها را برای ما روشن کنید . (چرا اینقدر اشتباه میکنید ؟!)
برای توضیح بهتر است به کتابهای مربوطه مراجعه کنید.
با زهم اشتباه ميكنيد جناب...!!
قانون ماده فقط براي عالم جسماني اين دنياست. اكل وماكول ربطي به بحث قوانين غير مادي ندارد. چرا اينهمه اشتباه ميكنيد ؟؟!! [
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری