جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: نشانه های صدور انقلاب؛ از نامه 2003 تا داووس

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۶
    نوشته
    793
    مورد تشکر
    2,216 پست
    حضور
    2 ساعت 12 دقیقه
    دریافت
    7
    آپلود
    0
    گالری
    13

    نشانه های صدور انقلاب؛ از نامه 2003 تا داووس





    نشانه های صدور انقلاب؛ از نامه 2003 تا داووس
    وقتی که نخست وزیر ترکیه در اجلاس داووس با لحنی تند خطاب به نخست وزیر رژیم صهیونیسیتی جنایات این رژیم را تقبیح و در اعتراض جلسه را ترک می کند و این موضوع به بمب خبری رسانه های دنیا تبدیل می شود، برای ما بیش از تمام دنیا آشکار شدن نشانه های صدور انقلاب اسلامی ملموس است.
    افشای "بربریت و توحش" رژیم صهیونیستی در چنین نشستی و حمایت های جهانی از آن در حالی صورت می گیرد که به غیر از ایران، بیشتر کشورهای اسلامی و عربی مسیر سازش با این رژیم را در پیش گرفته بودند اما این اقدام در ادامه کنفراس سران عرب در دوحه قطر با حضور احمدی نژاد، که در نوع خود کم سابقه و بی نظیر بود و قطعنامه بی پرده ای علیه اسرائیل صادر کرد، پژواک صدایی است که خمینی کبیر سر داده و اینک رئیس جمهور ایران این پرچم را که قریب به 16 سال به مرور پایین و پایین تر آمده و حتی خوابیده بود برفراشته است.
    صدور انقلاب از شیوه هایی مد نظر بنیانگذار انقلاب برای برخورد با نظام حاکم بر عرصه بین الملل بود. ایشان با اشاره به این واقعیت که صدور انقلاب به مفهوم صدور ارزش ها، آرمانها و تجربیات انقلاب اسلامی همچون استقلال، نیل به خصلت های انسانی و خودکفایی، حمایت از مستضعفن و رنجدیدگان و محرومان، ایجاد عدالت اجتماعی، نفی اشرافیگری، تبعیض و نژاد پرستی عنوان کرده و ضرورت صدور انقلاب را ناشی از اسلامی بودن آن دانسته و بر آن تاکید داشتند.
    مروری بر سیر مواجهه دولت های پس از انقلاب با اصل صدور انقلاب که مورد توجه حضرت امام (ره) بود نشان می دهد پس از دولت موقت که با مواضع صریح بازرگان و یزدی این موضوع را از اساس نفی کرده و با آن حمله می کردند، دولت های سازندگی و اصلاحات نیز گرچه در حرف به نفی آن نپرداخته اما رویکردی در سیاست خارجی اتخاذ کرده بودند که در عمل به وقفه در تحقق این اصل منتهی می شد. دولت سازندگی در عین پذیرش نظم حاکم بر نظام بین الملل، اصل صدور انقلاب که یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود و در زمان جنگ تحمیلی ایران را در مقابل طیف وسیعی از کشورهای غربی و شرقی قرار داده بود را به سمت فراهم آوردن بستری نظری مبتنی بر اولویت دیدگاه "اسلام در یک کشور" به جای صدور انقلاب هدایت کرد؛ در واقع بر اساس این ذهنیت حفظ ام القری بر منافع جهان اسلام مقدم بود.
    اما در دولت اصلاحات پا از این هم فراتر گذاشته شد و نه تنها ایده صدور انقلاب نادیده گرفته شد، بلکه تلاش شد با نفی حمایت معنوی جمهوری اسلامی از نهضت های آزادی بخش و گروههای مبارز اسلامی در دیگر کشورها از عمق استراتژیک ایران در کشورهای منطقه کاسته شود. در پیش گرفتن سیر سازش با اقتدارگرایان در نظام سلطه در قبال منافع ملت ایران که در موضوع هسته ای با امتیاز دادن های یکسویه و همچنین همکاری با آمریکا در افغانستان و عراق بدون آنکه در قبال آن منافعی حاصل شود، از جمله رویکردهای این دولت بود که انحراف آشکار از خط امام در سیاست خارجی بود و اقداماتی همچون نامه 2003 که بعد از پایان این دولت افشا شد نمونه ای بارز از این انحراف است.
    در این نامه که توسط صادق خرازی، سفیر وقت ایران در پاریس تقریر شده بود، تعهدات و امتیازات بزرگی به امریکا می داد و در عین حال دولت آمادگی خود را برای ذبح حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین و همچنین تعلیق غنی سازی در قبال تضمین امنیتی امریکا به ایران اعلام کرده بود. صادق خرازي،در توجیه نگارش این نامه گفته بود: ما براي اعتماد سازي اقدام به نگارش اين نامه كرديم. در سال 2003 ديوار بي اعتمادي بلندي ميان ايران و آمريكا وجود داشت و هر لحظه ممكن بود آمريكا به ما حمله كند(!)، به همين خاطر به پيشنهاد من دولت هشتم نامه اي به آمريكا نوشت و همراهي اش با برخي سياست هاي خاورميانه اي آمريكا مثل سازش در فلسطين و لزوم تبديل حزب الله لبنان به يك حزب سياسي و شفاف سازي فعاليت هاي هسته اي ايران را اعلام كرد.
    نادیده گرفتن نقش ام القری طی 16 سال دولت های سازندگی و اصلاحات در استکبار ستیزی و مبارزه با جهان سلطه و برخورد با این مفاهیم از سوی دولتها به عنوان مفاهیم منسوخ شده، در شرایطی که از دیدگاه امام (ره) ام القری باید الگوی عملی موفقی ارائه نموده تا سایر کشورهای اسلامی به آن اقتدا کنند، موجب شد تا به تبع ایران سایر کشورهای اسلامی نیز سکوتی در مقابل جنایات سلطه گران نظام بین الملل اتخاذ کنند و شاهد بودیم که علاوه بر سازش بسیاری از کشورهای با رژیم صهیونیستی و سکوت در برابر جنایات آنها، فضا برای سلطه گران چنان فراهم شد که پا را فراتر گذاشته و به افغانستان و عراق در جوار ما لشگرکسی کردند.
    اما آنچه دولت نهم چه در عرصه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی در پیش گرفت احیای گفتمان انقلاب اسلامی و امام (ره) بود که گرچه مسیر توسعه پیش گرفته شده در داخل برای تبدیل به الگوی جهانی در هیاهوی مخالفان و با سیاه نمایی ها ممکن است چندان به چشم نیاید اما در عرصه سیاست خارجی بازتاب استکبارستیزی جمهوری اسلامی ایران در رفتار سران کشورهای مختلف و حتی مردم دنیا مشهود است. وقتی که احمدی نژاد سخن از محو اسرائیل به میان آورد، بسیاری در داخل و خارج با آن به مخالفت پرداختند اما امروز محو اسرائیل نه تنها مطالبه افکار عمومی دنیا بلکه رواج یافته در ادبیات سیاسی دولتمردان چه در متحدان ایران در آمریکای لاتین و چه همسایگان و بسیاری کشورهای منطقه است.
    احمدی نژاد تریبون سازمان ملل را نیز هر ساله محلی برای عرضه آرمانها و دیدگاههای اصیل انقلاب اسلامی می یابد و از این تریبون رسالت صدور انقلاب را البته بدون "زور" چنانچه مد نظر حضرت امام بود دنبال می کند. او بی پروا از صداهای جهانی، صدای خود را از این تریبون به گوش جهان رسانده و یک به یک راهبردهای سیاست خارجی خود را از جمله نفی نظام سلطه و تحول بنیادین در نظام بین الملل، زیر سوال بردن افسانه هولوکاست به عنوان زیر بنای سلطه صهیونسیم بر جهان غرب، محو رژیم صهیونیستی و... را برای سران کشورهای دنیا تشریح می کند.
    نتیجه چنین بی پروایی در برابر سلطه گران و بازیگردانان نظم حاکم بر جهان این است که تابوی ایستادن در مقابل آنها شکسته شده و بسیاری سران کشورهای دنیا نیز چنین گفتمانی را خواسته یا ناخواسته وارد ادبیات دیپلماتیک خود می کنند و به این دلیل می بینیم که اکنون ایستادگی در مقابل سلطه گران نه تنها یک خواست مردمی از سوی افکار عمومی تمامی کشورهاست، بلکه سران کشورها نیز تلاش می کنند خود را از قید تعهد به غرب برهانند و آن کاری را انجام دهند که اردوغان در داووس انجام داد. به نظر می رسد این آغاز راه است، یعنی پس از تابو شکنی در کنفراس دوحه در جریان مقاومت 22 روزه مردم غزه در جنگ اخیر، حرکت اردوغان دومین گام است و با احیای گفتمان انقلاب از سوی دولت نهم روز به روز انتظار نشانه هایی بیشتر از صدور انقلاب را باید داشت

    ویرایش توسط مرصاد : ۱۳۸۷/۱۱/۱۴ در ساعت ۱۱:۴۵
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
    علی بن ابی طالب
    الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
    ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
    --------------------------------------
    همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....



  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۷
    نوشته
    1,379
    مورد تشکر
    3,222 پست
    حضور
    9 ساعت 33 دقیقه
    دریافت
    469
    آپلود
    263
    گالری
    97



    سلام
    این نامه ننگین 2003 و شاه سلطان حسین های فرمایش رهبر، مرا به یاد خطبه جهاد(خطبه 27 نهج البلاغه) می اندازد.
    وای که اینان همه مثل شکنجه روح رهبر و امام زمان(عج) را آزار میده.

    مرگ با عزت، به از زندگی با ذلت


  3. تشکر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود