جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: خلوت انس(شبانگاهان تا حريم فلك چون زبانه كشد..)نجواي عاشقانه
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۵, ۰۳:۱۴ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
خلوت انس(شبانگاهان تا حريم فلك چون زبانه كشد..)نجواي عاشقانه
بنام تو اي انيس خلوت انس
سلام و عرض ادب و احترام
دوستان خوبم اين تاپيك مشابهت با هيچ تاپيك ديگري ندارد . نه لحظه هاي خودماني با خدا ، نه گفتگو با امام زمان (عج) ؛ نه الهي نامه . نه مناجات نامه ؛ نه ......... و در عين حال همه اينها هم ممكنه باشه .
موضوع اين تاپيك شب نوشته هاي من و توست ؛ وقتي از همه حا و همه كس خسته مي شيم . وقتي از كار روزانه . حتي از كارشبانه در همين جا خسته ميشم و ديگه مي خواهيم صحفه رو ببنديم وبريم . آن وقتي كه دلمون مي خواد فقط فقط خودمون باشيم و خدا ؛ خودمون باشيم و امير المومنين (ع) ؛ خودمون باشيم و امام حسين (ع) خودمون باشيم و حضرت زهرا ؛ خودمون باشيم و امام زمانمون سلام الله عليهم اجمعين ؛خودمون باشيم و ............................... .
و اما تو دوست خوب من ؛ هرچه اينحا مي نويسي فقط بستگي به حال اون لحظه نيمه شبت داره .
حتما ميدوني كه گاهي حرف هاي ما ممكنه خيلي زياد باشه . گاهي هم فقط يك جمله . گاهي فقط يك كلمه و گاهي فقط سكوت . همان سكوتي كه لبريز هزار معناست . همان سكوت كه لبريز از فرياده و ما ممكنه تنها با گذاشتن يك شاخه گل ابرازش كنيم ،همون سكوتي كه هيچ گوشي صداش رو نمي شنوه مگر خدا . گاهي هم يك يا چند آيه قرآن كه زبان حال اون لحظه ما مي تونه باشه ، گاهي ممكنه تنها يك ذكر تسلي بخش باشه ؛ گاهي هم زمزمه دو بيت شعر عارفانه با صد ايما و اشاره . گاهي يك غزل سراسر راز ؛ گاه هق هق اشك ، اما بي صدا ؛ گاهي ..............
نميدونم چي ميشه . نميدونم كي مياد اينجا و چي ميگه . نمي خوام الان بهش فكر كنم . فقط مي خوام اينحا حريم انسي باشه ؛ اينجا خلوتگاهي باشه تا بتونيم براي چند لحظه كوتاه هم كه شده ؛ خستگي هامون . خشم هامون ،گله هامون ؛ آزردگي هامون ؛ بغض ها مون و دلتنگي هامون رو ؛ نه با زبان تند و تيز آويخته به انتهاي حلقمون ،بلكه با زباني ديگر ؛ زباني كه عاشقان با معشوق خويش صحبت مي كنند بيان كنيم و با آرامش حاصل شده اين فضاي قرآني رو ترك كنيم
ازهمگي التماس دعا دارم
-
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۵, ۰۳:۳۲ #2
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي شكيب دل ناشكيبم
شبانگاهان، تا حریم فلک، چون زبانه کشد، سوز و آوازم
شرر ریزد بیامان به دلِ ساکنان فلک، نغمه سازم
دلِ شیدا، حلقه را شکند، تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یک دم گرم و شعله فشان، تا به بام جهان، بال و پر گیرد
خوشا ای دل بال و پر زدنت، شعلهور شدنت، در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پرشرری، شعله ی آهی
بیا ساقی تا به دست طلب، گیرم از کف تو، جام پی در پی
به داد دل، ای قرار دلم، نوبهار دلم، میرسی پس کی؟
چو آن ابر نوبهارم من
به دل شور گریه دارم من
میتوانم آیا نبارم من؟
نه تنها از من قرار دل، میرباید این شور شیدایی
جهانی را دیدهام یکسر، غرق دریای ناشکیبایی
بیا در جان مشتاقان، گلافشان کن، گلافشان کن
به روی خود، شب ما را، چراغان کن، چراغان کن
چو آن ابر نو بهارم من
به دل شور گریه دارم من
میتوانم آیا نبارم من؟
-
تشکرها 8
7272, Moamma, parsa, معز الاولیاء, همدم آسمان, گل نرگس, سـلام, طارق
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۵, ۰۳:۴۴ #3
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي ولي المومنين
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ
خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كهپرده ها را بدرد
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ
خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه عقاب و كيفرها را فرو ريزد
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ
خدايابيامرز برايم آن گناهانى را كه نعمت ها را تغيير دهد
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ
خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه از اجابت دعا جلوگيرى كند
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ
خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه بلا نازل كند
-
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۵, ۰۳:۵۳ #4
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي ارام جان نا ارامم
شب است و سكوت است و ماه است و من
فغان و غم و اشك و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشكفته ام
شب و مثنوي هاي ناگفته ام
شب و ناله هاي نهان در گلو
شب و ماندن استخوان در گلو
من امشب خبر مي كنم درد را
كه آتش زند اين دل سرد را
بگو بشكفد بغض پنهان من
كه گل سر زند از گريبان من
مرا كشت خاموشي ناله ها
دريغ از فراموشي لاله ها
كجا رفت تأثير سوز دعا
كجايند مردان بي ادعا!؟
كجايند شورآفرينان عشق!؟
علمدار مردان ميدان عشق
كجايند مستان جام الست
دليران عاشق، شهيدان مست
همانان كه از وادي ديگرند
همانان كه گمنام و نام آورند
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۵, ۱۸:۱۱ #5
خداي من دوست دارم كه هيچوقت منو تنها نذاري تو لحظه لحظه زندگيم به تو احتياج دارم
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۵, ۱۸:۱۳ #6
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
روز با تمام غرورش
ناز با خورشید جان بخشش
به بزرگی آسمونش
می رود که جایش را به سکوت تنهایی و خلوت دل بدهد
غروب نه از جنس پر نور روز است و نه از جنس پر شور شب
از جنس رحمت است و خواستن
عمرش کم است مثل گل
ولی زیبایی هایش پر نور و پر شور
آغاز نیاز شبانه است و
به خواب رفتن چشم ها
و بیدار ماندن دل ها
جان های مشتاق را به سکوتی از جنس راز می برد
غروب از جنس خون است و ایثار
از جنس لطافت کودکانه است و گریه
از جنس ناز است و نیاز
تفسیر کربلاست و دعای فاطمه
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۶, ۰۳:۱۰ #7
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام حضرت دوست
تمام شد . يك روز ديگه از عمرمون همچو برق و باد گذشت و فقط خستگي هايش بجاي ماند . خدايا بار همه دلتنگي ها و خستگي هايم را اينجا مي گذارم و مي روم . گفتني ها باتو بسيار دارم اما .................
الهى دلى ده كه جاى تو باشد
پر از عشق و نور و صفاى تو باشد!
دلى فارغ ازهاى و هوى هوس ها
كه مستغنى از ما سواى تو باشد
دلى پر ز سوز و گداز محبت
پر از شوق و شور لقاى تو باشد
الهى به جز «تو» نخواهم مرادى
همين بس كه اينم عطاى تو باشد!
الهى مصفّا كن اين كعبه دل
كه سعيم همه در صفاى تو باشد!
به «آب» دو ديده دلم شستشو ده
كه دائم دلم در «هواى» تو باشد
مرا فانى از غير ذاتت بگردان
كه باقى دلم در بقاى تو باشد
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۷, ۰۲:۵۷ #8
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
هوالسميع البصير الحسيب
روزگار به من آموخت كه حال دوران يكسان نمي ماند . چهره ها زير نقاب نمي ماند ؛ همانگونه كه ماه زير ابر نمي ماند.
از طلوع درخشان خورشيد در هرصبح به يقين رسيدم كه شب دغلبازان را هم صبحي هست كه چون خورشيد حقيقت بدرخشد ازشرم انچه كرده اند چهره پنهان مي كنند و دنبال مفري مي گردند كه بگريزند از خويش و از اعمال خويش؛ و از رويا روئي با كساني كه فريبشان داده اند.
كاش تشنگان جاه و جلال دنيوي كه برا ي بقاي اين مقام بي ارزش ؛ آنهم براي اين دور روز كوتاه تن به هرذلتي ميدهند مي دانستند؛ يابهتر است بگويم باور داشتند :
نردبام اين جهان ما و نيست
عاقبت اين نردبام افتادني ست
لاجرم هركس كه بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شكست
كاش انها كه در لواي دين خيانت مي كنند به ايمان و اعتقاد مردم ؛ باور داشتند يوم تبلي السرائر حقيقتي است انكار ناپذير.
كاش آنها كه در هنگام قدرت در انجام تكليف سهل انگاري مي كنند باور داشتند جائي هست كه بازشان ميدارند از رفتن و امر مي شود : وقفوهم انهم مسئولون .
چه سرخوشند آنانكه دل به دنيا و زرق و برق و پست ومقامش نبسته اند . چه آسوده اند روانهايي كه عزت نفس و آزادگي و آزاد منشي را سرلوجه زندگي خود كرده اند . وچه چيز از اين آرامش بخش تر كه يقين دارند خدائي هست بصير وسميع و حسيب .
خدايا ممنون كه امروز فرصتي دادي تا صحنه هاي تهوع آوري از بازي كودكانه بزرگان ببينم و به حقارتشان بيشتر پي ببرم . خدايا ممنون كه به من در هرلحظه درس تازه اي ميدهي و هشداري تازه ؛ كه ببينم ؛ در ك كنم و به حقارت ديگران و عظمت تو بيشتر پي ببرم
دريك كلام : خدايا از همه چيز ممنونم.
تا شبي ديگر كه نميدانم كدامين شب خواهد بود ...........
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۱۱/۲۸, ۱۹:۳۲ #9
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
بسم الله الر حمن الر حيم
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
فقط يك درد و يك بغض قلبم را مي فشارد و از خجالت و ناراحتي نمي دانم چه كنم آنگه كه آخر شب مي بينم 24 ساعت هم آمد و رفت و من در اين 24 ساعت شايد جمعا 10 دقيقه هم به ياد امام زمان ، همان پدر مهربان همو كه دائما به ياد من است و از ديدن نامه ي عملم غصه اش ميگيرد و گريه مي كند ؛ نبوده ام و چقدر بي معرفتم كه هر چه دارم به واسطه ي اوست و او ست و جز او نيست هر چه دارم.
آنوقت تازه مي فهمم كه مجاهده ي با نفس و دائم الذكر بودن اولياء خدا چقدر سخت و پر ارزش است در اين عالم پر مشغله و رنگارنگ.
و هر وقت كه اين نكته را تذكر مي دهم مي گويم از فردا بيش تر ياد امام زمانم باشم به ياد عزيز دلم باشم ولي بار ديژر كه يادم مي افتد مي بينم همان غفلت كه بود ، همچنان هست. عاشقي و خوشگذراني توم با لذت و غفلت و آسايش و خواب و خور چگونه جمع مي شود؟ من عاشقم؟ من منتظرم؟ چه دروغ ها كه نمي گوييم و چه صفات كاذبي كه براي خود دست و پا نمي كنيم. ولي نا اميدي اعظم گناهان كبيره است باز اميد دارم به لطف خودش بيش از اين متوجهش باشم. چرا كه عامل غفلت معصيت است و لازمه ي توجّه تزكيه.ديوار تا آينه نشود مگر چقدر مي تواند تصاوير و جلوه هاي زيبايي ها را نشان دهد بايد آينه شد.
والسلام
ویرایش توسط طارق : ۱۳۸۷/۱۱/۲۸ در ساعت ۱۹:۳۴
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
تشکرها 8
-
۱۳۸۷/۱۲/۲۲, ۲۱:۰۶ #10
حديث هول قيامت كه گفت واعظ شهر ... کنایتی ست که از روزگار هجران گفت
فقط همین .
-
تشکرها 8
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری