پدرها و جد پدری فرزندان را بکشند قصاص نمیشوند!!!!!!!!!!!!

[غریبه]

ماده 220 - پدر يا جد پدري كه فرزند خود را بكشد قصاص نمي شود و به پرداخت ديه قتل به ورثه مقتول و تعزير محكوم خواهد شد .
مطابق ماده 220 قانون مجازات اسلامي هرگاه پدر و جد پدري، فرزندش را بکشد، قصاص نمي‌شود و به پرداخت ديه قتل و تعزير محکوم مي‌شود، در حالي که بسياري از قتل‌هايي که در خانه صورت گرفته توسط پدر بوده است اما قانون پدر را از اين امر مستثني مي‌داند. در حالی که طبق ماده223 قانون مجازات اسلامي هرگاه فرد بالغي طفل نابالغي را بکشد قصاص مي‌شود در قوانين نيز سقط جنين مجازات دارد و اين سوال مطرح مي‌شود که چطور زماني که جنين هنوز متولد نشده و توده‌اي از سلول است کشتن او جرم تلقي مي‌شود اما وقتي همان جنين به دنيا مي‌آيد و مثلا 5 ساله مي‌شود کشتن او براي پدر قصاص ندارد؟ چطور اگر مردي فرزند 5 ساله همسايه را بکشد، قصاص مي‌شود در حالي که اگر فرزند خودش را بکشد که خشونت آن به مراتب بيشتر است، شامل قصاص نمي‌شود؟
مگر در کتاب اسمانی حکم قتل نفس قصاص نیست؟
واقعا این حکم به نظر شما عجیب نیست؟
ایا معقول است؟
مگر فرزند در درجه او ل بنده خدا نیست؟
چطور قتلش توسط پدر و خاندانش قصاص ندارد.
مگر رسول اکرم نفرمود دخترانتان را زنده بگور نکنید این عمل جاهلیت است.
نظر شما چیست؟

[silhouette]

متاسفانه خلاء های قانونی و ایرادات مربوطه و تناقضات با حدود شرعیه و قوانین شارع مقدس جزء لاینفک قوانین بشری هستند.

[غریبه]

حکم مرتد در دین اسلام اعدام است
کسی که مثلا مسلمان باشد و بعد بگوید دیگر نیستم طبق فتوی
اعدام است.
اما جالب اینکه پدر فرزند را در هر سن و سالی که باشد یا جد پدری بکشند این دیگر قصاص ندارد!!!!!!
فرض بفرمایید پسر شخص مفید جامع مثلا یک مهندس و یا پزشک است این فرد مفید توسط پدر یا پدر بزرگ و یا عمو کشته شود
آب از آب تکان نخورد.
این که همان جاهلیت شد!
چطور در دینی که انسان حتی اجازه ندارد به خودش اسیب بزند
و خودکشی گناه فوق کبیره و غیر قابل بخشش است
عمو یا پدر و.. میتواند فرزندش را بکشد.!!!
قران که بنده چیزی پیدا نکردم که این حکم را تایید کند
می گویند اهل تسنن و شیعه هر دو بر این باورند که رسول اکرم
صلوات الله همچین حکمی داده
که اصلا این حکم با روحیات پیامبر اسلام هیچگونه سازگاری ندارد.
عقل هم چنین حکمی را تایید نمی کند
یحتمل در این حکم بین فقها اختلاف وجود دارد.
ببینید یک موقع نماز بپادارید ذکر شده رکعات نماز میشود سنت
اما اگر حکمی را از پیامبر نقل کنند و آن حکم خلاف قران باشد
بطور حتم راوی دچار اشتباه شده یا کاذب است.
سوال من این است:
آیا کلام قران با حکم 220 در تضاد است یا آن را تایید میکنم امیدوارم
کارشناسان قران و دیگر دوستان مطلع پاسخ دهند.

[mel64]

[quote=غریبه;112109]حکم مرتد در دین اسلام اعدام است


سلام دوست خوبم

متاسفانه این یک عقیده غلط هستش که مردم فکر می کنن که هر کس از دین اسلام برگشت باید اعدام بشه اما من به شما اطمینان میدم که اینجوریام نیست.
حالا شاید بگین نخیرم مرتد اعدام بله تا مرتد رو چی تعریف کنیم.
کسی که در یک خانواده مسلمان به دنیا آمده و بعد به دلایلی به دین خود پشت کرده و شروع به تبلیغ عقیده خود برای ضربه زدن به اعتقادات دینی و توهین به مقدسات باشه و باعث ایجاد دوگانگی در اعتقاد مردم در یک جامعه اسلامی بشه بله این فرد حکمش اعدامه. اما اگر فقط به دلیل تردید در اسلام بوده و دین دیگه یا عقیده دیگری رو پذیرفته و به نظرش بهتر از عقاید گذشته اش بوده و تبلیغ نکنه و به دنبال صربه زدن به اسلام نباشه خیر این فرد اعدام نمی شه چرا که هر کس حق داره راه سعادتش رو خودش انتخاب کنه. حالا بازم امکان این هست که نوشته من رو قبول نداشته باشین اما من خودم مدت زیادی با این مسئله در گیرم

اما در مورد اون یکی مسئله من هم شنیدم و فکر می کنم به این دلیل باشه که فرزند رو مال پدر می دونن اما خوب به هر حال فرزند هم انسان و حق زندگی داره نباید کسی که اون رو می کشه بی قصاص بمونه. لطفا یک فرد آگاه کمک کنه

[غریبه]

مرتد بر دو قسم است. مرتد فطری و مرتد ملی. مرتد فطری کسی است که تولدش همراه با اسلام بوده باین معنی که ابوینش یا یکی از آندو در هنگام ولادتش مسلمان بوده اند، و مرتد ملی کسی است که ولادتش این چنین نباشد.
کیفر مرتد فطری، قتل است و توبه وی پذیرفته نمیشود، زوجه وی بر او حرام میشود و باید با ارتدادش عده وفات نگهدارد و اموالش بین ورثه اش تقسیم شود، اگر چه او در قید حیات باشد.
ولی مرتد ملی و زن مرتده، چه فطری و چه ملی باشد بصرف ارتداد، کیفر مرگ برای آنان نیست و توبه شان پذیرفته میشود.
بچه مسلمانانی که بفرقه های مختلف مارکسیستی انتقال و انتساب پیدا کرده اند، محکوم به ارتدادند، مگر بعضی از آنها که طبق فتوی امام ... در مورد انکار ضروری دین، ممکن است از حکم ارتداد بیرون باشند که تشخیص و تطبیق آن با اهل فن است.

[غریبه]

ببینید ما با روحیه رسول خدا و خاندانش آشنا هستیم
افرادی مهربان که بار ها از قوت و غذایشان گذشتند تا فرد دیگری گرسنه نباشد.
چطور ممکن است رسول گرامی از مسئله مهم قتل فرزند بگذرد
یکی از دوستان قضیه تملک پدر بر فرزند را مطرح کرد.
کتاب ما جسم و جان ما را هم امانت اعلام می کند.
حتی اسیب به خودمان را اجازه نمی دهد چگونه مجوز صادر میشود
پدر قاتل و جد پدری قاتل قصاص ندارد؟!!!
از کارشنان محترم خواهشمند این مسئله را توضیح دهند
کتاب قران جامع و کامل است در کدام سوره و ایه چنین مسئله مهمی
مطرح شده که پدر و یا جد پدری در قتل فرزند قصاص نمی شوند.
یا استنباط از آیه!

[غریبه]

ما که به جواب منطقی دست پیدا نکردیم هنوز هم این شبهه وجود دارد.
چرا پدر و جد پدری قصاصی در قبال قتل فرزندان نمی شوند.
از عواقب این حکم:
همانطور که می دانید نشان اماری بالا ی از قتل فرزند بدست پدران سنگدل
داریم اگر این حکم با قصاص نفس تعویض می شد به نظر شما امار نزول
نمی کرد؟
سوالی دیگر:
از قدیمیها سوال داریم در ان زمان اکثر دوستان نبودند یا سنشان کم بود
در زمان قبل از انقلاب
اگر پدری فرزندش را می کشت ایا اعدام میشد یا خیر؟
در خواست جواب از تمامی صاحب نظران محترم را دارم.
خیرتان قبول درگاه حق

[rosesefid]

ما که به جواب منطقی دست پیدا نکردیم هنوز هم این شبهه وجود دارد.
چرا پدر و جد پدری قصاصی در قبال قتل فرزندان نمی شوند.
از عواقب این حکم:
همانطور که می دانید نشان اماری بالا ی از قتل فرزند بدست پدران سنگدل
داریم اگر این حکم با قصاص نفس تعویض می شد به نظر شما امار نزول
نمی کرد؟
سوالی دیگر:
از قدیمیها سوال داریم در ان زمان اکثر دوستان نبودند یا سنشان کم بود
در زمان قبل از انقلاب
اگر پدری فرزندش را می کشت ایا اعدام میشد یا خیر؟
در خواست جواب از تمامی صاحب نظران محترم را دارم.
خیرتان قبول درگاه حق

وقتي زني طلاق ميگيره حتي اگه شوهر معتاد باشه حضانت بچه رو به مادر نميدن يعني به عمه و خانواده پدري ميدن ولي به مادر بچه نميدن اونوقت شما انتظار داري جد پدري رو اعدام كنن؟!!! بعدم هي ميگن حقوق زن با مرد اينجا برابره!!!! برابره ديگه نيست؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[Hakim]

پاسخ آيت‌الله العظمي جعفر سبحــانــي:
«بسمه‌تعالي، قتل فرزند شيوه جاهليت است. قرآن مي‌فرمايد "ولاتقتلوا اولادكم من املاق" و حكم شرعي قابل تغيير نيست. والله العالم».
پاسخ آيت‌الله العظمي ناصر مكـارم شيــرازي:
«بسمه‌تعالي، اين‌گونه پدران بايد ديه بپردازند و مي‌دانيد كه ديه بسيار سنگين است و مي‌تواند كيفر مهمي محسوب شود. اگر حاكم شرع تشخيص دهد كه اين امر گسترش پيدا كرده مي‌تواند علاوه بر اين تعزير سنگيني كند.»
پاسخ آيت‌الله العظمي لطف‌الله صافي گلپايگاني: «بسمه‌تعالي، حكم مذكور بر حسب ادله احكام كه در كتب استدلاليه مفصله ذكر شده، قطعي است و حلال محمد حلال الي يوم القيمه و حرامه حرام الي يوم القيمه و قابل تغيير نيست. والله العالم».
پاسخ آيت‌الله العظمي حسين نـوري همــدانـي:
«حكم الهي همان است كه فقهاء عظام كثرالله امثالهم در كتاب‌هاي فقهي آورده‌اند و با مسايلي كه ذكر كرده‌ايد، تغيير نمي‌كند.»
پاسخ آيت‌الله العظمي يوسف صـانعــي:
«بسمه‌تعالي، استثنا از اصل كلي قصاص در قتل ولد توسط والد كه در روايات صحيحه و معتبره آمده به نظر اين‌جانب اختصاص به جايي دارد كه قتل از راه عواطف و تخلف فرزند از نصايح خيرخواهانه پدر باشد نه ساير موارد كه قتل با انگيزه‌هاي ديگر – كه در بقيه قتل‌ها وجود دارد – باشد كه در آن صورت اصل كلي قصاص ثابت است و به عبارت ديگر عدم قصاص والد اختصاص دارد به جايي كه جان پدر با همه‌ي عواطف و نصايع و خيرخواهي براي فرزندش و تخلف فرزند، به لبش رسيده و تقريبا اگر نگوييم تحقيقا، پدر كأنه به خاطر همان نصايح و تخلف‌ها بدون اختيار دست به چنين عملي زده، نه در جاهايي كه پدر با انگيزه‌هايي كه در ساير قتل‌ها موجود است قتل را انجام دهد. يعني قتل به خاطر اغراض شخصي و دشمني و طمع در مال و پست و رياست و يا فاش نشدن خيانت‌ها و امثال آنها بوده، چون در اين‌گونه قتل‌ها والديت و ولديت كه در لسان ادله آمده، هيچ‌گونه دخالت و سهمي نداشته و ادله استثنا به خاطر همين دلالت، يا ظهور در قسم اول دارد و يا از قسم دوم منصرف است و به هر حال شمول دليل استثنا به خاطر اطلاق دليل مي‌باشد و آن اطلاق يا به خاطر همان اشعار ذكر شده و مناسبت حكم و موضوع منصرف از قتل‌هايي با انگيزه‌ي ضدبشري و ضدانساني (يعني قسم دوم) مي‌باشد و تنها شامل قسم اول است، يعني انصراف به سوي او دارد و يا اصولا همان جهت دخالت عنوان والديه و ولد در قتل و فهم عقلايي كه قانون‌گذار نمي‌خواهد جنايت فرزند را بدون قصاص بگذارد و مناسبت حكم و موضوع سبب ظهور لفظي آن دليل به واسطه قرينه ذكر شده در اختصاص به قسم اول است. به‌علاوه كه اگر بر فرض قبول كنيم كه دليل اطلاق دارد و شامل همه‌ي قتل‌هاي فرزند توسط پدر مي‌شود نيز بايد قائل به اختصاص بشويم، چون اطلاقش خلاف قرآن «و لكم في القصاص حيوه يا اولي الالباب» مي‌باشد، به خاطر آن‌كه با چنين استثنايي و نداشتن ترس از قصاص حيات فرزندان و جامعه تامين نخواهد شد و ناگفته نماند آيه ولكم في القصاص لسانش آبي از تخصيص است، پس اطلاق آن ادله مخالف با آن مي‌باشد و بايد ضرب علي الجدار شود. اما استثناي از قصاص در مورد قتل عاطفي ولد توسط والد كه بيان شد به حيات جامعه ضربه‌اي نمي‌زند، چون قتل پدر براي چنان قتل‌هايي مانع و رادع قتل پدران در آن حال خاص نمي‌باشد و از همه گذشته شايد بتوان گفت كه اصولا ادله قصاص نفس مختص به دعواي افراد از همان راه‌هاي دشمني و حيواني و ضدانساني مي‌باشد و از اول شامل قتل عاطفي و خيرخواهانه‌اي كه جان پدر از باب خيرخواهي به لبش رسيده، نبود و نمي‌شود و نيز بايد توجه داشت كه از همه گذشته احتمال اختصاص در ادله استثنا مانع تمسك به اطلاق است و بايد اقتصار بر قدر متيقن شود كه همان قتل‌هاي عاطفي پدر مي‌باشد. و ناگفته نماند كه در اين مساله فرقي ميان پدر و مادر در قصاص يا عدم آن نيست.»

[khoshnazar]

به نام خدا

سلام بر دوستان گرامی

در باره ی حکم قصاص و سایر احکام و حقوق جزایی و غیره هرگز نباید دچار احساسات شد و نه بدون تحقیق و مطالعه باید سخن گفت و نه حکم خدا را با عقل ناقص خود سنجید.

احکام کلی در شرایط و موارد خاصی تخصیص می خورد. از جمله همین حکم قصاص که برگرفته از آیاتی از قرآن و روایات معتبر است. مانند:
النفس بالنفس
و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب

یکی از این تخصیص ها حکم قصاص پدر به سبب قتل فرزند است که قصاص نمی شود و به پرداخت دیه و تعزیر محکوم می شود.

دلیل حکم روایات معتبر و صحیح و اجماع فقهاء است.
این حکم در فقه شیعه و سنی یکسان است اما عده ای از فقهای اهل سنت مادر را نیز مانند پدر استثنا کرده اند.
البته این نظر ایشان به خاطر استحسان و قیاس است که در فقه شیعه راه ندارد و ممنوع است.

و اما اینکه چرا پدر در قصاص به سبب قتل فرزند استثنا شده و دلیل عقلی آن چیست، مطلبی است که همانطور که عرض شد با وجود روایت صحیح و معتبر جای چون و چرا ندارد و اگرهم دلیل عقلی و برهان برای آن اقامه کنیم صرفاً جنبه ی نظر و برداشت شخصی دارد نه بیان حکمت اصلی حکم.

و اما آنچه به عنوان حکمت این حکم به نظر حقیر می رسد این است که چون پدر ولی فرزند است و طبیعتاً تساوی مرتبه وجودی در بین نیست تا مشمول النفس بالنفس گردد، لذا قصاص نمی شود.

ممکن است کسی اشکال کند که مثلاً ولی فقیه هم ولی مردم است . آیا اگر کسی را بکشد نباید قصاص شود؟
پاسخ این است که ولایت پدر فرزند اکتسابی نیست بلکه طبیعی و قهری است.
اما ولایت فقیه بر مردم اکتسابی و به سبب وجود شرایط ولایت است. با انتفای شرایط، ولایت نیز منتفی است.
بنابر این اگر ولی فقیه از روی موازین شرعی کسی را بکشد، در واقع حکم خدا را اجرا کرده است. اما اگر بدون موازین شرعی بکشد، با این عمل از ولایت ساقط می شود. آنگاه مثل سایرین قصاص می شود.

پس ولایت پدر ساقط شدنی نیست. اما ولایت فقیه و حاکم ساقط شدنی است (که با از دست دادن هریک از شرایط ساقط می شود).

البته بعضی از بزرگان گفته اند عدم قصاص پدر مشروط است به اینکه قتل بدون اختیار و از روی خیر خواهی و عواطف و از کوره در رفتن و اینجور مسایل باشد.

باید در پاسخ ایشان عرض کنیم که اولاً به چه دلیل؟ یعنی این شرط را از کجا استفاده می فرمایید؟
ثانیاً چگونه و با چه میزانی بی اختیاری و از کوره در رفتن پدر ثابت می شود؟ مگر دستگاه تشخیص و سنجش از کوره در رفتن داریم!؟
آیا اگر پدری نتواند خیرخواهی یا میزان جان به لب رسیدنش را اثبات کند باید قصاص شود؟ و یا پدری که بتواند این مسایل را بهانه کند نباید قصاص شود؟
این ها در واقع از قبیل همان قیاس و استحساناتی است که در احکام شرع ممنوع است و قابل اعتنا نیست.

به هر حال امیدوارم عزیزان پاسخ خود را گرفته باشند.

موضوع ارتداد هم ربطی به این تاپیک ندارد و در جاهای دیگر مفصل بحث شده است.
موضوع حضانت هم تاپیک جداگانه ای نیاز دارد.

یا حق