-
۱۳۸۷/۱۱/۲۷, ۱۵:۰۶ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 82
- مورد تشکر
- 201 پست
- حضور
- 4 ساعت 20 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 4
- گالری
- 0
عبادت و ولايت
عبادت و ولايت
عبادت زمانى ارزش دارد كه سطحى نباشد، بلكه همراه با شناختِ رهبر آسمانى و ولايت او و همراه با خشوع و آداب مخصوص خود باشد.
حضرت على عليه السلاّم گرفتار يك عدّه نماز خوانِ خشك مقدس بود كه در تاريخ بنام مارقين و خوارج معروفند. كسانى كه پيشانى آنها بخاطر سجده هاى طولانى و مكرّر پينه بسته بود، امّا در برابر على عليه السلام قيام كردند و بر او شمشير كشيدند. در روايات مى خوانيم كه وقتى امام زمان عليه السلام ظهور كنند گروهى از مساجد عليه آن حضرت حركت خواهند كرد.
گمان نكنيد آنها كه براى كشتن امام حسين به كربلا آمده بودند همه تارك الصلوة بودند، بلكه نماز جماعت مى خواندند! و خود يزيد و معاويه پيشنماز بودند!
آرى عبادتى كه همراه با جهالت باشد، كشتنِ عابدترين مردم را در محرابِ عبادت ، بزرگ ترين عبادت مى داند و با قصد قربت براى كشتن على عليه السلام مى رود!
نه فقط نماز كه ساير عبادات نيز بايد همراه با معرفتِ رهبر حق و اطاعت از او باشد، لذا در روايات آمده كه خداوند حج را واجب كرد تا مردم دور خانه او جمع شوند و در اين مركز اجتماع با امامان معصوم ارتباط برقرار كنند. اما امروزه ميليون ها نفر گرد كعبه مى گردند، و به خاطر نداشتن رهبر آسمانى از هم گسيخته اند و با داشتن مركز وحدت و اهرمهاى اقتصادى از عدّه اى يهودى توسرى مى خورند!
آرى اسلام مجموعه اى است كه تجزيه بردار نيست . نماز بدون پذيرفتن ولايت قبول نيست ، نماز بدون پرداخت زكوة قبول نيست چنانكه انفاق بدون نماز نيز پذيرفته نيست .
دستورات اسلام مثل اعضاى بدن است كه هيچيك جاى ديگرى را نمى گيرد، نه چشم كار گوش را مى كند و نه گوش كار دست را. در اسلام نيز خواندن نماز جاى زكوة را نمى گيرد، چنانكه هيچيك از اين دو جاى جهاد و مبارزه در راه خدا را پر نمى كنند. بلكه مجموعه اينها اسلام است .
نماز و رهبرى
اگر نماز توسط رهبران الهى اقامه شود بساط ظلم و طاغوت را برهم مى زند. نماز عيد امام رضا عليه السلام آنچنان با هيبت و عظمت آغاز شد كه حكومت ظالم بر خود لرزيد و فهميد كه اگر اين نماز به پايان برسد حكومتِ بنى عبّاس نيز به پايان خواهد رسيد. لذا ماءمون دستور داد كه امام را از وسط راه بازگرداندند.
دليل آنكه نمازهاى امروز مسلمين اثرى ندارد آنست كه به قسمتى از قرآن عمل شد و قسمتى فراموش شد. زيرا قرآن مى فرمايد:
(وَاَقيمُواالصَّلوةَ وآتُوا الزَّكاةَ وَ اَطيعُوا الرّسُولَ)(67)
نماز به پاى داريد و زكات دهيد و از رسول خدا اطاعت كنيد.
امّا امروز بعضى نماز مى خوانند و زكات نمى دهند و بعضى اهل نماز و زكات هستند، ولى ولايت كفار را پذيرفته اند. به عبارت ديگر ايمان به خدا دارند، اما كفر به طاغوت ندارند و اين ايمان ناقص است . در حالى كه خداوند مى فرمايد: (فَمَنْ يَكْفُر بِالطّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللّهِ فَقَدْاسْتَمْسَك بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى )(68)هركس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به ريسمان محكم الهى چنگ زده است .
يعنى هم كفر به طاغوت و هم ايمان به خدا لازم است ، در حالى كه امروزه مسلمين برائت از كفر و طاغوت ها را فراموش كرده اند. لذا قرآن در مورد كسانى كه به طاغوت مراجعه مى كنند مى فرمايد: آنها خيال مى كنند كه مؤ من هستند: (اَلَمْ تَرَ اِلىَ الَّذينَ يَزْعُمُونَ اَنَّهُم آمَنُوا)(69)
ویرایش توسط اشتهاردی : ۱۳۸۷/۱۱/۲۷ در ساعت ۱۵:۱۳
ابا صالح
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذري
من كفن پاره كنم زندگي از سر گيرم
برای شادی روح حضرات آیات اشتهاردی ومجتهدی :salavat10:
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۰۶/۱۰, ۱۳:۵۹ #2
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۰
- نوشته
- 593
- مورد تشکر
- 733 پست
- حضور
- 2 روز 23 ساعت 33 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
مرج البحرین یلتقیان. بینهما برزخ لا یبغیان. فبای الاء ربکما تکذبان. یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان. فبای الاء ربکما تکذبان.
دو دریا را [به گونه ای] روان کرد [که] با هم برخورد کنند. میان آن دو، حد فاصلی است که از هم عبور نکنند. پس به کدام یک از نعمتهای پروردگارتان منکرید؟ از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید. پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید؟
اگر میان دو دریای سوره الرحمن، برزخی است که به هماغوشی آنها رشک می برد و اختلاط و اتحاد آن دو را بر نمی تابد، نماز و ولایت آن چنان اقیانوسهایی هستند که چون برگهای گل در هم تنیده اند و چون دو مصراع یک شعر وامدار یکدیگرند.
آن دو دریا، نه آسمان و زمین، و نه دریای روم و هند، و نه دنیا و عقبا، و نه زندگی و مرگ، و نه دریای فارس و دریای روم، و نه دریای شیرین و دریای شور، که هر زلالی است که با زلالی دیگر درآمیزد. چونان علی، علیه السلام، که رهاورد همسری و همسفری او با زهرا، سلام الله علیها، مروارید حسن و یاقوت حسین بود. و چونان تلاقی ولایت و عبادت که هزار هزار طبق اسرار و آسمان آسمان خورشید حقیقت و ستاره معرفت پیش روی هر بینا دلی نهاد. ولایت پیشگی را جز به بهای سجده و رکوع نتوان خرید و سجاده عبادت را جز به می ولایت، رنگین نبایست کرد:
به می سجاده رنگین کن، گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها
هم بدین خاطر است که به زیر یک سایه نشاندن نماز و ولایت در گنجنامه حکمت الهی، شایسته تشریع و بایسته تکوین است. این دو تنها همسایگانی هستند که از هم ارث می برند و از خانه خود نه روزنی که دری به روی هم گشاده دارند. در شیوا سخن وحی، هرجا که نشان از سروهای بوستان ولایت است - بصراحت یا کنایت - سجاده نماز نیز گسترده است، و هرگاه مؤذن عرش از مناره تنزیل، سرود نیاز سر می دهد، بانگ عزت علوی و نجابت فاطمی و سخاوت حسنی و لابت حسینی شورها می افکند و گوشها را نوازشی دیگر می دهد.
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد که خاک میکده عشق را زیارت کرد نماز در خم آن ابروان محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
آب این دریا را نمی توان کشید، اما آنقدر که مرغ جان از قفس حرمان و بیم خذلان رهیده باشد. دل و دین را به نفس رحمانی قرآن، تازه می کنیم و بر شماری چند از ستارگان این پهنه لاجوردی انگشت می نهیم.
مجملش گفتم نکردم من بیان ورنه هم لبها بسوزد، هم دهان هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیک عشق بی زبان روشنتر است چون قلم اندر نوشتن می شتافت چون به عشق آمد قلم برخود شکافت آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رو متاب
آیه ولایت
انما ولیکم الله و رسوله و الذین و امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکات و هم راکعون. و من یتول الله و رسوله و الذین امنوا فان حزب الله هم الغابون.
ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند; همان کسانی که نماز بر پر می دارند و در حال رکوع زکات می دهند. و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده اند، ولی خود بداند [پیروز است، چرا که] حزب خدا همان پیروزمندان اند.
این آیه، در شمار آیاتی است که نام و عنوانی ویژه دارند. دانشمندان علوم قرآنی و مفسران شیعی از آن به آیه ولایت نام برده، آن را از دلایل محکم امامت حضرت امیر، علیه السلام، می شمارند.
مفسران بزرگی چون «شیخ طوسی »، «ابوالفتوح » و «طبرسی »، به هنگام تفسیر این آیات، در حقانیت و آشکارایی امامت علی بن ابی طالب، علیه السلام، نکات و لطایف بسیاری بر قلم آورده اند. تقریبا همه مفسران اهل سنت نیز این کریمه را در حق و شان حضرتش می دانند. تفاوت اساسی میان آنچه در کتب تفسیری شیعه و تفاسیر عامه وجود دارد، معنا و تفسیر ولایت و مشتقات دیگر آن است; که البته این نزاع، به همین جا ختم نشده، سر از مباحث کلامی و اصول اعتقادات مذهبی برمی آورد.
«میبدی »، «زمخشری »، «قرطبی »، «بیضاوی »، «آلوسی » و گروهی دیگر از مفسران اهل سنت در شان نزول این بخش از سوره مائده و اینکه این آیات جامه ای با شکوه و فاخر بر بالای علی بن ابی طالب، علیه السلام، است، با شیعیان آن حضرت همداستان اند.
جای دارد که نخست تفسیر یکی از نامدارترین مفسران شیعی را پیش رو گیریم تا جایگاه کلامی و اعتقادی آیه ولایت، بیش از پیش آشکار گردد.
مرحوم ملا محسن فیض کاشانی، سخن خود را در تفسیر آیه ولایت اینگونه آغاز می کنند:
در کتاب کافی از حضرت صادق، علیه السلام، در تفسیر این آیه نقل شده است که «ولی شما» یعنی کسی که به شما و جان و مالتان اولی و سزاوارتر است. مراد از «الذین امنوا» علی و اولاد معصومش، علیهم السلام، می باشد. ایشان را اینگونه وصف کرد، زیرا امیر مؤمنان در رکوع دوم از نماز ظهر خود به سائلی حله خود را انفاق فرمود. سپس این آیات از سوره مائده نازل شد... در مجمع البیان آمده است که حضرت بدان سائل انگشتری خود را زکات داد.
هرچند در شمارش انفاقات حضرت و همچنین در آنچه ایشان به سائل عطا کردند، اختلاف است، در اینکه این سخاوت علوی در پاکیزه ترین حالات معنوی، یعنی نماز واقع شده است، نزاعی میان مفسران نیست.
به زبان نحوی، «ولی » در آیه ولایت مبتدا (نهاد) است و «الله »، «رسول » و «الذین امنوا»، اخبار (گزاره های) پی در پی آن اند. از آنجا که «الذین امنوا» بر خلاف «الله » و «رسول »، نیاز به گزارش و تعریف دارد، خداوند ایشان را چنین می شناساند:
«الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون.»
اینگونه شناساندن - گویا - بدان خاطر است که خداوند اراده فرموده است که شکوهمندترین شمایل ولی خود را از منتظر منزه ترین قاب بتاباند.
علوی ترین آفریده خدا را تنها مقدس ترین آیین او، تاب می آورد و در این آیینه است که می توان بازتاب روحی به شکوه همه خوبیها و مهربانیها و بزرگیها را دید. پس ما بر مدار ولایتی هستیم که کانون آن پرستش حضرت حق (نماز) و افت بر خلق (زکات) است. بحقیقت این آیین الهی (نماز) راستگوترین آیینه ای بود که می توانست رخسار ولایت را بتاباند و رشک ماه و خورشید گرداند.
جلوگاه رخ تو دیده من تنها نیست ماه و خورشید همین آینه می گردانند
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری