جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: چقدر اين تاريخ پر رمز و راز است

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    982
    مورد تشکر
    768 پست
    حضور
    8 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    چقدر اين تاريخ پر رمز و راز است




    دكتر غلامعلي رجايي
    كد خبر: ۳۸۷۶۰تاريخ انتشار: ۱۴:۲۷ - ۱۰ اسفند ۱۳۸۷تعداد بازديد: ۱۶۷۸
    gholamalirajaee@yahoo.com

    محرم و صفر هم گذشت، با همه ظرفيت‌ها و درس‌ها و رحمت‌هايي كه در اين دو ماه ديده شد. خيلي‌ها با هلال ماه ربيع (بهار) غم به دل ماندند، نه اين‌كه غم با جان آنها پيوند خورده باشد و با شادي بيگانه بل از آن جهت كه مثل ايام پس از حج با اين كه همه با بار خالي از گناه و مملو از آمرزش و رحمت الهي به كاشانه و خانه و ديار خود بازمي‌گردند، اما غمي وجود آنان را رها نمي‌كند؛ غم هجران يار و ياران.
    در اين دو ماه، چه آدم‌ها كه حسيني نشدند؛ حتي از كساني كه بر شريعت محمدي (ص) نبوده‌اند، اما زلال اشكشان را پيشكش فرزندان بناحق كشته فرزندان بضعه رسول در كربلا و غير كربلا نکرده‌اند و از طريق بذل محبت خود را در مسلك دوستداران آل رسول‌الله قرار دادند و محبت الهي حاصل آنان شد. مگر نه در روايات است كه خدا دوستداران حسين را ـ هر كس و بر هر مذهب و راه كه باشند ـ دوست مي‌دارد؟!

    در اين دو ماه چه نذرها و نيازها كه نشد، چه سفره‌هاي اطعامي كه گسترده نشد، چه دكان‌ها و مراكز كسب و چه خانه‌هايي كه حسينيه نشد، چه كسب‌هايي كه براي عزاي حسيني تعطيل نشد، چه خط بطلاني كه بر خودخواهي‌ها، منفعت طلبي‌ها، دگر آزاري‌ها، نفع پرستي‌ها، گناه بازيها و... كشيده نشد، چه رحمت‌ها و آمرزش‌ها كه به دست نيامد، چه گناهاني كه آمرزيده شد؛ گناهاني كه اگر در اين مجالس با آب توبه و اشك ندامت نابود نمي‌شدند و نشوند، معلوم نيست حتي در عالم برزخ دامنگير مرتكبان و عاصيان نباشند!

    در غير محرم و صفر هر چه هست، بحث خود و خوديت و نفع و كسب و سود و خود ديدن و ديگران را نديدن است، اما در اين روزهاي الهي، سوگوار حسيني، ديگران را بر خود ترجيح مي‌دهد، مال خود را پيشكش آنان مي‌كند و راحتي آنها را بر خود هموار مي‌كند.
    شنيده‌ام در اربعين حسيني كه بي نظيرترين صحنه راهپيمايي مردم عاشق عراق و غير عراق به كربلاي حسيني است ـ كه حتي مراسم عاشوراي كربلا در مقايسه با آن كم مي‌آورد ـ عده‌اي از اهل عراق در راه پياده روندگان و رهپويان عاشق، چادر و خيمه‌گاه مي‌زنند و كار آنان مالش دادن و نوازش دادن عضلات و كف پاي رهپويان حسيني است و گرد و غبارگيري از چهره خسته آنان.

    ديدن عده‌اي كه كارشان فقط نوازش كف پاي پياده روندگان كربلايي است، چه به حال و روز آدم مي‌آورد. اين‌ها بي شك كساني هستند كه پس از مراسم اربعين براي خود چنان تشخصي قايل هستند كه نه تنها حاضر نيستند يك لحظه بر زمين بنشينند، بلكه اثر كمترين خاك و غباري را هم به دست و صورت و لباس خود نمي‌پسندند؛ شگفت آن كه اين همان آدم است كه اكسير عشق وجود وي را چنين كيميايي مي‌كند. چه معامله‌اي سلطان كرم و سلطان عشق و پيشواي صفحه وجود آدم، حسين بن علي ـ عليه السلام ـ با آنها مي‌كند، نمي‌دانم!
    گمان نمي‌كنم بر صفحه زمين حتي در ميان شيعيان ملتي را همانند ملت كنوني ايران بتوان در اوج عشق و قله محبت و وفا و صفا و ايثار و مهر به پيامبر و خاندان آن دانست؛ آه كه چقدر اين ملت حسيني است!

    سال‌ها پيش كه محرم مصادف با تابستان بود، كسي را به من نشان دادند كه مخزن آب‌پاشي را به پشت خود نهاده بود و به سر و صورت عزاداران حسيني آب و گلاب مي‌پاشيد. من كه مثل خيلي‌ها گرفتار ظاهرم با ديدن ظاهر لباس اسپورت و تيپ متفاوت او با همه عزادارها كه همه سياه پوش سينه مي‌زدند، با اشاره پرسيدم او كيست؟ گفتند جوان عاشقي است كه در خارج ساكن است و براي اين مراسم همه ساله به شهر مي‌آيد و پس از مراسم بازمي‌گردد.
    امسال كسي را در مراسم روز عاشوراي دزفول ديدم كه از آمريكا آمده بود. همراه او مي‌گفت، چند سال پيش، وي از سوي مراكز تحقيقاتي آمريكا، نامزد مرد علمي آمريكا بوده است. معلوم شد عشق به حسين او را از آن همه راه به خوزستان كشيده است؛ جدا عشق چه‌ها كه نمي‌كند!
    حافظ اين رند شيرازي چقدر بجا گفته است كه در مذهب او بر هر كس به عشق زنده نيست، بر او نمرده به فتواي وي نماز كنند؛ يعني كه ديگر او را در زمره زندگان ندانند، وي مرده‌اي است كه در ميان زندگان راه مي‌رود.

    از ديگر بركات اين دو ماه، وحدت اقشار گوناگون با هم بود. همه در تكايا، حسينيه‌ها يا خيمه‌ها مساجد و... در اين سو و آن سو در بازار و دانشگاه در شهر و روستا گرد هم آمدند، از حسين گفتند و از حسين شنيدند و من در اين انديشه‌ام كه آيا چه ساز و كاري براي نگهداري اين همه ظرفيت و دستاوردهاي معنوي محرم و صفر پس از اين دو ماه از سوي دستگاه‌هاي تبليغاتي و فرهنگي و غير فرهنگي ما براي جامعه پيش‌بيني شده است كه مانند باران رحمت الهي بر اثر ناتواني در استفاده درست از آن هرز نرود و به سيل تبديل نشود.

    و حضرت رضا، مولاي ما ايراني‌ها، چه حسن ختامي را با شهادت مظلومانه خود بر اين دو ماه مي‌زند! شب شهادت حضرت رضا ـ عليه السلام ـ يك مجري تلويزيون با آب و تاب از تشريف فرما نشدن حضرت مهدي به خراسان در اين روز داد سخن مي‌داد كه خراسان منتظر تو بود و نيامدي. انگار بعضي ماهواره دارند و رفت و آمد حضرت را به اينجا و آنجا رصد مي‌كنند. چقدر برخي جرأت دارند كه اين‌گونه سخن مي‌گويند و مي‌نويسند. اينها درست مثل كساني كه حضرت را مأمور به اقامت در صحراها و كويرها و بيابان‌هاي دور از مردم مي‌دانند و او را در اشعار و نوشته‌هاي خود خيمه به دوش و صحرانشين و بيابانگرد مي‌دانند و مي‌نامند ـ كه بميرم براي اين غربت آقا در نزد برخي از شيعيان جاهل همچو مني ـ لابد اعتقاد دارند حضرت در چنين محافلي نبايد ديده بشود و يا حضور پيدا كند ـ كه لابد از نظر آنها حضور و ‌ظهور حضرت خلاف شرايط عصر غيبت است ـ لابد همين‌ها اعتقاد دارند حضرت اگر هم به مشهد الرضا تشريف بياورند، چون صحرانشين‌ هستند و موظف به اقامت و سكونت در صحرا‌ها و بيابان‌ها و دور از مردم شهرها در طول اين هزار و اندي سال عصر غيبت با اصحاب خاص و حواريون خود يا به مسافرخانه مي‌روند و يا بناچار در منازل اين و آن بيتوته مي‌كنند و من بر پايه بديهيات عقلي، شك ندارم كه حضرت در مشهد و كربلا و مدينه و... منزل دارند و مگر مي‌شود اين همه سال كه از هزار مي‌گذرد، ايشان براي اقامت خود محلي نداشته باشند؟ و خوشا به حال همسايه‌هاي حضرت هر چند زمين از آن حضرت است.

    و نكته پاياني، پايان خونين دو ماه محرم و صفر با شب اول ماه ربيع است كه در اين شب، رخداد بزرگي در تاريخ اسلام و تشيع (ليله المبيت) شبي كه حضرت علي ـ عليه السلام ـ در بستر پيامبر خوابيد ـ رخ داده است؛ شبي كه پيامبر (ص) مخفيانه از مكه قصد مهاجرت به مدينه را داشت. چون شنيده بود در آن شب، چهل شمشيرزن از چهل عشيره و قبيله عرب مكه و غير مكه در قتل غافلگيرانه او در بستر خواب در دل شب هم پيمان شده‌اند. اين هم‌پيماني قبايل به آن خاطر بود كه خون پاك پيامبر بر گردن قبيله‌اي خاص نيفتد و عملا كسي نتواند خون او را از قبيله‌اي مطالبه کند.
    وقتي پيشنهاد پيامبر با علي در ميان گذاشته شد، تنها جمله‌اي كه از مولا شنيده شد، اين بود: اي رسول خدا، آيا با اين كار من، جان عزيز شما به سلامت مي‌ماند؟ چهل شمشير زن وقتي به خانه رسول‌ خدا هجوم بردند، با علي، ابرمرد تاريخ روبه‌رو شدند كه جان خود را سپر بلاي پسر عمويش رسول خدا کرده بود و چه زيبا اين آيه در شأن او نازل شد: «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله»؛ از مردم كسي است كه در جلب رضاي خدا جان خود را به فروش مي‌رساند (سوره بقره آيه 207).

    و چه تعبير زيبايي در اين عبارت خريد و فروش جان در شأن و منزلت علي ـ عليه السلام ـ هست و من هنوز در انديشه نحوه برخورد آن چهل نفر ـ كه به خون رسول خدا تشنه بودند ـ با علي مي‌افتم كه همچون برخي در اين سال‌ها كه دستشان به خون مظلوماني كه مستحق قتل نبودند، آلوده شد، كار را به اجتهاد نكشاندند كه حال كه به محمد دسترسي نداريم، دست‌کم وصي و وارث او را بكشيم؛ براي همين، از او دست برداشتند و به تعقيب پيامبر (ص) شتافتند. چقدر اين تاريخ پر رمز و راز است!
    محرم و صفر گذشت و چه زود گذشت. گفتند و گفتيم، شنيدند و شنيديم، خواندند و خوانديم كه در چنين روزهايي، حسين با ياران و اهل‌بيتش به كربلا آمد و به مسلخ عشق شتافت و در راه خدا جان و سر باخت، اما همه مطلب اين نيست. تمام و اتمام سخن اين است كه در اين آمد و رفت، من و ما در كجاي اين صحنه ايستاده‌ايم؟

    نگذاريم كربلا تاريخ بشود، نگذاريم تمام مصيبت كربلا در تشريح واقعه و تاريخ‌خواني و عطش و تشنگي و سر بريدن‌ها و بر نيزه رفتن سرها و اسارت اهل بيت خلاصه و منحصر بشود؛ اين‌ها همه براي آن بود كه اسلام بماند و در كربلاهاي پي در پي تكليف مسلمانان روشن بشود.
    سر مقدس حسين از تن بريده شد و دست‌هاي برادر باوفايش از بدن جدا شد. فرزندش اكبر با لب تشنه به شهادت رسيد و بر بدن بي سر امام اسب تاختند و سر او را بر نيزه شهر به شهر گرداندند و در مجلس شراب يزيد حاضر كردند. اهل‌بيتش را به اسارت بردند؛ همه درست، اما اين‌ها همه تاريخ است و نقل تاريخ. اكنون نه از بني اميه خبري است و نه از آل مروان.
    محرم و صفر هر سال بهانه‌اي است تا من و ما از خود بپرسيم در اين كربلايي كه هر لحظه شاهد آن هستيم، در كدام اردوگاه و در كجاي اين صحنه پيكار حق و باطل كه هميشگي است ايستاده‌ايم. سخن اين است... اگر گاندي توانست در برابر استعمار انگلستان در قاره هند يك‌تنه بايستد و نتيجه بگيرد، پاسخي بود كه به اين پرسش داد و گفت، در مبارزه با انگليسي‌هاي استعمارگر از قيام حسين بن علي ـ عليه السلام ـ الگو و سرمشق گرفته است.
    007


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود