نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: نظر کلی

رأی دهندگان
22. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • این سوره برای آزمایش هست

    0 0%
  • نکته منفی در آن نمیبینم

    10 45.45%
  • این سوره شعری بوده که وارد قران شده

    1 4.55%
  • نزول این سوره منطقی نیست !

    4 18.18%
  • این سوره عاقبت لجاجت و عبرت آموز است.

    7 31.82%
صفحه 1 از 11 123 ... آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: کسی میتونه منو کمک کنه (درمورد سوره مسد)

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    108
    مورد تشکر
    36 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    کسی میتونه منو کمک کنه (درمورد سوره مسد)




    به نام خداوند رحمتگر مهربان
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد (1)
    تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿1﴾

    دارايى او و آنچه اندوخت‏سودش نكرد (2)
    مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴿2﴾

    بزودى در آتشى پرزبانه درآيد (3)
    سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿3﴾

    و زنش آن هيمه‏كش [آتش فروز] (4)
    وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿4﴾
    بر گردنش طنابى از ليف خرماست (5)
    فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ ﴿5﴾
    دیدم چند جا نظرات اسلام گرایان واقعا قابل احترام و خوب بود :Sham:و ماست مالی نبود بلکم توجیه منطقی بود
    بر این شدم
    سوالاتو بدون استرس بپرسم

    برای همین از الان شروع میکنم


    به نظر شما بهتر نبود خدا
    بین عمو پیامبر و پیامبر به یه روشی آشتی می انداخت تا اینطوری بیان کنه و با این لحن خشن انزجار اعلام کنه

    به نظر شما این لحن فایده داره
    ویرایش توسط حذف : ۱۳۸۷/۱۲/۱۷ در ساعت ۰۲:۳۲


  2. #2
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    108
    مورد تشکر
    36 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نظر شخصی خودم بهتر بود این سوره با روشی حرفه ای و عاقلانه بین این دو شخص آشتی و دوستی رواج میداد و مثالی میشد برای زمان های مشابه "باتوجه به سریح بودن و کوتاه بودن سوره خیلی خوب میشد اگر اینطور بود !و از نظر من نزول این سوره نمیتونه منطقی باشه ! مگر اینکه دلیل خیلی واضحی برای مفید بودن اون آورده بشه
    ویرایش توسط حذف : ۱۳۸۷/۱۲/۱۶ در ساعت ۲۳:۱۷ دلیل: اشتباه تایپی


  3. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    2,954
    مورد تشکر
    6,046 پست
    حضور
    16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    11
    آپلود
    0
    گالری
    611



    نقل قول نوشته اصلی توسط حذف نمایش پست
    به نظر شخصی خودم بهتر بود این سوره با روشی حرفه ای و عاقلانه بین این دو شخص آشتی و دوستی رواج میداد و مثالی میشد برای زمان های مشابه "باتوجه به سریح بودن و کوتاه بودن سوره خیلی خوب میشد اگر اینطور بود !و از نظر من نزول این سوره نمیتونه منطقی باشه ! مگر اینکه دلیل خیلی واضحی برای مفید بودن اون آورده بشه
    سلام بر شما
    چنانچه شما دلیلی دارید بفرمایید تا ما هم استفاده کنیم


    یارب

    يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من

    اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى




  4. تشکرها 2


  5. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    108
    مورد تشکر
    36 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلو نمایش پست
    سلام بر شما چنانچه شما دلیلی دارید بفرمایید تا ما هم استفاده کنیم
    دلیل
    باشه
    الان بچه های 4 ساله هم بیشترشون سوره مسد رو حفظن
    اگه محتوای این سوره به صورتی شگفت انگیز دوستی برقرار میکرد مثلا من که خدا نیستم ولی مثلا نوشته بود "خودتان را جای طرق مقابلتان بگذارید " شاید خیلی بیشتر به درد میخورد ولی الان به نظر من این سوره به درد نمیخوره
    شما اگه میگید به درد میخوره دلیل بیارید ؟


  6. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    2,954
    مورد تشکر
    6,046 پست
    حضور
    16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    11
    آپلود
    0
    گالری
    611



    نقل قول نوشته اصلی توسط حذف نمایش پست
    دلیل
    باشه
    الان بچه های 4 ساله هم بیشترشون سوره مسد رو حفظن
    اگه محتوای این سوره به صورتی شگفت انگیز دوستی برقرار میکرد مثلا من که خدا نیستم ولی مثلا نوشته بود "خودتان را جای طرق مقابلتان بگذارید " شاید خیلی بیشتر به درد میخورد ولی الان به نظر من این سوره به درد نمیخوره
    شما اگه میگید به درد میخوره دلیل بیارید ؟
    ببخشید شما تفسیر این سوره را خوانده اید؟

    یارب

    يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من

    اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى





  7. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    2,954
    مورد تشکر
    6,046 پست
    حضور
    16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    11
    آپلود
    0
    گالری
    611



    سلام بر شما که دبنال کسب علم و معرفت هستید

    جناب حذف مایلد تفسیر هر آیه را بگذاریم بعد در موردآن بحث کنیم
    البته من درمورد تفسیر سررشته ای ندارم ولی خوشبختانه تفاسیر زیادی وجوددارد که میتواند راه گشای مابرای رسیدن به سوالاتمان باشد
    سعی میکنم با توجه به آن تفاسیر پاسخگو باشم
    چنانچه درجای هم به مشکل برخوردیم قطعا اساتید پاسخگو همکاری خواهند کرد
    موافقید؟


    یارب

    يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من

    اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى





  8. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    108
    مورد تشکر
    36 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلو نمایش پست
    سلام بر شما که دبنال کسب علم و معرفت هستید جناب حذف مایلد تفسیر هر آیه را بگذاریم بعد در موردآن بحث کنیم البته من درمورد تفسیر سررشته ای ندارم ولی خوشبختانه تفاسیر زیادی وجوددارد که میتواند راه گشای مابرای رسیدن به سوالاتمان باشد سعی میکنم با توجه به آن تفاسیر پاسخگو باشم چنانچه درجای هم به مشکل برخوردیم قطعا اساتید پاسخگو همکاری خواهند کرد موافقید؟
    باشه تصمیم خوبی هست

    من تفسیر سوره رو خواندم

    بفرمایید اینم تفسیر از دوتا مفسر

    نمونه :
    (112) سوره تبت اين سوره در مكه نازل شده و داراي پنج آيه است.

    محتوي و فضيلت سوره تبت
    اين سوره كه در مكه و تقريبا در اوائل دعوت آشكار پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) نازل شده تنها سوره‏اي است كه در آن حمله شديدي با ذكر نام نسبت به يكي از دشمنان اسلام و پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) در آن عصر و زمان (يعني ابو لهب) شده است، و محتواي آن نشان مي‏دهد كه او عداوت خاصي نسبت به پيغمبر اسلام (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) داشت، و از هيچگونه كارشكني و بد زباني او و همسرش مضايقه نداشتند.
    قرآن با صراحت مي‏گويد: هر دو اهل دوزخند، و راه نجاتي براي آنها نيست، و اين معني به واقعيت پيوست، سرانجام هر دو بي ايمان از دنيا رفتند و اين يك پيشگوئي صريح قرآن است.
    و در حديثي (از پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) آمده است كه فرمود: من قرأها رجوت ان لا يجمع الله بينه و بين ابي لهب في دار واحدة: كسي كه آن را تلاوت كند من اميدوارم خداوند او و ابو لهب را در خانه واحدي جمع نكند (يعني او اهل بهشت خواهد بود در حالي كه ابو لهب اهل دوزخ است).
    ناگفته پيدا است اين فضيلت از آن كسي است كه با خواندن اين سوره خط خود را از خط ابو لهب جدا كند، نه كساني كه با زبان مي‏خوانند ولي ابو لهب وار عمل مي‏كنند.


    ترجمه آيات

    1. بريده باد هر دو دست ابو لهب (و مرگ بر او باد).
    2. هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورد به حالش سودي نبخشيد.
    3. و به زودي وارد آتشي مي‏شود كه داراي شعله فروزان است.
    4. و همچنين همسرش در حالي كه هيزم به دوش مي‏كشد،
    5. و در گردنش طنابي از ليف خرما است!

    تفسير آيات

    بريده باد دست ابولهب!
    همانگونه كه در شان نزول سوره گفتيم اين سوره در حقيقت پاسخي است به سخنان زشت ابو لهب عموي پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) و فرزند عبد المطلب كه از دشمنان سرسخت اسلام بود و به هنگام شنيدن دعوت آشكار و عمومي پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) و انذار او نسبت به عذاب الهي گفت: زيان و هلاكت بر تو باد، آيا براي همين حرفها ما را فرا خواندي؟! قرآن مجيد در پاسخ اين مرد بد زبان مي‏فرمايد: بريده باد هر دو دست ابو لهب، يا مرگ و خسران بر او باد (تبت يدا ابي لهب و تب).
    تب و تباب (بر وزن خراب) به گفته راغب در مفردات به معني زيان مستمر و مداوم است، ولي طبرسي در مجمع البيان مي‏گويد: به معني زياني است كه منتهي به هلاكت مي‏شود.
    بعضي از ارباب لغت نيز آن را به معني قطع كردن تفسير كرده‏اند، و اين شايد به خاطر آن است كه زيان مستمر و منتهي به هلاكت طبعا سبب قطع و بريدگي مي‏شود، و از مجموع اين معاني همان استفاده مي‏شود كه در معني آيه گفته‏ايم. البته اين هلاكت و خسران مي‏تواند جنبه دنيوي داشته باشد، يا معنوي و اخروي، و يا هر دو.
    در اينجا اين سؤال پيش مي‏آيد كه چگونه قرآن مجيد بر خلاف روش و سيره خود در اينجا نام شخصي را برده، و با اين شدت او را مورد حمله قرار داده است؟! ولي با روشن شدن موضع ابو لهب پاسخ اين سؤال نيز روشن مي‏شود.
    نام او عبد العزي (بنده بت عزي) و كنيه او ابو لهب بود، انتخاب اين كنيه براي او شايد از اين جهت بوده كه صورتي سرخ و برافروخته داشت، چون لهب در لغت به معني شعله آتش است.
    او و همسرش ام جميل كه خواهر ابو سفيان بود از سخت‏ترين و بدزبان ترين دشمنان پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) بودند.
    در روايتي آمده است كه شخصي بنام طارق محاربي مي‏گويد: من در بازار ذي المجاز بودم (ذي المجاز نزديك عرفات در فاصله كمي از مكه است) ناگهان جواني را ديدم كه صدا مي‏زند: اي مردم! بگوئيد: لا اله الا الله تا رستگار شويد، و مردي را پشت سر او ديدم كه با سنگ به پشت پاي او مي‏زند به گونه‏اي كه خون از پاهايش جاري بود، و فرياد مي‏زد: اي مردم! اين دروغگو است، او را تصديق نكنيد! من سؤال كردم اين جوان كيست؟ گفتند: محمد است كه گمان مي‏كند پيامبر مي‏باشد، و اين پيرمرد عمويش ابو لهب است كه او را دروغگو مي‏داند.
    در خبر ديگري آمده است كه ربيعة بن عباد مي‏گويد: من با پدرم بودم رسول الله (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) را ديدم كه به سراغ قبائل عرب مي‏رفت، و هر كدام را صدا مي‏زد و مي‏گفت: من رسول خدا به سوي شما هستم، جز خداي يگانه را نپرستيد، و چيزي را همتاي او قرار ندهيد... هنگامي كه او از سخنش فارغ مي‏شد مرد احول خوش صورتي كه پشت سرش بود صدا مي‏زد: اي قبيله فلان! اين مرد مي‏خواهد كه شما بت لات و عزي، و هم پيمانهاي خود را از جن رها كنيد، و به سراغ بدعت و ضلالت او برويد، به سخنانش گوش فرا ندهيد، و از او پيروي نكنيد! من سؤال كردم او كيست؟ گفتند: عمويش ابو لهب است.
    در خبر ديگري مي‏خوانيم: هر زمان گروهي از اعراب خارج مكه وارد آن شهر مي‏شدند به سراغ ابو لهب مي‏رفتند، به خاطر خويشاونديش نسبت به پيامبر (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) و سن و سال بالاي او، و از رسول الله (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) تحقيق مي‏نمودند، او مي‏گفت: محمد مرد ساحري است، آنها نيز بي آنكه پيغمبر (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) را ملاقات كنند بازمي‏گشتند، در اين هنگام گروهي آمدند و گفتند: ما از مكه بازنمي‏گرديم تا او را ببينيم، ابو لهب گفت: ما پيوسته مشغول مداواي جنون او هستيم! مرگ بر او باد!.
    از اين روايات به خوبي استفاده مي‏شود كه او در بسياري از مواقع همچون سايه به دنبال پيغمبر (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) بود، و از هيچ كارشكني فروگذار نمي‏كرد، مخصوصا زباني زشت و آلوده داشت، و تعبيرات ركيك و زننده مي‏كرد، و شايد از اين نظر سرآمد تمام دشمنان پيغمبر اسلام (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) محسوب مي‏شد، و به همين جهت آيات مورد بحث با اين صراحت و خشونت او و همسرش ام جميل را به باد انتقاد مي‏گيرد.
    او تنها كسي بود كه پيمان حمايت بني هاشم را از پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) امضاء نكرد، و در صف دشمنان او قرار گرفت، و در پيمانهاي دشمنان شركت نمود. با توجه به اين حقايق دليل وضع استثنائي اين سوره روشن مي‏شود.
    سپس مي‏افزايد: هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورده، به حال او سودي نبخشيده، و عذاب الهي را از او بازنمي‏دارد (ما اغني عنه ماله و ما كسب).
    از اين تعبير استفاده مي‏شود كه او مرد ثروتمند مغروري بود كه بر اموال و ثروت خود در كوششهاي ضد اسلاميش تكيه مي‏كرد.
    در آيه بعد مي‏افزايد: به زودي وارد آتشي مي‏شود كه داراي شعله برافروخته است (سيصلي نارا ذات لهب).
    اگر نام او ابو لهب بود، آتش عذاب او نيز ابو لهب است و شعله‏هاي عظيم دارد (توجه داشته باشيد لهب در اينجا به صورت نكره و دلالت بر عظمت آن شعله مي‏كند).
    نه تنها ابو لهب كه هيچيك از كافران و بدكاران اموال و ثروت و موقعيت اجتماعيشان آنها را از آتش دوزخ و عذاب الهي رهائي نمي‏بخشد، چنانكه در آيه 88 و 89 سوره شعراء مي‏خوانيم: يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم: قيامت روزي است كه نه اموال و نه فرزندان، هيچكدام سودي به حال انسان ندارد، مگر آن كس كه با قلب سالم (روحي با ايمان و با تقوي) در محضر پروردگار حاضر شود.
    مسلما منظور از آيه سيصلي نارا ذات لهب آتش دوزخ است، ولي بعضي احتمال داده‏اند كه آتش دنيا را نيز شامل شود.
    در روايات آمده است كه بعد از جنگ بدر و شكست سختي كه نصيب مشركان قريش شد، ابو لهب كه شخصا در ميدان جنگ شركت نكرده بود پس از بازگشت ابو سفيان ماجرا را از او پرسيد.
    ابو سفيان چگونگي شكست و درهم كوبيده شدن لشگر قريش را براي او شرح داد، سپس افزود: به خدا سوگند ما در اين جنگ سواراني را ديديم در ميان آسمان و زمين كه به ياري محمد آمده بودند! در اينجا ابو رافع يكي از غلامان عباس مي‏گويد: من در آنجا نشسته بودم، دستم را بلند كردم و گفتم: آنها فرشتگان آسمان بودند.
    ابو لهب سخت برآشفت و سيلي محكمي بر صورت من زد، و مرا بلند كرده بر زمين كوبيد، و از سوز دل خود پيوسته مرا كتك مي‏زد، در اينجا همسر عباس ام الفضل حاضر بود چوبي برداشت و محكم بر سر ابو لهب كوبيد، و گفت: اين مرد ضعيف را تنها گير آورده‏اي! سر ابو لهب شكست و خون جاري شد، و بعد از هفت روز بدنش عفونت كرد و دانه‏هائي همچون طاعون بر پوست تنش ظاهر شد، و با همان بيماري از دنيا رفت.
    عفونت بدن او به حدي بود كه جمعيت جرأت نمي‏كردند نزديك او شوند، او را به بيرون مكه بردند، و از دور آب بر او ريختند، و سپس سنگ بر او پرتاب كردند تا بدنش زير سنگ و خاك پنهان شد!.
    در آيه بعد به وضع همسرش ام جميل پرداخته، مي‏فرمايد: همسر او نيز وارد آتش سوزان جهنم مي‏شود، در حالي كه هيزم به دوش مي‏كشد (و امرأته حمالة الحطب).
    و در حالي كه در گردنش طناب يا گردن‏بندي از ليف خرما است! (في جيدها حبل من مسد).
    در اينكه همسر ابو لهب كه خواهر ابو سفيان و عمه معاويه بود در عداوتها و كارشكنيهاي شوهرش بر ضد اسلام شركت داشت حرفي نيست، اما در اينكه قرآن چرا او را حمالة الحطب (زني كه هيزم بر دوش مي‏كشد) توصيف كرده تفسيرهاي متعددي ذكر كرده‏اند: بعضي گفته‏اند اين به خاطر آن است كه بوته‏هاي خار را بر دوش مي‏كشيد، و بر سر راه پيغمبر اسلام (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) مي‏ريخت تا پاهاي مباركش آزرده شود.
    و بعضي گفته‏اند اين تعبير كنايه از سخن‏چيني و نمامي او است، همانگونه كه در ادبيات فارسي نيز همين تعبير در مورد سخن‏چيني آمده است كه مي‏گويند: ميان دو كس جنگ چون آتش است سخن‏چين بدبخت هيزم‏كش است! بعضي نيز آن را كنايه از شدت بخل او مي‏دانند كه با آنهمه ثروت حاضر نبود كمكي به نيازمندان كند به همين دليل تشبيه به هيزم‏كش فقير شده است.
    بعضي نيز مي‏گويند او در قيامت بار گناهان گروه زيادي را بر دوش مي‏كشد. از ميان اين معاني معني اول از همه مناسبتر است، هر چند جمع ميان آنها نيز بعيد نيست.
    جيد (بر وزن ديد) به معني گردن است، و جمع آن اجياد مي‏باشد، بعضي از ارباب لغت معتقدند كه جيد و عنق و رقبه هر سه معني مشابهي دارند، با اين تفاوت كه جيد به قسمت بالاي سينه گفته مي‏شود، و عنق به پشت گردن يا همه گردن و رقبه به گردن گفته مي‏شود، و گاه به يك انسان نيز مي‏گويند مانند فك رقبة يعني آزاد كردن انسان.
    مسد (بر وزن حسد) به معني طنابي است كه از الياف بافته شده.
    بعضي گفته‏اند مسد طنابي است كه در جهنم بر گردن او مي‏نهند كه خشونت الياف را دارد، و حرارت آتش و سنگيني آهن را! بعضي نيز گفته‏اند از آنجا كه زنان اشرافي شخصيت خود را در زينت آلات مخصوصا گردن بندهاي پر قيمت مي‏دانند، خداوند در قيامت براي تحقير اين زن خودخواه اشرافي گردن‏بندي از ليف خرما در گردن او مي‏افكند و يا اصلا كنايه از تحقير او است.
    بعضي نيز گفته‏اند علت اين تعبير آن است كه ام جميل گردن‏بند جواهر نشان پر قيمتي داشت، و سوگند ياد كرده بود كه آن را در راه دشمني پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) خرج كند، لذا به كيفر اين كار خداوند چنين عذابي را براي او مقرر داشته.

    نكته‏ها:

    1. باز هم نشانه ديگري از اعجاز قرآن
    مي‏دانيم اين آيات در مكه نازل شد، و قرآن با قاطعيت خبر داد كه ابو لهب و همسرش در آتش دوزخ خواهند بود، يعني هرگز ايمان نمي‏آورند، و سرانجام چنين شد، بسياري از مشركان مكه واقعا ايمان آوردند، و بعضي ظاهرا، اما از كساني كه نه در واقع و نه در ظاهر ايمان نياوردند اين دو نفر بودند، و اين يكي از اخبار غيبي قرآن مجيد است، و قرآن از اينگونه اخبار در آيات ديگر نيز دارد كه فصلي را در اعجاز قرآن تحت عنوان خبرهاي غيبي قرآن به خود اختصاص داده، و ما در ذيل هر يك از اين آيات بحث مناسب را داشته‏ايم.

    2. پاسخ به يك سؤال
    در اينجا سؤالي مطرح است و آن اينكه با اين پيشگوئي قرآن مجيد ديگر ممكن نبوده است ابو لهب و همسرش ايمان بياورند، و الا اين خبر كذب و دروغ مي‏شد.
    اين سؤال مانند سؤال معروفي است كه در باره مساله علم خدا در بحث جبر مطرح شده، و آن اينكه مي‏دانيم خداوندي كه از ازل عالم به همه چيز بوده، معصيت گنهكاران و اطاعت مطيعان را نيز مي‏دانسته است، بنا بر اين اگر گنهكار گناه نكند علم خدا جهل شود! پاسخ اين سؤال را دانشمندان و فلاسفه اسلامي از قديم داده‏اند و آن اينكه خداوند مي‏داند كه هر كس با استفاده از اختيار و آزاديش چه كاري را انجام مي‏دهد، مثلا در آيات مورد بحث خداوند از آغاز مي‏دانسته است كه ابو لهب و همسرش با ميل و اراده خود هرگز ايمان نمي‏آورند نه از طريق اجبار و الزام.
    و به تعبير ديگر عنصر آزادي اراده و اختيار نيز جزء معلوم خداوند بوده، او مي‏دانسته است كه بندگان با صفت اختيار، و با اراده خويش چه عملي را انجام مي‏دهند.
    مسلماً چنين علمي، و خبر دادن از چنان آينده‏اي تاكيدي است بر مساله اختيار، نه دليلي بر اجبار (دقت كنيد).

    3. هميشه نزديكان بي بصر دورند!
    اين سوره بار ديگر اين حقيقت را تاكيد مي‏كند كه خويشاوندي در صورتي كه با پيوند مكتبي همراه نباشد كمترين ارزشي ندارد، و مردان خدا در برابر منحرفان و جباران و گردنكشان هيچگونه انعطافي نشان نمي‏دادند هر چند نزديكترين بستگان آنها بودند.
    با اينكه ابولهب عموي پيغمبر اكرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) بود و از نزديكترين نزديكانش محسوب مي‏شد وقتي خط مكتبي و اعتقادي و عملي خود را از او جدا كرد همچون ساير منحرفان و گمراهان زير شديدترين رگبارهاي توبيخ و سرزنش قرار گرفت، و به عكس افراد دور افتاده‏اي بودند كه نه تنها از بستگان پيغمبر (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) محسوب نمي‏شدند، بلكه از نژاد او و اهل زبان او هم نبودند، ولي بر اثر پيوند فكري و اعتقادي و عملي آنقدر نزديك شدند كه طبق حديث معروف سلمان منا اهل البيت: سلمان از خانواده ما است گوئي جزء خاندان پيغمبر شدند.
    درست است كه آيات اين سوره تنها از ابولهب و همسرش سخن مي‏گويد، ولي پيدا است كه آنها را به خاطر صفاتشان اينچنين مورد نكوهش قرار مي‏دهد، بنابراين هر فرد يا گروهي داراي همان اوصاف باشند سرنوشتي شبيه آنها دارند.
    خداوندا! قلب ما را از هر گونه لجاجت و عناد پاك كن.
    پروردگارا! ما همه از عاقبت كار بيمناكيم، تو ما را امنيت و آرامش بخش و اجعل عاقبة امرنا خيرا.
    بار الها! ما مي‏دانيم در آن دادگاه بزرگ نه مال و ثروت و نه رابطه خويشاوندي سودي نمي‏بخشد تنها لطف تو كارساز است ما را مشمول الطاف فرما.



    من اگه به تفسیر اشاره نکردم چون فقط موضوع رو پیچیده میکنه
    حالا به نظر شما طبق این تفسیر سوال من مشکل داره ؟
    سوال من اینه که این لحن خشن تهدید آمیز و عصبانی به چه فایده ای رسیده و میرسونه مارو !

  9. تشکرها 2


  10. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    2,954
    مورد تشکر
    6,046 پست
    حضور
    16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    11
    آپلود
    0
    گالری
    611



    جناب حذف منظور من این نبود که تفسیر را کلی بگذاریم
    یکی یکی
    ولی خوب باشه من میخونم نظر رامیگم



    یارب

    يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من

    اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى





  11. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    2,954
    مورد تشکر
    6,046 پست
    حضور
    16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    11
    آپلود
    0
    گالری
    611



    نقل قول نوشته اصلی توسط حذف نمایش پست



    من اگه به تفسیر اشاره نکردم چون فقط موضوع رو پیچیده میکنه
    حالا به نظر شما طبق این تفسیر سوال من مشکل داره ؟
    سوال من اینه که این لحن خشن تهدید آمیز و عصبانی به چه فایده ای رسیده و میرسونه مارو !
    باوجود اینکه این مد نظر من نبود ولی من خوندم ونظرم را میگویم
    من لحن خشنی ندیدم
    در ضمن یک درس هم داده این که درمقابل ظلم نباید سکوت کرد باید پاسخ شان رامثل خودشان داد


    یارب

    يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من

    اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى





  12. #10
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    108
    مورد تشکر
    36 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلو نمایش پست
    در ضمن یک درس هم داده این که درمقابل ظلم نباید سکوت کرد باید پاسخ شان رامثل خودشان داد

    خوب ببخشید مشکلی نیست هر جور شما راحتید سوره را برسی میکنیم

    ببینید
    من یک سوال داررم
    چطور خدای هادی جهان
    و خالق جهان جواب به این سادگی
    و به این به فایده ای میدهد
    این که عموی پیامبر با کفر از دنیا رفت یه پیش بینی کاملا منطقی هست
    وقتی در اویل دعوت با چنین واکنشی مواجه شد ...
    من منظورم مشخصه
    این نوع رفتار چه فایده ای داره ؟
    در مقابل ظلم نباید ساکت نشست
    ولی هرنوع صحبتی هم شایسته نیست
    آیا انتظار زیادی هست که من بخوام قران بین پیامبر و عمویش دوستی ایجاد کرده باشد؟
    یا این سوال بیجاست که ابولهب مگر استاد خداست که هر کاری کرد ما همون کار را انجام بدیم !؟
    ویرایش توسط حذف : ۱۳۸۷/۱۲/۱۷ در ساعت ۱۴:۱۲


صفحه 1 از 11 123 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود