نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: نظر کلی
- رأی دهندگان
- 22. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
-
این سوره برای آزمایش هست
0 0% -
نکته منفی در آن نمیبینم
10 45.45% -
این سوره شعری بوده که وارد قران شده
1 4.55% -
نزول این سوره منطقی نیست !
4 18.18% -
این سوره عاقبت لجاجت و عبرت آموز است.
7 31.82%
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: کسی میتونه منو کمک کنه (درمورد سوره مسد)
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۶, ۲۲:۴۰ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 108
- مورد تشکر
- 36 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
کسی میتونه منو کمک کنه (درمورد سوره مسد)
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد (1)
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿1﴾
دارايى او و آنچه اندوختسودش نكرد (2)
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴿2﴾
بزودى در آتشى پرزبانه درآيد (3)
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿3﴾
و زنش آن هيمهكش [آتش فروز] (4)
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿4﴾
بر گردنش طنابى از ليف خرماست (5)
فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ ﴿5﴾
دیدم چند جا نظرات اسلام گرایان واقعا قابل احترام و خوب بود :Sham:و ماست مالی نبود بلکم توجیه منطقی بود
بر این شدم
سوالاتو بدون استرس بپرسم
برای همین از الان شروع میکنم
به نظر شما بهتر نبود خدا
بین عمو پیامبر و پیامبر به یه روشی آشتی می انداخت تا اینطوری بیان کنه و با این لحن خشن انزجار اعلام کنه
به نظر شما این لحن فایده داره
ویرایش توسط حذف : ۱۳۸۷/۱۲/۱۷ در ساعت ۰۲:۳۲
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۶, ۲۲:۴۶ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 108
- مورد تشکر
- 36 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
به نظر شخصی خودم بهتر بود این سوره با روشی حرفه ای و عاقلانه بین این دو شخص آشتی و دوستی رواج میداد و مثالی میشد برای زمان های مشابه "باتوجه به سریح بودن و کوتاه بودن سوره خیلی خوب میشد اگر اینطور بود !و از نظر من نزول این سوره نمیتونه منطقی باشه ! مگر اینکه دلیل خیلی واضحی برای مفید بودن اون آورده بشه
ویرایش توسط حذف : ۱۳۸۷/۱۲/۱۶ در ساعت ۲۳:۱۷ دلیل: اشتباه تایپی
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۰۰:۴۹ #3
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
-
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۰۲:۲۶ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 108
- مورد تشکر
- 36 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دلیل
باشه
الان بچه های 4 ساله هم بیشترشون سوره مسد رو حفظن
اگه محتوای این سوره به صورتی شگفت انگیز دوستی برقرار میکرد مثلا من که خدا نیستم ولی مثلا نوشته بود "خودتان را جای طرق مقابلتان بگذارید " شاید خیلی بیشتر به درد میخورد ولی الان به نظر من این سوره به درد نمیخوره
شما اگه میگید به درد میخوره دلیل بیارید ؟
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۰۲:۴۰ #5
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۰۹:۰۷ #6
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
سلام بر شما که دبنال کسب علم و معرفت هستید
جناب حذف مایلد تفسیر هر آیه را بگذاریم بعد در موردآن بحث کنیم
البته من درمورد تفسیر سررشته ای ندارم ولی خوشبختانه تفاسیر زیادی وجوددارد که میتواند راه گشای مابرای رسیدن به سوالاتمان باشد
سعی میکنم با توجه به آن تفاسیر پاسخگو باشم
چنانچه درجای هم به مشکل برخوردیم قطعا اساتید پاسخگو همکاری خواهند کرد
موافقید؟
یارب
يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من
اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۱۱:۵۴ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 108
- مورد تشکر
- 36 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
باشه تصمیم خوبی هست
من تفسیر سوره رو خواندم
بفرمایید اینم تفسیر از دوتا مفسر
نمونه :
(112) سوره تبت اين سوره در مكه نازل شده و داراي پنج آيه است.
محتوي و فضيلت سوره تبت
اين سوره كه در مكه و تقريبا در اوائل دعوت آشكار پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) نازل شده تنها سورهاي است كه در آن حمله شديدي با ذكر نام نسبت به يكي از دشمنان اسلام و پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) در آن عصر و زمان (يعني ابو لهب) شده است، و محتواي آن نشان ميدهد كه او عداوت خاصي نسبت به پيغمبر اسلام (صلياللهعليهوآلهوسل م) داشت، و از هيچگونه كارشكني و بد زباني او و همسرش مضايقه نداشتند.
قرآن با صراحت ميگويد: هر دو اهل دوزخند، و راه نجاتي براي آنها نيست، و اين معني به واقعيت پيوست، سرانجام هر دو بي ايمان از دنيا رفتند و اين يك پيشگوئي صريح قرآن است.
و در حديثي (از پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) آمده است كه فرمود: من قرأها رجوت ان لا يجمع الله بينه و بين ابي لهب في دار واحدة: كسي كه آن را تلاوت كند من اميدوارم خداوند او و ابو لهب را در خانه واحدي جمع نكند (يعني او اهل بهشت خواهد بود در حالي كه ابو لهب اهل دوزخ است).
ناگفته پيدا است اين فضيلت از آن كسي است كه با خواندن اين سوره خط خود را از خط ابو لهب جدا كند، نه كساني كه با زبان ميخوانند ولي ابو لهب وار عمل ميكنند.
ترجمه آيات
1. بريده باد هر دو دست ابو لهب (و مرگ بر او باد).
2. هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورد به حالش سودي نبخشيد.
3. و به زودي وارد آتشي ميشود كه داراي شعله فروزان است.
4. و همچنين همسرش در حالي كه هيزم به دوش ميكشد،
5. و در گردنش طنابي از ليف خرما است!
تفسير آيات
بريده باد دست ابولهب!
همانگونه كه در شان نزول سوره گفتيم اين سوره در حقيقت پاسخي است به سخنان زشت ابو لهب عموي پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) و فرزند عبد المطلب كه از دشمنان سرسخت اسلام بود و به هنگام شنيدن دعوت آشكار و عمومي پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) و انذار او نسبت به عذاب الهي گفت: زيان و هلاكت بر تو باد، آيا براي همين حرفها ما را فرا خواندي؟! قرآن مجيد در پاسخ اين مرد بد زبان ميفرمايد: بريده باد هر دو دست ابو لهب، يا مرگ و خسران بر او باد (تبت يدا ابي لهب و تب).
تب و تباب (بر وزن خراب) به گفته راغب در مفردات به معني زيان مستمر و مداوم است، ولي طبرسي در مجمع البيان ميگويد: به معني زياني است كه منتهي به هلاكت ميشود.
بعضي از ارباب لغت نيز آن را به معني قطع كردن تفسير كردهاند، و اين شايد به خاطر آن است كه زيان مستمر و منتهي به هلاكت طبعا سبب قطع و بريدگي ميشود، و از مجموع اين معاني همان استفاده ميشود كه در معني آيه گفتهايم. البته اين هلاكت و خسران ميتواند جنبه دنيوي داشته باشد، يا معنوي و اخروي، و يا هر دو.
در اينجا اين سؤال پيش ميآيد كه چگونه قرآن مجيد بر خلاف روش و سيره خود در اينجا نام شخصي را برده، و با اين شدت او را مورد حمله قرار داده است؟! ولي با روشن شدن موضع ابو لهب پاسخ اين سؤال نيز روشن ميشود.
نام او عبد العزي (بنده بت عزي) و كنيه او ابو لهب بود، انتخاب اين كنيه براي او شايد از اين جهت بوده كه صورتي سرخ و برافروخته داشت، چون لهب در لغت به معني شعله آتش است.
او و همسرش ام جميل كه خواهر ابو سفيان بود از سختترين و بدزبان ترين دشمنان پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) بودند.
در روايتي آمده است كه شخصي بنام طارق محاربي ميگويد: من در بازار ذي المجاز بودم (ذي المجاز نزديك عرفات در فاصله كمي از مكه است) ناگهان جواني را ديدم كه صدا ميزند: اي مردم! بگوئيد: لا اله الا الله تا رستگار شويد، و مردي را پشت سر او ديدم كه با سنگ به پشت پاي او ميزند به گونهاي كه خون از پاهايش جاري بود، و فرياد ميزد: اي مردم! اين دروغگو است، او را تصديق نكنيد! من سؤال كردم اين جوان كيست؟ گفتند: محمد است كه گمان ميكند پيامبر ميباشد، و اين پيرمرد عمويش ابو لهب است كه او را دروغگو ميداند.
در خبر ديگري آمده است كه ربيعة بن عباد ميگويد: من با پدرم بودم رسول الله (صلياللهعليهوآلهوسل م) را ديدم كه به سراغ قبائل عرب ميرفت، و هر كدام را صدا ميزد و ميگفت: من رسول خدا به سوي شما هستم، جز خداي يگانه را نپرستيد، و چيزي را همتاي او قرار ندهيد... هنگامي كه او از سخنش فارغ ميشد مرد احول خوش صورتي كه پشت سرش بود صدا ميزد: اي قبيله فلان! اين مرد ميخواهد كه شما بت لات و عزي، و هم پيمانهاي خود را از جن رها كنيد، و به سراغ بدعت و ضلالت او برويد، به سخنانش گوش فرا ندهيد، و از او پيروي نكنيد! من سؤال كردم او كيست؟ گفتند: عمويش ابو لهب است.
در خبر ديگري ميخوانيم: هر زمان گروهي از اعراب خارج مكه وارد آن شهر ميشدند به سراغ ابو لهب ميرفتند، به خاطر خويشاونديش نسبت به پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسل م) و سن و سال بالاي او، و از رسول الله (صلياللهعليهوآلهوسل م) تحقيق مينمودند، او ميگفت: محمد مرد ساحري است، آنها نيز بي آنكه پيغمبر (صلياللهعليهوآلهوسل م) را ملاقات كنند بازميگشتند، در اين هنگام گروهي آمدند و گفتند: ما از مكه بازنميگرديم تا او را ببينيم، ابو لهب گفت: ما پيوسته مشغول مداواي جنون او هستيم! مرگ بر او باد!.
از اين روايات به خوبي استفاده ميشود كه او در بسياري از مواقع همچون سايه به دنبال پيغمبر (صلياللهعليهوآلهوسل م) بود، و از هيچ كارشكني فروگذار نميكرد، مخصوصا زباني زشت و آلوده داشت، و تعبيرات ركيك و زننده ميكرد، و شايد از اين نظر سرآمد تمام دشمنان پيغمبر اسلام (صلياللهعليهوآلهوسل م) محسوب ميشد، و به همين جهت آيات مورد بحث با اين صراحت و خشونت او و همسرش ام جميل را به باد انتقاد ميگيرد.
او تنها كسي بود كه پيمان حمايت بني هاشم را از پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) امضاء نكرد، و در صف دشمنان او قرار گرفت، و در پيمانهاي دشمنان شركت نمود. با توجه به اين حقايق دليل وضع استثنائي اين سوره روشن ميشود.
سپس ميافزايد: هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورده، به حال او سودي نبخشيده، و عذاب الهي را از او بازنميدارد (ما اغني عنه ماله و ما كسب).
از اين تعبير استفاده ميشود كه او مرد ثروتمند مغروري بود كه بر اموال و ثروت خود در كوششهاي ضد اسلاميش تكيه ميكرد.
در آيه بعد ميافزايد: به زودي وارد آتشي ميشود كه داراي شعله برافروخته است (سيصلي نارا ذات لهب).
اگر نام او ابو لهب بود، آتش عذاب او نيز ابو لهب است و شعلههاي عظيم دارد (توجه داشته باشيد لهب در اينجا به صورت نكره و دلالت بر عظمت آن شعله ميكند).
نه تنها ابو لهب كه هيچيك از كافران و بدكاران اموال و ثروت و موقعيت اجتماعيشان آنها را از آتش دوزخ و عذاب الهي رهائي نميبخشد، چنانكه در آيه 88 و 89 سوره شعراء ميخوانيم: يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم: قيامت روزي است كه نه اموال و نه فرزندان، هيچكدام سودي به حال انسان ندارد، مگر آن كس كه با قلب سالم (روحي با ايمان و با تقوي) در محضر پروردگار حاضر شود.
مسلما منظور از آيه سيصلي نارا ذات لهب آتش دوزخ است، ولي بعضي احتمال دادهاند كه آتش دنيا را نيز شامل شود.
در روايات آمده است كه بعد از جنگ بدر و شكست سختي كه نصيب مشركان قريش شد، ابو لهب كه شخصا در ميدان جنگ شركت نكرده بود پس از بازگشت ابو سفيان ماجرا را از او پرسيد.
ابو سفيان چگونگي شكست و درهم كوبيده شدن لشگر قريش را براي او شرح داد، سپس افزود: به خدا سوگند ما در اين جنگ سواراني را ديديم در ميان آسمان و زمين كه به ياري محمد آمده بودند! در اينجا ابو رافع يكي از غلامان عباس ميگويد: من در آنجا نشسته بودم، دستم را بلند كردم و گفتم: آنها فرشتگان آسمان بودند.
ابو لهب سخت برآشفت و سيلي محكمي بر صورت من زد، و مرا بلند كرده بر زمين كوبيد، و از سوز دل خود پيوسته مرا كتك ميزد، در اينجا همسر عباس ام الفضل حاضر بود چوبي برداشت و محكم بر سر ابو لهب كوبيد، و گفت: اين مرد ضعيف را تنها گير آوردهاي! سر ابو لهب شكست و خون جاري شد، و بعد از هفت روز بدنش عفونت كرد و دانههائي همچون طاعون بر پوست تنش ظاهر شد، و با همان بيماري از دنيا رفت.
عفونت بدن او به حدي بود كه جمعيت جرأت نميكردند نزديك او شوند، او را به بيرون مكه بردند، و از دور آب بر او ريختند، و سپس سنگ بر او پرتاب كردند تا بدنش زير سنگ و خاك پنهان شد!.
در آيه بعد به وضع همسرش ام جميل پرداخته، ميفرمايد: همسر او نيز وارد آتش سوزان جهنم ميشود، در حالي كه هيزم به دوش ميكشد (و امرأته حمالة الحطب).
و در حالي كه در گردنش طناب يا گردنبندي از ليف خرما است! (في جيدها حبل من مسد).
در اينكه همسر ابو لهب كه خواهر ابو سفيان و عمه معاويه بود در عداوتها و كارشكنيهاي شوهرش بر ضد اسلام شركت داشت حرفي نيست، اما در اينكه قرآن چرا او را حمالة الحطب (زني كه هيزم بر دوش ميكشد) توصيف كرده تفسيرهاي متعددي ذكر كردهاند: بعضي گفتهاند اين به خاطر آن است كه بوتههاي خار را بر دوش ميكشيد، و بر سر راه پيغمبر اسلام (صلياللهعليهوآلهوسل م) ميريخت تا پاهاي مباركش آزرده شود.
و بعضي گفتهاند اين تعبير كنايه از سخنچيني و نمامي او است، همانگونه كه در ادبيات فارسي نيز همين تعبير در مورد سخنچيني آمده است كه ميگويند: ميان دو كس جنگ چون آتش است سخنچين بدبخت هيزمكش است! بعضي نيز آن را كنايه از شدت بخل او ميدانند كه با آنهمه ثروت حاضر نبود كمكي به نيازمندان كند به همين دليل تشبيه به هيزمكش فقير شده است.
بعضي نيز ميگويند او در قيامت بار گناهان گروه زيادي را بر دوش ميكشد. از ميان اين معاني معني اول از همه مناسبتر است، هر چند جمع ميان آنها نيز بعيد نيست.
جيد (بر وزن ديد) به معني گردن است، و جمع آن اجياد ميباشد، بعضي از ارباب لغت معتقدند كه جيد و عنق و رقبه هر سه معني مشابهي دارند، با اين تفاوت كه جيد به قسمت بالاي سينه گفته ميشود، و عنق به پشت گردن يا همه گردن و رقبه به گردن گفته ميشود، و گاه به يك انسان نيز ميگويند مانند فك رقبة يعني آزاد كردن انسان.
مسد (بر وزن حسد) به معني طنابي است كه از الياف بافته شده.
بعضي گفتهاند مسد طنابي است كه در جهنم بر گردن او مينهند كه خشونت الياف را دارد، و حرارت آتش و سنگيني آهن را! بعضي نيز گفتهاند از آنجا كه زنان اشرافي شخصيت خود را در زينت آلات مخصوصا گردن بندهاي پر قيمت ميدانند، خداوند در قيامت براي تحقير اين زن خودخواه اشرافي گردنبندي از ليف خرما در گردن او ميافكند و يا اصلا كنايه از تحقير او است.
بعضي نيز گفتهاند علت اين تعبير آن است كه ام جميل گردنبند جواهر نشان پر قيمتي داشت، و سوگند ياد كرده بود كه آن را در راه دشمني پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) خرج كند، لذا به كيفر اين كار خداوند چنين عذابي را براي او مقرر داشته.
نكتهها:
1. باز هم نشانه ديگري از اعجاز قرآن
ميدانيم اين آيات در مكه نازل شد، و قرآن با قاطعيت خبر داد كه ابو لهب و همسرش در آتش دوزخ خواهند بود، يعني هرگز ايمان نميآورند، و سرانجام چنين شد، بسياري از مشركان مكه واقعا ايمان آوردند، و بعضي ظاهرا، اما از كساني كه نه در واقع و نه در ظاهر ايمان نياوردند اين دو نفر بودند، و اين يكي از اخبار غيبي قرآن مجيد است، و قرآن از اينگونه اخبار در آيات ديگر نيز دارد كه فصلي را در اعجاز قرآن تحت عنوان خبرهاي غيبي قرآن به خود اختصاص داده، و ما در ذيل هر يك از اين آيات بحث مناسب را داشتهايم.
2. پاسخ به يك سؤال
در اينجا سؤالي مطرح است و آن اينكه با اين پيشگوئي قرآن مجيد ديگر ممكن نبوده است ابو لهب و همسرش ايمان بياورند، و الا اين خبر كذب و دروغ ميشد.
اين سؤال مانند سؤال معروفي است كه در باره مساله علم خدا در بحث جبر مطرح شده، و آن اينكه ميدانيم خداوندي كه از ازل عالم به همه چيز بوده، معصيت گنهكاران و اطاعت مطيعان را نيز ميدانسته است، بنا بر اين اگر گنهكار گناه نكند علم خدا جهل شود! پاسخ اين سؤال را دانشمندان و فلاسفه اسلامي از قديم دادهاند و آن اينكه خداوند ميداند كه هر كس با استفاده از اختيار و آزاديش چه كاري را انجام ميدهد، مثلا در آيات مورد بحث خداوند از آغاز ميدانسته است كه ابو لهب و همسرش با ميل و اراده خود هرگز ايمان نميآورند نه از طريق اجبار و الزام.
و به تعبير ديگر عنصر آزادي اراده و اختيار نيز جزء معلوم خداوند بوده، او ميدانسته است كه بندگان با صفت اختيار، و با اراده خويش چه عملي را انجام ميدهند.
مسلماً چنين علمي، و خبر دادن از چنان آيندهاي تاكيدي است بر مساله اختيار، نه دليلي بر اجبار (دقت كنيد).
3. هميشه نزديكان بي بصر دورند!
اين سوره بار ديگر اين حقيقت را تاكيد ميكند كه خويشاوندي در صورتي كه با پيوند مكتبي همراه نباشد كمترين ارزشي ندارد، و مردان خدا در برابر منحرفان و جباران و گردنكشان هيچگونه انعطافي نشان نميدادند هر چند نزديكترين بستگان آنها بودند.
با اينكه ابولهب عموي پيغمبر اكرم (صلياللهعليهوآلهوسل م) بود و از نزديكترين نزديكانش محسوب ميشد وقتي خط مكتبي و اعتقادي و عملي خود را از او جدا كرد همچون ساير منحرفان و گمراهان زير شديدترين رگبارهاي توبيخ و سرزنش قرار گرفت، و به عكس افراد دور افتادهاي بودند كه نه تنها از بستگان پيغمبر (صلياللهعليهوآلهوسل م) محسوب نميشدند، بلكه از نژاد او و اهل زبان او هم نبودند، ولي بر اثر پيوند فكري و اعتقادي و عملي آنقدر نزديك شدند كه طبق حديث معروف سلمان منا اهل البيت: سلمان از خانواده ما است گوئي جزء خاندان پيغمبر شدند.
درست است كه آيات اين سوره تنها از ابولهب و همسرش سخن ميگويد، ولي پيدا است كه آنها را به خاطر صفاتشان اينچنين مورد نكوهش قرار ميدهد، بنابراين هر فرد يا گروهي داراي همان اوصاف باشند سرنوشتي شبيه آنها دارند.
خداوندا! قلب ما را از هر گونه لجاجت و عناد پاك كن.
پروردگارا! ما همه از عاقبت كار بيمناكيم، تو ما را امنيت و آرامش بخش و اجعل عاقبة امرنا خيرا.
بار الها! ما ميدانيم در آن دادگاه بزرگ نه مال و ثروت و نه رابطه خويشاوندي سودي نميبخشد تنها لطف تو كارساز است ما را مشمول الطاف فرما.
من اگه به تفسیر اشاره نکردم چون فقط موضوع رو پیچیده میکنه
حالا به نظر شما طبق این تفسیر سوال من مشکل داره ؟
سوال من اینه که این لحن خشن تهدید آمیز و عصبانی به چه فایده ای رسیده و میرسونه مارو !
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۱۲:۰۱ #8
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
جناب حذف منظور من این نبود که تفسیر را کلی بگذاریم
یکی یکی
ولی خوب باشه من میخونم نظر رامیگم
یارب
يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من
اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۱۳:۰۳ #9
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۷, ۱۴:۱۰ #10
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 108
- مورد تشکر
- 36 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
خوب ببخشید مشکلی نیست هر جور شما راحتید سوره را برسی میکنیم
ببینید
من یک سوال داررم
چطور خدای هادی جهان
و خالق جهان جواب به این سادگی
و به این به فایده ای میدهد
این که عموی پیامبر با کفر از دنیا رفت یه پیش بینی کاملا منطقی هست
وقتی در اویل دعوت با چنین واکنشی مواجه شد ...
من منظورم مشخصه
این نوع رفتار چه فایده ای داره ؟
در مقابل ظلم نباید ساکت نشست
ولی هرنوع صحبتی هم شایسته نیست
آیا انتظار زیادی هست که من بخوام قران بین پیامبر و عمویش دوستی ایجاد کرده باشد؟
یا این سوال بیجاست که ابولهب مگر استاد خداست که هر کاری کرد ما همون کار را انجام بدیم !؟
ویرایش توسط حذف : ۱۳۸۷/۱۲/۱۷ در ساعت ۱۴:۱۲
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری