-
۱۳۸۷/۱۲/۲۱, ۱۸:۳۲ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جوان متقی وکنترل نفس و ثمره آن
بسم الله الرحمن الرحیم
در كتابي كه فيلسوف بزرگ، عارف عامل، علامه طباطبائي صاحب تفسير الميزان مقدمهاي بر آن نگاشته بود خواندم:
عباس صفوي در شهر اصفهان از همسر خود سخت عصباني شده و خشمگين ميشود، در پي غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب برنميگردد، خبر بازنگشتن دختر که به شاه ميرسد، بر ناموس خود كه از زيبائي خيره كنندهاي بهره داشت سخت به وحشت ميافتد، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولي او را نمىيابند.
دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب ميشود و از اتفاق به در حجره محمدباقر استرآبادي كه طلبهاي جوان و فاضل بود ميرود، در حجره را ميزند، محمدباقر در را باز ميكند، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او ميگويد از بزرگ زادگان شهرم و خانوادهام صاحب قدرت، اگر در برابر بودنم مقاومت كني ترا به سياست سختي دچار ميكنم . طلبه جوان از ترس او را جا ميدهد، دختر غذا ميطلبد، طلبه ميگويد جز نان خشك و ماست چيزي ندارم، ميگويد بياور . غذا ميخورد و ميخوابد.
وسوسه به طلبه جوان حمله ميكند، ولي او با پناه بردن به حق دفع وسوسه ميكند، آتش غريزه شعله ميكشد، او آتش غريزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روي آتش چراغ خاموش ميكند، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه ميافتد، احتمال بودن دختر را در آنجا نميدادند، ولى دختر از حجره بيرون آمد، چون او را يافتند با صاحب حجره به عالي قاپو منتقل كردند .
وسوسه به طلبه جوان حمله ميكند، ولي او با پناه بردن به خداوند دفع وسوسه ميكند. آتش غريزه شعله ميكشد، او آتش غريزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روي آتش چراغ خاموش ميكند.
عباس صفوي از محمدباقر سئوال ميكند ديشب، در برخورد با اين چهره زيبا چه كردي؟ وي انگشتان سوخته را نشان ميدهد، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم ميگيرد، چون از سلامت فرزندش مطلع ميشود، بسيار خوشحال ميشود، به دختر پيشنهاد ازدواج با آن طلبه را ميدهد، دختر نيز که از شدت پاكي آن جوانمرد بهت زده بود، قبول ميكند. بزرگان را ميخوانند و عقد دختر را براى طلبه فقير مازندراني ميبندند و از آن به بعد است كه او مشهور به ميرداماد ميشود و چيزي نميگذرد كه اعلم علماي عصر گشته و شاگرداني بس بزرگ هم چون ملا صدراي شيرازي صاحب اسفار و كتب علمي ديگر تربيت ميكند .
منبع:
عرفان اسلامي (شرح جامع مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه)، جلد 8 ، حسين انصاريان .
-
-
۱۳۸۷/۱۲/۲۳, ۱۷:۵۴ #2
ويژگي هاي افراد داراي اعتماد به نفس1. داشتن احساس مثبت به خود، خدا، زندگي و مردم، و
روابط با آن ها.
2. داشتن اعتدال و عزت نفس
3. توجه به باورهاي ديني و نقش سازنده آن ها در زندگي.
4. در برابر مشکلات زندگي صبورند و شکست و سختي ها را
مقدمه پيروزي مي دانند.
5. مشورت با ديگران و استفاده از تجارب ديگران، براي زندگي
خوب اهداف (ابتدائي، متوسط و نهايي) با توجه به اولويت دارند.
6. بهره مندي از نشاط روحي و سلامت جسمي و هر شب
به مرور برنامه هاي روز خود مي پردازند (براي رفع عيوب) ـ
برنامه ريزي دارند.
7. نظارت و کنترل احساسات و عواطف: (محرک اصلي
احساس ها و عواطف مغز است، با کنترل آن رفتار را نيز
کنترل کرده ايم).
8. شجاع، با اراده و بلند همّت اند.
9. از نيازمندان دستگيري مي کنند.
10. مسئوليت پذيرند و از بيکاري نفرت دارند.
11. توجه زيادي به خودشناسي دارند و به سادگي محدوديت
هاي خويش را مي پذيرند.
12. قدرت رهبري مقتدرانه گروه را دارند ولي رياست طلب
نيستند.
13. آن قدر برخود تسلط دارند که با توجه به انرژي دروني خود
مي توانند در هر زمان که لازم باشد در مقابل ديگران نه
بگويند.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری