جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: دلیل خلق نوزاد با معلولیت مادرزاد؟
-
۱۳۸۷/۱۲/۳۰, ۰۱:۰۰ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 173
- مورد تشکر
- 204 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دلیل خلق نوزاد با معلولیت مادرزاد؟
با سلام
من می خواهم دلیل خوبی پیدا کنم
البته من جوابهای هم براش دارم
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۱۲/۳۰, ۰۷:۵۶ #2
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 455
- مورد تشکر
- 1,000 پست
- حضور
- 16 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
سلام، ضمن تبریک سال نوی شمسی، پاسخ زیر را خدمت شما ارائه میکنم:
تذکر: دوست عزیز سؤال شما ریشه در شبهۀ دیگری موسوم به شبهۀ شر دارد و همچنین کمی با برهان نظم در تعارض است، لذا برای دادن پاسخی قانع کننده، باید توضیح مفصلی به شما داد؛ لذا متن زیر را با حوصله و دقت مطالعه فرمایید.
البته سؤال شما کمی نامفهوم است و شاید بد نبود مینوشتید:«آیا خلقت نوزادان معلول مادرزاد با برهان نظم و عدالت خدا در تعارض نیست؟»
پاسخ:
1) شرآن چه در سوال مطرح کرده اید مرتبط با یکی از اشکالات دیوید هیوم فیلسوف انگلیسی است که بر این باور بود که: در جهان طبيعت حوادثي رخ ميدهد كه براي موجودات ديگر زيانبار است، اين حوادث همان شرور طبيعياند. مانند زلزله و طوفانها. با وجود چنين پديدههاي ناهنجار چگونه ميتوان طرح جهان را ناشي از عقلي سليم و خير انديش دانست؟ وقتي كسي طبيعت را مطالعه كند با همه اوصاف ناخوشايند آن، يعني طوفانها و زلزلهها و منازعات يك قسمت طبيعت با قسمت ديگر، آيا ميتواند نتيجه بگيرد كه آن طرح ريزي از يك عقل سليم و خوب ناشي شده است؟
پاسخ آن است که :اولاً: اثبات همه صفات كمال خداوندي در محدوده برهان نظم نيست، و بايد آنها را از راههاي ديگري اثبات كرد. ثانياً: وجود شرور طبيعي با هيچ يك از صفات كمال الهي منافات ندارد. نه با توحيد، و نه عدل و حكمت و نه ديگر صفات جمال و جلال خداوندي.
فلاسفه الهي، در پاسخگويي به اشكال شرور در رابطه با نظام احسن و اكمل، به بررسي اقسام فرضي موجود ممكن از نظر خير و شر پرداخته و با استناد به عنايت و حكمت الهي نتيجه گرفتهاند كه تنها دو قسم از آن ميتواند تحقق داشته باشد، يكي خير محض، و ديگري خير كثير و غالب، اما تحقق فروض ديگر كه عبارتند از: خير و شر مساوي، شر بسیار و غالب و شر محض، محال است. اما شر محض زيرا كه آن عدم محض و بطلان صرف است و فرض وجود در مورد آن، فرض دو امر متناقض است، اما آنچه شريتش با خيريتش مساوي است و يا شريتش بر خيريتش غالب است با عنايت الهي كه مقتضي نظام احسن است منافات دارد، اين برخلاف موجودي است كه جهت خيرش بر جهت شرش غالب است، زيرا موجود نكردن خير كثير به خاطر شر قليل، خود مصداق شر كثير است و با عنايت و حكمت الهي منافات دارد.
2)افراد ناقص الخلقه و نظم
اما در مورد افراد ناقص الخلقه که در سوال مطرح کردید ناقض برهان نظم نیست زیرا آن چه در سوال مطرح شده نظم ساختاری و صوری است و ان چه در برهان نظم مورد نظر است نظم غایی است و برای این که دقیقا مشخص شود که منظور از نظم در برهان نظم چیست آقسام نظم را ذکر کرده تا مشخص شود که منظور از نظم در برهان نظم چیست؟ نظم عبارت است از نوعي رابطه ميان دو يا چند چيز. در نظم ارتباط و وابستگي، ميان اجزاء يك پديده، يا افراد يك ماهيت برقرار است. بدين جهت نظم با اصل عليت ملازمه دارد. يعني هر جا نظم برقرار است، رابطه عليت نيز حاكم است. رابطه عليت كه در نظم وجود دارد، گاهي از جنبه فاعلي مورد توجه واقع ميشود، و گاهي از جنبه غايي. در صورت نخست نظم را «نظم علي و معلولي» (علت فاعلي) نامند، و در صورت دوم، نظم را «نظم غايي» (علت غايي) گويند.
رابطه ابر و باد و باران و لطافت هوا و نظم موجود ميان آنها از قسم نخست است. و رابطه ميان قرنيه، شبكيه، عنبيه، و ديگر اجزاي تشكيل دهنده دستگاه بينايي از قسم دوم است، يعني رابطه و نظم ارگانيك اين اجزاء در شرايط خاص،عمل ديدن را به دنبال دارد. ديدن، غايت آن ارتباط ويژه است. گونه ديگري از نظم نيز وجود دارد كه آن را «نظم استحساني» يا نظم صوري و ساختاري گويند. اين نظم ناشي از تركيب ويژه اجزاء يك پديده يا يك مجموعه است. و از آنجا كه حس زيبا پسندي، انسان را تحت تأثير قرار ميدهد. و تصويري دل انگيز را براي انسان عرضه ميدارد نظم صوري و استحساني ناميده شده است. تفاوت گونههاي ياد شده نظم در اين است كه، آنچه در نظم فاعل، مورد نظر است اين است كه هر معلوم يا حادثهاي وابسته به علتي است كه بر آن تقدم وجودي داشته و سبب پيدايش آن گرديده است. اما اين كه آن علت و سبب داراي آگاهي و اختيار بوده است يا نه، در چنين نظمي موضوعيت ندارد. ولي در نظم غايي تنها وجود سبب و علت پيدايش پديده، مورد نظر نيست، بلكه عنصر آگاهي و اختيار نيز در آن دخالت دارد. زيرا از ميان صدها يا هزارها ارتباط احتمالي ميان اجزاء يك پديده، تنها يكي از آنها ميتواند به تحقق هدف و غايت ويژهاي كه بر آن پديده مترتب است بيانجامد. بنابراين سبب فاعلي چنين نظمي بايد آگاه و انتخابگر باشد. اما در نظم استحساني، تنها چيزي كه مورد نظر است زيبايي ساختاري و صوري پديده است. ولي اين كه نظم موجود اصولاً فاعل و سببي دارد يا نه، و اگر دارد، آگاه و هدفدار بوده است يا نه، مورد توجه نيست.
3) چرا یک فرزند ناقص الخلقه به دنیا می آید؟
جهانى كه ما در آن زندگى مىكنیم، جهان ماده است، یعنى هر چیزى در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مىآید و تدریجاً كامل مىگردد. اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودى ناقص و بى فایده و احیاناً مضر به دست مىآید. میوه درخت در موقعى به صورت كامل به دست مىآید كه باغبان آن را به موقع آب و كود دهد و به كلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد. در غیر این صورت میوه درخت به صورت كامل به دست نمىآید، زیرا جهان مادى و طبیعى این طور نیست كه در هر شرایطى موجودات سالم و كامل تحویل دهد. پس براى به دست آمدن میوه سالم و كامل، باغبان باید آن چه را در پرورش و تكامل آن لازم است، مراعات كند. همچنین براى نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تكامل او لازم و مفید است، بدانند و آنها را همیشه مراعات كنند. ما هستیم كه در بسیارى از موارد در اثر مراعات نكردن شرایط زناشویى و بهداشت، كودكان ناسالم به وجود مىآوریم. پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند براى تكامل هر موجودى شرایط خاصى قرار داده است. كه اگر آنها مراعات شود، هر چیزى نیكو و مفید به وجود خواهد آمد.
به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادى خاص خود را دارد. طبعاً هر معلول و پدیدهاى از علت خاص خود صادر مىشود. بنابر این هر نوع نقصی كه در موجودات جهان وجود دارد از ناحیه موجودات است نه خداوند و به تعبیر دیگر فیض از طرف خداوند تمام است و نقص از طرف دریافت كننده فیض است. هنگامي كه علت و اسباب و شرايط به وجود آمدن نوزادي ناقص باشد، يا از نظر ژنتيكي( که بسياري از جهات آن هنوز شناخته نشده) ، نوزاد ناقص به دنيا ميآيد. جهان آفرینش شرایطى دارد كه اگر كسى آنها را مراعات نكند، در نتیجه نواقصی به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطى به عالم آفرینش ندارد.(1)
بوعلى سینا سخنی دارد. او مى گوید: خدا زردآلو را زردآلو نكرده بلكه زردآلو را ایجاد كرده است. زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده و آنها ذاتاً اختلاف دارند.
قرآن مجید این مطلب را با یك تمثیل بیان كرده و فرموده است: «خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانهاى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».(2) یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمىسازد و براى همه یكسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یكسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى كه گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مىگردد. پس هر موجودى، حق خود را كه امكان داشته دریافت دارد، دریافت كرده است».(3) بنابراین نباید تصور كرد كه خداوند یكى را كه ممكن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را كه ممكن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یك اراده تبعیضآمیز هر یك از آنها را انتخاب كرد، بلكه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همین جور كه هست، امكان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است.
اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه نمىتوان گفت كه هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و كمالات وجود برخوردار مىشود. تفاوتهایى كه در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً كسى كه از نظر زیبایى یا زشتى، شكل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیكى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است كه هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آنها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى كه پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینى تغذیه مىكنند یا مانند تأثیر الكل و مواد اعتیادزا در شكل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد كودك كه امروزه بدون تردید شناخته شده است. طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمىدارد، بلكه موجودات هستند كه به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و عوامل دیگر قبول فیض مىكنند و به اندازه استحقاق، در مرتبهاى از عالم هستى جا مىدارند. در جهان خلقت آنچه كه وجود دارد تبعیض نیست، بلكه تفاوت است، همان طور كه ظرف یك لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار كمترى آب در خود جاى مىدهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض مىكند.
پینوشتها:
1. مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، ص 28.
2. رعد(13) آیه 17.
3. استاد مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 172 - 171، با تلخیص.
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۱۲/۳۰, ۱۷:۲۳ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 173
- مورد تشکر
- 204 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام
ممنون از پاسخ کامل شما اما بعضیها این را می گویند که اینها به این دلیل اتفاق افتاده که انسان وقتی میمیرد دوباره در کالبدی دیگر به دنیا می اید و اینها نتیجه زندگی قبلیشان بوده !!!
بعضی دیگر می گویند به این دلیل که وقتی ما انها را ببینیم به یاد نعمت سلامتی خودمان بیفتیم و خدا را شکر کنیم !!!
بعضی دیگر می گویند به دلیل این که خدا می داند که ان فرد از ان نعمتها به اشتباه استفاده خواهد کرد به انها این نعمتها را نمیدهد!!!
لطف کنید برای رد این ها دلیل بی آورید
ویرایش توسط متفکر : ۱۳۸۷/۱۲/۳۰ در ساعت ۱۷:۳۰
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۱/۰۱, ۱۵:۳۹ #4
هوالحق
ما از بهشت رانده شديم اما بهشت ويران نشد
و اين خود نوعي بخت مساعد بود
زيرا اگر ما رانده نمي شديم ممکن بود
بهشت ويران گردد
...
پس " از ماست که بر ماست "
یاعلی
ویرایش توسط ramila : ۱۳۸۸/۰۱/۰۱ در ساعت ۱۸:۲۵
اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالأَرْضِ عالِمَ الغَيْبِ وَالشَّهادَةِأَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ"زمر (39) آيه 46 "
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۱/۰۱, ۲۲:۰۳ #5
به نظر من شما باید اول به روانپزشک مراجعه کنید وگرنه زیر بار این سوالات خفه میشید بعد قبل از بچه دار شدن با آزمایش ژنتیکی و بعد با برسی جنین و تغذیه مناسب سعی در پیشگیری این جور مسائل داشته باشید و علت خواصی هم براش نیست علت اینکه چرا بعضی ها رنج میکشند مثلا حتی حیوانات یک جواب دارد این هست که طبیعت دوست دارد به واسته پیام درونی خویش زنده بماند ! و تکامل کند و طبیعی هست که هر عضوی تلاش کنه زندگی بهتری داشته باشه برای این تلاش مسلما عصابی داره که رنج ها رو برای فرار از سختی فراهم میکنن !
سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد
وان چه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد
......
مشکل خويش بر پير مغان بردم دوش
کو به تاييد نظر حل معما ميکرد
ديدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آينه صد گونه تماشا ميکرد
گفتم اين جام جهان بين به تو کي داد حکيم
گفت آن روز که اين گنبد مينا ميکرد
بي دلي در همه احوال خدا با او بود
او نميديدش و از دور خدايا ميکرد
....
گفتمش سلسله زلف بتان از پي چيست
گفت حافظ گلهاي از دل شيدا ميکرد
سال نو مبارک
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۱/۰۲, ۰۳:۱۳ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 173
- مورد تشکر
- 204 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۱/۰۲, ۰۶:۵۱ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 92
- مورد تشکر
- 115 پست
- حضور
- 3 ساعت 32 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ما قائل به اين هستيم كه نظام هدفمند و داراي نظم غايي (هدفمند) مي باشه ، از اينرو هر آنچه كه در اين جهان هست داراي نظم غايي مي باشه ، ولو اينكه ما آن را درك نكنيم.( يعني مثلا تولد آن نوزاد تصادفي يا اشتباهي و يا .... نيست!!)
اينهايی هم كه ما به آن میگوييم تصادف ، اين تصادفها هم نسبی است ، از يك نظر اينها تصادف است ، از يك نظر كلیتر و با يك ديد كلیتر اگر ما نگاه كنيم هيچ چيزی تصادف نيست ، همان تصادفها هم كه ما خيال میكنيم تصادف است تصادف نيست .
ما چيزی را وقتی نمیدانيم ، [ میگوييم ] تصادف است .
مثال اينجور ذكر میكنند ، میگويند يك وقت كسی میداند اينجا در زيرزمين آب وجود دارد يا میداند مثلا اينجا گنجی مدفون است ، شروع میكند چاهی را كندن و كندن تا به آن گنج میرسد . اينجا میگويند آيا اين حرف درست است كه من چاه را كندم و تصادفا به گنجی رسيدم ؟ نه ، من قبلا میدانستم كه در اين نقطه معين گنج وجود دارد يا میدانستم آب وجود دارد و برای استخراج گنج يا به دست آوردن آب اين كار را كردم . اين تصادف نيست ، اما اگر همين كار را يك آدم جاهل بكند برای هدف ديگر [ از نظر او تصادف است ] . او اين چاه را میكند ، میخواهد كه يك چاه آبی ، فاضل آبی در خانه خودش داشته باشد ، اتفاقا سر پنج متری به يك گنجی میرسد میگويد اين را من كندم ، تصادفا به گنجی رسيدم . از نظر آن كسی كه اين راه و اين مسير را میداند ، از نظر آن كسی كه تمام خصوصيات را میشناسد ، از نظر او تصادف نيست . از نظر آن كه نمیداند ، تصادف است .
پس ، از اين جهت است كه اين تصادفها يك امر نسبی است ، يعنی در عالم هر چيزی كه در يك مسيری قرار میگيرد آن ، هدف اوست . اگر آن كه اين راه را طی میكند بداند كه در اين مسير چه قرار گرفته است ، اين ديگر تصادف نيست . عالمی كه ما امروز داريم میبينيم و اينهمه تصادفات در اين عالم ( كه از نظر علم و اطلاعات محدود خودمان اينها را تصادف میدانيم ) اگر عالم تحت تأثير و تدبير يك علم كلی و يك اراده كلی باشد كه آن كه سير میدهد ، تمام جزئيات اين مسيرها را میداند ، از نظر او هيچ چيز در عالم تصادفی نيست ، هيچ چيز در عالم اتفاقی نيست .
مطالب نوشته شده از كتاب توحيد شهيد مطهري ، صفحة 77مباشد
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۱/۰۲, ۱۳:۵۵ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
خداوند متعال ، نظام آفرينش را براساس علم و حكمتش ، نظام علّى و معلولى و سببى و مسببى قرار داده است ; به اين معنا كه براى هر حادثه و پديده اى در عالم ، علتى وجود دارد ، و هر علتى نيز معلولى مختص به خود دارد ; مانند آتش كه سبب گرما ، و نور كه سبب روشنايى هستند ، و هيچ معلولى از علت خود و هيچ علتى هم از معلول خود جدا نيست . نمى شود آتش باشد ; ولى نسوزاند ، پدر و مادر ، آنچه بايد رعايت كنند را رعايت نكنند ; در عين حال اين بى توجهى در سلامت فرزند اثر نكند و اين مسأله با تجربه علمى ثابت شده و در روايات هم آمده است كه مثلا آميزش در حال مستى يا در حال حيض و يا در حال مسموميت غذايى يا دلهره ، آثار سويى روى نوزاد مى گذارد و همان گونه كه آتش سوزنده است ، چه انسان بداند و چه نداند هر غذا و روحيه اى هم اثر ذاتى و طبيعى خود را دارد ; چه والدين و افراد ديگر از آن آگاه باشند و چه آگاه نباشند ; مگر اينكه چيز ديگرى مانع اثر گذارى آن شود يا اثر آن را خُنثا كند ; بنابراين هر يك از كرى ، كورى ، فلجى و.. . علت خاصى دارد كه تغذيه هاى ناصحيح ، نسل هاى گذشته ، افراد جامعه و اراده پدران و مادران در آن مؤثر بوده و باعث شده اين گونه افراد در جامعه پيدا شوند .
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۱/۰۲, ۱۳:۵۷ #9
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
در اين موارد ، نوزادان بى گناهند و خداوند نيز منزه است . علت آن والدين و كسانى هستند كه آگاهانه يا ناآگاهانه باعث شده اند كه اين افراد ، ناقص الخلقه به دنيا آيند و اين ، اثر ذاتى و بازتاب عمل آنهاست ; اما از آنجا كه خداوند رحمان و رحيم است ، براى افرادى هم كه به عللى در دنيا گرفتار اين نوع بيمارى ها و حوادث ديگر مى شوند ، وظيفه و اجر و پاداشى خاص قرار داده است كه اگر وظايف خود را انجام دهند و گناه نكنند ، سختى هاى آنان به نحو احسن جبران خواهد شد ; به گونه اى كه صد در صد راضى خواهند شد ; «إنّما يوفّى الصّـبِرونَ أَجرَهُم بغَير حِساب ;(زمر ، 10) بى ترديد ، صابران ، اجر و پاداش خود را بى حساب دريافت مى دارند»
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۱/۰۲, ۱۴:۱۹ #10
برای تولد یک نوزاد سالم ,باید چند عامل وجود داشته باشند.نبود یکی از عوامل سبب می شود تا احتمال تولد یک نوزاد معلول قوت بگیرد مانند:وراثت,محیط,رعایت بهداشت و.....
پس یک نوزاد معلول اول باید از والدین خودش سوال کند تا در ایجاد عوامل تولد یک نوزاد سالم برای او چقدر کوشیدند؟
-
تشکرها 2
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری