صفحه 1 از 3 123 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: آیین زرتشت جزو ادیان الهی یا غیرالهی ?

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    84
    مورد تشکر
    166 پست
    حضور
    44 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آیین زرتشت جزو ادیان الهی یا غیرالهی ?




    بسم الله الرحمن الرحیم
    با سلام خدمت کاربران گرامی و دوستان بزرگوار!
    هدف از ایجاد این تایپیک خدای ناکرده وارد نمودن توهین و ناسزا به هیچ شخص حقیقی یا حقوقی و هیچ دین یا مذهبی و هیچ فرقه و گروهی نمی باشد.بلکه هدف به چالش کشیدن افکار و اندیشه ها و تعامل فکری افراد مختلف جهت زدودن شبهات و افزایش اطلاعات و دانسته ها و شناخت حق و باطل می باشد .از کاربران عزیز و فهیم خواهشمندیم از به کار بردن الفاظ و کلمات توهین آمیز تحت هر شرایطی خودداری نموده و فقط به ارائه دلیل و برهان بپردازند!
    در ضمن خواهش می کنم هر مطلبی مینویسید نام منبع و یا کتاب را هم ذکر کنید. با تشکر
    سرصدا


    از دیر زمان تا کنون بین دین شناسان اختلاف وجود داشته که آیا دین زرتشت آیین توحیدی است، مبتنی بر ثنویت و دوگانگی است؟ اکنون هم نظریه مسلمی در این باره وجود ندارد؛ زیرا در «أوستا» شواهدی بر هر کدام یافت می شود.و اگر مقصود از مجوس که در قرآن (حج آیه 17) و روایات اسلامی ذکر شده زرتشتیان باشد آنها دارای کتاب آسمانی بوده که در اثر سلطه اسکندر به ایران از بین رفته است. طبق نظر مشهور مفسران و نویسندگان ملل نحل مقصود از «مجوس» در قرآن همان زرتشتیان است.زرتشت مصلح بزرگ ایرانی که بیش از هزار سال قبل از میلاد ادعای نبوت کرد و با مبارزه علیه خرافات آیین مغان و اعتقادات شرک آمیز چند خدایی، ایرانیان را به سوی خدای هستی (اهورا مزدا) دعوت کرد. زرتشت پس از یک دوره ریاضت و انزوا سه اصل بزرگ را به عنوان شعار خویش به جامعه اش ارائه کرد: پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک. وی پیش از داریوش هخامنشی ظهور کرد و آیینش را گسترش داد. دین زرتشت حدود هزار سال بر ایران حاکمیت داشت. و با ظهور اسلام ایرانیان از آیین زرتشت دست بر داشتند و به سوی دین اسلام روی آوردند.

    برخی از عقاید زرتشت
    برخی از عقاید زرتشت عبارت است از:
    1- همه خوبی ها بلکه همه هستی، آفریده اهورا مزدا است.
    2- همه پلیدی ها و نیستی ها آفریده اهریمن است.
    3- نبرد میان خیر و شر همیشه وجود داشته است.
    4- انسان در این میان آزاد و مختار آفریده شده است.
    5- آتش سمبل روشنی و پاکی است.
    6- زندگی انسان معادی دارد.
    7- زرتشت پیامبر مبعوث شده از طرف خداست.

    آغاز سؤال از الهى یا غیر الهى بودن یک آیین در دین اسلام
    مراجعه به تاریخ صدر اسلام نشان مى دهد که سؤال از الهى یا غیر الهى بودن یک آیین در بین مسلمانان از زمانى آغاز شد که پیامبر اکرم (ص) بعد از تثبیت پایه هاى حکومت اسلامى در مدینه و آغاز گسترش مرزهاى این حکومت نوپا، به فرمان الهى، غیر مسلمانان را به دو گروه تقسیم کرد و دو راهکار متفاوت را در ارتباط با آنان در پیش گرفت:
    گروه اول مشرکین بودند. اینان به خداوند متعال شرک ورزیده و بت پرستى را پیشه ى خود ساخته بودند. پیامبر(ص)ابتدا این گروه را به دین اسلام دعوت مى کردند، اگر آنان دعوت پیامبر (ص) را نمى پذیرفتند، پیامبر (ص) طبق فرمان الهى با آنان وارد جنگ مى شدند (توبه: 5).
    گروه دوم کسانى بودند که در اصطلاح قرآن از آنان به «اهل کتاب» تعبیر مى شود و طبق اعتراف خود آنان، از سوى خداوند براى آنان کتابى نازل شده بود و قرآن کریم نیز نازل شدن کتاب بر آنان را قبول مى کند. بر همین اساس نبى اکرم (ص) با این افراد به گونه ى دیگر برخورد مى کردند؛ یعنى بعد از دعوت این گروه به دین اسلام اگر آنان این دین را نمى پذیرفتند و در ضمن با مسلمانان وارد کارزار نمى شدند، بر اساس فرمان الهى به گرفتن «جزیه» از این گروه اکتفا مى کردند (توبه: 29). همین عملکرد متفاوت با مشرکین و اهل کتاب، این سؤال را مطرح مى ساخت که «اهل کتاب» چه کسانى هستند؟ با مراجعه به آیه 14 سوره حج، که در آن مردم به سه گروه مؤمنین، اهل کتاب و مشرکین تقسیم شده اند، تا اندازه اى پاسخ این سؤال روشن مى شود. خداوند مى فرماید: کسانى که ایمان آوردند و آنان که یهودى شدند و صابئى ها و نصارى و مجوس و کسانى که شرک ورزند، خدا در روز رستاخیز میانشان امتیاز مى نهد و از هم جدایشان مى کند... (حج: 17). طبق مضمون این آیه، یهودى ها، مسیحى ها، صابئین و مجوس ها نه جزو مؤمنین هستند و نه جزو مشرکان، بلکه اهل کتاب محسوب مى شوند و سنت پیامبر(ص) نیز نشان مى دهد که پیامبر (ص) با این چهار گروه، طبق احکام اهل کتاب برخورد مى نمودند و اگر اسلام را نمى پذیرفتند، آنان را به پرداخت «جزیه» محکوم مى کردند. با وجود کتاب هاى تورات و انجیل، همگان اهل کتاب بودن قوم یهود و مسیحیان را به راحتى مى پذیرفتند؛ اما پذیرش این واقعیت در مورد صابئین و به خصوص مجوس، که در امپراطورى ایران ساسانى دین رسمى بود، مشکل مى نمود؛ زیرا ساکنین شبه جزیره ى عربستان، کتاب جاافتاده و معمول در دست مجوسیان عصر خود ندیده بودند و از سوى دیگر آنان را بیش تر به دوگانه پرستى مى شناختند و شاهد چندانى براى اهل کتاب و توحیدى بودن آیین آنان پیدا نمى کردند؛ به همین دلیل این سؤال در میان برخى از مسلمانان و سایر گروه هاى ساکن در شبه جزیره مطرح بود که آیا مجوس دینى آسمانى و الهى است و مجوسیان نیز داراى کتاب آسمانى اند؟ همین امر موجب شد تا عده اى از مشرکین بکوشند تا همانند مجوس، که از دیدگاه آنان دوگانه پرست و مشرک بودند، از امتیاز «جزیه» استفاده کنند؛ پس به حضرت محمد(ص) نامه نوشتند و از آن حضرت خواستند که از آنان نیز جزیه بگیرد و در بت پرستى آزادشان بگذارد. پیامبر اسلام (ص) جواب فرستادند که من از غیر اهل کتاب جزیه قبول نمى کنم. مشرکین در جواب نامه ى آن حضرت نوشتند: تو مى گویى از غیر اهل کتاب جزیه نمى گیرى، در حالى که از مجوس هجر جزیه مى گیرى. پیامبر (ص) پاسخ دادند: مجوس پیامبرى داشتند که او را کشتند و کتابى داشتند که پیامبرشان در پوست دوازده هزار گاو نوشته و آورده بود که آن را سوزاندند. بعد از وفات پیامبر(ص) برخى از اطرافیان خلفا نمى توانستند باور کنند که مجوسیان جزو اهل کتاب اند؛ لذا سعى مى کردند آنان را از زمره ى اهل کتاب خارج کنند؛ لکن در نهایت، خلفا نیز با مجوس همان رفتار پیامبر (ص) را ادامه دادند و به اخذ جزیه از مجوسیانى که اسلام را نمى پذیرفتند، اکتفا کردند.

    آیین مجوس چه آیینى است؟
    بعد از تثبیت این امر که مجوس نیز داراى کتاب آسمانى است، این سؤال مطرح مى شود که آیین مجوس چه آیینى است و پیامبرش کیست و کتابش چه نام دارد؟ اکثر مورخین «زرتشت» را پیغمبر آیین مجوس معرفى کرده و به تبع آن نتیجه گرفته اند که کتاب او نیز «اوستا» نام دارد. چنان که مسعودى مى نویسد: زردشت در بلخ ظهور کرد... او از اهل آذربایجان بود... او پیامبر مجوس است که براى آنها کتاب آورد. نام آن کتاب در نزد عوام الناس «زمزمه» است، ولى در نزد مجوس «بستاه» (اوستا) نامیده مى شود.دینورى نیز نقل مى کند: گویند زرادشت، پیامبر مجوس، نزد گشتاسب شاه آمد و گفت: «من پیامبر خدا به سوى تو هستم» و کتابى را که در دست مجوس است، براى او آورد و گشتاسب آیین مجوس را پذیرفت و به او ایمان آورد و مردم کشور خود را بر آن دین واداشت و ایشان با رغبت و زور و خواه و ناخواه پذیرفتند.بعدها برخى از مستشرقین نیز این نظریه را که آیین مجوس همان آیین زرتشت و پیامبرش شخصى به نام «زرتشت» است که کتاب «اوستا» را آورده، پذیرفتند. آنان چنین پنداشتند که زرتشت اولین پیامبرى بود که آیین یکتاپرستى را در بین ایرانیان رواج داد. چنان که مؤلف تاریخ باستان مى نویسد: عامه مردم ایران هم چنان خدایان متعددى را مى پرستیدند... اما در قرن ششم قبل از میلاد رهبر مذهبى بزرگى به نام زرتشت در ماد ظهور کرد که دینى مبارز، اخلاقى و مبنى بر توحید آورد.هم چنین جان بى ناس درباره ى آیین ایرانیان قبل از زرتشت مى نویسد: ... دین عامه مردم ایران در آن دوره ى باستانى، عملا همان آیینى بوده است که در وداها ملاحظه مى شود؛ یعنى اکثر خلایق قواى طبیعت را مى پرستیده اند و آنها را «دیو» مى گفته اند...و در مورد ظهور زرتشت مى گوید: دینى که این پیغمبر ایرانى تعلیم فرمود، یک آیین اخلاقى و طریقه ى یگانه پرستى است. وى مانند موسى نبى موحد عبرانى، خود موجد و شارع دینى نوین گردید؛ هر چند مبادى و معتقدات بازمانده از پیشینیان را پایه و مبناى تعالیم خود قرار داد...

    علت نامگذاری آیین زرتشت به مجوس
    پاسخى که برخى از مورخین اسلامى به سؤال از چیستى آیین مجوس داده اند و بعدها اکثر مستشرقین پذیرفته اند، با برخى از شواهد تاریخى سازگار نیست و جاى این سؤال هنوز باقى است که اگر آیین مجوس همان آیین زردشتى است، چرا آن را آیین مجوس مى نامند؟ واقعیت این است که هیچ دلیل قاطعى بر انطباق نام مجوس بر آیین زردشتى وجود ندارد و مترادف دانستن آیین مجوس با آیین زرتشت از سوى بعضى از تاریخ نگاران اسلامى و عده اى از مستشرقین، نتیجه ى برخى گزارش هاى غلط تاریخى و نبودن منابع دست اول از این دو آیین است.

    تفاوت بین دو آیین زرتشت و مجوس در روایات
    اما با مراجعه به منابع حدیثى شیعه و روایات ائمه معصومین (ع) در مى یابیم که آنان بین این دو آیین فرق گذاشته و مردم را از یکى دانستن این دو برحذر داشته اند؛ به عنوان مثال، در روایتى طولانى که فردى زندیق از امام صادق (ع) در مورد مطالب گوناگون سؤال مى کند، وقتى از پیامبر آیین مجوس مى پرسد، امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «ما من امه الا خلافیها نذیر» ترجمه: هیچ امتى نیست مگر این که از سوى خداوند منذرى براى آنهامبعوث شده است. براى مجوس نیز از سوى خداوند پیامبرى با کتاب آسمانى فرستاده شد، لکن آنها او را تکذیب کرده و کتابش را انکار نمودند. زندیق مى پرسد: آن پیغمبر خالد بن سنان است؟ حضرت مى فرماید: «خالد یک نفر عرب بدوى بوده و پیغمبر نبوده است...» زندیق مى پرسد: آیا زردشت پیامبر مجوس است؟ امام مى فرماید: زردشت در میان مجوس با زمزمه آمد و ادعاى نبوت کرد و عده اى از آنان به او ایمان آورده و عده اى او را انکار کرده و بیرونش کردند تا این که در بیابان طعمه ى درندگان شد.در این حدیث امام صادق(علیه السلام) بین مجوس و آیین زرتشت فرق گذاشته و مى فرماید که مجوس پیامبر داشته اند؛ ولى ادامه ى حدیث نشان مى دهد که پیامبر آنان خالد بن سنان یا زردشت نیست، بلکه شخص دیگرى است. در حدیث دیگرى امام (علیه السلام) مى فرماید: مجوس پیامبرى داشت که او را کشتند و کتابش را سوزاندند. او کتابى که در پوست دوازده هزار گاو نوشته شده بود را به میان آنان آورد و به او جاماسب گفته مى شود.طبق مضمون دو حدیث فوق و احادیث دیگرى که در کتب روایى شیعه ذکر شده، زرتشت بنیان گذار آیین مجوس نبوده و این آیین توسط پیامبر دیگرى تبلیغ شده است. به تعبیر دیگر، آیین مجوس، پیامبرى غیر از زردشت و کتابى غیر از اوستا داشته است و دو آیین مجوس و زرتشت مترادف هم نیستند؛ بنابراین نمى توانیم به این دلیل که پیامبر (ص) و ائمه ى معصومین (علیهم السلام) مجوسیان را از اهل کتاب شمرده اند، زردشت را پیامبر و اوستا را کتاب آسمانى بدانیم.

    آیا زرتشتیان هم خدا را عبادت می کردند؟
    در روایات ذکر شده که آنها پیرو یکی از انبیاء بر حق بوده اند که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقاید شرک آلود روی آورده اند.

    خداشناسی زرتشتیان در روایات
    در روایتی آمده است که امام علی ـ علیه السلام ـ بر بالای منبر فرمود: «از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید.» اشعث بن قیس بر خواست و گفت: ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود، در حالیکه کتاب آسمانی بر آنان نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ امام علی ـ علیه السلام ـ در جواب می فرماید: «خداوند کتابی بر آنان نازل کرده و پیامبری نیز بر آنان مبعوث نموده است». و نیز شواهدی هم وجود دارد که زرتشتیان ابتدا خدا پرست بوده اند، و حتی قبل از زرتشت هم موحد بوده و آیین آنها جزو ادیان توحیدی محسوب می شده است. این اعتقاد به توحید بعد از ظهور زرتشت ادامه یافت، و وی نیز به عنوان منادی توحید به تبلیغ آیین خود پرداخت.
    جان بی ناس می نویسد: بر خلاف عقاید بعضی از متأخرین جماعت زرتشتیان، آن پیامبر باستانی می گفت که بر حسب مشیت و اراده متعال «اهورا مزدا» تمام موجودات آفریده شده اند و چنانچه در آیه آخرین از گاتها صراحت دارد، اهورا مزدا، موجب و موجد هم نور و هم ظلمات، هردو است. در عین حال مجوسیان معتقد هستند که برای تدبیر عالم دو مبدأ است، یکی مبدأ خیر و دیگری مبدأ شر. اولی نامش یزدان و دیگری اهریمن است و یا اولی نور و دومی ظلمت است. و نیز مسلم است که ایشان ملائکه را مقدس دانسته، و بدون اینکه مانند بت پرستان برای آنها بتی درست کنند، به آنها توسل و تقرب می جویند، و نیز مسلم است که عناصر بسیط و مخصوصا آتش را مقدس می دانند و در قدیم الأیام مجوسیان در ایران و چین و هند و غیره آتشکده هایی داشتند که وجود همه عالم را مستند به «اهورا مزدا» و او را ایجاد کننده همه موجودات می دانستند.

    ادامه دارد ....

    ویرایش توسط sarseda : ۱۳۸۸/۰۱/۰۴ در ساعت ۱۴:۴۵
    نصرمن الله وفتح قريب

  2. تشکرها 3


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۸
    نوشته
    17
    مورد تشکر
    38 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    البته خیلی ها میگویند منظور از کلمه ی "مجوس"که در قرآن آمده همان زرتشت است ولی بنده همچین فکری نمیکنم زیرا جزو ادیان ابراهیمی هم نیست!
    البته نظام مقدس جمهوری اسلامی به دلیل ارادتی که به همه ی خداپرستان و خداترسان و احترامی که به همه ی ادیان(به جز فرقه های ظاله ی بهایّت و بابّیت)دارد ، این دین را به همراه مسیحیت و یهودیت ،بعد از اسلام،به عنوان ادیان تصریح شده و مجاز اعلام کرده و به پیروان این ادیان آزادی کار و تحصیل و زندگی آزادانه را داده است.اگر این ادیان از لحاظ شرعی مشکلی داشتند که رهبر بلافاصله دستور براندازی آنها را میدادند.

    به نظر بنده بحث سر الهی یا غیر الهی بودن این دین نتیجه ای نخواهد داشت و به کرّات مشاهده شده که اینگونه بحث ها منجر به ایجاد تفرقه در حکومت اسلامی شده(که اغلب با توطئه و دسیسه چینی عوامل بیگانه همراه بوده است)
    کاری که باید فعلا بکنیم تبلیغ روز افزون و بیش از پیش اسلام و معرفی دین خاتم انبیاء(ص) به ادیان دیگر و نشان دادن آن به افراد خیرخواه این گروه هست تا شاید که ایمان بیاورند. . . .

    اللّهم عجّل لولیّک الفرج


  4. تشکر


  5. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۷
    نوشته
    10,035
    مورد تشکر
    25,834 پست
    حضور
    17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
    دریافت
    6
    آپلود
    0
    گالری
    2



    انحطاط زرتشتیان از دیدگاه استاد شهید مطهری
    استاد شهید مطهری راجع به انحطاط زرتشتیان می گوید: نقش خدا «اهورا مزدا» با همان ریش و عصا و یال و کوپال به عنوان یک آرم ملی بر روی تابلوهای بسیاری از مؤسسات زرتشتی در عصر حاضر به چشم می خورد و نشانه ای از انحطاط فکری در دوره ساسانی است. زرتشتیان از یک طرف مدعی خداشناسی و توحیدند و «اهورا مزدا» را همان «الله» مسلمین که «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف و الخبیر» (انعام/ 103) است، معرفی می کنند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند. وی در ادامه می گوید: «چنانکه می دانیم ایرانیان مسلمان آنجا که تعبیرات اسلامی را به لغت فارسی ترجمه کرده اند کلمه «الله» را به «خدا» ترجمه کرده اند که ظاهرا مخفف «خود آی» است، یعنی نا آفریده شده. ایرانیان مسلمان کلمه «الله» را هرگز به «اهورا مزدا» ترجمه نکرده اند، بدین جهت که کلمه «اهورا مزدا» بین زرتشتیان آنقدر مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را ترجمه کلمه «الله» قرار دهند». از گفتار استاد چنین استفاده می شود که ممکن است کلمه «اهورا مزدا» در ابتدا مترادف کلمه «الله» بوده و لکن در اثر تحریفاتی که در دین زرتشت به وجود آمده است، معنای اصلی خود را از دست داده تا جایی که مسلمین حاضر نشده اند که کلمه «الله» را «اهورا مزدا» معنی نمایند. از آنچه گذشت بدست می آید که زرتشتیان در ابتدا خدا پرست بوده و «اهورا مزدا» را بدون این که برای او شریکی قائل باشند می پرستیده اند. و از این رو جزو ادیان توحیدی محسوب می شده اند. اما بر اثر عواملی گرفتار ثنویت شده و مبدأ عالم را دو چیز بنام یزدان و اهریمن شمرده اند.



    یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ



    اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن


  6. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    539
    مورد تشکر
    2,029 پست
    حضور
    53 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    1



    دين زرتشت از اديان آسماني است كه از دست خوش تحريف مصون نمانده است و به پيروان آن مجوسي مي گويند.
    واژه مجوس تنها يك بار در قرآن آمده است. (حج، 17) دلايل مختلفي ـ از جمله اين كه نام آن ها در قرآن كنار اديان آسماني و در برابر مشركان قرار گرفته است ـ نشان مي دهد آن ها دين و كتاب و پيامبري داشته اند. در اين باره، رواياتي نيز وارد شده است; چنان كه در روايتي از پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله) مي خوانيم: "مجوس، پيامبر و كتاب آسماني داشتند; پيامبرشان را به قتل رساندند و كتاب او را آتش زدند." 1
    امروزه مجوس به پيروان زردشت گفته مي شود و يا دست كم پيروان زردشت، بخش مهمي از آنان را تشكيل مي دهند. برخي از محققان، مراد از مجوس را پيروان "ماني" مي دانند; چرا كه آيين مانوي در عربستان، پيش از اسلام رواج داشته و اعراب مانويان را به نام مجوس مي شناخته اند.
    "شهرستاني" نيز در كتاب "ملل و نحل"، مجوس را اعم از زردشتي مي داند و اين ملت را به سه فرقه "كيومرثيه" و "زروانيه" و "زرتشتيه" تقسيم كرده است. 2
    البته تاريخ خود زردشت چندان روشن نيست و دوران او را قرن ها پيش از ميلاد دانسته اند. از عقايد آنان نيز مطالب زيادي در دست نيست; ولي چيزي كه امروزه بيش از همه شهرت دارد، مسئله اعتقاد به دو مبدأ "خير و شر" و يا "نور و ظلمت" است; به اين ترتيب كه خداي نيكي ها "اهورا مزدا" و خداي شر و ظلمت را "اهريمن" مي دانند و به عناصر چهارگانه، به ويژه "آتش" احترام بسيار مي گذارند تا آن جا كه آن ها را "آتش پرست" مي خوانند و هر جا آن ها هستند، آتشكده اي كوچك يا بزرگ نيز وجود دارد. 3

    1.نساء-32
    2. الکافي، کليني رحمه الله، ج 1، ص 174، ح 1.
    3 . ر.ک: تفسير الميزان، علامه طباطبايي رحمه الله، ج 18، ص 108.


  7. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    84
    مورد تشکر
    166 پست
    حضور
    44 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط sadeghekatebi نمایش پست
    البته خیلی ها میگویند منظور از کلمه ی "مجوس"که در قرآن آمده همان زرتشت است ولی بنده همچین فکری نمیکنم زیرا جزو ادیان ابراهیمی هم نیست!

    البته نظام مقدس جمهوری اسلامی به دلیل ارادتی که به همه ی خداپرستان و خداترسان و احترامی که به همه ی ادیان(به جز فرقه های ظاله ی بهایّت و بابّیت)دارد ، این دین را به همراه مسیحیت و یهودیت ،بعد از اسلام،به عنوان ادیان تصریح شده و مجاز اعلام کرده و به پیروان این ادیان آزادی کار و تحصیل و زندگی آزادانه را داده است.اگر این ادیان از لحاظ شرعی مشکلی داشتند که رهبر بلافاصله دستور براندازی آنها را میدادند.

    به نظر بنده بحث سر الهی یا غیر الهی بودن این دین نتیجه ای نخواهد داشت و به کرّات مشاهده شده که اینگونه بحث ها منجر به ایجاد تفرقه در حکومت اسلامی شده(که اغلب با توطئه و دسیسه چینی عوامل بیگانه همراه بوده است)
    کاری که باید فعلا بکنیم تبلیغ روز افزون و بیش از پیش اسلام و معرفی دین خاتم انبیاء(ص) به ادیان دیگر و نشان دادن آن به افراد خیرخواه این گروه هست تا شاید که ایمان بیاورند. . . .

    دوست گرامی من در همان ابتداهم عرض کردم که این تاپیک قصد هیچ گونه اهانت و بی احترامی را به دینی یا مذهبی ویا دسته ای را نداردو در این تاپیک ما فقط به دنبال حقیقت هستیم . به معلومات ما اضافه میکند .
    و این کار جز با مشورت و همکاری راه دیگری ندارد . این تاپیک دوستانه می باشد .
    نصرمن الله وفتح قريب

  8. تشکر


  9. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    84
    مورد تشکر
    166 پست
    حضور
    44 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط hakim نمایش پست
    دين زرتشت از اديان آسماني است كه از دست خوش تحريف مصون نمانده است و به پيروان آن مجوسي مي گويند.
    واژه مجوس تنها يك بار در قرآن آمده است. (حج، 17) دلايل مختلفي ـ از جمله اين كه نام آن ها در قرآن كنار اديان آسماني و در برابر مشركان قرار گرفته است ـ نشان مي دهد آن ها دين و كتاب و پيامبري داشته اند. در اين باره، رواياتي نيز وارد شده است; چنان كه در روايتي از پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله) مي خوانيم: "مجوس، پيامبر و كتاب آسماني داشتند; پيامبرشان را به قتل رساندند و كتاب او را آتش زدند." 1
    امروزه مجوس به پيروان زردشت گفته مي شود و يا دست كم پيروان زردشت، بخش مهمي از آنان را تشكيل مي دهند. برخي از محققان، مراد از مجوس را پيروان "ماني" مي دانند; چرا كه آيين مانوي در عربستان، پيش از اسلام رواج داشته و اعراب مانويان را به نام مجوس مي شناخته اند.
    "شهرستاني" نيز در كتاب "ملل و نحل"، مجوس را اعم از زردشتي مي داند و اين ملت را به سه فرقه "كيومرثيه" و "زروانيه" و "زرتشتيه" تقسيم كرده است. 2
    البته تاريخ خود زردشت چندان روشن نيست و دوران او را قرن ها پيش از ميلاد دانسته اند. از عقايد آنان نيز مطالب زيادي در دست نيست; ولي چيزي كه امروزه بيش از همه شهرت دارد، مسئله اعتقاد به دو مبدأ "خير و شر" و يا "نور و ظلمت" است; به اين ترتيب كه خداي نيكي ها "اهورا مزدا" و خداي شر و ظلمت را "اهريمن" مي دانند و به عناصر چهارگانه، به ويژه "آتش" احترام بسيار مي گذارند تا آن جا كه آن ها را "آتش پرست" مي خوانند و هر جا آن ها هستند، آتشكده اي كوچك يا بزرگ نيز وجود دارد. 3

    1.نساء-32
    2. الکافي، کليني رحمه الله، ج 1، ص 174، ح 1.
    3 . ر.ک: تفسير الميزان، علامه طباطبايي رحمه الله، ج 18، ص 108.
    با تشکر از حکیم جان از این مطابشان .
    من هم مقداری مطالب دارم که به ادامه مطالب حکیم عزیز مینویسم.

    زرتشت اختلافی‎ترین چهره تاریخ
    در مورد شخصیت‎ها و چهره‎های تاریخی کمتر کسی را می‎توان یافت که مانند زرتشت چهره معمائی و مبهمی داشته باشد. شخصیت حقیقی او آن قدر تاریک و مبهم است که برخی از پژوهش‎گران او را اختلافی‎ترین چهره تاریخ می‎دانند چرا که هم در تاریخ تولد و هم در محل تولد او اختلافات و ضد و نقیض‎های فراوان به چشم می‎خورد که اصلا قابل جمع نیستند و هم در شخصیت واقعی او مباحث و داستان‎ها و اقوال متفاوت و متضادی وجود دارد. به همین جهت گروهی از محققان و نویسندگان در تاریخی بودن شخصیت وی ‎شک و تردید دارند و شخصیت او را نیز مانند جمعی از بزرگان و قهرمانان ادوار باستانی، افسانه‎ای دانسته‎اند. ولی غالب محققان و دانشمندان معتقدند که زرتشت وجود تاریخی داشته و مولود افسانه و یا زائیده ساسانی نیست.

    زرتشت از دیدگاه مورخان
    اغلب مورخان اسلامی مانند: طبری،بلعمی،ابن اثیر، میرخواند،زرتشت را پیامبر ندانسته بلکه او را شاگرد ارمیای نبی یا عزیر نبی دانسته‎اند. برخی از مورخان اسلامی مانند مسعودی، دینوری،حمزه اصفهانی،ابو ریحان بیرونی و مؤلف تبصره العوام بر این اعتقادند که زرتشت پیغمبر مجوس بوده است و به تبع آن نتیجه گرفته اند که کتاب او نیز «اوستا» نام دارد. چنان که مسعودى مى نویسد: زردشت در بلخ ظهور کرد... او از اهل آذربایجان بود... او پیامبر مجوس است که براى آنها کتاب آورد. نام آن کتاب در نزد عوام الناس «زمزمه» است، ولى در نزد مجوس «بستاه» (اوستا) نامیده مى شود.دینورى نیز نقل مى کند: گویند زرادشت، پیامبر مجوس، نزد گشتاسب شاه آمد و گفت: «من پیامبر خدا به سوى تو هستم» و کتابى را که در دست مجوس است، براى او آورد و گشتاسب آیین مجوس را پذیرفت و به او ایمان آورد و مردم کشور خود را بر آن دین واداشت و ایشان با رغبت و زور و خواه و ناخواه پذیرفتند.بعدها برخى از مستشرقین نیز این نظریه را که آیین مجوس همان آیین زرتشت و پیامبرش شخصى به نام «زرتشت» است که کتاب «اوستا» را آورده، پذیرفتند. آنان چنین پنداشتند که زرتشت اولین پیامبرى بود که آیین یکتاپرستى را در بین ایرانیان رواج داد. چنان که مؤلف تاریخ باستان مى نویسد: عامه مردم ایران هم چنان خدایان متعددى را مى پرستیدند... اما در قرن ششم قبل از میلاد رهبر مذهبى بزرگى به نام زرتشت در ماد ظهور کرد که دینى مبارز، اخلاقى و مبنى بر توحید آورد.هم چنین جان بى ناس درباره ى آیین ایرانیان قبل از زرتشت مى نویسد: ... دین عامه مردم ایران در آن دوره ى باستانى، عملا همان آیینى بوده است که در وداها ملاحظه مى شود; یعنى اکثر خلایق قواى طبیعت را مى پرستیده اند و آنها را «دیو» مى گفته اند...و در مورد ظهور زرتشت مى گوید: دینى که این پیغمبر ایرانى تعلیم فرمود، یک آیین اخلاقى و طریقه ى یگانه پرستى است. وى مانند موسى نبى موحد عبرانى، خود موجد و شارع دینى نوین گردید; هر چند مبادى و معتقدات بازمانده از پیشینیان را پایه و مبناى تعالیم خود قرار داد...بعضی از نویسندگان فرهنگ فارسی، زرتشت را همان ابراهیم خلیل دانسته‎اند.

    زرتشت در قرآن و روایات
    یکی از محققین معاصر بعد از ذکر اقوال مختلف و آراء متضاد می‎گوید: علت این همه تضاد و تناقض در تاریخ زرتشت این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپای این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و همچنین در کتاب مقدسی چون انجیل و تورات ذکری از شخص زرتشت و کتاب اوستا به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواسته‎اند از دیانت کهن ایرانی نامی به میان آورند تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده‎اند. به هر حال در قرآن مجید هیچ جا سخنی از زرتشت و پیامبری او و یا کتاب اوستا که منسوب به اوست نیامده است. لکن تنها یک بار لفظ "مجوس" در قرآن آمده است و واژه المجوس در زبان عربی به زرتشتیان اطلاق می‎شود. آیه هفدهم سوره حج آنها را در کنار پیروان ادیان دیگر قرار داده و می‎فرماید: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا والصابئین والنصاری و المجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه» ترجمه: آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئان و نصاری و مجوس و آنان که شرک ورزیده‎اند، خداوند روز قیامت میان آنان حکم می‎کند.
    در این آیه مردم به سه فرقه تقسیم شده‎اند:
    1. مؤمنان (مسلمانان) 2. اهل کتاب؛ که عبارتند از: یهود، نصاری (مسیحیان)، صابئان و مجوس 3. مشرکان.
    این سه فرقه با ذکر اسم موصول "الذین" از هم جدا شده‎اند؛ ولی چهار گروه اهل کتاب، با حروف وصل "و" به هم پیوسته‎اند. بنابراین " مجوس" از مشرکان مجزا شده و در ردیف یهود، نصاری و صابئان قرار گرفته است. البته آیه دیگری (سوره مائده، آیه 105) هم در قرآن هست که هر چند، به صور صریح در آن از مجوس نام برده نشده است ولی طبق شأن نزولی که نقل گردیده، آیه درباره مجوس می‎باشد.
    در حدیثی به این شأن نزول آیه اشاره می‎شود؛ از امام صادق (ع) از "مجوس" سؤال گردید که آیا پیامبری داشته‎اند یا نه؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: آیا به تو نرسیده نامه‎ای که پیامبر اکرم (ص) به مردم مکه نوشتند و آنان را به اسلام دعوت کرده بود و اگر اسلام نپذیرفتند آماده جنگ شوند و مردم مکه در پاسخ نوشتند از ما هم جزیه بگیر و ما را به حال خود بگذار تا همچنان بت‎ها را بپرستیم. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در پاسخ آنها نوشت من غیر از اهل کتاب از کس دیگری جزیه نمی‎گیرم. در جواب دوباره نوشتند آیا تو گمان می‎کنی جزیه را فقط از اهل کتاب دریافت می‎داری، در صورتی که از مجوسیان هجر نیز جزیه گرفته‎ای؟ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ پاسخ داد: مجوسیان پیغمبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند. پیغمبر آنان کتاب خود را بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته بود. در روایات اسلامى، آنها از پیروان یکى از انبیاى بر حق شمرده شده اند، که بعدا از اصل توحید منحرف شده و به افکار و عقاید شرک آلود روى آورده اند.در روایت دیگر آمده: "اشعث بن قیس کندی، از امام علی ـ علیه السلام ـ سؤال کرد: چرا با "مجوس" مانند اهل کتاب معامله می‎کنید و از آنها جزیه می‎گیری و حال آن که نه برای آنها کتابی نازل شده و نه پیغمبری برای آنها مبعوث شده است؟ امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: آنها کتابی داشته‎اند، خداوند پیامبری در میان آنها مبعوث فرمود و...".
    همچنین بحار الانوار به نقل از «احتجاج» طبری، مکالمه ای را میان امام صادق (ع) و یک زندیق می آورد. زندیق از حضرت می پرسد: «آیا خداوند پیامبری به سوی مجوس فرستاده است؟ من کتاب هایی محکم، مواعظی بلیغ و امثالی شافی از آنها یافتم که اقرار به ثواب و عقاب دارند و شرایعی دارند که به آن عمل می کنند». امام فرمود: "هیچ امتی نیست، مگر این‎که از طرف خداوند منذری برای آنها مبعوث شده است و بر قوم مجوس هم از طرف خداوند پیغمبری با کتاب آسمانی فرستاده شده است منتهی مجوسیان او را تکذیب کردند و کتابش را انکار نمودند. سپس زندیق پرسید: پیغمبر آنها کیست؟ بعضی‎ها گمان کرده‎اند "خالد بن سنان" است. حضرت فرمود: خالد یک نفر عرب بدوی بوده و پیغمبر نبوده و این سخنی است که مردم بی‎اطلاع می‎گویند.آن مرد گفت: آیا پیامبر مجوس زردشت است؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: زردشت در میان مجوس سر و صدایی به راه انداخت و ادعای پیغمبری کرد، عده‎ای دعوتش را پذیرفتند و عده‎ای دیگر او را تکذیب کردند و از شهر بیرون نمودند و در بیابان طعمه درندگان شد.در این روایت، توجه به دو نکته جالب توجه است:. اول این که ایران باستان پیامبری منذر داشته است که بالا تر از هادی و راهنما است و دوم این که آن پیامبر بزرگ، لزوما زرتشت نیست. البته نبوت زرتشت انکار نشده است ولی باید به دنبال پیامبر بزرگ تری در ایران باستان بود که فراتر از زمزمه (گاهان) آورده باشد. از این روایات ظاهرا می‎توان چنین برداشت کرد که اولا: امام ـ علیه السلام ـ زردشت را مانند خالد بن سنان به طور کلی رد نکرد بلکه نسبتا پیغمبری او را پذیرفته است ثانیا: مسائل دیگر سؤال را با فرد دیگری ادامه نداده گویی از لحن و سخن امام در مورد پیامبری زردشت راضی شده است. نتیجه آنکه اگر نمی‎خواهیم صددرصد پیامبری زردشت را قبول کنیم لااقل با احتیاط فی‎الجمله آن را بپذیریم گرچه در قرآن هیچ نامی از آن به میان نیامده است.روایات دیگری وجود دارد که بر وجود نبی در ایران تصریح می کند. شیخ صدوق در «من لایحضره الفقیه» روایت می کند که: «از مجوس جزیه گرفته می شود؛ زیرا پیامبر فرمود: با آنان همانند اهل کتاب رفتار کنید. آنان پیامبری به نام داماسب داشتند که او را به قتل رساندند و کتابی داشتند به نام جاماسب که بر دوازده هزار قطعه پوست گاو نوشته شده بود که آن را سوزاندند».
    به هر حال از آنجا که اسلام، صریحا ایمان به پیامبران گذشته را همردیف به پیامبر اسلام اعلام کرده است، زرتشت هم یک پیامبر الهی شناخته شده است.در قرآن کلمهٔ مجوس به عنوان یک دین ذکر شده است. همچنین در برخی احادیث اسلامی از زرادشت به عنوان پیامبر مجوس نام برده شده است. بنابر این، از دیدگاه اسلام، زرتشت پیامبری از جانب خداوند است که دارای کتاب آسمانی بوده است. زرتشت نیز خود را پیامبر دانسته است، آنجا که می گوید: «اهورامزدا، مرا برای راهنمایی در این جهان برانگیخت؛ و من از برای رسالت خویش، از منش پاک تعلیم یافتم.» مسلمانان باور دارند که آموزه های اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت، دستورات آن از خرافات و اباطیل پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت. این افراد آیه ۲۹ سورهٔ توبه را گواه بر این امر می دانند.و اما صفت او پاکی او و سخنان زیبایش بوده است.

    دیدگاه مفسران شیعه
    برخی از مفسران شیعه هم قائلند که مجوسیان اهل کتاب هستند، مرحوم علامه طباطبائی در المیزان تصریح دارند که مجوسیان دارای کتاب بوده‎اند. لکن در جای دیگر احتیاط می‎کند و می‎فرماید: روایات هر چند مجوس را اهل کتاب خوانده که لازمه‎اش آن است که این ملت نیز برای خود کتابی داشته باشد... لکن قرآن هیچ متعرض وضع مجوس نشده و کتابی برای آنها نام نبرده و کتاب اوستا که فعلا در دست مجوسیان است نامش در قرآن نیامده... و کلمه اهل کتاب هر جا در قرآن ذکر شده مراد از آن یهود و نصاری است که خود قرآن برای آنان کتابی نام برده که خدای تعالی برای ایشان نازل کرده است.جمعی از بزرگان و فقها از روی مدارک معتبر "مجوس" را اهل کتاب دانسته‎اند. همچنین علامه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه «انما انت منذر و لکل قوم هاد» (رعد/ ۷) می نویسند: «از این آیه شریفه بر می آید که زمین هیچ وقت از هدایتگری که مردم را به سوی حق هدایت کند خالی نمی شود. یا باید پیغمبری باشد و یا هادی دیگری که به امر خدا هدایت کند». نسبت پیامبر به هادی را نسبت علت محدثه به علت مبقیه دانسته اند؛ یعنی پیامبر، شریعت را می آورد و هادی، نگهدارنده و پیش برنده آن است.
    شیخ طوسی در کتاب خلاف می‎نویسد: "المجوس کان لهم کتاب ثم رفع عنهم... دلیلنا اجماع الفرقه و أخبارهم." بنابر آنچه گذشت جای شک و تردید باقی نمی‎ماند که مجوس از نظر فقها و صاحب نظران یا به طور مسلم اهل کتابند یا لااقل محتملا اهل کتاب بوده‎اند. اما این‎که آیا پیامبر مجوس همان زرتشت است یا خیر؟ در این مسئله اختلاف است آنچه معروف و مشهور است آن است که اکثر محققین و مورخین بر این عقیده‎اند که زرتشت همان پیامبر مجوس است و هر جا سخن از قوم مجوس کرده‎اند زرتشت را قرین آن کرده‎اند و ادعا کرده‎اند که بنیان‎گذار این دین و پیغمبر این آئین، زرتشت بوده است، لکن برخی دیگر از محققین به این نظریه به دیده شک نگریسته‎اند و حتی منکر این شده‎اند که پیامبر مجوسیان " زرتشت" بوده است بلکه اولا زردشتیان فرقه‎ای کوچک از مجوسیان بوده است چنانکه برخی گفته‎اند مجوسی‎ها به چهار فرقه تقسیم شده‎اند:
    1. کیومرثیه 2. زروانیه 3. مسخیه 4. زردشتیه.
    پس زردشت بنیان‎گذار آئین مجوس و پیامبر همه مجوسیان نبوده است.
    ثانیا: بر فرض وجود چنین شخصیت تاریخی، او به عنوان یک مصلح و اصلاح‎گری در دین قوم خود که یک سری آئین و مراسم و عقائدی را وارد کرده است می‎باشد. اما چنانکه گفتیم اکثر کارشناسان معتقدند که زردشت پیامبری بوده و دارای کتابی لکن همچون ادیان دیگر دین و آئین آن با گذشت زمان دستخوش تحولات و انحرافاتی و تحریفاتی شده است.



    1- استاد مطهرى، مجموعه آثار، «خدمات متقابل اسلام و ایران»، ج 14، ص 157
    2- جان بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص 450- 458
    3- علامه طباطبائی، ترجمه المیزان، ج14/358 و ص 509، ج 4، ص 358
    4- مجله تخصصی کلام، سال 8، شماره 31، مقاله «زردشت» و «اوستا»، نوشته داود الهامى
    5- عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب در جهان، ص 365 به بعد
    6- مجله صباح، شماره 7و8، مقاله زرتشت، نوشته رسول رضوى
    7- سایت اندیشه قم، قسمت پرسش و پاسخ، قسمت دین زرتشت

    نصرمن الله وفتح قريب

  10. تشکرها 3


  11. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    84
    مورد تشکر
    166 پست
    حضور
    44 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    بخش دوم
    انحطاط زرتشتیان از دیدگاه استاد شهید مطهری
    استاد شهید مطهری راجع به انحطاط زرتشتیان می گوید: نقش خدا «اهورا مزدا» با همان ریش و عصا و یال و کوپال به عنوان یک آرم ملی بر روی تابلوهای بسیاری از مؤسسات زرتشتی در عصر حاضر به چشم می خورد و نشانه ای از انحطاط فکری در دوره ساسانی است. زرتشتیان از یک طرف مدعی خداشناسی و توحیدند و «اهورا مزدا» را همان «الله» مسلمین که «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف و الخبیر» (انعام/ 103) است، معرفی می کنند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند. وی در ادامه می گوید: «چنانکه می دانیم ایرانیان مسلمان آنجا که تعبیرات اسلامی را به لغت فارسی ترجمه کرده اند کلمه «الله» را به «خدا» ترجمه کرده اند که ظاهرا مخفف «خود آی» است، یعنی نا آفریده شده. ایرانیان مسلمان کلمه «الله» را هرگز به «اهورا مزدا» ترجمه نکرده اند، بدین جهت که کلمه «اهورا مزدا» بین زرتشتیان آنقدر مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را ترجمه کلمه «الله» قرار دهند». از گفتار استاد چنین استفاده می شود که ممکن است کلمه «اهورا مزدا» در ابتدا مترادف کلمه «الله» بوده و لکن در اثر تحریفاتی که در دین زرتشت به وجود آمده است، معنای اصلی خود را از دست داده تا جایی که مسلمین حاضر نشده اند که کلمه «الله» را «اهورا مزدا» معنی نمایند. از آنچه گذشت بدست می آید که زرتشتیان در ابتدا خدا پرست بوده و «اهورا مزدا» را بدون این که برای او شریکی قائل باشند می پرستیده اند. و از این رو جزو ادیان توحیدی محسوب می شده اند. اما بر اثر عواملی گرفتار ثنویت شده و مبدأ عالم را دو چیز بنام یزدان و اهریمن شمرده اند.

    نظر اسلام درباره دین زرتشت
    زردشتیان به نبوت از زردشت اعتقاد دارند و کتاب اوستا را از او می دانند. بنابر روایات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پیش از میلاد مسیح در شرق و یا در غرب ایران تولد یافته و در 30 سالگی از جانب اهورا مزدا به پیغمبری برگزیده شده و آیین خود را در آن عصر انتشار داده است. توجه به همین کلام استاد مطهری می تواند در این راستا و آن که آیین زردشتی آیا از ادیان الهی است ما را راهنمایی کند.

    پرستش مظاهر طبیعت توسط زرتشتیان
    برحسب آن چه تاریخ نشان می دهد نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران به پرستش مظاهر طبیعت و... البته مظاهر موت طبیعت از قبیل آتش، خورشید، باران و خاک می پرداختند. آن چه در ایران قدیم وجود داشته، اعتقاد به دو آفریدگار بوده است، نه دو گانه پرستی یعنی ایرانیان قایل به شرک در خالقیت بوده اند نه شرک در عبادت. بعدها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیین ثنویی؟ «اوستا» موضوع این ابهام را رفع نمی کند، زیرا قسمت های مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش «وندیداد» اوستا صراحت در ثنویت دارد. ولی از بخش «گاتاها» چندان دوگانگی فهمیده نمی شود، بلکه برحسب ادعای برخی از محققین از این بخش یکتایی استنباط می گردد. به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ است که اهل تحقیق معتقدند اوستائی که در دست است، اثر یک نفر نیست بلکه هر بخش از آن از یک شخص است.

    دین زردشت یک شریعت توحیدی برحسب اعتقادات اسلامی
    تحقیقات تاریخی در این جا نارسا است، ولی ما برحسب اعتقادات اسلامی که درباره مجوس داریم می توانیم دین زردشت را در اصل یک شریعت توحیدی بدانیم، زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام زردشتیان از اهل کتاب محسوب می گردند، محققین از مورخین نیز همین عقیده را تأیید می کنند و می گویند: نفوذ ثنویت در آیین زردشت، از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نزد آریا قبل از زردشت بوده است. حقیقت این است که اگر اسلام، آیین مجوس را از جمله ادیان واقعى الهى که انحرافاتى در آن پدید آمده، معرفى نمى کرد و با آنان مانند اهل کتاب برخورد نمى کرد، براى ما بسیار مشکل بود آیین مجوس را به عنوان یکى از ادیان الهى بشناسیم، ولى تاریخ و تحقیقات محققان نیز با گفته اسلام مطابق است که مى گوید: آیین مجوس در آغاز، آیین توحید و یکتا پرستى بوده که بعدها بر اثر عوامل مختلفى تغییر صورت و ماهیت داده است. در قرآن کریم نیز در سوره حج در ضمن بیان آیه اى از آن ذکرى از مجوس به میان آمده و این واژه به کار رفته است: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئین و النصارى و المجوس و الذین أشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامة ان الله على کل شى شهید» ترجمه: همانا کسانى که ایمان آوردند و کسانى که یهودى شدند و صابئى ها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانى که شرک ورزیدند، بى تردید خداوند روز قیامت میانشان داورى خواهد کرد همانا خدا بر هر چیزى گواه است (سوره حج / 17).
    علامه طباطبایى در بیان مقصود از "مجوس" مى فرماید: مراد از مجوس، قومى هستند که به زرتشت گرویده، کتاب مقدسشان "اوستا" است، چیزى که هست، تاریخ حیات زرتشت و زمان ظهور او بسیار مبهم است، به طورى که مى توان گفت به کلى منقطع است. این قوم کتاب مقدس خود را در داستان استیلاء اسکندر بر ایران به کلى از دست دادند و حتى یک نسخه از آن باقى نماند، تا آنکه در زمان ملوک ساسانى مجددا به رشته تحریر در آمد و به همین جهت ممکن نیست که بر واقعیت مذهب ایشان وقوف یافت. البته تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. اما از نظر تاریخی یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است، هرچند بخواهم فقط (کاتها) را ملاک قرار دهم، نمی توانم آیین زردشتی را آیین توحیدی بدانم، زیرا حداکثر آن چه محققان درباب توحید زردشت به استناد «گاتها» گفته اند این است که زردشت طرفدار توحید ذاتی بوده است... زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قایل نبوده است.... ولی برای این که یک آیین توحیدی باشد علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت توحید در خالقیت هم لازم است و آیین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت کاملا ثنوی بوده است.... اگر (گاتها) را که اصیل ترین و معتبرترین و توحیدی ترین اثری است که از زردشت باقی مانده است، ملاک قرار دهم زردشت را در شش و پنج خیر و شر و این که نظام موجود نظام احسن نیست، و با حکمت بالغه جور نمی آید گرفتار می بینم این جهت او را از پیامبران آسمانی کاملا جدا می کند.... در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتها از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. مرحوم استاد داود الهامی محقق ونویسنده درباره زردشت می گوید: اختلاف عجیبی به چشم می خورد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری و بلعمی، ابن اثیر و میر خواند زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاکر ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند.

    دیدگاه دکتر معین
    دکتر معین می گوید: «موبدان کوشش داشتند موسس دین خود را با پیغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاری و یهود تطبیق کنند، تا هم اهل کتاب شمرده شوند و هم کمتر مورد طعن قرار بگیرند». ایشان زردشت را اختلافی ترین چهره تاریخ هم از نظر زمان و هم از نظر آیین و هم از نظر محل تولد معرفی می کند.با این وصف علت این که این همه تناقض و تضاد در تاریخ (و آیین) زردشت این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپایی این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و هم چنین در کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص و کتاب «اوستا» به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواستند از دیانت کهن ایران نامی به میان آورند تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. با این که در قرآن کریم علاوه بر پیامبران اولو العزم، نام عده ای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پیغمبر و حتی به ادعای زردشتیان پیامبر اولو العزم بوده و صاحب شریعت بوده، پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟ معلوم است این موضوع بیشتر باعث نگرانی زردشتیان شده، و لذا خواسته اند پیامبر خود را با نام یکی از پیغمبران مسلم تطبیق بدهند.

    خلاصه و نتیجه
    درباره دین زرتشت، به عقیده برخی از دانشمندان و دین شناسان، اصل دین زرتشت الهی بوده و اوستا نیز کتاب مقدس آن دین است. در تعبیر قرآن از آنان به عنوان مجوس یاد می شود. قرآن درباره اینکه مجوس از اهل کتاب هستند، تصریح دارد. بنابر این دین زرتشت از ادیان آسمانی بوده است؛ گر چه به مانند دیگر ادیان باستان در طول تاریخ دچار دگرگونی هایی شده است. بنابر این به رغم این که درباره دین زرتشت اختلاف وجود دارد که از ادیان الهی است یا نه، در منابع اسلامی تأکید شده است که دین زرتشت یکی از ادیان الهی بوده و زرتشتیان از اهل کتاب هستند. قرآن به اصالت مذهبی زرتشتیان تصریح میکند. و پیروان این دین را به عنوان صاحب کتاب به رسمیت میشناسد. بر همین اساس در فقه اسلامی زرتشتیان در کنار یهودیان و مسیحیان قرار گرفته اند. در سیره و سنت پیامبر اسلام و ائمه (ع) نیز رهنمودهایی درباره برخورد با زرتشتیان وجود دارد که بیانگر اهل کتاب بودن آنها است.
    ابن عباس میگوید: پیامبر اسلام دستور داد از زرتشتیان مقیم یمن جزیه بگیرند. زرتشتیان جزیه دادند و بر آیین خود باقی ماندند.یکی از فرمود: مجوسیان چون دارای کتاب آسمانی بودند، مانند اهل کتاب جزیه میدادند". اسلام شناسان و فقیهان نیز از آنان به عنوان اهل کتاب یاد کرده و تصریح نموده اند که هم برای آنان دین بوده و هم کتاب داشته اند. همچنین از برخی متون و منابع دینی استفاده میشود که برای زرتشتیان کتاب آسمان نیز بوده است. در روایتی از امام علی (ع) آمده است که برای مجوسیان کتاب وجود دارد. مرحوم شیخ طوسی تصریح میکند که برای زرتشتیان کتاب آسمانی وجود دارد. مرحوم علامه طباطبایی عقیده دارد: زرتشتیان دارای کتاب آسمانی و پیامبر بوده، بر این اساس دین زرتشت پذیرفته شده است. در خصوص عدم ذکر دین زرتشت در قرآن باید گفت: عدم ذکر برخی اسامی و ادیان در قرآن بدان معنا نیست که پیامبران و ادیان دیگر وجود ندارد.
    در برخی روایات تصریح شده است که تعداد پیامبران 124 هزار بوده و برخی دیگر هشت هزار بیان نموده اند.بیان اسامی همه پیامبران با اهداف قرآن که بیان مسائل مهم و کلیات معارف است، همسویی ندارد. از سوی دیگر در برخی آیات به برخی از اسامی پیامبران و اسامی کتاب های آنان تصریح شده است.در برخی آیات به طور کلی از پیامبران سخن به میان آمده است و در برخی دیگر از بعضی پیامبران با اشاره سخن گفته شده است. (بقره آیه 247، یوسف آیه 60) بیان سرگذشت پیامبران با شیوه های مذکور کفایت میکند.
    در قرآن آمده است: «و لقد أرسلنا رسلا من قبلک منهم من لم نقصص» (مؤمن آیه 78) پیش از تو، رسولانی فرستادیم. سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگو کردیم و گروهی را برای تو بازگو نکرده ایم". از این آیه استفاده میشود که نام گروهی از انبیا و رسولان الهی در قرآن مجید نیامده، و عدد آنها بیش از آن است که در قرآن ذکر شده است". بنابر نظریه استاد شهید مطهری از کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، تنها از طریق تعبد یعنی از راه آثار اسلامی می توانیم شریعت زردشت را یک شریعت و آیین توحیدی بدانیم، اما از نظر آثاری که به زردشت منسوب است و به حسب مدارک تاریخی نمی توانم آیین زردشتی را از آیین توحیدی بدانیم. بنابه نظر مرحوم استاد الهامی، محقق این موضوع در دو اثر یاد شده زردشت از اختلافی ترین چهره تاریخ می باشد. اغلب مورخان اسلامی مانند طبری، بلعمی، ابن اثیر، و میر خواند، زردشت را پیامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمیای نبی و یا عزیر نبی دانسته اند. علت اختلاف در تاریخ و آیین زردشتی این است که وی تاریخ درست ندارد و ردپایی از این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و کتب مقدس چون انجیل و تورات ذکری از شخص او، و کتابش (اوستا) سخنی به میان نیامده است، بلکه هر جا خواسته اند از دیانت کهن ایرانی نامی به میان آورند، تنها به لفظ مجوس اکتفا کرده اند. راجع به اختلاف علماء، درباره آسمانی بودن آن نیز باید گفت این یک امر طبیعی است زیرا برداشت بعضی از مفسرین از دین مجوس و صابئین (ستاره پرست ها) این است که ذکر این دو گروه در کنار یهود و نصارا و مسلمین در قرآن کریم به معنای این نیست که دین اینها هم آسمانی باشد بلکه منظور خداوند ذکر نام همه ادیان پر رهرو در آن زمان بود.
    منابع:

    1- استاد مطهرى، مجموعه آثار، «خدمات متقابل اسلام و ایران»، ج 14، ص 157


    2- جان بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص 450- 458


    3- علامه طباطبائی، ترجمه المیزان، ج14/358 و ص 509، ج 4، ص 358


    4- مجله تخصصی کلام، سال 8، شماره 31، مقاله «زردشت» و «اوستا»، نوشته داود الهامى


    5- عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب در جهان، ص 365 به بعد

    6- مجله صباح، شماره 7و8، مقاله زرتشت، نوشته رسول رضوى

    ویرایش توسط sarseda : ۱۳۸۸/۰۱/۰۵ در ساعت ۱۴:۰۱
    نصرمن الله وفتح قريب

  12. تشکرها 3


  13. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۸
    نوشته
    6
    مورد تشکر
    3 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    لطفا شما به جاي اينکه تحقيقات علمي!! کنيد درمورد تاپييد يا عدم تاپيد اديان , به دين خودتان برسيد و و در عمل نشان دهيد که دينتان بهترين دين دنياست نه اين که با متهم کردن ايين هاي ديکر برتري خود را ثا بت کنيد . دين زرتشت با کتاب يا بي کتاب همه را يه کفتار و کردار و بندار نيک دعوت کرد و غير خودي را دشمن ندانسته و خونش را مباح نميداند.شما که به تمام احکام درست اسلام فروعي اضافه مي کنيد براي فرار از ان از کمي به اصول انساني قران هم توجه کنيد . اين جمله معروف قران که در دين اکراه نيست از کجا امده ؟؟ ايا اشتباهي درج شده ؟؟؟

  14. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    539
    مورد تشکر
    2,029 پست
    حضور
    53 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    1



    نقل قول نوشته اصلی توسط irana نمایش پست
    لطفا شما به جاي اينکه تحقيقات علمي!! کنيد درمورد تاپييد يا عدم تاپيد اديان , به دين خودتان برسيد و و در عمل نشان دهيد که دينتان بهترين دين دنياست نه اين که با متهم کردن ايين هاي ديکر برتري خود را ثا بت کنيد . دين زرتشت با کتاب يا بي کتاب همه را يه کفتار و کردار و بندار نيک دعوت کرد و غير خودي را دشمن ندانسته و خونش را مباح نميداند.شما که به تمام احکام درست اسلام فروعي اضافه مي کنيد براي فرار از ان از کمي به اصول انساني قران هم توجه کنيد . اين جمله معروف قران که در دين اکراه نيست از کجا امده ؟؟ ايا اشتباهي درج شده ؟؟؟
    دوست عزيز براي انتخاب بهترين و كامل ترين آيين مقايسه اديان و شريعتها و بررسي امتيازات و ويژگي آنها لازم و ضروري است .
    البته تاريخ خود زردشت چندان روشن نيست و دوران او را قرن ها پيش از ميلاد دانسته اند. از عقايد آنان نيز مطالب زيادى در دست نيست; ولى چيزى كه امروزه بيش از همه شهرت دارد، مسئله اعتقاد به دو مبدأ «خير و شر» و يا «نور و ظلمت» است; به اين ترتيب كه خداى نيكى ها «اهورا مزدا» و خداى شر و ظلمت را «اهريمن» مى دانند و به عناصر چهارگانه، به ويژه «آتش» احترام بسيار مى گذارند تا آن جا كه آن ها را «آتش پرست» مى خوانند و هر جا آن ها هستند، آتشكده اى كوچك يا بزرگ نيز وجود دارد.

  15. تشکرها 2


  16. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    1,002
    مورد تشکر
    1,397 پست
    حضور
    12 ساعت 25 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    1
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط irana نمایش پست
    لطفا شما به جاي اينکه تحقيقات علمي!! کنيد درمورد تاپييد يا عدم تاپيد اديان , به دين خودتان برسيد و و در عمل نشان دهيد که دينتان بهترين دين دنياست نه اين که با متهم کردن ايين هاي ديکر برتري خود را ثا بت کنيد .
    دين زرتشت کتاب يا بي کتاب همه را يه کفتار و کردار و بندار نيک دعوت کرد و غير خودي را دشمن ندانسته و خونش را مباح نميداند
    شما که به تمام احکام درست اسلام فروعي اضافه مي کنيد براي فرار از ان از کمي به اصول انساني قران هم توجه کنيد . اين جمله معروف قران که در دين اکراه نيست از کجا امده ؟؟ ايا اشتباهي درج شده ؟؟؟
    با درود خدمت دوست عزیز

    دوست مان جناب ایرانا از روی جهل و احتمالا تبلیغات دروغین برخی می فرمایند دین زرتشت خون کسی را مباح نمیداند !!
    قبل از اینکه از اوستا کتاب زرتشتیان مثال بیاورم خود ایشان با اندک تحقیقی میتوانند در یابند که در روزگار ساسانیان مزدیکیان و مانوییان و مسیحیان بارها و بارها قتل عام شدند مزدکیان توسط انوشیروان عادل بدستور مغان درباری قتل عام شدند و مانوییان نیز بارها و بارها قتل عام شدند و مانی در مناظره با موبد موبدان کریتر محکوم به مرگ شد و بهرام شاه دستور داد پوست مانی را برکنند و پراز کاه کنند و بدنش را غذای درندگان صحرا کنند .

    به دوران خود زرتشت برگردیم به بینیم زرتشت چگونه بوده است و با مخالفینش چگونه رفتار میکرده است دین زرتشت هم با جنگ گسترش یافت مقاله ای که پیشتر در اینترنت از اساتید قرار داده ام :
    ناگهان در فراخنای جامعۀ جاهل ، خشن ، خون ریر و دروغ پرداز اریایی این پژواک پیچید که : هان ! « دانا باید نادان را آگاه کند ، نادان نباید پریشان وسرگردان باد» [1] « خشم باید بازداشته شود» [2] « ستم را از خود دور کنید »[3] « درمقابل ستم از خود دفاع کنید» [4] دروغ باید محو شود ؛ « سزای دروغ پرستان فلز گداخته از زبانۀ اتش سرخ است »[5]
    بی تردید این پژواک در فراخنای جامعه اریایی پییچیده است اما منادی این ندا و زمان و مکان این پژواک ، در تاریخ به درستی و روشنی شناخته شده نیست . چنین پیداست که منادی این ندا خود از طبقات پایین جامعۀ اریایی است و دارد از دسترنج خویش زندگی میکند ، گویا از برزیگران است و کار میکند [6] و نگران مزد خویش است .[7]
    خاصه روح این اریایی شریف و نجیب بی قرار است ؛[8] این همه درنده خویی و خشونت و تباهی و ویرانی و ستم و دروغ و پلیدی و هرزگی را نمیتواند تحمل کند ، [9] باید بپا خیزد و بستیزد ،[10] و میخیزد و میستیزد؛ مردانه ویک تنه ، از ان سوی ائیرین تا این سوی آن : پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک ، و این سه ، مشخصه اساسی و زیربنای نهضت او ، و برافکندن دروغ و برافراشتن راستی و ایین داد ، مشخصه رسالت اوست ؛[11] دعوت از بدویت به مدنیت ، از حیوانیت به انسانیت :
    نفی خدایان دروغین و بی انتهای اریایی شیوا و اندرا و.... که مبانی دروغ و نفاق و خشم و ستم جامعه اریایی همین خدایان است ، ستیز باروحانیون و کاهنان که مظاهر اهریمنی این جهل و جورند ، و ستیز با هر چه زشت و بد و گمراه کننده و پلید و اهریمنی و مایه ویرانی و کشتار و گناه است .[12]
    رنج بردگان و کشاورزان و شبانان و چارپایان و گیاهان اورا بی قرار ساخته ،او فریاد و فغان مظلومین را به گوش و جان میشنود که مینالد و پناه میجوید . روح این اریایی شریف و نجیب بیقرار است .[13]
    اینک دیرزمانی است که نهضت و دعوت اغاز شده و اذهان را ازدور و نزدیک متوجه خود نموده ، کوی ها و کرپن ها و گرهماها ؛ سران و رهبران اشرافیت اریایی و روحانیت مذهب گوناگون ، این مظاهر فریب و تزویر و پاسداران جاهلیت جور و دروغ پرستان دیو یسنا ، هراسان و نگران گردیده دست به کار شده اند تا فروغ نهضت را در این ظلمت محض خاموش کنند.
    زرتشت سخن میگوید ؛ دعوت عام از همه مردم ؛ طبقات ، اشراف ، رعایا ، بردگان ، غلامان و چادرنشینان!
    این پژواکها خدایان و ارواح نیاکان را ازرده و لبریز از خشم کرده ، اذهان اشرافیت اریایی و روحانیت مهر و میترا را سخت براشفته ، رعایا , چادر نشینان کارگران ، کشاورزان و شبانان در اندیشه اند ؛ سخنانی شیرین میشنوند ، وسوسه ای مطبوع در جان شان افتاده ، اریایی زود باور است ، باور کرده اند که یاوری یافته اند و در طعنه و وعید بر کوی ها به هم تنه میزنند. چه دل انگیز است لحظه های پربیم و امید نهضت !
    بذرهای مدنیتی در خاک، انتظار رویش است ، زمان در انتظار حادثه ای بزرگ..
    اما نهضت جوان از هرسو در محاصره است ؛ کوی ها و کرپن ها و گرهم ها راه را تنگ بر نهضت بسته اند [14] برگسترش شبیخون و غارت افزوده اند ، زنان و دختران از چادرها و خانه ها ربوده میشوند و در بزمها شراب و خون بیشتری میریزند .[15]
    برزیگر جوان ، زرتشت پاک ، در تنگنای سختی ، تنها دم میزند : « ای مزدا ! شرفا کی به رسالت پی خواهند برد » و در این ارزو میسوزد که :« ای مزدا ! کی سپیده دم خواهد دمید و نژاد بشر به راستی روی خواهد اورد؟!» [16] . کسی را یارای پاسخ نیست ؛ « ایا کسی هست که با پذیرش دعوت ، زرتشت را خوشنود سازد » [17]
    همه روزنه ها را بسته اند [18] کسی را یارای پاسخ نیست ، اشرافیت و روحانیت سد راهند ، [19] اما پیداست که همه در اشتیاقند ، باید کسی دیواره های ستبر ترس را بشکند و خوشه های خشن را بترکاند ، قدرتی قادر میخواهد . اریایی هماره در انتظار روزنه ای است به ازادی و گستاخی ، اتشی در زیر خاکستر سرد و سیاه روزگاران ، حرامیان حاکم هرگز این را نفهمیده اند و سکوت را نشانه رضایت پنداشته اند!
    نهضت جوان نیازمند یاور است ، برزیگر جوان زرتشت پاک سخت مینالد که :
    « به کدام خاک روی اورم؟ به کجا رفته پناه جویم ، شرفا و پیشوایان از من کناره میجویند و از دهقانان نیز خشنود نیستم ... و نه از ان فرمانروایان دروغ پرست کشور ، ای اهورا مزدا ! چگونه تورا خشنود توانم ساخت؟»[20]
    « ای مزدا ! میدانم که چرا ناتوانم ، زیرا کم خواسته ام ، مرا کسان(یاران) کم هستند ، به تو گلایه میبرم ، تو بگر ای اهورا ! یاری بخشای ، آنچنان دوستی به دوستی ارزانی دارد» [21]
    پس از مدتها از شروع نهضت تنها چند تنی زن و مرد با ترس و لرز در نهان به نهضت پیوسته اند .تهدید و ترس و ازار هول انگیز است ، زرتشت هرجا پای مینهد تا سخن آغازد ، "بندو" سدَ راه است : « ای اهورا! "بندو" را نابود ساز » [22] باید چاره ای اندیشید .
    پیداست تا سرانی از اشرافیت و روحانیت اریایی، دعوت را نپذیرند ، رعایا را یارای پیوستن نیست . پس از مدتها تنها چهره برجسته پیروان اندک ، میدوماه پسر عموی زرتشت است.[23] ( درست مثل پیامبر اسلام و امام علی)
    اینحا غرب ائیرین است و غربتی غریب ! باید کوچید . از ان سوی ائیرین ؛ از شرق ، نسیم بردباری میوزرد . شاید قبایل شرق و جنوب زمینه ای برای پذیرش دعوت داشته باشند امید که اهورا یاوری فرستد. در شرق ، گشتاسب رئیس قبایل متحد شرقی ، شهریار است ، باید به ان سوی شتافت . دروغ پرستان همه جا کس گمارده اند بندو دشمن بزرگ و ستیزه جوی ، دهان زرتشت را دوخته و راهش را به هرسوی بسته ، اما باید رفت ، دراین برفو بوران و یخبندان باید کوچید ازبیراهه ، با مدیوماه و پسرش ، ناشناس با امید یاوری اهورا را می افتد .
    شب و روز میگذرد اینک زرتشت در شرق ائیرین است . برزیگر جوان تنهایی را یکتنه در غرب تجربه کرده است ؛ روحانیت و اشراف آریایی ، نهضت را در تنگنای تنگ به تنوره انداخته و میان نهضت و رعایا دیوار ستبر ترس و مرگ پی هشته بودند . حمایت سران قدرتمند و با نفوذ قبایل بزرگ اریایی از نهضت ، بسیار ضروری و حیاتی است :« کو آن شهریاری که از روی داد و آیین ، بدکیشان و خوارکنندگان عزیزان را رام و فرمانبردار کند» پیداست که زرتشت هدفی بلند وسیاستی دارد سیاستی مبتنی بر « راستی و رهایی و رستگاری ، دادگری و دادگستری با پندار و گفتار و کردار نیک ، بدور از دیو و دروغ و خشم و ستم ، عاری از کوی کرپن و گرهم» [24]
    اینک زرتشت در حمایت خاندان مقتدر هوگو و گشتاسب شهریار قبایل اریایی شرق از خاندان نوذر است.
    خاندان مقتدر خشتاوی به یاری زرتشت برخاسته است .[25] اهورا یاورانی بس توانا رسانده ؛ « مزدا باید شهریاری چون گشتاسب برانگیزد تا دست دیوان بیدادگر را کوتاه کند ، ده و روستا را از گزند آنان برهاند» [26] دیر زمانی است که فراشوشتر بزرگ خاندان هوگو ، دخترش هووی را به زنی زرتشت داده و کمر به یاری او بسته [27] گشتاسب شهریار توانای شرق از ایین دروغین اریایی روی گردانده و به دعوت زرتشت پاسخ داده و سر به خدمت او سپرده است . پسران و برادران و وزیران و کاگزاران گشتاسب نیز چنین کرده اند تا انجا که جامسب وزیر مقتدر گشتاسب داماد زرتشت و شوی پور چیستا شده است.[28]
    اینک شرق ایمان اورده است . حال باید دیوان غرب و شمال را بر زمین زد و پاسداران جاهلیت جور اریایی را به تسلیم واداشت ؛ « باید دانا نادان را اگاه کند»
    زرتشت گشتاسب را وعدۀ رستگاریداده و در حق جاماسب دعای خیر نموده تا ممالک همسایه را به نهضت فراخوانند و گر برگیرند و دیوارهای ستبر ترس و مرگ ذا در سوسوی ائیرین بردارند تا رعایا راه یابند و رستگار شوند و چنین شد .[29] او و پسرش اسفندیار قبایل خونخوار تئریاونت بد ایین و پشن دیو پرست و ارجاسب دروغ پرست را از پای دراوردند، قبایل خونخوار خیون را که در این سو و ان سوی جیحون ، سد راه نهضت بوده اند سرکوب کرده اند . اکنون دیگر نبرد عقاید است ؛ نبرد حق و باطل، راستی و دروغ ، اهوراپرستان و دیو پرستان! شهریار توانای قبایل متحد شرق که نور رستگاری را در پیشانی زرتشت دیده در پیکار با اهریمن جهل و جور سر از پا نمیشناسد . زرتشت با شگفتی شوق از اهورا مزدا میپرسد : « وقتی این دو سپاه به هم رسند ، پیروزی از ان که خواهد بود ؟» [30] و اهورا دوستانه و نوازش گرانه پاسخ میدهد : « پیروزی از آن راستی خواهد بود» [31]
    هنوز دیو پرستان دروغ ایین به راهمی و ربودن دختران و زنان از چادرها و خانه ها و یرانی کستزارها و روستاهها و کشتار چارپایان میپردازند . زرتشت در سپاه گشتاسب به پیش میرود و اندرز میدهد که :« مبادا کسی از شما به گفتار دروغ پرست گوش دهد ، او به خان و مان و ده و روستا و کشور ویرانی و تباهی دهد ، با ساز جنگ آنان را برانید . باید چنین گمراه کننده گان را راند ، باید به کسی گوش داد که پزشک زندگی است که به جز راستی لب نگشاید » [32] و زرتشت هشدار و تهدید میکند که « کسی برای دروغ پرست شهریاری فراهم نکند که سزای سختی دارد ، شهریار بد تنها از راه ازار چارپایان ، کارگران و کشاورزان تواند شهریاری کند» [33] سران قبایل غرب و شمال بتدریج مغلوب شده و سرانجام تسلیم نهضت میشوند و راه پیوسن رعایا به نهضت دارد هموار میشود : « اگر فردی پناه اورد و یاوری خواست و کسی اورا پناه ندهد و یاری نکند ، چنین کسی با دروغ پرستان محشور است » [34]
    تنها انسوی البرز دست نیافتنی است ، دیوپرستان سرسخت به انسو ی البرز شتافته اند و رعایا همچنان در اسارت مضاعف می باشند . از اینرو نفرین زرتشت هماره نثار دروغ پرستان گیلان و مازندران است [35]
    قبیله اریایی قدرتمند و جنگاور تور در ان سوی خوارزم تا اسیای میانه نیز بر ستیز بی امان خویش با قبایل شرق افزوده است این ستیزر بیشتر به خاطر نفی خداوندان و ایین دروغ اریایی از سوی گشتاسب و قبایل شرق است |[36] قبیله بزرگ دانو از سرسخت ترین دشمنان است .
    وندرمئی نیش برادر ارجاسب مقتول ، برای دیوان و ارواح نیاکان در کنار دریای فراخ کرت ، اسبها و گاوها و گوسفندان بی شماری قربانی کرده تا خشنودی و یاری خدایان اریایی را علیه گشتاسب بدست اورد [37] اما در نبردی سهمگین با اسفندیار پسر گشتاسب کشته شده و اینک خشم و کین از همه سوی قبایل سرکش تور زبانه میکشد . خاندان اسن بن لبریز از خشم است .[28]
    زریر برادر و وزیر گشتاسب با سپاهی گران به سوی قبایل ناسازگار تور تاخته و تا توران و سلم و سائینی و داهی پیش رفته است و در نبردی سهمگین هوم یک سردار نام اور توری را که در دژهای هفتگانه سنگر گرفته بود کشته است [39] . این مهم برخی از سران قبایل تور را به تسلیم کشانده اما انشی از خشم و کین و مرگ در دل برخی افروخته است . چراکه تتریاونت ، پشن واشت ، ائورونت ، درشینیک ، سپنیج اوروشیک و بسیاری دیگر از سران قبایل رقیب گشتاسب کشته شده اند [40]
    این خشم و کین اتشین به یورشی سهمگین و ناگهانی از سوی قبایل تور به میانه و شرق ائیرین انجامیده و تا ایرن وئیجه که خوارزم باشد پیش رفته است . اما باکی نیست ، رزم اوران شرق و جنوب و میانه ائیرین ، توان رویارویی و پاسخگویی دارند . این نبرد عقاید است و روزگار درازی باید ادامه یابد . قبایل بزرگ تسلیم نهضت شده اند سرشت و سرنوشت اریایی دارد عوض میشود...[41]
    از اینجا زرتشت در تاریخ گم میشود . ایا براستی زرتت دراین شبیخون کشته شده است ؟ روایات تراژیک دوره های بعد میسراید که زرتشت درهمین شبیخون در بلخ به دست یک تورانی که نامش برات روکرش بود کشته شد . در ان هنگامن خفتاد وهفت سال داشت و چهل هفت سال از پگاه نهضتش گذشته بود. [42
    - گاثه 1/ 107/ 48 /5- 7.
    2- گاثه 2/176 / 48 /7.
    3- گاثه 2/176 /48 /7.
    4- گاثه 1/107 /48 /7.
    5- گاثه1/131/51 /9.
    6- ن.ک : 148 /44 /18 :..ایا به مزدی که از سوی کارفرمایان وعده داده شده وفا خود شد؟ یک اسب و مادیان و شتر!
    7- همان 19:...اگر کسی مزد معهود را نداد چه کیفری دارد .
    8- گاثه 2/ /187 /48 /10
    9- گاثه2/ /162 /46 /7 و6 .
    10- گاثه 1/81 /45/1 ،2 ،3.
    11- گاثه2/ 132 /43 /7الی16.
    12- گاثه گاثه 1/ 105 /48 /1الی 7 : روحانیون برنده خشم دیوها به سوی مردم . ..روحانیون گمراه کننده مردم ، ازار و ستم به مردم
    13- گاثه 2/ 70/29 1 الی 3 : فرشته نگهبان چارپایان و جانوران سودمند خرو براورده از ستم و بیداد و خون ریزی مردم گله مند است و خواستار است که درپناه برزیگران دلسوز و شبانان مهربان اسوده وخرم زیست کند.
    14- گاثه 2/182 /49 /1 و2.
    15- گاثه 2 /82 30 / 6و7.
    16- گاثه 1/87 46 /3.
    17- گاثه2/ 164/ 46 /13،14.
    18- گاثه 2 /18/2 46 /2
    19- گاثه1/111/ 49 /1 و2
    20- گاثه 2/158 /46 /1 الی 3
    21- گاثه 1/ 87/46 /2
    22- بندو از دشمنان سرسخت زرتشت : گاثه 2/ 111 /49 /1
    23- گاثه 1/ 135/ 51 /19.
    24- گاثه 2/218/ 53 /9.
    25- گاثه2 و یسنا 26 /12 + گاثه 1/ یسنا 28 /7 .
    26- گاثه 2/216 /53 /8
    27- گاثه 2/166/46 /15
    28- گاثه 1/133/51 /18
    29- گاثه 1/115/ 49 /9
    30- گاثه 2/ 144 /44/ 15
    31- همان
    32- گاثه 2/ 186 /1 ، 2،3.
    33- گاثه گاثه 2 /94 / 31 /15.
    34- یشتها 2/75 فروردین 71الی74
    35- گاثه 1/ 91 46 /12
    36- یشتها 1/ 287 / 113 .112.
    37- یشتها 1/298 /116
    38- همان
    39- یشتها 1/287 /113
    40- یشتها 2/ 272 /31
    41- یشتها 1/605
    42- یشتها 2/278
    خلاصه ای از مقاله نهضت زرتشت
    و ترجمه و تفسیر گاثه ها ابراهیم پورداود
    اما به خود اوستا برگردیم مثلا جشنهای ایران باستان که بسیار روی ان تبلیغ دروغین میشود :

    شرکت نکردن در جشن سزای مرگ داشته است و فرد مرتد شناخته میشده است :
    انجام فرایض و عمل به اوامر و ترک نواهی در دین مزد یسنی(ایین مغان ستمگر) ، نشانه دیانت و پاکی است ، ترک اوامر و انجام نواهی گناهی بزرگ بوده و کیفر دنیوی و اخروی دارد . برخی گناهان توبه پذیرند و با دادن کفاره قابل گذشت می باشند اما برخی دیگر غیر قابل گذشت بوده و کیفر دارند . موضوع کیفر تا آنجا مهم و جدی است که مقام روحانی هماره دو تازیانه در دست دارد ، تازیانۀ چریمین و تازیانه دوال که هردو ویژۀ اجرای حد شرعی است و در دست داشتن دو تازیانه از شرایط پیشوایی است. ان نشان میدهد که در دوران دینی و تاریخی باستانی که دین زرتشتی حاکمیت مطلق داشته و حکومت دینی زرتشتی (بخوانید دین مغان) برقرار بوده ، رعایای ایرانی چگونه و تا چه اندازه مرعوب دین زرتشتی و مقهور مقامات روحانی بوده اند و در انجام فرایض زیر نظر قرار داشته اند این وضعیت تنها شامل وظایف فردی نمی شده بلکه شرکت در مراسم دینی اجتماعی واجب بوده است .

    گفتنی است که برجسته ترین و مهم ترین مراسم عمومی دینی ، جشنهای شش گانۀ سال بود که گاهنبار نام داشت و نماز و نیایش یا آفرینگان خاص ِ خود را داشته است . در احکام آفرینگان گهنبار آمده است که :
    « اگر بهدینی در نخستین گهنبار شرکت نکرد و میزد (= نذری غیر مایع خوردنی) را نداد، در میان مزدیسنان در خور بندگی نباشد. اگر در دومین گهنبار شرکت نکرد و میزد را نداد ، در میان مزدیسنان پیمان شناس نباشد و با او دادوستد نباید کرد. اگر در سومین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد ، در محاکم قضایی ، ادعای او پذیرفته نیست . اگر در چهارمین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد به اتلاف ستور برگزیده محکوم است یعنی گاو و اسب و استر و شتر او باید کشته شود . اگر در پنجمین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد ، به اتلاف بهرۀ جهانی محکوم است یعنی همۀ اموال او هدر است. اگر در ششمین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد ، از دین بیرون است و بدون اینکه گناهی باشد باید بر او خروشید و او را راند بدون اینکه گناهی باشد محکوم به اعدام است و باید او را کشت» ر.ک: خرده اوستا 230 ، 242 - 242/ 7، 8، 9 ، 10 ، 11، 12.+ ویسپرد 152


    اما قسمت اصلی سئوال شما و احکام دین زرتشت در برخورد با مخالفین و مرتدان و دیگر ادیان :

    گناهان بزرگ توبه ناپذیر که ارتکاب شان موجب حد شرعی مرگ است :
    « 1- تبلیغ ارا غیر مزدیسنی - خوراک نامناسب به سگ دادن 3- رفتار بد با سگ کردن 4- نزدیکی با زن حایض 5- نزدیکی با زن ابستن» وندیداد 1/473+ شایست ناشایست
    گناهان مرگبار: 1- لواط فاعل و مفعول 2- قتل مرد مقدس (روحانی) 3- برهم زدن سنت ختودت (ازدواج با محارم) 4- برهم زدن امر قیومت 5- خاموش کردن اتش بهرام6- کشتن سگ ابی 7 بت پرستی 8- تغییر دین دادن 9- خیانت در امانت 10- سواستفاده از حسن نیت افراد 11- مزد بدون کار 1- فتوای دروغ و بدعت در دین 13- جادوگری 14- دزدی و راهزنی 15- پیمان شکنی 16 کینه ورزی 17- تصاحب مال یتیم 18 ازار دادن روحانی 19 تهمت زدن 20 مسخره کردن 21- دروغ گویی 22 رواج دادن گناه . ن.ک : وندیداد 1/474 الی 475 +رساله مینوی خرد


    دروغ گو بودن فرد اینچنین مشخص میشد با روشی بسیار علمی!! :
    در دوران تاریخی که دین زرتشتی حاکمیت مطلق داشت افراد متهم به گناه یا جرم با "آب " ازموده میشدند و ان "اب ازماینده " نام داشت . اب ازماینده محلولی امیخته به سوده گوگرد و ا برداۀ زر بود که متهم به گناهکاری که منکر بود میخوراندند اگز زود دفع میشد نشانه بی گناهی متهم بود و اگر دیر دفع میشد و در شکم فرد می ماند اورا گناهکار میدانستند و حد شرعی اجرا میشد :
    «اگر در این جهان خاکی گناه کسی شناخته شد ، اما خود او منکر ان باشد و به مهر دروغ گوید و برخلاف رشن سخن بر زبان راند آل سوگند زرمنده ازماینده بنوشد . اگر کسی اب سوگند زرمنده بنوشد و از دروغ خود اگاه باشد و به مهر دروغ بگوید و پیمان شکند و برخلاف رشن سخن بر زبان ارد سزای او هفت صد تازیانه چرمین و هفتصد تازیانه دوال است» ن.ک : ویسپرد 151 الی 154 + وندیداد 4/ 51الی 55+ وندیداد 1/465 /4/54 و 55




  17. تشکرها 3


صفحه 1 از 3 123 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: ۱۳۹۲/۱۲/۰۲, ۱۷:۰۰
  2. √ (●̪•)...در ســـوگ پـیـامبــر خاتم النبیین (ص)
    توسط *عرفانی* در انجمن ویژه نامه های قرآنی
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: ۱۳۹۲/۱۰/۱۰, ۱۳:۰۲
  3. ♠♠♠♠♠--- زیباییهای عاشورا ----♠♠♠♠♠
    توسط کنیز فاطمه(سلام الله علیها) در انجمن اهل بیت و ائمه در قرآن
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۹/۲۶, ۱۳:۴۱
  4. *** آیین های محرم در شهرهای ایران ***
    توسط ابدیت در انجمن حکومت ها ، اقوام و ملل و سنت های در قرآن
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۹/۲۴, ۱۷:۳۸
  5. حرمیین عسکریین بازگشایی شد+عکس
    توسط iranproud در انجمن تصاویر دیدنی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸/۰۲/۰۱, ۰۷:۲۸

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود