ویژگی های یک رابطه دوستانه

[سلام خدا]

نبايد هاي پنج گانه در يک رابطه دوستانه
1.متکلم وحده نباشيد. هر از گاهي مکث کنيد. شايد ديگران نيز حرفي براي گفتن داشته باشند.

2.سعي نکنيد ديگران را با نقاط مثبت شخصيتي خود تحت تاثير قرار بدهيد. مطمئن باشيد وجوه مثبت شخصيت شما خودشان به تدريج براي ديگران آشکار خواهند شد.

3.سعي نکنيد دائم ديگري را مورد انتقاد قرار دهيد. نظر خود را صادقانه مطرح کنيد اما با نرمي و احتياط لازم. طوري که به ديگران برنخورد.

4.دايم روي خودتان مانور نکنيد. بگذاريد ديگران شما را کشف کنند. شما نيز وقت خود را صرف کشف ديگران کنيد.

5.با ارائه حجم زيادي از اطلاعات فرد مقابل را گيج نکنيد.ابتدا طعمه کوچکي به قلاب بگذاريد و ببينيد آيا کسي به آن نوک مي زند يا نه! بد نيست بدانيد که بعضي از زيباترين گونه هاي ماهيان از روشنايي زياد هراس دارند.

بايدهاي چهارگانه
1. خوب گوش بدهيد. نه اينکه تا وقتي گوينده صحبتش تمام نشده،شما بايد ساکت باشيد. به اين معني که فقط وقتي صحبت کنيد که يقين داريد گفته هايتان دقيقا در رابطه با مسئله مورد بحث و در جهت پيشبرد آن است.

2. خودتان را به جاي ديگران بگذاريد. سعي کنيد براي دقايقي هم که شده، از منظر طرف مثابل به مسئله نگاه کنيد. او را متوجه سازيد که اين کار را کرده ايد. مثلا بگوييد:"به گمانم در آن وضعيت خيلي ناراحت شده بودي."

3. اقرار کنيد که شما هم ضعف هايي داريد. کامل نبودن، تصوير انساني تر و دست يافتني تر از شما مي سازد. بدين ترتيب طرف مقابل کمتر از شما مي هراسد.
4. ديگران را ستايش کنيد. البته نه به شکل افراطي و اغراق آميز

[جليل]

دوست و استاد خوبم سلام
چه زیبا و شیوا و عالی قلم میزنی و مطلب مینویسی
میدانی درد جانکاه کجاست -جائی که در مقابل سکوت و احترامت چنانت میکنند که از دنیا و عقبی بیزلر
میشوی -و هرگز راضی نیستی طرف مقابل و یا به تعبیری صحیح تر دوست-یار-سنگ صبور و ..... را هرگز
ببینی -حاصل مطلب بهتر نیست بیشتر مواظب حرف زدن مطلب نوشتن و خیلی از نکات در دوستی ها باشیم
تا خدای نا کرده موجب رنجش کسی نشوییم
راجع به حسن ظن و سو ظن هم برایمان بنویس

[سلام خدا]

دوستي مي گفت: هنر مهرورزي رابايد بارها و بارها آموخت، نفرت و کينه نيازي به آموختن ندارد کافيست برانگيخته شود.

[سلام خدا]

هر مسلمانی هرگاه نسبت به برادر دينی خود هر نوع شر وبدی را شنيد در نفس وقلب خود هيچ تصور بدی به وی نسبت ندهد وجز خير گمانی به او نبرد. چنان که خداوند در دنباله بحث افک می فرمايد:{ َلوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْراً وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ}[النور : 12]: چرا هنگامی که اين تهمت را شنيديد مردان وزنان مؤمن نسبت به خود گمان نيک بودن وپاکی وپاک دامنی را نيند يشيدند ونگفتند اين تهمت بزرگ وآشکار است؟

[سلام خدا]

«سوء ظن» و بدگمانى قسمى ديگر از بهتان است، يعنى اين كه چيزى را كه از كسى ببيند يا بشنود و در آن گمان بد نمايد و از گمان خود پيروى نمايد و به احتمال صحيح و جهت صلاح در آن كار اعتنايى نكند.
بدگمانى در روايات اسلامي
مولا اميرالمؤمنين على (عليه السلام) مى فرمايند: «اياك ان تسييء الظن فان سوء الظن يفسد العبادة و يعظم الوزر؛ از سوء ظن بپرهيز، چرا كه سوء ظن و بدگمانى عبادت را فاسد، و پشت انسان را از بارگناه سنگين مى كند.»
در حديثى جامع و تكان دهنده از همان حضرت مى خوانيم: «لا ايمان مع سوء ظن؛ كسى كه سوء ظن دارد ايمان ندارد.»
از امام المتقين،‌مولا اميرمؤمنان على (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: «حسن الظن يخفف الهم و ينجى من تقلد الاثم؛ حسن ظن اندوه را سبك مى كند،‌از آلوده شدن به گناه رهايى مى بخشد.»
 پيامدها و آثار شوم بدگماني
1ـ از ميان رفتن «اعتماد» در بين افراد جامعه.
2ـ برهم زدن آرامش جامعه.
3ـ ايجاد جرم و جنايت و فساد در اجتماع.
4ـ سوءظن در واقع يك ظلم آشكار بوده و عبادت انسان را از بين مى برد.
5ـ سبب مى شود كه انسان به سرعت دوستان و نزديكان خود را از دست بدهد.
6ـ مانع از رسيدن به واقعيت ها مي‌شود.
در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) چنين نقل شده كه فرمودند: «مَن ساءَ ظَنَّه ساءَ وَهمَه؛ كسى كه سوء ظن داشته باشد تفكر او خراب مي‌شود.»
سوء ظن به خداى متعال
حضرت داود پيامبر (عليه السلام) در مناجاتش مى گفت: «پروردگارا! كسى كه تو را بشناسد و حسن ظن به تو نداشته باشد ايمان نياورده است.»
لقمان حكيم به فرزندش مي‌گفت: «فرزندم، نسبت به خدا حسن ظن داشته باش، سپس از مردم سؤال كن كيست كه نسبت به خدا گمان نيك داشته باشد و خدا مطابق آن با او رفتار نكند؟»
عوامل و انگيزه‌هاى بدگماني
بدگمانى همانند ساير صفات ناپسند اخلاقى از ضعف ايمان ناشى مى شود و از ديگر عوامل آن مى توان به موارد زير اشاره کرد:
1ـ آلودگىدرون و بيرون انسان.
2ـ همنشينىبا بدان.
3ـ زندگىدر محيط‌هاى فاسد و آلوده.
4ـ حسد و كينه توزى و تكبر و غرور.
5ـ داشتن عقده‌ى حقارت.
راههاى درمان بدگماني
1ـ تلاش براى توجيه صحيح کارهاى که به نظرم مبهم مى آيد و موجب بدگمانى مى شود.
در حديثى از رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مي‌خوانيم: «اطلب لاخيك عذرا فان لم تجد له عذرا فالتمش له عذرا؛ براى برادر مسلمانت (جهت توجيه اعمالش) عذرى جستجو كن و اگر عذرى نيافتى باز هم كوشش كن عذرى بيابي».
2ـ اجتناب از تجسس در كار ديگران.
3ـ ترتيب اثر ندادن به بدگماني.
درروايات اسلامى مى خوانيم: «اذا ظننتم فلا تحققوا؛ هنگامى كه گمان بد برديد، به آن ترتيب اثر ندهيد
منبع:/http://sibtayn.com/fa

[سلام خدا]

کشف روش ارتباطي افراد براي يک رابطه دوستانه بهتر
در بحث کيفيت هاي فردي NLPگفته مي شود که انسان ها غالبا يکي از کيفيت هاي سمعي، بصري يا لمسي را بروز مي دهند. اگر چه شما در عين حال مي توانيد هم سمعي، هم لمسي، و هم بصري باشيد که معمولا هم هستيد. درک اين موضوع که کدام يک از اين کيفيت ها در مخاطب شما غالب است، براي صميميت و تاثيرگذاري و نفوذ بسيار مهم است. ويژگي هاي بارز هر يک از اين کيفيت ها:

افراد بصري: بصري هاافرادي هستند که بيشتر به کيفيت هاي ديداري توجه دارند و تصاوير برايشان بيشتر جلب نظر مي کند. از آنچه ديده اند، بيشتر صحبت مي کنند. هيجاني ترند. سريع تر صحبت مي کنند. از حرکات دست بسيار استفاده مي کنند و مي کوشند سخنان خود را با حرکات به تصوير بکشند. چون سرعت کلامشان با سرعت تصاوير متحرک ذهنشان برابر نيست معمولا براي بيان انديشه هاي خود شتاب دارند. برخي کلمات را حذف مي کنند و آنچه را هم مي گويند طوري م يگويند که مخاطب تصويير آن را در ذهن خود ببيند.

افراد سمعي: سمعي ها بيشتر به کيفيت هاي شنيداري توجه دارند و از آنچه شنيده اند بيشتر صحبت مي کنند. کلام و طنين و آهنگ را به خاطر مي سپارند. هيجان آرامتري دارند. آهسته صحبت مي کنند و سعي مي کنند که بيانشان شيوا و رسا باشد و به گفتار خود توجه خاصي نشان مي دهند.

افراد لمسي: لمسي ها بيشتر به کيفيت هاي بمسي توجه مي کنند. از آنچه لمس کرده اند بيشتر حرف مي زنند. هيجانشان خيلي کم است. خيلي آرامند. حتي يک نوع رخوت و سستي را مي توان در آنها ديد. احساس آنها از ديگران عميق تر است.

بيشتر بشناسيم: سه دوست با هم به باغي مي روند و پس از ساعاتي بازمي گردند. از هر يک از آن ها مي پرسيم که گردش چطور بود؟ اولين نفر مي گويد: عالي بود. آنقدر زيبا بود که حد نداشت. درخت ها سرسبز. شاخه هايشان به زيبايي هر چه تمام تر در هم رفته بود . گيلاس هاي آبدار از درخت ها آويزان بود. پرواز پرندگان تصوير قشنگي از هماهنگي داشت. کاش با خودم دوربين برده بودم...{بصري}

دومين نفر پاسخ مي دهد: خوش گذشت. آدم جدا لازم دارد که گاه از اين سروصداهاي شهر و ماشين خلاص شود و گوش به جنگل و آب و رودخانه بسپارد. صداي آبي که از کنار درخت ها رد مي شد چنان آرامبخش بود که نمي توان آن را وصف کرد. پرنده ها هم آنجا بهتر آواز مي خوانند....{سمعي}

و اما نفر سوم مي گويد: چقدر روح نواز بود. وقتي زير سايه درخت دراز کشيديم و بالشي زير سر خود گذاشتيم چه کيفي داد. وزش نسيم را کاملا روي پوستمان حس مي کرديم.از همه بهتر وقتي بود که جوراب هايمان را درآورديم . پاهايمان را درآب خنک فرو برديم...{لمسي}
خوب اگر به صحبت هاي ديگران دقت کنيد به سادگي درمي يابيد که در هر کدام يک صفت غالب است.

[سلام خدا]

با بصري ها چگونه رفتار کنيم؟
افراد بصري به رفتار ما ،ظاهر ما، و هر آنچه از ما به چشم مي آيد، بيشتر توجه مي کنند. اينکه رفتار ما چقدر محترمانه است. آيا به احترامشان بلند مي شويم؟ آيا چهره مان از ديدنشان شاد مي شود؟ آيا لباس هايمان تميز است و خط اتو دارد؟ مبادا ناخن هايمان بلند و موهايمان ژوليده باشد و ...خيلي حساسند.
بصري ها عاشق گل اند. دوستدار هديه اند. به کاغذ کادو و هديه علاقه مندند. به اينکه از ديد ديگران چگونه اند خيلي اهميت مي دهند. بصري ها تصويري اند.
با بصري ها بايد پرشورتر و پرهيجان تر بود. بايد خلاصه گفت. توضيح و تفسير زياد، حوصله بصري ها را سر مي برد. براي صحبت کردن با اين افراد، حرکات مهم تر از کلام يا تغيير لحن و طنين است. به ويژه از حرکات دست و چهره بهره ببريد.
با يک بصري سريع تر صحبت کنيد. مقصود خود را زودتر اعلام کنيد. وقت بصري ها را نگيريد مگر آنکه تصويري جالب و مورد علاقه آن ها را بخواهيد به تصوير بکشيد. براي بصري ها کادو ببريد. رفتار موءدبانه و محترمانه داشته باشيد. به احترام آن ها بلند شويد.
آرامش افراطي و شل بودن، بصري ها را کلافه مي کند. آن ها از آدم هاي شل و ول متنفرند. عاشق هيجانند.
آن ها بابصري ها دوست مي شوند و کلام بصري ها در آن ها نفوذ مي کند.
اگر مي خواهيد در افراد بصري نفوذ کنيد، اگر مي خواهيد حرف شما را بهتر بپذيرند و درخواست شما را اجابت کنند، اگر مي خواهيد با دوست بصري خود صميمي شويد، در اجراي آن چه گفتم بکوشيد.
اگر رييس شرکت شما بصري است، بايد ميز کارتان مرتب و منظم باشد. پرونده ها مرتب شده باشد. کارتان را خوب انجام دهيدو...
اگر همکار شما بصري است، براي صميمي شدن با او ، برايش هديه بخريد.
اگر همسر شما بصري است، براي ابراز محبت نسبت به او برايش گل و هديه و کادو بخريد. او را به مسافرت و ديدن مکان هاي زيبا ببريد.
و....:1gol:

[سلام خدا]

با سمعي ها چگونه رفتار کنيم؟
سمعي ها به گفتار ما توجه دارند. به تحسين ها، تقديرها، تشکرها، به آنچه پشت سرشان گفته شده، به کنايه ها، به طعنه ها. به گفتار موءدبانه و محترمانه. به اظهار علاقه گفتاري. به جمله"دوستت دارم". به گفتار نغز، به کلام شيرين. به لحن و طنين. به موسيقي و خوش آهنگي صدا.
با سمعي ها کمي آرامتر از بصري ها صحبت کنيد اما مراقب باشيد که خيلي هم آرام نشويد. خلاصه نکنيد اما شرح و تفسير فراوان هم ندهيد. موءدبانه سخن بگوييد. فصاحت و بلاغت را از ياد نبريد.
شمرده و متين باشيد. تشويقتان بيشتر کلامي باشد.
يک "آفرين" براي يک سمعي هزار مرتبه بيشتر از يک شاخه گل مي ارزد. يک "دوستت دارم" صدها بار نسبت به يک شاخه گل ارجح است.
در بين تيپ هاي رفتاري ، معمولا سمعي ها محترمند.
براي سمعي ها، احترام کلامي مهمتر از احترام رفتاري است. تند صحبت کردن با آنها، بي ادبي تلقي مي شود. علاوه بر آنکه آن را نشانه اضطراب و نبود آرامش مي دانند. سمعي ها ترجيح مي دهند به موسيقي ملايم گوش دهند تا اينکه فيلمي مهيج ببينند.
اگر رييس شما سمعي است، بايد به او گزارش کار بدهيد و بگوييد که چه کرديد و چه نکرديد.:Mohabat az:

[سلام خدا]

با لمسي ها چگونه رفتار کنيم؟
لمسي ها بسيار ملايمند. آنقدر که به نظر بعضي ها شل و ولند ، اما در ملايمت آن ها متانت هم هست. شايد بتوان گفت که لمسي ها از بصري ها متنفرند. لمسي ها با آنچه با دست و تن حس مي کنند خيلي ميانه گرمي دارند. يک حمام آب گرم بيش از هر چيز ديگر، يک لمسي را در خلوت خود شاد مي کند.
لمسي ها را بايد در آغوش کشيد. دستانشان را به گرمي فشرد و دست تحسين و صميميت بر پشتشان زد. آنقدر که با نوازش و درآغوش کشيدن و بوسيدن، مي توان محبت را به لمسي ها ابراز کرد، با هديه و "دوستت دارم" نمي توان.
هل دادن، کتک زدن و تنه زدن، آنچنان موجب آزارشان مي شود که گويي تير خورده اند. لمسي ها آرام ترند و احساساتشان عميق تر است. با آنها ملايم صحبت کنيد. اگر رييس شما لمسي است بايد به آرامي و پس از مستقر شدن، نامه تايپ شده را به "دستش" بدهيد.
براي صميمي شدن، کيفيت احساس، مخاطبتان را بشناسيد و بر آن اساس با او رفتار کنيد.

از کتاب :صميميت، تاثيرگذاري و نفوذ در 10دقيقه_ تاليف م.حورايي

[امير]

ضمن سپاس به خاطر مطالب ارزنده شما
فكر مي كنم هر رابطه دوستانه اي اگر به حسابگري و بده بستان منتهي شود همان لحظه خاتمه رابطه دوستانه است