-
۱۳۸۸/۰۱/۱۵, ۱۰:۳۱ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 18
- مورد تشکر
- 29 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اثبات امامت چگونه است؟
سلام
گفته شده که به اصول دین باید رسید یا به عبارتی باید برای انسان اثبات بشن.
اگه آیات و احادیث رو کنار بذاریم لزوم و اثبات امامت به اینصورت (اول 12 امام معصوم و غیبت و بعد آن ولایت غیر معصوم) چگونه است؟
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۵, ۱۱:۱۶ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
قرآن کریم در بيان دستورهاى خود ، شيوه مخصوص دارد كه بيان به شكل كلّى و بسيط است و سپس خداى تعالى تبيين و تفسير آن را به عهده رسول خدا(ص ) قرار داده ; «و أنزلنآ إليك الذّكر لتبيّن للنّاس ما نزّل إليهم » (نحل ، 44)نظير دستور كلّى نماز «اقيموالصلوة» و زكات «آتوالزكاة» و حج «و للّه على الناس حجّ البيت من إستطاع اليه سبيلا» و.. . كه بيان تعداد ركعات نماز و يا بيان حدّ و نصاب زكات و توضيح هفت دور طواف و كيفيت حج ، همه اينها را پيامبر اكرم براى مسلمانان تفسير و تشريح فرمود كه هيچكدام از توضيحات آن حضرت در قرآن به نحو ريز و جزئى ذكر نشده ، بلكه به نحو اجمال و كلّى و سربسته ذكر شده است .
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۵, ۱۱:۲۰ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
مسأله امامت امامان اثنى عشر كه اوصياى گرامى پيغمبر اسلام (ص)هستند نيز با همين شيوه در قرآن ذكر و اثبات شده كه حدود 84 آيه به امامت امامان معصوم (ع ) دلالت دارند از جمله آيات ، 59 از سوره نساء «اطيعو الله.. . و اولى الأمر منكم » «فسـلوا أهل الذّكر إن كنتم لاتعلمون » (نحل ، 43; انبيا ، 7) «اتّقوا اللّه و كونوا مع الصّـدقين » (توبه ، 119) «إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين ءامنوا.. .» (مائده ، 55) «يريد اللّه ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت » (احزاب ، 33) و همچنين آيه تطهير و مباهله و غيره كه اين آيات را پيامبر اكرم به ائمه اثنى عشر معصومين (ع ) تفسير و تك تك آنها را با نام و نشان و خصوصيات براى مسلمانان معرفى كردند كه از جمله آن اين حديث مشهور ، به نقل از جابربن عبدالله انصارى است : جابر مى گويد: خدمت پيامبر اكرم (ص ) رسيدم ; در حالى كه تازه آيه 59 از سوره نساء نازل شده بود . عرض كردم : يا رسول الله ، خدا و رسول خدا را شناختيم و اطاعت مى كنيم . امّا ولى الامرى كه در اين آيه آمده كيانند كه اطاعتشان همچون اطاعت شما و خداوند بر ما واجب شده است ؟
پيامبر گرامى فرمودند: «اى جابر ! اولى الأمر ، جانشينان من و امامان مسلمانان بعد از منند كه اوّل آنها على ، فرزند فرزند ابوطالب ، سپس حسن ، بعد حسين ، بعد على فرزند حسين ، سپس محمّد فرزند على ـ كه در كتاب آسمانى تورات به باقر مشهور است و تو ايشان را خواهى ديد و وقتى ديدى ، سلامم را به او برسان ـ سپس صادق جعفر فرزند محمّد سپس از آن موسى فرزند جعفر بعد على فرزند موسى ، سپس محمّد فرزند على ، بعد على فرزند محمّد پس از آن حسن فرزند على ، سپس هم نام من و هم كنيه ام حجت خدا در زمين و باقيمانده خدا در ميان بندگانش فرزند حسن بن على ، همان شخصى كه خداوند به وسيله او مشارق و مغارب زمين را فتح مى كند و او از پيروانش غايب مى شود . در زمان غيبت آن حضرت كسانى در اعتقاد به امامت او ثابت قدم مى مانند كه خداوند دلهايشان را با ايمان امتحان كرده است .(1)*********
1 . كتاب كمال الدين ، باب نص الله عزوجل على القائم ، ص 253
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۵, ۱۱:۲۳ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
در روايتى ديگر از ابوبصير نقل شده كه به امام باقر(ع ) عرض كردم ! مردم (اهل سنت ) به ما اعتراض مى كنند كه اگر امامان حقّند ، چرا خدا نامى از آنها در قرآن نبرده است ؟ امام باقر فرمود: در پاسخ آنها بگوييد: خدا نماز را بر پيغمبر(ص ) نازل كرد و اسمى از سه يا چهار ركعت آن نبرد تا اينكه رسول خدا آن را توضيح داد و نيز فريضه حج را نازل فرمود ، ولى تعداد طواف هاى هفتگانه آن را نازل نكرده تا پيغمبر(ص ) آن را تفسير كرد; همين طور است امامت ما; خداوند آيه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم » را نازل و پيامبر اولولأمر را به ائمه اثنى عشر تفسير فرمود و اگر ساكت مى شد و بيان نكرده بود ، آل عباس و آل عقيل و يا ديگران مدعى مى شدند كه مراد از اولى الأمر ماييم .. .»(1)
**********
1 . تفسير عياشى ، ذيل آيه 59 سوره نساء .
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۶, ۱۲:۴۳ #5
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 18
- مورد تشکر
- 29 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
تشکر از جوابتون
ولی این که اثبات عقلی نیست یه جورایی قبول کردنه!
مثلا اگه بگن خدا هست نباید بگیم باشه!باید برسیم نباید!؟
ویرایش توسط مهديaut : ۱۳۸۸/۰۱/۱۸ در ساعت ۰۹:۲۸
-
۱۳۸۸/۰۱/۲۳, ۱۴:۵۲ #6
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 18
- مورد تشکر
- 29 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
يه جواب خوب پيدا كردم!!
انسان خودش نميتونه راه سعادت واقعيشو پيدا كنه, نياز به يه راهنماي عاري از خطا و اشتباه داره!
خدا هم هيچوقت زمينشو خالي از حجت نميذاره! يني مارو بي راهنما نميذاره, حتي در مورد اينكه مي گن امام زمان به دست يك زن شهيد ميشه به اين صورت گفته شده كه قبل از شهادتشون دنيا به آخر رسيده!
چه خوب!
ممنون خدا ...
-
۱۳۸۸/۰۵/۰۸, ۱۶:۰۲ #7
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۸
- نوشته
- 106
- مورد تشکر
- 84 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 15
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
بنده از کارشناسان محترم تقاضا دارم به سوالات و ایرادات بنده که در ذیل مطرح میکنم پاسخ بدهند.
بنده یک ایرادی در این دو حدیثی که از پیامبر و سپس از امام باقر از طرف آقای مشکات نقل شده اند دارم.
و آن اینکه اولا ما ایراد میکنیم که چرا خداوند که قرآن و پیامبر خویش را برای هدایت مردم نازل فرمود، یکی از مهمترین و ضروری ترین مسائل مربوط به امت مسلمان که همانا جانشینان بعد از پیامبر هستند را به صراحت در قرآن بیان نفرموده است؟ مثلا چرا به صراحت بجای کلمه ی «اولی الامر» در آیه ی 59 از سوره ی نساء، نام دوازده امامی را که خود پیامبر نام برده اند را ذکر نکرده اند.
البته یک جواب به این سوال، همان است که ابو بصیر به نقل از امام باقر گفته است. اما دلیلی که امام باقر آورده اند، نیز یک ایراد دارد و آن اینکه مقایسه برخی فرعیات در مورد نحوه ی نیایش مانند تعداد دورهای طواف یا تعداد رکعات نماز، با موضوع مشخص نمودن امامان بسیار تفاوت دارد. مثلا یک تفاوت این است که هر چند تعداد رکعات نماز در قرآن ذکر نشده است، اما تمام یاران پیامبر روزانه پشت سر ایشان نماز گزارده و لااقل پنج مرتبه در روز به عینه می دیدند که تعداد رکعات نماز چندتاست. یعنی با وجود اینکه مسلمانان هر روز نحوه ی نماز پیامبر را مشاهده میکردند، دیگر احتمال اینکه مسلمانان در این قضیه دچار اختلاف شوند، وجود نداشت. در مورد طواف کعبه نیز اینچنین است. بنابراین با عقل جور در می آید که می بینیم در قرآن تعداد رکعات نماز ذکر نشده باشد چون بصورت روزانه همه ی مردم نحوه ی نماز خواندن را در سیره ی عملی پیامبر شاهد بوده اند و به همین دلیل نیز می بینیم که در بین مسلمانان اختلافی در مورد تعداد رکعت نماز یا طواف نیست.
اما این موضوع با موضوع «امامت» بسیار فرق دارد. در مورد امامت که پیامبر هر روز به نقل حدیث مبادرت نکرده اند! یا هر روز این موضوع را بصورت عملی یا زبانی به مسلمانان تذکر نداده اند. فقط ما شاهدیم که عمده ترین (و شاید تنهاترین) جایی که پیامبر از ائمه به صراحت نام میبرند، همین حدیث جابر است.
خوب دلیل امام صادق در مورد نماز و طواف را با توضیحی که دادم، عقل میپذیرد ولی در مورد مسئله ی امامت که شاهدیم باعث اختلافات فراوان در بین مسلمانان شده است، قابل قبول نیست که در قرآن به صراحت ذکر نشده باشد و فقط به یک حدیث استناد بکنیم.
بعبارت دیگر در مورد تعداد رکعت نماز ما شاهدیم که پیامبر روزی پنج مرتبه آنرا بصورت عملی به همه آموزش میدادند و مردم مشاهده میکردند، اما چگونه در مورد یکی از مهمترین مسائل اسلام و امت اسلام پس از پیامبر، نه در قرآن آیه ی صریحی وجود دارد که از ائمه نام ببرد و نه پیامبر آنرا بصورت «مکرر» به مردم گوشزد کرده اند. شاید حتی اگر جابر این سوال را از پیامبر نمیکرد، پیامبر اصلا نامی از ائمه نمی آورد. یا اگر جابر این حدیث را نقل نمیکرد یا اشتباه نقل میکرد، باز مشکل داشتیم.
از طرفی اگر بگوییم که خدا اسامی ائمه را در قرآن ذکر نکرده تا امت را مورد امتحان قرار دهد و خودشان ائمه را بشناسند، باز هم پذیرفته نیست. چرا که هدف اصلی قرآن، هدایت مردم و وحدت آنان است، چطور میتوان قبول کرد که قرآن از مردم میخواهد که افرادی را شناسایی نمایند که هرگز اسمی از آنها در قرآن نیامده است. و با توجه به اینکه همه مردم به لحاظ زمانی و مکانی، امکان شناسایی مستقیم ائمه را نداشته، بنابراین نمیتوان قبول کرده که خداوند با اینکار مردم را مورد «آزمایش» و «امتحان» قرار داده باشد. چرا که کسی را باید مورد آزمایش قرار داد که امکان عملی برای گذراندن موفق آزمایش را داشته باشد.
در صورتیکه اگر خداوند همین دوازده نام را در قرآن قرار میداد، از بسیاری نفاق ها و دودستگی ها و انحرافات و جنگها که تا کنون در تاریخ اسلام رخ داده، جلوگیری میکرد. و خدا میداند که در آینده نیز این اختلافات فعلی در میان مسلمانان، باعث چه جنگها و خونریزی ها و اختلافات بیشتری بشوند!
شما چه جوابی به این ایرادات من دارید؟
در ضمن لطفا در منبع دو حدیث «جابر» و «ابو بصیر» را نیز ذکر بفرمایید. از کجا باید بفهمیم که این دو حدیث معتبر و صحیح هستند؟ مخصوصا حدیث جابر. و چرا اگر حدیث «جابر» از لحاظ منبع تایید شده است، اهل سنت آنرا را نمیپذیرند؟
با تشکر.
-
۱۳۸۸/۰۵/۰۸, ۱۷:۰۲ #8
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
با سلام به دوستان عزیز خصوصا جناب آته ئیستروایات در باب ذکر اسامی ائمه توسط پیامبر فقط این دو روایت جابر وابوبصیر که نیست ؛بلکه روایات دیگری نیز داریم که دربرخی از آنها به تعداد ائمه اشاره شده ودر برخی علاوه بر تعداد ، حضرت بعد از ذکر اسامی امیر المؤمنین وحسن وحسین فرمودند 9تای آنها فرزندان حسین من هستند ودر برخی از روایات که هم در منابع شیعی وهم در منابع اهل سنت یافت می شود که تعداد آنها هم کم نیست، حضرت علاوه بر ذکر تعداد نامهای ائمه را یک به یک ذکر کرده اند .چون فرصت تحقیق گسترده نداشتم فقط یک روایت دیگرکه در منابع اهل سنت وشیعه از آن یادشده اشاره کنم.جریان مرد یهودی به نام نعثل ...(به نقل از ینابیع الموده، ص 441)
فردی یهودی به نام «نعثل» نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمد و مسایلی از او پرسید، و سرانجام مسلمان شد. یكی از مسایل او درباره تعداد و نام جانشینان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود كه پیامبر پاسخ دادند تعداد جانشینان من دوازده نفرند و آنها را به نام، به شرح زیر معرفی كرد:
1. علی بن ابی طالب؛ 2. حسن بن علی؛ 3. حسین بن علی؛ 4. علی بن الحسین؛ 5. محمد بن علی؛ 6. جعفر بن محمد؛ 7. موسی بن جعفر؛ 8. علی بن موسی؛ 9. محمد بن علی؛ 10. علی بن محمد؛ 11. حسن بن علی؛ 12. مهدی فرزند امام یازدهم ـ علیهم السلام... نظیر این روایت را مؤلف كتاب «مناقب» معروف به «ابن المغازلی شافعی» درباره فردی دیگر از یهود به نام «جندل بن جناده» نقل كرده است. و در كتاب منتخبالاثر حدود پنجاه روایت در این باره نقل شده است.....
التماس دعا
ویرایش توسط askari110 : ۱۳۸۸/۰۵/۰۸ در ساعت ۱۷:۰۴
-
-
۱۳۸۸/۰۵/۰۸, ۱۹:۱۶ #9
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
مقام وموقعيت (امام) در عرصه هاي مختلف، داراي جايگاهي لازم و قابل استدلال عقلي است.
1- از جهت پيشوايي و هدايت مردم؛ كه در اين باره به طور خلاصه مي توان گفت: اسلام كاملترين دين الهي و پاسخگوي تمام نيازهاي بشر در راه سعادت مي باشد ما معتقديم هر مساله اي از مسايل زندگي انسان حكم خاصي در اسلام دارد اما در مقام عمل به دليل مشكلات پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) در23 سال دوران نبوت از قبيل حصر در شعب ابي طالب، سالها جنگ بامشركين و كفار و مشكلات زياد حكومت نوپاي اسلامي، پيامبرصلي الله عليه واله فرصت نيافت كه تمامي دين را به طور كامل به عموم مردم ابلاغ نمايد هر چند تا آنجاكه ممكن بود در ابلاغ دين به مردم كوتاهي نكرد. اين مسئله يعني عدم امكان بيان اسلام در دوران پيامبر مورد قبول شيعه و سني است لذا اهل سنت براي جبران اين نقيصه به قياس ( استفاده از مشابهت دو چيز براي بدست آوردن حكم شرعي) روي آوردند بنابراين حقيقت دين اسلام كامل و حاوي پاسخ تمام مسايل مورد نياز براي سعادت بشر است.
اما به دليل شرايط دوران نبوت پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله ابلاغ دين به عموم مردم به طور كامل صورت نگرفت وخداي حكيم و قادر و دانا به ابلاغ ناقص دين اكتفا نمي كند و حتما" ابلاغ دين را كامل مي نمايد. به حكم عقل براي ابلاغ كامل دين نياز به شخصي است كه علم كامل خدادادي داشته باشد كه پاسخ هر سوال را به طور دقيق داشته باشد و از سوي ديگر از هر خطا و سهو و گناهي معصوم باشد تا بتواند دين رابه طور كامل و بدون نقص به مردم ابلاغ نمايد تا اين جا ضرورت عقلي وجودامامي دانا و معصوم اثبات شد
اما دليل لزوم تعيين امام از طرف خدا نياز به مكملي دارد يعني اين كه عصمت و علم كامل شخص، تنها براي خدا معلوم وعيان است و انسان نمي تواند پي به عصمت و علم كامل فرد ديگر ببرد لذاخدا بايد آن جانشين عالم و معصوم را معين نمايد بنابراين خداوند براي تكميل هدايت خود و ابلاغ كامل دين خاتم امام معصوم را به مردم معرفي مي نمايد و پيامبر صلي الله عليه وآله دين كامل را به امام علي عليه السلام منتقل كرده است.
2- ازديدگاه عرفان: در هر عصري نياز به قطب عالم امكان هست، تا سير به كمال و وصال به حق را ميسر سازد و آن قطب، كسي جز امام بر حق نيست .
3- ازديدگاه حكماي الهي: زمين هيچگاه بدون (حجت ) نمي تواند پابر جا باشد، وتا هنگام قيامت، نياز به واسطه فيض مي باشد .و ( امام )حجت خدا بر روي زمين است.
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۵/۰۸, ۱۹:۲۰ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
يكي از احاديث معروف و مشهور ميان علماي سنت و شيعه «حديث ثقلين» است.
عالم بزرگوار سيد هاشم بحراني در كتاب «غايه المرام» اين حديث را با 39 سند از دانشمندان اهل سنت و با 80 سند از علماي شيعه نقل كرده است. اصل حديث به گفته ابوذر غفاري چنين است:«او در حالي كه در خانه كعبه قرار گرفته بود رو به سوي مردم كرده چنين مي گفت: من از پيامبر مي شنيدم كه مي فرمود: اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي حوض.(من در ميان شما دو يادگار گرانبها مي گذارم: قرآن و خاندانم و اين دو هرگز از هم جدا نمي شوند، تا هنگامي كه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، پس بنگريد و ببينيد چگونه سفارش مرا درباره اين دو رعايت مي كنيد؟»
اين روايت در معتبرترين منابع اهل سنت از قبيل «صحيح ترندي» و «نسائي» و «مسند احمد» و «كنز العمال» و «مستدرك حاكم» و غير آن نقل شده است و جالب توجه اين كه از احاديث مختلف اسلامي استفاده مي شود كه اين روايت را پيامبر(ص) در موارد مختلف چون روز عرفه، سرزمين جحفه ، غدير خم، و در مدينه به مردم گوشزد كرده اند.
حتي طبق روايتي كه دانشمند معروف اهل سنت «ابن حجر» در كتاب «صواعق المحرقه» از پيامبر(ص) نقل مي كند مي خوانيم: پيامبر گرامي اسلام(ص) بعد از بيان اين حديث دست علي را گرفت و بلند كرد و فرمود: اين علي با قرآن است و قرآن با علي، از هم جدا نمي شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد گردند».
نكاتي كه در حديث ثقلين قابل ملاحظه اند عبارتند از:
1ـ معرفي قرآن و عترت به عنوان «دو خليفه» يا دو چيز گرانبها دليل روشني است بر اينكه مسلمانان هرگز نبايد از اين دو دست بردارند مخصوصا با اين قيد كه در بسياري از روايات آمده كه مي فرمايد: «اگر اين دو را رها نكنيد هرگز گمراه نخواهيد شد» اين حقيقت به صورت مؤكدتري ثابت مي شود.
2ـ قرار گرفتن قرآن در كنار عترت و عترت كنار قرآن دليل بر اين است كه همانگونه كه قرآن هرگز دستخوش انحراف نخواهد شد، و از هرگونه خطا مصون و محفوظ است عترت و خاندان پيامبر نيز داراي مقام عصمت مي باشند.
3ـ بدون شك«عترت و اهل بيت» را هرگونه تعريف كنيم علي از بارزترين مصداقهاي آن است.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری