جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: بحثی پیرامون احکام شرعی ، فلسفه احکام و اجتهاد
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۱, ۰۴:۱۱ #1
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۵
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 2,986 پست
- حضور
- 4 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 55
- آپلود
- 5
- گالری
-
56
بحثی پیرامون احکام شرعی ، فلسفه احکام و اجتهاد
سلام به همه دوستان
غالبا در بحث احکام شرعی ممکن است این سوال پیش بیاید که:
- احکام شرعی و واجب و حرامی که در رساله های عملیّه ذکر شده، از کجا آمده است؟
- آیا مرجع تقلیدی که نویسنده آن رساله هست نظرات شخصی اش را نوشته است؟
- آیا بر ما لازم است که حتما از این رساله ها تبعیّت کنیم؟
- آیا خود ما نمیتوانیم شخصا وظیفه مان را در قبال احکام دینی تشخیص بدهیم؟
.
.
.
اجازه بدید در طی مقدّمه ای این بحث رو باز کنیم. ان شاءالله که مفید فایده باشد.
اهمیّت این بحث مخصوصا در مواقعی بیشتر احساس میشود که فلسفه بسیاری از احکام برای ما روشن نیست و این سوال در ذهنمان دائما چشمک میزند که چرا فلان حکم اینطوری هست و چرا آنطوری نیست!
با اجازه بنده مقدّمه ای رو در مورد چگونگی بدست آوردن احکام شرعی عرض می کنم تا بلکه در تمام مواردی که بحث یک حکم شرعی هست، ان شاءالله راه گشا باشد.
پیشاپیش از طولانی بودن عرایض بعدی هم عذر میخوام.
امیدوارم دوستان هم در تکمیل بحث یاری کرده و ما رو از نظرات خوبشون بی بهره نگذارند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما در بحث احکام شرعی دو مساله کلی داریم:
یکی حکم شرعی و دیگری فلسفه احکام
حکم شرعی رو فقط خداوند متعال هست که میفرماید و برای ابلاغ آن هم کتب آسمانی و پیامبرانش را برای ما فرستاده است. بعد از پیامبر خاتم (ص) هم تفسیر و تبیین احکام به عهده جانشینان مکرّمّش یعنی ائمّه معصومین صلوات الله علیهم گذاشته شد.
در زمان حال هم که دسترسی ما به امام معصوم در ظاهر محدود هست، به فرموده خود آن بزرگواران برای بدست آوردن احکام دین باید به کتاب و سنت و ادلّه معتبره شرعیّه مراجعه کرد.
اما آیا این امر برای همه به راحتی ممکن هست؟
مشخص هست که خیر!!!
زیرا نظر دادن در علم دین هم همانند همه علوم نیاز به متخصص خاص دارد.
آیا یک مرجع تقلید میتواند در امر بیماری خود شخصا نظر بدهد و دارو مصرف کند؟
آیا یک مرجع تقلید میتواند در امر ساختن منزل شخصا عمل کند و نظر بدهد؟
مشخص هست که اگر در این امور مهارت و تخصص لازم رو نداشته باشد، او نیز همانند همه مردم به متخصص آن علم باید مراجعه کند.
به عبارت دیگر هر مکلّفی برای بدست آوردن احکام دینش فقط 3 راه دارد:
1- اینکه خود به مرحله ای از علم رسیده باشد که بتواند با بررسی و تحقیق در قرآن و روایات و ادلّه شرعیّه، احکام دین را بدست بیاورد. رسیدن به این مرحله از علم هم محتاج سالها مطالعه و تحقیق و بررسی هست و لذا مشخص هست که از عهده همه مردم برنمی آید.
2- اینکه مکلف بیاید و در این امور به متخصص دین (مجتهد با شرایط خاص خودش) مراجعه کند و در احکام شرعی از او تقلید نماید. (درست همانند تقلیدی که در تمام امور زندگیش از متخصصین دیگر مینماید.)
3- مکلف راه سومی هم دارد که تقریبا غیرممکن یا حداقل بسیار سخت هست. و آن اینکه بیاید در مسائل شرعی مورد اختلاف فقها، راه احتیاط را در پیش بگیرد. یعنی از شخص خاصی تقلید نکند بلکه فقط سعی کند طوری عمل نماید که مخالف فتاوای هیچ یک از مجتهدین مسلّم نباشد. (که تقریبا راهی بسیار سخت و در بعضی موارد محال هست!)
--------------------
با توجه به بحث هایی که شد، مشخص گردید که راه اول برای همه ممکن نیست. زیرا مستلزم وا نهادن دیگر امور زندگی خواهد شد و اگر همه بخواهند از این راه بروند، زندگی ها فلج می شود.
راه سوم هم که عرض شد بسیار مشکل و بعضا ناممکن هست.
پس فقط راه دوم که تقلید از متخصص دین (مرجع تقلید) باشد می ماند.
----------------------------------------
نکته مهم:
ما حصل همه این عرایض این هست که ما در بحث احکام شرعی نمیتونیم شخصا اظهارنظر و اعمال سلیقه کنیم که فلان حکم به نظر ما خوب هست و فلان حکم مناسب نیست...!
دلیل این حرف هم از صحبت های پیشین مشخص شد. و آن اینکه بطور کلی انسان در علمی که تخصص ندارد، مراجعه به متخصص آن میکند و در بکار بستن دستورات او چون و چرا نمی آورد. چون می داند او از روی علم و تخصصش حرف می زند.
آیا تا بحال شده است که در مراجعه به دکتر متخصص در مورد داروها و دستوراتی که می دهد چون و چرا بیاوریم؟ چون مطمئنیم او به علم پزشکی واردتر از ماست و به او اعتماد میکنیم حتی اگر در ظاهر فلسفه و حکمت دارو و درمان هایش را ندانیم و حتی به گمان خودمان فکر کنیم دستوراتش به ضرر ما هست...!
مرجع تقلید هم هر حکمی که می دهد، نتیجه بررسی و تطبیق گاهی صدها روایت در زمینه های مختلف و تحقیق در کتاب و سنت و ادلّه شرعیّه هست و خود مرجع تقلید هم هیچگاه از خود نظری نمی دهد و اصلا مجاز به این کار نیست.
بله، ممکن است بگویید مرجع تقلید هم انسان هست و ممکن است اشتباه کند.
درست است. اما او وقتی نهایت تلاشش را در جهت بدست آوردن حکم شرعی کرد، دیگر در صورت اشتباه احتمالی عندالله معذور هست و ما مقلّدین او نیز همچنین!
- اما فلسفه احکام:
فلسفه احکام تماما نزد خداوند هست و بخشی از آن توسط قرآن و پیامبر و ائمّه معصومین صلوات الله علیهم به ما رسیده است. آن قسمتی هم که ما به آن علم نداریم به این معنا نیست که حکمتی ندارد، بلکه به هرجهت بر ما معلوم و مشخص نیست.
لذا در جایی که فلسفه فرضا فلان حکم بیان شده یا به واسطه پیشرفت علمی به آن رسیده ایم، می تواند برای فهم بهتر احکام کمک یارمان باشد، ولی آن قسمتی که بدان علم نداریم را نباید کنار بگذاریم. چون عقل بشری از درک بسیاری از حقایق هستی عاجز هست و حکمت و فلسفه بسیاری از احکام دین را نمی تواند درک کند و شاید بدین جهت هم بوده که بیان نشده است!
پس در این امور وظیفه ما تبعیت هست.
درست همانند تبعیتی که بیمار از پزشک معالجش میکند.
چون بیمار به سبب درک پایینش از مسائل علمی پزشکی، نمی تواند فلسفه دستورات پزشک را درک کند و حتی اگر پزشک بنشیند و تماما برای او توضیح هم بدهد، باز فایده ای بر آن مترتب نیست.
نتیجه اینکه:
در بحث احکام شرعی و بطور کلّی فروع دین، (برخلاف اصول دین) وظیفه ما مکلّفین تقلید و تبعِت از مرجع تقلیدمان هست و مجاز به این نیستیم که از چون و چرایی فلسفه آن که بر ما مشخص نیست سوال کنیم. چون خود مرجع تقلید هم کلمه ای از جانب خودش نمی گوید، بلکه فقط چیزی را حکم میدهد که از کتاب و سنت و ادلّه معتبر شرعی بدست آورده است و اگر بخواهد همه آن ها را در رساله عملیّه برای ما مکلّفین بیان کند، یک رساله به جای یک جلد ممکن است صدها جلد بشود.
البته همانطور که قبلا گذشت، این عدم جواز به معنای عجز و ناتوانی و ناقص العقل بودن مکلّفین نیست، (آن طوری که متاسفانه بعضی از روشنفکرنمایان میگویند!!!) بلکه قانون طبیعت و رایج تمام دنیا هست که مردم در علومی که تخصّص ندارند به متخصّص آن رجوع کرده و از او تبعیّت و تقلید مینمایند. و البته تک تک این مردم خود میتوانند در علم دین به درجه اجتهاد رسیده و بی نیاز از تقلید باشند. ولی همانطور که گفتیم این امر مستلزم وا نهادن دیگر امور زندگی هست و لذا بر همگان ممکن و میسّر نیست.
خداوند به همه ما توفیق بدهد که در عمل به احکام شرعی تابع او باشیم و وقتی وجوب یا حرمت مساله ای بر ما روشن شد، سعی نکنیم نظرات شخصی خودمون رو در اون دخیل کنیم.
سوال از حکم شرعی هیچ مشکلی نداره و بلکه بسیار خوب و پسندیده هست، اما مهم این است که وقتی به حق رسیدیم، تسلیم بوده و دنبال راه فرار از حکم الهی نباشیم.
ویرایش توسط parsa : ۱۳۸۷/۰۸/۰۱ در ساعت ۰۵:۳۲
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۶, ۱۵:۴۱ #2
همه چیز در مورد احکام و اجتهاد .
به نام خداوند جان وخرد
با سلام
بنده و بساری دیگر که مشکل من را دارن در مورد احکام و اجتهاد بسیار سوال دارند در این تاپیک می خواهم از ابتدا و به صورت نکته به نکته سوالات خود را بپرسم لذا از کاربران خواهش میکنم از انحراف موضوع و اهانت جدا خودداری کنند. و همچنین ممنون میشوم که در بحث به صورت سازنده شرکت کنند.
در ابتدا نقل قولی را میگذارم و البته عرض میکنم که به صورت کلی بیان شده
همانطور که مشاهده کردید محور بحث بر این بود که در مراجعه به هر متخصص چون و چرا نکنیم بهتر است که فعلا این را نمی پذیرم.
- احکام شرعی و واجب و حرامی که در رساله های عملیّه ذکر شده، از کجا آمده است؟
- آیا مرجع تقلیدی که نویسنده آن رساله هست نظرات شخصی اش را نوشته است؟
- آیا بر ما لازم است که حتما از این رساله ها تبعیّت کنیم؟
- آیا خود ما نمیتوانیم شخصا وظیفه مان را در قبال احکام دینی تشخیص بدهیم؟
.
.
از همه خواهش میکنم که به صورت کلی و به همه سوالهای بالا پاسخ ندهند
برای شروع بحث از این سوال شروع میکنم
- احکام شرعی و واجب و حرامی که در رساله های عملیّه ذکر شده، از کجا آمده است؟قران اولین و مهمترین منبع احکام است؟
ایا در احکامی که به صورت روشن در قران امده با احکامی که به صورت روشن ذکر نشده تفاوتی است ؟در شرع به این مباحث روشن و مشکوک چه می گویند؟ایا در احکامی که مخالف قران است (در صورت وجود) می تون به راحتی مخالفت کرد؟.......
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۰:۳۱ #3
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۵
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 2,986 پست
- حضور
- 4 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 55
- آپلود
- 5
- گالری
-
56
به نام خدا و سلام بر شما
ممنون و متشکر از سوال های خوبتون
چرا بحث رو در همون تاپیک ادامه ندادید؟
موضوع بحث شما دقیقا همون موضوع هست و بسیار مناسب هست در همونجا ادامه پیدا کنه.
منظور حقیر اصلا این نبود. فکر کنم کاملا خلط مبحث شد!
سوال از چون و چرایی مسائل مبهم، حق هر انسانیست و از سفارشات مهم اسلام طلب علم و یافتن مجهولات هست.
منظور بنده این بود که جایی که فردی در علمی سر رشته ندارد و متخصص نیست، دو راه داره:
یا بره دنبال یادگیری و فهمش که فهو المطلوب.
ولی اگر به هر جهت امکان این کار رو نداره، (مشغله کار و زندگی، بی علاقگی، و...) تنها راه باقیمانده اینه که در اون علم به فردی مراجعه کنه که متخصص هست و از او تبعیت کنه.
چون سوال از چیستی و چرایی یک موضوع، وقتی که سائل در مورد اون سر رشته نداره و یا به هر دلیل وقت و فرصت یادگیری دقیق مسائل اون علم رو نداره، بیشتر باعث سردرگمی میشه و در این هنگام نظر پردازی در اون موضوع، بیشتر از روی گمانه زنی خواهد بود.
اما اگر فردی علاقه به یادگیری موضوعی داره، بسیار پسندیده و نیکوست که در مورد ریزترین جزئیات اون سوال کنه تا به حقیقت بیشتری برسه. زیرا قبول موضوعی از روی علم، مسلما مفید تر از قبول اون بدون علم هست.
چیزی که در این میان مهم هست اینه که اگر هنگام سوال کردن از متخصص اون علم، به دلیل طی نکردن مقدمات و پیش نیازها، نتونست دقیقا به کنه مطلب برسه، باعث نشه که به کل منکر اون علم بشه.
بذارید از بحث شرعی بیام بیرون و مصداقی صحبت کنم.
بنده یا شما وقتی به پزشک مراجعه می کنیم، اگر مشتاق بودیم در مورد فلسفه داروهایی که برامون تجویز میکنه بپرسیم، چه اشکالی داره؟ فرض کنید دکتر هم در حد امکان برامون توضیح میده که فلان دارو برای دفع فلان بیماریست و این فواید و عوارض رو داره.
تا اینجا بسیار عالیست و به علممون اضافه شده. اما آیا در این هنگام میایم بگیم به نظر من اون یکی دارو بهتر از این هست؟ چون عوارضش کمتره و در دفع بیماری موثرتر؟
مسلما نمیگیم. چون اطلاعاتمون در سطح دکتر نیست.
بله، اگر بنده یا شما علم پزشکی رو از مقدمات طی کرده باشیم و به جایی رسیده باشیم که بتونیم در این موارد اظهار نظر کنیم، بحث پیرامون اختلاف داروها و کم و کیف اونها و فواید و مضراتش، نه تنها عیبی نداره، بلکه بسیار پسندیده هم هست.
این مثال رو در هر علمی میشه پیاده کرد.
در مورد علم احکام شرعی هم همینطور هست.
فردی که در مورد فلسفه حکمی سوال میکنه، هیچگاه نکوهش نمیشه. نکوهش در جایی هست که مکلف نرسیدن به فلسفه حکم رو دستمایه فرار از وظیفه شرعیش قرار بده. چون فلسفه اصلی و واقعی احکام نزد خداست و در زمان غیبت معصوم ما راه زیادی برای کشف اون ندارم، مگر با منابعی که موظف به مراجعه به اونها هستیم. (این منابع رو در سوال بعدی تون بهش می پردازیم.)
بنده وقتی فرضا در مورد فلسفه وجوب حجاب یا حرمت موسیقی مطرب و... سوال دارم، هیچ اشکالی بهم وارد نیست. میتونم ساعت ها با متخصص مربوطه بشینم و بحث کنم. ولی نباید در این میان نقص فهم خودم رو (به دلیل ناقص بودن مقدمات یا عدم اشراف بر منابع مربوطه) به شارع نسبت بدم.
------------------------------
اگر موافق باشید فعلا در مورد همین یک موضوع باهم مباحثه کنیم تا ان شاءالله بعدا تک تک به سوالات بعدی برسیم. چون مباحثه در مورد چند موضوع در یک مقام، بیشتر باعث خلط مبحث و انحراف افکار میشه.
این نکته رو هم مسلما مد نظر دارید که منظور حقیر از متخصص در این موضوع، هیچگاه خودم یا امثال بنده نیست. من نیز همانند خیلی از مردم دیگه چون متخصص در علم دین نیستم و به منابع اون اشراف کامل ندارم، لذا حق استنباط حکم شرعی و نظر دادن قطعی رو ندارم.
در بحث احکام، منظور از متخصص، مرجع تقلید هست که بطور مفصل باید در مورد نحوه تخصص و منابع مورد مراجعش بحث کنیم.
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۰:۴۲ #4
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۵
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 2,986 پست
- حضور
- 4 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 55
- آپلود
- 5
- گالری
-
56
سلام بر شما و وقت بخیر
منظور بنده این نبود که سوالاتتون رو اینجا نپرسید و برید از متخصصش بپرسید.
بنده نحوه دستیابی مراجع تقلید رو به حکم شرعی عرض کردم که این بزرگان با توجه به مقدماتی که طی کرده اند، با مراجعه به منابع معتبر اجازه دارند استنباط حکم کرده و فتوا بدن.
گرچه ما اینجا متخصص به معنای کامل و تام (که مرجع تقلید باشه) در بحث احکام شرعی نداریم، ولی دوستانی هستند که سوالات رو در حد توان پاسخ میدن و در جایی هم که کوچک ترین شک و شبهه ای در پاسخ باشه، مطمئن باشید با مراجعه به متخصص اون سعی میشه پاسخ صحیح تقدیم بشه.
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۰:۵۲ #5
با سلام
((اگر موافق باشید فعلا در مورد همین یک موضوع باهم مباحثه کنیم تا ان شاءالله بعدا تک تک به سوالات بعدی برسیم. چون مباحثه در مورد چند موضوع در یک مقام، بیشتر باعث خلط مبحث و انحراف افکار میشه.))
منظورتان را از این موضوع نفهمیدم
من سوالاتی را برای شروع انتخاب کردم اگر فکر می کنید از جایی دییگر باید شروع بشود بگیید تا شروع کنیم
قران اولین و مهمترین منبع احکام است؟
ایا در احکامی که به صورت روشن در قران امده با احکامی که به صورت روشن ذکر نشده تفاوتی است ؟در شرع به این مباحث روشن و مشکوک چه می گویند؟ایا در احکامی که مخالف قران است (در صورت وجود) می تون به راحتی مخالفت کرد؟.......
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۱:۱۸ #6
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 637
- مورد تشکر
- 2,146 پست
- حضور
- 11 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
41
سلام به متفکر عزیز و تاری گرانقدر و با اجازه ی کارشناس محترم پاسخگو جناب پارسا.
متفکر عزیز، تبریک مرا بابت ایجاد این تاپیک بپذیر و همانطوری که قبلا هم برات نوشتم به خوبی و با جدیت اما با انصاف به دنبال حقت ( حق فهمیدن ) باش. من هم تا جائی که بتونم در حد توان خودم در خدمتت خواهم بود.
در طول بحث، اگر جایی با هم اختلاف نظر داشتیم مشکلی نیست هر کدام باید حرفها و استدلالات خودمان را برای دیگری ثبت کنیم و دیگری هم منصفانه مطلب ما را بررسی می کند و بدون لجبازی یا تعصب بحث را پیش می بریم. البته ممکن است موردی پیش بیاید که یکی از ما استدلال طرف مقابل را نپذیرد. آنچه مهم است این است که ببینیم در این بحث چه نوع استدلالاتی از دو طرف مطرح می شود و این استدلالات تا چه اندازه ای برای اثبات مدعا کفایت می کند. پس وارد بحث می شویم:
بسم الله الرحمن الرحیم
- احکام شرعی و واجب و حرامی که در رساله های عملیّه ذکر شده، از کجا آمده است؟ قران اولین و مهمترین منبع احکام است؟
اما جواب سوال اول شما: از منابع شرعی احکام شرعیه.
توضیح:
احکام شرعی دو نوع هستند: تکلیفی و وضعی
احکام شرعی تکلیفی همان واجب و مستحب و مباح و مکروه و حرام هستند. هیچ عملی وجود ندارد مگر اینکه یکی از این 5 حکم در مورد آن صادق است یعنی هر کاری که ما می کنیم یا واجب است و یا مستحب است و یا مباح است و یا ... . مثلا نشستن یا ایستادن به خودی خود مباح است. غذا خوردن برای زنده ماندن واجب است. خودکشی حرام است. در شب تنها خوابیدن مکروه است. زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مستحب است.
احکام شرعی وضعی هم همان صحت و بطلان ( و یا فساد ) است. مثلا ازدواج با رعایت تمامی شروط آن صحیح است و بدون رعایت بعضی از شروط آن ( مثل اینکه زن، در ایام عده از شوهر قبلی خود، با شخص دیگری ازدواج کند)، باطل ( و یا فاسد ).
همانطور که می بینید این احکام، با این ساختاری که دارند، نوعی قانون گذاری برای زندگی بشریت هستند. حال سوال اینجاست که: این قانون گذاری چگونه صورت می گیرد؟ آیا منبع خاصی برای چگونگی این نوع قانون گذاری برای زندگانی بشریت وجود دارد یا اینکه این قوانین در هر عصری بر افراد برگزیده ای از بشر واگذار شده تا خود تصمیم گیرنده در این زمینه باشند؟
به تعبیر دیگر منشأ این نوع قانون گذاری چیست؟ چرا نمی گوئید زنا حلال است و ازدواج با این سبکی که فقها می گویند باطل. یا چرا گوشت گاو حلال باشد و گوشت خوک حرام؟
اینجاست که باید برگشت به محتوای دین نمود. فرض ما در جایی است که پذیرفته باشیم اسلام دین پاسخگوی نیازهای بشریت و دین حق است. اگر غیر این باشد اصلا نوبت به این نوع مباحث نمی رسد. وقتی که دین اسلام بر بشریت عرضه شد، خداوند متعال راهنمائی برای هدایت انسانها و جنیان برگزید. او را رسول و فرستاده خویش بر بشریت قرار داد و قوانین زندگانی صحیح بشریت را توسط او بر انسانهای عالم عرضه نمود. رسول گرانقدر اسلام، تا زمانی که زنده بود امانت خدا و فرامین الهی را به وسیله ی کتاب و سنت در میان اهالی عصر خویشتن ارائه نمود کتاب خدا که همان قرآن است با تدابیر حکومتهای اسلامی و قبل از آن تدبیر شخص پیامبر برای آیندگان به ارث گذارده شد. و سنت او ( چیزهایی که ظاهرا در کتاب نبود و پیامبر با بیان و عمل خویش آنها را به مردم آموزش داد) نیز با نقل صحابی ایشان، در تاریخ ثبت گردید.
رسول گرامی اسلام به دلیل انسان بودن باید روزی ملت خویش را ترک می نمود. به عقیده ی شیعه ( با ادله ای که در مورد این جریان در اختیار است )، ایشان برای هدایت مردم بعد از خود دو چیز جدا ناشدنی از یکدیگر را در میان مسلمانان به امانت گذارد. کتاب خدا و عترت رسول. ما در این بحث به دنبال اثبات این مباحث نیستیم بلکه داریم تاریخ اسلام را مرور می کنیم تا ببینیم منابع احکام در میان شیعیان چیست.
طبق نظر شیعه، ائمه دوازده گانه دارای عصمت و مقام امامت و خلافت رسول خدا هستند. ایشان در هر عصری عهده دار وظیفه ی تبیین و اجرای احکام خدا در میان جامعه می باشند. در مدت حضور این امامان معصوم، بسیاری از احکام اسلام توسط ایشان به تفصیل در میان مسلمانانی که ایشان را به عنوان وارث علم پیامبر می دانستند، آموزش و رواج داده شد ( البته با تمام محدودیتهایی که این بزرگواران با آن مواجه بودند). لذا شیعیان، دین اسلام را از طریق امامانشان شناخته و به آن پایبند گردیدند. هر آنچه را که ایشان حلال می دانستند حلال و هر آنچه را که ایشان حرام می دانستند شیعیان نیز حرام می دانستند. حتی در بسیاری از موارد _ به دلیل ایمان کامل به عصمت امامان _ سوالی از چرائی این حکم هم نمی پرسیدند ( به همین دلیل فلسفه ی بسیاری از احکام بر ما پوشیده مانده است) .
تا اینکه عصر غیبت فرا رسید. در غیبت صغری هم برخی شیعیان به واسطه ی نواب خاص حضرت صاحب الزمان ( عجل الله تعالی فرجه )، سوالهای شرعی خویش را با نامه نویسی برای حضرت، جواب می گرفتند اما غیبت صغری نیز سرانجامی داشت. مصلحت خدا بر این قرار گرفت که جهان از وجود امام مثل خورشید پشت ابر بهره ببرد و تماس مستقیمی با نور عالم تاب آن حضرت نداشته باشد.
حال شیعه ماند و کیفیت به دست آوردن حکم شرعی. آیا خدا راهی برای عصر غیبت طراحی کرده بود یا اینکه بشریت را به حال خویش رها نموده است؟ آیا می توان چنین فرض کرد که انسان عصر غیبت به حال خود رها شده است؟ حال آیا می توان به استناد اینکه امام معصومی به صورت ظاهر در میان ما نیست پس ما آزادیم و قانونی شرعی برای ما تدوین نگردیده است؟
شیعه به استناد آموزه های اهل بیت خود را آزاد نمی دید. اهل بیت عصمت با علم الهی ای که داشتند خبر از غیبت خویشتن داشته و حتی آنرا به شیعیان ( بلکه به تمامی مسلمین )، وعده می دادند و شیعه را برای آن زمان مسلح می ساختند. شاگردانی در مکتب اهل بیت و تحت تعلیم مستقیم خود حضرات در علوم و معارف مختلف اسلامی پرورش می یافتند و از جانب ایشان به سرزمین های مختلف سفر می نمودند و علم اهل بیت را به آنجاها منتقل می نمودند. پس شیعه یاد گرفته بود که دین را باید از طریق واسطه های اهل بیت که نظرات ایشان را برایشان بازگو می نمودند بیاموزد. در برخی موارد اهل بیت عصمت، برای آموزش اینکه ما کسانی را برای جوابگویی به سوالات شما آموزش داده ایم، مردم را به شخص خاصی از شاگردان خود مراجعه می دادند. اصلا خیلی وقتها اهل بیت عصمت و طهارت در قرنتینه ی نظام های موجود بوده و یا زندانی بودند. در این ایام به واسطه ی دست پروردگان خویش مردم را رهنمون می گردیدند.
خلاصه اینکه روایات اهل بیت نیز یکی از منابع با ارزش شناخت دین اسلام، معارف اسلام و احکام اسلام بوده و می باشد. در تعبیر علمای ما به سنت پیامبر ( گفتار پیامبر، کردار پیامبر و تائیدات رفتار دیگران توسط پیامبر ) و همچنین سنت ائمه ی معصوم ( گفتاری و کرداری و تائیدی) مجموعا گفته می شود سنت. پس تا اینجا دو منبع از منابع احکام عبارت بود از: کتاب و سنت.
یکی دیگر از منابع معتبر در نزد شیعه، حکم عقل است. اینکه عقل در اینجا چیست و چه اندازه کارآیی دارد خود بحثی مفصل است و من فقط به این اشاره می کنم که برخی امور حکم قطعی عقل هستند ( نه حکم احتمالی و یا اینکه عقل من این را می فهمد) مثل قباحت و زشتی ظلم. هر عقل آزادی این را حکم می کند که ظلم به دیگران بدون دلیل قبیح است و ناپسند. شیعه می گوید در این زمینه حتی اگر در کتاب و سنت و روایات هم چیزی نیامده باشد، همین حکم عقل به ناپسندی این کار، برای حرام دانستن آن کفایت می کند. پس یکی دیگر از منابع احکام شرعی، عقل است. البته در اینجا مباحث مفصلی مطرح است که اینجا جای بحثش نیست.
یکی دیگر از منابع فقهای شیعه در فتوا دادن اجماع است. اجماع ( طبق تعریفی که امروزی ها آنرا می پذیرند ) یعنی اینکه در یک مسأله ی خاص می بینیم که هیچ یک از منابع بالا ( یعنی کتاب، سنت [ اعم از سنت پیامبر و سنت اهل بیت پیامبر] و حکم قطعی عقل ) وجود ندارد ولی همه ی علمای قدیمی، متفقا بر یک نظر ایستاده اند. اگر ما از این اتفاق نظر کشف کنیم که فتوای آن علما به خاطر وجود روایتی صحیح بوده که به دست ما نرسیده است، ما نیز به همان حکم می دهیم. به این می گویند اجماع کاشف از قول معصوم. پس این اجماع در واقع چیز جدیدی نیست بلکه همان کشف سنت است.
با این بیان می توان گفت منابع فقهی شیعیان عبارت است از: کتاب و سنت و عقل. که برخی اجماع را هم بر آن افزوده اند. در این که چگونه بگوئیم دعوائی نیست مهم چگونگی بهروری از این منابع است.
در هر کدام از این منابعی که خدمتتان عرض کردم مباحث زیادی مطرح است که علم اصول فقه به آن می پردازد و هر فقیهی قبل رسیدن به اجتهاد در مورد تمامی این مباحث با دقت وارد شده و به صورت یک متخصص متبحر از آن خارج می شود. سپس این منابع را برداشته و روی تک تک موارد آن تحقیقی مفصل نموده و در نهایت حکم خود را صادر می نماید.
پس اجتهاد مقدمه ورود به جزئیات منابع است. یعنی انسان پس از عمری تحصیل در علوم مورد نیاز یک مجتهد، وقتی به اجتهاد رسید تازه اول کارش است. باید آیه آیه ی قرآن، خط به خط کتب روایات فقهی، سطر به سطر کتب فقهی بزرگان فقهای گذشته و مورد به مورد احکام عقل را به خوبی مطالعه نموده و در موردشان فکر نماید و در نهایت حکم شرعی خویشتن را با توجه به تأثیر زمان و مکان در هر موضوعی مشخص نماید آنهم بدون در نظر گرفتن علائق شخصی خودش ( سعیهم مشکور عند الله تعالی ).
در مورد سوالهای بعدی تون، آهسته آهسته پیش خواهیم رفت.
سربلند و شاداب باشید
لا یستیقن القلب أن الحق باطل ابداو لا یستیقن أن الباطل حق أبدا
قلب هیچ وقت یقین به حق بودن باطل و یا باطل بودنحق نمی نماید امام صادق علیه السلام
*************و السلام علي من اتبع الهدىو درود بر هر آنكه ( بدون تعصب) به دنبال حق است و پذيراى آن سوره طه / آیه 47
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۱:۲۲ #7
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 637
- مورد تشکر
- 2,146 پست
- حضور
- 11 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
41
با سلام مجدد.
بنده نمی دانستم جناب پارسا می خواهند با شما به بحث بنشینند و الا دخالتی در بحث نمی نمودم. فعلا این پست را از من قبول بفرمائبد و اگر سوالی در موردش داشتید برایم ارسال نمائید ولی بحثتان را با جناب پارسا به صورت مفصل دنبال نموده و به نتیجه برسید. در صورت نیاز بعدا در خدمتتان خواهم بود.
لا یستیقن القلب أن الحق باطل ابداو لا یستیقن أن الباطل حق أبدا
قلب هیچ وقت یقین به حق بودن باطل و یا باطل بودنحق نمی نماید امام صادق علیه السلام
*************و السلام علي من اتبع الهدىو درود بر هر آنكه ( بدون تعصب) به دنبال حق است و پذيراى آن سوره طه / آیه 47
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۱:۴۰ #8
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۵
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 2,986 پست
- حضور
- 4 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 55
- آپلود
- 5
- گالری
-
56
با سلام مجدد
خیر، اتفاقا سوالاتتون بسیار بجا و مفید هست.
منظور بنده این بود که اگر در مورد صحبت هایی که عرض کردم نظری ندارید، بعد بریم سراغ سوالاتی که مطرح نمودید.
چون بنده در پست قبلی به سوالات مطرح شده نپرداختم و فقط در صدد رفع این شبهه بودم:اگر در این مورد سوالی ندارید، به سوالات مطرح شده بپردازیم.
شکر خدا جناب مدافع هم با توانایی عالی در بحث شرکت کردند و امیدوارم بحث منطقی، مفید و دوستانه ای رو شاهد باشیم.
ضمنا، چون موضوع مطرح شده در این تاپیک دقیقا مشابه موضوع اصلی نقل قول شده توسط شماست، این تاپیک با همون تاپیک اصلی ادغام خواهد شد تا از پراکندگی بحث در آینده جلوگیری بشه.
زیرا چه بسا بعدا فردی در همین مورد سوال داشته باشه و بره در اون تاپیک مطرح کنه، در حالیکه در اینجا بهش پرداخته شده است.
ویرایش توسط parsa : ۱۳۸۸/۰۱/۱۷ در ساعت ۰۱:۴۷
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۱:۴۱ #9
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۵
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 2,986 پست
- حضور
- 4 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 55
- آپلود
- 5
- گالری
-
56
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۷, ۰۲:۲۰ #10
با سلام
این تاپیک مناظره نیست پس خواهش می کنم هر کسی می خواهد در مورد موضوع بحث کند
با توجه به فرمایشات شما این ها را یاد گرفتم (اگر اشتباه فهمیدم متذکر شوید)
1)گر چه صراحتا نگفتید که اولین و بهترین راه برای به دست اوردن احکام قران است ولی از ترتیب گفته شما این موضوع دیده شد
2)بعد از قران به سنت (هم پیامبر هم امام ها )و بعد به حکم قطعی عقل و بعد اجماع که برام تعریفش جالب بود
3)احکام دو نوع هستند
احکام تکلیفی :که این گونه منظور شما را یافتم :احکامی که در همه شرایط ثابت است
احکام وضعی :که شرایط دارد
4)انسان در تمامی احکام حق سوال کردن دارد
لطف کنید در همین تایپیک ادامه بدید
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری