جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: ///علت مرگ ابوبکر چه بود؟؟/// ابوبکر کشته شد یا به مرگ طبیعی مرد؟؟///
-
۱۳۸۸/۰۱/۱۶, ۲۳:۲۵ #1
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,379
- مورد تشکر
- 3,222 پست
- حضور
- 9 ساعت 33 دقیقه
- دریافت
- 469
- آپلود
- 263
- گالری
-
97
///علت مرگ ابوبکر چه بود؟؟/// ابوبکر کشته شد یا به مرگ طبیعی مرد؟؟///
چند وقتی است که علت مرگ ابوبکر برایم سوال شده.
ابوبکر از طایفه "بنی تیم" بوده، طایفه ای که به طول عمر شهرت داشته اند. ولی با این حال سن ابوبکر از(حدود) 67 سال بیشتر نشد.
تقریبا 2 سال و 3 ماه پس از ماجرای سقیفه و خلیفه شدن وی.
حال میخواهم بدانم که آیا به مرگ طبیعی مرده یا خیر؟
یک مطلب شک برانگیز دیگر، دفن شبانه وی است.
عايشه مى گويد: ابوبكر شب هنگام مرد و پيش از آن كه صبح كنيم دفن شد.
(الطبقات، ابن سعد، ج 3، ص 207)
و مطلب شک برانگیز دیگر،
از برگزارى مجلس عزا براى او جلوگيرى شد!!!
(تاريخ طبرى، حوادث سال 13 هجرى ، ج 4; الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 2، ص 204; كنزالعمال، ج 18، ص 118، كتاب الموت.)
اگر کسی بتواند در رسیدن به پاسخ کمک کند ممنون میشوم.
در کوی نيک نامان، ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغيير ده قضا را
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۱/۲۰, ۱۲:۳۲ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
بسم الله النور
سلام علیکم
درباب علت مرگ ابوبکرنقل قول های بسیاری گشته که بردوپایه استوار است.
عده ای مرگ عمر را دسیسه ای از جانب عمر ودراستمرار برکناری وترور والیان مناطق وهواداران ابوبکر به دستور عمر وبه دست معاویه ابی سفیان می دانند!!!
اما عده ای دیگر براین باورند که ابوبکر به دلیل شدت تب ودربستر بیماری تسلیم مرگ شده است.
حال به بررسی جزبه جزءاین مسایل می پردازیم.
ابوبکر از طایفه "بنی تیم" بوده، طایفه ای که به طول عمر شهرت داشته اند. ولی با این حال سن ابوبکر از(حدود) 67 سال بیشتر نشد.
چرا ابوبكر را شب هنگام به خاك سپردند؟
[1] طبقات، 3/207; ابوبكر دومين كسى است كه بعد از فاطمه دختر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) شبانه دفن شد. [2] تاريخ ابى زرعه دمشقى، ص 34; تاريخ ابى الفداء، ج 1، ص 222; تاريخ طبرى، ج 2، ص 622; الكامل فى التاريخ، ج 2،/418، 419، الطبقات 3/207، 208.
[3] الطبقات، ابن سعد، ج 3، ص 207.
[4] همان.
[5] المنتظم، ج 4، ص 130.
[6] الطبقات الكبرى، ابن سعد 3/207 ط: صادر، بيروت.
چرا از برگزارى مجلس عزا براى او جلوگيرى شد؟
[7] تاريخ طبرى، حوادث سال 13 هجرى ، ج 4; الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 2، ص 204; كنزالعمال، ج 18، ص 118، كتاب الموت.
[8] البداية والنهاية، ابن كثير، ج 7، ص 59.
ارتباط بين خانواده ابابكر با عمر و عثمان
پس از كشته شدن ابابكر رابطه خانواده ابابكر با عمر و عثمان بسيار به وخامت گراييد; به طورى كه رابطه عبدالرحمان بن ابى بكر با عمر و عثمان به جايى رسيد كه عمر او را مورچه بد خطاب كرد(9). و در دستگاه حكومتى عمر و عثمان راه نيافت، و درخواست او از جانب عمر و عثمان پذيرفته نشد; براى مثال: وقتى كه عبدالرحمان براى حطيئه شاعر شفاعت كرد تا از زندان آزاد شود عمر نپذيرفت ولى پس از درخواست عمروبن عاص، او را آزاد كرد!(10) و عمر، با همسر سابق عبدالله بن ابى بكر بدون اجازه آن زن ازدواج كرد(11); و ام فروه را به خاطر سوگوارى براى ابابكر به شدت با چوبدستى خود زد و يك چشمش كور كرد.(12) خانواده ابابكر از راههاى مختلفى به مقابله با حق كشى هاى عمر نسبت به ايشان پرداختند. كينه عبدالرحمان نسبت به عمر افزون شد; ام كلثوم دختر ابابكر از ازدواج با عمر كه رئيس شده بود سرباز زد و با طلحة بن عبيدالله (دشمن عمر) ازدواج نمود(13); عبدالرحمان و عايشه و محمد (فرزندان ابابكر) و طلحه (پسر عمويش) اقدام به قيام بر ضد عثمان و كشتن او كردند; پس از مرگ عمر، رابطه عايشه و حفصه بسيار بد شد تا جايى كه از يكديگر جدا شدند و تا زمان مرگ حفصه نيز كارشان به صلح نگراييد(14); پس از مرگ ابابكر، ارتباط عايشه و امويان بسيار به وخامت گراييد و با ترور محمد بن ابى ابكر توسط عمروبن عاص و معاويه شدت يافت به طورى كه عايشه در پى هر نمازش اين دو تن را نفرين مى كرد(15). معاويه همانند عمر اقدام به جلب رضايت عايشه كرد(16); عمر آن قدر عايشه را ارج نهاد كه در زمان پدرش نيز به چنين منزلتى دست نيافته بود; زيرا سهميه اش از بيت المال را بر تمام مردان و زنان مسلمان افزون كرد و مقام صدور فتوا را به او داد. معاويه نيز عطاياى فراوانى به عايشه داد ولى پس از آن با ترور عبدالرحمان بن ابى بكر، دوباره عايشه را به خشم آورد(17). وبالاخره پس از قيام عايشه بر ضد امويان ، معاويه او را در همان سال كه برادرش را كشته بود به قتل رسانيد(18).
[9] شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 2، ص 29.
[10] البداية والنهايه، ابن كثير، ج 7، ص 105.
[11] الطبقات، ابن سعد، ج 8، ص 265.
[12] تاريخ طبرى، حوداث سال 13، ج 4; الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 1، ص 204; كنزالعمال، ج 18، ص 118، كتاب الموت.
[13] تاريخ طبرى، ج 5، ص 17; الكامل فى التاريخ، ج 3، ص 54; المعارف، بن قتيبه، ص 175، طبقات ابن سعد، ج 8، ص 462.
[14] المعارف، ابن قتيبه، ص 550.
[15] تاريخ طبرى، ج 5، ص 105، حوادث سال 38 هجرى، الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج2، ص413، حوادث سال 38 هجرى; البدايه والنهايه، ابن كثير، ج 7، ص 349; شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 88، خطبه 66.
[16] سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 187; المستدرك، حاكم، ج 2، ص 13; الطبقات الكبرى، ابن سعد، بيروت چاپ صادر، ج 8، ص 67.
[17] تاريخ اليعقوبي 3/153.
[18] حلية ابى نعيم 2/47، المستدرك 4/13.
اما درباب نقل دوم آمده است که:
به قولی دیگر مرگ "ابوبکر" در 27 جمادی الثانی بوده است.
او مدت دو سال و سه ماه و 22 روز غاصب خلافت بود و اولین کسی بود که بعد از وفات پیامبر(ص) به انتخاب اعضای سقیفه بنی ساعده خلیفه شد. انتخاب ابوبکر به گونه ای بی حساب بود که "عمر" با آنکه خود گرداننده برنامه سقیفه بود می گوید: بیعت با ابوبکر امری بدون تدبیر و مشورت و دقت بود مانند زمان جاهلیت که خداوند مسلمانان را از شر آن محفوظ داشت. هرکس چنین کاری را تکرار کند، او را بکشید.
اهل سنت در علت مرگ او نوشته اند: ابوبکر در روز دوشنبه 7 جمادی الآخر غسل کرده بود و آن روز هوا سرد بود، به این دلیل سرما خورد و تب کرد و 15 روز این تب ادامه داشت و به نماز نمی رفت تا در شب سه شنبه 22 جمادی الآخر بعد از آنکه خلافت را به "عمر" واگذار کرد، مرد.
قبل از وفات، عثمان را برای نوشتن وصیتنامه ای درباره خلافت طلب کرد که امر خلافت بعد از ابوبکر به "عمربن خطاب" باشد. او کلمه ای گفت و بی هوش شد و بقیه را عثمان از پیش خود نوشت که امر خلافت با "عمر" است. ابوبکر به هوش آمد و عثمان را دعا کرد که آنچه او می خواسته نوشته است.
باید پرسید: چرا هنگامیکه پیامبر(ص) در روزهای آخر عمر کاغذ و قلم خواست تا وصی بعد از خود را به امر خداوند متعال معین کند نسبت هذیان به آن مقام معظم دادند؟
ابوبکر هنگام مرگ کلماتی گفت. از جمله اینکه: کاش تفتیش خانه فاطمه و علی(ع) نمی کردم. همان تفتیشی که شهادت پاره تن پیامبر(ص) را به همراه داشت.
ویرایش توسط مرصاد : ۱۳۸۸/۰۱/۲۰ در ساعت ۱۲:۴۲
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۱/۲۰, ۱۲:۵۸ #3
به نام خدا
با تشکر
در این زمینه کتابی دیده ام با عنوان "اغتیال الخلیفه"
بد نیست اگر کسی داره یا در اینترنت پیدا می کنه با ترجمه اینجا قرار بده.
موفق باشی
ویرایش توسط مرصاد : ۱۳۸۸/۰۱/۲۰ در ساعت ۱۴:۱۰
نظر شما در باره این پیشنهاد چیه؟
(جلسات مناظره)
موضوع مهم : کربلایی کاظم ساروقی، حجتی غیر قابل انکار
چگونه؟؟؟ راه های جلوگیری از مرگ تدریجی جامعه
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ :Sokhan: !!! تا از سُخَنت جهان شود پُر !!!
الحذر الحذر! فَوَ الله لَقَد سَتَر، حتّی کأنَّه قد غَفَر
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۲۰, ۱۴:۱۱ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
در این زمینه کتابی دیده ام با عنوان "اغتیال الخلیفه"
بد نیست اگر کسی داره یا در اینترنت پیدا می کنه با ترجمه اینجا قرار بده.
بسم الله النور
باتشکر ازجناب خوشنظر جهت راهنماییشان.
درکتاب اغتیال الخلیفه یا قتل خلیفه براین موضوع تاکید گشته که عامل قتل ابوبکر عمربوده ویکی از دلایل آن برگزیده شدن عثمان به عنوان خلیفه سوم است.
همچنین بیان می گرددکه مردم به وصیت نامه ای که توسط عثمان ودال بر انتخاب عمر به عنوان خلیفه اعتماد نداشتند وآن راتصدیق نمی کردند.
درنتیجه شبهه قتل ابوبکر طی یک سلسله تصویه حساب سیاسی توسط عوامل عمر(معاویه)قوت می گیرد.
جاء في كتاب ( اغتيال الخليفة أبي بكر) تأليف نجاح الطائي مطبعة دار الهدى للتراث : أثبتت نصوص كثيرة مصرع أبي بكر بالاغتيال السياسي إذ ذكر أبو اليقظان عن سلام بن أبي مطيع بأن أبا بكر سم فمات يوم الاثنين في آخره والمستفيد الأول من موته كان عمر بن الخطاب ، فقد حل في منصبه خليفة المسلمين وعن مستوى علاقتهما قال عبد الله بن عمر : أنهما اختلفا ، والنصوص تؤيد اختلافهما إذ قال عمر : كان أبو بكر أعق وهو أحسد قريش كلها .شرح نهج البلاغة -ابن ابي الحديد 2/29 .
وا لهفاه على ضئيل بني تيم لقد تقدمني ظالما وخرج إلي منها آثما .
والله لو أطعت زيد بن الخطاب وأصحابه لم يتلمظ ( أبو بكر ) من حلاوتها ( الخلافة ) بشئ أبدا . والمستفيد الثاني من قتل أبي بكر ان عثمان بن عفان.
في حين كان اتفاق السقيفة ينص على أن أبا عبيدة بن الجراح هو الخليفة الثالث فالظاهر وجود اتفاق بين عمر والأمويين هدفه قتل أبي بكر وخلع ابن الجراح عن الخلافة وتقسيم الخلافة بينهم .
وقد عجل عمر بدفن أبي بكر في نفس ليلة وفاته قبل أن يصبح الناس فلم يشاركوا في مراسم دفنه .
والمثير للشكوك أن عثمان بن عفان المدعي لكتابة وصية أبي بكر ولوحده ، هو نفسه الذي أذاع الوصية على الناس ، ولو وصل غير عثمان إلى الخلافة بعد عمر لتبخرت شكوك الناس فكيف تكون الحالة بوصول عثمان إلى السلطة بعد عمر بن الخطاب وبامر منه ؟ .
والذي يزيد الأمر ريبة ما قاله عثمان أمام الناس عند قراءته وصية أبي بكر :" هذا عهد أبي بكر ، فإن تقروا به نقرأه، وإن تنكروه نرجعه" .
وهذا شاهد على عدم تصديق الناس لوصية أبي بكر لعمر المكتوبة بخط عثمان وبدون شاهد!!.
والملفت للنظر أنها كانت بخط عثمان وليست بخط أبي بكر ، وكان عثمان الشخص الوحيد الذي حضر وصية أبي بكر عند احتضاره .
وهذا شئ مخالف للأعراف الإسلامية والقبلية والسياسية من حضور الأهل والأصدقاء والوزراء والخاصة عند الوصية خاصة إذا كان المحتضر خليفة المسلمين .وأهم دليل على زيف وصية ابي بكر بقاء الوصية بخط عثمان وبدون شاهد وبدون امضاء.
فلو كان أبو بكر ( الذي كان يقرأ ويكتب ) لم يتمكن من الكتابة ألا يستطيع أيجاد شاهد على تلك الوصية ؟ والمعروف عن عثمان ضلوعه في عمليات التزوير فمن الرسائل الأخرى التي زورها عثمان بن عفان رسالته إلى واليه على أفريقيا عبد الله بن أبي سرح والتي طلب فيها قتل محمد بن أبي بكر وصحبه ولما انكشف أمر تلك الرسالة الخطيرة الموقعة بختم عثمان بن عفان والموجودة بيد خادمه الذاهب إلى مصر أنكر عثمان ذلك. المرجع ( اغتيال الخليفة أبي بكر . تأليف نجاح الطائي مطبعة الهدى للتراث .
وقد طالب عمر أبا بكر بالتنحية عن الخلافة بعد سنة من حكمه حسب اتفاقهما وكان أبو بكر قد قبل طلبه ووافق عليه إلا أنه لم يتنازل عن الخلافة ونفذ صبر عمر الذي صرح بذلك قائلا : " قال أبو بكر لي : وإنها لصائرة إليك بعد أيام فظننت أنه لا يأتي عليه جمعة حتى يردها علي فتغافل ، والله ما ذكرني بعد ذلك حرفا حتى هلك "شرح نهج البلاغة - المعتزلي 2/31 - 34.
تمثلت عملية الاغتيال في إعطاء أبي بكر طعاما مسموما قد سم مدة سنة لا ينفع معه العلاج وقد سمم معه طبيبه الحارث بن كلدة فلم يتمكن من معالجة نفسه ومعالجة الخليفة .
ثم تناول البحث عن طبيعة العلاقة بين أبو بكر وعمر بن الخطاب حيث آخى بينهما الرسول وقد كانا على خلاف دائم وبينما يغلب اللين والهدوء على أبي بكر تغلب الخشونة والانفعال على عمر .
عرف أبو بكر بالصراحة في بعض الأحيان ومن صراحته قوله " إن لي شيطانا يعتريني " وكان المقصود في قوله هو عمر بن الخطاب ، وقد استعمل أبو بكر عمر على الحج في السنة الأولى وهذا لم يمنع التصادم بينهما لاحقا بشكل علني وغير علني فعزله عن إمارة الحج وعين عتاب بن أسيد محله في السنة الثانية من حكمه وعزل عمر عن إمارة الحج كان من الأسباب الخطيرة لاغتيال أبي بكر لأن عمر فهم من عزله عن إمارة الحج عزله عن الخلافة .
وروى عثمان بأن أبا بكر قال له " نعم الوالي عمر وما هو بخير له أن يلي أمة محمد - ص - ولو تركته ( عمر ) ما عدوتك ، وما أدري لعلي تاركه والخيرة له أن لا يلي أمركم " اذن نصيحة أبي بكر لعمر هي أن لا يلي أمر المسلمين وأنه كان مترددا في توليته الخلافة .كتاب الثقات -ابن حبان 2/192.
لقد ذكر عثمان بحق رأي أبي بكر المخالفة لخلافة عمر لكنه لم يذكر بحق رأي أبي بكر فيه حيث عين أبو بكر عتاب بن أسيد الأموي أميرا للحج ، وتعيين خالدا قائدا لحروب الردة وتعيين ابن الجراح قائدا لجيوش الشام ولم يعين عثمان في منصب أبدا لا في سلم ولا في حرب وهذا من دوافع اشتراك عثمان مع عمر المعزول في عملية اغتيال أبي بكر وتناوب الخلافة بينهما .
وقد أبطل عمر خلافة أبي بكر علانية أمام الناس : " أيها الناس إن بيعة أبي بكر كانت فلتة وقى الله شرها فمن دعاكم إلى مثلها فاقتلوه " . وكان عمر أول من رفض خلافة أبي بكر بشكل رسمي يوم قال عن أبي بكر : لقد تقدمني ظالما . شرح نهج البلاغة - المعتزلي 2/31-34.
أخرج ابن أبي حاتم بن عبيدة السلماني قال : جاء عيينة بن حصين والأقرع بن حابس إلى أبي بكر فقالا : يا خليفة رسول الله إن عندنا أرضا سبخة ليس فيها كلآء ولا منفعة فإن رأيت أن تعطيناها لعلنا نحرثها ونزرعها ولعل الله أن ينفعنا بها فأقطعهما إياها وكتب لهما بذلك كتابا وأشهد لهما ، فانطلقا إلى عمر ليشهداه على ما فيه فلما قرءا على عمر ما في الكتاب تناوله من أيديهما فتفل فيه فمحاه فتذمرا وقالا له مقالة سيئة . المتقي الهندي في كنز العمال 2/189.
وزاد المتقي الهندي فقال : فأقبلا إلى أبي بكر وهما يتذمران فقالا : والله ما ندري أنت الخليفة أم عمر ؟ فقال : بل هو ، ولو شاء كان .
وخالف عمر أبا بكر في قضية الولاة إذ عزل ولاة أبي بكر بعد وفاته وهم خالد بن الوليد والمثنى بن حارثة الشيباني وشرحبيل بن حسنة وأنس بن مالك وعكرمة بن أبي جهل وأبو عبيدة بن الجراح .ولقد خالف عمر أبا بكر بعد توليه الخلافة مباشرة إذ ذهب إلى مجلس العزاء النسائي المقام بمناسبة وفاة أبي بكر فأدخل رجل عليهن دون إذن منهن فأخرج أم فروة بنت أبي قحافة فضربها عمر بدرته ضربا مبرحا وأخرج النساء فبقيت أم فروة عوراء العين إلى نهاية عمرها .كنز العمال 8/118كتاب الموت ، تاريخ الطبري ج4 حوادث سنة 13 -الكامل في التاريخ 2/204
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
موضوعات مشابه
-
✿^؟؟^✿بیت المال را جــدی بگیرید!✿^؟؟^✿
توسط neginsabz در انجمن اخلاقپاسخ: 7آخرين نوشته: ۱۳۹۳/۰۹/۱۲, ۱۴:۰۸ -
جمع بندی قیامت چه زمانی رخ می دهد؟؟!!
توسط taslim در انجمن قیامتپاسخ: 41آخرين نوشته: ۱۳۹۰/۰۶/۲۰, ۰۸:۱۹ -
سجده به غیرخدا حرام نیست؟؟(سجده برادران به یوسف)
توسط منتقد کوچولو در انجمن آیات الاحکامپاسخ: 3آخرين نوشته: ۱۳۹۰/۰۳/۲۸, ۱۷:۵۱ -
در خدا باوری و دین داری عقل مقدم است یا ایمان؟؟
توسط paul در انجمن ادیان و فرق در قرآنپاسخ: 15آخرين نوشته: ۱۳۹۰/۰۲/۱۴, ۲۲:۰۷ -
چرا افضل اعمال ؟؟
توسط حکمتی فرد در انجمن مهدویت و امام زمان در قرآنپاسخ: 3آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۵/۰۴, ۱۱:۰۷
اشتراک گذاری