بخوان و برو

[moridenur]

باسم الحق

اگر الاغي را بار كنند و در مسير رودخانه اي قرار بگيرد و با ورود به رودخانه پايش پيچ بخورد و درد بگيرد وياحادثه تلخ و ناگواري برايش اتفاق بيفتد اگر دفعه بعد و يا دفعات بعد دوباره در همان مسير قرار بگيرد تا سر حد مرگ حاضر است كتك بخورد ولي ديگر همان مسير را نرود و هرگز نمي رود.
و اين فهم يك الاغ است كه آنرا به احمق ترين موجود مثال ميزنيم.

دريغ از موجودي بنام آدم !
چه بسا بارها و بارها در يك مورد و يك مسير خسارت مي بيند و باز هم تكرارش ميكند.

درسي بود كه يك راهنماي دلسوز در روزهاي پاياني سال قبل بعنوان عيدي سال نو و زندگي به من داد و من هم بعنوان هديه تقديم به كساني ميكنم كه دلشان نمي خواهد مثل برخي از خودمان تكرار شوند

يا حق

[ازاد]

به نام الله
بارها تو زندگیمون دیدیم که همسایه های نزدیک و یا دوستان و اشنایان ما
مرده اند و ما هم به همراه انها گریه و زاری کرده ایم ولی تا حالا شده فکر کنیم که
شاید نفر بعدی خودمون باشیم...
فکر کن...

[مجیب]

دريغ از موجودي بنام آدم !
چه بسا بارها و بارها در يك مورد و يك مسير خسارت مي بيند و باز هم تكرارش ميكند.

شاید به خاطر اینکه که حب دنیا تو دلا پر رنگ تر شده
اون الاغ چشمش اون راه رو می بینه ولی ما آدما شاید چشمامون به روی خیلی از مسائل دنیوی بسته شده مطمئنا اگه ماهم می دیدم دیگه اون راه رو نمی رفتیم