دین برای چه آمد؟

[تاری]

یارب

برادران امیدوار را که می شناسید. دو برادر جهانگرد ایرانی مربوط به سده ی اخیر که هم اکنون هم به زندگی پر از تلاششان ادامه می دهند.
مجموعه ای از سوغاتی های ایشان را از این سفرهای جهانی می توانید در موزه ای به نام برادران امیدوار در کاخ سعدآباد ببینید.
انشاءالله سلامت و سربلند باشند.
.....
مطلب اصلی در مورد زندگی اسکیمو ها آمده؛

دین برای چه آمد؟
البته این سوال بنده هست که از مطالعه ی کتاب برادران امیدوار توی ذهنم مونده.

در قسمتی از این کتاب آمده که مردمان قطب (اسکیموها) در دنیای صلح و صفا زندگی می کردند. دوست بودند و به مال همدیگر دست درازی نمی کردند.
دزدی، از خونه کسی بالا رفتن، تهمت، غصب اموال و ... بلد نبودند. یعنی به گوششون آشنا نبود که بدونند چیه.
همسایه های مهربون و ... خلاصه اونچه که توی دنیای کارتون دیده بودیم بود. البته کارتونهای این زمان نه، کارتونهای زمان ما.
....
تا اینکه یه روز، مهمون ناخونده براشون می یاد.
از راهها و برفها و طوفانها گذشته و بدینجا رسیده؛ چه می گوید؟

: من از طرف کلیسا برای هدایت شما آمده ام. باید اینجا کلیسایی بسازیم برای عبادت و بهشتی کردنتان.
هیچ کسی او را نمی شناخت. از حرفهایش هم چیزی نمی فهمیدند ولی به مرور زمان در کلاس درس وی حاضر شدند.
کشیش خیلی حرف و حدیث گفت.
: من برای نجات شما از دوزخ آمده ام. اگر خدا را بشناسید و دروغ مگویید و دزدی نکنید و .... از آتش دوزخ رها خواهید شد.
: دزدی چیه؟ دروغ که می گی چیه؟ مگه می شه مال همسایه را برداشت؟ مگه می شه از خونه ی کسی بالا رفت؟ .........
کلی سوال .... و پاسخِ کشیش برای نجات از آتش سوزان جهنم.

نتیجه؛ آنچه تابحال نمی دانستند از دامان دین یاد گرفتند و به کار بستند و لذت بردند و دوزخ را ساختند در این دنیا.
حال گنهکار کیست اینهمه طغیان و دزدی را رواج داد؟

آیا خدا نیازی به شناخته شدن دارد وقتی بی دینی، را هم روزی می دهد؟
هر چه شناخت ما از دین بیشتر، انحرافات هم بیشتر. چرا؟


یاعلی

[meshkaat]

یارب

برادران امیدوار را که می شناسید. دو برادر جهانگرد ایرانی مربوط به سده ی اخیر که هم اکنون هم به زندگی پر از تلاششان ادامه می دهند.
مجموعه ای از سوغاتی های ایشان را از این سفرهای جهانی می توانید در موزه ای به نام برادران امیدوار در کاخ سعدآباد ببینید.
انشاءالله سلامت و سربلند باشند.
.....
مطلب اصلی در مورد زندگی اسکیمو ها آمده؛

دین برای چه آمد؟
البته این سوال بنده هست که از مطالعه ی کتاب برادران امیدوار توی ذهنم مونده.

در قسمتی از این کتاب آمده که مردمان قطب (اسکیموها) در دنیای صلح و صفا زندگی می کردند. دوست بودند و به مال همدیگر دست درازی نمی کردند.
دزدی، از خونه کسی بالا رفتن، تهمت، غصب اموال و ... بلد نبودند. یعنی به گوششون آشنا نبود که بدونند چیه.
همسایه های مهربون و ... خلاصه اونچه که توی دنیای کارتون دیده بودیم بود. البته کارتونهای این زمان نه، کارتونهای زمان ما.
....
تا اینکه یه روز، مهمون ناخونده براشون می یاد.
از راهها و برفها و طوفانها گذشته و بدینجا رسیده؛ چه می گوید؟

: من از طرف کلیسا برای هدایت شما آمده ام. باید اینجا کلیسایی بسازیم برای عبادت و بهشتی کردنتان.
هیچ کسی او را نمی شناخت. از حرفهایش هم چیزی نمی فهمیدند ولی به مرور زمان در کلاس درس وی حاضر شدند.
کشیش خیلی حرف و حدیث گفت.
: من برای نجات شما از دوزخ آمده ام. اگر خدا را بشناسید و دروغ مگویید و دزدی نکنید و .... از آتش دوزخ رها خواهید شد.
: دزدی چیه؟ دروغ که می گی چیه؟ مگه می شه مال همسایه را برداشت؟ مگه می شه از خونه ی کسی بالا رفت؟ .........
کلی سوال .... و پاسخِ کشیش برای نجات از آتش سوزان جهنم.

نتیجه؛ آنچه تابحال نمی دانستند از دامان دین یاد گرفتند و به کار بستند و لذت بردند و دوزخ را ساختند در این دنیا.
حال گنهکار کیست اینهمه طغیان و دزدی را رواج داد؟

آیا خدا نیازی به شناخته شدن دارد وقتی بی دینی، را هم روزی می دهد؟
هر چه شناخت ما از دین بیشتر، انحرافات هم بیشتر. چرا؟


یاعلی

به نام خدا
موضوع خوبی را همراه با ظرافت خاصی بیان کردید. و چه خوب است که ادامه به این موضوع بپردازیم که اصلا دین چیست؟ و چرا ما انسانها باید دیندار باشیم؟

همه دين، تسليم در برابر خداوند متعال است: «اِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الاِسلـمُ...; (آل عمران، 19) دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم در برابر حق) است... .»
«دين»، در اصل به معناى جزاء، پاداش، اطاعت و پيروى از فرمان است و در اصطلاح مذهبى، عبارت از مجموعه عقايد، قوانين و آدابى است كه انسان در سايه آن ها مى تواند به سعادت و خوشبختىِ دو جهان برسد و از نظر فردى، اجتماعى، اخلاقى و تربيتى، در مسير صحيح گام بردارد; از اين رو، روحِ دين، در همه زمان ها، همان تسليم در برابر خداوندى است كه در پرتو آن، انسان ها ـ در دنيا و آخرت ـ به رستگارى مى رسند. امام على(ع) مى فرمايد: «بدان كه آغاز دين، تسليم در برابر خدا و فرجامش اخلاص است.» و نيز مى فرمايد: «دين، درختى است كه ريشه اش تسليم و رضا است.»(1)
بر اين اساس، اگر امامان معصوم(ع) مى فرمايند: «دين، چيزى جز محبت، عقل، معرفت، ادب، تقوا و... نيست;(2) همه، زير مجموعه تسليم است; يعنى كسى كه در برابر خداوند، مطيع است، محبت، عقل، معرفت، ادب، تقوا و... دارد; زيرا تسليم و فرمان برىِ خداى حكيم، بدون موارد فوق، امكان پذير نيست.(3)

***********
1. ميزان الحكمة،ج 4، ص 1799
2. ميزان الحكمة،ج 4، ص 1824 ـ 1825.

3: تفسير نمونه،ج 2، ص 349 ـ 350

[meshkaat]

1 . دين ، روش مخصوصى در زندگى است كه صلاح دنيا را ـ به طورى كه موافق كمال اخروى و حيات دايمى حقيقى باشد ـ تأمين مى كند ; پس در شريعت بايد قانون هايى باشد كه روش زندگانى را به قدر احتياج ، روشن سازد .(1)
دين در قرآن به معناى راه و رسم اعتقادى (يوسف ، 38 ; ابراهيم ، 13) تصديق خدا و رسول و قيامت (قيامت ، 31) ، تسليم (بقره ، 131) ايمان و عمل صالح (انعام ، 48) ، چنگ زدن به ريسمان الهى (آل عمران ، 103) و.. . بيان شده است .
با اين حال ، قوانينى كه دين ترسيم مى كند ، براى سعادت دنيا و آخرت مى باشد .
2 . دين به هيچ انسانى تحميل نشده است و يك امر فطرى و درونى است (روم ،30) و نيز قوانين دين ، بايد بر سنت تكوين ، مبتنى باشد . عمل انسان بايد بر طبق قوانينى باشد كه نظام خلقت ، برايش مقرر كرده و تسليم در برابر دين ، تسليم در برابر خط مشى اى است كه خلقت ، پيش پايش نهاده است .(2)
تمام ملل و اقوام ، دين دار بوده و هستند و اين ، همان ، گرايش فطرى انسان ها به دين است .(3)
3 . هر چند ، عقل ، يك پيامبر درونى به حساب مى آيد ، ولى براى هدايت انسان ها به سوى كمال و تدوين قوانين و مقررات براى حيات بشر ، به تنهايى كافى نيست ; لذا ضرورت دارد دينى باشد تا اين نواقص را برطرف كند و انسان را به كمال حقيقى رهنمون شود .(4)
************
1: الميزان ،ج 2 ، ص 187 .
2: الميزان ، ج 3 ، ص 159 /پيام قرآن ، آية الله مكارم شيرازى ، ج 3 ، ص 1
3 : مجموعه آثار شهيد مطهرى(رحمه الله) ، ج 3 ، ص 599

4 : بررسى هاى اسلامى ، علامه طباطبايى(رحمه الله) ترجمه سيد هادى خسروشاهى

[sara.m]

دين براي اينكه سالم ترين راه زندگي رو به بشر ياد بده ، هم خودش اذيت نشه، هم ديگران رو مورد آزار قرار نده، به تكامل برسه و در مسيري قرار بگيره كه براي اون خلق شده

[چجوری انسان باشم؟]

دین برنامه ای است از سوی خداوند برای راحت تر کردن زندگی انسان ها.

[تاری]

یارب

با تشکر از پاسخگویی کارشناسان و کاربران محترم

اما سوال اصلی در این است که چرا دین آمد؟
مگر خدا احتیاجی به شناخته شدن دارد؟

وقتی مکتبی پا به عرصه گذاشته و اهداف خود را برای نجات بشر اعلام می کند دیگر نمی پرسیم چیست. چون خود به اندازه کافی شرح حال و چیستی خود را بیان می کند و هدف اینکه نجات انسان از آتش جهنم است و نتیجه این می شود که خود به دست خود جهنمی می سازد در جهان.

انسانی که در لطف خدایی زندگی می کند از زشتی خبر ندارد از زبان مکتب می آموزد و برای نجات از جهنم همه ی زشتی ها را با لذت تجربه می کند و می گستراند. چرا؟
مکتب از جهنم نادیده می گوید و عذاب ناآمده ولی خود نجاتی برای انسان از جهنم دیده تلاشی نمی کند چرا؟ مگر هدف نجات از آتش نیست؟ و ایجاد صلح و ارامش.

وقتی مکتبی شعارهایش را بیان می کند آیا عمر هزار ساله و یا دو هزار ساله کافی نیست تا بشر را به نجات برساند؟
انسانی که هزاران سال عمر دارد و هر روز بزرگ و بزرگتر می شود و هنوز دین برایش شعارها را ترجمه نکرده است.چرا؟
آیا این فرصت کمی است تا هنوز منتظر نجات بشریت باشیم؟
آیا روز نجاتی خواهد آمد وقتی تاریخ خلاف آن را ثابت کرده است.
مگر نه اینکه از تایخ باید عبرت بگیریم.

این است سوال اصلی که دین برای چه آمد؟
آیا خدا نیازی به شناخته شدن دارد؟

یا علی

[rezvzni]

به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام

آدمي از بدو خلقت و آغاز زندگي خود هميشه تابعه محيط پيرامون خود بوده است و از آنجاست كه در مكانهاي مختلف حتي زبات تكلم و فرهنگ و حتي عقيده ها يكي نيست وبا هم همفكر هم نيستند ازآنجاست كه همه آدمي در حال تجربه است و امكان اشتباه او زياد است در طول تاريخ و زمان ومكانهاي مختلف حضرت احديت از باب راهنمائي پيامبراني از نوع خود آن مردمان مبعوث نموده تا ياد آور جاده حق و حقيقت باشند و به نوعي دين يك نوع اتمام حجت و يا يادآوريست براي نوع بشر

[naaqed]

یارب

برادران امیدوار را که می شناسید. دو برادر جهانگرد ایرانی مربوط به سده ی اخیر که هم اکنون هم به زندگی پر از تلاششان ادامه می دهند.
مجموعه ای از سوغاتی های ایشان را از این سفرهای جهانی می توانید در موزه ای به نام برادران امیدوار در کاخ سعدآباد ببینید.
انشاءالله سلامت و سربلند باشند.
.....
مطلب اصلی در مورد زندگی اسکیمو ها آمده؛

دین برای چه آمد؟
البته این سوال بنده هست که از مطالعه ی کتاب برادران امیدوار توی ذهنم مونده.

در قسمتی از این کتاب آمده که مردمان قطب (اسکیموها) در دنیای صلح و صفا زندگی می کردند. دوست بودند و به مال همدیگر دست درازی نمی کردند.
دزدی، از خونه کسی بالا رفتن، تهمت، غصب اموال و ... بلد نبودند. یعنی به گوششون آشنا نبود که بدونند چیه.
همسایه های مهربون و ... خلاصه اونچه که توی دنیای کارتون دیده بودیم بود. البته کارتونهای این زمان نه، کارتونهای زمان ما.
....
تا اینکه یه روز، مهمون ناخونده براشون می یاد.
از راهها و برفها و طوفانها گذشته و بدینجا رسیده؛ چه می گوید؟

: من از طرف کلیسا برای هدایت شما آمده ام. باید اینجا کلیسایی بسازیم برای عبادت و بهشتی کردنتان.
هیچ کسی او را نمی شناخت. از حرفهایش هم چیزی نمی فهمیدند ولی به مرور زمان در کلاس درس وی حاضر شدند.
کشیش خیلی حرف و حدیث گفت.
: من برای نجات شما از دوزخ آمده ام. اگر خدا را بشناسید و دروغ مگویید و دزدی نکنید و .... از آتش دوزخ رها خواهید شد.
: دزدی چیه؟ دروغ که می گی چیه؟ مگه می شه مال همسایه را برداشت؟ مگه می شه از خونه ی کسی بالا رفت؟ .........
کلی سوال .... و پاسخِ کشیش برای نجات از آتش سوزان جهنم.

نتیجه؛ آنچه تابحال نمی دانستند از دامان دین یاد گرفتند و به کار بستند و لذت بردند و دوزخ را ساختند در این دنیا.
حال گنهکار کیست اینهمه طغیان و دزدی را رواج داد؟

آیا خدا نیازی به شناخته شدن دارد وقتی بی دینی، را هم روزی می دهد؟
هر چه شناخت ما از دین بیشتر، انحرافات هم بیشتر. چرا؟


یاعلی

...
مکتب از جهنم نادیده می گوید و عذاب ناآمده ولی خود نجاتی برای انسان از جهنم دیده تلاشی نمی کند چرا؟ مگر هدف نجات از آتش نیست؟ و ایجاد صلح و ارامش.

وقتی مکتبی شعارهایش را بیان می کند آیا عمر هزار ساله و یا دو هزار ساله کافی نیست تا بشر را به نجات برساند؟
انسانی که هزاران سال عمر دارد و هر روز بزرگ و بزرگتر می شود و هنوز دین برایش شعارها را ترجمه نکرده است.چرا؟
آیا این فرصت کمی است تا هنوز منتظر نجات بشریت باشیم؟
آیا روز نجاتی خواهد آمد وقتی تاریخ خلاف آن را ثابت کرده است.
مگر نه اینکه از تایخ باید عبرت بگیریم.

این است سوال اصلی که دین برای چه آمد؟
آیا خدا نیازی به شناخته شدن دارد؟

یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب تاری شما این قصه پردازی رو باور می کنی؟
آیا واقعاً این حرف راست و درستی است که انسان ها هیچ گناهی بلد نبودند و دین آمد و به آن ها یاد داد؟؟؟؟
آیا باور می کنید که دین این مسایل و مشکلات رو برای جوامع بشری درست کرد؟؟؟
آیا فکر نمی کنید که شاید این از القائات همان شیطانی باشد که قسم خورده تا انسان رو از راه راست منحرف کنه و با خودش به جهنم بکشونه؟؟؟
می خواد زیراب دینو بزنه تا عده ای بی دین بمیرن و او به هدفش برسه؟؟؟

از این گذشته این طرز فکر فقط با دیدگاه مسیحیت مطابقت داره!
این مسیحیت (که پر از انحرافات فکری است) دین را فقط برای آخرت می دونه نه اصلاح امور دنیا و جامعه.
اسلام بر خلاف نگاه شما برای اصلاح دنیای انسان و جامعه برنامه دارد و از مسیر اصلاح دنیا آخرت انسان ها را نیز تضمین می کند.

و برای همین آمد.
اینکه تا کنون بعد از هزار و چندصدسال بشر به نجات نرسیده است به خاطر این است که بشر پایبند به اسلام نبوده است.
به امید آن روز
یا حق

[تاری]

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب تاری شما این قصه پردازی رو باور می کنی؟
آیا واقعاً این حرف راست و درستی است که انسان ها هیچ گناهی بلد نبودند و دین آمد و به آن ها یاد داد؟؟؟؟
آیا باور می کنید که دین این مسایل و مشکلات رو برای جوامع بشری درست کرد؟؟؟
آیا فکر نمی کنید که شاید این از القائات همان شیطانی باشد که قسم خورده تا انسان رو از راه راست منحرف کنه و با خودش به جهنم بکشونه؟؟؟
می خواد زیراب دینو بزنه تا عده ای بی دین بمیرن و او به هدفش برسه؟؟؟

از این گذشته این طرز فکر فقط با دیدگاه مسیحیت مطابقت داره!
این مسیحیت (که پر از انحرافات فکری است) دین را فقط برای آخرت می دونه نه اصلاح امور دنیا و جامعه.
اسلام بر خلاف نگاه شما برای اصلاح دنیای انسان و جامعه برنامه دارد و از مسیر اصلاح دنیا آخرت انسان ها را نیز تضمین می کند.

و برای همین آمد.
اینکه تا کنون بعد از هزار و چندصدسال بشر به نجات نرسیده است به خاطر این است که بشر پایبند به اسلام نبوده است.
به امید آن روز
یا حق

یارب

با سلام
ممنون از شفاف گویی تان
تا حالا از ندیده ها که آوازه اش را بگویند لذت بردید؟
تا حالا سفر رفتید به نادیده ها برسید و به حقیقت شنیده ها؟
اولا این قصه از نگاه خودم تعریف شد نه از زبان استادان گرامی آقایان امیدار.
آقای امیدوار در کتابشون از زبان اسکیمو ها تعریف کردند که ما در دنیای عدالت و صلح زندگی می کردیم و اسکیمو ها ناراحت بودند از اینکه کلیسا اومده و در اون منطقه این آثار رو به جا گذاشته است.
...در ثانی گناه بی خدایان بیشتر است یا خداشاسان؟
در بی خدایی حق الناس دیگر گناهی گردن انسان نمی آورد که سنگین ترین گناهان و نابخشودنی ترین گناهان است. درسته. حق الله موند و حق النفس که خودش می دونه و خدای خودش.
...
در مورد شیطان هم خود من موندم کجا هست و کجا نیست.
شما هم که حرفی از جهنم نادیده زدید پس کی از بهشتی کردن این دنیایمان حرف خواهیم زد و به نتیجه خواهیم رساند
....
در مورد تمام مکاتب سخن آمد نه مسیحیت.
سخن از دین است و عمر بشر
...
و کلام آخر باز می رسیم به اول خط؛ چرا بشر پایبند به اسلام نبوده است دیگه اسلام که حرفش درسته درسته. چرا؟
چرا مگر اسلام آسایش دو گیتی را برای انسان تعریف نکرده است؟
که بر نادیده ها ....
آیا عمر بشر کافی نیست تا نجات یابد در زیر پرچم دین؟
و عملا ببیند زمزمه ی شعارهای دین را؟

یاعلی

[تاری]

به نام خداوند بخشنده مهربان
در طول تاريخ و زمان ومكانهاي مختلف حضرت احديت از باب راهنمائي پيامبراني از نوع خود آن مردمان مبعوث نموده تا ياد آور جاده حق و حقيقت باشند و به نوعي دين يك نوع اتمام حجت و يا يادآوريست براي نوع بشر

یارب
با سلام
ممنون از پاسختان
خودتون هم اشاره داشتید از جنس خودشان. پس مشکل کجاست؟