صفحه 1 از 13 12311 ... آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: انکار معاد

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    پرسش انکار معاد




    سوال زیر را امسال یکی از بازدید کنندگان نمایشگاه قرآن از بنده پرسیده بود که به صحبتی چند ساعته کشیده شد .
    من به مبدأ، توحيد و عدالت خداوند متعال معتقدم و به نمازگزاردن پاى بند هستم; ولى نسبت به وجود بهشت و جهنم به اين صورتى كه امروزه در جامعه ما رايج است; يعنى دنياى ديگرى باشد كه انسان ها پس از مرگ به آن جا منتقل شوند، شك دارم و بر اين باورم كه بهشت و جهنم به همراه زندگى و حيات همين دنياست كه در قالب جهنم بدى ها و فشارها بر روح و جسم آدمى فشار وارد مى كند و در نقطه مقابل، بهشت نيز همان لذّات معنوى روحى است كه به روح انسان ها وارد مى شود; جواب شما چيست؟

  2. تشکرها 5


  3. #2
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    [QUOTE=meshkaat;4012]سوال زیر را امسال یکی از بازدید کنندگان نمایشگاه قرآن از بنده پرسیده بود که به صحبتی چند ساعته کشیده شد .
    پس از موضوع توحيد، مهم ترين موضوع، موضوع معاد و قيامت است. وبه همين دليل قرآن كريم حدود 1200 آيه به آن پرداخته است.
    اثبات قيامت از دو راه ممكن است:
    الف: نقلى (قرآن و روايات)
    ب: براهين عقلى.
    راه هاي اثبات قيامت از طريق قرآن:
    1. در برخى آيات، منكران معاد را خلع سلاح مى كند; آنان كه مى گويند: جز همين زندگى دنيايى، خبر ديگرى نيست... .(جاثيه،24)
    2. گاهى از كسانى كه قيامت را بعيد مى شمارند، دفع شبهه مى كند.
    3. با ذكر نمونه هايى از زنده شدن دوباره، در همين دنيا (مثل: داستان اصحاب كهف، مقتول بنى اسرائيل، عُزير پيامبر، زنده كردن چهار كبوتر براى حضرت ابراهيم(ع)، زنده شدن مردگان به دست حضرت مسيح(ع) به اذن خداوند، مرگ طبيعت در پاييز و زمستان و زنده شدن دوباره آن در بهار و تابستان و...) به منكران معاد مى فهماند كه وقوع رستاخيز محال نيست.


  4. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    [QUOTE=meshkaat;4013][QUOTE=meshkaat;4012]سوال زیر را امسال یکی از بازدید کنندگان نمایشگاه قرآن از بنده پرسیده بود که به صحبتی چند ساعته کشیده شد .
    ادامه بحث:
    امّا براهين عقلى براى اثبات قيامت دو قسم است:
    الف: براهينى كه امكان معاد را ثابت مى كند: مثل برهان قدرت; خداوند از آيه 6 تا 11 از سوره «ق» مى فرمايد: 1. خداوند قدرت دارد آسمان و ستارگان و زمين و... را با آن همه عظمت بيافريند; 2. اين همه قدرت و عظمت براى بينايى بندگان توبه كار است; 3. در نتيجه، خدا با چنين قدرتى مى تواند او را دوباره زنده و قيامت را برپا نمايد; ليكن چشم بصيرت لازم است.•
    ب: براهينى كه ضرورت آن را ثابت مى كند; از جمله:
    1. برهان حكمت: الف: كار خدا عبث نيست و هدف حكيمانه دارد; ب: همه پديده هاى هستى به حكم قوانين حاكم بر آن ها نابود شدنى است; نتيجه آن كه: اگر فراتر از اين پديده ها، چيز ديگرى نباشد، آفرينش جهان عبث خواهد بود، و خداوند كار عبث نمى كند.•
    2. برهان عدالت: الف: خدا ستم نمى كند;(نساء، 40; يونس،44; كهف، 49) ب: در اين دنيا انسان ها با اختيارى كه دارند اعمال نيك و زشت انجام مى دهند و همه مى ميرند. اين جهان، ظرفيت و گنجايش پاداش و كيفر همه كارهاى خوب و بد را ندارد، چگونه مى توان در دنيا به كسى كه همه هستى اش را در راه نجات و هدايت انسان ها ايثار كرده است، پاداش داد و چگونه مى توان كسى را انسان هاى بى شمارى را قربانى اهداف و خواسته هاى نفسانى اش كرده است، كيفر نمود. بايد جهان ديگرى كه ظرفيت پاداش و كيفر اين نوع انسان ها را داشته باشد، وجود داشته باشد، تا عدالت خداوند خدشه دار نگردد. نتيجه آن كه: اگر قيامتى نباشد تا خدا بر اساس عدالت خود رفتار نمايد، عدالتش خدشه دار مى شود.•
    3. برهان رحمت: الف: از صفات خداوند، «رحمت» به معناى اعطاى فيض و نعمت به موجودى است كه قابليت و استعداد آن را داشته باشد. ب: انسان استعداد حيات جاودانه دارد.
    در نتيجه: چون خداوند چنين فيضى را از انسان نمى گيرد و با مرگ نيز قطع نمى گردد، پس قيامتى بايد باشد تا اين فيض ادامه پيدا كند.•
    در قرآن از براهين متعدد ديگرى از قبيل: برهان حركت و هدف، دليل بقاى روح، دليل آفرينش نخستين و... سخن به ميان آمده است.•
    با دلايلى كه ذكر شد، فهميده مى شود كه اگر قيامتى نباشد، زندگى بى هدف خواهد بود.
    پس مرگ انسان، براى سازندگى مجدد و بهتر و هميشگى است. مرگ حركت از مرحله پست به مرحله عالى تر است. اميد رسيدن به چنين مراحل عاليه و تكامل يافته، زندگى را هدفدار مى كند. در غير اين صورت چه اميدى به زندگى و چه هدفى از آن خواهد بود؟•
    بنابراين، بايد قيامت و بهشت و جهنم باشد و لذّات معنوى روحى در دنيا و فشارهاى بر روح و جسم آدمى در اين جهان، دليل بى نيازى به بهشت و جهنم و نبود قيامت نيست.

  5. تشکرها 6


  6. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    تعجب آخرت




    نقل قول نوشته اصلی توسط meshkaat نمایش پست
    سوال زیر را امسال یکی از بازدید کنندگان نمایشگاه قرآن از بنده پرسیده بود که به صحبتی چند ساعته کشیده شد .
    نقل قول نوشته اصلی توسط meshkaat نمایش پست
    من به مبدأ، توحيد و عدالت خداوند متعال معتقدم و به نمازگزاردن پاى بند هستم; ولى نسبت به وجود بهشت و جهنم به اين صورتى كه امروزه در جامعه ما رايج است; يعنى دنياى ديگرى باشد كه انسان ها پس از مرگ به آن جا منتقل شوند، شك دارم و بر اين باورم كه بهشت و جهنم به همراه زندگى و حيات همين دنياست كه در قالب جهنم بدى ها و فشارها بر روح و جسم آدمى فشار وارد مى كند و در نقطه مقابل، بهشت نيز همان لذّات معنوى روحى است كه به روح انسان ها وارد مى شود; جواب شما چيست؟
    با سلام به مشکات
    سوال خوبی را مطرح نمودید به نظرمن
    امثال این فرد با اعتقاد به توحید 50 درصدد راه را طی نمودند وبا اعتقاد به عدالت خداوند به ادامه راه سرعت دادند وبه لزوم اعتقاد به عالمی دیگر بنام برزخ وقیامت نزدیک شدند. زیرا لازمه اعتقاد به توحید اطاعت از خداوند است که فرامینش در قرآن آمد وبیش از هزار آیه ونیز احادیث بر اصل روزقیامت دلالت صریح یا کالصریح دارند.
    ونیز لازمه اعتقاد به عدالت خداوند که شیعه ومعتزله قائل به آن هستند اینست که این عالم چون مادی است گنجایش تحقق عدالت کامل را ندارد.
    میدانیم که (عدالت وضع الشی موضعه است یعنی نهادن هرچیز در جای خود)
    حال با یک مثال ساده شروع می کنیم اگر پیامبران با عمل نیک خوددر این دنیا متاب شوند به کاخها- باغها- غذاوانواع لذاتها دست پیدا کنند.از آنجا که همه در دنیا است یک کافر نیز میتواند با انباشتن ثروت به این نعمتها دست پیدا کند پس فرق کافر ومومن واجرای عدالت چه می شود جز اینکه عالمی فراتر از دنیا باشد؟
    یا از یک انسانی که با بمب اتم ده ها هزار نفر را می کشد در این دنیا بدترین عذاب کشتن اوست که معادل مرگ یک انسان است پس حق بقیه مقتولین چه می شود جز اینکه در دنیای دیگر طلب کار شوند.
    اما نکته خوبی را اشاره نمودید که به این صورت اصلاح می کنم (اگر از اعتقاد عوامانه بگذریم)محققین از فلاسفه اسلامی.{ این موضوع مفصل ومبرهن در کتابهایی مانند شرح منظومه مرحوم حاجی سبزوای - شرح اشارات مرحوم ابن سینا و اسفار صدرالمتالهین و..بیان شد.} قائل اند عالم دورو دارد 1-صورت ظاهری و2- صورت باطنی
    صورت ظاهری آن در مثال ما همان انجام اعمال بواسطه اعضای بدن است.
    صورت باطنی افراد همان است که بعد ازمرگ کشف وپیدا می شود زیرا در این عالم ماده امکان آن برای عموم نیست هر چند اولیاء الله به آن مقام می رسند لذا وقتی پیامبر(ص) در آن داستان معروف به زنی که غیبت کرد فرمود غی کن آن زن غی کرد دید لخته های گوشت از دهانش بیرون ریخت فرمود این باطن همان گناه غیبت است که آشکار شد.
    ویا مانند کسی که ربا می خورد یا مال یتیم که در حقیقت آتش در شکم فرو می کند چنانچه قرآن به آن تصریح دارد. ان الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما انما یاکلون فی بطونهم نارا.. (سوره نساء آیه 10 ) و آیات دیگرلذا بعضی از فلاسفه معاصر از جمله امام خمینی ره در تفسیر آیه :ان جهنم لمحیطة بالکافرین (سوره توبه آیه 49 و عنکبوت آیه 54 ) می فرماید همین الان در این دنیا کفار با اعمال بد خود محاط به آتش هستند ولکن درک نمی کنند و پس از این دنیا با دیدن این آتش که همان اعمال بد باشد آن را درک می کنند.
    بنا براین اعتقاد به وجود اصل معاد و روز قیامت اصل مسلم نقلی و عقلی است هر چند شک یا جهل در کیفیت آن خللی در اعتقاد انسان وارد نمی کند.
    امیدوارم این بحث بسیار سنگین وعمیق را تونسته باشم روان بیا ن کرده باشم .
    ناگفته نماند که تازه پایان کلاس فلسفه ؛ ابتدای کلاس عرفان است . بنابراین مناسب است ما قبل از شک در امری بخصوص اعتقادی ، از عنوان (من نمیدانم و پرسش )استفاده شود.
    به هر حال موفق باشید و مطمئن .ودر پناه خداوند روز جزا

    :salavat:
    ویرایش توسط hoseintabar : ۱۳۸۷/۰۴/۲۱ در ساعت ۱۸:۲۶

  7. تشکرها 2


  8. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    28
    مورد تشکر
    96 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط samad نمایش پست
    با سلام به مشکات
    سوال خوبی را مطرح نمودید به نظرمن
    امثال این فرد با اعتقاد به توحید 50 درصدد راه را طی نمودند وبا اعتقاد به عدالت خداوند به ادامه راه سرعت دادند وبه لزوم اعتقاد به عالمی دیگر بنام برزخ وقیامت نزدیک شدند. زیرا لازمه اعتقاد به توحید اطاعت از خداوند است که فرامینش در قرآن آمد وبیش از هزار آیه ونیز احادیث بر اصل روزقیامت دلالت صریح یا کالصریح دارند.
    ونیز لازمه اعتقاد به عدالت خداوند که شیعه ومعتزله قائل به آن هستند اینست که این عالم چون مادی است گنجایش تحقق عدالت کامل را ندارد.
    میدانیم که (عدالت وضع الشی موضعه است یعنی نهادن هرچیز در جای خود)
    حال با یک مثال ساده شروع می کنیم اگر پیامبران با عمل نیک خوددر این دنیا متاب شوند به کاخها- باغها- غذاوانواع لذاتها دست پیدا کنند.از آنجا که همه در دنیا است یک کافر نیز میتواند با انباشتن ثروت به این نعمتها دست پیدا کند پس فرق کافر ومومن واجرای عدالت چه می شود جز اینکه عالمی فراتر از دنیا باشد؟
    یا از یک انسانی که با بمب اتم ده ها هزار نفر را می کشد در این دنیا بدترین عذاب کشتن اوست که معادل مرگ یک انسان است پس حق بقیه مقتولین چه می شود جز اینکه در دنیای دیگر طلب کار شوند.
    اما نکته خوبی را اشاره نمودید که به این صورت اصلاح می کنم (اگر از اعتقاد عوامانه بگذریم)محققین از فلاسفه اسلامی.{ این موضوع مفصل ومبرهن در کتابهایی مانند شرح منظومه مرحوم حاجی سبزوای - شرح اشارات مرحوم ابن سینا و اسفار صدرالمتالهین و..بیان شد.} قائل اند عالم دورو دارد 1-صورت ظاهری و2- صورت باطنی
    صورت ظاهری آن در مثال ما همان انجام اعمال بواسطه اعضای بدن است.
    صورت باطنی افراد همان است که بعد ازمرگ کشف وپیدا می شود زیرا در این عالم ماده امکان آن برای عموم نیست هر چند اولیاء الله به آن مقام می رسند لذا وقتی پیامبر(ص) در آن داستان معروف به زنی که غیبت کرد فرمود غی کن آن زن غی کرد دید لخته های گوشت از دهانش بیرون ریخت فرمود این باطن همان گناه غیبت است که آشکار شد.
    ویا مانند کسی که ربا می خورد یا مال یتیم که در حقیقت آتش در شکم فرو می کند چنانچه قرآن به آن تصریح دارد. ان الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما انما یاکلون فی بطونهم نارا.. (سوره نساء آیه 10 ) و آیات دیگرلذا بعضی از فلاسفه معاصر از جمله امام خمینی ره در تفسیر آیه :ان جهنم لمحیطة بالکافرین (سوره توبه آیه 49 و عنکبوت آیه 54 ) می فرماید همین الان در این دنیا کفار با اعمال بد خود محاط به آتش هستند ولکن درک نمی کنند و پس از این دنیا با دیدن این آتش که همان اعمال بد باشد آن را درک می کنند.
    بنا براین اعتقاد به وجود اصل معاد و روز قیامت اصل مسلم نقلی و عقلی است هر چند شک یا جهل در کیفیت آن خللی در اعتقاد انسان وارد نمی کند.
    امیدوارم این بحث بسیار سنگین وعمیق را تونسته باشم روان بیا ن کرده باشم .
    ناگفته نماند که تازه پایان کلاس فلسفه ؛ ابتدای کلاس عرفان است . بنابراین مناسب است ما قبل از شک در امری بخصوص اعتقادی ، از عنوان (من نمیدانم و پرسش )استفاده شود.
    به هر حال موفق باشید و مطمئن .ودر پناه خداوند روز جزا
    ارادتمند حسین تبار
    :salavat:
    اباید خود را بشناسیم و بفهیم كه حقیقت آدمی به روح اوست و روح نیستی و نابودی ندارد و مرگ به تعبیر قرآن كریم "توفى" است نه "فوت" و توفی یعنی اخذ تام. پس اگر روح آدمی برای همیشه باقی است و نابودی ندارد باید جهان دیگری باشد كه در آنجا انسان زندگی كند آن مكان با اعمال آدمی ساخته می شود ما به دست خودمان بهشت و جهنم را می سازیم اعمال ما یا باغ و رضوان می شود و یا آتش سوزان. آنان كه از كار بد در دنیا لذت می برند چه فشار روحی می بینند تا بگوییم در دنیا به كیفر كردار بدشان می رسند
    كتاب آسماني
    http://alihashemiii.parsiblog.com/

  9. تشکر


  10. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    نقل قول نوشته اصلی توسط meshkaat نمایش پست
    سوال زیر را امسال یکی از بازدید کنندگان نمایشگاه قرآن از بنده پرسیده بود که به صحبتی چند ساعته کشیده شد .
    من به مبدأ، توحيد و عدالت خداوند متعال معتقدم و به نمازگزاردن پاى بند هستم; ولى نسبت به وجود بهشت و جهنم به اين صورتى كه امروزه در جامعه ما رايج است; يعنى دنياى ديگرى باشد كه انسان ها پس از مرگ به آن جا منتقل شوند، شك دارم و بر اين باورم كه بهشت و جهنم به همراه زندگى و حيات همين دنياست كه در قالب جهنم بدى ها و فشارها بر روح و جسم آدمى فشار وارد مى كند و در نقطه مقابل، بهشت نيز همان لذّات معنوى روحى است كه به روح انسان ها وارد مى شود; جواب شما چيست؟
    اثبات معاد به روش برهان عقلي
    امّا براهين عقلى براى اثبات قيامت دو قسم است:
    الف: براهينى كه امكان معاد را ثابت مى كند: مثل برهان قدرت; خداوند از آيه 6 تا 11 از سوره «ق» مى فرمايد:
    1. خداوند قدرت دارد آسمان و ستارگان و زمين و... را با آن همه عظمت بيافريند;
    2. اين همه قدرت و عظمت براى بينايى بندگان توبه كار است;
    3. در نتيجه، خدا با چنين قدرتى مى تواند او را دوباره زنده و قيامت را برپا نمايد; ليكن چشم بصيرت لازم است.
    ب: براهينى كه ضرورت معاد را ثابت مى كند; از جمله:
    1. برهان حكمت: الف: كار خدا عبث نيست و هدف حكيمانه دارد; ب: همه پديده هاى هستى به حكم قوانين حاكم بر آن ها نابود شدنى است; نتيجه آن كه: اگر فراتر از اين پديده ها، چيز ديگرى نباشد، آفرينش جهان عبث خواهد بود، و خداوند كار عبث نمى كند.
    2. برهان عدالت: الف: خدا ستم نمى كند;(نساء، 40; يونس،44; كهف، 49) ب: در اين دنيا انسان ها با اختيارى كه دارند اعمال نيك و زشت انجام مى دهند و همه مى ميرند. اين جهان، ظرفيت و گنجايش پاداش و كيفر همه كارهاى خوب و بد را ندارد، چگونه مى توان در دنيا به كسى كه همه هستى اش را در راه نجات و هدايت انسان ها ايثار كرده است، پاداش داد و چگونه مى توان كسى را انسان هاى بى شمارى را قربانى اهداف و خواسته هاى نفسانى اش كرده است، كيفر نمود. بايد جهان ديگرى كه ظرفيت پاداش و كيفر اين نوع انسان ها را داشته باشد، وجود داشته باشد، تا عدالت خداوند خدشه دار نگردد. نتيجه آن كه: اگر قيامتى نباشد تا خدا بر اساس عدالت خود رفتار نمايد، عدالتش خدشه دار مى شود.
    3. برهان رحمت: الف: از صفات خداوند، «رحمت» به معناى اعطاى فيض و نعمت به موجودى است كه قابليت و استعداد آن را داشته باشد. ب: انسان استعداد حيات جاودانه دارد.

  11. تشکرها 4


  12. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    نقل قول نوشته اصلی توسط meshkaat نمایش پست
    اثبات معاد به روش برهان عقلي
    امّا براهين عقلى براى اثبات قيامت دو قسم است:
    الف: براهينى كه امكان معاد را ثابت مى كند: مثل برهان قدرت; خداوند از آيه 6 تا 11 از سوره «ق» مى فرمايد:
    1. خداوند قدرت دارد آسمان و ستارگان و زمين و... را با آن همه عظمت بيافريند;
    2. اين همه قدرت و عظمت براى بينايى بندگان توبه كار است;
    3. در نتيجه، خدا با چنين قدرتى مى تواند او را دوباره زنده و قيامت را برپا نمايد; ليكن چشم بصيرت لازم است.
    بنابراين:چون خداوند چنين فيضى را از انسان نمى گيرد و با مرگ نيز قطع نمى گردد، پس قيامتى بايد باشد تا اين فيض ادامه پيدا كند.
    در قرآن از براهين متعدد ديگرى از قبيل: برهان حركت و هدف، دليل بقاى روح، دليل آفرينش نخستين و... سخن به ميان آمده است.
    با دلايلى كه ذكر شد، فهميده مى شود كه اگر قيامتى نباشد، زندگى بى هدف خواهد بود.
    پس مرگ انسان، براى سازندگى مجدد و بهتر و هميشگى است. مرگ حركت از مرحله پست به مرحله عالى تر است. اميد رسيدن به چنين مراحل عاليه و تكامل يافته، زندگى را هدفدار مى كند. در غير اين صورت چه اميدى به زندگى و چه هدفى از آن خواهد بود؟
    نتيجه :
    بايد قيامت و بهشت و جهنم باشد و لذّات معنوى روحى در دنيا و فشارهاى وارد شده بر روح و جسم آدمى در اين جهان، دليل بى نيازى به بهشت و جهنم و نبود قيامت نيست.

  13. تشکرها 2


  14. #8
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    نقل قول نوشته اصلی توسط meshkaat نمایش پست
    بنابراين:چون خداوند چنين فيضى را از انسان نمى گيرد و با مرگ نيز قطع نمى گردد، پس قيامتى بايد باشد تا اين فيض ادامه پيدا كند.
    نتيجه :
    بايد قيامت و بهشت و جهنم باشد و لذّات معنوى روحى در دنيا و فشارهاى وارد شده بر روح و جسم آدمى در اين جهان، دليل بى نيازى به بهشت و جهنم و نبود قيامت نيست.
    يكي از موضوعات مهم در بحث معاد اين است كه اصلا آيا قرآن هم اشاره اي به انكار معاد كرده يا نه؟
    راستي به نظر شما قرآن ،اين آخرين معجزه وحي الهي چطور با اين مسئله كنار آمده است؟
    پس خوبه كه نظر خود قرآن را هم در اين باره بدونيم.
    قرآن كريم، درباره اين موضوع مى فرمايد: وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَـمَ .. ( یس/78) و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند، در حالى كه پوسيده است؟
    شأن نزول آيه چنين است: يكي از مشركان به نام «عاص بن وائل» قطعه استخوان پوسيده اى را پيدا كرد و گفت: «با اين دليل محكم به مخاصمه با محمد(ص) برمى خيزم و سخن او را درباره معاد ابطال مى كنم.» آن را برداشت و نزد پيامبراكرم(ص) آمد و گفت: «چه كسى مى تواند اين استخوان هاى پوسيده را از نو زنده كند؟» آيات فوق نازل شد و پاسخ دندان شكنى به او و هم فكران او داد.
    منظور از «ضرب المثل» در اين جا «ضرب المثل» عادى و تشبيه و كنايه نيست، بلكه بيان استدلال و ذكر مصداق، به منظور اثبات يك مطلب كلى است.
    آرى اين فرد خيره سر و مغرور فكر مى كرد، دليل محكمى براى نفى معاد پيدا كرده است و پيامبر اكرم(ص) هيچ پاسخى در برابر اين منطق نخواهد داشت، ولى قرآن كريم در پاسخ به او مى فرمايد: اگر آفرينش خويش را فراموش نكرده بودى، هرگز به چنين استدلال واهى و سستى دست نمى زدى! (بقره، آيه259 )

  15. تشکرها 4


  16. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    راهنما انکار معاد یا استبعاد معاد؟




    نقل قول نوشته اصلی توسط meshkaat نمایش پست
    يكي از موضوعات مهم در بحث معاد اين است كه اصلا آيا قرآن هم اشاره اي به انكار معاد كرده يا نه؟
    راستي به نظر شما قرآن ،اين آخرين معجزه وحي الهي چطور با اين مسئله كنار آمده است؟
    پس خوبه كه نظر خود قرآن را هم در اين باره بدونيم.
    قرآن كريم، درباره اين موضوع مى فرمايد: وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَـمَ .. ( یس/78) و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند، در حالى كه پوسيده است؟
    شأن نزول آيه چنين است: يكي از مشركان به نام «عاص بن وائل» قطعه استخوان پوسيده اى را پيدا كرد و گفت: «با اين دليل محكم به مخاصمه با محمد(ص) برمى خيزم و سخن او را درباره معاد ابطال مى كنم.» آن را برداشت و نزد پيامبراكرم(ص) آمد و گفت: «چه كسى مى تواند اين استخوان هاى پوسيده را از نو زنده كند؟» آيات فوق نازل شد و پاسخ دندان شكنى به او و هم فكران او داد.
    منظور از «ضرب المثل» در اين جا «ضرب المثل» عادى و تشبيه و كنايه نيست، بلكه بيان استدلال و ذكر مصداق، به منظور اثبات يك مطلب كلى است.
    آرى اين فرد خيره سر و مغرور فكر مى كرد، دليل محكمى براى نفى معاد پيدا كرده است و پيامبر اكرم(ص) هيچ پاسخى در برابر اين منطق نخواهد داشت، ولى قرآن كريم در پاسخ به او مى فرمايد: اگر آفرينش خويش را فراموش نكرده بودى، هرگز به چنين استدلال واهى و سستى دست نمى زدى! (بقره، آيه259 )
    با درود به جناب مشکاة
    با تقدیر از اهتمام شما و دعوت از سایر دوستان برای نظر دهی.
    قرآن مجید نه تنها اشاره ای به انکار معاد نکرده بلکه بیش از 1000 آیه تصریحا یا تلویحا به اثبات معاد پرداخته. و حتی آنجا که نقل قول کفار و دهریون را بیان میکند . استبعاد دانستن معاد توسط کفار را نقل میکنه.
    یعنی در هیچ آیه ای حتی مخالفین پیامبر دلیلی برای انکار معاد نیاوردند. بلکه وجود معاد را بعید میدانستند.و این هم ناشی از ظن و گمان آنها بود مانند آیه: ااذا کنا ترابا انا لفی خلق جدید؟!سوره رعد آیه 5 . آیا ما خاک شدیم دوباره زنده میشیم؟!
    و آیه : ااذا متنا وکنا ترابا و عظاما ائنا لمبعوثون. سوره مومنون آیه 82 . آیا ما مردیم و استخوان شدیم دوباره برانگیخته میشیم؟!
    و سائر آیات در این زمینه .
    تنها دریک آیه کفار مدعی شدند که : ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیی و ما یهلکنا الا الدهر وما لهم بذالک من علم الا و هم یظنون. سوره جاثیه آیه 24. زندگی همین دنیاست . بدنیا میآییم و میمیریم و گذر زمان موجب مرگ ماست. و آنها با علم این هرح را نمیزنندبلکه فقط از روی گمان میگویند.
    که تازه در این آیه هم خداوند می فرماید کفار فقط به حسب گمان و ظن منکر شدند.
    این بحث درابعاد مختلف میتونه ادامه پیدا کنه به کمک دوستان.
    حسین تبار

  17. تشکر


  18. #10
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    نقل قول نوشته اصلی توسط hoseintabar نمایش پست
    با درود به جناب مشکاة
    با تقدیر از اهتمام شما و دعوت از سایر دوستان برای نظر دهی.
    قرآن مجید نه تنها اشاره ای به انکار معاد نکرده بلکه بیش از 1000 آیه تصریحا یا تلویحا به اثبات معاد پرداخته. و حتی آنجا که نقل قول کفار و دهریون را بیان میکند . استبعاد دانستن معاد توسط کفار را نقل میکنه.
    یعنی در هیچ آیه ای حتی مخالفین پیامبر دلیلی برای انکار معاد نیاوردند. بلکه وجود معاد را بعید میدانستند.و این هم ناشی از ظن و گمان آنها بود مانند آیه: ااذا کنا ترابا انا لفی خلق جدید؟!سوره رعد آیه 5 . آیا ما خاک شدیم دوباره زنده میشیم؟!
    و آیه : ااذا متنا وکنا ترابا و عظاما ائنا لمبعوثون. سوره مومنون آیه 82 . آیا ما مردیم و استخوان شدیم دوباره برانگیخته میشیم؟!
    و سائر آیات در این زمینه .
    تنها دریک آیه کفار مدعی شدند که : ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیی و ما یهلکنا الا الدهر وما لهم بذالک من علم الا و هم یظنون. سوره جاثیه آیه 24. زندگی همین دنیاست . بدنیا میآییم و میمیریم و گذر زمان موجب مرگ ماست. و آنها با علم این هرح را نمیزنندبلکه فقط از روی گمان میگویند.
    که تازه در این آیه هم خداوند می فرماید کفار فقط به حسب گمان و ظن منکر شدند.
    این بحث درابعاد مختلف میتونه ادامه پیدا کنه به کمک دوستان.
    حسین تبار
    انسان، مسافرى است كه به سوى خدا سير مى كند: (يَـأَيُّهَا الإِنسَنُ اِنَّكَ كَادِح اِلَى رَبِّكَ كَدحًا فَمُلَقِيهِ)[انشقاق/6] و در اين مسير اگر به لحاظ دستورهاى تشريعى با حسن اختيار خود در راه مستقيم قرار گيرد، خداوند را با مهر و لطفش ملاقات مى كند: (إِنَّ رَحمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ المُحسِنِينَ)[اعراف/ 56]و اگر با سوء اختيار خويش به بيراهه برود، با قهر و غضب الهى روبه رو خواهد شد: (إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ)[سجدة/ 22]
    بنابر اين، انسان بايد هميشه به ياد آخرت باشد و بداند كه پايان سفرش لقاى حق است، كه يا به قهر او گرفتار مى شود و يا مشمول مهر و رحمت وى مى گردد.
    قرآن مجيد، بهترين ره توشه اين مسافرت را تقوا مى داند و در بيش از هزار آيه، با بيان هاى گوناگون، انسان را به تحصيل آن فرا مى خواند (كه ذكر آنها از عهده اين گفتار خارج است); چنان كه مى فرمايد: (تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيرَ الزَّادِ التَّقوَى وَاتَّقُونِ يَأُولِى الأَلْبَـبِ)[بقرة/197]براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است، واى خردمندان! از من پروا كنيد.
    هيچ پيامبرى نيامده، مگر آن كه بهترين پيامش تأمين زاد راه، يعنى تقوا بوده است، تا انسان ها آگاه شوند كه مسافرند و نياز به ره توشه دارند; نمونه هايى از پيام آنان در سوره شعراء، آيات 106تا179 از زبان حضرت نوح، هود، صالح، و ...(ع) با جمله (فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُون) و عبارات ديگر بيان شده است.

    قرآن كريم مى فرمايد: (يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلتَنظُر نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت لِغَد وَاتَّقُوا اللَّهَ إِن اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا تَعمَلُونَ)[حشر/ 18]اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ازخدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آن چه انجام مى دهيد، آگاه است.
    هم چنين مى فرمايد: (
    فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطَعتُم وَاسمَعُوا وأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيرًا لاَِنفُسِكُم وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولـلـِكَ هُمُ المُفلِحُونَ)[تغابن/16] پس تا مى توانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است و كسانى كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند، رستگارانند...

  19. تشکرها 3


صفحه 1 از 13 12311 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود