جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: آيا ما فعال غیر ما یشا هستیم ؛ یعنی مرعوب قانون علیت ؟
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۱, ۱۹:۱۰ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 193
- مورد تشکر
- 127 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
آيا ما فعال غیر ما یشا هستیم ؛ یعنی مرعوب قانون علیت ؟
در تاپیک هدف از خلقت
جناب علیجوهر بود فکر کنم
یک سوال بود که جواب داده نشد و تاپیک سریع بسته شد
حالا این سوال منم هست
=====================
فرض کنیم سلسله علل نامتناهی ممتنع باشد ؛ پس ناگزیر م یرسیم به خدا. یا همان علت العلل .
بر اساس نظریه توحید ؛ حرکت ما انسان ها عین ربط به خداست ؛ ما نم یتوانیم کاری و عملی کنیم بر خلاف نظر خدا ؛ در واقع خرمشهر را ما آزاد نکردیم خدا ازاد کرد ؛ ما چیزی نیستیم ؛
در پس پرده طوطی صفتم داشته اند
آنچه سلطان ازل گفت بگو آن گفتم
فعال ما یشاء فقط خداست ؛ ما فعال غیر ما یشا هستیم ؛ یعنی مرعوب قانون علیت ، جبر علی و معلولی بر همه وجود ما سایه افکنده ؛ ما تیر نمی زنیم خدا می زند ؛ عزت و ذلالت ما دست اوست ؛ همه حرکات و سکنات ما در لوحی محفوظ نزد اوست ؛ بر دل شمر نوعی قشاوه افکندند و مهری هم خدا بر او زد ؛ (تا حالش جا بیاید) ؛ ما فقط حق انتخاب داریم ؛ دقیقا مثل یک روبات که به هوش مصنوعی و سامانه خبره مجهز باشد.به تجربه فهمیده ایم وقتی رنگ قرمز را ببینیم بایستیم چون نفع ما در آنست.روباط بعدی این تجربه ر ا ندارد ، رد می شود و تصادف می کند و میمیرد.حیاط که همان کامپیوتر داخلش است از هم پاشیده می شود. اصطلاحا می گوییم روح از بدنش جدا شد.یعنی هارد او کرچ کرد و مین مموری او ری ست شد , سی پی یو او هم سوخت .
===================
توجه کنید که موضوع جبر نیست بلکه علیت است
ویرایش توسط همکار مدیر سایت : ۱۳۸۹/۰۴/۲۰ در ساعت ۰۱:۰۹
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۲, ۲۰:۳۸ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 193
- مورد تشکر
- 127 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
واقع خرمشهر را ما آزاد نکردیم خدا ازاد کرد ؛ ما چیزی نیستیم ؛
در پس پرده طوطی صفتم داشته اند
آنچه سلطان ازل گفت بگو آن گفتم
فعال ما یشاء فقط خداست ؛ ما فعال غیر ما یشا هستیم ؛ یعنی مرعوب قانون علیت ، جبر علی و معلولی بر همه وجود ما سایه افکنده ؛ ما تیر نمی زنیم خدا می زند ؛ عزت و ذلالت ما دست اوست ؛ همه حرکات و سکنات ما در لوحی محفوظ نزد اوست ؛ بر دل شمر نوعی قشاوه افکندند و مهری هم خدا بر او زد ؛ (تا حالش جا بیاید) ؛ ما فقط حق انتخاب داریم ؛ دقیقا مثل یک روبات که به هوش مصنوعی و سامانه خبره مجهز باشد.به تجربه فهمیده ایم وقتی رنگ قرمز را ببینیم بایستیم چون نفع ما در آنست.روباط بعدی این تجربه ر ا ندارد ، رد می شود و تصادف می کند و میمیرد
جناب علیجوهر مساله مو ساده تر توضیح داده اند
البته مساله ی ایشون اصلا مشکل من نیست
مشکل من علیته
در اون تاپکم توضیح دادم ولی ...
مساله اینه که وقتی خدا علت همه چیزه
در حقیقت ما خرمشهر رو آزاد نکردیم خدا آزاد کرد
چون هر معلول حداقل فقط به یک علت نیازمنده
و من دلیلی نمیبینم که وقتی خدا هست ما علت آزادی خرمشهر باشیم
با اگه ما علت آزادی خرمشهریم پس نیازی به خدا نیست
روزها فکر من این است و همه شب سخنم *** که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام ؟آمدنم بهر چه بود *** به کجا میروم آخر ننمای وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا *** یا چه بوده است مراد وی ازاین ساختنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست *** به هوای سرکویش پر و بالی بزنم
========================
دوستان از سایت رفتم
کاری داشتید در وبلاگم در خدمتم
http://h4kmylif3.blogspot.com/
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۲, ۲۰:۴۷ #3
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۲, ۲۱:۰۹ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 193
- مورد تشکر
- 127 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
روزها فکر من این است و همه شب سخنم *** که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام ؟آمدنم بهر چه بود *** به کجا میروم آخر ننمای وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا *** یا چه بوده است مراد وی ازاین ساختنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست *** به هوای سرکویش پر و بالی بزنم
========================
دوستان از سایت رفتم
کاری داشتید در وبلاگم در خدمتم
http://h4kmylif3.blogspot.com/
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۳, ۰۷:۴۳ #5
مساله اینه که وقتی خدا علت همه چیزه
خدا مگر
علت همه چیز نیست ؟!
پس علت اختیار هم هست !
خدا مگر
مالک همه چیز نیست ؟!
پس برخی اختیارات خودش رو به برخی مخلوقاتش اعطا میکنه !
ویرایش توسط مُدَبّر : ۱۳۸۸/۰۲/۰۳ در ساعت ۰۷:۴۵
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۱۸, ۱۰:۴۰ #6
?Age falsafe nabud be khoda bavar nemiykardid
وأما إنكار الوصية لأمير المؤمنين (ع) إذا كان رداً على الله ورسوله (ص) فهو مخرج عن الإسلام قطعاً، وأما إذا كان عن شبه كما في زمانها مثل إنكار دلالة قول الرسول (ص): (من كنت مولاه فعليّ مولاه) على الخلافة أو إنكار بعض العبارات الصريحة في الوصية والخلافة الموجودة في الخطابة بحجة عدم ثبوتها سنداً وما إلى ذلك، فهو لا يخرج عن الإسلام وان كان المنكر لها ضالاً وخارج عن الإيمان أي عن مذهب الإمامية غي داخل ضمن جمهور المسلمين.
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۳/۱۸, ۱۶:۵۲ #7
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,957
- مورد تشکر
- 3,494 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 28
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام به شمابارها پاسخ این پرسش را دادیم ... ببینید.. از نگاه عرفان توحیدی
ظهورات حق تعالی 2نوع هست.. که هر کدام خود بر دو نوع هستند.
1- ظهور حق به حسب ظاهر(فاعل)
دراین صورت ظهور حق باید در شان جامع باشد که دوحالت دارد
اول: باعتبار جامعیت... مثل همون آیه ..وما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی... یا خدا خرمشهر را آزاد نمود... دراینجا ظهور حق در شان کلی است درانسان کامل
دوم: ظهور درشان کلی باعتبار جزیی از جزئیات.. مانند خطاب به درخت در پاسخ حضرت موسی علیه السلام ... من الشجرة..انی انا الله ... ندایی از درخت اومد که من خدا هستم.. (سوره طه آیه 14) دراینجا درخت داره میگه من الله هستم. اما اون دخت که درواقع خدانیست بلکه خداوند ظهور وجودش را در یک امر جزیی یعنی درخت نمود داد.(دقت شود)
2- ظهور حق به حسب مظهر (قابل)
که اون هم بر دو نوع هست...
اول: مثل وان من شی الا یسبح بحمده .. هیچ چیزی وجود ندارد مگر اینکه تسبیح خدا میکند... بحسب فردی وتک تک.
دوم: ظهور حق باعتبار مظهر بحسب جمعی .... یعن ییکی علت وبقیه همه معلول او ومرتبط با او ... ان الله خالق کل شی.. همه اشیاء مخلوق اویند...
بنابراین درمثال ... خدا خرمشهر را آزاد نمود... ظهور حق تعالی در شان کلی هست.. و درهمون حال رزمندگان اسلام خرمشهر را آزاد نمودند ... با دست انسان ( رزمندگان اسلام) امیدوار م متوجه شده باشید...
ر.ک. (تمهیدالقواعدص132)
موفق باشید..
ویرایش توسط hoseintabar : ۱۳۸۸/۰۳/۱۸ در ساعت ۱۶:۵۷
الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد
-
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۸, ۱۶:۰۶ #8
با عرض سلام به اعضای محترم سایت.
استاد محترم hoseintabar. ، با خواندن پست شما دو سوال هم ریشه برایم پیش آمد.
وقتی خدا در من ظهور پیدا نکرده من چیم؟
و اگه خدا در من ظهور پیدا کنه من چیم؟ و آیا اون لحظه من وجود دارد ؟
لطفا از کلمات ثقیل و سنگین کمتر بهره ببرید که هم چون من ها نیز بتوانند از علم شما بهره مند شوند.
با تشکر.
آرمان.
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۷/۰۱, ۱۲:۳۳ #9
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,268
- مورد تشکر
- 5,202 پست
- حضور
- 4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام به همه دو ستان
اول تشکر میکنم از موضوع خوبی که مطرح کردید
از نظر بنده این سوال شما مربوط میشود به اراده خداوند- ومتاسفانه نتوانستم ارتباط مستقیمی میان موضوع شما و علیت بیابم .
البته اگر مطلب را در غالب کلی بخو اهیم بررسی کنیم - به همان مسئله
علیت که شما فرمودید خواهیم رسید.
بنده فکر میکنم مشکل شما با علیت وقتی حل میشود که مسائل را ازهم
تفکیک کنید.
مثلا"در مورد ازاد شدن خرمشهریکسره سراغ علت رفتن به همینجا ختم
میشود .
اگر شما در ابتدای ورودتان به شهری یکسره بدون مقدمه بخواهید وارد منزل
فرماندار ان شهر شوید قطعا"تا قصد وهدفتان مشخص نباشد نه تنها راهتان نمیدهند بلکه حداقل به دلیل ندانستن ورعایت نکردن مقررات شما را طرد میکنند
دراین مورد هم اول مراحل ابتدایی تر را طی کنیم تا بعد با آمادگی بیشتر به
سراغ علیت برویم .
پس بهتر است اول بگوییم خدا خواست - خرمشهر آزاد شد .
بعد ببینیم خواست خدا یعنی چه وچطور تحقق پیدا میکنه ؟
خوب میرسیم به این مطلب که اراده وخواست خدا به دو شکل تکوینی وتشریعی درجهان خلقت جاری شده .
از طرفی هم میدانیم تکوین به قانون بدون تغییر وکامل که یکبار از جانب خداوندبرای موجودات جهان هستی متناسب موجودییتشان وضع وجاری
شده میگویند .
ما معمولا"با این سوال روبرو هستیم که اگر علت اصلی خداست و او فعال
ما یشاء است و بس واو از امور ما اگاه است و .... پس انسان این وسط چه
کاره است ؟
پاسخ این است که انسان موجود خاطیی است که در زمین به او مهلتی دوباره داده شده تا به وسیله ی قدرت انتخابش خود را با اراده ی خداوند
هم سو وهم ساز کند یعنی اراده خود رااز لحاظ طولی و عرضی با اراده
خدا یکی کند تا شایسته ی خلیفه اللهی شود
حال اگر به انچه در مورد تکوین گفته شد و امور جهان را تابع اراده تکوینی
**** خداوند ****
بدانیم قطعا"پی خواهیم برد خرمشهر را خدا به وسیله این اراده ی تکوینی اش که مستضعفان و مومنان وارثان زمین اند واختیار انتخاب مردمی که از قانون شرعیشان پیروی کردند وراه جهاد را برگزیدند وهم ساز شدن اراده خداوندبا اراده مردم باعث ازادی خرمشهر شد .
حال ببینیم این اراده و قدرت انتخابی که مردم برگزیدند از کجا آمده ؟
می رسیم به مطلب طرح شده که چون ( منشاء )این قدرت انتخات -
خداست پس خرمشهر را خدا آزاد کرد . (اضافه تشریفی )
-
۱۳۸۹/۰۴/۲۱, ۱۹:۵۴ #10
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام وقتتون بخير
1. پس مي تونيم كاري كنيم فقط نبايد مخالف نظر خدا باشه.
2. راستي خدا با دروغ موافقه يا مخالف؟ با ظلم چطور ؟ با جرم و جنايت چطور ؟ خب اگه بگيم خدا موافقه پس چرا يه سري انسانها سعي مي كنند دروغ نگن و ظلم نكنن. و مخالف نظر خدا رفتار مي كنن. اگر هم بگيم خدا مخالفه؛ چرا يه عده هم دورغ مي گن و هم ظلم مي كنن و ... . خلاصه اينكه بالاخراه يه سري انسانها مخالف نظر خدا عمل مي كنن.
خب پس ما هم فعال هستيم فقط ما يشاء نيستيم. مي تونيم يه كارايي بكنيم ولي نه هر كاري .
هر چند تاكيد كرديد كه بحث ربطي به جبر و اختيار نداره ولي همونطور كه مي بينيد اين بحث خواهي نخواهي يه جورايي با جبر و اختيار در گير مي شه.
خب بريم سراغ بحث علت و معلول
من نمي دونم شما چه تعريفي از علت و معلول داريد؟ ولي من مي خوام اين بحث رو با چند تا مثال شروع كنم.
1. قهرمان پرتاب وزنه؛ يه پر كاه رو با تمام توان پرت مي كنه ولي بيشتر از چند متر نميره. به نظرتون اينجا علت چيه و معلول چيه؟ به نظرتون چرا اين پر كاه بيشتر نمي ره؟ خب در تحقق هر پديده دو چيز نقش دارند؛ يكي كننده و فاعل و ديگري پذيرنده و قابل.همون علل فاعلي و علل قابلي. مثلا در مثال بالا علت فاعلي فراهم هست ولي اون پركاه قابليت بيشتر از اين رو نداره.
2. وقتي ما يه برج مي سازيم دستيابي به طبقه چهلم راه هاي مختلفي داره مثل آسانسور و راه پله و بالا بر؛ ايجاد پل ارتباطي از برج بغل و يا استفاده از چرخبال؛ ولي وقتي كه ساختيمش و يكي از اين راه ها رو در اون برج تعبيه كرديم ( با اينكه همه چيز دست خودمون بوده و هست) مثلا اسانسور قرار داديم؛ ديگه براي رسيدن به طبقه چهلم فقط بايد از همون راه ها استفاده کنیم نه اينكه ما نمي تونيم از راه ديگه اي بريم براي اينكه در اين ساختمون نميشه از اون راه هايي كه تعبيه نشدن استفاده كرد. مگر اينكه اين ساختمون دچار تغييراتي اساسي بشود.
3. كسي كه يه استكان مي سازه با وجود اينكه خودش ساخته؛ ولي ديگه نمي تونه توي اون استكان بيست ليتر اب بريزه. البته مي تونه تغييرش بده و يه استكان بزرگ درست كنه ولي در اون صورت بعيد مي دونم كسي در اون استكان چايي ميل كند.
4. باغبان مي تواند هر درختي بكارد ولي وقتي يك درخت خاص را كاشت نميشه از اون انتظار هر ميوه اي را داشت نه اينكه باغبان نمي توان درخت اون ميوه جديد را بكارد بلكه اين درخت نمي تواند هر ميوه اي دهد. خب حالا اينجا اون ميوه ها رو به كي نسبت بديم؟ بگيم ميوه مال درخته يا مال باغبون؟
خب حالا بریم سراغ توضیح مطلب
وقتی می گیم خرمشهر را خدا ازاد کرد به نظرتون اگه رزمنده های ایرانی تلاش و همت نمی کردند و فداکاری و ایثار نداشتند باز هم خدا خرمشهر را ازاد می کرد؟ آیا ما شاهد ازاد سازی خرمشهر می شدیم؟
به این چند نمونه قرانی توجه کنید:
1.1. "اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها" خدا جانها را به هنگام مردنشان مىگيرد، و نيز جان كسانى را كه در خواب خود نمردهاند. جانهايى را كه حكم مرگ بر آنها رانده شده نگه مىدارد و ديگران را تا زمانى كه معين است بازمىفرستد. در اين عبرتهاست براى آنهايى كه مىانديشند. (42/ زمر)
2. 1. قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُون" بگو: فرشته مرگ كه موكل بر شماست، شما را مىميراند. سپس به سوى پروردگارتان باز گردانيده مىشويد. (11/ سجده)
همانطور که می بینیم خداوند در یک جا گرفتن جانها را به خودش نسبت می دهد و در جای دیگر گرفتن جانها را به ملک الموت نسبت می دهد یعنی برای انها هم در این کار نقش قائل است.
1.2. اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحابا" خداست كه بادها را مىفرستد تا ابرها را برانگيزد(48 / روم)
2.2. أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَه" آيا نديدهاى كه خدا ابرهايى را به آهستگى مىراند، آن گاه آنها را به هم مىپيوندد(نور / 43)
و در اینجا خدا وند یک بار راندن ابرها را به باد نسبت می دهد و یک بار آن را به خودش نسبت می دهد.
دو نمونه فوق ( البته نمونه ای قرانی دیگر نیز موجود است) این مطلب را می رساند که خداوند متعال نقش افرینی واسطه ها را به رسمیت می شناسد ولی درعین حال تاکید می کند که اینها همه به اذن الهی و قدرتی است که خداوند متعال در اختیار اینها قرار داده است.
با توجه به این نکات حالا می گوییم :
عالم ساسر بر اساس نظام علی و معلولی اداره می شود و هر هر پدیده ای تا علتش ( اعم از فاعلی و قابلی ) فراهم نشود؛ محقق نمی شود و از طرفی اگر علتش محقق شد نمی تواند محقق نشود.
یک پدیده داریم مانند ازاد سازی خرمشهر که علل مختلفی در تحقق آن نقش دارند :
1. اراده و مشیت الهی .
2. اقدام رزمندگان ایرانی برای مقابله و بیرون راندن دشمن.
هر یک از این دو که نباشد این پدیده محقق نمی شود. نه به این معنی که اگر رزمندگان ایرانی اقدام نکنند خدا عاجز است و دیگر نمی تواند خرمشهر را ازاد کند. بلکه در ان صورت دیگر روالی که الان در این عالم جاری است نخواهد بود. ( اون مثال برج سازی و استکان ساختن رو برای اینجا زده بودم).
خب حالا خود این رزمندگان نیرو و قدرتشون رو از کجا آوردن؟ درسته که نحوه خرج کردن و مصرفش با اونهاست ولی اصلش رو خدا داده. پس اگه ما این عمل رو مستیقما به خدا نسبت بدیم کار اشتباهی نیست. مثل باغبان و درخت درسته که درخت، ثمر میده ولی چون باغبان این درخت رو کاشته ما می تونیم بگیم میوه مال باغبان است.
نکته نهایی اینکه : خداوند متعال خودش این نقش افرینی را به واسطه ها داده است و نقش افرینی انها را تایید و تضمین کرده است. اگر خود خدانوند بخواهد این نقش افرینی را نادیده بگیرد عالم به هم می ریزد. ( البته بحث معجزات خارج از این بحث نیست هر چند حکایت خاص خودش را دارد) مثلا وقتی خداوند متعال نقش افرینی قدرت اختیار و گزینش گری انسان را در پدیده های مختلف تایید و تضمین کرده است. پس این قدرت حتما در پدیده هیا متناسب با خودش نقش دارد و تا این علت محقق نشود آن پیدیده محقق نمی شود و اگر این علت (اختیار ) محقق شد و عوامل تاثیر گذار دیگر نیز فراهم شدند؛ ان پدیده نمی تواند محقق نشود.
ویرایش توسط طاها_طاها : ۱۳۸۹/۰۴/۲۶ در ساعت ۱۷:۱۲
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری