جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: نگرشی گذرا به مقام زن در جهان آفرينش... جالب و خوندنی<<<<

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    1,007
    مورد تشکر
    3,000 پست
    حضور
    17 ساعت 3 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0

    نگرشی گذرا به مقام زن در جهان آفرينش... جالب و خوندنی<<<<




    مقدمه‌
    بنوروجهه‌ِ استناركل‌ُّ شَي‌ءْوعندنورِ وجهه‌ِ سواه‌ُ في‌ءْ
    ثم‌ّ علي‌ النّبي‌ِ هادِي‌ الاُمَة‌و آلِه‌ الغُر صلوة‌ٌ جُمّة‌
    آزِمَّة‌ُ الامورِ طُرّاً بيده‌و الكُل‌ُّ مُستمدة‌ٌ مَدِه‌
    فَهااَناالخانَص‌ُ في‌ المقصودبعون‌ِ ربَي‌ واجِب‌ الوجود
    از آنجا كه‌ حيات‌ و نور همه‌ هستي‌ از اوست‌ و زمام‌ همه‌ امور بدست‌ او و انجام‌هر فعلي‌ بمدد و ياري‌ او، ما نيز كار خويش‌ بدو سپرده‌ و از او مدد مي‌طلبيم‌ كه‌ او مارا بس‌ است‌ و آنچه‌ را كه‌ مقصود ماست‌ و در تلاش‌ بيانش‌ هستيم‌ و در اين‌ بين‌ دفّين‌گرد آمده‌ جُز بياري‌ واهب‌ العقل‌ ميسور نبود و هم‌ از او مي‌خواهيم‌ كه‌ در هفوات‌ وخطوات‌ِ گفتارمان‌ دستگيرمان‌ باشد.
    زمان‌ بس‌ درازي‌ بود كه‌ زنان‌ِ جهان‌ و از آن‌ ميان‌ زنان‌ مسلم‌، افق‌ روشني‌ را درمنظر خويش‌ نمي‌يافتند و شكوفه‌هاي‌ اميدي‌ كه‌ جايگاه‌ حقيقي‌ زن‌ در اين‌ پهنه‌هستي‌ تثبيت‌ و حقانيت‌ بخشد، جوانه‌ نمي‌زد تا كه‌ نور اسلام‌ دگربار در قالب‌ بيان‌ وكلام‌ و وجود امام‌ عزيزمان‌ رضوان‌ الله‌ تعالي‌' عليه‌ دميدن‌ گرفت‌ و نور و گرمايي‌ درروح‌ و جان‌ جبهه‌ استضعاف‌ از هر قطبي‌ و از هر قشري‌ تابيدن‌ يافت‌ و در پي‌ چنين‌نور و اميد و نسيمي‌، قشر عظيمي‌ از جامعه‌ دريافتند كه‌ بنام‌ آزادي‌ و حقوق‌ بشر وگاه‌ اسلام‌، چه‌ ستمها كه‌ بر آنها نرفته‌ است‌، اما خواست‌ خدا چنين‌ بود كه‌ با غبان‌ نهال‌تازه‌ نشانده‌، بپاي‌ اين‌ نهال‌، جان‌ ببازد و آبياري‌ آن‌ را تا كه‌ به‌ سر و ستبري‌ بدل‌ گردد،به‌ رهروانش‌ بسپارد، از اين‌ رو خود را كه‌ در يازدهمين‌ طليعه‌ فجر، بي‌ باغبان‌ مي‌يابيم‌نهالش‌ را عزيز و يادش‌ را گرامي‌ داشته‌ و كتابي‌ بياد عزيزش‌ و براي‌ روشنگري‌ بيشتردر حقانيت‌ موجودي‌ بنام‌ زن‌ كه‌ ايشان‌، ارج‌ و بهايش‌ مي‌دادند، اگر چه‌ با بضاعتي‌اندك‌ اما با شوق‌ و اعتقادي‌ وافر به‌ راهمان‌، تقديم‌ عاشقان‌ و رهروانش‌ داريم‌.
    به‌ شيوه‌ منطقي‌ حق‌ آنستكه‌ جهت‌ آشنايي‌ خواندگان‌، اگر چه‌ مختصر مطالبي‌ ازموضوع‌ و محتواي‌ كتاب‌ و هدف‌ از تنظيم‌ آن‌ و نيز كليات‌ و ابواب‌ آن‌ (و وجه‌تسميه‌اش‌...) بعرض‌ خوانندگان‌ گرامي‌ برسد.
    از آنجا كه‌ زن‌ را وجود لاينفك‌ از (الف‌): خلقت‌ (ب‌): خانواده‌ (ج‌): جامعه‌مي‌دانستيم‌ و (د): در نهايت‌ بر اين‌ باور بوديم‌ كه‌ با معرفت‌ اسلامي‌ مي‌توان‌ مدينه‌اي‌فاضله‌ داشت‌ كه‌ زنان‌ آن‌ مدينه‌ در نقشهاي‌ فوق‌، بحدّ كمال‌ روحي‌ و معنوي‌ دست‌يافته‌اند كه‌ با خوبستان‌هاي‌ ترسيمي‌ و گاه‌ خيالي‌ «توماس‌ كامپانلاها و افلاطون‌هامتفاوت‌ است‌ و به‌ گفته‌ ابن‌ عربي‌ و با توجه‌ به‌ حديث‌ «كنت‌ كنزاً مخفياً...» زن‌ (مرأة‌)آئينه‌ (مرآت‌) تمام‌ نماي‌ كمالات‌ِ الهي‌ و مجلاي‌ تام‌ صفات‌ِ جمال‌ است‌ و لذا درحديث‌ «حبب‌ اِلي‌ّ مِن‌ دياكم‌ ثلاث‌: النساءِ و الطيّب‌ و جُعلت‌ قرة‌ُ عيني‌ في‌ الصلوة‌ِ» زن‌مقدم‌ بر دو ديگر مي‌شود و اگر مرد خود را در مرآت‌ وجودِ زن‌ْ مشاهده‌ كند شهودي‌تام‌ و كامل‌ است‌ زيرا كه‌ حق‌ سبحان‌ را در دو مظهر فعلي‌ و انفعالي‌ مشاهده‌ كرده‌است‌.


    برای دریافت ادامه مطلب به ادرس زیر مراجعه شود...


    http://www.wsiri.org/pages/maghaleh/ketab/start.htm

    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۲
    اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
    غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو

    دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
    با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....



  2. #2
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    1,007
    مورد تشکر
    3,000 پست
    حضور
    17 ساعت 3 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0



    كمال‌ جوئي‌ زن‌
    در ميان‌ تمامي‌ مخلوقات‌، انسان‌ داراي‌ مقام‌ ويژه‌اي‌ است‌ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ پس‌ ازخلق‌ او خداوند به‌ خود نزديك‌ گفته‌ و چنين‌ خلقتي‌ را ستوده‌ است‌ «فتيارك‌ الله‌أحسن‌ الخالقين‌» بايد ديد اين‌ موجودي‌ كه‌ اين‌ چنين‌ ستوده‌ شده‌ چه‌ ارزشهائي‌ راداراست‌ تا بتوان‌ به‌ شخصيت‌ او پي‌ برد زيرا كه‌ ميزان‌ ارزش‌ گذاري‌ نشانه‌ ساختارروحي‌ و فكري‌ موجود و در نهايت‌ جايگاه‌ او در نظام‌ هستي‌ است‌. البته‌ هدف‌ ما دراين‌ مبحث‌ در حقيقت‌ «شناخت‌ ارزش‌ وجودي‌ زن‌ و جايگاه‌ او در جامعه‌ است‌» اماالزاماً بايد به‌ بررسي‌ ويژگيهاي‌ انسان‌ كه‌ در برگيرنده‌، زن‌ و مرد هر دو است‌ پرداخته‌شود و بدين‌ طريق‌ زن‌ بتواند به‌ شناخت‌ خويشتن‌ خويش‌ برسد و همانگونه‌ كه‌ درصحنه‌ خلقت‌ تنها آفريده‌ شده‌ و نه‌ وابسته‌، خود تعيين‌ كننده‌ سرنوشت‌ خويش‌ باشدو باند كه‌ او يك‌ نيمه‌ آفرينش‌ است‌، يكي‌ از دو ركن‌ انسان‌، ركن‌ مهم‌ و لازم‌، لطف‌ نه‌خشن‌، آرام‌ نه‌ تند، صبور نه‌ عجول‌، وقور نه‌ سبك‌ سر، پس‌ بايد جايگاه‌ واقعي‌ او رادر نظام‌ آفرينش‌ شناخت‌، و ما اگر ندانيم‌ كه‌ اسلام‌ چه‌ تصويري‌ از او ترسيم‌ كرده‌است‌ و مبدأ و معادش‌ كجاست‌ مطلق‌ نمي‌توانيم‌ به‌ شخصيت‌ حقيقي‌ و حقوقي‌ او پي‌ببريم‌.
    بلاشك‌ بحث‌ اصلي‌ ما در خصوصيات‌ فيزيكي‌ خلقت‌ زن‌ نيست‌ زيرا انسان‌ تاموقعي‌ كه‌ مي‌تواند با فكر كار كند قادر است‌ ابزار خلق‌ نمايد و لذا قدرت‌ دارد كه‌ باايجاد ابزارهاي‌ فني‌ نقصهاي‌ فيزيكي‌ خود را جبران‌ كند. بلكه‌ بحث‌ بر سر اين‌ است‌كه‌ چرا در بعضي‌ از جهات‌ زن‌ در جامعه‌ ما آنگونه‌ نيست‌ كه‌ اسلام‌ مي‌خواهد و آنراترسيم‌ نموده‌ است‌ و آيا آن‌ شخصيتي‌ كه‌ امروزه‌ از زن‌ به‌ جامعه‌ معرفي‌ مي‌شودهمان‌ هويتي‌ است‌ كه‌ در واقعيت‌ وجودي‌ او نهفته‌ است‌؟ مسلماً جواب‌ منفي‌ است‌زيرا اگر چه‌ پي‌ ريزي‌ مزاياي‌ روحي‌ و رشد شخصيت‌ هر فردي‌ با ميزان‌ علاقه‌ اونسبت‌ به‌ ارزش‌ اشياء رابطه‌اي‌ مستقيم‌ دارد و طبعاً شخصيت‌ خويش‌ را با چيزهايي‌كه‌ مورد توجه‌ و علاقه‌ مخصوص‌ او است‌ منطبق‌ و هماهنگ‌ مي‌سازد و اعمال‌ ورفتار خود را متناسب‌ با بزرگترين‌ ارزش‌ زندگي‌ كه‌ تشخيص‌ داده‌ تنظيم‌ مي‌كند وتفاوت‌ ارزشها، معرف‌ طرز فكر و اختلاف‌ روحيه‌ انسانهاست‌ و از همين‌ رهگذرمي‌توان‌ به‌ ارزش‌ حقيقي‌ هر فردي‌ پي‌ برد و با همين‌ معيار شخصيت‌ وي‌ را سنجيداما ناموس‌ اين‌ عالم‌ چنين‌ است‌ كه‌ هر چيزي‌ وجودش‌ از نقص‌ شروع‌ مي‌شود ومسيرش‌ مسير كمال‌ است‌ براي‌ اين‌ كه‌ به‌ كمال‌ لايق‌ خود و كمالي‌ كه‌ امكان‌ رسيدن‌آنرا دارد برسد، بايد اين‌ فطرت‌ خدائي‌ را كه‌ همان‌ كمال‌ جوئي‌ و كمال‌طلبي‌ است‌ارضاء و اقناع‌ كند نه‌ اينكه‌ با توسل‌ به‌ عوامل‌ انحرافي‌ مثل‌ ارزشهاي‌ مادي‌، روح‌ رادچار آشفتگي‌ و سرگرداني‌ نمايد. زن‌ نيز از اين‌ قاعده‌ مستثني‌ نيست‌ و طالب‌شخصيتي‌ متكامل‌ است‌. البته‌ تكامل‌ مادي‌ انسان‌ از حدود اختيار وي‌ خارج‌ است‌ درصورتي‌ كه‌ كمال‌ رواني‌ اختياري‌ اوست‌ بنابراين‌ شايسته‌ نيست‌ كه‌ بشر از سنت‌ كمال‌در جهان‌ انحراف‌ حاصل‌ كند و در نظام‌ پيشرفت‌ جهان‌ ناقص‌ بماند، بديهي‌ است‌ كه‌كمال‌ دروني‌ امري‌ غيرمادي‌ است‌ و انسان‌ بوسيله‌ آزمايش‌ بررسي‌ به‌ اكتشافات‌مادي‌ موفق‌ مي‌گردد اما هرگز نمي‌تواند با روشي‌ مادي‌ خود را در شاهراه‌ تكامل‌ قرارداده‌ و روان‌ خويش‌ را به‌ اوج‌ مطلوب‌ برساند. براي‌ آنكه‌ درختي‌ به‌ حد كمال‌ خودبرسد بايد با عوارضي‌ همچون‌ سنگ‌ها و آفات‌ نباتي‌ كه‌ مسير تكاملش‌ را سدمي‌كنند مبارزه‌ كرد، و آنگاه‌ از عواملي‌ كه‌ سبب‌ رشد و نمو آن‌ مي‌گردد مانند آب‌ وآفتاب‌ و هوا بهره‌برداري‌ نمود، انسان‌ نيز در خط‌ سير ابعاد وجودش‌ (جسم‌ و روح‌ وانديشه‌) بايد خود را به‌ عوامل‌ نيرومندي‌ كه‌ او را بسوي‌ ابديت‌ و نامتناهي‌ سوق‌مي‌دهند مجهز سازد و آن‌ عوامل‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌ هدف‌ استخدام‌ كند و همچنين‌ باعواملي‌ كه‌ مسيرش‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌ مقصد مي‌گيرند به‌ مبارزه‌ برخيزد.



    برای دریافت ادامه ی این متن به ادرس زیر مراجعه فرماید....


    http://www.wsiri.org/pages/maghaleh/ketab/part1_1.htm

    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۲
    اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
    غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو

    دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
    با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....



  3. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    1,007
    مورد تشکر
    3,000 پست
    حضور
    17 ساعت 3 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0



    علم‌ زن‌
    بحث‌ در خصوص‌ علم‌ زنان‌ و علم‌طلبي‌ آنان‌ را با روايتي‌ معروف‌ از رسول‌خدا(ص‌) آغاز مي‌كنيم‌ كه‌ اولاً آن‌ را فريضه‌ واجبه‌ دانسته‌ و ثانياً هيچ‌ زن‌ و مردي‌ رااز اين‌ قاعده‌ و قانون‌ مستثني‌ نفرموده‌ آنجا كه‌ مي‌فرمايد: - طلب‌ العلم‌ فريضة‌ علي‌ كل‌ِّ مسلم‌ًو مسلمة‌.
    اين‌ فريضه‌ فرض‌ بر زنان‌ مسلمان‌ زمينه‌ رشد و تعالي‌ آنان‌ را در ابعاد مختلف‌فراهم‌ آورده‌ است‌ و آنان‌ را از مذلت‌ ابزار زندگي‌ بودن‌ (كه‌ خريد و فروش‌ مي‌شدند)و ظرف‌ توليد صرف‌ قرار گرفتن‌، محروميت‌ از مواهب‌ زندگي‌ براي‌ يك‌ انسان‌ نجات‌بخشيد و به‌ جائي‌ رساند كه‌ زنان‌ از صدر اسلام‌ به‌ بعد نه‌ تنها مذلتهاي‌ گذشته‌ را از بين‌برده‌ بلكه‌ مدارج‌ ترقي‌ و كمال‌ همچون‌ رسيدن‌ به‌ مقام‌ منيع‌ بيعت‌ با رسول‌ خدا(ص‌)،روايت‌ كننده‌ و بيان‌ كننده‌ گفتار معصوم‌ (كه‌ مظهر والاي‌ اين‌ زنان‌ محدثه‌ بودن‌ فاطمه‌زهرا(س‌) مي‌باشد و نيز چهل‌ زن‌ راويه‌ در صدر اسلام‌) و در نهايت‌ فقيه‌ و مجتهده‌شدن‌ را طي‌ مي‌نمايد و اينها فراهم‌ نمي‌گردد مگر در پرتو كسب‌ علم‌ و معرفت‌ ومنور شدن‌ به‌ انوار الهي‌'.
    خداوند تبارك‌ و تعالي‌ نيز پس‌ از خلقت‌ انسان‌ و تعليم‌ اسماء فرقي‌ در آموختن‌و فراگيري‌ علوم‌ ميان‌ زن‌ و مرد قائل‌ نشده‌ و مي‌فرمايد: وَ علَّم‌ آدم‌َ الأَسماءَ كلّها ... كه‌ دراينجا مسئله‌ زن‌ و مرد مطرح‌ نيست‌ بلكه‌ بحث‌ راجع‌ به‌ آدم‌ و حقيقت‌ اوست‌ كه‌ ديگربعد مادي‌ آن‌ مطرح‌ نبوده‌ بلكه‌ بعد معنوي‌ است‌ كه‌ تعليم‌ اسماء را درك‌ مي‌كند و نيزآنجا كه‌ مي‌فرمايد اَلَم‌ْ اَعْهِد الَيْكُم‌ْ ي'ا بِني‌ آدَم‌ أَن‌ْ لا'تَعْبُدوَا الشّيِيط'ان‌َ اِنَّه‌ُ لُكُم‌ْ عَدَو مُبين‌َ. و مگر جز اين‌است‌ كه‌ زيربناي‌ عهد و مسؤوليت‌ علم‌ و آگاهي‌ است‌ و اين‌ عهد كلي‌ است‌ و از همة‌انسانها دريافت‌ شده‌ است‌ پس‌ علم‌ نيز در ميان‌ آنها (چه‌ زن‌ و چه‌ مرد) كلي‌ است‌ البته‌در موارد اختصاصي‌ هم‌ قرآن‌ به‌ زنان‌ فرمان‌ مي‌دهد كه‌ در طلب‌ حكمت‌ و علم‌ وفضيلت‌ باشند. در سوره‌ احزاب‌ آيه‌ 34 مي‌فرمايد: - «واذكُرن‌ م'ايُتْل'ي‌ فِي‌ بُيُوتكن‌ُ مِن‌ْ آي'ات‌ِ اللّ'ه‌ِوَ الْحِكْمَة‌ِ اِن‌َّ اللّ'ه‌َ كان‌َ لَطيفَاً خبيراً». و از آن‌ همه‌ حكمت‌ و آيات‌ الهي‌ كه‌ در خانه‌هاي‌ شماتلاوت‌ مي‌شود متذكر شويد و پند بگيريد (شما زنان‌ پيامبر) همانا خداوند تيزبين‌ وآگاه‌ است‌. دانشمند شدن‌ را برعهده‌ زنان‌ مي‌گذارد. كه‌ زنان‌ بجاي‌ اينكه‌ بخواهندنيرويشان‌ را در كارهاي‌ اجتماعي‌ سخت‌ از دست‌ بدهند مي‌توانند بجاي‌ آن‌ حكمت‌بياموزند، خصوصاً اينكه‌ خداوند مي‌فرمايد: يُوتْي‌ِ الْحِكْمَة‌َ مَن‌ْ يَش'اءُ وَ مَن‌ْ يُؤت‌ِ الْحِكْمَة‌َ فَقَدْ اوُتَي‌ِخَيْراً كَثيراً. خدا فيض‌ و دانش‌ و حكمت‌ را به‌ هر كه‌ بخواهد عطا مي‌كند و هر كه‌ راكه‌ به‌ حكمت‌ و دانش‌ رساند بر او مرحمت‌ بسيار فرموده‌ و در همان‌ آيه‌ قبل‌ مي‌بينيم‌آيه‌ به‌ دو صفت‌ الهي‌' منتهي‌ مي‌شود يعني‌ لطيف‌ و خبير كه‌ اگر زنان‌ آن‌ امر را انجام‌دهند (از حكمت‌ و آيات‌ الهي‌ پند بگيرند) به‌ آن‌ دو صفت‌ الهي‌ يعني‌ خبيري‌ ولطيفي‌ خواهندرسيد. لطيف‌ يعني‌ آن‌ ريزبيني‌ و فرورفتن‌ در مسائل‌ كه‌ در همه‌ جاآگاهي‌ دارد، آگاهي‌ توأم‌ با لطف‌ (ان‌ الله‌ لطيفاً خبيراً). و، زن‌ اگر در مسير الهي‌ قراربگيرد به‌ اين‌ دو صفت‌ مي‌رسد. از طرفي‌ مي‌دانيم‌ كه‌ ريشه‌ حكمت‌ كه‌ قرآن‌ توصيه‌مي‌فرمايد زنان‌ حكمت‌ بياموزند مسلماً تعقل‌ است‌، چون‌ سفيه‌ كه‌ نمي‌تواند حكمت‌بياموزد و اين‌ خود نشاندهندة‌ اين‌ است‌ كه‌ زن‌ ظرفيت‌ و استعداد آموختن‌ حكمت‌ وعلم‌ را از خدا گرفته‌ است‌ از طرفي‌ مي‌دانيم‌ كه‌ اگر كسي‌ حكمت‌ داشته‌ باشد حكم‌هم‌ مي‌تواند بدهد. و ما، در طول‌ تاريخ‌ اسلام‌ زناني‌ را سراغ‌ داريم‌ كه‌ حكم‌ مي‌داده‌اندو در روايات‌ هم‌ هست‌ كه‌ در زمان‌ ظهور امام‌ زمان‌(عج‌) زنان‌ از منازل‌ خود حكم‌صادر مي‌كنند. و اينجا است‌ كه‌ مي‌بينيم‌ زن‌ مي‌تواند در تمامي‌ صحنه‌هاي‌اجتماعي‌، معنوي‌ و كمال‌ جوئي‌ حضور خود را اثبات‌ نمايد زيرا در دنباله‌ همين‌ آيه‌است‌ كه‌ مي‌فرمايد: «اِن‌َّ المُسلِمين‌َ وَالْمُسْلِمات‌َ و الْمؤمنين‌َ وَالْمؤمِنات‌َ وَالْقانِتين‌ وَ الْقائِت'ات‌َ وَالْصادقين‌َوَالصّادِق'ا ت‌َ والْمؤمنين‌َ وَالْمؤمِنات‌َ وَالْقانِتين‌َ وَالْقائِن'ات‌َ وَالْص'ادقين‌َ وَالصّ'ادِق'ات‌َ و الصّ'ابِرين‌َ و الصّ'ابِر'ات‌َ والخ'اشِعين‌َوَالْخ'اشِع'ا ت‌َ والمتصدِقين‌َ و المتصدِّق'ات‌ و الصّائِمين‌َ و الصّائِم'ات‌َ والْح'افِظين‌َ فُرُوجَهُم‌ْ وَاالح'افظ'ات‌ وَالذّاكِرين‌َ اللّ'ه‌كَثيراً و الذّاكِر'ات‌َ أَعدَّاللّ'ه‌ لَهُم‌ْ مَغِفَرة‌ً واَجْراً عَظيماً.»



    ادامه مطلب در ادرس زیر...

    http://www.wsiri.org/pages/maghaleh/ketab/part1_2.htm

    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۳
    اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
    غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو

    دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
    با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....



  4. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    1,007
    مورد تشکر
    3,000 پست
    حضور
    17 ساعت 3 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0



    زن‌ و عبادت‌
    «مَن‌ْ عَمِل‌َ ص'الِحاً مِن‌ْ ذَكَرٍ أوْ انّث'ي‌ وَ ه‌ُوَ مُؤمن‌ٌ فَلَنَحْيَينَه‌ُ حَيؤ'ة‌َ طَيِّبَة‌ً».
    بحثي‌ را كه‌ اكنون‌ بايد متذكر شويم‌ در خصوص‌ عبادت‌ بانوان‌ است‌. اما براي‌روشن‌ شدن‌ مسئله‌ ناچار بايد نخست‌ اصل‌ عبادت‌ را مورد بررسي‌ قرار داده‌ و پس‌ ازآن‌ به‌ تبيين‌ اين‌ جهت‌ خاص‌ بپردازيم‌.
    در جهان‌ بيني‌ اسلامي‌ انسان‌ بيهوده‌ آفريده‌ نشده‌ و خالق‌ متعال‌ براي‌ خلقت‌ اوهدف‌ مشخص‌ و معيني‌ قرار داده‌ است‌. او خلق‌ نگرديده‌ كه‌ تنها بداند يا بتواند يازندگي‌ مادي‌ خويش‌ را گذرانده‌ و به‌ نيمه‌ حيواني‌ خويش‌ توجه‌ نمايد، يا سكون‌اختيار كند و از هر گونه‌ كوشش‌ و تلاشي‌ بازايستد، يا حركتي‌ بدون‌ جهت‌ و هدف‌برگزيند، بلكه‌ آفريده‌ شده‌ است‌ كه‌ هدفي‌ داشته‌ باشد و بر مبناي‌ آن‌ ايده‌ و آرمان‌،خط‌ مشي‌ زندگي‌ خودش‌ را انتخاب‌ كند.
    انتخاب‌ صحيح‌ انسان‌ و پيروي‌ از آئين‌ نامه‌اي‌ كه‌ در اين‌ جهت‌ خالق‌ وي‌ برايش‌در نظر گرفته‌ در فرهنگ‌ اسلام‌ عبادت‌ ناميده‌ مي‌شود. و قرآن‌ كريم‌ هدف‌ از خلقت‌ راعبادت‌ ذكر فرموده‌ و در آيه‌اي‌ از قرآن‌ به‌ اين‌ اصل‌ اينچنين‌ اشاره‌ مي‌فرمايد: «وَم'اخَلَقْت‌ُ الجِن‌َّ و الاِنس‌َ اِلآليعبدون‌». با مطالعه‌اي‌ گذرا در احكام‌ اسلام‌ مي‌نگريم‌ كه‌ در اين‌جهت‌ نيز مانند بسياري‌ از جهات‌ ديگر اسلام‌ هيچ‌ فرقي‌ ميان‌ زن‌ و مرد قائل‌ نگرديده‌و زن‌ را در تمام‌ احكام‌ عبادي‌ با مرد شريك‌ مي‌داند تنها با توجه‌ به‌ ساختمان‌وجودي‌ او در مواقع‌ خاصي‌ بعضي‌ از عبادات‌ از او ساقط‌ مي‌گردد.
    خالق‌ زن‌ تمامي‌ برنامه‌هائي‌ را كه‌ براي‌ او ترتيب‌ مي‌دهد. در رابطه‌ با زن‌ بودن‌ اوو با توجه‌ به‌ خصوصيات‌ جسمي‌، روحي‌ و عاطفي‌ اوست‌ ولي‌ در تمامي‌ اين‌ برنامه‌هاعبادت‌ امري‌ طبيعي‌ است‌ كه‌ پرشها و جهشهاي‌ گوناگوني‌ را در جهت‌ كمال‌ براي‌وي‌ بوجود مي‌آورد. اگر يكايك‌ صفحات‌ زندگي‌ زن‌ را بررسي‌ كنيم‌ مراحلي‌ چند رابايد متذكر گرديم‌:
    دوراني‌ كه‌ به‌ مرحله‌ بلوغ‌ رسيده‌ و با توجه‌ به‌ موقعيت‌ زن‌ بودنش‌ بايد در هر ماه‌چند روزي‌ را از بعضي‌ عبادات‌ (نماز، روزه‌، ...) صرف‌ نظر نمايد. لذا تسليم‌ در برابراين‌ منع‌ شدن‌ مي‌گردد و با فداي‌ مهم‌ در قبال‌ اهم‌ وظيفه‌ خويش‌ را انجام‌ داده‌ اطاعت‌و پذيرفتن‌ اين‌ منع‌ موقت‌ براي‌ او ترقي‌ و كمال‌ است‌ هر چند از ثواب‌ آن‌ عبادت‌محروم‌ گردد. و در حقيقت‌ محدوديت‌ عالم‌ طبيعت‌ اجازه‌ نمي‌دهد هر دو مصلحت‌را در يك‌ زمان‌ دريابد و در انتخاب‌ بايد رعايت‌ اهم‌ و مهم‌ را نموده‌ و به‌ خاطر رسالت‌مهم‌ زن‌ بودن‌ از وظيفه‌ خود بطور موقت‌ چشم‌ پوشيده‌ و تحمل‌ خسارت‌ آن‌ را هم‌بنمايد تا در وظيفه‌اي‌ كه‌ خداوند برايش‌ مقرر فرموده‌ است‌ خلل‌ و آسيبي‌ وارد نيايد.بنابراين‌ اگر زن‌ در ايام‌ عادت‌ ماهانه‌ از بهره‌هاي‌ معنوي‌ نماز و روزه‌ محروم‌ مي‌ماندبه‌ معني‌ اين‌ نيست‌ كه‌ در عبادات‌ عقب‌ افتاده‌ است‌.
    زيرا چه‌ بسا در همان‌ حال‌ از راه‌ ديگري‌ جبران‌ نمايد يا پس‌ از طهارت‌ از طريق‌عبادت‌ بيشتر جبران‌ كند.
    البته‌ يهوديان‌ و زردشتيان‌ در ادوار گذشته‌ با زن‌ حائض‌ همانند يك‌ شيئي‌ پليدبرخورد نموده‌ و او را در اين‌ حالت‌ موجودي‌ پست‌ و غيرقابل‌ احترام‌ مي‌پنداشتند.در اين‌ مورد ويل‌ دورانت‌ مي‌گويد: پس‌ از داريوش‌ ... گوشه‌گيري‌ زنان‌ حائض‌ كه‌برايشان‌ واجب‌ بود رفته‌ رفته‌ امتداد پيدا كرده‌ و سراسر زندگي‌ اجتماعي‌ ايشان‌ رافراگرفت‌ يهوديها در خصوص‌ زن‌ محيض‌ بسيار سختگيري‌ مي‌كردند و از آنان‌ درخوردن‌ و آشاميدن‌ و خوابيدن‌ كناره‌گيري‌ مي‌نمودند. در تورات‌ احكام‌ سختي‌ راجع‌به‌ زنان‌ حائض‌ موجود است‌.
    اما در اسلام‌ ضمن‌ پرهيز از عدم‌ معاشرت‌ با آنان‌، به‌ مردان‌ دستور داده‌ شده‌ كه‌در اين‌ مرحله‌ فقط‌ از نزديكي‌ با آنان‌ خودداري‌ نمايند



    ادامه مطلب در ادرس زیر...


    http://www.wsiri.org/pages/maghaleh/ketab/part1_3.htm

    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۳
    اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
    غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو

    دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
    با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....



  5. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    710
    مورد تشکر
    1,632 پست
    حضور
    10 ساعت 35 دقیقه
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    25



    خیلی ممنون جناب ازاد.من که نتونستم همشو بخونم چون که ...فکر کنم یه بار بهتون گفتم چرا...شما هم قول دادید که عمل کنید اما نکردید !ولی در هر صورت به خاطر طرفداریتون از خانمها تشکر میکنم
    ویرایش توسط مینیاتور : ۱۳۸۸/۰۲/۰۷ در ساعت ۱۸:۳۷


    سکوت کن!


    اهسته برو
    اهسته بیا


    وجدان ها همه خواب اند...

  6. تشکر


  7. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    1,007
    مورد تشکر
    3,000 پست
    حضور
    17 ساعت 3 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام او



    نقش‌ همسري‌ در خانواده‌
    به‌ منظور آگاهي‌ از نقش‌ همسري‌ زن‌ در خانواده‌، ضرورت‌ دارد مقدمه‌ مسأله‌ازدواج‌ مورد مداقه‌ بيشتري‌ قرار گرفته‌ تا از ما حصل‌ آن‌ نقش‌ اساسي‌ زن‌ در خانواده‌و جايگاه‌ وي‌ در آن‌ مشخص‌ گردد.
    ازدواج‌:
    اگر ازدواج‌ را به‌ پيوند دو جسم‌ تعبير كنيم‌ اين‌ پيوند - كه‌ بين‌ انسانها و حيوانات‌اشتراك‌ ظاهري‌ دارد - در جوامع‌ انساني‌ پيماني‌ است‌ مقدس‌ كه‌ زمينه‌ رشد و تكامل‌و سعادت‌ زوجين‌ را هموار مي‌نمايد. و بايد دانست‌ كه‌ هدف‌ از ازدواج‌ تنها كامجوئي‌شخصي‌ و خوشگذراني‌ جسمي‌ نيست‌ بلكه‌ زمينه‌ ساز انسانيت‌ بوده‌ و باعث‌ ايجادروزنه‌هاي‌ اميد بسوي‌ مقاصد عالي‌ است‌. ازدواج‌ امري‌ بالاتر از شهوت‌ جنسي‌ است‌و في‌ الواقع‌ در فرهنگ‌ اسلام‌ ازدواج‌ يگانگي‌ دو زوج‌ است‌. ازدواج‌ ساحل‌ سرسبز وخرمي‌ است‌ كه‌ دو كشتي‌ پرتلاطم‌ و غوطه‌ور در امواج‌ خروشان‌ جامعه‌ را به‌ سوي‌خويش‌ دعوت‌ مي‌كند و به‌ آن‌ التيام‌ و تسكين‌ داده‌ و طغياتهايش‌ را آرامش‌ مي‌بخشدو سبب‌ تعادل‌ و تكامل‌ دو فرد مي‌گردد.
    در سايه‌ ازدواج‌ زندگي‌ براي‌ زوجين‌ معني‌ و مفهوم‌ واقعي‌ خود را پيدا مي‌كند وسعادت‌ و امنيت‌ جامعه‌ را نويد مي‌دهد.
    ازدواج‌ پاسخي‌ به‌ نداي‌ فطرت‌ است‌ كه‌ تمايلات‌ و مشتهيات‌ طبيعي‌ و غرايزجنسي‌ را از حالت‌ سركشي‌ بيرون‌ آورده‌ و مهار مي‌كند. و شخصي‌ كه‌ به‌ اين‌ ندا پاسخ‌مي‌دهد بايد در كمال‌ آگاهي‌ از هدف‌ ازدواج‌ و فرهنگ‌ آن‌ و وظيفه‌ خود در اين‌ امرگاه‌ باشد تا از منافع‌ اين‌ امر مهم‌ بهره‌مند گردد.
    قرآن‌ مجيد كه‌ آئين‌ نامه‌ زندگي‌ هر مسلمان‌ را تنظيم‌ نموده‌ و به‌ دست‌ اومي‌سپارد در مسئله‌ ازدواج‌ در سوره‌ روم‌ آيه‌ 2 چنين‌ مي‌فرمايد: «وَمِن‌ْ آياتِه‌ِ اَن‌ْ خَلَق‌َ لَكُم‌ْمِن‌ْ اَنْفُسِكُم‌ْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيه'ا وَ جَعَل‌َ بَيْنَكُم‌ْ مَوَدَّة‌ً وَ رَحْمَدً اِن‌ّ في‌ ذ'لِك‌َ لاِيات‌ٍ لِقَوم‌ٍ يَتَفَكَّرُون‌َ». «يكي‌ازنشانه‌هاي‌ خدا اينست‌ كه‌ براي‌ شما از جنس‌ خودتان‌ همسر آفريد تا هيجانهاي‌خويش‌ را آرام‌ بخشيد و در نهادتان‌ بذر رأفت‌ و محبت‌ افشانيد تا مايه‌ بقاء زندگيتان‌باشد نشانه‌هاي‌ الهي‌ در اين‌ امر بر انديشمندان‌ آشكار است‌». به‌ جاست‌ در اين‌قسمت‌ كلمه‌ لِتَسْكُنُوا را ازماده‌ سَكَن‌َ عميقاً مورد بررسي‌ قرار داده‌ تا به‌ ارزش‌ علمي‌ ورواني‌ اين‌ مسئله‌ پي‌ ببريم‌.


    ادامه مطلب در ادرس زیر...

    http://www.wsiri.org/pages/maghaleh/ketab/part2_1.htm

    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۴
    اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
    غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو

    دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
    با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....



  8. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    1,007
    مورد تشکر
    3,000 پست
    حضور
    17 ساعت 3 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام او...

    نقش‌ مادري‌ در خانواده‌
    زن‌ مربي‌ جامعه‌ است‌. از دامن‌ زن‌ انسانها پيدا مي‌شوند، مرحله‌ اول‌ مرد و زن‌ِصحيح‌ از دامن‌ زن‌ است‌. مربي‌ انسانها زن‌ است‌. سعادت‌ و شقاوت‌ كشورها بسته‌ به‌وجود زن‌ است‌. زن‌ با تربيت‌ خودش‌ انسان‌ درست‌ مي‌كند و با تربيت‌ صحيح‌ خودش‌كشورهاي‌ را آباد مي‌كند. مبدأ همه‌ سعادتها از دامن‌ زدن‌ بلند مي‌شود. زن‌ مبدأ همه‌سعادتها بايد باشد.
    (امام‌ خميني‌ رحمة‌ اللّ'ه‌ عليه‌) قسمتي‌ از پيام‌ روز زن‌ 26/2/58
    مهمترين‌ مقام‌ زن‌ «مادري‌» است‌
    «مادري‌» كلمه‌ محبوب‌ همه‌ آرمانها، همه‌ ديدگاهها و همه‌ انسانها در همه‌زمانهاست‌. و «مادر» آن‌ كوهي‌ است‌ كه‌ در پهن‌ داشت‌ دامنش‌ لاله‌ مي‌روياند.
    «مادر» آن‌ نوري‌ است‌ كه‌ درخشانترين‌ شعله‌هاي‌ فروزان‌ عشق‌ از وجودش‌مي‌تابد. «اين‌ گهواره‌ جنبان‌ تاريخ‌» انساني‌ است‌ صبور، معصوم‌، سليم‌، مشفق‌، فداكاركه‌ بي‌ طمع‌ هيچ‌ پاداشي‌ و سزاي‌ مادري‌ جمله‌ مصائب‌ را پذيرا گشته‌ و اي‌ بسا كه‌حتي‌ بخاطر سلامت‌ و سعادت‌ فرزند خويش‌ از حيات‌ خود نيز دست‌ مي‌شويد.
    اين‌ شيواترين‌ ترنم‌ شيدايي‌، اين‌ محبوب‌ و محب‌ و منق‌ و خليق‌ چگونه‌ رنگ‌سوختن‌ و گداختن‌ را بر خود نگاشته‌ و هموار كرده‌ تا گرمي‌ بخش‌ نهاد فرزند خويش‌گردد.
    مگر احساس‌ گنجد در كلامي‌مگر الهام‌ جوشد در سرودي‌
    مگر دريا نشيند در سبوئي‌مگر احساس‌ گيرد تار و پودي‌
    اين‌ راقم‌ سطور و صفحات‌ تاريخ‌، اين‌ جلوه‌ رحمت‌ الهي‌ و مورد توجه‌ و محبت‌خالق‌ هستي‌ به‌ گونه‌اي‌ آفريده‌ شده‌ است‌ كه‌ نبي‌ خاتم‌،رسول‌ اكرم‌ صلوات‌ الله‌ عليه‌و آله‌ درباره‌اش‌ فرمود: اَلْجَنَّة‌ُ تَحْت‌َ اَقْدام‌ِ الامَّهات‌». براستي‌ چه‌ زماني‌ بهشت‌ زير گامهاي‌مادران‌ مي‌رود و او و شخصيتش‌ از بهشت‌ نيز والاتر مي‌گردد؟


    ادامه مطلب به ادرس زیر...


    http://www.wsiri.org/pages/maghaleh/ketab/part2_2.htm

    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۴
    اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
    غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو

    دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
    با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....



  9. #8
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    1,007
    مورد تشکر
    3,000 پست
    حضور
    17 ساعت 3 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام خدا



    زن‌ در جامعه‌
    در اين‌ مبحث‌ لازم‌ مي‌دانيم‌ به‌ چگونگي‌ حضور زن‌ در اجتماع‌ و نقش‌ وي‌ درپيشبرد اهداف‌ جوامع‌ بشري‌ بنگريم‌ ولي‌ قبل‌ از ورود به‌ بحث‌ لازم‌ است‌ نكاتي‌ چندرا در اين‌ زمينه‌ مشخص‌ و روشن‌ كنيم‌:
    اولاً لازمه‌ حضور انسان‌ در اجتماع‌، آگاهي‌ و شناخت‌ از خود و جامعه‌ مي‌باشدزيرا تجارب‌ حاصله‌ از يك‌ سلسله‌ تماسهاي‌ اجتماعي‌ بدان‌ اندازه‌ نيست‌ كه‌ بتوانداصول‌ و حركات‌ اجتماعي‌ را به‌ انسان‌ بفهماند پس‌ بعلت‌ محروم‌ بودن‌ از انديشه‌ وآگاهي‌، در فرد حالت‌ جزم‌ گرائي‌ بوجود مي‌آيد و نهايتاً صاحب‌ قضاوتهاي‌ محدودو جزئي‌ و بي‌ ريشه‌اي‌ مي‌شود اما اگر فرد، هم‌ اهل‌ مطالعه‌ باشد، و هم‌ حاضر دراجتماع‌، با حضور خودش‌ جهت‌ و هدف‌ را براي‌ خويش‌ مشخص‌ كرده‌ و ديگران‌ راآگاهانه‌ به‌ حركت‌ واميدارد. ثانياً، ضرورت‌ پيگيري‌ حركتهاي‌ اجتماع‌، كه‌ اين‌ضرورت‌ براي‌ زنان‌ كه‌ نقش‌ حساستري‌ در جامعه‌ دارند بيشتر احساس‌ مي‌شود.ثالثاً، بمنظور كسب‌ موفقيت‌ در اجتماع‌، انسان‌ بايد با قلبي‌ صاف‌ دلي‌ سوخت‌ و به‌اصطلاح‌ درد آشنا، وارد اين‌ ميدان‌ شود. چرا كه‌ دل‌ سوخته‌، بر مغز حكومت‌ مي‌كندو فكر را براي‌ انديشيدن‌ عميق‌ بكار مي‌گيرد. دردهاي‌ قبل‌ عامل‌ و ريشه‌هاي‌حركتهاي‌ بعدي‌ شده‌ و باعث‌ تحول‌ و زنده‌ بودن‌ يك‌ جامعه‌ مي‌گردد چرا كه‌ دردانسان‌ را بيدار و زنده‌ و هوشيار نگه‌ مي‌دارد. و از آنجا كه‌ زنان‌ داراي‌ روحي‌ لطيف‌ وحساس‌ هستند و در واقع‌ درد را بيشتر احساس‌ مي‌كنند، حضورشان‌ در جامعه‌امري‌ ضروري‌ و لازم‌ است‌. البته‌ زنان‌ در جاعمه‌ ما سه‌ مرحله‌ را طي‌ نموده‌اند: 1 -زماني‌ زن‌ را ضعيفه‌اي‌ بيش‌ نمي‌پنداشته‌اند. چرا كه‌ بهيچ‌ وجه‌ كار جدي‌ و مهمي‌ دراو ديده‌ نمي‌شد. در جامعه‌ نيز حضور نداشت‌ و در اصل‌ تمام‌ توان‌ و قدرت‌ را از اوسلب‌ كرده‌ بودند و چنان‌ به‌ او كم‌ توجهي‌ مي‌شد كه‌ حتي‌ حق‌ دخالت‌ در امور زندگي‌خود را نداشت‌ تا چه‌ رسد به‌ اجتماع‌. زيرا مردان‌ را عقيده‌ بر اين‌ بود كه‌ اگر صداي‌ زن‌را مرد نامحرم‌ بشنود بر شوي‌ خود حرام‌ خواهدشد!


    منبع و ادامه مطلب به ادرس زیر...

    http://www.wsiri.org/pages/maghaleh/ketab/part3_1.htm


    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۵ دلیل: تنظیم
    اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
    غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو

    دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
    با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود