-
۱۳۸۸/۰۲/۰۵, ۱۸:۰۸ #1
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
**اثار و پیامدهای تکبر **
بیماریهاى اخلاقى مانند بیماریهاى درونى و جسمانى همیشه همراه با آثارى در برون است. همان گونه که یک بیمارى کبدى علایم مختلفى بر پوست بدن، چهره، رنگ چشم، زبان و مانند آن دارد، کسى که به یک بیمارى سخت اخلاقى گرفتار است آثار و نشانه هایش در اعمال و سخنان او ظاهر مى شود.
بیایید با کمک هم بیماری تکبر را بررسی کنیم
که ان شا الله هیچ وقت به این بیماری دچار نشویم
ویرایش توسط ╫❀نیایش❀╫ : ۱۳۸۸/۰۲/۰۵ در ساعت ۱۸:۰۹
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۶, ۱۲:۲۳ #2
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
شخص متکبّر در برابر اشخاص مختلف چهره در هم مى کشد و نگاه هاى تحقیر آمیزى مى کند، حتّى حاضر نیست با تمام صورت با افراد روبرو شود. گاه آثار این خوى نکوهیده در سخنانش آشکار مى گردد، تعبیرهایى که از خود مى کند مبالغه آمیز است و پیوسته ضمیرهاى جمع در باره خود به کار مى برد، حتّى تُن صداى او نشان مى دهد که آدم مغرور و متکبّرى است. در میان حرف این و آن مى دود و به کسى اجازه سخن گفتن نمى دهد، به سخنان مردم گوش نمى دهد ولى انتظار دارد همه به سخنانش گوش فرا دهند، سخنان کوتاه دیگران را طولانى مى شمرد و سخنان طولانى و بى محتواى خودش را کوتاه و لازم و واجب مى داند!
گاه آثار آن در حرکات و اعمال، ظاهر مى شود، دوست دارد دیگران در برابر او بایستند و او نشسته باشد، هنگامى که وارد مجلس مى شود همه براى او قیام کنند، ولى او براى کسى قیام نکند!
در حدیثى از امام علی علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ اَرَادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلَى رَجُل مِنْ اَهْلِ النَّارِ فَلْیَنْظُرْ اِلَى رَجُل قَاعِد وَ بَیْنَ یَدَیْهِ قَوْمٌ قِیَامٌ!؛
کسى که مى خواهد به یکى از دوزخیان نگاه کند، نگاه به کسى کند که نشسته است و مردم در برابر او ایستاده اند»!
ویرایش توسط ╫❀نیایش❀╫ : ۱۳۸۸/۰۲/۰۶ در ساعت ۱۲:۲۹
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۶, ۱۲:۳۰ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,246
- مورد تشکر
- 2,313 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در حديثى از رسول خدا(ص) مىخوانيم: «اياكم و الكبر فان ابليس حمله الكبر على ان لايسجد لآدم; از تكبر بپرهيزيد كه ابليس به خاطر تكبر از سجده كردن بر آدم خوددارى كرد و براى هميشه مطرود درگاه الهى شد
ویرایش توسط فالق الاصباح : ۱۳۸۸/۰۲/۰۶ در ساعت ۱۲:۳۰
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۶, ۱۷:۱۸ #4
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
در حدیثى آمده است:
«کَانَ رَسُولُ اللهِ فِى بَعْضِ الاَْوْقَاتِ یَمْشِى مَعَ الاَْصْحَابِ فَیَأْمُرُهُمْ بِالتَّقَدُّمِ وَ یَمْشِى فِى غِمَارِهِمْ!؛
پیامبر اکرم گاه با یارانش حرکت مى کرد به آنها دستور مى داد بر او تقدّم جویند و او در لا به لاى آنها راه مى رفت»!
( مسند الفردوس دیلمى، مطابق نقل المحجّة البیضاء، جلد 6، صفحه 247).
فرد متکبر دوست دارد که دیگران به دیدن او آیند بى آنکه او به دیدن دیگران برود، از همنشینى با فقیران و مستمندان و کسانى که ظاهر نامرتّبى دارند پرهیز مى کند و اگر گرفتار چنین افرادى شود سعى دارد در نخستین فرصت از کنار آنان برخیزد یا آنها را از خود دور سازد!
دوست دارد هرگز چیزى براى اهل خانه با دست خود خریدارى نکند و در خانه کمترین کارى انجام ندهد، زن و فرزند و خدمتکار دست به سینه در برابر او براى انجام حوائج حاضر باشند و او به آنها فرمان دهد!.
گاه آثار تکبّر در طرز پوشیدن لباس، مخصوصاً لباسهاى گرانقیمتى که جلب توجّه مى کند، یا مرکب سوارى، خانه و وسایل زندگى، مرکز کسب و کار و تجارت و یا حتّى طرز لباس و زندگى فرزندان و بستگان و منتسبین به او آشکار مى گردد و در همه این موارد هدفش این است که قار و نوار ثروت خود را به رخ دیگران بکشد و به گمان خود برترى خویش را نسبت به سایرین ثابت نماید.
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۶, ۱۷:۴۲ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,246
- مورد تشکر
- 2,313 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در حديث ديگرى از امام باقر(ع) مىخوانيم: «ما دخل قلب امرء شئ من الكبر الا نقص من عقله مثل ما دخله من ذلك! قل ذلك او كثر; در قلب هيچ انسانى چيزى از كبر وارد نمىشود مگر اينكه به همان اندازه از عقلش كاسته خواهد شد، كم باشد يا زياد»
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۷, ۰۰:۱۵ #6
انواع تکبّر: تکبّر در مقابل خدا، در مقابل پيامبر، در برابر امام، در برابر مرجع تقليد، در برابر مردم. همه اينها خطراتي دارد.
تکبّر در برابر خدا: کسي که نماز نميخواند چه ميخواهد بگويد؟ خدا که به نماز او نياز ندارد. همه مردم نماز بخوانند يا نخوانند براي او فرقي نميکند.
مثل اينکه: همه مردم را به خورشيد خانه بسازند يا پشت به آن، در خورشيد اثري نميکند. کسي که در مقابلخدا سجده نميکند همان شخص در مقابل يک حلقة طلا گردن خم ميکند. به هزار کس و ناکس « بله قربان » ميگويد! فقط به خدا نميگويد! اين کار از انساني سر ميزند که عاجز است.
ویرایش توسط محب نور : ۱۳۸۸/۰۲/۰۷ در ساعت ۰۰:۱۵
[SIGPIC][/SIGPIC]
دلم تا دست بر دامان در زد/دو دستي سنگ شيون را به سر زداميدم مشت نوميدي به در کوفت/نگاهم قفل در، ميخ قدر کوفتچه درد است اين که در فصل اقاقي؟/به روي عاشقان در بسته ساقيبر اين در، واي من قفلي لجوج است/بجوش اي اشک هنگام خروج استدر ميخانه را گيرم که بستند/کليدش را چرا يا رب شکستند؟!دلم تا چند يا رب خسته باشد؟/در لطف تو تا کي بسته باشد؟==========================حبيبم قاصدي از پي فرستاد/پيامي بابلوري مي فرستادکه مي دانم تو را شرم حضور است/مشو نوميد، اين جا قصر نور استالا! اي عاشق اندوه گينم/نمي خواهم تو را غمگين ببينماگر آه تو از جنس نياز استدر باغ شهادت باز، باز است
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۷, ۰۷:۳۴ #7
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
مفاسد و پیامدهاى تکبّر و استکبار
این خوى زشت آثار بسیار مخرّبى در روح و جان و اعتقادات و افکار افراد و نیز در سطح جوامع انسانى دارد، به گونه اى که مى توان گفت هیچ بخش از زندگى فردى و اجتماعى از مصایب آن در امان نیست که به چند قسمت از آن در ذیل اشاره مى شود:
1ـ آلودگى به شرک و کفر
نخستین مفسده آن که از همه خطرناک تر است آلودگى به شرک و کفر است! آیا کفر ابلیس و انحراف او از مسیر توحید و حتّى اعتراض او بر حکمت پروردگار سرچشمه اى جز کبر داشت؟ آیا فراعنه و نمرودها و همچنین بسیارى از اقوام سرکش که از پذیرش دعوت انبیاى الهى سر باز زدند دلیلى جز تکبّر داشت؟ تکبّر به انسان اجازه نمى دهد که در برابر حق تسلیم گردد، چرا که کبر و غرور حجاب سنگینى در برابر چشم انسان مى افکند و او را از دیدن چهره زیباى حقّ محروم مى کند، بلکه گاهى فرشته حق را به صورت هیولاى وحشتناک مى بیند! و این بالاترین ضرر و زیان تکبّر است.
شاید به همین دلیل است که در حدیثى مى خوانیم که راوى از امام صادق علیه السلام درباره کمترین درجه «الحاد» سؤال کرد، امام علیه السلام فرمود: «اِنَّ الْکِبْرَ اَدْنَاهُ!؛ کمترین درجه کفر و الحاد، تکبّر است»! ( اصول کافى، جلد 2، صفحه 309، باب الکبر، حدیث 1).
از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که سرچشمه اصلى کفر همان کبر است چنانکه در باره شیطان مى خوانیم: «ابى و استکبر و کان من الکافرین؛ او سر باز زد و تکبر ورزید و از کافران شد» ( بقره آیه 34 ).
و به همین دلیل جایگاه متکبران جز آتش سوزان جهنم نمى تواند باشد، حتى در حدیثى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده: «ان فى جهنم لواد للمتکبرین یقال له سقر ، شکى الى الله عز و جل شدة حره ، و سئله ان یتنفس فاذن له فتنفس فاحرق جهنم !» ''در جهنم سرزمینى است مخصوص متکبران که به آن سقر گفته مى شود یک وقت از شدت حرارتش به خداوند شکایت کرد و تقاضا کرد تنفسى کند به او اجازه داده شد، نفسى کشید که جهنم را سوزانید!».
بنابراین سرچشمه اصلى کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است. کبر است که پرده هاى ضخیم بر چشم انسان مى افکند و او را از دیدن چهره تابناک محروم مى سازد، و به همین دلیل در روایتى از امام صادق و امام باقر علیه السلام مى خوانیم: «لا یدخل الجنة من فى قلبه مثقال ذرة من کبر؛ کسى که به مقدار ذره اى از کبر در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمى شود»!
ویرایش توسط ╫❀نیایش❀╫ : ۱۳۸۸/۰۲/۰۷ در ساعت ۰۷:۳۵
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۷, ۲۱:۱۷ #8
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
2ـ محروم شدن از علم و دانشمحروم شدن از علم و دانش، یکى دیگر از پیامدهاى شوم کبر است، زیرا انسان وقتى به حقیقت علم و دانش مى رسد که آن را در هر جا و نزد هر کس ببیند همچون گوهر گمشده اى برباید، حال آنکه اشخاص متکبّر به آسانى حاضر نمى شوند بهترین علوم و دانشها و برترین و والاترین حکمت ها را از افراد هم ردیف و یا زیر دست خود بپذیرند. آنها علوم و دانشهایى را قبول دارند که از فکر خودشان بجوشد در حالى که صفت کبر و غرور اجازه نمى دهد مطلب مهمّى از کبر آنان بجوشد،
به همین دلیل در حدیث معروف «هشام بن حکم» از امام کاظم علیه السلام مى خوانیم: «اِنَّ الزَّرْعَ یَنْبُتُ فِى السَّهْلِ وَ لاَیَنْبُتُ فِى الصَّفَا فَکَذَلِکَ الْحِکْمَةُ تَعْمُرُ فِى قَلْبِ الْمُتوَاضِعِ وَ لاَتَعْمُرُ فِى قَلْبِ الْمُتَکَبِّرِ الْجَبَّارِ، لاَِنَّ اللهَ جَعَلَ التَّوَاضُعَ آلَة الْعَقْلِ وَ جَعَلَ التَّکَبُّرَ مِنْ آلَةِ الْجَهْلِ؛
زراعت در زمینهاى نرم و هموار مى روید و روى سنگهاى سخت هرگز رویش ندارد، همین گونه دانش و حکمت در قلب انسان متواضع رویش دارد، و قلب متکبّر جبّار هرگز آباد نمى گردد؛ زیرا خداوند تواضع را وسیله عقل و تکبّر را از ابزار جهل قرار داده است»!
( بحارالانوار، جلد 1، صفحه 153).
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۸, ۰۸:۲۹ #9
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
3ـ تکبّر سرچشمه اصلى بسیارى از گناهان است
گاه در حالات افراد حسود، حریص، بدزبان و آلوده به انواع گناهان دقّت مى کنیم مى بینیم سرچشمه همه این رذایل را در وجود آنها تکبّر تشکیل مى دهد. آنها هیچگاه مایل نیستند کسى را برتر از خود ببینند به همین دلیل هر گاه نعمت و موهبت و موفّقیّتى نصیب دیگران شود، به آنها حسد می ورزند. آنها براى تحکیم پایه هاى برترى جویى خود، حریص در جمع آورى مالند.
آنها براى اظهار برترى بر دیگران به خود اجازه مى دهند که سایرین را تحقیر کنند و با هتک و توهین و سبّ و دشنام، زبان خود را آلوده سازند و به این وسیله آتش درونى خود را فرو نشانده و خویش را اشباع کنند.
در حدیثى از امام علی علیه السلام مى خوانیم که فرمود: «اَلْحِرْصُ وَ الْکِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاع اِلَى تَقَحُّم فِى الذُّنُوبِ؛
حرص و تکبّر و حسد سبب مى شود که انسان در انواع گناهان فرو رود»( نهج البلاغه، حکمت 371).
در حدیث دیگرى از آن حضرت علیه السلام مى خوانیم: «التَّکَبُّرُ یُظْهِرُ الرَّذِیلَةَ؛
تکبّر رذایل اخلاقى را ظاهر مى سازد»
( غررالحکم، حدیث 523).
بنابر این خود برتربینى بلاى عظیمى است که خمیر مایه بسیارى از معاصى محسوب مى شود، غفلت از خدا، کفران نعمتها، غرق شدن در عیاشى و هوسبازى، تحقیر دیگران، و استهزاى مؤمنان، همه از آثار شوم این صفت رذیله است، افراد کم ظرفیت همین که به نوائى مى رسند، چنان گرفتار کبر و غرور مى شوند که مطلقا ارزشى براى دیگران قائل نیستند، و همان سبب جدائى آنها از جامعه و جدائى جامعه از آنها مى شود.
در عالمى از پندار فرو مى روند، خود را تافته اى جدا بافته مى پندارند و حتى از مقربان خدا مى شمارند، و همین سبب مى شود که عرض و آبرو و حتى جان دیگران در نظر آنها، بى ارزش و بى مقدار باشد، به همز و لمز مشغول مى شوند، و با عیبجوئى و مذمت دیگران، به گمان خود بر عظمت خویش مى افزایند!
جالب اینکه در بعضى از روایات اینگونه افراد به عقرب تشبیه شده اند، که کارشان نیش زدن است، و اگر نیش عقرب نه از ره کین است، نیش آنها از راه کینه توزیهاست.
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۰۹, ۰۷:۵۷ #10
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
4ـ تکبّر مایه تنفّر و پراکندگى مردم است
از بلاهاى مهمّى که بر سر متکبّران وارد مى شود انزواى اجتماعى و پراکندگى مردم از اطراف آنهاست، چرا که شرف هیچ انسانى اجازه نمى دهد تسلیم برترى جوییهاى افراد متکبّر و مغرور شود، به همین دلیل به زودى حتّى نزدیک ترین دوستان و بستگان از آنها فاصله مى گیرند و اگر به حکم الزامهاى اجتماعى مجبور باشند با آنان زندگى کنند،
در دل از آنان متنفّرند!
در حدیثى از امام امیرالمؤمنین علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ تَکَبَّرَ عَلَى النَّاسِ ذَلَّ؛ کسى که فخرفروشى کند، ذلیل مى شود»
( بحارالانوار، جلد 74، صفحه 235 ).
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم که رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «اَمْقَتُ النَّاسِ اَلْمُتَکَبِّرُ؛ منفورترین مردم، متکبّر است» (همان، جلد 70، صفحه 231 ).
در حدیث دیگرى از على علیه السلام آمده است:
«ثَمَرَةُ الْکِبْرُ اَلْمَسَبَّةُ؛ میوه درخت تکبّر بدگویى از مردم است»
( غررالحکم، حدیث 4614).
این تعبیر که در حدیثى از امیرمؤمنان علیه السلام رسیده است نیز بسیار عبرت انگیز است:
«لَیْسَ لِلْمُتَکَبِّرِ صَدِیقٌ؛ براى متکبّر دوستى باقى نمى ماند»!
( همان مدرک، حدیث 7162).
در حدیث دیگرى فرمود:
«مَا اجْتَلَبَ الْمَقْتَ بِمِثْلِ الْکِبْرِ؛
چیزى مانند تکبّر خشم مردم را برنمى انگیزد»!
(همان مدرک، حدیث 7167).
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری