جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: حبط وتکفیر عمل چیست وآیا با عدل خدا سازگار است؟

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    حبط وتکفیر عمل چیست وآیا با عدل خدا سازگار است؟




    1- معنی حبط و تکفیر:
    کلمه حبط به معنای باطل شدن عمل، و از تاثیر افتادن آن است، و درقرآن هم جز به عمل نسبت داده نشده، از آن جمله فرموده: لئن اشرکت لیحبطن عملک، ولتکونن من الخاسرین(1) اگر شرک بورزی بطور مسلم عملت حبط می‏شود و از زیانکاران خواهیبود.
    و نیز فرموده: "ان الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله، و شاقواالرسول، من بعد ما تبین لهم الهدی لن یضروا الله شیئا، و سیحبط اعمالهم، یا ایهاالذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول، و لا تبطلوا اعمالکم(2) به درستی کسانی که کافر شدند و از راه خدا جلوگیری نموده، بارسول به دشمنی برخاستند، بعد از آنکه راه هدایت بر ایشان روشن شد، بدانند که به خداهیچ ضرری نمی‏رسانند، و به زودی اعمالشان حبط می‏شود، ای کسانی که ایمان آورده‏ایدشما خدا و رسول را اطاعت کنید، و زنهار که اعمال خود را باطل مکنید.
    و ذیل همین آیه سوره محمد که میان کفار و مؤمنین مقابله انداخته،به آنان فرموده اعمالتان حبط شده، و به اینان می‏فرماید زنهار مواظب باشید عملتانباطل نگردد، دلالت دارد بر اینکه حبط به معنای بطلان عمل است.
    همچنانکه از آیه: وحبط ما صنعوا فیها، و باطل ما کانوا یعملون(3) آنچه در دنیا کردند بی‏نتیجه شد، و آنچه کردند باطل گشت نیز این معنا استفادهمی‏شود.
    و قریب به آن آیه: و قدمنا الی ما عملوا من عمل، فجعلناه هباء منثورا(4) و ما به آنچه کردند پرداختیم، و تمامی اعمالشان را به باد فنادادیم است.
    پس کلمه (حبط) به معنای باطل شدن عمل و از تاثیرافتادن آن است،
    پی‏نوشت‏ها:
    1- سوره زمر آیه 65
    2- سوره محمد آیه33
    3. سوره هود آیه 16
    4-سوره فرقان آیه 23

    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۷
    نوشته
    17
    مورد تشکر
    31 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام خداوند بخشنده مهربان
    با سلام

    حبط شدن اعمال امري است بسيار خطير كه متاسفانه دامان پيروان اكثرا مذاهب منشعب شده از اديان الهي را گرفته است چرا كه هر كدام از آنان عقيده و آراء خود را برحق و راه ديگران را راه انحراف و دور از حق مي دانند. جه بسي فردي با داشتن اعمالي نيك با تفكري تزئين شده به ترفندهاي شيطاني خود را در روز قيامت در خسر و زيان ببينند.
    بطور كلي كلمه حبط به معنای باطل کردن، هدر دادن و فاسد نمودن است.
    «حبط عمل» یعنی باطل شدن عمل و از خاصیت و تاثیر افتادنش. اعمال نیکوی انسان ممکن است به دلیل عواملی همچون شرک یا گناهان دیگر، تباه و ضایع شوند و ثواب و پاداششان از بین برود.
    كه این خطر در كلام هدايت و نور حضرت احديت هم بارها به به تمام مردم يادآوري شده ،كه اگر بخواهيم براي آن مثال بزنيم باز هم در گير شبهات و هوي وهوسهاي شيطاني مي گرديم بعنوان مثال نمازي كه جنبه ارتباط با حضرت احديت دارد از ديد ما شيعيان نماز اهل تسنن حبط و نابود شده است و از نظر آن نيز ايضا" و حتي اين امر ساير شامل اديان نيز مي گردد چرا كه عقيده ما مسلمانان با استعانت به قران كريم در رابطه با ديگر اديان و اضح است و ديد و نگاه ديگر اديان به ما هم كاملا مشخص.
    علي ايحال اين حقير به اين نكته رسيده ام كه اگر قرار باشد عمل و اعمالي مورد بازبيني و كنكاش قرار بگيرد فقط و فقط اعمال خود فرد مي باشد حتي نمي شود اعمال ديگران را حبط ونابود بپنداريم حتي كساني كه از نظر ما خسر الدنيا و الاخره هستند اين امر فقط و فقط به حضرت احديت باز مي گردد و اوست حق كه را در روز قيامت جاري مي سازد و لاغير.
    با تشكر

  4. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    2- چه عملی حبط میگردد؟ عبادت یا هر عملی؟




    چگونه اعمال کفار و مخصوصامرتدین در دنیا و آخرت حبط می‏شود؟ و ایشان زیانکار می‏گردند؟
    اما زیانکاریشان دردنیا که بسیار روشن است.و خدای تعالی در این مقایسه می‏فرماید: "او من کان میتا فاحییناه،و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس، کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها؟ (1) آیا کسی که مرده بود ما زنده‏اش کردیم، و نوری برایش قراردادیم که با آن در میان مردم زندگی می‏کند، مثلش مثل کسی است که در ظلمت‏هائی قرارگرفته باشد که بیرون شدن برایش نیست؟
    مؤمن را در زندگی دنیا نیز دارای نور و حیات خوانده و کافر رامرده و بی‏نور،
    و نظیر آن آیه: فمن اتبع هدای فلا یضل و لا یشقی، و من اعرض عنذکری فان له معیشة ضنکا، و نحشره یوم القیمة اعمی(2)
    زندگی کافر و معیشتش در دنیا نیز تنگ و خسته کننده است و درقیامت او را کور محشور می‏کنیم. چون از یاد خدا دور شده...
    و فرموده:ذلک بان الله مولی الذین آمنوا، و ان الکافرین لا مولی لهم(3)
    و همه اینها بدان جهت است که خدا سرپرست کسانی است که ایمانآورده‏اند، و اینکه کافران سرپرستی ندارند."
    الف : پس از آنچه گذشت معلوم شد مراد از اعمالی که حبط می‏شود، مطلقکارهائی است که انسان به منظور تامین سعادت زندگی خود انجام می‏دهد، نه خصوص اعمالعبادتی، و کارهائی که نیت قربت لازم دارد، و مرتد، آنها را در حال ایمان، و قبل ازبرگشتن به سوی کفر انجام داده،
    ب: دلیل دیگری که می‏رساند: مراداز عمل، مطلق عمل است، نه تنها عبادت، این است که: دیدید حبط را به کفار و منافقینهم نسبت داده، با اینکه کفار عبادتی ندارند، و در این باره فرموده: یا ایها الذینآمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم، و الذین کفروا فتعسا لهم و اضلاعمالهم، ذلک بانهم کرهوا ما انزل الله، فاحبط اعمالهم (4)
    ای کسانی که ایمان آورده‏اید اگر خدا را یاری کنید، یاریتانمی‏کند، و قدمهایتان را ثابت و استوار می‏سازد، و کسانی که کافر شدند واعمالشان...را گم کردچون آنان از آنچه خدا نازل کرده بود کراهت داشتند، و خدا هماعمالشان را حبط کرد.
    و نیز می‏فرماید: ان الذین یکفرون بایات الله، و یقتلون النبیینبغیر حق، و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس، فبشرهم بعذاب الیم، اولئک الذینحبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخرة و ما لهم من ناصرین(5)
    آنهائی که به آیات خدا کفر می‏ورزند، و پیامبران را می‏کشند،آنان را هم که مردم را به رعایت عدالت می‏خوانند به قتل می‏رسانند، تو ایشان را بهعذابی دردناک مژده ده، که اینان همانهایند که اعمالشان در دنیا و آخرت حبط می‏شود وبه هیچ وجه یاوری ندارند
    و آیاتیدیگر.
    پس حاصل آیه مورد بحث مانند سایر آیات حبط این است که کفر وارتداد باعث آن می‏شود که عمل از این اثر و خاصیت که در سعادت زندگی دخالتی داشتهباشد می‏افتد، همچنانکه ایمان باعث می‏شود، به اعمال آدمی حیاتی و جانی می‏دهد، کهبه خاطر داشتن آن اثر خود را در سعادت آدمی می‏دهد، حال اگر کسی باشد که بعد از کفرایمان بیاورد، باعث شده که به اعمالش که تاکنون حبط بود حیاتی ببخشد، و در نتیجهاعمالش در سعادت او اثر بگذارند، و اگر کسی فرض شود که بعد از ایمان مرتد شده باشد،تمامی اعمالش می‏میرد، و حبط می‏شود، و دیگر در سعادت دنیا و آخرت وی اثرنمی‏گذارد، و لیکن هنوز امید آن هست که تا نمرده به اسلام برگردد، و اما اگر با حالارتداد مرد، حبط او حتمی شده، و شقاوتش قطعی می‏گردد.
    پی نوشت
    1- سوره انعام آیه 122
    -2 سوره طه آیه 127
    -3 سوره محمد آیه 11
    4-سوره محمد آیه9
    5- سوره آل عمران آیه 22

    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد


  5. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    3- چگونگی حبط و تکفیر :




    آیا اعمالدر یکدیگر اثر متقابل دارند و یکدیگر را باطل می‏کنند، و یا نه بلکه حسنات حکم خود،و اثر خود را دارند، و سیئات هم حکم خود و اثر خود را دارند، دراینجا چند نظر وجود دارد :
    الف: بعضی از علما قائل به تباطل و تحابط اعمال شده‏اند، و گفته‏اند: اعمال یکدیگر را باطل می‏سازند، و آنگاه این علما در بین خود اختلاف کرده، بعضیگفته‏اند: هر گناهی حسنه قبل از خود را باطل می‏کند، و هر حسنه‏ای سیئه قبل از خودرا از بین می‏برد.
    البته این از نظر قرآنمسلم است که حسنات چه بسا می‏شود که اثر سیئات را از بین می‏برد، چون قرآن در اینباره تصریح دارد. ان الحسنات یذهبن السیئات(1) خوبیها بدیها را از بین می برد. همچنانکه فرمود: الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات(2) مگر کسی که توبه کند، و ایمان آورده عمل صالح انجام دهد،اینان همانهایند که خدا گناهانشان را مبدل به حسنات می‏کند.
    ب- بعضی دیگر گفته‏اند: میان حسنات و سیئات موازنه می‏شود، به اینمعنا که از حسنات و سیئات هر کدام بیشتر باشد، به مقدار آنکه کمتر است از آنکهبیشتر است کم می‏شود، تا بقیه بیشتر بدون منافی باقی بماند، و لازمه این دو قول ایناست که برای هر انسانی از اعمال گذشته‏اش بجز یک قسم نمانده باشد، یا حسنه بهتنهائی، و یا سیئه به تنهائی و یا اینکه هر دو با هم مساوی بوده، و تساقط کرده‏اند،و هیچ چیز برایش نمانده باشد.و این نظر درست نیست، زیرا
    اولا از ظاهر آیه: و آخرون اعترفوابذنوبهم، خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا، عسی الله ان یتوب علیهم، ان الله غفور رحیم(2) و یک دسته دیگرند که به گناهان خود اعتراف کرده، اعمالی صالحو اعمالی طالح را بهم در آمیخته‏اند و امید است خدا از ایشان در گذرد، که خداآمرزگار مهربان است.. بر می‏آید کهاعمال چه حسنات و چه سیئات، باقی می‏ماند، و تنهاتوبه خدا سیئات را از بین می‏برد، و تحابط به هر معنائی که تصورش کنند با این آیهنمی‏سازد.
    و ثانیا خدای تعالی در مساله تاثیر اعمال همان روشی را دارد کهعقلا در اجتماع انسانی خود دارند و آن روش مجازات است، که کارهای نیک را جدا پاداشمی‏دهند، و کارهای زشت را جداگانه کیفر، مگر در بعضی از گناهان که باعث قطع رابطهمولویت و عبودیت از اصل می‏شود، که در این موارد تعبیر به حبط عمل می‏کنند .
    ج- بعضی دیگر گفته‏اند: نوع اعمال محفوظند، و هر یک از اعمال اثر خودرا دارد چه حسنه و چه سیئه.
    بله چه بسا می‏شود که حسنه سیئه را از بین می‏برد همچنانکه فرمود:یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا، و یکفر عنکم سیاتکم(3) ای کسانی که ایمان آورده‏اید، اگر از خدا بترسید خدای تعالیبرایتان نیروی جداسازی حق از باطل قرار می‏دهد، و گناهانتان را تکفیر می‏کند.
    و نیز فرموده: ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم(5)اگر از گناهان کبیره‏های که از آنها نهی می‏شوید دوری کنیدبدیهایتان را از شما محو می‏کنیم.
    پی نوشت:
    1- سوره هود آیه 114
    2- سوره فرقان آیه 70
    3- سوره توبه آیه 103
    4- سوره بقرهآیه 203
    5- سوره نسا آیه 31
    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد

  6. تشکرها 2


  7. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۷
    نوشته
    10,035
    مورد تشکر
    25,834 پست
    حضور
    17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
    دریافت
    6
    آپلود
    0
    گالری
    2



    [QUOTE=hoseintabar;131555]
    ج- بعضی دیگر گفته‏اند: نوع اعمال محفوظند، و هر یک از اعمال اثر خودرا دارد چه حسنه و چه سیئه.

    اين قاعده اقتضاي‌ عدم‌ حبط‌ و تكفير را دارد:
    براي‌ توضيح‌ اين‌ واقعيّت‌ ميگوئيم‌: اوّلاًت‌ اصل‌ اوّلي‌، اقتضاي‌ عدم‌ حبط‌ و تكفير را دارد. چون‌ انسان‌ اعمالي‌ انجام‌ داده‌ است‌ و هر يك‌ از آنها ثبوت‌ و تحقّقي‌ داشته‌ است‌، و در عالم‌ تكوين‌ أثري‌ بوده‌ و بر روي‌ نفس‌ انساني‌ تأثيري‌ داشته‌ است‌، و قاعدۀ‌ اوّلي‌ اقتضاي‌ بقاء و ثبوت‌ آن‌ را دارد؛ و بدون‌ دليل‌ و علّتي‌ نمي‌تواند عملي‌ عمل‌ ديگر را حبط‌ كند و يا آن‌ را در زير محاسن‌ خود مختفي‌ نمايد.
    و ثانياً آيات‌ قرآن‌ كريم‌ و روايات‌ وارده‌ از معصومين‌ سلام‌ الله‌ عليهم‌ أجمعين‌ نيز همين‌ واقعيّت‌ را ميرساند. آیه‌:
    فَمَن‌ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ و * وَ مَن‌ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ. [ آیه‌ 7 و 8، سورۀ‌ الزّلزلة‌]
    «پس‌ هر كس‌ به‌ اندازۀ‌ سنگيني‌ يك‌ ذرّه‌ كار خيري‌ بجا آورد آن‌ را مي‌بيند؛ و هر كس‌ بقدر سنگيني‌ يك‌ ذرّه‌ عمل‌ بد بجا آورد آنرا مي‌بيند.»
    و آیه‌:
    و إِن‌ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَ كَفَی‌' بِنَا حَـٰسِبِينَ. [ قسمتي‌ از آیه‌ 47، از سورۀ‌ الانبيآء]
    «و اگر آن‌ چيز به‌ اندازۀ‌ وزن‌ يك‌ دانه‌ خردل‌ باشد، ما آنرا مي‌آوريم‌؛ و حساب‌ كنندۀ با لياقتي‌ هستيم‌.»
    و آیه‌:
    يَوْمَ تَجِدْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَ مَا عَمِلَتْ مِن‌ سُؤءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُو أَمَدَا بَعِيدًا. [ قسمتي‌ از آیه‌ 30، از سورۀ‌ ءال‌ عمران‌]
    «روزي‌ ميرسد كه‌ هر صاحب‌ نفس‌ انساني‌، آنچه‌ را كه‌ از اعمال‌ خير بجا آورده‌ است‌، حاضر مي‌بيند و آنچه‌ را كه‌ از اعمال‌ زشت‌ انجام‌ داده‌ است‌؛ دوست‌ دارد كه‌ بين‌ آنها و بين‌ او فاصله‌ دوري‌ بوده‌ باشد.»
    و آيات‌ ديگري‌ كه‌ وارد است‌، صراحت‌ در عدم‌ حبط‌ و تكفير دارد..
    وليكن‌ در بعضي‌ موارد، دربارۀ احباطِ عمل‌ بخصوص‌ تصريح‌
    شده‌ است‌؛ و البتّه‌ در اين‌ موارد به‌ قاعدۀ‌ تخصيص‌ بايد از آن‌ قاعدۀ‌ كلّيّه‌ رفع‌ يد كنيم‌.
    آن‌ موارد در قرآن‌ كريم‌ بيان‌ شده‌ است‌:
    اوّل‌: شرك‌ به‌ خداوند متعال‌ است‌، دوّم‌: كفر است‌. سوّم‌: ارتداد است‌. چهارم‌: تكذيب‌ آيات‌ خدا و لقاء الله‌ است‌. پنجم‌: اسائه ادب‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ و به‌ ائمّه طاهرين‌ و مقام‌ ولايت‌ است‌.
    در روايات‌ نيز في‌ الجمله‌ بعضي‌ از اعمال‌ زشت‌ را موجب‌ حبط‌ دانسته‌ است‌؛ از جمله‌ عقوقِ والدين‌ است‌، و از جمله‌ حسد است‌، و از جمله‌ عدم‌ اطاعت‌ و پيروي‌ از حاكم‌ شرع‌ اسلام‌ است‌، و از جمله‌ ستم‌ و ظلم‌ به‌ بي‌پناه‌ است‌.
    وليكن‌ مسلّماً اين‌ اعمال‌، موجب‌ حبط‌ كلّي‌ اعمال‌ و موجب‌ كفر و ارتداد نمي‌شود؛ و اگر حبطي‌ هم‌ صورت‌ گيرد في‌ الجمله‌ خواهد بود. و براي‌ تحقيق‌ در اين‌ موضوع‌ بايد درجات‌ مختلف‌ إحباط‌ را نسبت‌ به‌ درجات‌ مختلف‌ اين‌ اعمال‌ زشت‌ نيز از خاطر نبرد، و نسبيّت‌ را در تمام‌ آنها لحاظ‌ كرد.
    كتاب معاد شناسي / جلد هشتم/ قسمت دوازدهم
    ویرایش توسط مجیب : ۱۳۸۸/۰۲/۱۰ در ساعت ۱۱:۰۴


    یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ



    اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن

  8. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۷
    نوشته
    10,035
    مورد تشکر
    25,834 پست
    حضور
    17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
    دریافت
    6
    آپلود
    0
    گالری
    2



    در موارد تكفير اعمال حسنه

    و همچنين‌ دربارۀ تكفير در بسياري‌ از آيات‌ داريم‌ كه‌ توبه‌ موجب‌ غفران‌ و كفّارۀ‌ گناهان‌ است‌. چون‌ غفران‌ و تكفير بمعناي‌ تغطيه‌ است‌، يعني‌ پوشانيدن‌ چيزي‌ را با غِطاء و روپوش‌؛ و البتّه‌ توبه‌ در حكم‌ سِتار و پرده‌ايست‌ كه‌ گناهان‌ را در زير خود مخفي‌ ميكند.
    در موارد غفران و تبديل سيأت به حسنات

    مراتب مختلف تغییر و تبدیل أعمال به ارادۀ خداوند متعال
    بطور كلّي‌ دربارۀ مختفي‌ شدن‌ اعمال‌ سيّئه‌، و يا از بين‌ رفتن‌ آنها، و يا تبديل‌ به‌ اعمال‌ حسنه‌ شدن‌، و دربارۀ تكثير اعمال‌ خير؛ در قرآن‌ كريم‌ مطالبي‌ است‌.
    اوّل‌: مختفي‌ شدن‌ گناه‌ بواسطه روپوشي‌ كه‌ خداوند بر روي‌ آن‌ در عالم‌ معني‌ و حقيقت‌ مي‌كشد. و اين‌ در چند مورد منصوص‌ است‌: يكي‌ در مورد توبه‌:
    يَـٰأَيـُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا تُوبُوا إِلَی‌ اللَهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَی‌' رَبُّكُم أَن‌ يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيّـَاتِكُمْ. [318]
    «اي‌ كساني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد! توبه‌ كنيد بسوي‌ خداوند، توبه‌ خالص‌ و جدّي‌. اميد است‌ كه‌ پروردگار شمار از گناهان‌ شما در گذرد.»
    و ديگري‌ دربارۀ اجتناب‌ از معاصي‌ كبيره‌ است‌، كه‌ در اينصورت‌ خداوند از معاصي‌ صغيره‌ در ميگذرد؛ اگر چه‌ از آنها توبه‌ بعمل‌ نيامده‌ باشد. يعني‌ نفسِ اجتناب‌ از كبائر، خود بخود موجب‌ غفران‌ و كفّاره‌ از صغائر است‌:
    إِن‌ تَجْتَنِبُوا كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنکُمْ سَيّـِئـَاتِكُمْ. [319]
    «اگر شما از كارهاي‌ بزرگي‌ كه‌ از آنها نهي‌ شده‌ايد اجتناب‌ ورزيد، ما از سيّئات‌ و بديهاي‌ شما كه‌ كوچك‌ است‌ ميگذريم‌ و ناديده‌ ميگيريم‌.»
    و ديگري‌ ايمان‌ به‌ خدا و عمل‌ صالح‌ است‌، كه‌ خود بخود موجب‌ غفران‌ بدي‌هاي‌ گذشته‌ ميشود:
    مَن‌ يُؤمِن‌ بِاللَهِ وَ يَعْمَلْ صَـٰلِحًا يُكَفّـِرْ عَنْهُ سَيِّـَاتِهِ. [320]
    «و كسيكه‌ ايمان‌ به‌ خدا آورد و عمل‌ نيكو انجام‌ دهد، خداوند تمام‌ بدي‌هاي‌ او را مي‌پوشاند.»
    و ديگري‌ تقوی‌ است‌:
    وَ مَنْ يَتَّقِ اللَهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّـَاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُو أَجْرًا. [321]
    «و كسيكه‌ تقواي‌ خدا را پيشه‌ سازد، خداوند بدي‌هاي‌ او را ميپوشاند و پاداش‌ او را بزرگ‌ قرار ميدهد.»
    و بطور كلّي‌ هر كردار خوبي‌ كه‌ انسان‌ براي‌ خدا انجام‌ دهد، خداوند اگر بخواهد گناهان‌ انسان‌ را مي‌آمرزد:
    إِنَّ اللَهَ لَا يَغْفِرُ أَن‌ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغفِرُ مَا دُونَ ذَ'لِكَ لِمَن‌ يَشَآءُ.[322]
    «حقّاً خداوند شرك‌ به‌ خود را نمي‌آمرزد، و غير از شرك‌ را هر چه‌ باشد براي‌ كساني‌ كه‌ بخواهد مي‌آمرزد.»
    دوّم‌: آنكه‌ اعمال‌ صالحه‌ موجب‌ از بين‌ رفتن‌ و نابود شدن‌ اعمال‌ سيّئه‌ ميگردد؛ يعني‌ سيّئه‌ موجود را خداوند معدوم‌ ميكند.
    إِنَّ الْحَسَنَـٰتِ يُذْهِبْنَ السَّيّـِـَات‌. [323]
    و نيز در نابود گردانيدن‌ خداوند ثواب‌ و حسنه‌ موجود را، آيات‌ وارده‌ در موارد حبط‌ و ماشابَهَها اين‌ معني‌ را ميرساند.
    وَ قَدِمْنَآ إِلَی‌' مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَـٰهُ و هَبَآءً مَّنْثُورًا. [324]
    نسبت‌ به‌ كسانيكه‌ اميد لقاء ما را ندارند و استكبار ميورزند) ما چنين‌ قصد و اراده‌ داريم‌ كه‌ تمام‌ اعمالي‌ را كه‌ بجاي‌ آورده‌اند، چون‌ گرد و غبار پراكنده‌، نابود و خراب‌ سازيم‌.»
    ذَ'لِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَآ أَنْزَلَ اللَهُ فَأَحْبَطَ أعْمَـٰلَهُمْ. [325]
    «اين‌ بعلّت‌ آنستكه‌ كافران‌ ناپسند دارند آنچه‌ را كه‌ خداوند فرو فرستاده‌ است‌ از آيات‌ خود، پس‌ بنابراين‌ خداوند اعمال‌ آنها را حبط‌ و نيست‌ مي‌نمايد.»
    و از همين‌ قبيل‌ است‌ تعبير به‌ «ضَلال‌» كردن‌، چون‌ ضلال‌ به‌ معناي‌ گم‌ شدن‌ است‌.
    وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمَـٰلَهُمْ. [326]
    «و كسانيكه‌ كافر شده‌اند، پس‌ مرگ‌ و هلاكت‌ باد برايشان‌؛ و خداوند اعمال‌ آنان‌ را نابود و گم‌ ميسازد.»
    سوّم‌: آنكه‌ اعمال‌ نيكو موجب‌ تبديل‌ سيّـئات‌ گذشته‌ به‌ حسنات‌ ميشود؛ يعني‌ تمام‌ بديها و گناهان‌ تبديل‌ به‌ خوبيها و طاعت‌ها ميگردد.
    إِلَّا مَن‌ تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَـٰلِحًا فَأُولَـٰئكَ يُبَدِّلُ اللَهُ سَيّـِـَاتِهِمْ حَسَنـٰتٍ وَ كَانَ اللَهُ غَفُورًا رَّحِميًا. [327]
    «مگر كسانيكه‌ از آن‌ قبائح‌ و زشتي‌ها برگردند و ايمان‌ بياورند و اعمال‌ صالحه‌ انجام‌ دهند؛ خداوند سيّئات‌ آنان‌ را مبدّل‌ به‌ حسنات‌
    ميكند و خداوند غفور و مهربان است .»
    چهارم‌: آنكه‌ خداوند عمل‌ قليل‌ را تكثير ميكند:
    أُولَـٰئكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا. [328]
    «اجر و پاداش‌ ايشان‌ در اثر صبر و تحمّلي‌ كه‌ نموده‌اند، دو چندان‌ داده‌ ميشود.»
    مَن‌ جَآءَ بِالْحَسَنَةَ فَلَهُو عَشْرُ أَمْثَالِهَا. [329]
    «هر كس‌ كار نيكي‌ بياورد، پس‌ براي‌ او، ده‌ چندان‌ آن‌ عمل‌ خواهد بود.»
    پنجم‌: آنكه‌ خداوند عمل‌ معدوم‌ را موجود ميكند:
    وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَاتَّبَعْتَهُمْ ذُرِّيَّتُهُم‌ بِإِيمَـٰنٍ أَلْحَقَنْابِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ مَآ أَلْتَنَـٰهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مَن‌ شَيْءٍ كُلُّ أمْرِي‌ءِ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ. [330]
    «آن‌ كسانيكه‌ ايمان‌ آورده‌اند و ذرّيّه‌ و فرزندان‌ آنها در ايمان‌ از آنها پيروي‌ نموده‌اند، ما آن‌ ذرّيّه‌ و فرزندان‌ را به‌ پدرانشان‌ ميرسانيم‌ و ملحق‌ ميسازيم‌، بدون‌ آنكه‌ از اعمال‌ پدران‌ آنها چيزي‌ كم‌ و كاست‌ كنيم‌؛ و هر كس‌ مرهون‌ اعمال‌ مكتسبه‌ خود اوست‌.»
    در اينجا ملاحظه‌ ميشود كه‌ ذرّيّه‌اي‌ كه‌ فقط‌ پيروي‌ كنند از پدرانشان‌، در عمل‌ و پاداش‌ ملحق‌ به‌ آنها ميشوند؛ بدون‌ آنكه‌ خداوند عمل‌ پدران‌ را تقسيم‌ كند: نيمي‌ براي‌ آنها و نيمي‌ براي‌ ذرّيّه‌ بگذارد. بلكه‌ بدون‌ كاهش‌ از عمل‌ پدران‌، بواسطه‌ پيروي‌ فرزندان‌ از پدران‌ و لحوق‌ و لحوق‌ به‌ ايشان‌، تمام‌ اعمال‌ حسنه‌ و خيراتي‌ كه‌ براي‌ پدران‌ است‌، براي‌ ذريّه‌ هم‌ خواهد بود.
    و اينست‌ مناي‌ لُحوق‌ و إلحاق‌. و آیه‌ عجيبي‌ است‌ اين‌ آيه‌، و بسيار موجب‌ مسّرت‌ و فرح‌ براي‌ ما مؤمنيني‌ كه‌ در عمل‌ كوتاهيم‌ ولي‌ بواسطه‌ پيروي‌ از آباء گرام‌ و اجداد عظام‌، خداوند از روي‌ لطف‌ و محبّت‌، ما را ملحق‌ كند، و در خيرات‌ و مبّرات‌ و مجاهدات‌ و سائر حسنات‌، مو به‌ مو و وجب‌ به‌ وجب‌ ما را سهيم‌ و شريك‌ گرداند؛ بدون‌ آنكه‌ از عمل‌ آنها بقدر ذرّه‌اي‌ كم‌ كند. والْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي‌ هَدَنـٰنَا لِهَـٰذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِي‌ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَهُ. [331]شكر و سپاس‌، اختصاص‌ به‌ آن‌ كسي‌ دارد كه‌ ما را بدين‌ مقام‌ مشرّف‌ و هدايت‌ كرد، و اگر هدايت‌ او نبود ما چنين‌ نبوديم‌ كه‌ بتوانيم‌ به‌ چنين‌ جائي‌ و درجه‌اي‌ هدايت‌ شويم‌!

    [318] قسمتی از آيه 8 از سورۀ 66 : التحریم

    [319] ـ قسمتي‌ از آیه ‌ 31، از سورۀ‌ 4: النّسآء

    [320] ـ قسمتي‌ از آیه‌ 9، از سورۀ‌ 64: التّغابن‌

    [321] ـ قسمتي‌ از آیه‌ 5، از سورۀ‌ 65: الطّلاق‌

    [322] ـ قسمتي‌ از آیه‌ 48 و آیه‌ 116، از سورۀ‌ 4، النّسآء

    [323] ـ قسمتي‌ از آیه‌ 114، از سورۀ‌ 11: هود

    [324] ـ آیه‌ 23، از سورۀ‌ 25: الفرقان‌

    [325] ـ آیه‌ 9، از سورۀ‌ 47: محمّد

    [326] ـ آیه‌ 8، از سورۀ‌ 47: محمّد

    [327] ـ آیه‌ 70، از سورۀ‌ 25: الفرقان‌

    [328] ـ صدر آیه‌ 54، از سورۀ‌ 28: القصص

    [329] ـ صدر آیه‌ 161، از سورۀ‌ 6: الانعام‌

    [330] ـ آیه‌ 21، از سورۀ‌ 52: الطّور

    [331] ـ قسمتي‌ از آیه‌ 43، از سورۀ‌ 7: الاعراف‌
    كتاب معاد شناسي / جلد هشتم/ قسمت دوازدهم


    ویرایش توسط مجیب : ۱۳۸۸/۰۲/۱۰ در ساعت ۱۱:۱۴


    یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ



    اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن

  9. تشکر


  10. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    4- مکان و زمان حبط و تکفیر




    حال ببینیم مکان و زمان این جزا و استحقاق آن کجا و چه وقت است؟
    الف : بعضی گفته‏اند: هنگام عمل
    ب- بعضی دیگر گفته‏اند: حین مرگ
    ج- بعضی دیگر گفته‏اند: عالم آخرت است
    صاحبان این اقوال هر یک برای گفته خود استدلال به آیاتی متناسب باآن کرده‏اند، چون بعضی از آیات هستند که مناسب با یکی از این اوقات و منطبق با آنمی‏شود، البته گاهی به وجوه عقلیه‏ای که برای خود ترکیب و تلفیق کرده‏اند استدلال نموده‏اند.
    ولی آنچه جا دارد گفته شود: این است که اگر ما در باب ثواب و عقابو حبط و تکفیر و مسائلی نظیر اینها بگوئیم نفس و جان انسانی مادام که متعلق به بدناست جوهری است دارای تحول که قابلیت تحول را هم در ذات خود دارد، و هم در آثارذاتش، یعنی آن صورتهائی که از او صادر می‏شود، و نتایج و آثار سعیده و شقیه قائم بهآن صورتها است.
    بنا بر این وقتی حسنه‏ای از انسان صادر می‏شود، در ذاتش صورتمعنویه‏ای پیدا می‏شود، که مقتضی آن است که متصف به صفت ثواب شود، و چون گناهی ازاو سر می‏زند صورت معنویه دیگری در او پیدا می‏شود که صورت عقاب قائم بدان است،چیزی که هست ذات انسان از آنجائی که گفتیم متحول و از نظر حسنات و سیئاتی که از اوسر می‏زند در تغیر است، لذا ممکن است صورتی که در حال حاضر به خود گرفته مبدل به صورتی مخالف آن شود، این است وضع نفس آدمی، و همواره در معرض این دگرگونی هست تامرگش فرا رسد، یعنی نفس از بدن جدا گشته، از حرکت و تحول (حرکت از استعداد به فعلیت و تحول از صورتی به صورتی دیگر) بایستد.
    در این هنگام است که صورتی و آثاری ثابت دارد، ثابت یعنی اینکه دیگر تحول و دگرگونی نمی‏پذیرد، مگر از ناحیه خدای تعالی، یا به آمرزش و یا شفاعت.
    و همچنین اگر در مساله ثواب و عقاب مسلک مجازات را به آن جور که در گذشته بیان کردیم اختیار کنیم، در آن صورت حال انسان از جهت به دست آوردن حسنه وسیئه و اطاعت و معصیت نسبت به تکالیف الهیه و ترتب ثواب و عقاب بر آنها حال یکانسان اجتماعی از جهت تکالیف اجتماعی و ترتب مدح و ذم بر آنها خواهد بود.
    و ما می‏بینیم عقلا به مجرد اینکه فعلی از فاعلش سرزد، اگر فعل خوبی باشد شروع می‏کنند به مدح او، و اگر بد باشد می‏پردازند به مذمت و ملامتش ولیاین معنا را هم در نظر دارند که مدح و ذمشان دائمی نمی‏تواند باشد، چون ممکن است بهخاطر عوض شدن فاعل ؛ عوض شود، آنکه فعلا مستحق مدح است در آینده مستحق مذمت و آنکهفعلا مستحق مذمت است در آینده مستحق مدح شود.
    پس عقلا هم هر چند مدح و ذم فاعل را به محض صدور فعل از فاعل بکارمی‏زنند، و لیکن بقای آن دو را مشروط به این می‏دانند که فاعل عملی بر خلاف آنچه کرده بود نکند، و تنها کسی را مستحق مدح ابدی و یا مذمت همیشگی می‏دانند، که یقینکنند وضع او عوض نمی‏شود، و این یقین وقتی حاصل می‏شود که فاعل دستش از عمل کوتاه شود، یا به اینکه بمیرد و یا حداقل دیگر استعداد زنده ماندن نداشته باشد، چنین کسیرا اگر فاعل عمل نیکی بوده مستحق ستایش دائمی، و اگر مرتکب جنایتی شده سزاوار مذمت دائمی می‏دانند.
    ادامه دارد
    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد

  11. تشکر


  12. #8
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0



    از آنچه گفته شد ...
    اولا: انسان به مجرداینکه عملی را انجام داد مستحق ثواب و یا عقاب می‏شود، و لیکن این استحقاقش دائمی نیست، ممکن است دستخوش دگرگونی بشود، و وقتی از معرض دگرگونی در می‏آید که دیگرعملی از او صادر نشود، یعنی بمیرد.
    و ثانیا: در مساله حبط شدن به وسیله کفر و امثال آن، حق این است کهحبط هم نظیر استحقاق اجر است، که به مجرد ارتکاب گناه می‏آید، ولی همواره در معرضدگرگونی هست تا روزی که صاحبش بمیرد، آن وقت یک طرفی می‏شود.
    و ثالثا :حبط همانطور که در اعمال اخروی هست در اعمال دنیوی همجریان می‏یابد.
    و رابعا :فرض تحابط یعنی حبط طرفینی در اعمال، و اینکه یک عمل عمل دیگر را حبط کند، و دومی هم اولی را حبط کند، فرضیه‏ای است باطل، به خلاف تکفیر وامثال آن(1)
    پی نوشت:
    1-ر.ک. ترجمه المیزان، ج 2
    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد

  13. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۷
    نوشته
    579
    مورد تشکر
    2,171 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    61
    آپلود
    0
    گالری
    10



    نقل قول نوشته اصلی توسط rezvzni نمایش پست
    علي ايحال اين حقير به اين نكته رسيده ام كه اگر قرار باشد عمل و اعمالي مورد بازبيني و كنكاش قرار بگيرد فقط و فقط اعمال خود فرد مي باشد حتي نمي شود اعمال ديگران را حبط ونابود بپنداريم حتي كساني كه از نظر ما خسر الدنيا و الاخره هستند اين امر فقط و فقط به حضرت احديت باز مي گردد و اوست حق كه را در روز قيامت جاري مي سازد و لاغير.




    سلام بر rezvzni عزیز
    اگر میزانی که از طریق وحی به ما رسیده بررسی کنیم میتوانیم در مورد عملکرد دیگران نیز قضاوت کنیم.


    بله اینکه دیگران لیاقت تفضل خداوند را داشته باشند و مشمول بخشودگی قرار گیرند بحث دیگری است.


    به عبارت دیگر میتوانیم قضاوت کنیم فلان گروه عملش حبط شده به این دلیل قرآنی یا روائی، اما اینکه باید به جهنم رود یا خیر به ما ربطی ندارد، چراکه تهدید به عذاب از جانب کریم به معنای تحقق حتمی آن نیست.
    ویرایش توسط سيد حسين : ۱۳۸۸/۰۲/۱۶ در ساعت ۱۴:۲۱

  14. #10
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    5- چگونه حبط عمل با عدالت خداوند سازگار است؟




    ... اگر به خاطر اعمال بدي كه بعدا انجام مي شود اعمال نيك قبلي انسان باطل و پوچ گردد چگونه عدل الهي قابل توجيه است؟
    در پاسخ اين اشكال بايد گفت:
    1- هر عمل بدي كه انسان انجام مي دهد باعث حبط حسنات پيشين نمي شود بلكه تنها برخي از اعمال بد مانند كفر، شرك، تكذيب آيات الهي، ارتداد، قتل انبيا و اولياي الهي، وابستگي به دنيا و تعلق خاطر به زخارف دنيا و نفاق در ايمان باعث حبط مي گردند و اين امر با مراجعه به آيات و روايات روشن مي شود.حبط در اينگونه موارد نه با عقل انساني منافات دارد و نه با عدل الهي؛ زيرا ارزش كار نيك به اثر مثبت و ماندگاري است كه در روح و جان انسان باقي مي گذارد اما اين گونه سيئات، بكلي اثرات مثبت كارهاي نيك پيشين را از بين مي برند. بنابراين، با وجود اين گناهان بزرگ، عمل صالحي در پرونده انسان باقي نمي ماند تا از خداوند پاداش آن را مطالبه كند.
    2- با توجه به معنی عدل وضع الشی موضعه ... هر چی را در جای خود نهادن...
    3-وبا توجه به تجسم عمل ..یعنی هر عملی درحقیقت برای انسان مجسم میشود ..
    4- ونیز با توجه به اینکه از خداوند ی که خیر مطلق و محض است هیچ گونه شر و بدی و عذاب صادر نمیشود....
    5- ونیز با توجه به اینکه خداوند در عالم تکوین چنین وضع نموده که فلان گناه فلان اثر وضعی را داشته باشد... واین سنت خداست که فرمود.. لا تجد لسنتنا تحویلا ...(1)
    درنتیجه :
    هر عمل نیک یا بدی که از انسان سر میزند اثر وضعی دارد وآن موجب سعادت یا شقاوت انسان میگردد.. واین عین عدالت است.... مثل اینکه فردی سم بخورد خودش را برای همیشه میکشد. و...
    نقطه مقابل آن، برخي از كارهاي نيك به خاطر تأثيرات مثبت فوق العاده اي كه بر دل و روح انسان باقي مي گذارند اثرات سوء گناهان قبلي را شستشو و زنگارهاي دل را صيقل مي دهند (تكفير)
    البته در خصوص تکفیر نیز چنین است مضافا به اینکه در اعطاء ثواب مضاعف لطف خدا دخیل است تا همیشه بر عمل بنده چربش داشته باشد.
    بر اين اساس، حبط و تكفير با مضمون آيه: فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره و من يعمل مثقال ذره شرًا يره(2) منافاتي نخواهد داشت؛ زيرا اين آيه درباره عمل خير و يا شري است كه در جان و روح انسان پايدار و ماندگار باشد.
    پي نوشت ها:
    1-سوره اسراء آیه 77
    2ـ سوره زلزال آیه 8 ـ 7
    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود