جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: مقام زن در قران و كتاب مقدس

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    505
    مورد تشکر
    1,183 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    17
    آپلود
    0
    گالری
    0

    مقام زن در قران و كتاب مقدس




    بسم الله الرحمن الرحیم


    در تاريخ و ملل گوناگون زن را يك موجود ضعيف و ناچيز به شمار مى آوردند. به دختران ارث نمى دادند و بعضى او را از افراد بشر و انسانيت به شمار نمى آوردند، فقط زنان را براى خدمت به مردان و اطفاى شهوت جنسى براى مردها نگاه مى داشتند.
    مرد مى توانست زنهاى متعدد بگيرد و يا طلاق بدهد. اگر زن مى مرد زن بگيرد ولى اگر شوهر مى مرد، زن حق ازدواج نداشت و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود. در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردن او، ديگر حق ازدواج نداشت و بايد با جسد شوهر سوزانده مى شد... و در ايام عادت ماهيانه نجس و پليد و لازم الاجتناب بود.

    زن در ميان ملل قبل از اسلام حد وسط بين انسان و حيوان بود از او مانند انسان ضعيفى كه بايد به انسانهاى متوسط كمك بدهد استفاده مى شد. اعراب مشرك خشن، بى رحم متعصب دختران معصوم خود را زنده به گور مى كردند. تا وقتى كه خورشيد اسلام از پس ابرهاى تاريك عربستان طلوع نمود.
    پيغمبر اسلام (ص) پس از ارشاد كلمه توحيد با اشاره پروردگار در قرآن اول كارى كه كرد از اين عادت شوم اعراب جلوگيرى نمود، حضرتش به زنان و دختران احترام مى گذاشت و با تمام عظمتش به زنهاى پير سلام مى كرد و چنانكه شيعه و سنى نقل كرده اند، مكرر دست دخترش فاطمه سلام الله عليها را مى بوسيد و مى فرمود: «فاطمة بضعة منى من آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذان الله» فاطمه پاره تن من است هر كس او را اذيت كند حقيقتا مرا اذيت كرده است و هر كس مرا اذيت كند خدا را اذيت كرده است.

    آفرينش زن در اديان الهى
    در تمام مذاهب و اديان الهى آمده است كه زن و مرد از «نفس واحده» آفريده شده اند. در عهد قديم آمده است: «پس خدا موجودات را آفريد، ليكن براى آدم معاونى موافق وى يافت نشد و خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گرداند تا بخفت پس يكى از دنده هايش را گرفت و گوش در جايش پركرد و خدا آن دنده را زنى بنا كرد و او را نزد آدم آورد. در اسلام زن از نظر آفرينش در بعد روحى و جسمى از همان گوهرى آفريده شده كه مرد آفريده شده است و هر دو جنس در جوهر و ماهيت يكسان و يگانه اند و تمايز و فرقى در حقيقت و ماهيت ميان زن و مرد نيست.

    قرآن به صراحت از اين حقيقت پرده برمى دارد: يا ايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها... اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را (نيز) از او آفريد و از آن دو زنان و مردان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد (نساء، 1)، هو الذى خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها؛ او است آن كس كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد (اعراف، 189).

    بنابراين زن در آفرينش از همان جوهر و گوهر مرد است و انديشه يكسانى و يگانگى ماهوى زن و مرد، انديشه قرآنى است كه از آيات الهی به روشنى به دست مى آيد. تنها در اين زمينه نظر ديگرى است كه خلقت زن را از زائده خلقت مرد تصوير مى كند، ليكن در اين نظر به برخى از حاديث استناد شده است كه در حديثى از امام صادق (ع) مردود شمرده شده است.

    زراره مى گويد: از امام صادق (ع) از آفرينش حوا سؤال شد كه برخى مى گويند: خداوند حوا را از دنده پايين و چپ آدم آفريد، امام (ع) فرمود: خدا منزه و برتر است از اين نسبت، آن كس كه چنين مى گويد مى پندارد كه خداوند قدرت نداشت براى آدم همسرى از غير دنده اش بيافريند!
    علامه مجلسى مى گويد: «مشهور ميان مورخان و مفسران اهل سنت اين است كه حوا از دنده آدم آفريده شده و به اين معنا برخى از احاديث نيز دلالت دارد، ليكن اين حديث و احاديث ديگرى اين موضوع را رد مى كند...».

    آنچه محقق است و قرآن بدان اشاره دارد زن و مرد براى زندگى دنيا و نيز براى بقاء نسل بشر مكمل يكديگر هستند، بدين صورت كه ماده اوليه اين محصول يا مصنوع از مرد است و اراده سازندگى آن از خداوند توانا ولى كارخانه آن يعنى دستگاه سازندگى انسان و زحمات بار آوردن آن در اختيار زن قرار دارد و جا دارد كه براى حفظ و سلامت اين كارخانه از دستبرد نامحرمان و خرابكاران، مقررات و دستورات لازمى هم صادر گردد.
    قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی میفرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم.

    قرآن درباره آدم اول میگوید: همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم، (سوره نساء آیه 1) درباره همه آدمیان میگوید خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید. (سوره نساء و سوره آل عمران و سوره روم).
    در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد، اثر و خبری نیست.

    اسلام، زن را مانند مرد برخوردار از روح كامل انسانى و اراده و اختيار مى داند و او را در مسير تكامل كه هدف خلقت است مى بيند و هر دو را در يك رديف قرار داده و با خطاب يا «ايّها النّاس و يا ايّها الّذين آمنوا» مخاطب ساخته است.
    قرآن با اين خطابش زن را كه در قعر ذلّت و پستى بود و از هرگونه حقوق فردى و اجتماعى خويش محروم بود، و به عنوان يك موجود ناقص كه فاقد روح و اراده و اختيار باشد معرّفى شد بود، به اوج عزّت و سرافرازى صعود داد و تاج افتخار كرّمنا بنى آدم را بر فرق او نهاد و او را هم رديف با مرد انسان و خليفة اللّه فى الارض ناميد.
    قرآن با اين بيان بر تمام عقائد و باورهاى جاهلى و اديان تحريف شده كه زن را موجود وابسته و غير مستقل و در مرتبه پايين تر از مرد و طفيلى آن مى دانستند بى اعتبار نموده و بر همه آنها خط بطلان كشيد.

    در قرآن كريم، بر خلاف ساير اديان و عقايد و باورهاى حاكم بر جامعه آن روز، زن در بسيار از مسايل و كارها مساوى و همطراز با مرد ذكر شده است؛ گرچه در بعض چيزها بين اين دو به حسب ظاهر تفاوت احساس مى شود، مانند سهم ارث و يا واگذارى مسئوليت خانواده به عهده مرد و امثال اينها، ولى اين گونه تفاوت ها ارتباط با موقعيت اجتماعى و شرايط طبيعى آنها دارد و هيچ گونه فرقى از نظر جنبه هاى انسانى و مقامات معنوى ميان زن و مرد در برنامه هاى اسلام وجود ندارد و هر دو مساوى و برابر هستند، و اين تساوى حداقل در سه زمينه می باشد:

    تساوي از نظر خلقت
    اگر بخواهيم نظر قرآن و خطابات قانونى او را درباره خلقت زن بدانيم لازم است ابتدا به سرشت زن و مرد كه در ساير كتاب هاى مذهبى مطرح شده توجّه كنيم، و نيز با عقايد و باورهاى مردم آن زمان لااقل با عقيده مردم شبه جزيره عربستان كه قرآن در آن جا نازل گرديده نسبت به اين موضوع آشنايى پيدا كنيم تا به خوبى و روشنى بيان قرآن در اين باره معلوم بشود.
    از كتاب هاى مذهبى كه امروز در دسترس مى باشد و پيروان قابل توجّه هم در دنيا دارد تورات و انجيل است. زن در اين دو كتاب از نظر خلقت و آفرينش مانند جهات ديگر، در مرحله پايين تر و جنس پست تر از مرد معرّفى شده تبعى و طفيلى آن ذكر گرديده است.
    در تورات در سفر پيدايش باب دوم آيه 76 آمده است: خداوند، آدم را از خاك سرشت و در بينى وى روحى حيات دميد و آدم نفس زنده شد.

    در آيات 21 تا 24 همين باب درباره خلقت حوّا آمده است:پس از آن كه خداوند خواب را بر آدم مستولى كرد يكى از دنده هايش را گرفت زنى بنا كرد و نزد آدم آورد، و آدم گفت اين است استخوانى از استخوان هايم و گوشتى از گوشتم، از اين رو، نساء ناميده شد؛ زيرا از انسان گرفته شده است. در اناجیل هم قصّه آدم و حوّا آمده است.
    در انجيل برنا، در فصل 39، آيات 30 ـ 32، مثل همين داستان كه در تورات آمده ذكر شده است: پس چون خدا انسان را تنها ديد فرمود خوش نيست اين كه تنها باشد پس از اين رو او را به خواب كرد و گرفت دنده را از سوى دل و آن جا را از گوشت پر كرد و از آن دنده حوا را آفريد و زن براى آدم گردانيد.
    قرآن كريم عارى از داستان هايى است كه در تورات و انجيل براى تحقير زنان جعل گرديده اند، و در آن كوچك ترين اشاره نشده كه ارزش اوّلين زنى كه خداوند خلق فرمود كمتر از اوّلين مرد بوده يا اين كه زن از يكى دنده هاى مرد به وجود آمده يا زن در خلفت تبعى و طفيلى مرد است.

    برعكس، قرآن در محيطى كه براى زن هيچگونه استقلال در زندگى قائل نبود، و هيچ گونه حق و حقوقى براى او نمى ديد، حرمت و شرافتى براى او جُز حرمت و شرافت خانواده نمى شناخت و دختران را زنده به گور مى كردند با بيان رسا و منطق محكم اعلام مى دارد زن از نظر خلقت مانند مرد، فرد از افراد انسان است كه در ماده و عنصر پيدايشش دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشته و هيچ يك از اين دو بر ديگرى ترجيح و برترى ندارد، و در نتيجه، تمام افراد بشر چه زن باشد يا مرد امثال يكديگرند و اگر ترجيح و برترى هم باشد در اصل خلقت آنها نيست بلكه به واسطه كسب فضائل اخلاقى و كمالات نفسانى است كه آنها بدست آورده اند چون:

    الف) زن و مرد از يك پدر و مادر بوجود آمده است.«يا ايّها النّاس انّا خلقناكم من ذكرٍ و انثى و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اكرمكُم عند اللّه اتقاكم»: اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است! ( حجرات آيه 13).

    ب) زن و مرد از نفس واحده خلق شده است.«يا ايّها النّاس اتّقوا ربّكُم الّذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها»: اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد (نساء، 1).
    «زوجها..هو الّذى خلقكم من نفس واحدة و جعل منها»: او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد. ( اعراف، 189).

    ج) زن آدم از جنس آدم آفريده شده است. چنان كه در ذيل دو آيه مباركه آمده «و خلق منها زوجها» «و جعل منها زوجها».

    د) زن و مرد مكمّل يكديگرند.«هُنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ»:آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها «هر دو زينت هم و سبب حفظ يكديگريد»( بقره، 187). خروج آدم از بهشت دليل بر پستى زن نمى شود.در داستان آدم در تورات و انجيل آمده كه حوّا در باغ عدن موجب فريب و گمراهى آدم شد و آدم از فرمان خداوند سرپيچى نمود و از آن درخت ممنوعه بخورد، در تورات در سفر پيدايش باب 3 آيه 6 پس از آنكه شيطان حوّا را فريب داد كه از آن درخت بخورد آمد زن ديد آن درخت براى خوراك نيكو... پس از ميوه اش گرفت و بخورد و به شوهر خود نيز داد.در آيه 12 همان باب پس از آن كه خداوند به آدم فرمود من ترا از خوردن آن درخت نهى كردم چرا از آن خوردى؟ آدم گفت: اين زن كه قرين من ساختى از ميوه آن درخت به من داد و من خوردم.

    در انجيل برنابا فصل 40 آيات 26 و 27 دارد پس از آن كه شيطان حوّا را فريب داد كه از آن درخت ممنوعه بخورد.حوّا گرفت از آن ثمره ها خورد وقتى همسرش آدم بیدار شُد از آن به او هم داد و آن هم بخورد.
    شارحان كتابهاى مقدّس و ارباب كليسا از اين آيات اين طور استفاده مى كنند كه زن موجب بدبختى نوع بشر گرديد و گرنه آدميان هميشه در بهشت مى بودند و از اين رو با نظر نفرت به او نگاه مى كنند.
    كشيش توتوليان اين احساس عمومى را در كتابش نشان داد و زنان را به عنوان دروازه شيطان، شكننده مهر شجره ممنوعه، ترك كننده شريعت الهى و نابود كننده تصوير خدا يعنى انسان توصيف كرد.

    قرآن كريم، آدم و حوّا را به يك چشم نگاه مى كند و از هر دوى آنها به يك لحن سخن مى گويد و هر دو را به طور يكسان در سرپيچى از حكم خداوند مقصّر می داند نه اين كه تمام گناه را بگردن حوّا بيندازد، كاسه و كوزه ها را سر او بشكند، و به همین جهت هر دو از نزديك شدن به درخت ممنوعه نهى شدند.
    «و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمين»: امّا به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود!» (اعراف، 19) و هر دو را شيطان وسوسه نمود: «فوسوس لهما الشيطان»: سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد (اعراف، 20)هر دو مورد توبيخ خداوند قرار گرفت: «و ناداهما ربّهما الم أنهكما عن تلكما الشجرة»: و پروردگارشان آنها را ندا داد كه: «آيا شما را از آن درخت نهى نكردم؟! (اعراف،22). هر دو را شيطان گمراه كرد: «فَاَزَلَّهما الشيطان»: پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد (بقره،36) «و اقل لكما انّ الشيطان عدو مبين»: و نگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است؟! ( اعراف، 22)

    مجازات هر دوى آنها يعنى بيرون رانده شدن از بهشت مساوى بود: «فَاَخْرَجَهُما ممّا كانا فيه»: و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد(بقره، 36) هر دو توبه كردند: «قالا ربّنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنكوننّ من الخاسرين» گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود! (اعراف،23) توبه هر دو پذيرفته شد: «فتاب عليه انّه هو التّواب الّرحيم»: و خداوند توبه او را پذيرفت چرا كه خداوند توبه پذير و مهربان است. (بقره،37)
    پس نتيجه اين مى شود كه زن و مرد از نظر خلقت و آفرينش مساوى هم است و هيچ يك بر ديگرى ترجيح و برترى ندارد، و اگر برترى باشد به واسطه علم و كمالات نفسانى و فضائل اخلاقى است كه خارج از سرشت و خلقت آنها مى باشد.

    تساوي در کسب کمالات و فضايل انساني
    يكى ديگر از نظريات تحقيرآميز نسبت به زن در فرهنگ جاهلى و اديان تحريف شده اين بود كه زن از جهت توانايى هاى معنوى و روحانى، ضعيف است و نمى تواند به مراتب عالى معنوى راه يابد و به مقام قرب الهى آن طور كه مردان مى رسد برسد، قرآن كريم در آيات فراوانى تصريح كرده است كه پاداش اخروى و قرب الهى به جنسيت مربوط نيست، به ايمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و يا از طرف مرد.
    به تعبير شهيد مطهرى، اسلام در سير من الخلق الى الحق و حركت به سوى خدا هيچ تفاوتى ميان زن و مرد قائل نيست و تفاوتى كه اسلام قائل است در سير من الحق الى الحق است، در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمّل مسئوليت پيغامبرى است كه مرد را بر اين كار مناسب دانسته است.

    قرآن همان اوصاف ده گانه كه براى مرد ذكر مى كند، براى زن هم ذكر مى كند و هيچ فرق بين آنها نمى گذارد:«انّ المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات و القانتين و القانتات و الصّادقين و الصّادقات و الصّابرين و الصّابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدّقين و المتصّدقات والصّائمين و الصّائمات و الحافظين فروجهم و الحافظات و الذّاكرين اللّه كثيراً و الذّاكرات اعد اللّه لهم مغفرة و اجراً عظيماً»: به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است. (احزاب،35)
    وعده برخوردار شدن از حيات طيّبه به هر دو جنس داده است.

    «مَنْ عمل صالحاً من ذكرٍ و انثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيواةٍ طيّبة و لنجزينّهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون»: هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد. (نحل،97)
    وعده دخول در بهشت به هر دو صنف داده است: «و من عمل صالحاً من ذكرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنّة»: هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمى شود ولى هر كس كار شايسته اى انجام دهد- خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت مى شوند و در آن روزى بى حسابى به آنها داده خواهد شد. (غافر، 40)
    وعده برخوردارى از نعم الهى در بهشت به هر دو طائفه داده است.«وعد اللّه المؤمنين و المؤمنات جنّاتٍ تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها»: خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند (توبه،72)
    وعده رزق به حساب به هر دو طائفه داده است:«و مَنْ عمل صالحاً من ذكرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنّة و يرزقون بغير حساب»: (غافر،40).
    انجام عمل صالح را براى هر دو جنس ممكن مى داند.

    حضرت مريم اسوه فضيلت
    قرآن، در كنار هر مرد بزرگ و قدّيسى، از يك زن بزرگ و قدّيسه ياد مى كند، در كنار حضرت آدم و ابراهيم از همسران آنها و در كنار حضرت موسى و عيسى از مادران آنها، در نهايت تجليل و عظمت ياد مى كند. اگر همسران نوح و لوط به عنوان زنانى ناشايسته براى شوهران شان ذكر مى كند و از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگى كه گرفتار مرد پليد بوده، غفلت نكرده، به فرموده شهيد مطهرّى، گويى قرآن خواسته است در داستان ها توازن را حفظ كند و قهرمانان داستان ها را منحصر به مردان ننمايد.

    قرآن درباره حضرت مريم مادر عيسى مى گويد: كار او از لحاظ مقامات معنوى و فضايل نفسانى به آن جا كشيده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن مى گفتند: «فنادته الملائكة و هو قائمٌ يصلّى فى المحراب»: و هنگامى كه او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، فرشتگان او را صدا زدند (آل عمران،39)
    با او گفت شنود مى كردند: «اذ قالة الملائكة يا مريم انّ اللّه يبشّرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسى بن مريم...»: (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خداوند تو را به كلمه اى [وجود با عظمتى ] از طرف خودش بشارت مى دهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است (آل عمران،45)
    به او بشارت مى داد: «يا مريم انّ اللّه اصطفيك و طهّركِ و اصطفيك على نساء العالمين»: و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (آل عمران،42)

    او را به عبادت خدا مى خواند: «يا مريمُ اقْنُتى لِرَبّك و اسجُدى وَ ارْكَعِى مَعَ الرّاكعين»: اى مريم! (به شكرانه اين نعمت) براى پروردگار خود، خضوع كن و سجده بجا آور! و با ركوع كنندگان، ركوع كن! (آل عمران،43)
    از غيب براى او روزى مى رسد: «كلّما دَخَلَ عليها زكريّا المحراب وجد عندها رزقاً قال يا مريم اَنّى لَكِ هآذا قالت هو مِنْ عند اللّه»: هر زمان زكريا وارد محراب او مى شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى ديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آورده اى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. (آل عمران،37)
    پس نتيجه اين مى شود زن در تحصيل كمالات معنوى و فضائل اخلاقى و پيمودن پلّه هاى معرفت و رسيدن به قرب الهى هيچ فرق با مرد ندارد.

    تساوي در کيفر و پاداش
    قرآن كريم همان گونه كه زنان را مانند مردان انسان و موجود برتر عالم خلقت و داراى اراده و اختيار مى داند و برايش شخصيت حقوقى قائل است، همان طور هم آنان را به طور يكسان مسئول اعمال و كردار خودش مى داند، و اگر كار خوب و نيكوى انجام داد برايش ثواب و پاداش برابر با ثواب و پاداش مردان، و اگر گناهى مرتكب شد مجازاتى برابر با مجازات مردان در انتظارشان خواهد بود، نه كمتر و نه بيشتر، و لذا قرآن مى فرمايد كسى عمل صالح انجام بدهد «مرد باشد يا زن» آن مؤمن است.

    الف) دخول در بهشت را پاداش مى دهد.«و مَنْ عمل صالحاً من ذكرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنّة» (غافر، 40).

    ب) رزق به حساب را پاداش مى دهد.«و مَنْ عمل صالحاً مِنْ ذكرٍ و انثى و هو مؤمِنُ فاُولئِك يدخلون الجنّة و يرزقون بغير حساب» (غافر، 40).

    ج) حيواة طيّبه را پاداش مى دهد.«مَنْ عمل صالحاً من ذكرٍ و انثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيواةً طيّبة و لنجزينّهم اجرهم باَحْسَنِ ما كانو يعملون» (نحل،97).
    در نقطه مقابل، اگر كسى عمل سيّئه انجام بدهد و گناهى را مرتكب بشود كيفر و عقاب مى شود؛ مرد باشد يا زن:«و السّارق و السّارقة فاقطعوا ايديهما جزاءً بما كسبا نكالاً من اللّه و اللّه عزيز حكيم»: دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام داده اند، بعنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد! و خداوند توانا و حكيم است. (مائده،38)
    «الزّانية و الزّانى فاجلد و اكّل واحدٍ فهما مأة جلدة...»: هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد (نور، 2)
    نتيجه اين مى شود زن در تحصيل اعمال حسنه مستحق ثواب و در ارتكاب اعمال سيّئه مستحق عقاب مى شود و در اين جهت هم فرق با مرد ندارد.والسلام




    ویرایش توسط fatememeshkat : ۱۳۸۸/۰۴/۲۳ در ساعت ۰۶:۵۵
    السلام علیک یااباصالح المهدی(عج)


    http://www.askquran.ir/picture.php?a...pictureid=2362


  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    مقاله بسيار ارزشمندي بود. كاش منبع آن را نيز ذكر مي كرديد.
    ضمنا پيشنهاد مي كنم عنوان اين مقاله به " مقام زن در قرآن و كتاب مقدس " تغيير يابد و همچنين به بخش مربوط به مسيحيت منتقل شود.
    باز هم از جناب ناصح تشكر مي كنم از حسن انتخابشان .
    ویرایش توسط بچه با حال : ۱۳۸۸/۰۴/۲۳ در ساعت ۰۱:۴۷

  3. تشکر


  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۸
    نوشته
    3
    مورد تشکر
    3 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    شاد




    نقل قول نوشته اصلی توسط بچه با حال نمایش پست
    مقاله بسيار ارزشمندي بود. كاش منبع آن را نيز ذكر مي كرديد.
    ضمنا پيشنهاد مي كنم عنوان اين مقاله به " مقام زن در قرآن و كتاب مقدس " تغيير يابد و همچنين به بخش مربوط به مسيحيت منتقل شود.
    باز هم از جناب ناصح تشكر مي كنم از حسن انتخابشان .


    سلام
    باید بگم مقاله بسیار مفیدوخوندی بود دستتون درد نکنه عالی بود .
    موفق باشید.

    یاعلی

  5. تشکر


  6. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۸
    نوشته
    133
    مورد تشکر
    293 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    23
    آپلود
    0
    گالری
    57



    عيسي و طرفداري از زنان
    دورنماي طرفداري از حقوق زنان: عيسي از مدافعين طرفداري از زنان و حقوق زنان بود.
    به نوشتة مارلين آدامسون


    ناظرين طرفداري از حقوق زنان، اغلب از مذاهب مختلف به خاطر رفتاري كه با زنان دارند انتقاد ميكنند. در اين خصوص حق كاملاً با آنان است. ميتوان به مثالهايي از تجاوز مذهبي به حقوق زنان اشاره كرد كه چه در ايالات متحده و چه در سطح بينالمللي رواج دارد. آنچه كه ناظرين طرفداري از حقوق زنان در نظر نميگيرند اين است كه عيسي يكي از مهمترين متحدين طرفداري از حقوق زنان بوده است.

    به تمدن و فرهنگ خاورميانه در دورة عيسي بنگريد. عالمين يهودي با اين كلمات جلسات خود را در معبد آغاز ميكردند: «خداوندا، من بسيار خوشبخت هستم زيرا كه مرا زن نيافريدي.» زنان از مذهب محروم بودند و كنار گذاشته ميشدند و به ندرت در خفا تورات به آنان تعليم داده ميشد. در حالي كه عيسي تعداد بسياري از زنان را به طور علني جزو شاگردان خود به حساب ميآورد و با اين كار موجب برانگيخته شدن خشم رهبران يهودي ميشد. عيسي به تودههاي مردم چه زن و چه مرد تعليم ميداد، زنان و مردان را به يك اندازه شفا ميداد و به يك اندازه براي آنان معجزه ميكرد. در آن زمان، عيسي با تبعيضهاي موجود بين زنان و مردان در ارتباط با قوانين اجتماعي نيز مبارزه ميكرد. قانوني وجود داشت كه به مردان اجازه ميداد به هر دليلي زن خود را طلاق دهند. براي مثال اگر شام سر موقع آماده نبود، مرد اجازه داشت زن خود را طلاق دهد. تصورش را بكنيد كه اين قانون تا چه اندازه ناامني ايجاد كرده و ظلم و ستم را در حق زنان روا ميداشت. همانطور كه انتظار ميرود زن هرگز اجازه نداشت شوهر خود را طلاق دهد. اما عيسي اعلام نمود كه زن و مرد هر دو حق آن را دارند تا از يكديگر جدا شوند، اما فقط در صورت زنا. عيسي فرمود كه حتي در صورت زنا نيز طلاق خارج از نقشه و مقصودي است كه خداوند در خصوص ازدواج در نظر گرفته است.

    قانون ديگري كه در آن دوره رواج داشت سنگسار كردن زنان و مرداني بود كه در حين زنا دستگير ميشدند. اين مجازات اغلب اوقات در خصوص مردان ناديده گرفته ميشد و مجازات تنها در خصوص زنان اجرا ميگرديد. همه ميخواستند بدانند كه عيسي در مورد زني كه زنا كرده است چه واكنشي نشان خواهد داد. يك روز چندين مرد زني را كشان كشان نزد عيسي آوردند. آنان زن را هنگام همخوابگي با مردي دستگير كرده بودند. شايد هم آن مرد يكي از دوستان خودشان بود. آنها از عيسي خواستند تا براي سنگسار كردن آن زن رضايت خود را اعلام كند. آنان ميدانستند كه عيسي را در موقعيت بدي قرار دادهاند و كارت برنده در دستشان است. اگر عيسي نسبت به آن زن زناكار رحم و شفقت نشان ميداد، پس معلوم ميشد كه او شخصي غير موثر است و در ضمن دشمن قانون آنها به حساب ميآمد. از طرفي اگر زن را سنگسار ميكرد، رفتار او مخالف منش محترمانة وي نسبت به زنان محسوب ميگرديد و لذا هر آنچه كه دربارة رحم و بخشش تعليم داده بود، خود نقض ميكرد.

    عيسي رو به آنان كرده فرمود: «هر كه از شما گناه ندارد، اول بر او سنگ اندازد.» احتمالاً اين اظهار عيسي، و حضور وي باعث شد تا جمع مردان حاضر تحت تاثير قرار گيرند. آنها يكي يكي از آنجا دور شدند. عيسي رو به زن نادم نموده و گناهان وي را كاملاً بخشيد، طوري كه تنها خداوند قادر است ببخشد.

    فيليپ يانسي، كه يك نويسنده است، اينگونه توضيح ميدهد: «عيسي حكمت و معرفتي را كه در زمان وي پسنديده و مقبول بود، براي زنان و مردم ستمديده دگرگون ساخت. مطابق با گفتة محقق كتاب مقدس، والتر وينك، در هر چهار انجيل، عيسي هنگام مواجهه و رويارويي با زنان، آداب و رسوم زمان خود را در هم ميشكست.»

    بنابراين متوجه ميشويم كه چرا زنان، عيسي را دوست داشتند. زماني كه اغلب حواريون عيسي براي نجات جان خود فرار كرده بودند، اين زنان بودند كه در پاي صليب در كنار وي ايستادند. همچنين پس از مصلوب شدن و قيام، عيسي اولين بار خود را به زنان آشكار نمود. اين واقعاً جالب توجه است. قيام عيسي، شهادت و گواهي بود بر تمامي اظهاراتي كه وي در ارتباط با خداوند بودن خود بيان مينمود. اگرچه زنان در فرهنگ و تمدن آن زمان جايگاه كوچكي داشته و به عنوان سخنگويان مذهبي هيچ اختياري نداشتند، اما عيسي اين نقش را به زنان سپرد تا رفته و ديگران را از قيام او مطلع سازند. چرا؟ شايد به اين دليل كه عيسي ميخواست اين حقيقت را استوار سازد كه او به خاطر گناهان زنان و مردان به اين جهان آمد تا جان خود را فدا سازد. شايد عيسي ميخواست زنان و مردان بدانند كه او مايل است بخشش كامل گناهان را به آنان عطا كند و قادر است تا آنان را هدايت كرده، و آرامش و حيات ابدي را به آنها بدهد.

    اگر مايل هستيد تا دربارة چگونگي تاثير متقابلي كه عيسي در ارتباط با زنان داشت بخوانيد، و مايليد بدانيد كه عيسي دربارة حيات ابدي چه فرمود، «انجيل يوحنا» باب يازدهم را از كتاب مقدس مطالعه كنيد.


  7. تشکر


  8. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    بنام خدا
    لینک زیر هم میتواند در این باره مفید باشد.
    http://www.askquran.ir/showpost.php?p=38186&postcount=1
    توصیه می کنم حتما نگاه کنید

  9. تشکر


  10. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط بیطرف نمایش پست
    عيسي و طرفداري از زنان
    دورنماي طرفداري از حقوق زنان: عيسي از مدافعين طرفداري از زنان و حقوق زنان بود.
    به نوشتة مارلين آدامسون


    ناظرين طرفداري از حقوق زنان، اغلب از مذاهب مختلف به خاطر رفتاري كه با زنان دارند انتقاد ميكنند. در اين خصوص حق كاملاً با آنان است. ميتوان به مثالهايي از تجاوز مذهبي به حقوق زنان اشاره كرد كه چه در ايالات متحده و چه در سطح بينالمللي رواج دارد. آنچه كه ناظرين طرفداري از حقوق زنان در نظر نميگيرند اين است كه عيسي يكي از مهمترين متحدين طرفداري از حقوق زنان بوده است.

    به تمدن و فرهنگ خاورميانه در دورة عيسي بنگريد. عالمين يهودي با اين كلمات جلسات خود را در معبد آغاز ميكردند: «خداوندا، من بسيار خوشبخت هستم زيرا كه مرا زن نيافريدي.» زنان از مذهب محروم بودند و كنار گذاشته ميشدند و به ندرت در خفا تورات به آنان تعليم داده ميشد. در حالي كه عيسي تعداد بسياري از زنان را به طور علني جزو شاگردان خود به حساب ميآورد و با اين كار موجب برانگيخته شدن خشم رهبران يهودي ميشد. عيسي به تودههاي مردم چه زن و چه مرد تعليم ميداد، زنان و مردان را به يك اندازه شفا ميداد و به يك اندازه براي آنان معجزه ميكرد. در آن زمان، عيسي با تبعيضهاي موجود بين زنان و مردان در ارتباط با قوانين اجتماعي نيز مبارزه ميكرد. قانوني وجود داشت كه به مردان اجازه ميداد به هر دليلي زن خود را طلاق دهند. براي مثال اگر شام سر موقع آماده نبود، مرد اجازه داشت زن خود را طلاق دهد. تصورش را بكنيد كه اين قانون تا چه اندازه ناامني ايجاد كرده و ظلم و ستم را در حق زنان روا ميداشت. همانطور كه انتظار ميرود زن هرگز اجازه نداشت شوهر خود را طلاق دهد. اما عيسي اعلام نمود كه زن و مرد هر دو حق آن را دارند تا از يكديگر جدا شوند، اما فقط در صورت زنا. عيسي فرمود كه حتي در صورت زنا نيز طلاق خارج از نقشه و مقصودي است كه خداوند در خصوص ازدواج در نظر گرفته است.

    ...
    سلام خدا بر شما دوست گلم جناب بي طرف عزيز .
    يكي از اصولي كه در اسلام هرگز پذيرفته نيست افراط و تفريط است . همان طور كه خود شما اشاره كرديد در يهوديت مرد به هر دليل مي توانست همسرش را طلاق بدهد حتي مثلا براي آماده نبودن يك كاسه آبگوشت .
    اما در مسيحيت برعكس شده است. فقط در صورت زنا .
    اكنون من از شما دوست گلم كه تصور مي كنيد در مسيحيت حقوق زن پاس داشته شده است سوالي دارم .
    فرض كنيد يك پسر و دختر جوان با هم ازدواج مي كنند. بر اساس تحقيقي كه كرده اند فكر مي كنند خيلي مناسب يكديگر هستند اما بعد از ازدواج و مثلا بعد از يك سال متوجه مي شوند كه هرگز با هم تفاهم ندارند.

    در اين صورت براي اين كه اين دو از هم جدا بشوند چه راه حلي در مسيحيت وجود دارد؟
    مگر اين دو حق زندگي مناسب و دلخواه خود را ندارند؟
    آيا فقط بايد زنا كنند تا بتوانند از هم جدا شوند؟
    آيا فكر نمي كنيد وجود اين قانون باعث مي شود زنا بين متاهلان مسيحي ترويج يابد؟
    آيا مي دانيد مسيحيان مصر براي حل مشكلات خانوادگي خود و طلاق و از طرفي فرار از قوانين كليسا ، ابتدا مسلمان مي شوند ، سپس همسرشان را طلاق مي دهند و بعد عده اي مجددا مسيحي مي شوند و عده اي هم مسلمان باقي مي مانند؟


    منتظر پاسخ شما دوست گلم هستم.
    سوالات و نقد هاي ديگري هم نسبت به آنچه فرموديد دارم . منتها بعد از اين كه در مورد اين اشكال به يك جمع بندي مناسب رسيديم سراغ بخش هاي بعدي متني كه ارائه فرموديد مي رويم .

  11. تشکرها 3


  12. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۹۰
    نوشته
    194
    مورد تشکر
    157 پست
    حضور
    1 ساعت 52 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    2



    با سلام

    اولا اینکه نسل انسان حاصل تکامل از گونه های پیشین است. داستان آدم و حوا نیز تنها یک داستان سمبلیک است که باید خیلی با احتیاط تفسیر شود و رموز بسیار در آن نهفته است.

    اكنون من از شما دوست گلم كه تصور مي كنيد در مسيحيت حقوق زن پاس داشته شده است سوالي دارم .
    فرض كنيد يك پسر و دختر جوان با هم ازدواج مي كنند. بر اساس تحقيقي كه كرده اند فكر مي كنند خيلي مناسب يكديگر هستند اما بعد از ازدواج و مثلا بعد از يك سال متوجه مي شوند كه هرگز با هم تفاهم ندارند.

    در اين صورت براي اين كه اين دو از هم جدا بشوند چه راه حلي در مسيحيت وجود دارد؟
    مگر اين دو حق زندگي مناسب و دلخواه خود را ندارند؟
    آيا فقط بايد زنا كنند تا بتوانند از هم جدا شوند؟
    آيا فكر نمي كنيد وجود اين قانون باعث مي شود زنا بين متاهلان مسيحي ترويج يابد؟
    آيا مي دانيد مسيحيان مصر براي حل مشكلات خانوادگي خود و طلاق و از طرفي فرار از قوانين كليسا ، ابتدا مسلمان مي شوند ، سپس همسرشان را طلاق مي دهند و بعد عده اي مجددا مسيحي مي شوند و عده اي هم مسلمان باقي مي مانند؟

    منتظر پاسخ شما دوست گلم هستم.
    زنا خواند طلاق و ازدواج مجدد، از طرف مسیح برای ایجاد قبح در باره این مسائل است. هرچند گناه بسیار بزرگی است ولی خدا هر گناهی را می بخشد. این موضوع همانند مثال "غیبت کردن و خوردن گوشت برادر" است که در قرآن ذکر شده است.

    این دستور مسیح باعث می شود که زوجها حداکثر تلاش خود را برای حفظ زندگی انجام دهند. اگر ایمان انسانها کامل باشد و به مراکز مشاوره مراجعه کنند و قبح طلاق در نظر گرفته شود آمار طلاق بسیار پایین می آید. (توصیه می کنم به بخش طلاقهای مضحک که در مجلات چاپ می شود مراجعه کنید تا ببینید چگونه مقدس ترین پیوند انسانی را به تمسخر گرفته اند)

    با این حال اگر مطلاقا هیچ راهی به جز طلاق وجود ندارد. زوجها می توانند جدا شوند ولی گناه آن پا برجاست. و باید توبه کنند بخاطر این گناه و دیگر مرتکب نشوند.
    نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
    غم این خفته چند
    خواب در چشم ترم می شکند...

  13. تشکر


  14. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    455
    مورد تشکر
    1,000 پست
    حضور
    16 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    1



    نقل قول نوشته اصلی توسط atila360 نمایش پست
    اولا اینکه نسل انسان حاصل تکامل از گونه های پیشین است. داستان آدم و حوا نیز تنها یک داستان سمبلیک است که باید خیلی با احتیاط تفسیر شود و رموز بسیار در آن نهفته است.

    چگونه این ادعایتان را ثابت می کنید؟ از کجا فهمیده اید که نسل انسان حاصل تکامل گونه های پیشین است؟ این ادعای شما یک ادعای زیست شناسانه است، و فقط در آزمایشگاه زیست شناسی قابل اثبات است. صرف اینکه فصیل در ده هزار سال پیش حاصل تکامل فسیل دیگری در پانزده هزار سال پیش است، این خیالات را ثابت نمی کند.

    البته شما می توانید کتاب مقدّستان را هر جور دوست دارید تحریف کنید!


    نقل قول نوشته اصلی توسط atila360 نمایش پست

    زنا خواند طلاق و ازدواج مجدد، از طرف مسیح برای ایجاد قبح در باره این مسائل است. هرچند گناه بسیار بزرگی است ولی خدا هر گناهی را می بخشد. این موضوع همانند مثال "غیبت کردن و خوردن گوشت برادر" است که در قرآن ذکر شده است.

    این دستور مسیح باعث می شود که زوجها حداکثر تلاش خود را برای حفظ زندگی انجام دهند. اگر ایمان انسانها کامل باشد و به مراکز مشاوره مراجعه کنند و قبح طلاق در نظر گرفته شود آمار طلاق بسیار پایین می آید. (توصیه می کنم به بخش طلاقهای مضحک که در مجلات چاپ می شود مراجعه کنید تا ببینید چگونه مقدس ترین پیوند انسانی را به تمسخر گرفته اند)

    با این حال اگر مطلاقا هیچ راهی به جز طلاق وجود ندارد. زوجها می توانند جدا شوند ولی گناه آن پا برجاست. و باید توبه کنند بخاطر این گناه و دیگر مرتکب نشوند.
    عجب! از بیان قرآن آشکار است که کلام یک تشبیه است و صورت باطنی عمل مورد نظر است. شما از کجای سخنان عیسی می فهمید که منظورش فقط یک تمثیل است؟ آیا غیر از این است که پیش از ظهور مکتب شیطانی پروتستانیسم، برای پانزده قرن، در سراسر جهان مسیحیت، این مسئله زنای حقیقی دانسته می شد، و هیچ مردی نمی توانست بدون دلایل محکمه پسند(و در واقع فقط به جرم زنا) زنش را طلاق بدهد؟

    آیا جهان مسیحیت، پانزده قرن در ضلالت به سر برد و ناگهان پروتستانها معنی صحیح آیه را فهمیدند؟!



    امّا در کتاب مقدّستان، در انجیل مرقس و متی آمده است که اگر کسی زن مطلقه ای را عقد کند، نیز زنا کرده است!

    این مورد را چگونه توجیه می فرمایید؟!

  15. تشکر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود