-
۱۳۸۸/۰۲/۱۰, ۲۰:۵۷ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1
- مورد تشکر
- 1 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سوالی در مورد حضرت یوسف (ع)
با سلام خدمت دوستان من در روایات شنیدم که وقتی حضرت یعقوب به دیدار حضرت یوسف رفته.حضرت یوسف به دلیل تکبرش که ایشان عزیز مصر است از اسب پایین نیامده به همین دلیل خداوند متعال نسلی از حضرت یوسف به عنوان پیامبری رو گرفته و دلیلش هم بی احترامی و تکبر در برابر پدرش بوده آیا از پیامبری هم خلع شده
آیا منبعی وجود داره که بشه فهمید حضرت یوسف از پیامبری خلع شده یا نه ؟ ویا اگر نشده توضیح دهید ؟
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۱۱, ۱۴:۵۷ #2
تمامي پيامبران الهي معصوم هستند و چنين اعمالي از آنان سر نمي زند ، اين گونه روايات از اسرائيليات است كه در تفاسير وارد شده و مرحوم علامه طباطبايي به نقد آن پرداخته اند
ویرایش توسط sara.m : ۱۳۸۸/۰۲/۱۱ در ساعت ۱۴:۵۷
مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۲/۱۱, ۱۵:۵۷ #3
خير ايشان از پيامبري خلع نشد بلكه از صلب ذكور وي ديگر پيامبري مبعوث نگرديد
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۲/۱۲, ۱۱:۵۵ #4
حضرت یعقوب بیان فرمود جهان منتظر منتظر است آیا سند ی که مورد قبول ادیان دیگر هم باشد وجود دارد >؟چون ماشیعه هستیم وقبول دارم وبرای آن ساعت لحظه شماری می کنیم .ولی می توان پاسخی محکم برای منکرین موضوع ارایه داد؟ با تشکر
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۱۲, ۱۱:۵۷ #5
بنده مایلم تصویری از شجره نامه انبیاء تهیه نموده وآن را قاب نمایم .متاسفانه هرچه جستجو کردم به زبان فارسی نیافتم اگر برایتان مقدور است درسایت منعکیس نمایید تا ازآن استفاده شود . باتشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۳, ۰۳:۲۲ #6
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
حضرت يوسف (عليه السلام ) از پيامبران بزرگ الهى بود و هيچ گاه از مقام پيامبرى عزل نشد; بلكه خداوند متعال از ذريّه و اولاد او كسى را به پيامبرى برنگزيد.
خداوند مى فرمايد: «فلمّا دخلوا على يوسف ءَاوى إليه أبويه و قال ادخلوا مصرإن شاء الله ءامنين; (يوسف، 99) هنگامى كه پدر و برادران يوسف در شهر مصر بر يوسف وارد شدند، پدر و مادر خود را در كنار خويش گرفت و گفت: إن شاء الله، با امن و امان داخل مصر شويد .»
مفسران، بر اساس برخى روايات اسلامى ، در توضيح و ذيل آيه مذكور گفته اند: وقتى حضرت يعقوب (عليه السلام) به شهر مصر رسيد، حضرت يوسف (عليه السلام) به استقبالش رفت و وقتى پدرش را ديد، خواست به احترام او پياده شود، ولى اين كار را نكرد. وقتى به پدر سلام كرد جبرئيل بر او فرود آمد و گفت: يوسف! خداوند مى فرمايد: «آيا مقام تو باعث شد كه براى بنده شايسته من ]حضرت يعقوب] پياده نشوى؟! دستت را باز كن; حضرت يوسف دستش را باز كرد، از ميان انگشتانش نورى بيرون رفت.» پرسيد: «اى جبرئيل اين چه بود؟!»
جبرئيل گفت: «اين نشانه آن است كه از تو فرزندى به پيامبرى نخواهد رسيد.»1
1 . ر .ك : مجمع البيان ، مرحوم طبرسى(رحمه الله) ج 5 ـ 6 ، ص 341 ، داراحياء التراث
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۳, ۰۵:۴۷ #7
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 221
- مورد تشکر
- 563 پست
- حضور
- 7 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 37
- آپلود
- 12
- گالری
-
8
حضرت یوسف پیامبر خداست و هیچ وقت از پیامبری طرد نشده است
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:أغْنَی النَّاسِ حَمَلَةُ القُرآنِ مَنْ جَعَلَهُ اللهُ تَعالی فی جوْفِهِ.
بی نیازترین مردم حافظان قرآن هستند. همان كسانیكه خداوند متعال قرآن را در وجودشان جای داده است.
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۵, ۰۵:۳۸ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
مرحوم علامه طباطبائی(ره) در المیزان ذیل آیه 99 می فرمایند:فلما دخلوا علی یوسف آوی الیه ابویه ..: می فرمایند " این مطلب صحیح نیست زیرا صرف اینکه از نسل حضرت یوسف کسی پیامبر نشد ؛ دلیل بر صحت مطلب فوق نیست ، زیرا از بسیاری از پیامبران و اولیای الهی نسلی که پیامبر یا امام باشد نمانده ، مثلا امام حسن مجتبی (ع) از نسل ایشان کسی امام نشد ، این دلیل بر خطایی از ایشان نیست ، عصمت حضرت یوسف بالاترین دلیلی است که مانع از غرور در هنگام ملاقات پدر می شود ، غیر از این تقریبا 30 سال حضرت یعقوب و یوسف همدیگر را ندیده بودند ، تصور کنید پدر و پسری بعد از 30 سال همدیگر را می بینند ، حتی اگر پدر مردی عادی باشد نه پیامبر خدا ، فرزندش بی تفاوت بوده و عواطف خود را بروز نمی دهد ، چه رسد به یوسف که از مقام پدرش در نزد خدا آگاه بود : و انه لذو علم لما علمناه " 68 یوسف ؛ بعلاوه علاقه خاصی بین این پدر و پسر بود در حدی که پدر از غیبت پسر نابینا می شود ، با همه این قرائن خصوصا عصمت حضرت یوسف این مطلب از ساحت او دور است و هیچ گاه غرور یا گناه دیگری قلب آن حضرت را آلوده نکرد.
ویرایش توسط meshkaat : ۱۳۸۸/۰۶/۱۵ در ساعت ۰۵:۳۹
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۵, ۱۸:۲۰ #9
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 114
- مورد تشکر
- 204 پست
- حضور
- 12 ساعت 9 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
14
بسم الله
حضرت يوسف(ع) گناه نكردند ولي ترك اولي كردندبراي لحظه اي فكر كردند براي اينكه اقتدار من نزد مردم نشكند من ابتدا پياده نشومول تصميم خود را عوض كردند. وهمين نور پيامبري را به صلاله لاوي منتقل كرد.مانند زمانيكه به ايناروس اندكي اميد بست.والله اعلم
ویرایش توسط poooya : ۱۳۸۸/۰۶/۱۵ در ساعت ۱۸:۲۱
امروز فردايي است كه ديروز منتظرش بوديد
ديروزي است كه فردا حسرتش رامي خوريد
اگر...
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۶, ۰۴:۵۰ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
طبق روایاتی كه از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است، حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ با گروهی از ارتشیان خود با اسكورت منظّم و با شكوه خاصّی به استقبال یعقوب ـ علیه السلام ـ آمدند. وقتی كه نزدیك هم رسیدند، یوسف بر پدر سلام كرد و كاملاً احترام نمود، ولی همین كه خواست از مركب پیاده شود، شكوه و عظمت خود را كه دید، مناسب ندید كه از مركب پیاده شود (یك لحظه ترك اولی كرد!) جبرئیل بر او نازل شد، به یوسف گفت: دست خود را باز كن، چون یوسف دست خود را باز كرد، نوری از كف دست او به طرف آسمان ساطع گشت.
یوسف گفت: این نور چیست؟
جبرئیل گفت: این نور نبوّت است كه از صلب تو خارج شد، به خاطر آن كه لحظهای پیش پدر تواضع نكردی و در برابر او پیاده نشدی.[1]
این روایت را صاحب مجمع البیان از كتاب «النّبوّه» نقل میكند. و در صافی مرحوم فیض از كافی و علل الشّرائع نقل مینماید. سپس به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم میگوید: امام هادی ـ علیه السلام ـ فرمود:
وقتی جبرئیل به امر خداوند، نور نبوّت را از صلب یوسف ـ علیه السلام ـ خارج كرد، آن را در صلب «لاوی» یكی از برادران یوسف قرار داد، زیرا لاوی برادران را از كشتن یوسف ـ علیه السلام ـ نهی كرده بود.[2] خداوند او را به این ترتیب به پاداشش رسانید. او به این افتخار رسید كه پیامبران بنی اسرائیل از ناحیه فرزندان او به وجود آیند؛ حضرت موسی ـ علیه السلام ـ پسر عمران بن یصهر بن واهث بن لاوی بن یعقوب میباشد.[3]
[1] . مجمع البیان، ج 5، ص 264؛ اصول كافی، ج 2، ص 311 و 312.
[2] . « قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ» (سوره یوسف، آیه 10).
[3] . تفسیر صافی، ص 253 ذیل آیه 99.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری