-
۱۳۸۸/۰۲/۱۴, ۰۹:۵۸ #1
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 11
- مورد تشکر
- 30 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
عمه سادات
گوهر رخشان ایمان زینب(ع) است
اختر تابان عرفان زینب(ع) است
قطرهای کوثر ز آبرحمتش
بردباری شرمگین از همتّش
کیست زینب محرم بزم حضور
روی او تفسیری از «اللهنور»
چون به دنیا آمد آن فرخنده زن
شد به گیتی نور حق پرتو فکن
خانه زاد وحی حقتارخ گشود
آبروی آفرینش را فزود
زینب آن پرورده دامان عشق
نام او سر لوحه دیوانعشق
جان او از عشق حق افروخته
وز شرار عشق، جانش سوخته
عقل گشته مات از ایثاراو
عشق سرگردان شده در کار او
مرد و زن خدمتگزار درگهش
توتیای چشم جان، خاکرهش
زینب آن دردانه آل رسول
دختر والای زهرای بتول
بود از آغاز همگامحسین
نقش بر لوح دلش نام حسین
بسته پیمان با خدا روز الست
تا به راهش بگذرد از هرچه هست
صبر را بخشیده معنایی شگرف
وصف صبر او برون از حدّ حرف
از قیام روز عاشوراحسین
کرد دین را زنده در دنیا حسین
شد قیام او به عالم بی قرین
بود چون زینب در آن نقشآفرین
گر نبودی نقش او در این قیام
بود این نهضت قیامی ناتمام
کیست زینب آن که درکرب بلا
شد خجل از صبر او کرب وبلا
رنج پیش او سپر انداخته
درد و محنت رنگ پیششباخته
روز عاشورا به او چشم امید
دوختند از پیرو برنا هر شهید
جسم فرزندان او برروی خاک
اوفتاده قطعه قطعه، چاک چاک
او حسینی بود و پروایی نداشت
جز خدا در خاطرش جایینداشت
از برادر لحظهای غافل نبود
هیچ مشکل پیش او مشکل نبود
شعلهها از عشق عالمسوز داشت
آتشی در جان، جهان افروز داشت
در حریم قدس، محرم زینب است
معنی عشق مجسّم زینباست
آفرین بر صبر طاقت سوز او
وآن تجلّیهای جان افروز او
داشت بار این رسالت چون بهدوش
بیشتر از پیشتر شد سخت کوش
با اسیران صبحدم تا شام رفت
گاه در کوفه گهی در شامرفت
داشت در راه سفر آن پاک جان
از سر پاک شهیدان سایبان
چون به شهر شام زینبگام زد
آتشی از خطبهاش در شام زد
غنچه لب چون که زینب باز کرد
در فصاحت چون علی(ع) اعجاز کرد
از بیان گرم آن شیرین سخن
شد چو شب در شام، روز اهرمن
جاودان ساز مُحرّمبا پیام
زینب است آری الی یوم القیام
یا رب از عشقش دل ما زنده کن
همچو خورشید فلک تابندهکن
"غلامرضا قدسی
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
-
-
۱۳۸۸/۰۴/۱۶, ۱۲:۵۸ #2
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 10,035
- مورد تشکر
- 25,834 پست
- حضور
- 17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است
گوشواره عرش را فرخنده خواهر زینب است
عصمت و شرم و حیا و صبر و تسکین و وقار
این همه اوصاف، اَلْحق جلوهگر در زینب است
هر زنی را در جهان فخر است از شوهر بلی
لیک اینجا فخر عبداللّه جعفر زینب است
آنکه گفت از جان بلی بهر بلای کربلا
از پی ترویج دین تا شام محشر زینب است
آنکه از روز ازل کردی اسیری را قبول
از پی اثبات دین آن نیکاختر زینت است
آنکه از جور و جفای مشرکین یکروز دید
داغ نو داماد و عباس دلاور زینب است
آنکه چون در قتلگه بالین شاه دین نشست
خواست تا جانش رود بیرون ز پیکر زینب است
آنکه دید از ظلم خولی رأس شه خاکستری
شد تنور سینهاش از غمْ پر آذر زینب است
آنکه در بازار کوفه دید چون رأس حسین
زد به چوب محمل از سودای غم، سر، زینب است
یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ
اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۴/۱۶, ۱۳:۲۱ #3
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 10,035
- مورد تشکر
- 25,834 پست
- حضور
- 17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
السلام عليكِ يا زينب كبري
السلام عليكِ يا بنت رسول الله
السلام عليكِ يا بنت اميرالمومنين
السلام عليكِ يا بنت فاطمه سیده نسا العالمین
ویرایش توسط مجیب : ۱۳۸۸/۰۴/۱۶ در ساعت ۱۳:۴۰
یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ
اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۴/۱۶, ۲۰:۱۹ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
السلام عليكِ يا زينب كبري
السلام عليكِ يا بنت رسول الله
السلام عليكِ يا بنت اميرالمومنين
السلام عليكِ يا بنت فاطمه سیده نسا العالمین
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۴/۱۷, ۰۰:۰۰ #5
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 802
- مورد تشکر
- 2,188 پست
- حضور
- 12 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
مزار زینب (س) کجاست؟
انقلاب ها راه آرامش پیش می گیرد، قیامها خاموش می شود ، حماسه ها فراموش می شود و ... اما عاشورا روز به روز با صلابت تر و حماسی تر و انقلابی تر رخ می نماید و تجدید عهد با آن پرشور تر برگزار می شود چرا؟!
عاشورا قیامی است که با فطرت آدمی سرو کار دارد و اصل توحید در جهان بینی آن حضوری ژرف و شگرف دارد. آدمیان نیازهای فطری خود را در عاشورا در جریان می یابند و کمال و تعالی معنوی خود را در دل بستن به عاشورا و پیمودن راه سرخ شهیدان آن تعریف می کنند. بر این بنیاد شخصیت های عاشورایی حضوری پر رنگ در دلها دارند و هیچ گاه نمی میرند. از آن جمله : زینب(س).
زینب که پیامبرش به این نام ، نام نهاده است در خانه فاطمه (س) و علی (ع) نقش آفرین بوده و در کنار امام مجتبی (ع) نیز به مبارزه پرداخته است. با این همه حضور زینب(س) در عاشورا حضوری دیگر گونه است؛ حضوری که آن چنان ژرف و پرشور است که هر گاه نام عاشورا بر زبان می آید نام او هم در آیینه ذهن با تصویر از حماسه و صلابت و صبر رخ می نماید.
زندگانی زینب در سال 60 و61 هجری سراسر مبارزه است . از مدینه به مکه ، از مکه به کربلا، از کربلا به کوفه ، از کوفه به شام و از شام به مدینه ، زینب (س) با گفتار و رفتار خود حماسه آفریده است.
او حتی در مدینه نیز آرام نگرفت. صاحب«اخبار الزینبات» نقل می کند که مصعب بن عبدالله گفت:« زینب، دختر علی (ع) ، در دوران حضورش در مدینه مردم را به قیام برای گرفتن انتقام خون حسین (ع) وادار می کرد. چون عبدالله بن زبیر در مکه قیام کرد، مردم را برای گرفتن انتقام خون حسین (ع) و خلع یزید بر انگیخت. چون این خبر به اهل مدینه رسید(و زمینه قیام فراهم گردید) زینب (س) در میان آنها به سخنرانی پرداخت و آنان را بر قیام برای خون خواهی تشویق می کرد. وقتی این خبر به عمربن سعید رسید ، طی نامه ای به یزید وی را از این خبر آگاه ساخت. او در پاسخ نوشت که زینب(س) را از مردم جدا کن. او نیز فرمان داد که به ایشان بگویند که باید از مدینه خارج شود و هرجا که بخواهد برود. زینب (س) فرمود: خداوند می داند که چه بر سر ما آمده است . برگزیدگان ما را کشتند و ما را راندند و برشتران بی جهاز سورا کردند. به خدا سوگند اگر خون ما را هم بریزید ، بیرون نمی رویم.
زینب دختر عقیل به آن حضرت گفت: ای دخترعمو، خداوند وعده اش را درباره ما راست گردانید و زمین را به ما ارث داد، هر کجای آن که بخواهیم منزل می کنیم. پس خاطرتان آرام و چشمتان روشن باد و خداوند ستمگران را کیفر خواهد داد. آیا می خواهی پس از این خوار گردی؟ به سرزمین امن سفر کن. سپس زنان بنی هاشم بر وی گرد آمدند و با او سخن مهر آمیز گفتند و یاری اش دادند».1
طبق برخی نقل ها ، یزید به انتقال وی از مدینه دستورداد:« ای محمد، ابوالقاسم بن علی، شنیدم که می گفت: هنگامی که زینب ، دختر علی (ع) ، همراه زنان و کودکان از شام به مدینه رفت، میان او و عمربن سعید بن اشاق- حاکم یزید د رمدینه- اختلاف و آشوب بروز کرد. او نیز طی نامه ای به یزید خواستار خروج زینب(س) از مدینه شد. یزید نیز همین مطلب را برای وی نوشت و در نتیجه عمر و حضرت زینب(س) و دیگر زنان بنی هاشم را که می خواستند ، آماده سفر مصر کرد؛ و ایشان چند روز مانده از رجب به آنجا رسیدند».2
آنچه نقل شد ، نشان از روح انقلابی زینب کبری(س) در سال های پایانی عمر داد. سکوت در مرام زینب (س) نبود و چنان بود که هیأت حاکم احساس خطر می کرد. تبعید ایشان حکایت از آن دارد که فریاد های زینب و افشاگریهای وی فراتر از یک زن معمولی بوده است.
اما چرا مصر؟! اما چرا شام؟! نمی دانیم. مع الاسف در این باره تحقیقات جامعی ارائه نشده است. آیا حکومت وقت زینب (س) را به رفتن به مصر یا شام مجبور کرده بود یا اختیار انتخاب یکی از این دو یا جای دیگر را به خود او داده بود؟! آیا با توجه به اذیت و آزار مردم شام و خاطرات نا گوار کاروان اهل بیت (س) به شام، زینب دیگر بار به شام بر می گردد؟!
آیا – آن طور که برخی نقل کرده اند- عبدالله بن جعفر، شوهر زینب(س) در شام زمینی داشته و زینب به سبب آن به شام بازگشته است؟! آیا واقعه حره یا قحطی در مدینه در این سفر تاثیر داشته است؟! آیا این سفر جمعی بود، و فاطمه و سکینه – دختران امام حسین (ع) – نیز با او همراه شدند؟!
این پرسشها ، مهم است که باید محققان به آن پاسخ گویند. با این همه ، باور راسخ داریم که مزار زینب کبری (س) پیش از آنکه در شام یا مصر یا مدینه باشد ، در دلهای مشتاقان و ارادتمندان به عاشوار است. زینب در دل ها حضور دیگر گونه ای دارد. مزار او همانند مادرش فاطمه (س) در دل هایی است که شیفته ولایت و امامت اند.
مزار او در دلهایی است که آماده اند عاشقانه جان خود را در راه اهداف بزرگ اسلام نثار کنند.مزار زینب (س) چه در شام ، چه در مصر، مردم ما در کربلا از او تجلیل می کنند، آن هنگام که به زیارت تل زینبیه می روند، و آن هنگام که خیمه گاه را ملاقات می کنند . راهش پر رهرو.
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=54557
-
-
۱۳۸۸/۰۴/۱۷, ۱۵:۱۷ #6
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 827
- مورد تشکر
- 4,051 پست
- حضور
- 2 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 208
- آپلود
- 7
- گالری
-
71
استقات در لغت صبر است و معنا زينب است
صبر باشد قطره اي ناچيز و دريا زينب است
زينت دوش نبي باشد حسين بن علي
آنكه باشد زينت دامان بابا زينب است
-
۱۳۸۹/۰۱/۳۱, ۱۰:۴۱ #7
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 9,030
- مورد تشکر
- 11,665 پست
- حضور
- 3 روز 9 ساعت 2 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
-
89
گرامی داشت ولادت حضرت زینب (س) /همسران جانبازان،زنانی به بلندای آسمان
در تاریخ هشت سال دفاع مقدس شاهد ظهور انسان های بالنده ای بودیم که یک شبه ره صد ساله پیمودند و در این میان زنان ایران به پیروی از پیام آور کربلا با پرستاری از تن و جان خسته ی رادمردان بازگشته از نبردی سخت امید را در دل آن ها کاشتند .
به گزارش خبرنگار مهر، در تاریخ هشت سال دفاع مقدس نام بلند زنان ایرانی آنچنان درخشان است که می توان کتاب ها، فیلم ها و مستند های زیادی از زندگی آن ها نوشت و ساخت.
در میان آن ها می توان دختران نوجوان تا زنان جوان و میانسال و کهنسالی یافت که در نقش خواهر، مادر و همسر در طول جنگ خدمات بیشماری را ارائه کردند و از سلاح به دست گرفتن و مبارزه در خط مقدم تا پرستاری و پزشکی و امداد رسانی و خدمات دیگر همپای مردان رزم در دفاع از میهن چیزی فروگذار نکردند.
فراموش نکنیم که در کنار نام هر جانباز، فداکاری و ایثار زنانی موج می زند که به عنوان همسر، مادر و یا خواهر سال ها فرشته وار به خدمت بی منت جانبازان افتخار می کنند همان هایی که نمونه های کامل ایثار و فداکاری و اسوه های ممتازی برای همه زنان جامعه ما و بلکه زنان عالم هستند و جز خشنودی خداوند مزدی طلب نکردند .
هر چند در هشت سال دفاع مقدس کم نبودند مردان قد خمیده از داغ فرزند در این جنگ خونبار که ناله به کوه بردند و شکوه به ماه کردند، اما سپیدی یکباره گیسوان مادر حکایتی دیگر است از فراغ شوهر یا پسر نو رسیده.
در پس آن نگاه امیدوار مادر و لبخند همیشگی اش می توانی رد اشک های شبانه را در چین های چهره اش دنبال کنی اما این اندوه شیرین زمانی به غمی سنگین بدل می شود که آنان از فراموشی لاله ها دلتنگ می شوند.
کم نبودند زنان جوان شوهر از دست داده که فراق یار ، و بار سنگین سرپرستی کودکان نوزاد و خردسال آن ها را زود هنگام به مرز میانسالی بدرقه کرد و کم نبودند دختران جوان ایران زمین که به پاس جان فشانی رادمردان این سرزمین به همسری جانبازان جوان درآمدند و افتخارشان تیمارداری شهیدان زنده بود و هست.
زنانی که در طول زندگی مشترک دست ها و پاها و چشم های همسرانشان شدند و گاه مظلومیت جانبازان اعصاب و روان که نشانی از درد جانکاه خود بر بدن نداشتند این زنان را نیز به گوشه عزلت کشاند چراکه نمی خواستند تصویر قهرمانان دیروز جهاد و شهادت در نظر جوانان و مردم امروز خدشه دار شود
به همین دلیل خود بار سنگین این غم ناگفتنی را در حالیکه کمترین توجهی به جایگاه اجتماعی و درمانی آن ها از سوی مسئولین نمی شد به جان خریدند تا نسبت به کسانی که روزگاری روان و جوانی خود را برای حفظ این ملت و آرمان هایش فدا کردند ، دین خود را ادا کنند.
بر همگان آشکار است که موفقیت فعلی ایران بیش از هر چیز مرهون ایثارگری و جانبازی رزمندگان اسلام به ویژه جانبازان و خانواده ی شهدایی است که سرمایه های معنوی ملت و نظام اسلامی محسوب می شوند و حفظ منزلت و کرامت آنان تضمینی بر امنیت ملی ماست که شاید نتوان این امنیت را با میلیاردها پول و تجهیزات دفاعی بدست آورد.
جا دارد که مسئولان فرهنگی و اجتماعی کشور برای قدردانی از زحمات و رنج های جسمی و معنوی همسران و همراهان جانبازان تدابیر ویژه ای بیندیشند تا با ارتقای جایگاه اجتماعی و فرهنگی اینان در جامعه بتوانیم گوشه ای از حقی که آنان به گردن تک تک ایرانیان دارند را ادا کنیم و التیام بخش دردهای نهفته شان باشیم
شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" پروردگارند.
امام خمینی (ره)
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری