-
۱۳۸۵/۰۹/۱۸, ۲۱:۰۵ #1
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۶
- نوشته
- 141
- مورد تشکر
- 186 پست
- حضور
- 2 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
تفسير آياتي از سوره اسرا
قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا. اسرا84 یعنی چه؟
-
تشکر
-
۱۳۸۶/۰۷/۰۳, ۰۷:۵۸ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
نقل قول : شاکلة
[quote=m2babaey;276]قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا. اسرا84 یعنی چه؟[/quote]
من براي اون دسته از دوستاني كه تفسيري در دسترسشان نيست كه مراحعه كنند از تفسير نمونه براي روشن شدن آيه مطالبي را آوردم.اميد وارم مفيد باشه.
ترجمه:بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوی) خود عمل میکند؛ و پروردگارتان کسانی را که راهشان نیکوتر است، بهتر میشناسد.»
توضيح:" بگو هر كس بر طبق روش و خلق و خوى خود عمل مىكندمؤمنانى كه از آيات قرآن، شفا مىطلبند و رحمت كسب مىكنند، و ظالمانى كه جز خسارت و زيان، بهرهاى از آن نمىگيرند، و انسانهاى كمظرفيتى كه در حال نعمت مغرورند و در مشكلات مايوس و زبون، همه اينها طبق روحياتشان عمل مىكنند، روحياتى كه بر اثر تعليم و تربيت و اعمال مكرر خود انسان شكل گرفته است.و در اين ميان خداوند شاهد و ناظر حال همه است آرى پروردگار شما آگاهتر است به كسانى كه راهشان بهتر و از نظر هدايت پربارتر است"
شاكلة" در اصل از ماده" شكل" به معنى مهار كردن حيوان است، و" شكال" به خود مهار مىگويند، و از آنجا كه روحيات و سجايا و عادات هر انسانى او را مقيد به رويهاى مىكند به آن" شاكله" مىگويند
شاكله هرگز به معنى طبيعت ذاتى نيست، بلكه به هر گونه عادت و طريقه و مذهب و روشى كه به انسان جهت مىدهد شاكله گفته مىشود بنا بر اين عادات و سننى كه انسان بر اثر تكرار يك عمل اختيارى كسب كرده است، و همچنين اعتقاداتى كه با استدلال و يا از روى تعصب پذيرفته است، همه اينها نقش تعيين كننده دارند، و شاكله محسوب مىشوند.
ویرایش توسط atregoleyas : ۱۳۸۷/۰۴/۰۳ در ساعت ۰۸:۰۵
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۱۶:۲۵ #3
با سلام
لطفا در مورد شان نزول ایات 73 تا 75 سوره اسرا توضیح بدهید.
و همینطور روی شان نزول ایه 52 سوره حج.
-
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۱۷:۲۶ #4
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
وَإِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿۷۳﴾
و اگر تو را استوار نمىداشتيم قطعا نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى (۷۴)
وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿۷۴﴾
در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانيديم آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمىيافتى (۷۵)
إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿۷۵﴾
در مورد اين آيات بحث انگيز شاءن نزولهاى مختلفى نقل كرده اند كه بعضى از آنها با تاريخ نزول آنها به هيچوجه سازگار نيست ، ولى از آنجا كه اين شاءن نزولها دستاويزى براى بعضى از منحرفان شده است به ذكر همه آنها مى پردازيم : مرحوم طبرسى در ((مجمع البيان )) پنج قول در اين زمينه نقل كرده است :
1 - قريش به پيامبر گفتند ما به تو اجازه نمى دهيم دست به حجر الاسود
بگذارى تا لااقل با ديده احترام به خدايان ما بنگرى ، پيامبر در دل گفت : خدا كه مى داند من از اين بتها متنفرم اما چه مانعى دارد نگاهى به سوى آنها بيفكنم تا بگذارند استلام حجر الاسود كنم ، آيات فوق نازل شد و پيامبر را از اين كار نهى كرد.
2 - قريش پيشنهاد كردند دست از ناسزاگوئى به خدايان ما و سبك شمردن عقلهايمان بردار، و اين بردگان و افراد بى سر و پا را كه بوى بد از آنها به مشام مى رسد از دور خود دور كن ، تا در مجلس تو حضور يابيم و به سخنانت گوش فرا دهيم .
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به اميد اينكه آنها مسلمان شوند در فكر بود كه خواسته آنانرا (هر چند موقت ) بپذيرد كه آيات فوق نازل شد و پيامبر را بر حذر داشت .
3 - پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بتها را از مسجد الحرام بيرون ريخت ، قريش تقاضا كردند كه اجازه دهد بتى كه بر كوه مروه نزديك خانه خدا بود به حال خود بماند، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نخست به خاطر پيشبرد هدفهاى سياسى تصميم گرفت به اين پيشنهاد عمل كند ولى بعد از آن صرفنظر نمود، و دستور داد آن بت را نيز شكستند، در اين هنگام آيات فوق نازل شد.
4 - جمعى از نمايندگان قبيله ((ثقيف )) خدمت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمدند و عرض كردند ما با تو بيعت مى كنيم اما به سه شرط: اول در موقع نماز براى ركوع و سجود خم نشويم ! دوم بتهايمان را به دست خودمان نشكنيم ، خودت بشكن ! سوم اجازه بده بت ((لات )) يكسال بماند!
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد به درد نمى خورد، و اما شكستن بتهايتان به دست خودتان مايليد انجام دهيد، اگر مايل نيستيد ما خودمان مى شكنيم ! و اما عبادت ((لات )) من به شما چنين اجازه اى را نمى دهم .
در اين هنگام پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) برخواست و وضو گرفت و عمر رو به مردم كرد
و گفت : چرا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را آزار مى دهيد؟ او هرگز اجازه نخواهد داد بتها در سرزمين عرب باشد، ولى درخواست كنندگان همچنان به درخواست خود ادامه مى دادند تا اين آيات نازل شد.
5 - گروهى از نمايندگان طايفه ثقيف خدمتش رسيدند و گفتند يكسال به ما مهلت بده تا هدايائى را كه براى بتها مى آورند بگيريم ، هنگامى كه اين كار انجام شد خود ما بتها را مى شكنيم ، و اسلام مى آوريم ، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در فكر بود كه روى جهاتى اين مهلت را به آنها بدهد كه آيات نازل شد و شديدا نهى كرد. شاءن نزولهاى ديگرى شبيه آنچه در بالا آمد نيز نقل شده است .
ولى شايد نياز به توضيح نداشته باشد كه نادرست بودن اكثر آنها در خودشان نهفته است ، زيرا آمدن نمايندگان قبائل و تقاضاهاى آنها از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و يا بيرون ريختن بتها از مسجد الحرام و شكستن آنها، همه بعد از فتح مكه در سال هشتم هجرت بوده ، در حالى كه اين سوره اساسا قبل از هجرت پيامبر نازل شده است ، و در آن زمان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) چنين قدرت ظاهرى نداشت كه مشركان در برابرش اينچنين تواضع كنند.
قطع نظر از اين موضوع بى اساس بودن بعضى ديگر از آنها نيز از توضيحاتى كه در ذيل خواهد آمد روشن مى شود.1
________
1- تفسير نمونه ، ج 12 ، صص 208 - 210
ویرایش توسط هدی : ۱۳۸۸/۱۱/۲۴ در ساعت ۱۷:۲۸
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۱۹:۰۹ #5
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
تنها شأن نزولى كه با زمان نزول آنها تطبيق مىكند، همان است كه ابى حفص «صائغ» از امام باقر(ع) نقل مىكند كه قريش به پيامبر پيشنهاد كردند كه آنها خداى او را يك سال بپرستند مشروط بر اين كه پيامبر نيز بتان قريش را به همين اندازه پرستش نمايد.
اختلاف شأن نزولها در مفاد آيه تأثيرى ندارد آنچه مهم است اين است كه در آيه «ولو لا ان ثبتناك لقد كدت تركن اليهم» دقت كافى انجام دهيم و براى توضيح دلالت آيه نكاتى يادآور مىشويم:
1- لازم است در تعيين فاعل فعل «كادوا» كه ضمير متصل «و ان كادوا ليفتنونك» از آن حاكى است، دقت كنيم ظاهر آيه نشان مىدهد كه مقصود از ضمير «كادوا» همان مشركان است و فاعل «ليفتنونك» نيز از آن حاكى مىباشد، و روى هم رفته مفاد آيه اين است: مشركان نزديك شدند كه او را بفريبند، و در اين آيه سخنى از نزديك شدن پيامبر(ص) به ميان نيامده است.- اين نكته بسيار مهمي است دقت بفرماييد -
2- آيه «ولولا ان ثبتناك لقد كدت تركن اليهم شيئاً قليلاً» از دو جمله كه يكى شرط (ثبتناك) و ديگرى جزا (لقد كدت تركن) تشكيل يافته است و لفظ «لولا» در زبان عرب، معادل «اگر نبود» (يا اگر نه اين بود) در زبان فارسى است در اين صورت مفاد آيه اين است اگر نه اين بود كه تو را ثابت قدم نگه داشتيم، نزديك بود كه به آنها متمايل شوى، ولى تثبيت الهى مانع از تحقق نزديكى شد، نه تنها ميل و انعطافى از تو سر نزد، بلكه به آن هم نزديك نشدى.
3- اين ثبيت الهى، جز تثبيت در مرحله فكر و انديشه، آنگاه در مرحله عمل و رفتار چيزى نيست؛ يعنى لطف الهى آنچنان شامل حال او گرديد كه قرب به مشركان و سازش با آنها درباره پرستش بتان آنها، نه در ذهن و انديشه او جوانه زد و نه در خارج جامه عمل پوشيد.
4- بايد توجه داشت كه اين تثبيت به يك مورد و دو مورد اختصاص ندارد، بلكه پيوسته شامل حال او مىباشد زيرا همان جهت كه سبب شد خدا به پيامبر در اين مورد خاص، استقامت قدم و استوارى گام بخشد، در ديگر موارد نيز وجود دارد، و جهتى ندارد كه در يك مورد او را تثبيت كند و در مراحل ديگر او را به خود واگذارد.
5- تثبيت الهى آنچنان نيست كه عنان اختيار و آزادى را از كف بربايد و ديگر، پيامبر تثبيت شده نتواند بر خلاف آن كارى صورتندهد بلكه با اين وضع مىتواند يكى از دو طرف كار را برگزيند براى بيان اين جهت در آيه سوم مىفرمايد:
«اذا لا ذقناك ضعف الحيوة وضعف الممات ثم لا تجدلك علينا نصيراً»
«در اين موقع دو برابر عذاب (مشركان) را در زندگى اين جهان و جهان ديگر به تو مىچشانيم، آنگاه در برابر ما ياورى پيدا نمىكردى».
با توجه به اين نكات روشن شد كه نه تنها مفاد آيه در كام «عدليه» كه عصمت را حالت لازم در پيامبران مىدانند، تلخ نيست، بلكه بسيار شيرين و نويد بخش است و آن اين است كه: خداوند پيامبر خود را به خود او واگذار نمىكند و در لغزشها و سراشيبىها به او تثبيت و استوارى مىبخشد و او را از قرب و نزديك شدن به گناه (تا چه رسد به خود آن) باز مىدارد.
و در حقيقت، جمله «ولولا ان ثبتناك لقد كدت تركن» بسان «ولولا فضل الله عليك و رحمته لهمت طائفة ان يضلوك» (نساء /113) است جز اين كه آيه مورد بحث مربوط به تثبيت در برابر گناه و آيه دوم مربوط به صيانت پيامبر از لغزشهاى سهوى و غير عمدى است و با صرف نظر از اين تفاوت شيوه بيان و نحوه دلالت در همهيكسان است.
_____________-
منبع
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۱۹:۲۱ #6
از شما ممنونم.
میتونم خواهش کنم روی شان نزول ایه 52 سوره حج هم برام مطلب بنویسید.
میخوام در این مورد بیشتر بنویسم یا سوئ تفاهم نشه و شما فکر نکنید من فقط دارم فی البداهه سئوال میپرسم.اما نمیخوام بحث درست کنم.
جوابهای شما در ذهن من چراهای دیگه ای درست میکنند و پاسخ برخی چراهای ذهن درگیرم را هم میدهند اما بیان انها در اینجا فقط من را از جوابی که میخوام بگیرم دور میکنه.
منتظر تفسیر و شان نزول ایه 52 سوره حج هم هستم.
ممنونم
ویرایش توسط سارا بیخدا : ۱۳۸۸/۱۱/۲۴ در ساعت ۱۹:۲۸
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۲۰:۲۲ #7
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 10,035
- مورد تشکر
- 25,834 پست
- حضور
- 17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (52) لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53)
ما پيش از تو هيچ رسول يا نبيی را نفرستاديم مگر آنکه چون به خواندن آيات مشغول شد شيطان در سخن او چيزی افکند و خدا آنچه را که شيطان افکنده بود نسخ کرد ، سپس آيات خويش را استواری بخشيد و خدا دانا و حکيم است(52) چنين شود ، تا آنچه شيطان در سخن او افکنده برای کسانی که در، قلبهايشان بيماری است و نيز سخت دلان ، آزمايشی باشد ، و ستمکاران در اختلافی بزرگ گرفتارند(53)
تفسیر مجمع البیان
برخى از جمله «ابن عباس» آوردهاند كه: روزى هنگامى كه پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله سوره «نجم» را براى مردم تلاوت مىكرد و همه سراپا گوش بودند، به اين آيه شريفه رسيد كه: افرأيتم اللاّت و العزّى و مناة الثالثة الاخرى درست در اين لحظات شيطان در تلاوت آيات به وسيله پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله اين جمله را وارد ساخت و افكند كه: تلك الغرانيق العلى و ان شفاعتهن لترجى؛ اينها نيكو چهرگانى بلندمرتبهاند و به شفاعت آنها در بارگاه خدا اميد است. با آوردن اين جمله به وسيله شيطان در ميان تلاوت آيات به وسيله پيامبر گرامى، شركگرايانى كه در آن جا بودند فرياد شادى سردادند و با رسيدن پيامبر (ص)به آيه سجده و سر بر سجده نهادن در بارگاه خدا، هم مسلمانان سر به سجده نهادند و هم شركگرايان.
گفتنى است كه اين روايت اگر درست باشد بدين صورت است كه پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله به تلاوت سوره «نجم» پرداخته بود و آنگاه كه به اين جا رسيد و نام بتهاى شركگرايان را آورد، پارهاى از بازيگران آنان، كه به خوبى مىدانستند شيوه و سبك پيامبر دعوت به خداى يكتا و نكوهش از بتپرستى است، بىدرنگ ميان سخن و تلاوت پيامبر دويدند و با پيشدستى گفتند: تلك الغرانيق العلى... و ديگر شركگرايان فرياد شادى سردادند، و اين جمله شركگرايان كه به وسيله يكى از سران آنان در ميان تلاوت پيامبر خوانده شد، برخى را به اشتباه افكند و تصور كردند كه اين نيز از آيات است و براى ايجاد سازش و آشتى ميان توحيدگرايان و پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله با شركگرايان فرود آمده است. و بر اين اساس است كه خدا براى نفى آن پندار و تصوّر برخى سادهدلان و وسوسه بازيگران، اين دو آيه را بر قلب پاك پيامبر فرو فرستاد كه: و ما ارسلنا من قبلك من رسولٍ... و بدين وسيله آن بازيگرى و آن افكندن جملهاى به سود شرك و بتپرستى در ميان تلاوت آيات قرآن به وسيله پيامبر را، كارى شيطانى و فريبكارانه و گمراهگرانه وصف فرمود و آن را به شيطان نسبت داد، چرا كه اين شگرد و دجالگرى به وسوسه و گمراهگرى آن موجود فريبكار انجام پذيرفته بود.
ویرایش توسط مجیب : ۱۳۸۸/۱۱/۲۴ در ساعت ۲۱:۲۱
یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ
اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۲۰:۵۹ #8
از توضیحات شما ممنونم
من شان نزول ایه 52 سوره حج را لازم داشتم و شما برای من شان نزول این ایه را ماجرای غرانیق ذکر کردید
اگر قبول کنیم شان نزول این ایه داستان غراتیق است پس باید غرانیق را باور کنیم چون تا غرانقی نبوده لازم نبوده چنین ایاتی نازل شود.
حال انکه سوره نجم مکی است و سوره حج مدنی و نمیتونیم بگیم شان نزول ایه ای از سوره های مدنی(بعد از هجرت) به ماجرایی برگردد که در یکی از سوره های مکی (سوره نجم) بوده است.یعنی من نمیتونم بفهمم چرا خدا باید این همه وقت صبر میکرد و بعد برای اینکه پیامبر ناراحتی شان کمتر شود بگوید
قبل از تو هم همه پیامبران موقع خواندن ایات ما شیطان در کارشان دسیسه می کرد و فقط تو نیستی که این اتفاق برایت افتاده.
ایه 53 سوره حج میگه :
چنين شود ، تا آنچه شيطان در سخن او افکنده برای کسانی که در، قلبهايشان بيماری است و نيز سخت دلان ، آزمايشی باشد ، و ستمکاران در اختلافی بزرگ گرفتارند
پس من جدا گیج شدم....جایی که خود قران بعنوان محکم ترین سند داره میگه شیطان میتونه چنین کاری را بکنه و حتی علت اینکه خدا میگذاره شیطان چنین کاری بکنه هم بیان میشه(ازمایش کردن مردم) چطوری ما میگیم غرانیق دروغه...
بدترش اینه که در نهایت خدا میگه که نمیگذاره القائات شیطان پیروز بشه و ایات خودش را استوار میکنه پس دیگه ایه 53 که امتحان میخواد بکنه یعنی چی؟
وقتی خود خدا میگه که نمیگذاره شیطان پیروز بشه دیگه امتحان کردن مردم یعنی چی؟
-----------------------------------------------------------------------------------
من الان توی تفسیر المیزان بودم و متاسفانه نمیدونم چرا علامه طباطبایی وقت گرانبهای خودشون را به جای صرف تعیین معنای لغوی تنویر بکنند که خواندن است یا ارزو کردن یک خط ننوشتند که چرا یکدفعه ای خدا تصمیم گرفت به پیامبرش بگوید قبل از تو هم شیطان چنین کارهایی کرده این یعنی چی؟
یعنی پیامبر هم تحت تاثیر القائات شیطان قرار گرفته؟پس غرانیق درسته؟
اگه غرانیق اصلا ربطی به این ماجرا نداره (مکی و مدنی بودن سوره های مورد بحث) پس شان نزول این ایه چیست؟
کسی تفسیر نمونه داره یا تفسیر تسنیم اقای جوادی املی تا بگه اونها چی گفتند؟
--------------------------------------------------------------------------------------------------
دوست عزیز از اینکه پاسخ دادید ممنونم.
ویرایش توسط سارا بیخدا : ۱۳۸۸/۱۱/۲۴ در ساعت ۲۱:۱۴
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۲۱:۲۰ #9
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
وَ مَا أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك مِن رَّسولٍ وَ لا نَبىٍ إِلا إِذَا تَمَنى أَلْقَى الشيْطنُ فى أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسخُ اللَّهُ مَا يُلْقِى الشيْطنُ ثُمَّ يحْكمُ اللَّهُ ءَايَتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(52)
ما هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هر گاه آرزو مى كرد (و طرحى براى پيش برد اهداف الهى خود مى ريخت ) شيطان القائاتى در آن مى كرد، اما خداوند القائات شيطان را از ميان مى برد سپس آيات خود را استحكام مى بخشيد و خداوند عليم و حكيم است .
در آيات گذشته سخن از تلاش و كوشش مشركان و كافران براى محو آئين الهى و استهزاء و سخريه آنها نسبت به آن در ميان بود، در آيات مورد بحث هشدار مى دهد كه اين توطئه هاى مخالفان برنامه تازه اى نيست ، هميشه اين القائات شيطانى در برابر انبياء بوده و هست .
نخست چنين مى گويد: ((ما هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هر گاه آرزو مى كرد و طرحى براى پيشبرد اهداف الهى خود مى كشيد شيطان ، القائاتى در آن طرح مى كرد)) (و ما ارسلنا من رسول و لا نبى الا اذا تمنى القى الشيطان فى امنيته ).
اما خداوند پيامبر خود را در برابر هجوم اين القائات شيطانى تنها نمى گذاشت ((خداوند القائات شيطان را از ميان مى برد، سپس آيات خود را استحكام مى بخشيد)) (فينسخ الله ما يلقى الشيطان ثم يحكم الله آياته ).
و اين كار براى خدا آسان است چرا كه ((خداوند عليم و حكيم مى باشد)) و از همه اين توطئه ها و نقشه هاى شوم با خبر است و طرز خنثى كردن آنها را به خوبى مى داند (و الله عليم حكيم ).
ولى همواره اين توطئه هاى شيطانى مخالفان ، ميدان آزمايشى براى آگاهان و مؤ منان و كافران تشكيل مى داد، لذا در آيه بعد اضافه مى كند: ((اين ماجراهابراى اين بود كه خداوند القاى شيطان را آزمونى براى آنها كه در قلبشان بيمارى است و آنها كه سنگدلند قرار دهد)) (ليجعل ما يلقى الشيطان فتنة للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم ).
((و ظالمان بيدادگر در عداوت و مخالفت شديدى دور از حق قرار گرفته اند)) (و ان الظالمين لفى شقاق بعيد).
و نيز ((هدف از اين ماجرا اين بود آنها كه عالمند و آگاه ، حق را از باطل تشخيص دهند، و برنامه هاى الهى را از القائات شيطانى جدا سازند و در مقايسه با يكديگر بدانند كه آئين خدا حق است ، و از سوى پروردگار تو است ، در نتيجه به آن ايمان آوردند و دلهايشان در برابر آن خاضع گردد)) (و ليعلم الذين اوتوا العلم انه الحق من ربك فيؤ منوا به فتخبت له قلوبهم ).
البته خدا اين مؤ منان آگاه و حق طلب را در اين مسير پر خطر تنها نمى گذارد بلكه ((خداوند افرادى را كه ايمان آوردند به سوى صراط مستقيم هدايت مى كند)) (و ان الله لهاد الذين آمنوا الى صراط مستقيم ).1منظور از القاات شياطين اشاره به فعاليتهاى شياطين و وسوسه هاى آنها در برابر برنامه هاى سازنده انبياء است چرا كه آنها هميشه مى خواستند با القائات خود اين برنامه ها و تقديرها را بهم بزنند، اما خدا مانع از آن مى شد.2_______1- تفسير نمونه ، ج 14 ، ص 1392- همان ، ص140
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۴, ۲۱:۲۰ #10
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 10,035
- مورد تشکر
- 25,834 پست
- حضور
- 17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
تفسیر نمونه
آيه و ما ارسلنا من قبلك من رسول … مى گويد ((تمام پيامبران پيشين و انبياء به هنگامى كه كلمات خدا را بر مردم مى خواندند شياطين (مخصوصا شياطين از نوع بشر) در لابلاى سخنان آنها القائاتى مى كردند و مطالبى براى انحراف افكار عمومى در لابلاى آن مى گفتند تا اثرات هدايت بخش آنها را خنثى كنند، اما خداوند اين القائات شيطانى را محو و نابود مى كرد و آيات خود را استحكام مى بخشيد)).
البته اين تفسير با جمله ثم يحكم الله آياته هماهنگى دارد، و با افسانه ((غرانيق )) كه بعدا مى آيد (طبق بعضى از توجيهات ) سازگار است ، ولى مهم اين است كه ((تمنى )) و ((امنيه )) كمتر به معنى تلاوت آمده تا آنجا كه در آيات قرآن در هيچ موردى در اين معنى به كار نرفته است .
یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ
اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری