-
۱۳۸۸/۰۲/۲۵, ۲۱:۴۵ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 222
- مورد تشکر
- 304 پست
- حضور
- 16 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
هدف ا ز خلقت
جناب فریاد عزیز
هنوز منتظر جواب شما در خصوص سئوال خودم هستم.
پاسخ شما بنده را یاری میکند تا بحث را در شکل حقیقی خودش و بدون پاسخ های کلیشه ای جلو ببرد.
لطفتان مزید
سئوال:
خدای مطلق را که شما به شناخت آن دست یافته اید و معتقد بدان هستید تعریف کنید(تعریف جامع و مانع که مو لای درزش نرود لطفا)
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۵, ۲۲:۰۳ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 222
- مورد تشکر
- 304 پست
- حضور
- 16 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دو سئوال یا شبهه شما با پاسخگویی به این سئوالات تا حدودی حل می شود البته اگر بخواهید:
به نظر شما حکمت خداوند قبل از پیدایش انسان هم در خدا وجود داشته؟ یا بعد از خلقت انسان حکمت برای خداوند بوجود اومده؟ و با توجه به اینکه خداوند می دونه که برخی انسانها ( به عقیده شما ) ظالم می شوند! حکیمانه نبود که انسان را اصلا نمی آفرید؟
نفس خلقت انسان حکیمانه هست و ردی بر این موضوع نیست.
حکمت خدا هم با این موجود و مخلوق قالب اثبات هست که شکی در آن نیست.
اذعان به شگفتی های خلقت انسان بارها در کلام دانشمندان علوم تجربی مطرح شده است که گویای یک خلق و آفرینش سرشار از دانش و دانایی و هدفمندی است که تنها با وجود یک حکمت متعالی ممکن هست.
اما بخش دوم این سئوال که فرض وجود انسانهای ظالم ر مطرح میکند و آن را دور از حکمت خدا میداند.
اجازه بدهید پاسخش را بعد جواب دادن به مطلب بعدی عرض کنم.
شما می گید هدف از آفرینش رساندن انسان به کمال مطلق هست! اما این هدف زمانی است که انسان وجود داشته باشه!نه زمانی که اصولا انسان هنوز نیست!
تاکید شما در اثبات این مورد با فرض قرار دادن مخترعی قرار دادی که می خواهد چیزی بیافریند که بهترین و قوی ترین و کارامدترین باشد.
اشکال:
این مخترع چه چیزی می خواهد بیافریند؟شما مشخص نکرده اید.
در حالی که در مورد انسان نوع خلقت و آفرینش مشخص هست.
مخترع قبل از اختراع هدفی را معین میکند و برایش یک ساختار و کاربرد و اهدافی را تعیین میکند.
هیچ مخترع حکیم و عاقل و فرزانه ای بی هدف و از سر تفریح دست به اختراع هر چیزی نمیزند تا مثلا کاری کرده باشد و این دور از عقل و علم و حکمت است.
اما پاسخ سئوال اول قسمت دوم:
اصل و هدف مخترع در اختراع و ابداع بنا بر شر نبوده و نیست.
کسی که کارد و چاقو را اختراع کرد هدفش این بود انسان با آن قتل کند.
کسی که هواپیما را ساخت هدفش این نبوده بمب افکن تولید شود.
کسی که دینامیت را ساخت قصدش کشتار آدمها نبود.
اما این سیر توسط خود انسان طی شد با دیدگاه خاص خودش و توجیهاتی که دارد.
بدیهی است هدف از خلقت خداوند آفرینش یک موجود ظالم و ستمگر نبود و با همان عقل و شعور در واقع راهیابی را به وی تعلیم داد تا درست و غلط را بشناسد و حالا این انسان آمد مسیر دیگری را برگزید به خالقش ایرادی وارد نیست.
مثل اینکه یک نفر بیاید با سیانور خودکشی کند آنوقت مخترع سیانور را لعنت و نفرین کنیم....و اینکه حکیم نبوده .میدانسته با این ماده چه میکنند در حالیکه قصد وی از تولید این ماده این نبوده یک نفر انسان بخورد و بمیرد.
ویرایش توسط moridenur : ۱۳۸۸/۰۲/۲۵ در ساعت ۲۲:۰۴ دلیل: اضافه کردن متن و رنگ بندی
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۶, ۰۷:۳۱ #3
اتفاقا سوالتون رو خوندم! چند بار جوابتون هم دادم ولی خوب مشکل در سایت بود پست نمی شد منم بی خیالش شدم!
چون دوست دارید جواب بهتون می دم:
این کار از حوصله من خارج است!
ولی اینکار را به عنوان پیشنهاد بهتون می دم که شما یک تاپیک بزن و از دوستان مسلمان بخواه که اینکار را بکنند! اگر یکیشون تونست تنها خداش را تعریف بکنه! منم حرفی ندارم! برای راحتی شما صفات و اسامی خدا را در قران براتون می ذارم! تا چیزی از قلم نیافته!
1-الرحمن2-الرحيم3-المالک4-القدوس5-السلام6-المومن7-المهين8-العزيز9-جبار10-المتکبر11-الخالق12-الباري13-المصور14-الغفار15-فهار16-الوهاب17-الرزاق18-الفتاح19-العليم20-قابض21-البسيط22-الخافض23-الرفيع24-المعز25-المزل26-السميع27-البصير28-الحکيم29-العادل30-اللطيف31-الخبير32-الحليم33-الادهم34-الغفور35-الشکور36-العالي37-الکبير38-الحافظ39-المقيت40-الحسيب41-الجليل42-الکريم43-الرقيب44-المجيب45-الواسع46-الحکم47-الودود48-المجيد49-الباعث50-الشاهد51-الحق52-الوکيل53-القوي54-المتين55-الوالی56-الحميد57-المحصی58-المبدی59-المعيد60-المحيی61-مميت62- الحي63- القيوم64-الواجد65-المغيث66-الواحد67-الصمد68-الغدير69-المقتدر70-المقدم71-الموخر72- الاول73-الاخر74-الظاهر75-الباطن76-الوالي77-المتعال78-البر79-التواب80-المنتقم81-العفو82-الرئوف83-ملک الملک84-ذوالجلال85-المقسط86-الجميع87-الغني88-المغني89-المعطي90-المانع91-الضار92-النافع93-النور94-الهادي95-الازلي96-الباقي97-الوارث98-الراشد99-الصبور100-الله جل الجلاله
همه موضوعاتی که کاربر فریاد شروع نموده بنا بهدرخواست ایشان به مدت یک ماه جهت بررسی به بخش مدیران منتقل گردیده است ...
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۶, ۰۸:۲۵ #4
دقیقا
دوست عزیز من ...شاید شما بدلیل اینکه با نوع دیدگاه من آشنا نیستید جوابهای من رو ندونید! (که حتما هم اینطوره!)ولی من چون با آموزه های دینی شما آشنا هستم جواب شما را خوب می دانم!(جوابهای اسلام تقریبا یک چارچوب را بیان می کنه با الفاظ متفاوت!) و سوالم هم از روی نادانی نسبت به جوابهای شما نیست! بلکه قصدم اینه که جوابی دقیق از آقای حسین تبار بگیرم که اگر ایراد از نظریات اسلام گرفتم بعدش منکرش نشه!
اما همانطور که گفتم آقای حسین تبار معمولا سوالات خارج از چارچوب خودشون را جواب نمی دن! ...
ویرایش توسط hoseintabar : ۱۳۸۸/۰۲/۲۶ در ساعت ۱۵:۳۶ دلیل: لطفا فقط علمي و پاسخ مخاطب رابديد
همه موضوعاتی که کاربر فریاد شروع نموده بنا بهدرخواست ایشان به مدت یک ماه جهت بررسی به بخش مدیران منتقل گردیده است ...
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۶, ۱۴:۲۳ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 222
- مورد تشکر
- 304 پست
- حضور
- 16 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با وجود اینکه خارج از ح.صله شما بود از لطفی که کردید بسیار سپاسگزارم.
اما این خدایی که با صفات مطلقش نام بردید چقدر شباهت به خدایی دارد که من هم این صفات را در موردش با همان منبع معرفی شده از طرف شما میشناسم.
پس در اصل چندان با هم غربت فکری ندارم.حالا اگر شما مایل هستید من این فاصله را حفظ کنم یا خودتان مرزی را متصور می شوید مختارید.
اما دو موضوع:
خدای مطلق با صفات مطلبق ورای تصور ماست و هرگاه هم امری فراتر از تصورات آدمی در ذهن به هر کیفیتی متصور شود مقید میگردد و دیگر آن مطلق بلا اطلاق نیست هرچند در کیفیت وجودی آن(مطلق بودن) بواسطه این تصور آسیبی نمی بیند.
شما عنوان داشتید خدای شما خدای متصور ذهنی دیگران نیست در حالیکه تصور شما خدای مطلقی است که بنا به همان منبع قابل ادراک مطلق نیست چون عقل انسان ظرفیت درک کل را ندارد چون جزئی از کل است.
البته خیلی سعی کردم با این کلمات بازی نکنم اما چه می شود کرد گاهی واژه ها ما را بازی می دهند !
بنا بر این لزوما اشکالی پیش نمی آید اگر کسی با تصور خود خدایش را بشناسد چون لایکلف الله نفسا الا وسعها را هم در این راستا برای صدور امر در موارد مختلف داریم و هیچوقت هم این خدای اداراکی ما و متصور ذهنی ما واجب الامر و قبول در پذیرش آن برای دیگری نیست چون :هر کسی از ظن خود شد یار من را هم داریم.
لذا تکلیف کردن بر خود و دیگران به اینکه این تصور درست است و سایر تصورات غلط عقلا به صواب نزدیک نیست .
عقل یک موهبت الهی است برای شناخت و معرفت به حقایق نه درک مطلق آنها.
خدا حقیقتی است غیر قابل انکار و شناخت خدا به قدر توان عقل است نه به قدر و مرتبه ای که برای خدا حتی متصور است.
در هر حال چون بازیگر خوبی نبودم و نیستم و مایل نیستم بازی به خلاف قائده انجام دهم گوی و میدان را به استادانی چون شما میسپارم تا ان شاء الله بهره ای اندک از خواندن مطالب شیوایتان برده باشم.
-
۱۳۸۸/۰۵/۱۹, ۲۱:۳۰ #6
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
الف) صفات کمالیه خدا اقتضا دارد جهان به گونهای آفریده شود که در مجموع بیشترین کمال و خیر ممکن را داشته باشد; یعنی از برکت نظام احسن که بر جهان آفرینش حاکم است، انسانی که از ماده زمینی خلق شده، بتواند با پیمودن راه تکامل به گوهری آسمانی و شریف تبدیل شده، از نظر مراتب کمال از هر موجود دیگر برتری یابد و به خدا تقرب جوید.
خلق جمادات و نباتات و حیوانات و... در راستای پیدایش نظام احسنی است که در مجموع زمینه رشد انسان را فراهم میآورد.
این پرسش، سابقه دیرینهای دارد و مانند برخی از مسائل فلسفی، برای همگان مطرح است. غالب انسانها مایلند بفهمند که هدف خلقت خودشان و یا مجموعه انسانها چیست؟
این پرسش برای افرادی به صورت یک عقده "لاینحل" در میآید که دایره هستی را به جهان ماده منحصر مینمایند و مرگ را پایان زندگی بشر میدانند و عالمی به نام "رستاخیز" و سرایی به عنوان "آخرت" را نمیپذیرند; امّا کسانی که زندگی مادّی را برای انسان، منزلی از منازل زندگی بشر میدانند و به دنبال این جهان به سرای دیگری معتقدند و این جهان را روزنه و پلی برای نیل به ابدیت میدانند، پاسخ به این پرسش، آسان است و بر فرض اگر هدف از آفرینش انسان را در این جهان نتوانند بدانند، هدف از خلقت را در جهان دیگر و در زندگی ابدی، جستوجو میکنند و میگویند: "هدف خلقت انسان، در این جهان، آماده کردن او برای یک زندگی ابدی و جاودانی است که خود، هدف و مطلوب نهایی است."
-
۱۳۸۸/۰۵/۱۹, ۲۱:۳۱ #7
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
برای خلقت و آفرینش، دو هدف میتوان تصور کرد:
نخست: هدف متوسط; دوم: هدف غایی و عالی
با مراجعه به آیات قرآن و روایات اهلبیت:، روشن میشود که هدف متوسطِ خلقت، عبادت و بندگی خداست. این مطلب، در همة پدیدههای عالم، ساری و جاری است. خداوند، دربارة همة اشیای مادّی عالم میفرماید: "...وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلآ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ..." (اسرأ، 44) همه موجودات، تسبیح خدا میگویند; امّا شما تسبیح آنان را نمیفهمید." و دربارة انسان و جنّ نیز میفرماید: "وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْنسَ إِلآ لِیَعْبُدُونِ".(ذاریات،5 6)
آفرینش انسان و جنّ برای بندگی است. بنابراین، از دیدگاه وحی، همه هستی تسبیحگوی ذات اوست!(ر.ک: ترجمة المیزان، موسوی همدانی;، ج 18، ص 612ـ614، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی;.)
امّا هدف عالی و غایی، وصول به مبدأ نور هستی است; یعنی منتهیالیه سیر مخلوقات، اوست: "وَ أَنَّ إِلَیَ رَبِّکَ الْمُنتَهَیَ".(نجم،42) انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است: "إِنَّ إِلَیَ رَبِّکَ الرُّجْعَیََّ".(علق،8) بازگشت همگان به سوی خداست: "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَ َجِعُون".(بقره،156) همه این آیات، غایت سیر را روشن میکند. البته رسیدن به خدا، همان به کمال مطلق رسیدن مخلوقات است. هنگامی پدیدههای هستی کمال آخِر خود را مییابند که به قرب الهی برسند. پس روشن شد هدف غایی خلقت، به کمال رسیدن همة موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهی است.
-
۱۳۸۸/۰۵/۱۹, ۲۱:۳۱ #8
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
در اینجا دو مطلب دیگر را نیز باید مورد توجه قرار داد:
نخست اینکه خدای متعال، فیاض به تمام معناست و باران رحمت او همیشه بر بندگان میبارد و مانعی هم برای آن نمیتوان تصور کرد; به دیگر سخن، مقتضی موجود و مانع مفقود است; پس باید خلق کند; چون لازمة ذات او خلاقیت و فیاض بودن است.
دوم اینکه آیا خدا در آفرینش، ذینفع است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: منفعت و سود، به خلق بر میگردد; نه به خالق; یعنی خدا ذینفع نیست; یا به عبارت دیگر، ناقص نیست که با این کار به کمال برسد; بلکه سود به مخلوق بر میگردد.
من نکردم خلق تا سودی کنمبلکه تا بر بندگان جودی کنم
-
۱۳۸۸/۰۵/۱۹, ۲۱:۳۳ #9
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
عبادت هم جزو اهداف آفرینش است و از اهداف متوسط برای رسیدن به کمال نهایی و غایی میباشد و فایدة عبادت، تنها عاید بنده میشود و او را پرورش داده، از نقص به کمال میبرد و در عبادتِ بنده هیچ فایدهای برای خداوند متصور نیست.
بنابراین، همانطور که اشاره شد، هدف غایی از آفرینش انسان، تکامل و وصول به رحمت الهی است و افرادی میتوانند از این رحمت و فیض الهی استفاده کنند که به نهایت درجة تکامل رسیده باشند; از این رو، اثر تکامل، آرامش در سایه سار رحمت الهی است:
"وَ لاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ # إِلآ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَ َلِکَ خَلَقَهُمْ; (هود، 118 و 119) آنان همواره در اختلافند; مگر آنچه پروردگارت رحم کند و برای همین ]رحمت[ آنان را آفرید."
که این باعث ورود به بهشت و زندگی جاودان داشتن در آنجا میشود.
(ر.ک: معارف قرآن، آیةالله مصباح یزدی، 1ـ3، ص 155 ـ 179، مؤسسة در راه حق.)
چنانکه مولای متقیان میفرماید: "بیگمان، خدای سبحان دنیا را مقدمهای برای زندگی پس از آن قرار داده است و آن را برای مردم، بوتة آزمونی شمرده است تا هر آنکه را نیکوکارتر است، باز شناسد. این است که ما برای دنیا آفریده نشدهایم و مأموریتمان تلاش در جهت آن نیست; بلکه برای آزمایش در دنیا نهاده شدهایم".(فرهنگ آفتاب، فرهنگ تفصیلی نهجالبلاغة، عبدالمجید معادیخواه، ج 1، ص 77، نشر ذره.)
-
۱۳۸۸/۰۵/۱۹, ۲۱:۳۴ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
اگر از دانشآموزی بپرسیم: برای چه درس میخوانی؟ میگوید: برای اینکه به دانشگاه راه یابم. باز اگر پرسش کنیم: دانشگاه را برای چه میخواهی؟ میگوید: برای اینکه دکتر یا مهندس شوم. میگوییم: مدرک برای چه میخواهی؟ میگوید: برای اینکه فعالیت مثبتی انجام دهم و درآمد خوبی داشته باشم. باز اگر بپرسیم: درآمد خوب را برای چه میخواهی؟ میگوید: برای اینکه زندگی آبرومند و مرفهی داشته باشم. سرانجام میپرسیم: زندگی مرفه و آبرومند برای چه میخواهی؟ در اینجا میبینیم، لحن سخن او عوض میشود و میگوید: خوب برای اینکه زندگی مرفه و آبرومندی داشته باشم; یعنی همان پاسخ سابق را تکرار میکند و این پاسخ نهایی او به شمار میرود. دلیل آن هم این است که او همواره بر پاسخ پایانی خویش تأکید خواهد کرد.
در اینجا هم وقتی گفته میشود: هدف از آفرینش چیست؟ میگوییم: برای تکامل انسان و دریافت رحمت خدا. اگر پرسیده شود: تکامل و قرب پروردگار برای چه منظوری است؟ میگوییم: برای قرب به پروردگار! یعنی این هدف نهایی است و همه چیز را برای تکامل و قرب میخواهیم; امّا قرب و دریافتِ رحمت، ذاتاً ارزشمند است و ماورای آن خوبی دیگری نیست.(تفسیر نمونه، آیةالله مکارم و دیگران، ج 22، ص 393، دارالکتب الاسلامیة.)
ب) دنیا راه است. راه نمیتواند هدف باشد. اگر هدف از آفرینش تنها زندگی در این جهان باشد، لازم میآید که جهان آخرت وجود نداشته باشد، نیکان پاداش داده نشوند و بدان به کیفر کردارشان نرسند، چون در دنیا نمیتوان به طور کامل، پاداش نیکان و کیفر بدان را داد.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری