-
۱۳۸۸/۰۲/۳۰, ۱۳:۲۲ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 395
- مورد تشکر
- 628 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 25
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
امام علي سر آمدن مفسران
امام علي (ع) سرآمد مفسران قرآن
يا ايها الناس قد جائتكم موعظه من ربكم و شفاء لما في الصدور و هدي و رحمه للمؤمنين(1)
اي مردم ، براي شما از جانب خدا پند و اندرزي براي بيماريهاي باطني آمده است كه در عين حال هدايت و رحمتي براي مؤمنان است .
قرآن كه آخرين كتاب آسماني و معجزه گوياي خاتم پيامبران است ، جهت هدايت انسانها به راهي راست استوار از جانب پروردگار هستي بر بهترين و كاملترين بنده ي خود محمد بن عبد الله (ص) كه اسوه و الگوي كامل تمام براي بشريت و امين وحي و عبد خداست نازل شده است كه حاوي تمام نيازمنديهاي انسان و جوامع بشري است .
قرآن درياي بيكراني از معرفت است كه هر كس به حد وسع خود مي تواند از آن بهره برد و با معيار قرار دادن آن در طول حيات خود ، ميزان و مقياسي جهت شناخت سره از ناسره براي او بدست مي آيد.
اين معجزه ي جاويد نبي مكرم اسلام (ص) در طول 23 سال بر حسب شرايط و مقتضيات خاص بر پيامبر اسلام (ص) نازل گرديده و در طول اين مدت ، امير مؤمنان علي (ع) پسر عم و جانشين او ، دركنار پيام آور راستين ، از تمام جزئيات آيات قرآن به مدد تعليم نبي مكرم اسلام و عنايت الهي ، آگاهي يافت . چنانكه خود حضرت (ع) در خصوص آغاز وحي بر رسول خدا (ص) فرمود كه من صداي وحي را مي شنيدم .بنابراين قرآن با تمام وجود امام (ع) عجين بود .
بدون ترديد بعد از مرتبهي والاي پيامبر اكرم (ص) ، آن امام از مصادر تفسيري صحابيان به شمار ميآيد و آنان در تبيين و توضيح آيات از محضر آن حضرت (ع) مدد ميجستند . به اعتراف شيعه و سني ، علي (ع) اعلم از اصحاب پيامبر (ص(2) و آگاه بر تأويل و تنزيل قرآن بوده است و ديگر صحابه براي رفع ابهامات و سؤالات خود به وي مراجعه ميكردند .
گروهي از صحابه ي رسول خدا (ص) در زمان حيات و پس از رحلت آن بزرگوار ، در تفسير قرآن مشهور بودند كه فريقين بر اين مطلب اتفاق دارند . سيوطي در اين باره مي نويسد :
" در اين ميان ده نفر به تفسير قرآن شهرت يافته اند كه عبارتند از خلفاي اربعه ( ابوبكر ، عمر ، عثمان و علي بن ابيطالب ) ابن مسعود ، ابن عباس ، ابن ابي كعب ، زيد بن ثابت ، ابو موسي اشعري و عبدالله بن زبير. درميان خلفاي اربعه بيشترين تفسير قرآن از علي بن ابيطالب نقل شده است ؛ اما از سه خليفهي ديگر به علت اينكه خيلي زود از دنيا رفته اند روايات تفسيري ، بسيار اندك است ." (3)
ذهبي نيز پس از ذكر اين مطلب بيان ميكند :
" علت اين امر كوتاهي دوران خلافت امام علي (ع) و فراغت او از امور حكومتي و طول مدت زندگي امام (ع) است . سه خليفه ديگر در زماني مي زيستند كه اغلب مردم به دليل مصاحبت با پيامبر (ص) به كتاب الهي آگاه بودند و نيازي به مفسران قرآن نداشتند . افزون بر اين ، اشتغال به امور خلافت ، مانع از پرداختن آنان به تفسير قرآن مي شد ؛ ولي در زمان حيات علي (ع) قلمرو ي دولت اسلامي گسترش يافت و ورود غير عربها به حوزهي اسلام فزوني پيدا كرد و نيازمندي به تفسير و تبيين قرآن بيشتر شد."
زرقاني نيز پس از بيان اين مطلب ، اشاره ميكند: " كه علاوه بر اين دلايل ، ويژگيها و امتيازاتي چون باروري انديشه ، گستردگي دانش و روشنايي دل و روان از عوامل مهمي است كه علي (ع) را در زمينهي تفسير قرآن ، در مقام بالاتري از ديگر خلفا قرار داده است ."(5)
به گواه روايات و شواهد فراوان ، اعراب آن زمان و اصحاب پيامبر(ص) در شناخت قرآن و آگاهي بر اسرار زبان با يكديگر برابر نبودند و عدهاي بر عده ي ديگر برتري داشتند تا آنجا كه برخي همهي قرآن را محكم و گروهي ديگر همه را متشابه ميدانستند .
ميزان آگاهي و اشراف آنان بر قرآن يكسان نبود و همه ي آنان برمعارف قرآن ، عام و خاص ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه آگاهي نداشتند ، لذا تفسيرهاي آنان از قرآن متفاوت بوده است . در مصاحبت و همنشيني با پيامبر (ص) و فهم سخنان ايشان نيز همگان توفيق يكساني نداشتند . برخي از صحابه را هيبت و حشمت رسول مانع ميشد از اينكه سؤالي مطرح كنند و برخي نيز همچون علي (ع) به گواه مورخان و مفسران ، نزديكترين فرد به پيامبر (ص) و مصاحب هميشگي او بود . علي (ع) دربارهي معاني قرآن و سخنان حضرت (ص) فراوان سؤال ميكرد و پيامبر (ص) نيز در تعليم امام (ع) تلاش زيادي مبذول ميداشت .
ابوبكر ، عمر ، عثمان و ديگر صحابه در احكام دين با حضرت (ع) مشورت ميكردند و سخن او را حجت مي دانستند و به دانش و فضايل او اعتراف مي كردند .(6)
علامهي اميني در اثر خود صفحاتي را به محدوده دانش خليفه اختصاص داده و به شواهد و نمونههايي از جهل عمر به معاني كتاب خدا و احكام دين اشاره كرده است. (7) در يكي از اين نمونه ها چنين آمده است :
" عمر زني را كه در شش ماهگي وضع حمل كرده بود ، امر رجم كرد ، اين خبر به علي (ع) رسيد ، فرمود بر او رجم نيست ، چون عمر بر اين امر آگاه شد ، شخصي را نزد علي (ع) فرستاد تا سبب را پرسد ، حضرت فرمود : بر اساس نص قرآن ايام رضاع ، دو سال كامل است و مدت حمل تا ايام جدا كردن از شير ، سي ماه است، پس ايام حمل شش ماه مي باشد مراد در آيه والوالدات يرضعن و اولادهن حولين كاملين لمن اراد ان يتم الرضاعه (8) و آيه «و حمله و فصاله ثلاثون شهراً (9)» اقل ايام حمل است .
عمر پس از شنيدن اين سخن گفت : اللهم لا تبقني لمعظله ليس لها ابن ابيطالب ( بار خدايا مرا با مشكلي فرو مگذار كه علي بن ابيطالب براي حل آن حاضر نباشد) (10) "
همچنين او در قسمت ديگري از بحث خود ، بخشي را تحت عنوان " جهل الخليفه بمعني الاب " مطرح كرده و نوشته است :" عمر بن خطاب بر منبر رفت و قرائت سوره عبس را آغاز كرد تا به آيه فانبتنا فيها حباً و عنباً و قصباً و زيتوناً و نخلاً و حدائق غلباً و فاكههً و اباً (11) رسيد . آنگاه گفت : همه آنچه را در آيه آمده است را شناختيم ؛ اما معناي اب چيست ؟ پس از آن درنگي كرد و گفت : هان عمر ، تكلف است ، به تو چه كه معناي اب روشن نيست . آنچه از قرآن آشكار است برگيريد و عمل كنيد و آنچه را نمي فهميد به خداواگذار كنيد .(12)
سرگشتگي و جهل عمر نسبت به معناي كلاله و مراجعات مكرر او به پيامبر (ص) براي فهم معناي آن و ناداني او نسبت به تأويل آيات ، همچنين موضع خشن وي در برخورد با كساني كه كه از فهم آيات سؤال ميكردند ، در صفحات تاريخ به چشم مي خورد .
با توجه به اين شواهد ، قول برخي از نويسندگان ( مانند ذهبي و سيوطي ) كه علل محدوديت روايات تفسيري سه خليفه ( ابوبكر ، عمر و عثمان ) را اشتغالات حكومتي و عدم نياز به مفسران قرآن مي دانند ، قابل تأمل است ؛ زيرا قبل از هر چيز محدوديت دانش و آگاهي آنان به كتاب خدا موجب گشته است روايات تفسيري اندكي از ايشان نقل شود و بر عكس فراغت امام علي (ع) از امور حكومتي تنها دليل استوار بر افزوني روايات تفسيري آن حضرت (ع) نيست . ضمن آنكه علت كم بودن روايات تفسيري ديگر خلفا، تقدم زماني و وفات آنان نسبت به امام (ع) نيست . دليل اين مدعا آن است كه از عثمان كه تنها پنج سال قبل از علي (ع) از دنيا رفته ، آثاري از تفسير قرآن بر جاي نمانده است . بدون شك برتري دانش و آگاهي امام (ع) بر كتاب خدا در مقايسه با سه خليفه ديگر ، مهمترين سببي است كه امام (ع) را در مقام برترين مفسران و آگاهان به قرآن قرار داده است
1- يونس/57
2- عزالدين ابن اثير - اسد الغابه في معرفه الصحابه - ج 4 - ص 400
3- جلال الدين السيوطي - الاتقان في علوم القرآن - ترجمه سيد مهدي حائري - ج 2 - ص 1227
4- محمد حسين ذهبي - التفسير و المفسرون - ج1 - ص 68
5- محمد عبد العظيم زرقاني - مناهل العرفان في علوم القرآن - ج 2 - ص 17
6- عبد الحسين احمد اميني - الغدير في الكتاب و السنه و الادب - ج 6 - ص 65
7- همان - ص 335-380
8 - بقره/223
9 - احقاف/15
10- عبد الحسين احمد اميني - همان - ج 6 - ص 65 و ابن شهر آشوب - مناقب آل ابيطالب - ج 2 - ص 39
11- عبس/27
12 - عبد الحسين احمد اميني - الغدير في الکتاب و السنه و االادب- ج 6 - ص
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری