درباره كتاب ایات شیطانی

[Angel1943]

در سيزده سالگي جهت تحصيل به انگلستان مهاجرت کرد و مدتي با نوشتن مقالات تبليغي در انگلستان به تأمين مخارج زندگي پرداخت و بعد شناسنامه‏ انگليسي گرفت و تبعه‏ اونجا شد. رشدي در طول زندگي در انگلستان به بي‏ديني و بي‏اعتقادي مطلق ميرسه و در نهايت منکر خدا مي‏شه و اين عقيده رو رسما بيان ميکنه2. فعلاً مقيم انگلستان و تابع اون جاست.
سلمان رشدی مرتد.
آیات شیطانی (به انگلیسی: Satanic Verses) چهارمین کتاب داستان سلمان رشدی است. این کتاب برای نویسنده جایزه وایت‌برد را به ارمغان آورد. در همین سال کتاب به فهرست نهایی جایزه بوکر نیز راه یافت، اما موفقیتی کسب نکرد.
در تاریخ ۱۴ فوریه۱۹۸۸ میلادی امام خمینی(ره) با صدور فتوایی حکم مرگ رشدی نویسنده این کتاب را صادر کرد. از آن پس رشدی زندگی مخفیانه‌ای را در انگلستان می‌گذراند که تاکنون ادامه داشته است.
چرا سلمان رشدی این کتاب را نوشت؟؟؟
براستی اصل موضوع غرانیق چیست؟؟؟
در تاریخ اسلام چه کسانی این داستان را نقل کرده اند؟؟؟

[goleleila]

مطلبي رو به نقل از سايت تبيان عنوان مي کنم که اميدوارم به دردتون بخوره

افسانه غرانیق (آیات شیطانی)


مقدمه
در رابطه با قرآن به عنوان یك كتاب آسمانی، فراوان خوانده و شنیده ایم كه قرآن یك پیام وحیانی است كه در طول 23سال بتدریج بر پیامبر مكرم اسلام نازل شد، با این حال، هنوز پیرامون حقیقت، چیستی و چگونگی وحی به مثابه یك پدیده غیبی و یك شعور مرموز، سوالات و ابهامات فراوانی وجود دارد.
از میان انبوه سوالاتی كه یكباره به فضای ذهن هجوم می آورند، مهمتر از همه، این است كه شیطان آیا توان آن دارد كه در امر قدسی وحی دخل و تصرف كند و تسویلات خود را به صورت وحی جلوه دهد یا خیر؟
اگراین سوال را به متون دینی و مجامع روایی رسیده ازخاندان اهل بیت عرضه كنیم پاسخ منفی خواهد بود؛ اما اگردر آثار و نوشته های برخی اهل حدیث و غیر وارد از ناحیه اهل بیت بنگریم پاسخ مثبت است؛ ایشان در پاره ای از آثار خود روایات و داستانهایی آورده اند كه نه تنها با اصل مقام عصمت ناسازگار است كه حتی پایه و اساس نبوت رانیز متزلزل می‌سازد.
اینك شرح ماجرا را بشنوید از زبان استاد آیت الله معرفت در كتاب علوم قرآنی:



« دومین داستان كه دست آویز بیگانه‏گان قرار گرفته و سند نبوت را زیر سؤال برده، افسانه غرانیق است كه به آیات شیطانى معروف گشته است. داستان سرایان‏آورده‏اند: پیامبر صلى الله علیه و آله پیوسته در این آرزو بود كه میان او و قریش هم بستگى صورت‏گیرد، از جدایى قوم خویش نگران بود. در یكى از روزها كه او در كنار كعبه نشسته‏بود و در این اندیشه فرو رفته بود و گروهى از قریش در نزدیكى او بودند در آن ‏هنگام سوره‏ « نجم ‏» بر وى نازل گردید.
پیامبر صلى الله علیه و آله همان گونه كه سوره بر وى نازل‏مى‏شد، آن را تلاوت مى‏فرمود: « و النجم اذا هوى، ما ضل صاحبكم و ما غوى، و ما ینطق‏عن الهوى، ان هو الا وحی یوحى، علمه شدید القوى... »، تا رسید به آیه افرایتم اللات والعزى، و مناة الثالثة الاخرى... (1) كه شیطان در این میانه دخالت نمود و بدون آن كه‏پیامبر صلى الله علیه و آله پى ببرد، به او القا كرد: « تلك الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى‏» (2) سپس بقیه سوره را ادامه داد.
مشركان كه گوش فرا مى‏دادند تا این عبارت را - كه وصف آلهه (بت‏ها) مى‏كرد وامید شفاعت آن‏ها را نوید مى‏داد - شنیدند، خرسند شدند و موضع خود را نسبت‏ به مسلمانان تغییر داده، دست‏برادرى و وحدت به سوى آنان دراز كردند. و همگى‏شادمان گشتند و این پیش آمد را به فال نیك گرفتند. این خبر به حبشه رسید . مسلمانان كه بدانجا هجرت كرده بودند از این پیش آمد خشنود شده، همگى‏برگشتند و در مكه با مشركان برادرانه به زندگى و هم زیستى خویش ادامه دادند. پیامبر صلى الله علیه و آله نیز بیش از همه از این توافق و هماهنگى خرسند شده بود. شب هنگام كه‏پیامبر صلى الله علیه و آله به خانه برگشت، جبرئیل فرود آمد، از او خواست تا سوره نازل شده رابخواند. پیامبر صلى الله علیه و آله خواند تا رسید به عبارت یاد شده، ناگهان جبرئیل نهیب زد:

ادامه مطلب...

[own]

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بنام خدا

تو رو خدا حداقل اسم این تاپیک رو عوض کنید
هردفعه وارد این انجمن میشم وقتی این اسم رو میبینم حالم بد میشه

[کلات]

كتاب آيات شيطاني، رماني است در 547 صفحه كه انتشارات وايكلينگ در سال 1988 م، در انگلستان آن را منتشر كرد. نام اين كتاب، اشاره به افسانه و داستان ساختگي «غرانيق» دارد.
«غرانيق»، جمع غرنوق يا غرنيق است. غرنوق به معناي مرغ آبي است كه گردن بلندي دارد و سپيد يا سياهرنگ است، به معناي جوان سپيد زيباروي نيز به كار رفته است. برخي غرنوق را لك لك، بوتيمار (غم خورك) نيز معنا كرده‏اند.{1}
اعراب جاهلي گمان مي‏داشتند كه بتها، مانند پرندگان، به آسمان عروج مي‏كنند و براي پرستندگان خود شفاعت مي‏نمايند.{2}
آنان كه اين افسانه واهي را نقل كرده اند، مي‏گويند: در نخستين سال‏هاي بعثت كه آزار و اذيت مشركان نسبت به مسلمانان سخت و طاقت‏فرسا شده بود و به همين جهت عده اي از مسلمانان به حبشه مهاجرت كرده بودند،{3}
پيامبر(صلی الله علیه واله) نگران و پر دغدغه بود و انتظار داشت كه خداوند آياتي بر او فرو فرستند كه موجب نوعي نزديكي به قريش شود يا حداقل آياتي نازل نشود كه بر كدورت و دشمني بيفزايد و به سخت‏تر شدن محيط زندگاني مسلمانان بينجامد. روزي پيامبر(صلی الله علیه واله) وعده‏اي از مسلمانان در يكي از انجمن خانه‏هاي قريش دور كعبه نشسته بودند، كه پيامبر(صلی الله علیه وآله) اين آيات از سوره نجم را تلاوت كرد: «أفرأيتم اللات و العزي و مناْ الثالثه الأخري»;{4} «آيا ديديد لات و عزي را و منات را كه سومين آن دو بود؟»
پيامبر(صلی الله علیه واله) بلافاصله بعد از تلاوت آيات فوق، خواند: «تلك الغرانيق العلي و أن شفاعتهن سترتجي»؛ «اين‏ها مرغان آبي بلند پروازند كه شفاعتشان اميد است ...».{5}
بنا به گفته نقل كنندگان افسانه غرانيق، شيطان اين جملات را بر زبان پيامبر جاري ساخت. پيامبر سپس باقي آيات را خواند و هنگامي كه به آيه سجده رسيد، خود پيامبر(صلی الله علیه واله) و تمام حضار، اعم از مسلمان و مشرك، در برابر بت‏ها سجده كردند؛ جز وليد كه به دليل پيري موفق به سجده نشد. غلغله و شادي در مسجد بلند شد و مشركان گفتند: محمد(صلی الله علیه وآله) خدايان ما را به نيكي ياد كرده است. خبر صلح محمد(صلی الله علیه واله) با قريش به گوش مهاجران مسلمان حبشه رسيد و صلح قريش با محمد(صلی الله علیه وآله) وسيله‏اي شد تا گروهي از مسلمانان از هجرت‏گاه خود، باز گردند؛ ولي پس از بازگشت، وضع را دو مرتبه دگرگون شده يافتند. از اين روي، وحي بر پيامبر(صلی الله علیه واله) نازل گرديد و او را بار ديگر به پيكار با مشركان مأمور ساخته، گفت :«اين دو جمله را شيطان بر زبان تو جاري ساخته است و من هرگز چنين جمله هايي نگفته بودم!» آيات و 54 - 52 سوره حج نازل گرديد.
اين بود خلاصه اي از افسانه غرانيق، كه طبري{6} آن را در تاريخ خود آورده است و خاور شناسان هم با آب و تاب بيش‏تري نقل كرده اند.
[1].اسماعيل بن حماد جوهري، الصحاح، ص 1537/
[2].ابن الاثير، النهايه، ج 3، ص 364؛ الطريحي، مجمع البحرين (مكتبْ المرتضويه)، ج 5، ص 222/
[3].سيرت رسول الله، با تصحيحات اصغر مهدوي (انتشارات خوارزمي، تهران، 1360)، ج 1، ص 313 - 312/
[4].سوره النجم، آيه 20 - 19، ج 1، ص 341 - 340 (انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، چاپ يازدهم)
[5].نقد توطئه آيات شيطاني، ص 54 - 53/
[6].تاريخ طبري، ج 2، ص 76 - 75 به نقل از فروغ ابديت، آيت الله سبحاني/

[کلات]

دانشمندان مسلمان با توجه به واقعيات تاريخي و ناسازگاري مضمون ياد شده با اصول مسلم ديني و قرآني، به نقد و بررسي افسانه ياد شده پرداخته؛ واهي بودن آن را به اثبات رسانيده اند:
1. افزون بر تعارض اين داستان با عصمت پيامبر(صلی الله علیه وآله) كه مورد قبول فريقين (شيعه و سني) است، اين داستان صبر و شكيبايي پيامبر(صلی الله علیه وآله)، يعني نخستين ويژگي اصلي همه پيامبران در راه هدايت بندگان، را مورد ترديد قرار مي‏دهد؛ زيرا مي‏گويد: پيامبر(صلی الله علیه وآله) از سختي و دشواري راه نگران و پر دغدغه شده بود و آرزو مي‏كرد كه اي كاش آياتي نازل شود تا او را با مشركان آشتي دهد.
2. اين داستان با نص صريح آياتي كه راهيابي هر گونه باطل و تحريفي را در قرآن، نفي مي‏كند، معارض است.
3. آياتِ قبل و بعدِ اين جمله‏هاي ساختگي ، همگي در طرد و سرزنش خدايان مشركين است؛ آن گاه چگونه ممكن است در ميانه اين آيات، آن خدايانِ دروغين مدح گردند و بنابه فرض مذكور، چگونه ممكن است مشركانِ سخن‏شناس و فصيح و بليغ عرب متوجه اين تعارض نشوند؟
4. اين داستان، با دعوت اساسي و اصلي پيامبر(صلی الله علیه واله) كه مبارزه با هر نوع شرك و بت‏پرستي است، ناسازگار است. چگونه ممكن است پيامبري كه از روز نخست دعوت خويش، همواره با هر نوع شرك و بت‏پرستي مبارزه كرده است، جملاتي از سوي شيطان بر او القا شود كه تأييد بت‏پرستي است و او خود متوجه نشود؟!
5. اين قصه را تنها كساني نقل كرده‏اند كه همانند طبري در نقل افسانه‏هاي مجعول و اسرائيليات پروا ندارند؛ حال آن كه مورخان و محدّثان معتبري همچون ابن اسحاق (متوفاي 150) و بخاري (متوفاي 256) كه كتاب‏هاي خود را پيش از طبري نوشته‏اند، هيچ گونه اشاره‏اي به اين داستان جعلي و موهِن نكرده‏اند.
در این باره می توانید به كتاب "نقش ائمه در احیاء دین"، ج4، تألیف علامه سید مرتضی عسكری، و یا كتاب "زندگانی پیامبر"، ج1، ص225، تالیف محمد حسین هیكل مراجعه كنید.

[خالد بن ولید]

اینجانب ترجمه این کتاب را در رایانه خود دارد و علیرغم اینهمه جنجال هر وقت که خواستم آنرا بخوانم پس از چند صفحه کسل شدم وآنرا بستم ! و تا بحال آنرا نخوانده ام ! یعنی رغبت خواندن آنرا نداشته ام !

در علم تبلیغات معروف است که : اگر خواستید کالائی معروف شود ؛ الزاما نباید از آن به نیکی یاد شود !

اگر مسلمین عزیز دچار احساسات نمی شدند و اینهمه جار و جنجال نمی کردند ؛شهرت سلمان رشدی و کتابش از مرز

بریتانیا فراتر نمی رفت !

[کلات]

در علم تبلیغات معروف است که : اگر خواستید کالائی معروف شود ؛ الزاما نباید از آن به نیکی یاد شود !

اگر مسلمین عزیز دچار احساسات نمی شدند و اینهمه جار و جنجال نمی کردند ؛شهرت سلمان رشدی و کتابش از مرز

بریتانیا فراتر نمی رفت !

با سلام بر جناب سیف الاسلام
نگارش انتشار كتاب موهن «آيات شيطانی»، يكی از حلقه‏های مهم رويارويی قدرت‏های استكباری غرب با اسلام و مسلمانان به شمار می‏آيد ونمیتوان براحتی از کنار آن گذشت.
غرب به پندار خام خود، چنين می‏انگاشت كه اين بار در صحنه هجومی گسترده و مؤثر و در قالبی به ظاهر فرهنگی، باورها و اعتقادات مسلمانان را هدف قرار داده و سنگ بنای فرهنگ و تمدن اسلامی را سست كرده است و برای دوره‏ای طولانی، مسلمانان را در چنبره انفعال و سر درگمی فرو خواهد برد و نهضت بيدارگرانه و حماسی تجديد حيات اسلامی را كه با سرعتی چشمگير و غافلگيركننده در حال پيشروی تا اعماق قلوب همه جويندگان حقيقت و انسانيت در سر تا سر عالم بود، به شكست و اضمحلال خواهد كشيد؛
(و يريدون ليطفئو نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون).
غافل از آن كه: (و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين)
لذا کشورهای غربی وقتی با فتوای امام روبرو شدند آنرا به مثابه رويارويی جهان اسلام با مبانی فرهنگی جهان استكباری و سرمايه داری غرب تلقی كرده، به شدت عليه جمهوری اسلامی موضع گرفتند و سفيران خود را از ايران فرا خواندند؛ هر چند بعدها با عقب‏نشينی آشكاری، مجبور شدند دوباره سفيران خود را به ايران بازگردانند.

(ر.ك: فصل پنجم از كتاب نقد توطئه آيات شيطانی با عنوان «سردرگرمی غرب در برابر فتوای امام خمينی» ص 191 الی 147.)

[خالد بن ولید]

چقدر این حدیث پر معناست :

" الانسان حریص بما منع"

[maryam2]

من هم این کتاب را از اینترنت دانلود کردم....ولی از نثر کسل کننده اش خسته شدم و کمی از آنرا بیشتر نخواندم!

[ceramic]

اینجانب ترجمه این کتاب را در رایانه خود دارد و علیرغم اینهمه جنجال هر وقت که خواستم آنرا بخوانم پس از چند صفحه کسل شدم وآنرا بستم ! و تا بحال آنرا نخوانده ام ! یعنی رغبت خواندن آنرا نداشته ام !

در علم تبلیغات معروف است که : اگر خواستید کالائی معروف شود ؛ الزاما نباید از آن به نیکی یاد شود !

اگر مسلمین عزیز دچار احساسات نمی شدند و اینهمه جار و جنجال نمی کردند ؛شهرت سلمان رشدی و کتابش از مرز

بریتانیا فراتر نمی رفت !

کتاب آیات شیطانی سکلمان رشدی در برابر آثار ماقبل او بسیار ضعیف است ، چه از نظر موضوع ، چه از نظر صنایع ادبی و ادبیات توصیفی و ... به گونه ای کاملا آشکار ، کتاب آیات شیطانی یک کتاب سفارشی است .

در پاسخ به نوشته ی شما باید بگویم اگر ما اطمینان داشتیم که موضوع کتاب سلمان رشدی ، فقط به همین نویسنده و همین کتاب منحصر می شود ، آنگاه می شد فرض کرد که شاید پیش بینی شما در باره ی نتایج آن صحیح باشد ( هر چند از بُعد فقهی تکلیف مسلمانان با صب کننده ی رسول خدا روشن است ) اما مسئله این جاست که کتاب چرند سلمان رشدی ملعون ، بخش آغازین سناریویی بود که قرار بود به صورت فراگیر پیش برود و صدها آدم خودفروخته مثل سلمان رشدی مقدسات مسلمانان را ملعبه ی شیطنت های خود قرار بدهند که با اقدام تاریخی امام این توطئه در آن زمان در نطفه خفه شد .