تفسیر ادبی عرفانی سوره کوثر

[╫❀نیایش❀╫]

[╫❀نیایش❀╫]

بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

شادی مومنان در این جهان از شنیدن نام و کلام اوست .
انس دوستان در آن جهان به لقا و سلام اوست .

ای شگفتا ! امروز در سرای فنا در دریای خطا میان موج بلا از شنیدن نام دوست چندین راحت و لذت می بری , فردا در سرای بقا , در محل رضا , به وقت لقا چون نام دوست از دوست بشنوی چندین برابر
لذت خواهی یافت !

آن روز بنده در روضه رضا نشسته , بر تخت بخت تکیه زده , خلعت رفعت پوشیده , بر بساط نشاط آرمیده , از حوض کوثر شربت یافته , شربتی از شیر سفیدتر از عسل شیرین تر از مشک بویا تر !

این است که خداوند بر مصطفی منت نهاده و فرموده : إِنَّا أَعْطيْنَك الْكَوْثَرَ ما تو را حوض کوثر دادیم تا تشنگان امت را شراب دهی ,شرابی بی کدر ,شارب آن بی سکر !(بی مستی )

[ازاد]

بر تو کردیم کوثر را عطا
چیست کوثر خیر افزون بیخطا
نسل و اعقاب تو را یعنی بهشت
هست نحری کان بود عنبر سرشت
جمله خیردنیوی و اخروی
برتو داده ایم از کمال معنوی
پس گذار از بهر رب خود نماز
باخلوص قلب وعاری از مجاز
برخلاف مشرکان دل سیاه
کاهل حاجت رابران ندهند راه
کی شود قربان قبول دادگر
جز که محتاجان برند ازوی ثمر
دشمنی کاو خواند نسلت منقطع
مینگردد خودز نسلی منقتع
نسل تو افزون شود بحروبر
هم ثنا و ذکرت اندرهر گذر
مینماند خود مناره و منبری
خالی از ذکر تو اندرکشوری

تفسیر ادبی از صفی علیشاه

[╫❀نیایش❀╫]

بعضی مفسران حوض کوثر را به خیر کثیر تفسیر کرده اند یعنی که : ای مهتر کاینات ما تو را نیکی فراوان دادیم که به فیض جود خود تو را در وجود آوردیم و سراپرده پیمبری تو همه جا باز کشیدیم و تو را در تخت رسالت نشاندیم و تو را بجایی رساندیم که حلم تو خاک را ثبات افزود , طهارت تو آب را صفا افزود . خوی تو باد را سخاوت داد و نیروی تو آتش را هیبت افزود!

معراج محمد (ص) در بعضی آثار آورده اند که چون شب معراج خواستند پیمبر را به حضرت حق برند نخست او را از آب زمزم طهارت داد , آب اول وضو را جبرئیل گرفت و پر خود با آن منور کرد .آب دوم به میکائیل سپرد تا به زمره فرشتگان بالا بخش کرد ! آب سوم به خزانه غیب سپرد تا ذخیره روز رستاخیز باشد . و چون آتش دوزخ فروغ بر آورد مقربان آب سوم وضوی پیغمبر را بر آن آتش دوزخ بپاشند تا سوزش آن آرام گیرد و زبانه فرو کشد تا گناه کاران امت از زیان آن در امان باشند !

در کتابهای معتبر نوشته اند : شب معراج چون رسول خدا به حضرت اعلی رسید از وی پرسید : (ای محمد ) در ملا اعلی چه خبر است ؟ در حالیکه خود می دانست , گفت :نمی دانم خداوند می داند ! در آن حال اثری از آثار ذو الجلال به شانه و سینه من رسید و ذوق و روح آن بجان من آمد دلم بیفروخت , عطر محبت برسوخت و علم اولین و آخرین در من آموخت , این است حقیقت کوثر !
و نوازش و کرامت بی شمار حق اکبر که فرمود : فصل لربک و النحر