شناخت خدا

[123698745]

من در سوال قبلی خدا را مخلوق ذهن انسان معرفی کردم واین پاسخ را دریافت کردم که خدای حقیقی در ذهن انسان نمی گنجد با این تفاسیر مگر ما برای فهم وسیله ای جز ذهن داریم ؟ چیزی که توانایی درک توسط ذهن را نداشته باشد چطور می تواند وجود داشته باشد؟ اثبات عقلی وجود خدا چگونه است؟ آیا با پیشرفت های علمی و پیدا کردن علتی خارجی برای پدیده ها ما کم کم در برهان نظم و علیت وجود خدا را کمرنگ تر نخواهیم یافت؟

[hoseintabar]

من در سوال قبلی خدا را مخلوق ذهن انسان معرفی کردم واین پاسخ را دریافت کردم که خدای حقیقی در ذهن انسان نمی گنجد با این تفاسیر مگر ما برای فهم وسیله ای جز ذهن داریم ؟ چیزی که توانایی درک توسط ذهن را نداشته باشد چطور می تواند وجود داشته باشد؟ اثبات عقلی وجود خدا چگونه است؟ آیا با پیشرفت های علمی و پیدا کردن علتی خارجی برای پدیده ها ما کم کم در برهان نظم و علیت وجود خدا را کمرنگ تر نخواهیم یافت؟

با سلام به شما دوست گرامی
خوب بود سوال قبلی وپاسخ را میزاشتید بمونه یا درهمون تاپیک ادامه میدادید تا نظم مطالب حفظ گردد... تاپیک قبلیتون اینه...
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=13054
لطفا اگه میخواید بحث منطقی ادامه پیدا کنه تو یک تاپیک بنویسید ...
بله ذات وکنه وحقیقت خداوند هیچگاه به چنگ ذهن من وشما وهیچ کس در نمی آید.. چون خداوند حد ورسم و فصل وجنس ونوع نیست .... واز طرفی معلول نمیتواند علت خود را تعریف کند زیرا علت در رتبه فوق معلول هست ...وبرای تعریف چیزی باید اشراف واحاطه باشد ومعلول متاخر هیچگاه نمیتواند اشراف واحاطه بر علت مقدم داشته باشد ... این از نظر فلسفی..
اما هر کس بقدر سعه وجودی خود وعقل خود میتواند بفهمد که :
1- از کجا آمده ؟
2- چرا آمده ؟
3- به کجا خواهد رفت؟
اگر به این سه پرسش پاسخ دهی یعنی خدایت را شناختی ...
موق باشید.

[123698745]

سلام. ممنون از پاسخ شما.
چرا ما برای همه چیز دنبال علت می گردیم و اگر فرض کنیم که همه چیز از نیستی به وجود آمده یا تنها در خلقت اولیه به یک علت نیازمند است و در ادامه این حیات به آن علت اولیه نیازمند نیست آیا وجود خدا نفی شده است؟

[hoseintabar]

سلام. ممنون از پاسخ شما.
چرا ما برای همه چیز دنبال علت می گردیم

با سلام به شما دوست ارجمند
لازمه عالم امکان ونیز مادی وجود قانون عقلی علت ومعلول هست... که درجای خود ثابت است ..امروزه حتی ماتریالیستها هم وجود قانون علت ومعلول را میپذیرند...

و اگر فرض کنیم که همه چیز از نیستی به وجود آمده یا تنها در خلقت اولیه به یک علت نیازمند است و در ادامه این حیات به آن علت اولیه نیازمند نیست آیا وجود خدا نفی شده است؟

دوست گرامی ... این فرض از نظر عقلی محال است ... زیرا همه چیز (وجود) نمیتونه از عدم (نیستی) پیدا بشه ... چون اجتماع نقیضین پیش میاد که عقلا مردود است!یعنی منشاء وجود امر عدمی باشه...
بله معلول وجودش ضرورت داره لکن به وجود علتش نه اینکه معلول نبود وبود شد ... البته از نظر زمان فلسفی معلول زمانی نبود اما از منظر عرفانی معلول همیشه با علت هست .
ووجود معلول نه از من شی (وجود)هست زیرا دراین صورت تحصیل حاصل لازم میاد.
ونه از من لاشی (عدم ونیستی) ...زیرا دراین صورت اجتماع نقیضین پیش میاد.
بلکه وجود معلول از لامن شی هست (نه از چیزی) چنانچه روایات هم بر همین امر داریم...
بلکه وجود بنحو تجلی است یعنی عدم سبب وجود نشد بلکه وجود واجب الوجود (خداوند)تعین وتجلی در ممکنات شد که معلول اویند...
بنابراین: وجود همه ممکنات معلول یک وجود واجب است وآن وجود واجب منشاء وعلت همه موجودات و معلولهاست ...پس نه تنها وجود واجب نفی نمیشه بلکه ثابت میشه..
موفق باشید.

[morvarid_sadaf35]

از لحاظ من نوعی خداومند بزرگ رو نمیتوان شناخت چون توی همه چیز اخرشه و ما اخر همه چیز رو نمیدونیم که از چه قراره البته یه سری از احادیتث و روایات و...هست که د رمورد برخی از مسایل حرف زدن ولی من فکر میکنم چون ما قادر به ئدر ک اون نیستیم روی اشیا و لوازمی که د ور خودمون هست این توضیحات رو برا ما میدن

[saeed623]

سلام. ممنون از پاسخ شما.

چرا ما برای همه چیز دنبال علت می گردیم و اگر فرض کنیم که همه چیز از نیستی به وجود آمده یا تنها در خلقت اولیه به یک علت نیازمند است و در ادامه این حیات به آن علت اولیه نیازمند نیست آیا وجود خدا نفی شده است؟

باسلام
قانون عليت مي گويد هر ممكني علت نياز دارد و بدون علت نمي شود هر موجود ممكن
بعضي به اشتباه قانون عليت را اينطور بيان مي كنند هر موجودي علت دارد
اين غلط است و صحيح اين است هر موجود ممكن علت دارد
بنابراين اگر موجودي از ممكنات نبود نياز به علت ندارد
و به طور كلي موجودات در يك تقسيم عقلي يا واجب هستند يا ممكن يعني يا وجودشان واجب و ضروري است و فرض عدم و نيستي در آن ها تصور نمي شود مثل وجود خداوند
و يا ممكن است يعني عدم و نيستي در آن فرض مي شود مثل مخلوقات خداوند مثلا ما انسان ها ممكنات هستيم و روزي نبوديم بعدا پابه عرصه هستي گذاشتيم پس اين ما هستيم كه نياز به علت داريم
يه مثال ساده ميزنم البته مثالم عقلي نيست براي نزديك شدن به ذهن هست
نمك شور است و شوري جزء ذاتش است شكر شيرين است و شيريني جزء ذاتش است روغن چرب است و چربي جزء ذاتش است نور روشنايي است و روشنايي جزء جدانشدني از اوست اما غذاي شور ، چاي شيرين، پلوي چرب ، اتاق روشن و... هيچكدام شيريني و شوري و چربي و روشنايي جزء ذاتشان نيست بلكه نياز به علت دارند براي شيرين شدن و شور شدن و چرب شدن و روشن شدن ، اما خود نمك خود روغن ، خود شكر، خود نور و... نيازي به چيزي ندارند براي چرب شدنشان و شور شدن و شيرين شدن و روشن شدن خودشان....

[شیعه یا سنی؟اسلام]

از سخنان شما پیداست که بسیار در تصمیم های خود خطا می کنید

و به درستی که تصمیم درست را نمی دانید

اما خدای شما می فرماید

خداوند هایل و میانه مغز و قلب انسان ها است

از این سخن پیداست که شما با هر دوی آنها و هر آنچه که بین آن دو است باید تفکر و تصمیم بگیرید

خدایی که اسمان و زمین و هر آنچه که بین ان دو است از اوست

[123698745]

ضمن تشکر از پاسخ های خوب و زیبای دوستان و عزیزان.
من با تمام پاسخ ها توانستم به این نتیجه برسم که خداوند واجب الوجودی است که حیات همه ما ممکن الوجودها در دستانش است ،این که یک روز خدایی به دلیلی که نمی دانم جهان و انسان را خلق کرد قبول .ولی اینکه الان ما برای ادامه دادن به حیات به خدا نیازمندیم یا بهتر بگویم ما این اجازه را داریم که همه اتفاقات و پدیده ها را از وجود خدا بدانیم و گاهی نیز تقدیر خدا تلقی کنیم؟ اگر واقعا خدا وجود دارد تمام وظیفه ها بر عهده ما است و تنها ما باید بندگی کنیم و اگر خدا هنوز در حال سروری و تسلط بر امور است چرا جلوی این فرزند سرکش (انسان ) را به خاطر این همه معصیت نمی گیرد و تنها وعده قیامت رامی دهد؟ آیا واقعا همانطور که فرشته ها پیش بینی کرده اند انسان روی زمین جز عامل فساد و خونریزی بوده است ؟
در آخر یک سوال دیگه و می خوام که همه واقعا خودشون بهش فکر کنن و لابلای سطور کتابها دنبال پیدا کردن راهی برای توجیه آن نگردند( یک سَری به دوران کودکی خود بزنید و و پاسخ دهید خدا را چگونه و چطور شناختید ؟ آیا گذشت زمان تغییری در آن ایجاد کرد؟)
از همه دوستان کمال تشکر را داشته و خواهان یاری رساندن به بنده با پاسخ های گرمشان هستم.

[hoseintabar]

ضمن تشکر ازپاسخ های خوب و زیبای دوستان و عزیزان. من باتمام پاسخ ها توانستم به این نتیجه برسم که خداوند واجب الوجودی است که حیات همه ماممکن الوجودها در دستانش است ،
این که یک روز خدایی به دلیلی که نمی دانم جهان وانسان را خلق کرد قبول....

با سلام به شما دوست گرامیدلیل خلق انسان از طرف خدا ؟..خلاصش اینه که ...
برترین صفت خدا نسبت به غیرش فیاض علی الاطلاق بودن است .. یعنی هر چیزی که استعداد شدن و وجود راداره لازمه فیاضیت ورحمت خدا اینه که اونو بوجود بیاره والا نقص بر خداست. وانسان نیز این دسته موجود است که چون مستعد آفرینش راداشته خدا آفریدش .

.ولی اینکه الان ما برای ادامه دادن به حیات به خدانیازمندیم

دلیل اینکه ما درادامه حیات به خدا نیاز داریم نیز خلاصش اینه که..
انسان ممکن الوجود ذاتا ممکن الوجود است یعنی همونطوریکه در پیدایش به غیر خود (واجب الوجود )نیاز داشته.در بقاء نیز به غیر خود (واجب الوجود ) نیاز داره. چون نیاز جزء ذاتی ممکن الوجود است...
البته این از دید بدوی فلسفه مشاءست.. اما د ر کلاس عشق عرفان.. و نگاه توحیدی ..درهستی یک وجود بیش نیست وآن ذات واجب الوجود است ..ولاغیر .. وآنچه از موجودات دیگر که میبینیم از جمله انسان مظهر و آئینه خدا نما هستند و آیت الله ....

اگر واقعا خدا وجود دارد تماموظیفه ها بر عهده ما است و تنها ما باید بندگی کنیم و اگر خدا هنوز در حال سروری وتسلط بر امور است چرا جلوی این فرزند سرکش (انسان ) را به خاطر این همه معصیت نمیگیرد و تنها وعده قیامت رامی دهد؟

حکمت خداوند دراین بود که دربین موجودات به انسان اختیار عمل خیر و بد راداده تا انسان با انتخاب خود به کمال مطلق یعنی خداوند برسه..درغیر این صورت اگر انسان مجبورا ترک منهیات مینمود مثل ملائکه . پاداش وعقاب لغو مشد ....والبته در فرمان تشریعی انسان را از خودسری وخودخواهی نفسش منع نموده .. ودرعوض برای عمل نیکش پاداش خیر را تفضل فرموده...

[hoseintabar]

[quote]

.... آیا واقعا همانطور که فرشته ها پیش بینی کرده اندانسان روی زمین جز عامل فساد و خونریزی بوده است ؟

بله فرشته ها قبلا نوعی از انسان را دیده بودن که دارای اختیار بودند و نوعا خونریز و...بودند لذا سابقه بدی از آنها درذهن ملائک بود! اما خداوند فرمود انی اعلم ما لا تعلمون.. من چیزی میدونم در خلقت این انسان جدید که شما نمیدانید... وآن خلقت وجود مقدس انسان کامل محمدی ویا اولین صادر است که مخلوقات دیگر از ظل عنایت او هستند.

در آخر یک سوال دیگه و میخوام که همه واقعا خودشون بهش فکر کنن و لابلای سطور کتابها دنبال پیدا کردن راهیبرای توجیه آن نگردند( یک سَری به دوران کودکی خود بزنید و و پاسخ دهید خدا راچگونه و چطور شناختید ؟ آیا گذشت زمان تغییری در آن ایجاد کرد؟

راه های شناخت خدا بعدد مخلوقات اوزیادن ولی دریک نگاه کلی به سه امر ختم میشوند.
1- از راه حس = وجود مخلوقات که می بینیم مثل نظم و..
2- ازراه عقل = هر موجودی نیاز به علت داره که آن وجود بی نهایت یعنی خداوند است که وجود داره اما موجود (بوجود آورده شده) نیست .
3- از را ه دل = با اطاعت از خالق هستی وکشف و شهود حاصل میشه.
موفق باشید.