ادعاهای کدام کاندیدا به جا و کدام بیجاست؟

[naaqed]

بسم الله الحق
به خوبی و به روشنی مشخص است که بسیاری از شعارهای کاندیداها ادعاهایی برای جمع کردن رأی است.
اینکه رنگی را برای خود انتخاب می کنند و اینکه خود را در خط امام و انقلاب معرفی می کنند و اینکه خود را بسیجی معرفی می کنند و دم از مردم می زنند و هندوانه زیر بغل مردم می گذارند و... اگر نگوییم همه بیشتر آن ها تعارفات و شعارهای انتخاباتی است.

اما بعضی از ادعاها واقعاً در حد و اندازه یک کاندیدای رئیس جمهوری نیست و با اینحال ادعا می کند. مثلاً می گوید من خودی و غیر خودی را از بین می برم!
یا می گوید من با فلان کشور ارتباط برقرار می کنم و باب گفتگو را براه می اندازم!
یا می گوید من گشت ارشاد را جمع می کنم و از این قبیل شعارها...
باید به این آقایان گفت که حد و اندازه نگهدارید که هرحرفی در حد و اندازه ی شما به عنوان یک رئیس جمهور نیست.
خودی و غیر خودی را که البته نمی دانی در چه زمینه ای مطرح است، نه شما بلکه هیچکس نمی تواند نادیده بگیرد. زیرا این یک آموزه ی قرآنی است،

ارتباط با دشمنان هم در اختیار شما نیست. زیرا جزء سیاست های کلی و اصولی کشور است که در اختیار رهبر است نه هر کس و ناکس!

بعضی از کارها نیز در اختیار رئیس جمهور به تنهایی نیست، مانند همین گشت ارشاد و امثال آن که برای حفظ امنیت جامعه لازم است.

خدایا دین انقلاب ما را از شر دشمنان داخلی و خارجی حفظ بفرما

[محمدحسین بخشی]

بعضی کاندیداها سوال زیبای احمدی نزاد که در مورد هولوکاست مطرح نمودند واز نکات قوت ایشان بود را در روز روشن از نقاط ضعف شمردند به طوریکه با دیدن آنها انسان یاد محمود عباس وتفکرات شاه اردن واز این قبیل می افتد
در حالی که اقای احمدی نزاد به بیان مفاسد دانه درشتها می پردازند همان دانه درشتها فساد خود واطرافیان خود را که در زمانهای قبل از ریاست جمهوری ایشان تاکنون ادامه دارد به ایشان نسبت می دهند تا شاید با کسب قدرت راه نجاتی برای فرار از چنگ عدالت پیدا کنند

[تنوير]

استاد دكتر محسن رضايي فرمودند قصد ندارند دكتر احمدي نژاد رو دروغگو بنامند اما گفتند كه بهتر است راه صداقت رو با مردم پيش بگيريد . چرا كه راهي جز روراستي و صداقت با مردم نيست .
خداوند همه مارا هدايت كند

[naaqed]

بسم الله الحق
با اینکه همه کاندیداهای محترم تأکید داشتند که پس از اعلام نتایج آراء باید کاندیدای منخب را بپذیرند و به نتایج گردن نهند، اما متأسفانه گویا اقوال خود را پس از اعلام نتایج فراموش کردند!
شاید هم این تأکیدها را برای غیر خودشان داشتند نه خودشان!!!

در این بین اما جناب موسوی با استبداد رأی بیشتری بر مخدوش بودن نتایج آراء ملت اصرار دارد و معلوم نیست بر چه اساسی خود را قیم مردم می داند و با آنکه ادعا می کند سودای پست و مقام ندارد، ولی گویا خود را فراتر از قانون دانسته و می خواهد به هرطریق غیر قانونی از آنچه حقوق ملت می خواند دفاع کند!

البته این استبداد رأی و دیکتاتور مأبی جناب آقای موسوی تازگی ندارد! در زوان نخست وزیری خود نیز در حالیکه بر وزرای پیشنهادی خود اصرار داشت نه تنها زیر بار نظر رئیس جمهور وقت (آیة الله خامنه ای) و مجلش شورای اسلامی نرفت بلکه وقتی مشاجره به تشکیل کمیته حل اختلاف هم کشیده شد و کمیته بر خلاف نظر او رأی داد بازهم زیر بار نمی رفت و بر نظر خود اصرار داشت!!!

اما اشکالات کار این بزرگوار! به اینجا ختم نمی شود....

[SX3D]

غلط مي‌كني قانون را قبول نداري قانون تو را قبول ندارد

مي‌شود از شما پذيرفت كه ما قانون را قبول نداريم. غلط مي‌كني قانون را قبول نداري!قانون تو را قبول ندارد نبايد از مردم پذيرفت، از كسي پذيرفت ، ما شوراي نگهبان را قبول نداريم. نمي‌تواني قبول نداشته باشي. مردم راي دادند به اينها ، مردم 16 ميليون تقريبا يا يك قدري بيشتر راي دادند به قانون اساسي.

به گزارش خبرگزاري فارس گزيده‌اي از فرمايشات بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (ره) درباره تمكين مسئولان ، احزاب و گروه‌ها به قانون و فصل‌الخطاب بودن قانون اساسي و شوراي نگهبان به شرح ذيل است:

* من باز به همه اين آقاياني كه مي‌خواهند نطق كنند و اعلاميه بدهند و نمي‌دانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاين مزخرفات، به همه اينها اعلام مي‌كنم كه برگرديد به اسلام، برگرديد به قانون ، برگرديد به قرآن كريم ،‌ بهانه درست نكنيد كه اسباب اين بشود كه شما همه به انزوا كشيده بشويد. من به بسياري از شما علاقه دارم و ميل دارم كه همه به قانون عمل كنند و همه در جاي خود باشند و چنانچه اين‌طور نباشد،‌ مسئله طور ديگر خواهد شد(صحيفه امام جلد 14 صفحه 415)

*نمي‌شود از شما پذيرفت كه ما قانون را قبول نداريم. غلط مي‌كني قانون را قبول نداري!قانون تو را قبول ندارد نبايد از مردم پذيرفت، از كسي پذيرفت ، ما شوراي نگهبان را قبول نداريم. نمي‌تواني قبول نداشته باشي. مردم راي دادن به اينها ، مردم 16 ميليون تقريبا يا يك قدري بيشتر راي دادن به قانون اساسي. مردم كه به قانون اساسي راي دادند منتظرند كه قانون اساسي اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند مي‌شود بگويد من شوراي نگهبان را قبول ندارم ،‌ من قانون اساسي را قبول ندارم ،‌من مجلس را قبول ندارم ، من رئيس‌جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه بايد مقيد به اين باشيد كه قانون را بپذيريد ،‌ ولو برخلاف راي شما باشد. بايد بپذيريد، براي اين‌كه ميزان اكثريت است ؛ و تشخيص شوراي نگهبان كه اين مخالف قانون نيست و مخالف اسلام هم نيست ، ميزان است كه همه بايد بپذيريم. (صحيفه امام جلد 14 صفحه 378)

* اگر يك جايي عمل به قانون شد و يك گروهي در خيابان‌ها برضد اين عمل بخواهند عرض اندام كنند،‌ اين همان معناي ديكتاتوري است كه مكرر گفته‌ام قدم به قدم پيش مي‌رود،‌ اين همان ديكتاتوري است كه به هيتلر مبدل مي‌شود انسان،‌اين همان ديكتاتوري است كه به استالين انسان را مبدل مي‌كند. اگر قانون در يك كشوري عمل نشود ، كساني كه مي‌خواهند قانون را بشكنند اينها ديكتاتوراني هستند كه به صورت اسلامي پيش آمده‌اند يا به صورت آزادي و امثال اين حرفها. اگر همه اين آقايان كه ادعاي اين را مي‌كنند كه ما طرفدار قوانين هستيم ، اين‌ها با هم بنشينند و قانون را باز كنند و تكليف را از روي قانون همه شان معين كنند و بعد هم ملتزم باشند كه اگر قانون برخلاف راي من هم بود من خاضع‌ ام ، اگر بر وفاق هم بود من خاضع‌ام ،ديگر دعوايي پيش نمي‌آيد؛ هياهو پيش نمي‌آيد. (صحيفه امام جلد 14 صفحه 415)

* قانون معنايش اين است كه{ همه} چيزها {را} به حسب قانون اسلامي ، به حسب قانون كشوري كه منطبق با قوانين اسلام است ، همه را ،‌وظيفه‌اشان را قانون معين كرده‌. بعد از اين كه قانون وظيفه را معين كرد ، هر کس بخواهد كه برخلاف او عمل بكند، اين يك ديكتاتوري است كه حالا به صورت مظلومانه پيش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پيش خواهد آمد و بعد اين كشور را به تباهي خواهد كشيد و اين كشور وقتي به تباهي كشيده شد و اين مردم متفرق و مختلف با هم شدند ، اين همان وظيفه اي است كه براي ابرقدرتها بايد انجام بدهد اين آدم انجام داده،‌ ولو خودش نمي فهمد، اگر بفهمد كه ديگر مصيبت بالاتر است،‌لكن خودشان ملتفت نيستند. (صحيفه امام جلد 14 صفحه 415)

[naaqed]

قانونگریزی کمابیش در هر فرد بی تقوی و کم تقوایی هست. هرچه تقوای انسان بیشتر و حقیقی تر باشد پایبندی او به قانون نیز بیشتر است.

اما اغتشاشات و آشوب های اخیر که تجسم بی تقوایی و قانون گریزی است خود ناشی از قانونگریزی ها و بی تقوایی های بعضی از کاندیداهای شکست خورده است که متأسفانه نمی خواهند از راه های قانونی مطالبات و اعتراضات خود را دنبال کنند.

اصولاً چه بسا سند و مدرک محکمه پسندی برای اثبات مدعای خود ندارند و بدینوسیله بر آن سرپوش می گذارند!

در جلسه روز سه شنبه نمایندگان نامزدهای معترض با نمایندگان شورای نگهبان نیز جز طرح مسایل کلی بدون ارائه ی هیچ سند و مدرکی خواسته ای غیر قانونی یعنی ابطال انتخابات بدون هیچ دلیلی مطرح کرده اند!

آیا بر اساس توهم پیروزی و توهم تقلب می توان انتخاباتی را که ملیاردها تومان خرج آن شده باطل کرد!؟
آیا تحریک مردم به راهپیمایی (ولو آرام) یا سردادن شعارهای شبانه و امثال آن روال قانونی است!؟ چرا به جای این کارهای خلاف قانون حتی به یک گزارش تخلف استناد نمی کنند!؟
آیا واقعاً سند ندارند یا به دنبال مسایل دیگری هستند؟؟؟
چرا به سفارشات و اوامر رهبری توجهی نمی کنند؟ آیا این تخلفات با ادعای ولایت مداری و التزام به ولایت فقیه سازگار است؟؟

[naaqed]

جالب است که در دوره قبل نیز جناب آقای هاشمی توهم پیروزی داشت اما وقتی که نتایج اعلام شد شکست را پذیرفتند! چرا چون برگزار کننده انتخابات خودشان بودند و همه امکانات دست خودشان بود و نمی توانستند شبهه تقلب به آن وارد کنند.
اما اینبار که همان قضیه تکرار شده است حاضر نیستند شکست را بپذیرند چون اعتماد به رقیب خود ندارند! چون در حلقه سبز محاصره شده اند یا عینک سبز به چشم زده اند همه را سبز می بینند!!

[naaqed]

جناب آقای میرحسین موسوی علاوه بر ویژگی استبداد رأی و دیکتاتور مآبی که هم در دوره نخست وزیری خود و هم در جریان انتخابات اخیر با قانونگریزی و عدم توجه به توصیه های رهبری نشان دادند، شخصیت پرخاشگر و عصبانی خود را نیز به نمایش گذاردند!
ایشان اکنون با سرو صداها و صدور پی در پی بیانیه و به میدان کشیدن و تحریک هواداران خود و رهبری تنش ها و اعتراضات، عملاً در مقابل رهبر انقلاب قرارگرفته است!
وی چنان در محاصره توهمات و القائات رنگین قرارگرفته است که توان درک موقعیت و نتایج اعمال خود را از دست داده است.

البته باید این وقایع و مسایل را به فال نیک گرفت زیرا موجب شده است چهره ی مدعیان اصلاحات و همفکری آنان با لیبرال ها و ملی گراها و ضد انقلاب و دشمنان خارجی و منافقان و اشراف و مترفین آشکارتر شود و مردم آن ها را بشناسند و نگذارند کشور به دست آن ها بیفتد و وصیت امام راحل را جامه عمل بپوشانند که: من در میان شما باشم یا نباشم، نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد.
تا من زنده هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرال ها بیفتد.

[hoseintabar]

با سلام به دوستان گرامی !
1- با توجه به اینکه این کانون گفتمان قرآنی است...
2- ذکر اسامی افراد مسلمان یا اشاره ای که مخاطب منظور را بفهمد فرد خاصی است وبد گویی نمودن از آن... شرعا غیبت وگاهی اگر اطلاعات نادرست باشد اتهام وچه بسا نادرست باشد.... {اگر کسی شک دارد درگناه بودنش میتونه از مرجع تقلیدش بپرسه) ..(روش رهبر انقلاب دراین زمینه را الگو قراردهید.)
3- بد گویی از فردی موجب جری شدن طرفداران طرف مقابل می شود... که قرآن آن را نهی فرموده.. زیرا چه بسا تعاون بر اثم دیگران میشود..حسب وظیفه شرعی دعوت میکنم .... از مباحثی که بد گویی وغیبت و اتهام (بدون اطلاع همه جانبه آنهم درصورت صحت باید از مجرای شرعی وقانونی مطرح شود) پرهیز گردد ....
موفق باشید