جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: عبرت هایی ازتاریخ1:مثلث قدرت در عصر عثمان و افشاگری‏های ابوذر

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۶
    نوشته
    793
    مورد تشکر
    2,216 پست
    حضور
    2 ساعت 12 دقیقه
    دریافت
    7
    آپلود
    0
    گالری
    13

    عبرت هایی ازتاریخ1:مثلث قدرت در عصر عثمان و افشاگری‏های ابوذر




    معاویه با همدستی مروان توانست محوری دلخواه در برخورد با ابوذر كسب كند. آن روزها در واقع سرنوشت امت اسلامی را این دو تن رقم می‌زدند و هر گاه در تصمیمی به وحدت نظر می‌رسیدند، تحمیل آن بر عثمان كار دشواری نبود. در ترسیم مركز ثقل سیاست در عصر عثمان مثلثی را می‌توان تصور كرد كه یك ضلع آن، تابعی است از متغیر دو ضلع دیگر. دو ضلع تعیین كننده را مروان و معاویه باید به حساب آورد كه با همدستی و هم‌اندیشی ، سرنوشت عثمان و مسلمانان را رقم می‌زدند. اگر روزی دادگاه تاریخ ـ وارسته و آزاد از وابستگی‌ها و تعصب ـ در مورد خون عثمان و فاجعه‌هایی كه در كارنامه‌ی او ثبت شد به داوری بنشیند، بی‌شك كرسی مروان و معاویه را در ردیف نخست اتهام و متهمان جای خواهد داد. هر چند در طراحی توطئه‌ها نقش ابوسفیان را نباید نادیده گرفت، اما بی‌هیچ تردیدی مباشران اجرای هر توطئه این دو خودكامه‌ی مغرور و نژادپرست بودند كه خلیفه‌ی مسلمانان را نیز دست‌افزار سیاست‌های پلید خویش كرده بودند. این تحلیل هر چند كه خلیفه‌ی سوم را تبرئه نمی‌كند، به هر حال در كاستن از گرانی بار پرونده‌ی او قابل ملاحظه است.
    تبعید ابوذر از شام
    مروان و معاویه، هر دو از ابوذر غفاری دلی پر خون داشتند. در گذشته كه او لب به افشاگری گشوده بود، گویی مروان به تنهایی نتوانست خواسته‌ی خویش را بر عثمان تحمیل كند. چه، او در اوج خشم نیز جایگاه ابوذر را می‌شناخت و مرجعیت او را بر كرسی فتوا در عصر شیخین، از نگاه خود دور نمی‌دانست.[1]
    پس از تبعید محترمانه‌ی ابوذر به شام، معاویه نیز ـ در چشیدن تلخی انتقادها و افشاگری‌های ابوذر غفاری ـ با مروان همدرد شد.
    اینك گویی هر دو اهرم تعیین كننده‌ی سیاست در گرفتن انتقام از یار راستین رسول خدا (ص)، همدست و همداستان‌اند.[2]
    توطئه‌ی قتل ابوذر و بریدن زبان گویای نهی از منكر
    چنین بود كه دستور تبعید، به صورتی بسیار خشن صادر شد كه در واقع از آن باید به عنوان ئوطئه‌ای برای كشتن ابوذر و بریدن زبان گویای نهی از منكر یاد كرد. در دستور، استفاده از چموش‌ترین مركب‌ها مورد تأكید بود كه معاویه آن را با گزینش خشن‌ترین ساربان تكمیل كرد.
    او را بر اشتری بی‌جهاز برنشاندند و ساربان را فرمان دادند كه شب و روز اشتر را براند. مسافت دراز میان شام و مدینه بی‌وقفه پیموده شد، با دریغ از كمتر آسایشی در این سفر سخت و طولانی، از پیرمرد تبعیدی![3]
    هر دوران متورم بود و آثار خستگی و فرسودگی چنان در سیمایش مشهود، كه شماری از تماشاگران آن صحنه، از حیات وی قطع امید كردند و بیم خویش را یاد آورش شدند. ابوذر ـ به استناد حدیثی كه از پیامبر خدا در مورد سرنوشت خویش شنیده بود ـ آنان را مطمئن كرد كه از این توطئه جان به سلامت خواهد برد و جای نگرانی نیست.[4]
    آورده‌اند كه مردم شام با بدرقه‌ای جانانه ، حماسه‌ی نهی از منكر ابوذر را پاس داشتند و در مراسم بدرقه بار دیگر از آن عارف مجاهد نكته‌ها آموختند.[5]
    استقبال مدینه از ابوذر
    موج خبر بازگشت ابوذر از شام، به زودی مدینه را فرا گرفت و یاران رسول خدا (ص) او را به استقبال شتافتند. چنان كه به گفته ی خودش ـ گویی در شهری وارد شده است كه مردم آن برای نخستین بار دیدار او را توفیق یافته‌اند.[6]
    سیمای مبارزی نستوه
    اینكه مردم مدینه را جاذبه‌ی سیمای مبارزی نستوه سخت هیجان زده كرده است. او مروان را آنی هم امان آرامش و آسایش نداد . اگر او با همدستی معاویه، ابوذر را از آسایش تن در مسیر شام و مدینه محروم كردند، ابوذر آسایش روان را مدت‌هاست كه از آنان گرفته است. در همان لحظه‌های نخستین كه مردم گروه، گروه به دیدارش شتافتند، او در تداوم رسالت نهی از منكر و افشای سهمگین‌ترین فتنه ی تاریخ اسلام، بی‌مهابا لب به سخن گشود و به روشن‌گری پرداخت كه :
    برخوردها را بچه‌گانه می‌بینم ، گویی سرنوشت حكومت اینك بازیچه‌ی كودكان است. همه جا قرقگاه خودكامگان است. فرزندان طلقاً نزدیك‌ترین ها به مقام خلافت‌اند و دستگاه‌های اجرایی سیاسی كشور در انحصار آنان است.[7]
    ابوذر با سخن‌هایی چنین كوتاه و روشن و نافذ، قلب فتنه را به درستی در آماج نشانده بود و كانون فساد را افشا می‌كرد و از رمز و راز آن پرده بر می‌گرفت.
    تناقض در واكنش و سیاست عثمان
    در جمع‌بندی روایات و اسناد تاریخی، در زمینه‌ی برخورد عثمان با ابوذر و واكنش در برابر روشن‌گری‌های انتقاد‌آمیز او ، تفاوت‌هایی تا مرز تناقض دیده می‌شود:
    گاه نشانه‌هایی است از تلاش عثمان در جلب و جذب ابوذر و دلجویی از او[8] گاه اشاره‌ای است به برخوردهایی اهانت‌امیز و در انتظار گذاشتن ابوذر برای دیدار با خلیفه و دخالت، شفاعت و وساطت برخی از ناظران آن صحنه در این زمینه[9] زمانی سخن از سخت‌گیری‌هاست و ممنوع شدن ابوذر از گفتار در مسجد پیامبر (ص) و موضع‌گیری ابوذر در برابر آن با تأكید بر مرز حرمت خلیفه و مقام خلافت و محترم نبودن هر قانون و تصمیمی در برابر قانون خدا[10] در مواردی اشاره‌ای است به ممنوع شدن مردم از نشست و برخاست با ابوذر، در اوج خفقان و اختناق[11]و سرانجام در اسنادی سخن از برخوردهای بسیار تند عثمان با ابوذر است، در فضایی بسیار خشن و نامناسب.[12]
    نكته‌ای مهم در رمز دوگانگی برخوردها
    چنان كه پیش از این اشاره شد، سیاست عصر عثمان تابعی از یك مثلث بوده است كه اهرم‌های تعیین كننده ی آن مروان و معاویه بوده‌اند. نقش شخص عثمان آنجا زمینه‌ای داشته است كه مروان و معاویه را فرصتی برای همدستی پیش نمی‌آمده است. با این توضیح می‌توان گفت: در برخوردهای عثمان و ابوذر ، هر كجا نشانی از مدارا و نرمش است، جای این احتمال است كه دخالت و نقش مروان در آن نبوده یا كمتر بوده است. درشتی‌ها و خشونت‌ها‌، بیشتر از نقش مروان حكایت دارد. اوج درشتی و خشونت، در جریان تبعید ابوذر از شام به مدینه است كه ـ چنان كه گذشت ـ مروان و معاویه در اثرگذاری بر عثمان همدست بوده‌اند.
    مواضع متفاوت، در شرایط گوناگون
    در جای جای متون و منابع تاریخی و حدیثی اشاره‌هایی است به تفاوت‌هایی پرسش‌انگیز در برخورد ابوذر غفاری با روند انحرافی خلافت، بدعت‌ها و فتنه‌های تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر اكرم (ص)، به ویژه در زمان خلافت عثمان.
    در فتنه‌ی سقیفه، تماشاگری است ساكت كه هر چند برای او این پرسش به جد مطرح است كه چگونه با حضور مولود كعبه، سخن از خلافت دیگری مطرح است. به پاس پاسداری وحدت دندان بر جگر می‌فشارد و دم نمی‌زند.[13] به هنگام تحرك‌های شیطنت‌آمیز ابوسفیان و تلاش او در جهت ایجاد اختلاف به بهانه‌ی دفاع از بنی‌هاشم! شیفته‌ی خلوص، هوشیاری و فداكاری علی (ع) است و به پیروی آن بزرگوار، سیاست صبر و انتظار را پیشه كرده است.[14] در مراسم خاك‌سپاری شبانه‌ی فاطمه (ع) اشك حسرت می‌ریزد و در خویشتن‌داری پای می‌فشارد. در جریان توسعه‌ی جغرافیایی اسلام و گسترش شعاع بعثت، در جبهه‌ها با خلوص حضور دارد و كمترین حركت اختلاف‌انگیزی از او دیده نمی‌شود.[15] تنها زمانی كه در روند توسعه، خطر نفوذ منافقان و فرصت‌طلبان را می‌بیند، با نقل حدیثی از پیامبر خدا (ص) _ در كنار كعبه _ نقش اهل بیت را در فتنه‌های پس از بعثت یادآور می‌شود، با تأكید بر تمسك به آنان به عنوان رمز نجات در بحران‌ها[16] در دیدار با خلیفه‌ی دوم در شام – در شرایطی كه از توطئه‌ی فرزندان ابوسفیان در تجزیه‌ی عملی خلافت اسلامی احساس خطر می‌كند _ با نقل حدیثی از پیامبر (ص) خطر فتنه‌ی بنی‌امیه را در آینده‌ای نه چندان دور به او یادآور می‌شود.[17] پس از خلافت عثمان و شكسته شدن قفل فتنه و پیدایش فسادی لگام گسیخته _ در عرصه‌ی سیاست و اقتصاد _ ناگزیر سكوت را می‌شكند.
    در این مرحله نیز برخوردهای متفاوتی از او در سندهای تاریخی منعكس است كه متأسفانه در ثبت آن از طبقه‌بندی زمانی دقیق غفلت شده است كه اگر جبران آن را با پژوهشی گسترده و ژرف امكان‌پذیر بدانیم، در فرصت كنونی دست‌یابی شتابزده به آن بی‌شك امكان‌پذیر نیست. با این همه، مواضع متفاوت و آهنگ‌های گوناگون آن، تأمل‌انگیز و نكته‌آموز است:
    گاه سخن از گفت و گوی خصوصی اوست با عثمان كه می‌كوشد دیگران متوجه موضع انتقادی او نشوند. هر چند با كم‌توجهی عثمان رفته رفته آهنگ سخن، آنچه را او از آن گریزان است، ناگریز می‌كند و بیش و كم راز وی را آشكار می‌سازد.[18] می‌توان گفت از این پس ابوذر ناگزیر است با زمزمه‌ی خطر و تأكید بر حرمت كنز مسلمانان را در مورد بدعت‌های روزافزون حساس كند.[19] با مشاهده‌ی نقش كعب‌الاحبار در این مقطع – كه در نگاه ابوذر عنصری بیگانه و نفوذی است – شكیب او لبریز می‌شود و ناگزیر از پرخاش و برخورد تند می‌شود.[20] در این میان هشدارها و اخطارهای مكرر او به عثمان با یادآوری حدیث‌ها، سنت و سیره‌ی پیامبر (ص) تأمل انگیز است كه سرانجام تبعید محترمانه‌ی او را به شام زمینه‌ساز می‌شود.[21]
    برخوردهای ابوذر با مروان با آهنگ دیگری است. چنان كه در شام نیز برخوردهای او با معاویه – به ویژه در جریان پی نهادن و برافراشتن كاخ سبز – همواره بر پرخاش‌گری است. آهنگ پرخاش‌های ابوذر در شام و مقایسه‌ی آن با برخوردهای او در مدینه، به وضوح بیان‌گر این نكته است كه در نگاه ابوذر، ریشه‌ی فتنه و دشمن اصلی معاویه است كه با او جای هیچ سازش و نرمشی نیست.[22]
    در بازگشت به مدینه – در پی تبعید از شام – تندی بیشتری در آهنگ انتقاد از عثمان نیز دیده می‌شود كه بیان‌گر مرتبه‌ای دیگر از نهی منكر است.[23] اصرار عثمان در سیاست نادرست و سپردن سرنوشت مسلمانان به خلیفه، رسما موضع‌گیری كند و مرز او را در امر و نهی‌ها یادآور شود ، با تأكید بر این اصل توحیدی كه فرمان خلیفه تا آنجا محترم است ، كه با فرمان خداوند ناسازگار نباشد . چنین است كه از این پس به رغم منع و نهی خلیفه – در مسجد پیامبر ص – با بیان دیدگاههای فتوایی خود، روشن‌گری را همچنان ادامه می‌دهد . پی‌آمد چنان مواضعی، واكنش‌های تندتری است از عثمان چنان كه گویی از این پس در دیدار و گفت و گو با خلیفه دچار مشكل می‌شود.
    جمع‌بندی
    در جمع‌بندی آنچه گذشت، می‌توان یادآور شد كه تفاوت مواضع و آهنگ گفتار ابوذر ، به دو نكته‌ی اساسی راجع است:
    1- تفاوت اشخاص و شخصیت‌ها و مرزی كه عثمان را از مروان، معاویه و كعب‌الاحبار جدا می‌كند.
    2- اصرار در منكر نیز موجب تفاوت دیگری است كه در توجیه آن، تفاوت مرتبه‌های نهی از منكر را باید یادآور شد.
    پیش‌بینی فساد سیاسی و اقتصادی، در حاكمیت امویان
    آورده‌اند كه روزی ابوذر غفاری در مجلس خلیفه‌ی سوم حضور یافت ، در حالی كه جمعی از مهاجر و انصار نیز در آنجا حاضر بودند . در فرصتی مناسب رشته‌ی سخن را در میان آن جمع در دست گرفت و لب به نقل حدیثی از رسول خدا ص گشود كه همگان را در بهت و شگفتی فرو برد. او – كه در صداقت زبانزد همگان بود – چنین گفت:
    از پیامبر خدا ص شنیدم كه فرمود : چون شمار فرزندان ابوالعاص در حاكمیت و دستگاه خلافت به سی تن رسد، بندگان خدا را به بردگی گیرند و ثروت عمومی را كه از آن خداست ، میان خویش دست به دست بگردانند . اینك شمار ابوالعاص زادگان در اشغال پست‌های حساس حكومتی از سی تن گذشته است و پی‌آمدهای سیاسی و اقتصادی آن را – كه پیامبر خدا ص پیش‌بینی كرده بود – به چشم می‌بینیم.
    سخن ابوذر غفاری با استناد به حدیثی از پیامبر خدا ص – كه در عینیت جامعه برای همگان ملموس بود – حاضران را در بهت و شگفتی فرو برد . عثمان نیز از تماشای آن صحنه و تأثیر عمیق آن سخن ژرف به خشم و حیرت دجار شد. نخست از حاضران پرسید:
    آیا هیچ یك از شما چنین سخنی را از پیامبر خدا ص خود شنیده است؟
    چون پاسخ منفی حاضران را شنید . در اوج خشم ابوذر را مورد پرخاش قرار داد و او را به فتنه‌گری و دروغ متهم كرد .
    تماشاگران بی طرف را در آن مجلس دو محذور اساسی در تنگنا قرار داد:
    1- از سویی حرمت خلیفه‌ی مسلمانان را می‌بایستی پاس دارند.
    2- از سوی دیگر جایگاه ابوذر را همه محترم می‌داشتند و كسی از مهاجران و انصار نبود كه رفتار محبت‌آمیز رسول خدا ص را نسبت به او از یاد برده باشد.
    در اینگونه بن‌بست‌های سیاسی ، همواره حضور امیرمؤمنان علی (ع) علیه السلام مغتنم و كارگشا بود . همه از پیامبر خدا ص شنیده بودند كه علی در دانش و داوری ، گوی سبقت را از دیگران ربوده است . این بار نیز برای رهایی از این بن‌بست روانی – سیاسی ، از آن حضرت یاری خواستند.
    عثمان امیرمؤمنان (ع) را مخاطب ساخت و گفت : امروز دوست تو حدیثی را از پیامبر خدا ص نقل كرده است كه جز او هیچ‌كس شنوای آن نبوده و چنان مضمونی را به یاد ندارد.
    راه و رسم داوری آن حضرت چنان بود كه پیش از هر گونه اظهارنظر ، به شنیدن اظهارات و دادن فرصت كافی به هر دو طرف درگیر پایبند بود، وارسته از هر گونه تبعیض و وابستگی.
    با پیشنهاد وی ، ابوذر یك بار دیگر حدیثی را كه نقل آن ، چنان جنجالی به پا كرده بود ، تكرار كرد . عثمان از امام (ع) پرسید كه آیا شما چنین سخنی را از پیامبر خدا ص شنیده‌اید؟
    همه منتظر بودند كه آن حضرت ابوذر را در این زمینه تأیید كند و در شنیدن چنان حدیثی با او هم صدا شود . برخلاف انتظار جمع ، علی (ع) نیز شنیدن چنان حدیثی را با صراحت انكار كرد كه در پی آن ، برق شادی آمیخته با خشم در چهره‌ی عثمان درخشیدن گرفت و در حالی كه با نگاهی تند و خشم‌آلود پرخاش‌های گذشته را به ابوذر یادآور می‌شد . از امام (ع) پرسید : اینك درباره‌ی ابوذر چگونه داوری می‌كنی ؟
    بار دیگر ، بر خلاف انتظار عثمان – و شاید همه یا شماری از حاضران – آن حضرت فرمود :
    ابوذر را تصدیق می‌كنم .
    عثمان با بهت و خشم پرسید ، چگونه ؟
    پاسخ مولا (ع) همگان را از بن‌بستی كه در آن دچار بودند بیرون آورد و دیگر بار تأكیدی شد بر ژرف اندیشی و همه سونگری بی‌مانندش در داوری . او در توجیه داوری خویش حدیثی را از رسول خدا ص یادآور شد كه همگان – از آن جمله عثمان – بارها و بارها آن را از رسول خدا ص شنیده بودند .
    آسمان سبز سایه نیفكنده و زمین تیره بستر نگسترده است كسی را كه گوی صداقت و راستی از ابوذر برباید .
    ارزیابی بازتاب آن صحنه را مورخان ثبت نكرده‌اند و از كنار آن با سكوت گذشته‌اند . با این همه ، اندك بینش سیاسی و اجتماعی برای ارزیابی بازتاب چنان صحنه‌ای بسنده است . چنان كه پی‌آمدهای آن نیز به سادگی – برای كسی كه از روحیه و نفوذ سیاسی مروان و تعصب او نسبت به بنی‌امیه كمتر شناختی داشته باشد – قابل ارزیابی است .
    منبع: شكوه تنهایی در سكوت ربذه - عبدالمجید معادیخواه
    -----------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] - سیر اعلام النبلاء جلد 2، صفحه‌ی 46.

    [2] - گویی به دلیل جایگاه كم مانند ابوذر، مروان چنان كه تمایل داشت نمی‌توانست بدرفتاری با او را به عثمان تحمیل كند. از این روی نخست تبعید محترمانه‌ی او را به شام زمینه‌سازی كرد تا معاویه را با خود همدست كند. داستان برخوردهای تند ابوذر را با معاویه و نیز روشن‌گری‌های او را در شام ـ كه سطح بینش فرهنگی‌شان در مورد فرهنگ بعثت ، به مراتب پایین‌تر از مردم مدینه و مهاجر و انصار بود ـ می‌توان در اعیان‌الشیعه جلد 4، صفحه‌ی 237 ملاحظه كرد. نكته‌ی قابل ملاحظه كه در این منبع به آن اشاره شده است، زندانی شدن ابوذر در شام به فرمان معاویه است. نیز در صفحه‌ی 238 این احتمال مطرح است كه گرایش خطه‌ی جبل عامل به اهل بیت از نتیجه‌های تبعید شدن ابوذر از دمشق به آن خطه است.
    [3] - اعیان الشیعه ، جلد 4، صفحه‌ی 238، ستون یكم ، نیز الغدیر ، جلد 8، صفحه‌ی 293
    [4] - الغدیر ، جلد 8، صفحه 296
    [5] - اعیان الشیعه ، جلد 4، صفحه‌ی 237
    [6] - الغدیر ، جلد 8 ، صفحه‌ی 295
    [7] - الغدیر ، جلد 8، صفحه 293
    [8] - طبقات ابن سعد ، جلد 4، صفحه‌ی 167 ، نیز انساب الاشراف صحفه‌ی 543
    [9] - سیر اعلام النبلاء‌ جلد 2 ، صفحه‌ی 68
    [10] - تذكره الحفاظ ، جلد 1 ، صفحه‌ی 18 نیز تاریخ الاسلام ذهبی ، جلد 2 ، صفحه‌ی 410
    [11] - پیش از این اشاره شد كه هم در شام و هم در مدینه، مردم از نشست و برخواست با ابوذر منع شدند. رجوع كنید به اعیان الشیعه ، جلد 4، صفحه‌ی 236 تا 238 و الغدیر جلد 8 صفحه‌ی 298.
    [12] - الغدیر، جلد 8، صفحه‌ی 289 تا 308 و اعیان الشیعه، جلد 4 صفحه‌ی 237 به بعد. جالب است كه عثمان روزی در برخورد با ابوذر حاضران را مورد مشورت قرار دادو امام علی (ع) در پاسخ ابوذر را به موی تشبیه كرد كه به شدت خلیفه خشمگین شد.
    [13] . در منابع معتبری كه یادی از ابوذر شده است همه جا این نكته مورد اشاره است. جمع‌بندی مختصر آن را در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی می‌توان دید.
    [14] . در منابع معتبری كه یادی از ابوذر شده است همه جا این نكته مورد اشاره است. جمع‌بندی مختصر آن را در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی می‌توان دید.
    [15] . تاریخ اسلام ذهبی، جلد 2، صفحه‌ی 411.
    [16] . معارف ابن قتیبه، صفحه‌ی 252 و تاریخ دمشق، صفحه‌ی 333-334.
    [17] . كنزالعمال، حدیث 36896.
    [18] . تاریخ‌الاسلام ذهبی، جلد 2، صفحه‌ی 411.
    [19] . الغدیر، جلد 8، صفحه‌ی 292 به بعد.
    [20] . همان.
    [21] . همان.
    [22] . اعیان‌الشیعه، جلد 4، صفحه‌ی 236 به بعد.
    [23] . تذكرةالحفاظ جلد 1، صفحه‌ی 18.
    ویرایش توسط مرصاد : ۱۳۸۸/۰۳/۲۳ در ساعت ۲۲:۱۸
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
    علی بن ابی طالب
    الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
    ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
    --------------------------------------
    همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....


  2. تشکرها 3


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۸
    نوشته
    1,178
    مورد تشکر
    2,335 پست
    حضور
    20 دقیقه
    دریافت
    5
    آپلود
    0
    گالری
    506



    بسیار سپاسگزارم ، شخصا از این مطلب استفاده بسیار بردم

    وفق کم الله


    *** الهی العفو ***

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ۞❀۞❀۞آشنایی با شهید فرانسوی دفاع مقدس۞❀۞❀۞
    توسط seyed yasin در انجمن برگی از دفتر زندگی ( زندگی نامه و خاطرات شهدا)
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: ۱۳۹۳/۰۶/۰۴, ۰۷:۵۶
  2. ▐★♥★ ▐داستان هایی از سیرت حضرت امام رضا (ع)▐★♥★ ▐
    توسط ║★║فاطمی║★║ در انجمن اهل بیت و ائمه در قرآن
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۷/۰۷, ۱۷:۳۸
  3. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۷/۰۲, ۱۱:۲۲
  4. نامه ی زن آمریکایی به زنان ودختران مسلمان
    توسط خادمة المهدی در انجمن حجاب و پوشش اسلامي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۶/۲۸, ۱۴:۴۷

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود