جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: حضور قلب در نماز و عوامل از بین برنده یحضور قلب...
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۶, ۰۷:۴۴ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حضور قلب در نماز و عوامل از بین برنده یحضور قلب...
به نام خدا
اهميت و امکان حضور قلب
لزوم تحصيل حضور قلب:
الف) نماز بي حضور قلب، نماز حقيقي نيست و وقتي نماز از حقيقت و باطن خود جدا شود و به صورت يک عمل بي روح در آيد، تمام ثمرات و فوايدي که در آيات و روايات، براي نماز آمده، در چنين نمازي وجود ندارد، چه بسا موجب دوري از خدا هم بشود.
امام صادق مي فرمايند: «ان العَبدَ لَيرفَعُ مِن صَلاتِهِ نِصفُها اَو ثُلثُها اَو رُبعُها اَو خُمسُها وَ ما يرفَعُ لَه اِلّا ما اَقبَل عَليه بِقَلبه: همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش يا خمسش بالا برده مي شود و آن مقدار از نماز که توجه قلبي داشته باشد، بالا مي رود.»
در روايت ديگري امام صادق مي فرمايند: «عَلَيکَ بِالاِقبالِ عَلي صَلاتِکَ فَانّما يحسَبُ لَکَ فيها ما اَقبَلَکَ عَليه مِنها بِقَلبِکَ: برتوست که توجه قلبي در نمازت داشته باشي، پس همانا محسوب مي شود برايت از نمازت، آن مقداري که در قلبت، توجه به نماز داشتي.»
ویرایش توسط ازاد : ۱۳۸۸/۰۳/۲۶ در ساعت ۰۷:۴۵
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۷, ۰۸:۱۴ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ب) وقتي نمازي را مي خوانيم، وليکن اثري از آن در نفس خود مشاهده نمي کنيم؛ اين گونه نمازها نه تنها عامل بازدارنده در برابر گناه نيست، چه بسا موجب خودبيني و خود بزرگ بيني هم بشود، چرا که با خواندن نماز، يک احساس کاذب در جهت قرب به خدا پيدا مي شود و اين احساس کاذب، موجب بُعد (دوري) از خدا مي گردد که بلايي عظيم است؛ يعني آنچه که موجب نزديکي به خداوند است، عامل دوري از او مي شود.
امام صادق مي فرمايند: «مَن اَحَبَّ اَن يعلَم اَقبِلَت صَلاتُهُ اَم لَم تُقبُل فَلينظُرهَل مَنَعَتهُ صَلاتَه عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر فَبِقَدرِ ما مَنِعَته قُبِلَت مِنه: هرکس دوست دارد بداند که نمازش مورد قبول واقع شده يا نه، بايد نگاه کند که آيا نمازش او را از منکر و فحشا بازداشته يا نه، به مقداري که او را از منکرات و فحشا بازداشته، از او قبول مي شود.»
نکته: حضور قلب از شراط صحت نماز نيست؛ يعني با نبودن حضور قلب، نماز باطل نمي شود و از لحاظ فقهي اشکالي ندارد، وليکن چنين، قالبي و بي فضيلت و غير مقبول است، يعني بالا نمي رود و اثر معراجي خود را دست مي دهد و دليل آنکه حضور قلب از شراط صحت نماز نيست، احتمالاً براي سختي و عسر و حرجي بود که اکثراً براي مردم ايجاد مي شد، چرا که اکثر مردم براي تحصيل حضور قلب به زحمت مي افتند و از عهده انجام آن بر نمي آيند و چه بسا اين امر را بهانه اي براي ترک نماز قرار مي دهند.
ویرایش توسط ازاد : ۱۳۸۸/۰۳/۲۷ در ساعت ۰۸:۱۴
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۷, ۱۴:۰۱ #3
چهارشنبه 21 /3/88چرا نماز می خوانیم ؟
1) نماز ياد خداست ؛ خداوند به حضرت موسي علي نبينا و آله و
عليه السلام مي فرمايد : براي ياد من نماز را به پا دار. نماز ذکر قلبي است که با روش مخصوص ياد خداوند را در ما زنده مي کند و با شيوه اي ابتکاري که اعضاي بدن انسان از موي سر تا نوک پا در آن نقش دارند .هنگام وضو هم روي سر را مسح مي کنيم و هم روي پا را، هنگام سجده هم پيشاني روي زمين قرار مي گيرد و هم انگشت پا ، هم زبان حرکت مي کند و هم دل به ياد اوست .
2) نماز و تشکر : يکي ديگر از اسرار نماز تشکر از خداوند است .
در اين مورد بايد اشاره کرد به قرآن که در آن آمده است : ستايش و عبادت کنيد
پروردگاري را که شما و نياکان شما را آفريد ، هستي شما و همه از اوست پس شايسته
است که ما به خاطر اين همه نعمت از ولي نعمتمان که خداوند است تشکر کنيم و براي
تشکر از پروردگار چه عمل و حرکتي بهتر از نماز که دستور خداست سراغ داريد ؟
3) نماز و صراط المستقيم : ما در نماز خود هر روز از خداوند خواهش مي کنيم که راه مستقيم را به ما نشان دهد و به راستي که فقط خداوند است که مي تواند با تدبير و خرد خويش به ما کمک کند تا راه را از بي راه بشناسيم .
4) نماز يک معامله پر سود است : خداوند در قرآن مي فرمايد که : پيوسته به ياد من باشيد تا شما را مورد رحمت خود قرار دهم . ياد کردن ما از خداوند براي او که مالک جهان است سودي ندارد ولي يادي که خداوند از ما مي کند موجب رستگاري و پيروزي ما در کارهايمان است . و به واسطه نماز است که لغزش ها و خطا هاي ما را مي بخشد . دعاي ما را مستجاب مي کند ، گره از کارهاي ما باز مي کند موجب پيشرفت در کارهايمان مي شود .
5) نمازوآرامش : تنها مشکلي که دنياي علم وصنعت امروزه باآن مواجه شد ونتوانست آنرا حل کند مشکلي نيست جز مشکل آرامش روحي .هيچ چيزي به انسان کمک نمي کند جز ياد خدا وايمان وراسخ به او که به واسطه نماز ممکن است .
6) نمازدر لطفي است که بر روي همه باز است: افراد ديگر غير از خداوند متعال يا لطفي ورحمتي ندارند يا لطفشان ناچيز و محدود است.يا لطف خود را به ديگران نمي رسانند يا ازسر منت به ديگران کمک مي کنند. افرادي هم هستند که فقط براي رضاي خدا وجلب رضايت خداوند به مردم وخلق والله کمک مي کنند که چنين افرادي هم نماز جز اصلي ترين برنامه هاي آنهاست.
زندگي انسان مؤمن با این نیرو معنا پیدا می کند.
برای جذب این نیرو به راههای زیراشاره شده بود:
1- وحدت ويگانگي؛ اتحاد افراد با یکدیگر شرط ضروري است براي جذب اين نيرو.
2- تبليغ امرالهي؛ افرادی که پیام الهی را به دیگران ابلاغ می کنند ازاین نیرو بهده مندمی شوند.
3- دعاونمازگزاري؛ نماز و دعا نيزاعمالي هستنندكه باعث جذب این نیرو می شوند.نماز این نیروی عظیم را جذب می کند.
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۷, ۱۴:۱۵ #4
چهارشنبه 21 /3/881- نماز بهترين برنامه ديني و محبوبترين اعمال نزد خدا
ابوذر غفاري از رسئل خدا ( ص) روايت كرده كه آن حضرت درباره نماز فرمود :
(( الصلاة خير موضوع فمن شاء استقل و من شاء استكثر ))
نماز بهترين چيزي است كه مقرر شده پس هر كه خواهد كم بخواند و هر كه خواهد زياد كند .
و در حديث ديگري از آن حضرت روايت شده كه فرمود :
(( اوصيكم بالصلاة و حفظها فانها خيرالعمل وهي عمود دينك )) .
شما را به نماز و نگهداري و حفاظت آن سفارش مي كنم كه آن بهترين اعمال و ستون دين شماست .
و نيز از حضرت رسول روايت شده كه فرمود :
(( ان احب الاعمال الي الله عزوجل الصلاة والبر والجهاد )) .
2- نماز وسيله تقرب مردمان با تقوي است
شيخ صدوق (ره) در كتاب عيون اخبارالرضا عليه اسلام به سندش از امام هشتم حضرت رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود :
(( الصلاة قربان كل تقي )) .
- نماز وسيله تقرب هر شخص با تقوايي است .
3- نماز موجب استجابت دعا مي شود
در چندين حديث آمده كه نماز موجب استجابت دعا مي شود مانند اين حديث كه از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود :
(( من ادي فريضة فله دعوة مستجابة )) .
- هر كس يك نماز فريضه بخواند دعائي مستجاب شده دارد .
و در روايت ديگر از امام عسگري عليه السلام نقل شده كه موسي بن عمران عليه السلام به خدا عرض كرد :
(( الهي ما جزاء من صلي الصلوات لوقتها؟ قال : اعطيته سوله ، و ابيحه جنتي )) .
معبودا پاداش كسي كه نماز را در وقت خود بخواند چيست ؟ فرمود : خواسته اش را مي دهم و بهشتم را در اختيارش قرار مي دهم .
4- نماز نخستين چيزي است كه در قيامت مورد سؤال قرار گيرد
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود :
(( ان اول ما يحاسب عليه العبد الصلاة ، فان قبلت قبل ما سواها )) .
- نخستين چيزي كه بنده در قيامت مورد حساب قرار مي گيرد نماز است كه اگر پذيرفته شد چيزهاي ديگر پذيرفته مي شود .
5- نماز شيطان را از انسان دور مي كند
در حديثي از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود :
لا يزال الشيطان يرعب من ابن آدم حافظ علي الصلوات الخمس فاذا ضيعهن تجرا عليه و اوقعه في الظائم )) .
- شيطان پيوسته تا وقتي كه فرزند آدم بر نماز هاي پنجگانه محافظت و مواظبت دارد از وي ترسان است و چون نمازها را ضايع كرد بر او دلير مي شود و او را در گناهان بزرگ مي اندازد .
6- استمداد از نماز در رفع مشكلات زندگي
يكي از فوائد نماز كه در زندگي دنيا و اخرت ما بسيار مفيد و توجه به آن لازم است : استعانت و استمداد از نماز در برابر مشكلات و رفع دشواريها است ، كه در دو آيه از آيات قرآن كريم در سوره بقره آمده است كه :
(( ... استعينوا بالصبر و اصلاة )).
كمك گيريد از صبر و نماز .
نخست آيه 45 اين سوره مباركه است كه مي فرمايد :
(( واستعينوا بالصبر و الصلاة و انها لكبيرة الا علي الخاشعين )) .
و ديگر آيه 53 از اين سوره است كه مي فرمايد :
(( يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلاة ان الله مع الصابرين ...)) .
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۷, ۱۴:۱۸ #5
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 10,035
- مورد تشکر
- 25,834 پست
- حضور
- 17 روز 15 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
قال الباقر - عليه السلام -
عليك بالاقبال على صلاتك فانما يحسب لك منها ما اقبلت عليه منها بقلبك و لا تعبث فيها بيديك و لا براسك و لا بلحيتك و لا تحدث نفسك و لا تتثاءب و لا تتمطا و لا تكفر...؛
بر تو باد توجه كامل به نمازت ، پس همانا، آن مقدار كه در نماز حضور قلب داشته باشى ، حساب مى شود، در نماز با دست و سر و ريش خويش بازى مكن ، و در نماز با خودت صحبت نكن و خميازه نكش ...
(بحارالانوار، ج 84، ص 201)
یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ
اگه مي خواي اهل آسمون بهت رحم كنن به اهل زمين رحم كن
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۷, ۱۴:۱۹ #6
چهارشنبه 21 /3/88
نماز بهترين اعمال ديني است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود عبادتهاي ديگرهم قبول ميشود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم پذيرفته نميشود و همان كه انسان شبانه روزي پنچ نوبت در نهر آبي شست وشو كند چرك در بدن او نمي ماند،نمازهاي پنچ گانه هم انسان را از گناهان پاك مي كند و سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند وكسيكه نماز پستو سبك بشمارو مانند كسي است كه نماز نمي خواند پيامبر اكرم (ص)فرمود :كسي كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك بشمارد سزاوار عذاب آخرت روزي حضرت محمد در مسجد تشريف داشتند مردي وارد و مشغول نماز شد ،ركوع و سجود ش را كاملا به جا نياورد حضرت فرمود اگر اين مرد در حالي كه نمازش اين طور است از دنيا برودبه دين من از دنيا نرفته است پس انسان بايد مراقب باشد.
كه به عجله و شتاب زدگي نماز نخواند و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع و خشوع و با وقار باشد كه با چه كسي سخن مي گويد و خود را مقابل عظمت و بزرگي خداوند بسيار پست وناچيز ببيند و اگر انسان در مو قع نمازكاملا به اين مطلب توجه داشته باشداز خود بي خود ميشود چنان كه در حال نماز تير را از پاي حضرت علي (ع)بيرون كشيدندآن حضرت متوجه نشد و نيز نمازگزار بايد توبه و استغفار كند و گناهاني كه مانع قبولي نماز است مانند حسد ،كبر ،غيبت ،خوردن حرام آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات بلكه هر معصيتي را ترك كند و كارهايي را كه ثواب نماز را زياد مي كندبه جا آورد مثلا انگشتر عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و خود را خوشبو كند .
نماز پيمان خداوند استحضرت محمد (ص)ميفرمايد نماز نور چشم من است نماز اهرم استعانت در غم هاست و مشكلات است خداوند ميفرمايد از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريدو بر انها پيروز شو يد :واستعينو بالصبر و الصلوه ))((الصلوه وجه دينكم ؛نماز سيماي مكتب است .
حضرت محمد (ص)مي فرمايد : الصلوهمفتاح الجنه :نماز كلد بهشت است .
نماز را بطه مخلوق با خالق است و انسان مادي را معنوي مي كند انسان با نماز مي تواند به خداوند نزديك شود .
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۸, ۰۷:۴۹ #7
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
امکان کسب حضور قلب:
الف) وقوع حضور قلب: بهترين دليل براي امکان شيء، وقوع آن است. همين که پيغمبران ما و ائمه (ع) و اولياي خدا برحسب معرفت و ايمان و قرب و طلبشان، حضور قلب داشتند، دليل بر امکان آن مي باشد. البته حضور قلب، مراتب خاصي دارد. هرکس به فراخور استعداد معنوي، مراقبت، مجاهدت و شرايط لازم ديگر، داراي حضور قلب مي شود و همه در يک سطح و رتبه نيستند.
ب) وجود دستور عمل: درباره وجود دستور عمل جهت تحصيل حضور قلب از ناحيه رسول اکرم و ائمه در کتابها نوشته اند چرا که تکليف و دستور به آنچه در توان نيست بي معنا و غلط است؛ زيرا تحصيل امر محال، محال است و البته حضور قلب کامل در نماز، يعني نديدن هيچ چيز، حتي خود و حاضر بودن در محضر خدا، نصيب هرکسي نمي شود وليکن اين مطلب وظيفه ما را نسبت به کسب مراتب پايين تر، ساقط نمي کند.
ویرایش توسط ازاد : ۱۳۸۸/۰۳/۲۸ در ساعت ۰۷:۵۰
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۸, ۰۸:۲۷ #8
پنجشنبه 28/3/88
:. ثواب خواندن نمازهاى واجب در اول وقت .:
حديث : 1
ابى رحمه الله عن سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد عن الحسن بن محبوب عن سعد بن ابى خلف عن ابى الحسن موسى عليه السلام قال الصلوات المفروضات فى اول وقتها اذا اقيم حدودها اطيب ريحا من قضيب الاس حين يوخذ من شجره فى طيبه و ريحه و طراوته فعليكم بالوقت الاول .
ترجمه :
1. امام كاظم عليه السلام فرمودند: نمازهاى واجبى كه در اول وقت خود با آداب و شرايط خوانده شوند، خوشبوتر و با طراوت تر از شاخه درخت ((مورد)) است ، هنگامى كه از درخت خود جدا مى شود. بنابراين نمازهايتان را در اول وقت بخوانيد.
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۸, ۰۸:۲۹ #9
پنجشنبه 28/3/88
:. برترى اول وقت بر آخر وقت .:
حديث : 1حدثنى محمد بن موسى رضى الله عنه قال حدثنى عبدالله بن جعفر الحميرى عن احمد بن محمد عن العباس بن معروف عن بكر بن محمد الازدى قال قال ابوعبدالله عليه السلام فضل الوقت الاول على الاخير خير للمومن من ولده و ماله .
ترجمه :
1. امام صادق عليه السلام فرمودند: فضيلت اول وقت بر آخر وقت ، براى مؤ من بهتر از فرزندان و مال اوست .
-
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۸, ۰۸:۴۸ #10
پنجشنبه 28/3/88
نماز از ديدگاه قرآن
نماز در تمام اديان الهى به عنوان برترين آيين عبادى و ركن معنويت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهيم(ع) چنين بوده است كه:« رب اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريتى ... (ابراهيم /40)؛ پروردگارا، من و ذريهام را برپا دارنده نماز قرار ده.» به حضرت موسى (ع) در كوه طور خطاب شد:« اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدني و اقم الصلوة لذكرى(طه /14)؛ همانا من الله هستم، معبودى جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من برپا دار.»
حضرت عيسى(ع) مىگويد:«... و اوصاني بالصلوة والزكاة ما دمت حيّا (مريم /31)؛... و مرا توصيه نموده به نماز تا زمانيكه زنده هستم.»
و در چند جاى قرآن سخن از ميثاق بنىاسرائيل آمده است كه بخشى از مواد آن اقامه نماز است.(1)
در آيين مقدس اسلام نيز« نماز» جايگاه ويژهاى دارد و در قرآن كريم بر آن تاكيد فراوان شده است.
در اين كتاب الهى وظايفى براى مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. اين وظايف عبارتن
1- برپايى نماز
معناى اقامه نماز چيست؟
2 - پاسداشت حريم نماز
3 - كمك گرفتن از نماز
4 - امر به نماز
1- برپايى نماز
در آيات زيادى برپايى نماز در كنار«ايتاء زكوة»؛ پرداختن زكات آمده است.
تكيه بر اين دو ركن، در حقيقت براى بيان اين واقعيت است كه مسلمان شايسته، هم در پيوند با خداوند بايد ارتباط عاشقانه و صميمى داشته باشد و هم در رابطه با مردم بى تفاوت نبوده و وظايف واجب و مستحب مالى خود را انجام داده، به فكر محرومان جامعه باشد. عالى ترين شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترين شيوه ارتباط با مردم حل مشكلات مادى آنهاست كه با اداى وظايف مالى، از سوى مسلمانان اين مهم برآورده مىشود.(2) در قرآن كريم «اقامه نماز» و«ايتاء زكوة» به عنوان محك ايمان، تقوى، اخلاص و ... شمرده شده (3) و اين دو در حقيقت اولين گام وفادارى به دين معرفى شدهاند. قرآن كريم درباره برخورد با مشركين مىفرمايد:« فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزكوة فخلوا سبيلهم(توبه /5)؛ هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشويد...»
در آيه ديگرى آمده است« فان تابوا واقاموا الصلوة و آتواالزكوة فاخوانكم فى الدين ...(توبه/11)؛ پس اگر توبه كردند و نماز را برپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران دينى شما هستند...»
معناى اقامه نماز چيست؟
به نظر مىرسد با توجه به ريشه لغوى اقامه، كه از قيام - در مقابل قعود است - اقامه نماز را به معناى برپايى آن بگيريم، در مقابل آن زمين ماندن و زمين گير شدن و بىاعتنايى به آن است و اين معنا داراى مصاديقى است:
1. گزاردن درست نماز با حدود و شرايط آن.
2. به جاى آوردن نماز به نحو كامل و احسن.
3. تداوم در برپايى نماز.
4. تلاش براى مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گويد:
« و لم يأمر تعالى بالصلوة حيثما امر ولا مدح به حينما مدح الا بلفظ الاقامة تنبيهاً ان المقصود منها توفية شرائطها لا الاتيان بهيئاتها ... (4)؛ در تمام مواردى كه خداوند به نماز امر فرموده يا آن را ستوده است واژه اقامه را به كار برده است تا به اين معنا توجه دهد كه مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرايط است نه تنها به جاى آوردن هيات نماز (بدون روح).»
در قرآن كريم، اقامه نماز با ويژگىهاى ذيل مطلوب است:
الف - برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابى.
در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگىهاى منافقان شمرده شده است:« ... و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى ... (نساء /142)؛ و هنگامى كه به نماز مىايستند از روى كسالت مىايستند...»
«... ولا ياتون الصلوة الا و هم كسالى ... (توبه / 54)؛ و نماز به جا نمىآورند جز با حال اكراه و كسالت.»
و ويژگى چنين نمازى جز نماز بى كيفيت كه به همه چيز، جز نماز شبيه است، نيست. در روايتى از حضرت امام سجاد(ع) مىخوانيم:
«ان المنافق ينهى ولا ينتهى و يأمر بما لايأتي و اذا قام الى الصلوة اعترض؛ منافق (از كار زشت) نهى مىكند، ولى خود از آن كار دست نمىكشد و فرمان مىدهد(به خوبى) ولى خود انجام نمىدهد و چون به نماز بايستد اعتراض مىكند.» راوى مىگويد: پرسيدم:« ما الاعتراض؛ اعتراض چيست؟» حضرت فرمود:«الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپ گردانيدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمين اندازد(يعنى بعد از ركوع نايستد و به همان حال به سجده رود.» (5)
ب - اهتمام به نماز و وقت فضيلت آن
قرآن كريم مىفرمايد:« فويل للمصلين. الذين هم عن صلوتهم ساهون.(ماعون / 4 و 5)؛ پس واى بر نمازگزارانى كه از آن غافلند.»
«ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجهى به آن ندارند، گاه آن را نمىخوانند، گاه در آخر وقت مىخوانند. قرآن كريم مىگويد اين مساله در ضعف اعتقاد دينى او ريشه دارد. گفتنى است كه «سهو» و«اشتباه» در نماز مورد نظر آيه نيست، زيرا اگر چنين بود، مىفرمود:« فى صلوتهم» در نمازشان نه «عن صلوتهم» از نمازشان. يونس بن عمار از حضرت امام صادق (ع) پرسيد: مقصود از سهو همان وسوسه شيطان است؟ حضرت فرمود:«لا، كل احد يصيبه هذا ولكن ان يغفلها و يدع ان يصلى في اول وقتها(6) ؛ نه هر كس مبتلا به وسوسه مىشود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اول وقت نخواند.» امام صادق (ع) در روايتى فرمود:« تاخير الصلوة عن اول وقتها لغيرعذر (7) مقصود از سهو آنست كه نماز را بي هيچ عذري به تأخير اندازد.»
در روايتى از حضرت امام على (ع) مىخوانيم:
«ليس عمل احب الى الله عزوجل من الصلوة فلا يشغلنكم عن اوقاتها شىء من امورالدنيا فان الله عزوجل ذم اقواما فقال الذين هم عن صلاتهم ساهون يعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها(8)؛ هيچ كارى نزد خداوند محبوبتر از نماز نيست، پس نبايد در وقت نماز هيچ يك از امور دنيا شما را به خود مشغول سازد كه خداوند گروهى را كه به نماز بي توجه هستند نكوهش كرده است، يعني آنان از نمازغفلت ورزيده اند و حريم وقت نماز را نگه نمىدارند.»
علاوه بر توجه به اصل نماز بايد در نماز نيز انسان به اين نكته توجه داشته باشد كه در مقابل حضرت حق ايستاده با او سخن مىگويد، بايد تمام وجود خويش را به اين ميهمانى ببرد تا شيطان جرأت زمينه سازى براى خروج از اين ميهمانى را فراهم نسازد.
«يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون ... (نساء /43)؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در حالى كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مىگوييد...»
ظاهر آيه روشن است و نياز به توضيح ندارد كه مقصود، نهى از نماز در حال مستى است لكن از تحليل«حتى تعلموا ما تقولون» مىتوان اين معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنايت و توجه نماز بخواند، بداند كه چه مىگويد و با كه سخن مىگويد. مؤيد اين برداشت روايت امام باقر(ع) است كه فرمود: در حالتى كه كسل هستيد يا خواب آلود يا سنگين، مشغول نماز نشويد، زيرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستى نهى كرده است. (9)
ج - نماز با خشوع
از مصاديق اقامه نماز به جاى آوردن نماز با خشوع آن است.
« قد افلح المؤمنون. الذين هم في صلاتهم خاشعون (مؤمنون /1- 2)؛ به تحقيق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند.»
خشوع به معناى تواضع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمى در انسان پيدا مىشود و آثارش در بدن ظاهر مىگردد.
فيومى گويد:«خشع خشوعا اذا خضع و خشع في صلاته و دعائه اقبل بقلبه على ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنت (10)؛ خشوع به معناى تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناى اقبال قلبى بر آن است و اين واژه برگرفته از سكون و اطمينان است، آن چنان كه براى سكون زمين واژه خشوع به كار رفته و مىگويند: «خشعت الارض.» خشوع در نماز؛ يعنى جسم و روح را در نماز به ديدار خداوند بردن و انقطاع از غير او، آن چنان كه برگزيدگان خداوند، پيامبر و آل - عليهم السلام - چنين بودند. اولين فرودگاه اين خشوع روح است كه بر جسم نيز اثر مىگذارد؛ يعنى آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نيز آرام بوده، پيوسته بازى با ريش و صورت ندارد! در حديثى مىخوانيم كه پيامبر (ص) مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مىكند، فرمود:« اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛ (11) اگر او در قلبش خشوع بود، اعضاى بدنش نيز خاشع مىشد.»
د - دوام در نماز
از مصاديق اقامه نماز« دوام نماز» است.
در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخى صفات ناشايست انسانها را مورد تذكر قرار مىدهد، اوصاف شايسته آنها را هم ذكر مىكند كه از جمله آن:«الا المصلين. الذين هم على صلاتهم دائمون(معارج /22- 23)؛ مگر نمازگزاران حقيقي،آنان كه بر نماز خود تداوم دارند.» ظاهر آيه دوام است؛ يعنى هم به وقت نماز مىخوانند و هم هميشه نماز مىخوانند، اين گونه نيست كه نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنين نمازى است كه اگر جزو برنامه زندگى شد و با حدود آن به جاى آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز مىدارد. و اصولا برنامههاى تربيتى جز با تداوم كارآيى لازم را ندارند، لذا در حديثى از پيغمبراكرم (ص) مىخوانيم:« ان احب الاعمال الى الله مادام و ان قل (12)؛ محبوبترين اعمال نزد خداوند كارى است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد.»
ه - گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه
بدون ترديد از مصاديق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پيش از اين، مصاديق اقامه نماز در بعد فردى مورد توجه قرار گرفت و اينك آن را از بعد اجتماعى مورد بررسى قرار مىدهيم.
قرآن كريم مىفرمايد از ويژگىهاى ياران خداوند آن است كه:« الذين ان مكناهم فى الارض اقامواالصلوة و آتواالزكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر ولله عاقبة الامور(حج /41)؛ آنها كسانى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مىدارند و زكات را ادا مىكنند و امر به معروف و نهى از منكر مىنمايند و عاقبت كارها در دست خداست.»
از اين آيه شريفه به قرينه واژه تمكين(كه به معناى فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهى كافى و توان و نيروى جسمى) مىتوان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده مىكنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازهستند، بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش مىكنند.
با مصاديق پنجگانه فوق مىتوان معناى وسيع «اقامه نماز» را در قرآن دريافت. بحث پيرامون اولين وظيفه در قبال نماز؛ يعنى«اقامه نماز» را با كلامى از شهيد علامه آية الله مطهرى به پايان مىبرم:
« به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود؛ يعنى نماز به صورت يك پيكر بى روح انجام نگردد، بلكه نمازى باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معنى ذكرالله كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقمالصلوة لذكرى» ياد خدا بودن مساوى است با فراموش كردن غير خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهى با خداوند در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به الله بودن، رب بودن، رحمان بودن، رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد بودن توصيف كند، عالىترين تاثيرها در نفس او گذاشته مىشود و روح انسان آن چنان ساخته مىشود كه مذهب اسلام مىخواهد و بدون چنين برنامهاى امكان پذير نيست.» (13)
2 - پاس داشت حريم نماز
ديگر وظيفه مؤمنان در قبال نماز، پاسداشت حريم نماز است؛ نكوداشت نماز، جايگاه ويژهاى در زندگى براى آن قائل بودن و به جاى آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصاديق آن است. نگهدارى حريم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ يعنى سبك شمردن نماز و شان و منزلتى براى آن نديدن! كه امام صادق (ع) فرمود:« ان شفاعتنا لن تنال مستخفاً بالصلوة.» (14) كه ترجمه آن اين دو بيت است:
گويم ز امام صادق اين طرفه حديث تا شيعه او به لوح دل بنگارد
فرمود كه بر شفاعت ما نرسد هر كس كه نماز را سبك بشمارد
قرآن كريم از اين «حريم نگهدارى»، تعبير به حفظ كرده است:
«حافظوا على الصلوات والصلوة الوسطى ... (بقره / 238)؛ در انجام همه نمازها و نماز وسطى كوشا و مراقب باشيد.» در اين آيه بر مراقبت همه نمازها، به ويژه نماز وسطى تاكيد شده است. اين كه « صلوة وسطى» كدام است؟ اقوال گوناگونى بين مفسران هست،(15) نمازظهر، نمازعصر، نماز مغرب، نمازعشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اينها برخى از اقوالى است كه در مصداق «صلوة وسطى» گفته شده است، ولى با توجه به شان نزول آيه بعيد نيست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شان نزول آيه آمده است: جمعى از منافقان به بهانه گرمى هوا در نماز جماعت ظهر شركت نمىكردند و اين سبب شده بود كه از جمعيت نماز جماعت پيامبر(ص) كاسته شود تا جايى كه گاه پشت سر پيامبر يك صف يا دو صف بيشتر نبود. آيه شريفه تذكر به مؤمنان است كه حريم نماز را نگهداريد و با ترك جماعت حريم اين عبادت بزرگ را نشكنيد. (16)
در سه آيه از قرآن نيز« محافظت بر نماز» از ويژگىهاى مؤمنان شمرده شده است:
« والذين هم على صلاتهم يحافظون (17)؛ مؤمنان كسانىاند كه بر نمازهاى خويش مراقباند.»
راغب در معناى حفظ گويد:« يستعمل فى كل تفقد و تعهد و رعاية ...» (18) اين واژه در مورد تفقد، پيمان دارى و مراقبت به كار مىرود.
3 - كمك گرفتن از نماز
انسان در زندگى مادى بدون ترديد در تنگنا قرار مىگيرد، امكانات و توان انسان محدود است و با مشكلات بسيار و بدون پشتوانه نمىتوان زندگى كرد. آنان كه مادى مىانديشند، فقط به پشتوانههاى مادى فكر مىكنند، ولى آنان كه الهى فكر مىكنند پيوسته با پشتوانههاى معنوى خود را از بن بست مىرهانند. از اين دست پشتوانهها نماز است. نماز، جلوه برجسته ياد خداست و« دل آرام گيرد ز ياد خداى؛ الا بذكرالله تطمئن القلوب.» (رعد /28) « واستعينوا بالصبر والصلوة و انها لكبيرة الا علىالخاشعين (بقره / 45)؛ و از خدا به صبر و نماز يارى جوييد (و با استقامت و كنترل هوسهاى درونى و توجه به پروردگار نيرو بگيريد) و اين كار جز براى خاشعان سنگين است.»
بر اين اساس است كه در روايات فراوانى آمده است كه وقتى پيامبر(ص) يا امام على (ع) با مشكلى رو به رو مىشدند به نماز روى مىآوردند. (19) امام صادق (ع) فرمود: مستند اين كار همين آيه شريفه است. (20)
از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: چه مانعى دارد وقتى كه با غمى از غمهاى دنيا رو به رو مىشويد وضو گرفته به مسجد برويد، دو ركعت نماز بخوانيد و در نماز دعا كنيد، زيرا خداوند امر فرموده است: «واستعينوا بالصبر والصلوة.» (21) و بىترديد استوارترين پشتوانه در زندگى همين است و بس، ديگر پشتوانهها سست است و غير قابل اعتماد:« مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون (عنكبوت/41)؛ مثل كساني كه خدا را فراموش كرده، غير از خدا را اوليا خود برگزيدند، حكايت خانه اي است كه عنكبوت بنياد كند و سست ترين خانهها خانه عنكبوت است؛ اگر مىدانستند!»
«هر حيوان و حشرهاى براى خود خانه و لانهاى دارد اما هيچ يك از اين خانهها به سستى خانه عنكبوت نيست. اصولا خانه بايد ديوار، سقف، و درى داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ كند و طعمه و غذا و نيازهاى او را در خود نگه دارد. بعضى خانهها سقف ندارند، اما لااقل ديوارى دارند يا اگر ديوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنكبوت كه از تعدادى تارهاى بسيار نازك ساخته شده است نه ديوارى دارد، نه سقفى، نه حياطى و نه درى . اينها همه از يك سو. از سوى ديگر مصالح آن به قدرى سست و بى دوام است كه در برابر هيچ حادثهاى مقاومت نمىكند، اگر نسيم ملايمى بوزد تار و پودش را درهم مىريزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشى مىكند. كمترين شعله آتش به آن برسد، نابودش مىسازد، حتى اگر گرد و غبار بر آن بنشيند، پاره پاره مىشود و از سقف خانه آويزان مىگردد. معبودهاى دروغين اين گروه، نه سودى دارد، نه مشكلى را حل مىكند و نه در روز بيچارگى پناهگاه كسى هستند.» (22) آرى فقط او پناهگاه است و بس!
4 - امر به نماز
ديگر وظيفه در قبال نماز«امر» به آن است. امر به معروف از فرايض بزرگ مكتب ماست و برترين معروفها نماز است. معروفى كه اگر در جامعه، آن گونه كه دين خواسته مطرح باشد، ريشه بسيارى از منكرات خشكانده مىشود از ويژگىهاى مردان خدا آن است كه«امر» به نماز دارند. قرآن كريم در مورد حضرت اسماعيل صادق الوعد(كه اين غير از اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم است (23) ) مىفرمايد: « و كان يامراهله بالصلوة والزكوة ... ( مريم /55) و اين پيامبر پيوسته خاندان خود را امر به نماز و زكات مىكرد...»
و در مورد ديگر، خطاب به پيامبر(ص) مىخوانيم:
« وامراهلك بالصلوة واصطبرعليها ... (طه/ 132)؛ و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شكيبا باش ...»
در اين دو آيه بر«امر» اهل به نماز تاكيد ويژه شده است، چرا كه اصلاح بنيان خانواده زيربناى ساير اصلاحات است. اگر خانوادهها، الهى شدند جامعه الهى خواهد شد. بر اين اساس است كه در دو آيه فوق سخن از امر كردن خانواده به نماز است و اين در حقيقت راهى برجسته براى نجات خانواده از آتش است همان كه در آيه شش سوره تحريم آمده است:« يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس والحجارة ... ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد.»
از اين آيه مىتوان رسالت سنگين پدر و مادر را در تربيت معنوى فرزندان استفاده كرد. در روايتى از پيامبر گرامى اسلام مىخوانيم:«الا كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته، فالامير على الناس راع و هو مسؤول عن رعيته، والرجل راع على اهل بيته و هو مسؤول عنهم، فالمرأة راعية على اهل بيت بعلها و ولده و هى مسؤولة عنهم. الا فكلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته(24)؛ بدانيد همه شما نگهبانيد و همه در برابر كسانى كه مأمور نگهبانى آنها هستيد مسئوليد. امير و رئيس حكومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است، مرد نگهبان خانواده خويش است و در مقابل آنها مسؤول، زن نيز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤول مىباشد. بدانيد همه شما نگهبانيد و همه شما در برابر كسانى كه مأمور نگهبانى آنها هستيد مسئوليد.»
اينها برخى از وظايفى بود كه ما در قبال نماز - اين امانت بزرگ الهى - داريم اميد كه امانت دارى شايسته باشيم و در انجام وظايف خويش كوتاهى نكنيم. در بخشهاي ديگر در مورد اسرار، آداب و اثرات نماز سخن مي گوييم.
پىنوشتها:
1- از جمله بقره /83 و مائده /12 و ... .
2- اين برداشت در مواردى از تفسير ارزشمند الميزان آمده است . از جمله ج9، ص328؛ ج15، ص127 و ج15، ص340، (چاپ بيروت) .
3- بقره (2) آيه 3؛ انفال (8)، آيه 3؛ رعد (13) آيه22؛ لقمان (31) آيه3 و حج (22) آيه35 و . . . .
4- المفردات في غريب القرآن، ص418، (كتاب فروشى مرتضوى تهران) .
5- اصول كافى، جلد دوم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حديث3) .
6- مجمع البيان، ج10، ص548 و كنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحيح حاج آقا مجتبى عراقى) .
7- تفسير القمى، ج2، ص444 و كنز الدقائق، ج15، ص497 .
8- الخصال، ج2، ص621 . (حديث اربعماة) و كنزالدقائق، ج15، ص497 .
9- علل الشرائع، ج2، ص47 و كنزالدقائق، ج2، ص446 .
10- المصباح المنير، ص170 .
11- مجمع البيان، ج7، ص99؛ انوارالتنزيل بيضاوى، ج3، ص159 و كنزالدقائق، ، ج7، ص559 .
12- اصول كافى، ج2، ص82، (چاپ آخوندى) .
13- آشنايى با قرآن، سورههاى حمد و بقره، ص67 و 68 .
14- بحارالانوار، ج82، ص235 .
15- در تفسير مجمع البيان شش قول، در تفسير فخر رازى هفت قول، در تفسير قرطبى ده قول، در تفسير روح المعانى سيزده قول نقل شده است! !
16- تفسير مجمع البيان، ج1 - 2، ص342 .
17- انعام / 92؛ معارج /34 ؛ مؤمنون /9 .
18- المفردات في غريب القرآن، ص124 .
19- مجمع البيان، ج1 - 2، ص217 .
20- فروع كافى، ج3، ص480 .
21- تفسير مجمع البيان، ج1 - 2، ص217 .
22- تفسير نمونه، ج16، صص277 و 288
نوشته شده توسط كاظم احمدی
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری