جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: تفسير آياتي از سوره نحل

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۶
    نوشته
    141
    مورد تشکر
    186 پست
    حضور
    2 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0

    تفسير آياتي از سوره نحل




    و قد جعلتم الله علیکم کفیلا. نحل 91 یعنی چه؟

  2. تشکر


  3. #2
    baquran



    به عبارات پيش از آن توجه كنيد :
    نخست مى‏فرمايد:" به عهد الهى هنگامى كه با او عهد بستيد وفادار باشيد" (وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ).
    سپس اضافه مى‏كند:" و سوگندهاى خود را بعد از تاكيد، نقض نكنيد" (وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها).
    " در حالى كه به نام خدا سوگند ياد كرده‏ايد و خداوند را كفيل و ضامن بر سوگند خود قرار داده‏ايد" (وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا).
    " چرا كه خداوند از تمام اعمال شما آگاه است" (إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ).

  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,251
    مورد تشکر
    2,255 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    10

    اشاره نقل قول : خدا کفیل است




    توضيحاتي در باره اين آيه از دو تفسير مجمع البيان والميزان آورده ام اميد وارم مفيد واقع شود:

    وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا: حال آنكه خداوند را بواسطه پيمانى كه بسته‏ايد كفيل و مراقب خود ساخته‏ايد. برخى گويند: يعنى خداوند را كفيل ساخته‏ايد تا به پيمان خود وفا كنيد، زيرا كسى كه به خداوند سوگند ياد مى‏كند، گويى خداوند را كفيل خود مى‏سازد كه بر طبق سوگند خود عمل كند. برخى گويند: مقصود اين است كه شخص بگويد: خداوند، كفيل يا وكيل من است. برخى گويند: منظور اين است كه شخص با ياد كردن نام خدا، موضوع را تأكيد مى‏كند، تا خداوند حافظ آن باشد و كفيل به معناى حافظ است.(مجمع البيان)
    حقيقت معناى سوگند ايجاد ربط خاصى است ميان كلام، چه خبر و چه انشاء، و ميان يك امر مهم و شريفى كه دروغ بودن كلام خبرى و مخالفت مقتضاى كلام انشايى مستلزم بطلان آن امر شريف و توهين به آن باشد، مثل اينكه مى‏گوييم به خدا سوگند فلان كار را مى‏كنم، و در انشاء مى‏گوييم تو را به خدا قسم فلان كار را بكن و يا مكن، كه معناى اين سوگند اين است كه اگر در آن خبر دروغ گفته باشيم و در اين انشاء مخالفتى بشود كرامت و عزتى كه نسبت" به مقسم به" يعنى خداى تعالى معتقد هستيم از بين برده‏ايم، پس برگشت امر به اين است كه در صورت مخالفت، اول خدا كه به وى قسم خورده شده مسئول باشد دوم آن كسى كه قسم خورده نزد خدا مسئول بوده باشد، اما خدا مسئول شخص فريب خورده باشد چون او به احترام خدا تكيه و اعتماد نمود و اين فريب را بخاطر خدا خورد، و اما شخص قسم خورده نزد خدا مسئول باشد چون او صحت مطلب خود را منوط و مربوط به كرامت و عزت خدا نمود، و خلاصه آبروى خدا را برده، عينا مانند كسى كه عقد معامله‏اى مى‏بندد و به طرفش وثيقه‏اى كه مورد اعتماد او باشد مى‏دهد مثلا مالى گرو او مى‏گذارد و يا فرزندش را نزد او گروگان مى‏سپارد، و يا شخص شريفى معامله او را با شرافت خود ضمانت مى‏كند.
    با اين بيان معناى جمله" وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا" روشن مى‏شود، زيرا شخص‏ سوگند خورده وقتى مى‏گويد: به خدا قسم فلان كار را مى‏كنم، و يا نمى‏كنم وعده خويش را به نوعى بر خداى سبحان معلق مى‏كند، و خدا را در وفاى به آن، كفيل از طرف خود مى‏نمايد، و اگر با اين حال سوگند خود را بشكند و به آن عهد وفا نكند بايد كفيلش او را عقوبت كند، پس در نقض سوگند اهانتى به ساحت عزت خدا كرده است.(الميزان)


  5. تشکر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود