جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: رحلت یا شهادت حضرت محمد؟

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    28
    مورد تشکر
    119 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    0

    مطلب رحلت یا شهادت حضرت محمد؟




    یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمی شود. و معمولا می گویند رحلت حضرت رسول !!! در این تاپیک نیز در پی آن هستیم تا به روشن شدن موضوع با اتکا به احادیثی از اهل تسنن و شیعه کمک نماییم.
    کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:
    حاكم نيشابوري عالم معروف اهل سنت در كتاب معتبر المستدرك علي الصحيحين مي‌نويسد :
    "ثنا داود بن يزيد الأودي قال سمعت الشعبي يقول والله لقد سم رسول الله صلى الله عليه وآله وسم أبو بكر الصديق وقتل عمر بن الخطاب صبرا وقتل عثمان بن عفان صبرا وقتل علي بن أبي طالب صبرا وسم الحسن بن علي وقتل الحسين ابن علي صبرا رضي الله عنهم فما نرجو بعدهم" .
    داود بن يزيد گويد كه از شعبي شنيدم كه مي گفت : به خدا قسم رسول خدا وابوبکر با سمّ کشته شدندو عمر و عثمان و علي بن ابيطالب با شمشير کشته شدندو حسن بن علي با سم و حسين بن علي با شمشير کشته شد (المستدرک، الحاكم النيشابوري ، ج۳، ص۶۰).
    و نيز ابن كثير دمشقي سلفي كه امروزه وهابيت براي سخن او ارزش ويژه‌اي قائل هستند به نقل از بيهقي مي‌نويسد
    "عن عبد الله بن مسعود ، قال : لئن أحلف تسعا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قتل قتلا أحب إلى من أن أحلف واحدة أنه لم يقتل ، وذلك أن الله اتخذه نبيا واتخذه شهيدا" .
    از عبدالله بن مسعود روايت کرده است که مي‌ گفت : اگر۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برايم محبوب‌تر است از اين که يک بار قسمبخورم که او کشته نشده است ؛ زيراخداوند او را پيامبرو شهيد قرار داده است (السیره النبویه، ابن کثیر دمشقی، ج۴، ص۴۴۹).
    و از علماي شيعه ، مرحوم شيخ طوسي در كتاب تهذيب الأحكام مي‌نويسد :
    "محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة" .
    محمد بن عبد الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) ... در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجري در حالي از دنيا رفت كه مسموم شده بود (تهذیب الاحکام، الشيخ الطوسي ، ج۶، ص۱، و بحار الانوار، ج۲۲، ص۵۱۴).
    و نيز مرحوم علامه حلي در كتاب المنتهي مي‌نويسد :

    "محمد بن عبد الله ... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقينا من صفر سنة عشرين من الهجرة"


    (منتهی المطلب، العلامة الحلي ، ج۲، ص۸۸۷).


    ابن سعد می گوید در روایتی آمده است: پیامبر مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است (المجدد فی الانساب، محمد بن محمد علوی، ص۶).


    در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر در مدینه مسموم درگذشت ( جامع الرواه، محمد علی اردبیلی، ج۲، ص۴۶۳).


    ابن مسعود بر کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. (السیره نبویه، ابن کثیر، ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۱۷و۳۲۲)


    رسول خدا فرمودند: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید می شود. (بصائر الدرجات، ص۱۴۸و بحارالانوار، ج۱۷، ص۴۰۵و ج۴۰، ص۱۳۹) و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (کفایه الاثر، خراز قمی ، ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲ و بحارالانوار، ج۴۵،ص۱ و من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷)


    با توجه به شواهد و قرائن بیان شده در بالا شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است.
    حالا یه سوال اگه هم شیعه و هم سنی چنین مدارکی برای اثبات این امر دارند چرا همه مسئله رو با عنوان رحلت مطرح می کنند؟؟؟؟؟؟؟؟

    ویرایش توسط مدافع : ۱۳۸۸/۰۴/۲۰ در ساعت ۲۲:۵۵ دلیل: تغییر فونت
    شیشه عطر بهار ،
    لب دیوار شکست ؛
    و هوا پر شد از بوی خدا ،
    همه جا آیت اوست ،
    دیدنش آسان است ؛
    سخت آن است نبینی او را.


  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18



    بنا م خدا
    یکی از آسیب های مسایل تاریخی آن است که برخی از رخدادها ابهام دارد و از شفافیت لازم برخورد دار نیست ؛ از این رو قضاوت دربارة آن ها مشکل است. تاریخ زندگی پیامبر(ص) نیز از این قاعده مستثنا نیست و بخشی از آن فاقد شفافیت می باشد؛ از این رو دانشمندان سنی و شیعی در خصوص تاریخ ولادت ایشان اختلاف نظر دارند که دوازدهم ربیع الاول است و یا هفدهم آن.
    یکی از مسایل دیگر که ابهام دارد، آن است که آیا حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفت و یا شهید شد ؟
    در برخی از متون آمده است: «گروهی، زنِ یکی از اشراف یهود را به نام زینب فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. نقشة وی از این قرار بود که آن زن، کسی را خدمت یکی از یاران پیامبر فرستاد و از او پرسید که پیامبر اسلام کدام عضو از گوسفند را بیشتر دوست می دارد. او در پاسخ گفت: ذراع گوسفند مطبوع‌ترین عضو برای پیامبر است. زینب، گوسفندی را بریان کرد و آن را مسموم ساخت، و بیش از همه در ذراع آن سم داخل نمود و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر نخستین لقمه ای را که به دهان گذارد، احساس کرد مسموم است. فوراً آن را از دهان در آورد، ولی کسی که با ایشان غذا می خورد، یعنی «بشر بن براء معرور» که از روی غفلت چند لقمه خورده بود؛ پس از مدتی بر اثر سم در گذشت. پیامبر دستور داد زینب را احضار کردند و به او گفت: چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی؟! وی در پاسخ گفت: تو اوضاع قبیلة ما را هم بر هم زدی، من با خود فکر کردم که اگر فرمانروا باشی، با خوردن این سم از بین خواهی رفت، و اگر پیامبر خدا باشی، قطعاً از آن اطلاع یافته و از خوردن آن خودداری خواهی نمود.


  3. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    28
    مورد تشکر
    119 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    0



    <DIV align=left><FONT size=3><B><FONT face="b zar">چه ک%B
    ویرایش توسط مدافع : ۱۳۸۸/۰۴/۱۷ در ساعت ۱۶:۳۲
    شیشه عطر بهار ،
    لب دیوار شکست ؛
    و هوا پر شد از بوی خدا ،
    همه جا آیت اوست ،
    دیدنش آسان است ؛
    سخت آن است نبینی او را.


  4. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    28
    مورد تشکر
    119 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    0



    مفسرین شیعه و سنی از جمله در تفسیر طبری و در المنثور سیوطی ذیل آیات 3 و 4 سوره تحریم ماجرایی را نقل می کنند بدین مضمون که: رسول گرامی اسلا م که نگران آینده اسلام بود، روزی با تاسف به یکی از همسران خود، حفصه فرمودند: پدر تو و پدر عایشه پس از وفات من برای به دست آوردن حکومت سر به شورش می زنند و حاکم می شوند. این خبر غیبی چون رازی بین پیامبر و همسرش قرار داشت که دختر عمر آن را برای عایشه افشا کرد و او نیز به پدرش ابوبکر و ابوبکر آن را به عمر رسانید. آن دو به دختران خود دستور دادند تا هر چه زودتر کاری کنند که خلافت به آنها برسد، سپس توطئه کرده و تصمیم گرفتند تا پیامبر را مسموم نمایند.
    و از آنجایی که حضرت رسول از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند و در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود، همچنین فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبود و سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت. ابوبکر و عمر و دیگران اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر خلاص شده و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند.
    با توجه به اسناد موجود این نقشه توسط عایشه و حفصه، دختران ابوبکر و عمر صورت می پذیرد.
    عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: می دانید پیامبر درگذشت یا کشته شد؟ او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند. (تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار، ج22، ص 516، و ج28، ص 21)

    شیشه عطر بهار ،
    لب دیوار شکست ؛
    و هوا پر شد از بوی خدا ،
    همه جا آیت اوست ،
    دیدنش آسان است ؛
    سخت آن است نبینی او را.


  5. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    28
    مورد تشکر
    119 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    0



    و در روایت دیگر آمده است: عایشه و حفصه به او سم نوشاندند( بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶).
    و علامه مجلسی می گوید: احتمال داردکه هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده اند ( بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶).

    منظور علامه از دو سم یکی سم خیبر است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به او نوشاندند. سران رژیم غاصب (ابوبکر و عمر و دخترانشان و...) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!!
    محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحش مي‌نويسد :
    "قَالَ عُرْوَةُ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ فِي مَرَضِهِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ يَا عَائِشَةُ مَا أَزَالُ أَجِدُ أَلَمَ الطَّعَامِ الَّذِي أَكَلْتُ بِخَيْبَرَ فَهَذَا أَوَانُ وَجَدْتُ انْقِطَاعَ أَبْهَرِي مِنْ ذَلِكَ السُّمِّ" .
    عايشه گفته است كه رسول خدا در مريضي خود ( كه در آن از دنيا رفتند) مي‌فرمودند تا كنون درد غذايي را كه در خيبر خوردم احساس مي‌كردم و الآن زماني است كه احساس كردم شريان‌هاي قلبم از آن پاره شده است (صحيح البخاري، البخاري، ج 5 ، ص 137 ).
    شايد برخي بگويند كه چنين مطلبي بعيد به نظر مي‌رسد كه سمي بعد از چهار سال اثر كند ، ضمن اين كه پيامبر اسلام قبل از خوردن آن سم در جنگ خيبر از مسموم بودن گوشت گوسفند آگاه شد و از خوردن دست كشيد ؛ چنانچه ابن كثير دمشقي مي‌نويسد :
    "وفي صحيح البخاري عن ابن مسعود قال : لقد كنا نسمع تسبيح الطعام وهو يؤكل - يعني بين يدي النبي صلى الله عليه وسلم - وكلمه ذراع الشاة المسمومة ، وأعلمه بما فيه من السم ".
    در صحيح بخاري از ابن مسعود نقل شده است كه مي‌گفت : "ما صداي تسبيح گفتن غذا را هنگامي كه رسول خدا از آن تناول مي‌فرمود ، مي‌شنيديم" . يعني در جلوي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم گوشت سردست مسموم با حضرت سخن گفت و ايشان را از سمي بودن خود مطلع كرد . (البداية والنهاية، ابن كثير ، ج 6 ، ص 317 و 318) .
    شیشه عطر بهار ،
    لب دیوار شکست ؛
    و هوا پر شد از بوی خدا ،
    همه جا آیت اوست ،
    دیدنش آسان است ؛
    سخت آن است نبینی او را.


  6. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    28
    مورد تشکر
    119 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    0



    روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود (الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵).
    و از طرف ديگر مي بينيم كه محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنتنوشته‌اند :
    قَالَتْ عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ فِي مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فَقَالَ لَا يَبْقَى أَحَدٌ فِي الْبَيْتِ إِلَّا لُدَّ وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَّا الْعَبَّاسَ فَإِنَّهُ لَمْ يَشْهَدْكُمْ .
    ام المومنين عايشه گفته است در دهان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم ، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد ،‌ ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي‌آيد و وقتي حضرت بهتر شد ، فرمودند : آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم ؟ پس فرمودند : بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است ،‌ در جلوي چشم من دوا ريخته شود ؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است . (صحيح البخاري - البخاري ج 8 - ص 40، ح 6886 ، ج 5 - ص 143 و ج 7 - ص 17 و و صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 7 - ص 24 و مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 6 - ص 53 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 2 - ص 437 و...).
    نكته جالب توجه اين است كه بخاري اين حديث را در كتاب ديات ، باب قصاص نقل كرده است.
    ابن حجر عسقلاني در شرح اين روايت مي‌نويسد : ( قوله لددناه ) أي جعلنا في جانب فمه دواه بغير اختياره وهذا هواللدود .
    اين كه گفته : «لددنا» يعني اين كه ما در دهان آن حضرت بدون اين كه اختياري داشته باشد (بازور) دوا ريختيم.
    اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟" وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا " (
    الحشر / 7 ): هر دستورى كه رسول به شما داد اطاعت كنيد و از هر گناهى نهيتان كرد آن را ترككنيد ، و از خدا بترسيد كه خدا عقابى سخت دارد .

    مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمی گوید ؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند عایشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ انگار عایشه نیز مانند عمر خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان می گوید !!! آیا رسول خدا فایده دارو را نمی دانست و آنها می دانستند ؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمی داد و آنها تشخیص می دادند ؟
    ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.

    در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید: به او دوا خوراندند در حالی که بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که عایشه و حفصه حبشی بودند.
    این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم می خوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.
    شیشه عطر بهار ،
    لب دیوار شکست ؛
    و هوا پر شد از بوی خدا ،
    همه جا آیت اوست ،
    دیدنش آسان است ؛
    سخت آن است نبینی او را.


  7. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۹۲
    نوشته
    88
    مورد تشکر
    225 پست
    حضور
    3 روز 13 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    سالروز شهادت رسول اکرم و امام حسن مجتبی رو تسلیت عرض میکنم .
    لعنت بر آن کس که پیامبر را شهید و جسم حسن را تیرباران کرد ...

    (ماشاالله سالروز شهادت پیامبره و حتی یه تاپیک هم در مورد این مطلب به روز نبود ...متاسفم ...
    )


    ویرایش توسط سید سروش : ۱۳۹۲/۱۰/۱۰ در ساعت ۱۸:۵۴


  8. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۸
    نوشته
    2,426
    مورد تشکر
    10,562 پست
    حضور
    22 روز 22 ساعت 27 دقیقه
    دریافت
    26
    آپلود
    4
    گالری
    28



    به نام خدا


    عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند. (تفسیرالعیاشی ج1ص200 و بحارالانوار ج22ص516 وج28ص21) و در روایت دیگر آمده است: عایشه و حفصه به او سم نوشاندند.

    (بحارالانوار ج22ص516)

    در روایت بحارالانوار آمده است که هر چهار نفر (ابوبکر، عمر، عایشه و حفصه) بر مسموم نمودن آن حضرت همدست شده بودند. (بحارالانوار 22/239 و 246)

    و علامه مجلسی میگوید: احتمال داردکه هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده اند.( بحارالانوار ج22ص516 )

    منظور علامه از دو سم یکی سم خیبر است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به او نوشاندند. سران رژیم غاصب (ابوبکر و عمر و دخترانشان و...) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!!

    البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمی پذیرد زیرا رسول خدا در سال 11 هجری کشته شده و حادثه خیبر در سال هفتم اتفاق افتاده است !!! از آن گذشته رسول خدا ص از مسمومیت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد. عایشه نیز از آن واقعه عبرت گرفت وخوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشت بلکه به زور آن را به حضرت خوراند. پس قطعا شهادت حضرت به خاطر آخرین سم که توسط عایشه به او خورانده شد و حضرت به خاطر ضعف نتوانستند مقاومت کنند و به شهادت رسیدند.

    یا علی(ع)

    به نام خدا

    [SIGPIC][/SIGPIC]

    کوچه هامان را به نام شهدا کردیم تا هر وقت نشانی منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه کدام شهید با آرامش به خانه می رسیم

    (شادی روحشان صلوات)


    آیت الله سید علی قاضی(ره) عارف کامل:در مستحبات عزاداری و زیارت سید الشهدا علیه السلام مسامحه ننمایید
    و روضه هفتگی و لو دو سه نفری داشته باشید که اسباب گشایش است.

    منو دل کندن از دل بر محاله...

    یا علی


  9. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۹۲
    نوشته
    48
    مورد تشکر
    347 پست
    حضور
    8 روز 18 ساعت 44 دقیقه
    دریافت
    4
    آپلود
    1
    گالری
    0



    سلام و عرض ادب
    تاریخ در این زمینه گویا نیست و نمی توان به اظهار نظر قاطعی پرداخت. از برخی متون استفاده می شود كه پیامبر(ص) در اثر مسمومیت از دنیا رفتند. و ظاهرا در آن دوره، ترور به وسیله سم، معمول بوده است، کما اینکه درباره ابوبکر نیز گفته شده است که با سم کشته شد. و بسیاری از ائمه نیز با سم به شهادت رسیدند.

    اما به نظر می رسد که دست هایی با زیرکی تلاش کرده اند، به جای از بین بردن اصل سخن مسمومیت، آن را غیر منطقی جلوه داده، و بی اعتبارش کنند. چون در نقل ها، ضمن بیان مسمومیت، ریشه آن را به چند سال قبل بازگردانده اند، تا هر خواننده ای، به آن بی اعتنا باشد. و ظاهرا در این زمینه دقت کافی صورت نگرفته و این دروغ تاریخی، در همه جا نقل شده است:

    "گروهی، زن یكی از اشراف یهود را به نام "زینب" فریب دادند كه پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. نقشة وی از این قرار بود كه آن زن،‌ كسی را خدمت یكی از یاران پیامبر(ص) فرستاد و از او پرسید كه پیامبر اسلام كدام عضو گوسفند را بیشتر دوست می دارد. او در پاسخ گفت: ذراع ... زینب، گوسفندی را بریان كرد و آن را مسموم ساخت، و بیش از همه در ذراع آن سم داخل نمود و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر نخستین لقمه ای را كه به دهان گذاشت، احساس كرد مسموم است...".[۱]

    جالب این جاست که زواید این نقل تاریخی، در بعضی نقل ها وجود ندارد. در بعضی به جنگ خیبر اشاره ای نشده و در بعضی به شخص مسموم کننده اشاره ای نشده است:
    ابن اسحاق گزارش می دهد كه پیامبر(ص) در مرض وفات خود فرمود: "در اثر همان خوراكی اكنون رگ دلم قطع می شود".[۲]

    آیت الله سبحانی می نویسد: "معروف این است كه پیامبر در مرض وفات خود فرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است كه آن زن یهودی خورانده است".[۳]

    هر کس خواسته از این نقل تاریخی را کامل کند، اجزای مختلف را کنار هم چیده و به این نتیجه رسیده که اگر مسمومیتی بوده، توسط زن یهودی ای بوده، که آن هم در جنگ خیبر صورت گرفته! پس این نقل غیر معتبر است چون: اولا جنگ خیبر در سال هفتم هجری بوده[۴] و پیامبر (ص) در سال ۱۱ هجری رحلت نمودند.[۵] و اثر کردن یک سم بعد از این مدت طولانی بدون علائم قبلی عجیب است. ثانیا نوع تدبیرهای حضرت در جنگ ها، بسیار عجیب می کند که حضرت از دشمن خود غذا بگیرد و بخورد. خصوصا در جنگ خیبر که حتی بنابر نقل هایی پیامبر (ص) برای جلوگیری از توطئه های دشمن، بر خلاف رویه، متعه را در آن زمان ممنوع کرده بودند!

    از سویی نیز نقل هایی وجود دارد که انگیزه قتل پیامبر (ص) در سال های آخر حیاتشان را نشان می دهد:

    زمخشرى (از علمانی اهل سنت) در «كشّاف» در تفسیر قول خداوند تعالى: وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا «توبه ۷۴»، می گوید: مراد از این اهتمام به رسول خدا، فتك و ترورى است كه مى ‏خواستند به رسول خدا وارد آورند، و این قضیّه در رجوع آنحضرت از غزوه تبوك واقع شد، كه پانزده نفر از منافقین، هم میثاق شدند كه چون آنحضرت بر فراز عقبه بالا آید، او را از روى شترش در درّه و ته وادى پرتاب كنند. عمّار بن یاسر رضى الله عنه دهانه شتر رسول الله را گرفته بود و حذیفه از پشت سر شتر را مى ‏راند. در این بین حذیفه شنید كه صداى پاى شتر و بهم خوردن اسلحه مى ‏آید. چون به پشت سر روى گردانید، دید جماعتى هستند كه لثام و نقاب بر چهره خود انداخته‏ اند. به آنها گفت: دور شوید اى دشمنان خدا و آنها فرار كردند.[۶]

    حتی عده ای بیان کرده اند که باید دقت نمود که نقل های تاریخی با یکدیگر خلط نشوند. و احساس نشود که قصد ترور منحصر در یک مرتبه بوده است: « از مجموع آنچه بیان شد، به دست مى‏آید كه دو سوء قصد نسبت به رسول- خدا بر فراز عقبه صورت گرفته است یكى در غزوه تبوك و دیگرى در مراجعت از حجّة الوداع، و جهت تشابه این دو سوء قصد چه در عقبه بودن محلّ، و چه در جهت قیادت عمّار و سیاقت حذیفه، و چه در جهت تعداد منافقین كه چهارده نفر و یا پانزده نفر بوده‏اند، نمى‏توان از نقطه نظر جنبه تاریخى، حكم به وحدت آن نمود كه به دو شكل و صورت تحویل داده شده است، بلكه دو واقعه متمایز با مشخّصات متمایزه مى ‏باشند.»[۷]

    این ترورها، مربوط به منافقان و افراد مطرح مسلمان بوده است، تا آن جا که حذیفه، در ماجرای ترور به پیامبر (ص) می فرماید: اى رسول خدا، من شرّ و بدى را در چهره برخى از فرماندهان سپاهت بخوبى در مى‏یابم.[۸]

    پس اصلا عجیب نیست که منافقانی توانسته باشند رد حقیقت را در تاریخ، مخدوش کرده و آنچه کرده اند را پنهان نموده باشند. و واقعه شهادت پیامبر (ص) در اثر خوراندن سم را نظریه مطرود گذاشته باشند.

    _________________
    [۱]. فروغ ابدیت، ج ۱- ۲، ص ۲۶۵؛ سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۲۶۷؛ ابراهیم آیتی،‌تاریخ اسلام، ص ۵۰۷
    [۲]. سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۳۶۷ - ۳۶۸.
    [۳]. فروغ ابدیت،‌ ج ۱ - ۲، ص ۲۶۵ - ۲۶۶
    [۴]. فروغ ابدیت، ج ۱،‌ص ۲۶۵ - ۲۶۶.
    [۵]. همان، ص ۵۰۸.
    [۶]. «تفسیر كشاف» طبع لیسى كلكته ج ۱ ص ۵۵۴، به نقل از امام شناسى، ج‏۱۰، ص: ۲۹۸.
    [۷]. امام شناسى، ج‏۱۰، ص: ۲۹۹.
    [۸]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏۱، ص: ۵۴.

    گاه آنقدر گرفتاریم که فرصت نمیکنیم یادی از خدا کنیم غافل از آنکه چون یاد خدا نمی کنیم گرفتاریم
    وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا
    و هر کس که از ياد من اعراض کند،زندگيش تنگ شود
    طه آیه:124



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود