-
۱۳۸۸/۰۴/۱۸, ۲۱:۰۸ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۸
- نوشته
- 532
- مورد تشکر
- 1,210 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
خصوصیات سوره رعد
خصوصيات سوره رعد
هدف و مزاياى سوره
سوره مورد بحث، سيزدهمين سوره قرآن است و شماره آيات آن از 43 تجاوز نمىكند و در مورد نزول آيات آن در مكه يا مدينه ميان مفسران اختلاف وجود دارد، ولى دقت در مضامين آيات آن، كه خود يكى از طرق شناسايى مكى و مدنى بودن سورههاست، روشن مىسازد كه آيات آن مكى است؛ زيرا در اين سوره درباره موضوعاتى بحث و گفتگو شده است كه تنها محيط مكه ايجاب مىكرد چنين بحثهايى مطرح شود. براى نمونه كافى است آيه پنجم و هفتم آن را بررسى كنيد؛ زيرا خداوند در آيه پنجم، گفتار منكران معاد را نقل مىكند و مىگويد: تعجب از گفتار كسانى است كه مىگويند: <آيا ما پس از خاك شدن بار ديگر زنده مىشويم»(1). بهطور مسلم اين نوع اعتراضها و انتقادها در محيط مشركان مكه بوده است از اينرو همين اعتراضها در سورههاى <يس»(2) و <صافات»(3) - كه هر دو از سورههاى مكى هستند - نيز وارد شده است.
در آيه هفتم <معجزه خواهى» گروهى را نقل مىكند كه با وجود بزرگترين معجزه الهى (قرآن) خواهان معجزات ديگرى بودند. آنگاه در رد خواسته آنان مىفرمايد: <پيامبر فقط بيمدهنده است و براى هر گروهى راهنمايى است»؛(4) يعنى سنن و نظام جهان آفرينش، در اختيار پيامبر نيست كه مطابق تمايلات و درخواستهاى مردم، در جهان خلقت تصرف كند و اعجاز آورد، بلكه منذر و راهنما و بيم دهندهاى بيش نيست. نا گفته پيداست اين درخواستها و لجاجتها مخصوص مشركان قريش و هم فكران آنها بوده است و مشابه همين درخواستها در سوره اسراء (آيههاى 90 - 94) وارد شده است و مفسران بر مكى بودن آيات سوره <اسراء» متفقند و محيط مدينه - كه مخصوص مسلمانان و اهل كتاب بوده است - براى طرح چنين مطالب، مناسب نبوده و اين سنخ لجاجتها در آنجا وجود نداشته است.
آرى، ذيل و دنباله آيه 31(5) - كه حاكى از نزول مصيبتهاى كوبنده بر قريش و يا هم جوار آنهاست - شبيه آيات مدنى است ولى از آنجا كه صدر آن مكى است به نظر مىرسد ذيل آن نيز مكى باشد و ما در محلّ خود، نظرمان را درباره ذيل اين آيه خواهيم گفت و اثبات خواهيم نمود ذيل آيه، هدف عمومى را تعقيب مىكند و اختصاص به قريش ندارد بنابراين، مانع ندارد كه اين آيه با ذيل خود، در مكه نازل شود.
آرى، آخرين آيه(6) اين سوره - كه اهل كتاب را گواه بر رسالت خود مىگيرد - از آيات مدنى است و هيچ مانع ندارد كه خصوص اين آيه در مدينه نازل شده باشد؛ ولى تعجب از قتاده است كه همه آيات سوره، جز ذيل آيه 31 را مدنى مىداند(7). در صورتى كه اگر عكس مىگفت مناسبتر و به اعتبار نزديكتر بود.
هدف و مزاياى سوره
يكى از مزاياى سوره، بيان سنن آفرينش و اسرار پيچيده خلقت است. در اين سوره از روى نظام آفرينش و يك سلسه قوانين طبيعى و رموز جهان هستى، با بيانى متين و تعبيرى استوار، پرده برداشته شده كه با آخرين تحولات و حقايق ثابت علمى، كاملاً موافقت دارد و چنين شرح و بسط و عنايت كاملى به بيان حقايق و سنن جهان آفرينش از خصايص اين سوره است. از اين نظر، اين سوره در قرآن مانندى ندارد و آيات مربوط به اين قسمت را بايد از <معجزات علمى» قرآن شمرد كه شرح و تفسير آنها كاملاً درخور دقت و اهميت است و در حقيقت از دلايل رسالت پيامبر گرامى به شمار مىرود.
از اين بيان، هدف سوره نيز روشن شد؛ زيرا هدف سوره به گواهى مضامين آيات آن، تشريح دلايل توحيد و طرح براهين يگانگى وى، كه اساس دعوت پيامبر را تشكيل مىدهد، مىباشد و در نتيجه، اثبات رسالت پيامبر و آسمانى بودن كتاب اوست. از اين جهت در آغاز و پايان سوره، صحت رسالت و حقانيت كتاب وى مورد عنايت قرار گرفته است.
در خلال سوره به مناسبتهايى درباره پارهاى از موضوعات، سخن به ميان آمده و براى مجسم ساختن منظره مبارزه حق و باطل و سرانجامِ اين مبارزه دايمى، مثال بسيار جالبى زده شده كه در محل خود به تفسير آن خواهيم پرداخت و در اواخر سوره، رشته سخن به موضوع <بداء» و <كتاب محو و اثبات» كشيده شده كه خود آن، يكى از معارف ممتاز عقلى قرآن است.
1. <أإذا كُنَّا تُراباً أَإِنَّا لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ».
2. يس (36) آيه 78.
3. صافات (37) آيه 16.
4. <وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَّبِّهِ إنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ». در مورد ذيل آيه، بهطور مشروح بحث خواهيم كرد. يكى از معانى محتمل در آيه، همين ترجمهاى است كه در متن ذكر شد.
5. <... وَلَا يَزَالُ الَّذيِنَ كَفَرُوا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِىَ وَعْدُ اللّهِ...».
6. <قُلْ كَفىبِاللَّهِ شَهِيدَاً بَيْنىِ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب».
7. شيخ طوسى، تبيان، ج 6، ص 211.
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست
وفا آنست که نامت را همیشه زیر لب دارم
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۴/۱۸, ۲۳:۱۳ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
رعد در میزان
با او
سلام علیکم و رحمه الله و انواره
مطلب زیر نکات کلی سوره ی رعد در ابتدای تفسیر این سوره در تفسیر المیزان است که حضرت علامه طباطبایی(ره) فرموده اند. در ضمن از بارز ترین آیات در اثبات مقام حضرت علی(ع) و البته بحث و تحلیل نظریات و اثبات این مطلب توسط علامه طباطبایی آیه ی آخر این سوره است. که ان شا الله اگر این تاپیک ادامه داشت و بحث این آیه شد مطالب علامه را در این باب نقل می کنم.
آهنگ كلى سوره : اثبات آيت بودن و حقانيت قرآن كريم
غرض اين سوره بيان حقيقت قرآنى است كه بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نازل شده ، و اينكه اين قرآن معجره و آيت رسالت است ، و اما اينكه كفار آن را آيت و معجره نشمرده و به عنوان تعريض بر آن گفتند: ((چرا آيتى از ناحيه پروردگارش نازل نشد))؟ گفتارشان مردود است ، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نبايد به آن اعتنا كند، و ايشان هم سزاوار نيست كه چنين سخنى بگويند.
دليل بر اين معنا هم آيه ابتداى سوره است كه مى فرمايد: ((و الذى انزل اليك من ربك الحق و لكن اكثر الناس لا يؤ منون ))، و آيه آخر سوره است كه مى فرمايد: ((و يقول الذين كفروا لست مرسلا قل كفى باللّه شهيدا بينى و بينكم )) و نيز جمله ((لو لا انزل عليه آيه من ربه )) است ، كه مكرر از ايشان حكايت شده .
و خلاصه بيان اين است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را مخاطب قرار مى دهد به اينكه اين قرآن كه بر تو نازل شده حق است ، حقى كه مخلوط به باطل نيست ، زيرا آنچه كه اين قرآن بدان دعوت مى كند توحيدى است كه آيات تكوينى از قبيل بپاداشتن آسمانها، گستردن زمين ، تسخير آفتاب و ماه ، و ساير عجايبى كه خدا در تدبير آسمانها و زمين و غرايبى كه در تقدير آنها بكار برده ، همه بر آن دلالت دارند.
و نيز دليل ديگر بر حقانيت آن ، اخبار و آثار گذشتگان است كه رسولان با بيناتى بسويشان آمدند، و ايشان كفر ورزيده و تكذيبشان كردند، و خدا هم ايشان را به گناهانشان بگرفت ، اين است آنچه كه اين كتاب مشتمل بر آن است ، و همين خود آيتى است كه بر رسالت تو دلالت مى كند.
و اينكه گفتيم تعريضشان به قرآن مردود است ، دليلش اين است كه اولا تو شاءنى بجز انذار مردم ندارى ، و اينطور نيست كه هر وقت هر كارى بخواهى بكنى بتوانى ، تا آنكه از تو معجزاتى دلبخواه خود تراشيده به مثل اين كلمات بر تو تعريض كنند.
و ثانيا هدايت و اضلال هم آنطور كه ايشان پنداشته اند در وسع آيات و معجزات نيست
ترجمه تفسير الميزان جلد 11 صفحه 388
تا انتظار داشته باشند با آوردنت معجره اى كه ايشان پيشنهاد كرده اند هدايت شوند، و از ضلالت برهند، زيرا هدايت و ضلالت به دست خداست ، او است كه بر اساس نظامى حكيمانه هر كه را بخواهد هدايت و هر كه را بخواهد گمراه مى كند.
و اما اينكه گفتند ((لست مرسلا - تو فرستاده خدا نيستى )) در جوابشان همين يك دليل براى تو كافى است كه خدا در كلام خود به رسالت تو شهادت داده ، و معارف حقه اى كه در قرآن تو است شاهد آنست .
از جمله حقايق باهر و واضحى كه در خصوص اين سوره آورده ، حقيقتى است كه جمله ((و انزل من السماء ماء...))، و جمله ((الا بذكر اللّه تطمئن القلوب )) و جمله ((يمحو اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب )) و جمله ((فلله المكر جميعا)) متضمن آنست .
مكى بودن سوره رعد و اشاره به اقوال ديگر در اين مورد
اين سوره بطورى كه از سياق آياتش و از مطالبى كه مشتمل بر آنست برمى آيد تماميش در مكه نازل شده ، و از بعضى از مفسرين هم نقل شده كه گفته اند: همگى آن مكى است مگر آخرين آيه آن كه در مدينه در((عبداللّه بن سلام )) نازل شده ، و اين قول را ((به كلبى )) و ((مقاتل )) نسبت داده اند.
و ليكن اين قول صحيح نيست ، زيرا مى بينيم كه مضمون آخرين آيه آن ، همان مضمون اولين آيه آنست كه فرموده : ((و الذى انزل اليك من ربك الحق )).
بعضى ديگر گفته اند: تمامى سوره در مدينه نازل شده مگر دو آيه از آن ، يكى آيه ((و لو ان قرآنا سيرت به الجبال ...))، و يكى هم آيه بعدى آن ، و اين قول را به ((حسن )) و ((عكرمه )) و ((قتاده )) نسبت داده اند. اين نيز صحيح نيست ، بخاطر مضامينى كه دارد، زيرا مضامين آن با وضعى كه مسلمين در مدينه داشتند تطبيق نمى كند.
بعضى ديگر گفته اند: تنها آيه ((و لا يزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعه ...))، در مدينه ، و بقيه در مكه نازل شده است . و گويا صاحب اين قول اعتماد كرده است بر وصفى كه مسلمين بعد از هجرت به مدينه و قبل از فتح مكه داشته اند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 11 صفحه 389
و چون ديده كه آيه مذكور با آن وضع انطباق دارد، گفته كه در مدينه نازل شده ، و ليكن بزودى در تفسير خود آيه بيانى خواهد آمد كه خواننده خواهد ديد معناى آيه با وضع آن روز مسلمين در مدينه تطبيق ندارد.
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری