-
۱۳۸۸/۰۴/۲۵, ۱۸:۱۴ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
زنان الگو از نظر قرآن
موضوع بحث ما از عنوان پیداست پس نیازی به توضیح بیشتر نمی باشد امید است این بحث رو به بهترین وجه به پایان برسانیم ....البته برگرفته شده از کتاب زن در آینه جلال و جمال،....نویسنده: آیة الله جوادى آملى
اگر انسان وارسته شد مىتواند الگوى دیگر انسانها قرار گیرد. اگر مرد باشد الگوى مردم است نه مردان، واگر زن باشد باز الگوى مردم است نه زنان. این مطلب را قرآن کریم به صورت صریح روشن کرده وچهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب ودو نمونه بد) ذکر مىکند.
زن، چه بد وچه خوب نمونه زنان نیست، زن نمونه است. فرق است بین این دو مطلب که اگر زن خوب شد، آیا نمونه زنان مىباشد یا زن نمونه است؟ چه این که مرد، اگر خوب شد، نمونه مردان نیستبلکه مرد نمونه است. قرآن کریم مىفرماید: آن که خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نیست، بلکه زن نمونه است، چه این که زن بد، نمونه زنان بد نیست، بلکه نمونه انسانهاى بد است.
-
تشکرها 10
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۵, ۱۸:۱۹ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
زن لوط و زن نوح
قرآن کریم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد، تبیین کرده ومىفرماید:
ضرب الله مثلا للذین کفروا امراة نوح و امراة لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین (تحریم، 10 )
خدا براى کسانى که کافر شدند زن نوح ولوط را مثل آورده که هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند وبه آنها خیانت کردند وکارى از دست شوهران آنها در برابر خدا ساخته نبود، به آنان گفته شد با داخل شوندگان، داخل آتش شوید.
در این جا خداوند نمىفرماید :
«ضرب الله مثلا لللاتی کفرن»
ونمىفرماید :
«ضرب الله مثلا للنساء الکافرات»
نمىگوید خدا نمونه زنان بد را ذکر کرد، بلکه مىگوید نمونه مردم کافر را ذکر کرد.
ضرب الله مثلا للذین کفروا نه «للنساء» ونه «لللاتی کفرن» بنابراین معلوم مىشود این «للذین کفروا» به معناى مردان کافر نیست بلکه به معناى مردم تبهکار وبزهکار است.
منظور از خیانت نیز در اینجا، خیانت مکتبى، اعتقادى وفرهنگى است، ولذا ذات اقدس اله به ما فرمود:
لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم (انفال، 27 )
خیانت نکنید به خدا ورسول وخیانت نکنید به امانتهایتان.
به پیامبر خیانت کردن، یعنى، با دین او بد رفتارى کردن. در اینجا که فرمود: زن لوط وزن نوح به این دو پیامبر که یکى از آنها پیامبر اولواالعزم است ودیگرى حافظ شریعت ابراهیم علیه السلام، خیانت کردند، یعنى مکتبشان را نپذیرفتند، واینها نمونه مردم تبهکار وکافرند.
بنابراین معلوم مىشود که اگر سخن از «الذین» و «امنوا» ومانند آن است بنابر فرهنگ محاوره، منظور مردم هستند، نه مردان. ودر همین آیه هم که فرمود قیل ادخلا النار مع الداخلین اگرچه «ادخلا» همانطورى که تثنیه مذکر است، تثنیه مؤنث هم هست، اما این که «داخلین» را به صورت جمع مذکر سالم ذکر کرد منظور، مردم جهنمى هستند نه مردان جهنمى.
.......
ویرایش توسط ریحانه : ۱۳۸۸/۰۴/۲۵ در ساعت ۱۸:۲۲
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۶, ۰۶:۴۳ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
زن فرعون
قرآن کریم دو نمونه خوب از زنان را نیز به عنوان الگو ذکر مىکند، زنان با فضیلتى که ذات اقدس اله را نمونه مردم مؤمن مىشمارد ودرباره آنها چنین مىفرماید:
و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امراة فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین (تحریم، 11 )
براى کسانى که ایمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورده آنگاه که گفت: پروردگارا پیش خود در بهشتبراى من خانهاى بساز ومرا از فرعون وکردارش نجات بخش ومرا از دست مردم ستمگر برهان.
تعبیر قرآن در آیه این نیست که: همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلکه مىفرماید: زن خوب نمونه جامعه اسلامى است وجامعه برین از این زن الگو مىگیرد، نه این که فقط زنان باید از او درس بگیرند.
ذات اقدس اله در این آیه نیز نمىفرماید:
«و ضرب الله مثلا لللاتی امن امراة فرعون»
بلکه مىفرماید: نمونه مردم خوب، زن فرعون است
و ضرب الله مثلا للذین امنوا
امراة فرعون یک چنین زنى در خانهاى زندگى مىکرد که صاحب آن خانه ادعاى:
انا ربکم الاعلى (نازعات، 24 )
پروردگار بزرگتر شما منم.
داشت و شعار:
ما علمت لکم من اله غیری (قصص، 38 )
براى شما خدایى غیر از خودم نمىشناسم.
در سر مىپروراند وادعاى انحصار مىنمود. ذات اقدس اله در قرآن کریم به صورت حصر مىفرماید:
سبح اسم ربک الاعلى (. اعلى، 1 )
تسبیح کن نام پروردگار والاى خود را.
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۶, ۲۰:۳۳ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
کلمه اعلى مفهومى است که حصر را همراه دارد، بنابراین، دو نفر به عنوان اعلى نمىتوانند یافتشوند،
فرعون نیز با گفتن این کلمه داعیه انحصار داشت واین اعلى بودن را ادعا مىکرد. او همانطورى که ادعاى ربوبیت را داشت، مدعى توحید ربوبى هم بود.
سخن از ارباب متفرقه نمىگفت. او مىگفت: نه تنها من خدایم، بلکه من، تنها خدا هستم. به جاى «لا اله الا الله» شعار «لا اله الا انا» را سر مىداد ودر چنین خانهاى بانویى نشات گرفت که نمونه مردم متدین است.
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۷, ۱۴:۰۶ #5
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
قرآن در مقام ذکر فضائل این بانو مهمترین آنها را در بعد دعا مىداند که در این دعا شش نکته مهم اخذ شده است.
علت این که این بانو نمونه مردم خوب است به خاطر آن است که در نیایشش به ذات اقدس اله عرض مىکند:
اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة.
این زن در کنار خدا، بهشت را مىطلبد. دیگران بهشت را مىطلبند، ودر دعاهایشان از خداوند:
جنات تجری من تحتها الانهار (. فرقان، 10 )
بهشتهایى که از زیر آنها نهرها جارى است.
درخواست مىکنند، اما این بانو اول خدا را مى خواهد وبعد در کنار خدا، خانه طلب مىکند
. نمىگوید «رب ابن لی بیتا فی الجنة» ونمىگوید «رب ابن لی بیتا عندک فی الجنة» بلکه مىگوید: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة اول عند الله را ذکر مىکند بعد سخن از بهشت را به میان مىآورد. یعنى اگر سخن از:
«الجار ثم الدار» (بحار الانوار)
اول همسایه بعد منزل خود.
است، این بانو هم مىگوید: «الله ثم الجنة» البته جنتى که عند الله باشد، با جنتى که تجری من تحتها الانهار است تفاوت فراوان دارد.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۸, ۱۸:۰۸ #6
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
در این نیایش ششگانه یا دعاى شش بعدى دو درخواستبه تولى بر مىگردد یکى لقاء الله ودیگرى بهشت. یعنى یکى «جنة اللقاء» ودیگرى جنات تجری من تحتها الانهار وچهار خواسته دیگر هم به تبرى بر مىگردد:
1 - ونجنی من فرعون 2 - وعمله 3 - نجنی من القوم الظالمین 4 - و «اعمالهم» که محذوف است.
آنجا که مىفرماید نجنی من فرعون وعمله خواسته او این نیست که: خدایا مرا از عذاب فرعون نجات بده. ممکن است کسى بگوید خدایا مرا از دست ظالم نجات بده ولى وقتى خود به قدرت رسید، دستبه ظلم بیالاید. اما این بانو عرض مىکند: نه تنها مرا از فرعون نجات بده بلکه از ستمکارى هم مرا برهان، مرا نجات بده تا زیر بار شرک فرعون نروم وخود نیز داعیه ربوبیت در سر نپرورانم رب نجنی من فرعون وعمله. سپس مىگوید ونجنی من القوم الظالمین چون ممکن است کسى از فرعون برهد ولى به دام آل فرعون یا سایر ستمکاران بیفتد. لذا درخواست پنجم را عرض مىکند ونجنی من القوم الظالمین و «اعمالهم» به قرینه نجنی من فرعون وعمله حذف شده است وحذف در اینگونه موارد جایز است.
بنابراین بانویى که تا به این حد عالى مىفهمد ودر خواستههایش تبرى وتولى داشته ومسائل اجتماعى وفردى را از ذات اقدس اله مسالت مىکند، آیا این زن نمونه، تنها نمونه زنان است؟ یا به تعبیر قرآن کریم نمونه مردم جامعه است؟
.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۸, ۱۸:۱۳ #7
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
مقام ویژه مریم علیها السلام
نمونه چهارمى را که قرآن بیان مىکند حضرت مریم است. خداوند پس از معرفى همسر فرعون به عنوان الگوى انسانهاى مؤمن در آیه بعد براى گرامیداشت مقام خاص مریم مىفرماید:
و مریم بنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقتبکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین (9)
ومریم دختر عمران را، که خود را پاکدامن نگاه داشت ودر او از روح خود دمیدم وسخنان پروردگار خود وکتابهاى او را تصدیق کرد واز عبادت پیشگان بود.
یعنى
«و ضرب الله مثلا للذین آمنوا مریم ابنت عمران»
وچون مقام مریم، بالاتر از مقام زن فرعون بود لذا اینها را یکجا ذکر نکرد، بلکه در دو آیه جدا ذکر فرمود، برخلاف آن دو کافره که در یکجا ذکر نکرد، بلکه در دو آیه جدا ذکر فرمود، بر خلاف آن دو کافره که در یک آیه ذکر شدند. حضرت مریم در اثر احصان، صیانت، عفت ودر اثر دریافت آن روح غیبى به جایى رسید که صدقتبکلمات ربها وکتبه وکانت من القانتین گشت.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۹, ۱۶:۲۳ #8
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
از این چهار نمونه سوره تحریم به خوبى بر مىآید که نه مرد نمونه، نمونه مردان است ونه زن نمونه، نمونه زنان. ممکن است کشاورز نمونه، نمونه کشاورزان، صنعتگر نمونه، نمونه صنعتگران، خطاط نمونه، نمونه خطاطان باشد، ولى انسان نمونه، نمونه همه انسانهاست واختصاصى به زن یا مرد ندارد.
پس در ارزیابى مقام وکمالات مریم نقش مادر آن بانو را نباید فراموش کرد. گرچه در تربیت مریمسلام الله علیها حضرت زکریا نیز نقش داشت لیکن این امر در مرحله نهایى بود نه در پیدایش ابتدایى، مادر این بانو لیاقت آن را داشت که مادر پیغمبر بزاید وآن خضوع را داشت که فرزندش را به معبد حق اهدا کند، واین که ذات اقدس اله این گوهر را پذیرفت، براى آن بود که مىدانست اگر به او فیض عطا نماید امین در حفظ فیض خواهد بود.
.
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۴/۲۹, ۱۶:۲۶ #9
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,583
- مورد تشکر
- 8,393 پست
- حضور
- 11 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 861
- آپلود
- 199
- گالری
-
331
صدیقه بودن مریم علیها السلام
قرآن کریم از مریم علیها السلام به عنوان صدیقه یاد کرده است که این مبالغه در تصدیق است. بدین معنا که نه تنها مصدقه، صادق وصدیق استبلکه صدیق است.
صدیقین گروهى هستند که با انبیا وصالحین وشهدا همراه وهم قافلهاند. اینان قافله سالار کوى الهیند. افراد عادى چه زن وچه مرد در نماز ونیایشها وعباداتشان از ذات اقدس اله مسالت مىکنند:
ومن یطع الله والرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصالحین وحسن اولئک رفیقا( نساء، 69 )
کسى که مطیع خدا ورسولش باشد او همسفر قافلهاى است که اهل آن عبارتند از: نبیین، صدیقین، شهدا وصالحین،
..
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۵/۰۵, ۱۴:۴۴ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
خدا در قرآن يكسري ويژگيها و خصوصيات عامي را براي انسانهاي مومن و صالح برشمرده است كه زنان صالحه را نيز شامل ميشود از جملهي آنها آيات 35 سورهي احزاب، 21 سورهي روم و 223 سورهي بقره، 15 سورهي احقاف و همچنين 14 و 31 سورهي لقمان و 23 اسراء و ... را ميتوان نام برد.
و يكسري وظائف هم براي آنها قرار داده است:
الف: وظائف عبادي، سياسي. توبه / 71.
ب: وظائف مادري بقره / 223.
د: وظايف همسري (وظايف همسران پيامبر)احزاب / 33 و 32.
و در سورهي نور هم يكسري وظايف را براي زنان قرار داده است.
اما قرآن تعدادي از زنان را به صورت خاص و مصداق به عنوان الگو و نمونه معرفي كرده است كه ميتوان به دو دسته تقسيم كرد الگوهاي نيك و الگوهاي بد، كه الگوهاي نيك عبارتند از:
1. آسيه:
1/1. نجات موسي به دست آسيه قصص / 7 تا 130.
2/1. آسيه به عنوان الگو تحريم / 11.
3/1. دعاي آسيه تحريم / 11.
2. مريم در قرآن:
1/2. تولد مريم در قرآن آل عمران / 35 و 36 و 37.
2/2. ويژگيهاي مريم (دريافت روزي از جانب خدا)آل عمران / 37.
3/2. كرامت مريم انگيزهي دعاي زكريا آل عمران / 38.
4/2. تطهير و اصطفاي مريم آل عمران / 42.
5/2. محدثه بودن مريم آل عمران / 42، 43، 44 ـ 45 و 47 و مريم / 17، 18، 19 و 20.
6/2. دوشيزگي و عفاف مريم آلعمران / 47 و مريم / 20 و انبياء / 91 و تحريم / 12.
7/2. صديقه بودن مريم تحريم / 12 و مائده / 75.
8/2. مريم و قنوت او آل عمران / 43 و تحريم / 12.
9/2. مريم و استقامت و شكيبائي مريم / 27 تا 30.
3. حضرت فاطمة زهرا(س):
1/3. آيهي مباهله آل عمران / 61.
2/3. آيهي تطهير احزاب / 33.
3/3. ايثار فاطمه زهرا(س) و اهل بيت(ع)دهر / 5 تا 10.
4/3. فاطمه زهرا و سورهي كوثر
-
تشکرها 4
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری