مبناي آفرينش چيه؟ چرا انسانها در جايگاههاي مختلف متولد ميشن؟

[Elysian]

مبناي آفرينش چيه؟

چرا انسانها در جايگاههاي مختلف متولد ميشن؟

سوالی که برای یکی از دوستان من مطرح بود این است که مبنای آفرینش چیست و چرا هر کسی در جاهای مختلف به دنیا می آید و مبنای موقعیت اون فرد چی تعیین می کند ؟ مثل جایگاه خانوادگی -اجتماعی -فرهنگی و ... .

حال از دوستان و کارشناسان و اساتید محترم خواهشمندم به این سوال توجه کنید و با پاسخ دادن جامع و کامل به این پرسش جواب لازم را بدهید و من و دوست من را از ابهام خارج بفرمایید

منتظر راهنمایی های شما دوستان هستم

یا علی

[Elysian]

یکی از کارشناسان گرامی برای من این سوال را در پیام خصوصی جواب داده اند که من این جواب را برای شما مطرح می کنم شاید با اطلاعات بیشتر تکمیل بشود

به نقل از کارشناس محترم با نام کاربری مدافع

سلام بر دوست گرامی

به نظر من مبنای این تفاوت، آزمایش انسانهای متعدد با شرایط متفاوته.

شما فرض کن که انسانها همه با یک نوع شرایط به دنیا می آمدند. همه مرد بودند و زیبا بودند و پولدار بودند و با استعداد بودند و .... آیا به نظر شما این دنیایی که این گونه ساخته می شد چقدر با اهداف خلقت این جهان هماهنگ بود؟

آیا اصلا این نوع خلقت می توانست مطابق با حکمت باشد؟

خدا وکیلی این تفاوتها چقدر کار انسانها را پیش برده است؟ اگر نبود این تفاوتها چه معضلاتی دامان انسان را می گرفت؟

تازه من فقط از عالم انسانی این سوالها را پرسیدم و الا می شد همین سوال را به گونه ی دیگر هم مطرح نمود بدین صورت که:

چرا خدا من را انسان آفرید و این شی ء را سنگ و آن دیگری را درخت و ... آیا من قبل از خلقت چیزی داشتم که مرا انسان نماید و آن دیگری را چیز دیگر؟

ببینید این سوال مختص به محل تولد نیست. شکل و شمایل را هم شامل می شود. جنسیت را هم شامل می شود. دوران و زمان ها را هم شامل می شود. ماهیت ها را هم شامل می شود. و هر تفاوت دیگری را که شما بین دو موجود ملاحظه کنید را شامل می شود. و به نظر من که شاید نظر اشتباهی باشد، همه ی این تفاوتها برای تشکیل یک نظام کامل و احسن است.

سر بلند باشید :rose:

[hoseintabar]

مبناي آفرينش چيه؟

چرا انسانها در جايگاههاي مختلف متولد ميشن؟

سوالی که برای یکی از دوستان من مطرح بود این است که مبنای آفرینش چیست و چرا هر کسی در جاهای مختلف به دنیا می آید و مبنای موقعیت اون فرد چی تعیین می کند ؟ مثل جایگاه خانوادگی -اجتماعی -فرهنگی و ... .یا علی

با سلام به شما دوست خوب
آفرينش يعني ايجاد و خلق نمودن ...
آنچه در آفرينش مطرح هست ... شايستگي مخلوق و فيض خالق هست...
يعني هر چه را كه قابليت براي خلق داره با هر شرائطي كه خالق ميدونه... لازمه فياضيت واجب الوجود اينه كه اونو بيافرينه... جايگاه هاي بعدي در مراحل بعدي قراردارند... ونقشي در آفرينش ندارند.. موفق باشيد

[Elysian]

من با اداره پاسخ به شبهات سوال را مطرح کردم و این پاسخ را ارسال کرده اند

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام علیکم


1 ـ خلقت خداوند فضل است و مشیت خدا بر این بوده است که من در ایران بدنیا بیایم و دیگری در چین يا ... البته خلقت در سرزمین آباد و اسلامی جای شکر زیادتری دارد.
2 ـ صحیح است که جامعه در انسان تاثیر دارد ولیتاثیر تام ندارد و موجب سلب اختیار انسان نیست نمونه های در قرآن کریم بیان شده است که در عین این که در سرزمین کفر بوده اند اما انسان های موحدی بوده اند مثل یاران اصحاب کهف یا آسيه همسر فرعون.
3 ـ محاسبه خداوند در قیامت بر اساس عدل است به این معنی که خداوند هرگز به کسانی که جاهل قاصر هستند مانند جاهل مقصر محاسبه نخواهد نمود یعنی با كساني که در کشورهای غیر مسلمان بدنیا آمده اند و به خاطر نبود كتاب و عالم ديني دسترسی به احکام دین نداشته اند. قطعا مانند مسلمانانی که این امکانات را داشته رفتار نخواهد كرد.
4 ـ چنانچه انسان تحت هر شرایطی نتوانست در کشورهای غیر اسلامی دین خود را حفظ نماید باید از آن کشور هجرت نماید تا دین او محفوظ بماند.
5 ـ فلسفه اختلاف مردم از جهت فقر و غنی و مرض و صحت در روایت از امام باقر(ع) آمده است به این روایت توجه نمائید:
حبيب سجستانى گويد: شنيدم امام باقر (ع ) فرمود: ... (هنگامي که آدم در عالم ذر
تفاوت­هایی را میان انسان ها مشاهده کرد.
آدم عرض كرد: ای كاش همه آنها را يكسان و يک اندازه می آفريدى كهداراى يك طبيعت و يك خلقت می بودند، و رنگها و عمرهايشان يكنواخت می بود، و از لحاظارزاق برابر می بودند، تا برخى بر برخى ديگر ستم نمی كردند و هيچگونه حسد و كينه واختلاف در ميانشان پيدا نمی شد.
خداى عزوجل فرمود: اى آدم بوسيله روح من سخن گفتىو به سستى طبيعت خود را به زحمت انداختى نسبت به چيزيكه در آن علم ندارى (يعنى اصل نيروىنطق و بيانت بوسيله روحيست كه من بتو دادم و آن خير است و صلاح ، ولى مضمون سخنتكه عقيده به تساوى ذريه و نسلت می باشد، مقتضاى اوهام و خيالاتى ست كه از قواى جسمانيتسرچشمه می گيرد، از اينرو بر خلاف حكمت و صلاحست) من خالق دانا هستم ، از روىدانائيم خلقت آنها را مخالف يكديگر ساختم ، و فرمانم در ميان آنها بسبب مشيتم جارىشود، و بسوى تدبير و تقدير من می گرايند، خلقت من دگرگونى نپذيرد، همانا من جن و انسرا آفريدم تا عبادتم كنند و بهشت را آفريدم براى كسيكه اطاعت و عبادتم كند، و ازپيغمبرانم پيروى نمايد و باک ندارم ، و دوزخ را آفريدم براى كسی كه به من كافر شود ونافرمانيم كند و از پيغمبرانم متابعت نكند و باک ندارم ، و ترا و ذريه ات را آفريدم بدون اينكه احتياجى به شما داشته باشم ، بلكه ترا و آنها را آفريدم تا آزمايشتانكنم كه كدامين شما در زندگى و پيش از مردنتان نيكو كردارتر هستند.
از اينجهتدنيا و آخرت و زندگى و مرگ و اطاعت و معصيت و بهشت و دوزخ را آفريدم و در تقدير وتدبير خود اينگونه اراده كردم ، به علم نافذی كه نسبت به آنها دارم ميان صورتها و پيكرهاو رنگها و عمرها و روزيها و اطاعت و معصيتشان تفاوت و اختلاف انداختم ، آنها رابهانواع بينا و كور، كوتاه و بلند، با جمال و پست ، دانا و نادان ، توانگر ومستمند، فرمانبر و نافرمان ، سالم و بيمار، زمين گير و بى آفت تقسيم نمودم تا (هركس را بقدر استعدادش ‍ تكليف كنم و بقدر اطاعتش پاداش دهم و دسته ئى مشاغل سخت ومشكل را عهده دار شوند و نوع انسان باقى ماند و تا) سالم به ناتندرست بنگرد و مرابه سبب عافيتش شكر گزارد و نا تندرست به سالم بنگرد و دعا كند و از من بخواهد تا او راعافيت بخشم ، و بر بلاء من صبر كند تا از عطاء جزيل خود به او ثواب دهم ، و توانگربه فقير بنگرد و سپاس و شكر من بجا آورد، و فقير به توانگر بنگرد و دعا كند و از منبخواهد، و مؤ من به كافر بنگرد و براى آنكه هدايتش كرده ام سپاسگزارى من كند .
ازاينجهت آنها را آفريدم تا در خوشى و ناخوشى و عافيت و گرفتارى و عطاء و منعم آنها راآزمايش كنم ، منم خداوند مالك توانا. من حق دارم همه آنچه را مقدر كرده ام ، طبقتدبير مجرى سازم، و حق دارم آنچه را خواهم به نحويكه خواهم ، تغيير دهم و بعضى ازآنچه را مؤ خر داشته ام مقدم دارم و برخى را كه مقدم داشته مؤ خر كنم . منم خدائی كههر چه اراده كنم انجام دهم و از آنچه كنم بازخواست نه شوم ، و من مخلوقم را از آنچهكنند باز خواست نمايم (زيرا خداى سبحانه و تعالى از لحاظ ذات و صفات كامل و نسبتبه هرچه خواهد و كند عادل و عالم است و مصالح نهانى و دقيقى را كه عقول مخلوقش به آننرسد، می داند و ملاحظه می كند، از اين روی بازخواست و حساب كشيدن از او معنى ندارد،ولى مخلوق هر كه باشد، در كردار و رفتارش خوب و بد و زشت و زيبا يافت می شود پس بايدمورد بازخواست و حساب كشى قرارگيرد.) (اصول کافی شیخ کلینی – باب ایمان و کفر ، ج2 ص8 ـ 10 روایت 2)

موفق باشید

اداره پاسخ به شبهات

[behzad2202]

به نام خدای آمرزنده و مهربان
با سلام به شما دوستان
من با نوشته بالا موافق هستم و انسان ها متفاوت باید باشند تا بتونن بی اندیشند و دنبال چرا چرا چرا برن تا به خدا برسن مانند همین علم ، فکر کنید علم تا کجا میره هر موقع یک چیز کشف می شه یک چرا دیگه به و جود می آد و فردا اون کشف می شه و دوباره یک چیز دیگه.
منظورم همینه انسان باید و باید فکر کنه چون خدا علم بینهایت است و خدا را سعی کنید علمی بشناسید ( به کهکشان ها نگاه کنید تا کجا ادامه داره کی این را آفریده ، این فاصله های کهکشان ها را مطالعه کنید )
فتبارک الله احسن الخالقین

[abdollah_21]

سلام
اولا اگر خداوند به همگان همه چيز به طور يكسان مي داد ديگر مشخص نمي شد كه آنچه كه داريم حقمان نيست و لطف خداوند است كه به بعضي داده و به بعضي نداده لذا ما با مشاهده ي نابينا پي به نعمت بينايي مي بريم و با ديدن بيمار به وجود سلامتي به عنوان نعمت ولطف مي نگريم.
اما تكليف آن كه اين وسط بيمار شده چيست؟ در اينجا بايد گفت اصلا فلسفه آفرينش ما انسان ها اين نبوده كه در اين دنيا از نعمات به طور كامل برخوردار بشويم و اصلا سعادت ما در برخورداري كامل از نعمات دنيايي نيست لذا هيچ كس نمي تواند به خداوند اعتراض كند كه چرا به من چشم دادي يا ندادي زيرا چشم داشتن كمال انسان نيست بلكه اين نعمات ابزارهايي هستند كه در راه تقرب به حق بايد از آن بهره جست هر كه ابزارهايش بيشتر باشد مسووليتش بيشتر است يعني اگر دقيق تر بنگري آنكه نعمت بيشتر دارد كارش سخت تر است. لذا اين تفاوت ها سبب امتياز در سعادت نيست كه حمل بر ظلم از سوي خداوند شود و سعادت انسان ها به انتخاب هايشان است كه ربطي به نوع خلقتشان ندارد و شرايط براي همه يكسان است فالهمها فجورها وتقواها قد افلح من زكها و قد خاب من دسها

[مزمل]

مبناي آفرينش چيه؟

چرا انسانها در جايگاههاي مختلف متولد ميشن؟

سوالی که برای یکی از دوستان من مطرح بود این است که مبنای آفرینش چیست و چرا هر کسی در جاهای مختلف به دنیا می آید و مبنای موقعیت اون فرد چی تعیین می کند ؟ مثل جایگاه خانوادگی -اجتماعی -فرهنگی و ... .



یا علی

.

با سلام
------------

در قران امده است که انسان قبل از امدن به این دنیا با زوجه اش در بهشت بود
ما میتونیم منظور خدا را از این اتفاق بفهمیم اگر خدا انسان را ابتدا وارد این دنیا با این شرایط سخت می کرد ما به حرفهای او ایراد می گرفتیم مثلا ممکن بود به او بگیم ظالم ولی این کار را نکرد ابتدا جد ما را ادم و زوجه اش را در بهشت قرار داد و از او خواست از تمام میوه های بهشت بخورد ولی به یک درختی که ان را مشخص کرده بود نزدیک نشوند
همانطور که میدانید از نظر قران کریم ما ذریه ادم هستیم یعنی انتشار ما در زمین از ژنتیک ادم و زوجه اش است بتا براین تمام خصوصیات زنتیکی ان دو در ما وجود دارد
رفتار ادم در بهشت و گوش دادن به شیطان همه اختیاری بود حتی شیطان هم اختیاری در این مسیر قرار گرفت
و درختی را هم که خدا مشخص کرد ادم و زوجه اش اطلاع یافته بودند که نباید به ان نزدیک شوند پس امدن ما روی زمین تنها به علت رفتار خودمان بوده است و خدا ما را در این شرایط سخت نیاورده است

[مزمل]

مبناي آفرينش چيه؟

چرا انسانها در جايگاههاي مختلف متولد ميشن؟

ما در این جهان از ازادی کامل بر خورداریم هر کاری میتوانیم انجام دهیم میتوانیم با ازادی 100 درصد تلاش کیم
که نتیجه ان هم تاریخی است که داریم
اما خدا ارتباطش را بطور کامل از ما قطع نکرد بلکه با ارسال رسول و کتاب ما را کمک کرده است
البته حوادثی را هم در دل طبیعت گذاشته و مرگ را هم که انسان به شدت از ان اکراه دارد جزو لاینفک زندگی این دنیا قرار داده است
دو چیز هم گفته یکی اینکه ما به اندازه تلاشمان بدست میاوریم و دیگر اینکه هرکس بقدر تواناییش تکلیف دارد لذا اگر کسی ناتوان است فقیر است و غیره از او بیشتر از تواناییش تکلیف نشده
به نظر من کسانی که به اندازه تواناییشان تلاش کنند به همان اندازه مقرب هستند
بنابراین خدا بسیار قاضی درستی است و اگر خیلی منطقی به خدا بیندیشیم متوجه می شویم که خیلی سخت گیر نیست البته اگر کسی منحرف شود مسلما او با صفات دیگر خدا روبرو میشه
پس مهم نیست کجا به دنیا امده ایم مهم این است که از ما بقدر تواناییمان انتظار می رود تلاش کنیم نه بیشتر