صفحه 1 از 6 123 ... آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: ایراد بر «مهدویت» بر مبنای حدیثی از امام رضا !!!

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    106
    مورد تشکر
    84 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    15
    آپلود
    0
    گالری
    3

    ایراد بر «مهدویت» بر مبنای حدیثی از امام رضا !!!






    امام رضا در حدیثی میفرمایند که :«اگر خداوند میخواست که عمر کسی را به خاطر احتیاج جامعه به او طولانی کند، عمر پیامبر اکرم (ص) را طولانی کرده بود.»

    منبع : معرفه الناقلین / ابوعمرومحمدبن عمربن عبدالعزیزکشی / انتخاب و تلخیص شیخ طوسی / به تصحیح حسن مصطفوی / مشهد / چاپ 1348


    اکنون بنده نیز مانند امام رضا سوال میکنم که اگر خداوند میخواست که عمر امام زمان را به خاطر احتیاج جامعه به او طولانی کند، عمر پیامبر اکرم (ص) را طولانی کرده بود!

    اگر سنت الهی بر این است عمر امام زمان را به هزار سال برساند، چرا اینکار بجای آنکه برای امام زمان انجام شود، برای خود پیامبر انجام نشد؟ تا به اینصورت خود پیامبر با عمر صدها ساله ی خویش، از تمام انحرافات در اسلام جلوگیری می فرمودند.

    چرا پیامبر مانند یک فرد معمولی در بستر بیماری فوت نمود و اسلام نو پا را در میان دشمنانی که در همه سو وجود داشتند، رها نمودند، اما دهها سال بعد، سنت الهی بر این قرار گرفت که یکی از خاندان پیامبر را عمر هزار ساله عطا فرموده و او را در پشت پرده نگاهدارد؟

    آیا بهتر نبود که خود پیامبر این عمر طولانی را میداشتند و در سایه ی فرمانده ای خود، اسلام را تاکنون در سرتاسر عالم گسترانده و یک مملکت واحد اسلامی تشکیل میدادند؟

    چگونه است که خداوند به امام زمان غایب از نظر عمر هزار ساله داده است، اما پیامبری که با قدرت و شدت داشت اسلام را گسترش میداد، به ناگهان از میان مسلمانان با یک بیماری ساده رخت بربست؟




    ویرایش توسط آته ئیست : ۱۳۸۸/۰۵/۱۴ در ساعت ۱۶:۵۸

  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۷
    نوشته
    637
    مورد تشکر
    2,146 پست
    حضور
    11 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    11
    آپلود
    0
    گالری
    41



    سلام بر دوستان

    جناب آته ئیست؛ ظاهرا متن کتاب را در اختیار دارید. آیا ممکن است قسمتی از متن عربی آن را برای بنده هم بگذارید تا ما هم با متن حدیث آشنا شویم. چون که بنده که هر چه در رجال کشی و یا شیخ طوسی می گردم این متن را نمی یابم. البته نه اینکه نیست من پیدایش نمی کنم.

    اما به فرض بودن چنین حدیثی، آیا در رجال حدیث هم دقت نموده اید؟

    آیا می دانید که برای تحریف اعتقادات شیعه در کتب شیعه و در احادیث شیعه دست برده اند؟ از کجا که این حدیث یکی از آنها نباشد؟

    به فرض صحت سند روایت، آیا می دانید که برخی از روایات در مقام تقیه و امثال آن صادر شده اند و قطعا مقصود واقعی امام نبوده اند؟ از کجا که این حدیث با چنین وضعیتی مواجه نبوده باشد؟

    من شاهدی برای این دارم که حتی اگر این حدیث هم سند درستی داشت نمی توانست مفهوم ظاهری آن ملاک باشد و آن اینکه:

    به نظر شما هدف از خلقت چیست؟ یک دست کردن مردم؟ طبق بیان قرآن، مردم که در ابتدا یک دست بودند.

    وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا

    مردم امتی واحد بودند پس اختلاف نمودند


    سوره ی یونس / آیه ی 19

    و یا این بیان که می فرماید:

    كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً
    فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ
    وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ
    وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ
    فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ
    وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ

    بقره / 213

    ( شاهد بحث مشخص است و از ترجمه صرف نظر می کنم)


    حال سوال این جاست اگر مردم از اول این گونه بودند پس چرا خدا از اول آنها را با یک سیاست یک دست نگه نداشت؟

    خب این سوال برگشت می کند به همان سوال اولی که داشتم: آیا اصلا هدف از خلقت یک دست کردن مردم است و لو با از بین رفتن خیلی از مردم در حال غیر یک دست بودن؟!

    نه هدف خلقت این نیست. حداقل هدف از خلقت انسانها برای روی زمین این نیست چرا که اگر این بود خیلی از انسانهای خرابی که از این دنیا رفته اند از این هدف خلقت دور مانده اند. من گمان نمی کنم این هدف خلقت بوده باشد ( اگر چه اگر چنین می شد همین جهان برای خودش بهشتی بود در زمین ).

    من فکر می کنم ( طبق برخی روایات ) ما آمده ایم بر روی این زمین و خدا حجت خود را برای ما ارسال نموده ( با عمرهای مختلف برای دوره های مختلف ) تا ببیند چه کسی حق پذیر است و چه کسی منکر حق. و این مهم، انجام نمی شود مگر با تغییر شرایط انسانها با یکدیگر و تغییر ظاهری در نوع آزمایشهای انسانی که یکی از این تغییرات غیبت حجت حق است در حالی که ادله ای بر حضورش وجود دارد.

    خلط مبحث نکنیم بحث فعلی ما این بود که شما می خواستید از حدیثی استفاده کنید و در مورد عمر بقیة الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء، تشکیک کنید ولی این حدیث به ظاهر از ریشه مشکل دارد و نمی تواند در مقابل ادله ی قطعی ای که بر وجود نازنین حضرت وجود دارد، غلبه نماید.

    لا یستیقن القلب أن الحق باطل ابدا
    و لا یستیقن أن الباطل حق أبدا

    قلب هیچ وقت یقین به حق بودن باطل و یا باطل بودن
    حق نمی نماید امام صادق علیه السلام

    *************
    و السلام علي من اتبع الهدى
    و درود بر هر آنكه ( بدون تعصب) به دنبال حق است و پذيراى آن سوره طه / آیه 47




  3. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    106
    مورد تشکر
    84 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    15
    آپلود
    0
    گالری
    3




    با تشکر از پاسخ شما.


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدافع نمایش پست
    آیا ممکن است قسمتی از متن عربی آن را برای بنده هم بگذارید تا ما هم با متن حدیث آشنا شویم. چون که بنده که هر چه در رجال کشی و یا شیخ طوسی می گردم این متن را نمی یابم. البته نه اینکه نیست من پیدایش نمی کنم.
    متاسفانه بنده متن عربی حدیث را در اختیار ندارم. اما شماره ی صفحه چنین است، رجال کشی صفحه ی 458. و از وجود این حدیث در چاپ مذکور از کتاب مطمئن باشید.


    بنده چندین مرتبه پست شما را خواندم ولی در آن پاسخی به سوالات خود نیافتم! البته از بیاناتـتـان استفاده کردم، ولی پاسخی به ایراد خویش نیافتم.

    فقط در یکی دو خط انتهایی چنین فرموده اید:

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدافع نمایش پست
    شما می خواستید از حدیثی استفاده کنید و در مورد عمر بقیة الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء، تشکیک کنید ولی این حدیث به ظاهر از ریشه مشکل دارد و نمی تواند در مقابل ادله ی قطعی ای که بر وجود نازنین حضرت وجود دارد، غلبه نماید.
    با کمال احترام باید دو نکته را عرض نمایم:

    1 - اگر عنوان تاپیک را ملاحظه بفرمایید، بنده از کلمه ی «ایراد» استفاده کرده ام و نه از کلمه ی «تشکیک». بنده در مورد موضوع عمر امام زمان هیچ شکی ندارم. یک سوال فنی هم دارم، اصلا مگر میشود که در عمر کسی شک کرد؟ اگر براستی امام زمان وجود داشته و زنده باشند، بنابراین عمر ایشان را میتوان با یک تفریق ساده ی ریاضی بدست آورد و هیچکس نمیتواند در آن عدد حاصل، «تشکیک» نماید. مثلا آیا شما در اینکه الان چند سال دارید، شک دارید؟ فکر نمیکنم که شک داشته باشید!
    به همین خاطر بنده از کلمه ی «ایراد» استفاده کردم، بدین معنا که «چرایی» و «علت» قضیه را مورد پرسش و ایراد قرار داده ام. لطفا به کلمات بیشتر دقت نمایید!

    2 - بنده از حدیث امام رضا بعنوان «مقدمه ی استدلال» استفاده نکرده ام، بلکه بعنوان یک «مبنا» و «ایده ی» فکری استفاده کرده ام. باز هم اگر به عنوان تاپیک نظری بیاندازید، مشاهده میفرمایید که درج شده است «بر مبنای حدیثی از امام رضا». یعنی به فرض اینکه به فرموده شما رجال حدیث مشکل داشته و حدیث فاقد اعتبار باشد، سوال و ایراد بنده خنثی و مرتفع نمیشود! چرا که بنده در سوال خود هرگز از سندیت حدیث بعنوان یک پیش فرض استفاده نکرده ام که با نشان دادن بطلان سندیت حدیث، ایراد بنده نیز رفع شود. همچنین قصد ندارم که این حدیث را در مقابل دیگر احادیث بعنوان «برابر نهاده» بگزارم.

    مثلا بنده نگفتم که "چون امام رضا چنین گفته اند، بنابراین فلان". اگر اینگونه میگفتم، با اثبات بطلان حدیث، بطلان استدلال نیز ثابت میشد.

    اگر نظر شما این است که این حدیث سندیت ندارد، بنده حاضرم بدون مجادله، ادعای شما را بپذیرم. بنابراین فرض کنید که اصلا این حدیث مجعول خود بنده است. فرض کنید که این حدیث را خود من نوشته ام. مسلما با تغییر گوینده ی سخن اعتبار و استخوان بندی «منطقی» گفته تغییر نمیکند. اگر سخن منطقی باشد، چه از دهان امام رضا خارج شود و چه از دهان یک «آته ئیست»، به لحاظ منطقی همان میماند که بود.

    اکنون تقاضا دارم که با این فرض و بدون درگیر شدن در بحث حاشیه ای سندیت حدیث، به ایرادات و سوالات اصلی بنده پاسخ بفرمایید.


    با تشکر. منتظر پاسخ هستم.





  4. تشکرها 2


  5. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۸۷
    نوشته
    802
    مورد تشکر
    2,188 پست
    حضور
    12 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    9



    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست

    امام رضا در حدیثی میفرمایند که :«اگر خداوند میخواست که عمر کسی را به خاطر احتیاج جامعه به او طولانی کند، عمر پیامبر اکرم (ص) را طولانی کرده بود.»

    منبع : معرفه الناقلین / ابوعمرومحمدبن عمربن عبدالعزیزکشی / انتخاب و تلخیص شیخ طوسی / به تصحیح حسن مصطفوی / مشهد / چاپ 1348


    اکنون بنده نیز مانند امام رضا سوال میکنم که اگر خداوند میخواست که عمر امام زمان را به خاطر احتیاج جامعه به او طولانی کند، عمر پیامبر اکرم (ص) را طولانی کرده بود!

    اگر سنت الهی بر این است عمر امام زمان را به هزار سال برساند، چرا اینکار بجای آنکه برای امام زمان انجام شود، برای خود پیامبر انجام نشد؟

    به یک تفاوت عمده امام زمان با پیامبر توجه کنید وآن اینکه:
    بعداز پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله دوازده امام وحجت خدا وجود داشتند به عبارتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله خاتم انبیاء بودند و ختم باب رسالت نه خاتم اوصیاء و اولیاء ونه آخرین خلیفه خدا در زمین
    یعنی پیامبر جانشین داشت
    جانشین پذیری یا ولایتپذیری یکی از امتحانات امت پیامبر بود که با از دنیا رفتن ایشان این امتحان بوجود میامد نه در زمان حیات ایشان
    اماحضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف جانشین ندارد بدل پذیر نیست کسی نیست تا جای اورا پر کند خاتمیت آوصیاء منحصر در وجود مقدس حضرتش هست و بس
    بنا به اعتقاد شیعه حضرت واسطه فیض بین خالق و مخلوق هست و در صورت نبود ایشان تمام خلقت دنیا از بین خواهد رفت چون دیگر فیض وجود به مخلوقات نخواهد رسید
    دقت کنید کار انسان در باره امام زمان عج الله تعالی فرجه از نیاز گذشته و به اضطرار رسیده
    این ویژگی حضرت صاحب الامر بسیار مهم هست تا جایی که امام صادق علیه السلام با آنهمه عظمتش فرمود :اگر دوران اورا (حضرت حجت)درک میکردم تمام روزگاران عمرم را پیوسته در خدمت او صرف میکردم
    ایجاد حکومت الهی بر تمام زمین تنها به دست اوست که محقق خواهد شد

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    چرا اینکار بجای آنکه برای امام زمان انجام شود، برای خود پیامبر انجام نشد؟ تا به اینصورت خود پیامبر با عمر صدها ساله ی خویش، از تمام انحرافات در اسلام جلوگیری می فرمودند.


    ..................

    آیا بهتر نبود که خود پیامبر این عمر طولانی را میداشتند و در سایه ی فرمانده ای خود، اسلام را تاکنون در سرتاسر عالم گسترانده و یک مملکت واحد اسلامی تشکیل میدادند؟

    در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم کسی را یارای مخالفت با ایشان نبود چون ارتباط حضرت از طریق وحی با خداوند بر همه ثابت بود لذا عده زیادی کینه هارا در دل نگه داشته بودند و منافقانه به خدمت به پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم میپرداختند .
    این نفاقها آشکار نمیشد مگر در کوران حوادث و غیبت پیامبرصلوات الله علیه و آله و سلم .
    از طرفی ایجاد یک نهضت جهانی و حکومت سراسری در دنیا نیاز به یک پاکسازی درونی بلکه فراتر از آن امتحان شدن دوستان در شداید روزگار داشت تا دوستان از دشمنان و مخلصان از بی اخلاصان جدا شوند و کسانی که در این امتحانات و شداید سربلند میماندند از دیگران تمییز داده شوند و راه روش آنها مشخص شود.
    و اینهمه ممکن نبود مگر با رفتن پیامبرصلوات الله علیه و آله و سلم .
    پس رفتن پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم نیز حکمت داشت.
    والا خدای حکیم نیز توانایی اندیشیدن به این فکر ساده شمارا داشت.
    اصلا این سوال شما میدانید به کجا منتهی میشود؟
    بگذارید عرض کنم
    اصلا چرا خدا اینهمه پیامبر فرستاد؟ یکی میفرستاد از ابتدا تا انتها و با اعجاز به کار خود ادامه میداد
    اصلا چرا انسان از بهشت بیرون رانده شد تا نیاز به آمدن پیامبران باشد؟
    اصلا چرا خدا انسان را آفرید تا بخواهد پیامبر بفرستد؟
    اصلا چرا خدا خلیفه بر روی زمین قرار داد ؟ چرا خودش مستقیما حکومت نکرد؟
    .........
    میدانید دوست عزیز اگر قرار باشد به کارهای خدا اعتراض کنیم که هنر نیست
    ما آفریده شدیم تا بندگی کنیم
    هنر ایراد گرفتن به خدا نیست
    هنر اطاعت و تسلیم و رضایت نسبت به خداست

    مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا
    از مؤمنان مردانى هستند كه به پيمانى كه با خدا بسته بودند وفا كردند. بعضى بر سر پيمان خويش جان باختند و بعضى چشم به راهند و هيچ پيمان خود دگرگون نكرده‏اند
    مارا به دعا کاش نسازند فراموش
    رندان سحر خیز که صاحب نفسانند


  6. تشکر


  7. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    106
    مورد تشکر
    84 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    15
    آپلود
    0
    گالری
    3




    با تشکر از پاسخ شما جناب ابومحمد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط ابو محمد نمایش پست
    به یک تفاوت عمده امام زمان با پیامبر توجه کنید وآن اینکه: بعداز پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله دوازده امام وحجت خدا وجود داشتند به عبارتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله خاتم انبیاء بودند و ختم باب رسالت نه خاتم اوصیاء و اولیاء ونه آخرین خلیفه خدا در زمین یعنی پیامبر جانشین داشت

    اینها که فرمودید جواب سوال من نبود. شما فقط همین وضعیت موجود را تشریح کردید. یعنی ویژگی های امام زمان را بر شمردید. و به تفاوت پیامبر و امام زمان اشاره نمودید. در صورتیکه سوال من همین است که اگر خدا خود پایمبر را زنده نگه میداشت اصلا چه نیازی به امام زمان بود . و اگر قرار بود که یک عمر بسیار بسیار طولانی و نامتعارف به امام زمان داد شود، همین عمر به پیامبر داده میشد تا اسلام اینقدر به خطر نیافتد.

    معقولانه تر این بود که خود پیامبر با آن همه عظمت و قدرت زنده باقی میماند و همان حکومت جهانی را که امام زمان در آخر الزمان میخواهد برقرار کند، در عرض چند سال یا چند دهه یا چند قرن بر قرار میکرد. مسلما اگر خود پیامبر زنده باقی می ماند، اسلام بسیار بسیار بیشتر از اکنون پیشرفت میکرد. یعنی پیامبر با رحلت خود اسلام را که 23 سال برایش زحمت کشید، ناگهان رها کرد و با یک بیماری جسمی ساده مثل مردم عادی فوت نمودند. در صورتیکه میتوانستند برای ابد زنده بمانند و مردم را راهنمایی کنند و اسلام را گسترش بدهند.


    نقل قول نوشته اصلی توسط ابو محمد نمایش پست
    از طرفی ایجاد یک نهضت جهانی و حکومت سراسری در دنیا نیاز به یک پاکسازی درونی بلکه فراتر از آن امتحان شدن دوستان در شداید روزگار داشت

    اینکه میفرمایید خدا میخواست مردم را امتحان کند، توجیه غیر معقولانه است. اگر هدف خدا و اسلام و پیامبر این بوده که مردم را هدایت کنند وزندگی آنها را درست نماید، پس بهتر همان بود که پیامر عمری ابدی پیدا میکرد و همیشه سایه ایشان بر سر مردم جهان باقی می ماند. و اگر میخواست که دوست و دشمن را بشناسد نیازی نبود که حتما رحلت بکند. یعنی میگویید که پیامبر رحلت کرد تا دوست و دشمن شناخته بشوند؟ این دیگر چه توجیه بی اساسی است که شما از خودتان می سازید؟ وقتی پیامبری نباشد، دیگر چه کسی میخواهد دوست و دشمن را تشخیص بدهد. بعد از ایشان هم که ائمه قدرت حکومتی چندانی نداشتند و مداوم تحت فشار بودند. خود پیامبر با علم غیبی که داشت براحتی دوست و دشمن را میشناخت و میتوانست از روشهای دیگر برای امتحان کردن آنها استفاده نماید، نیازی نبود که حتما فوت نماید تا دوست دشمن امتحان شوند. از طرفی اگر پیامبر تا ابد زنده میماند، همه ی دشمنان ایشان بتدریج میمردند و تمام فرزندانی که زاده میشدند، با توجه به فطرت خداجوی آنها وبا کمک و هدایت و راهنمایی پیامبر قطعا مومن شده و دوست پیامبر میشدند.این دلیل شما کاملا مردود و نامعقول است.


    نقل قول نوشته اصلی توسط ابو محمد نمایش پست
    ایجاد حکومت الهی بر تمام زمین تنها به دست اوست که محقق خواهد شد
    یعنی میگویید که اگر پیامبر زنده میماند توانایی ایجاد حکومت الهی را در تمام زمین نداشته؟ فکر نمیکنید که این حرف شما جسارت و توهین به پیامبر باشد؟ چرا با گفتن این حرف به پیامبر توهین میکنید؟ چگونه میگویید که پیامبر با همه فضایل و قدرت و ارتباط با خدا نمی توانست حکومت جهانی برقرار کند اما امام زمان میتواند؟ اگر شما جوابی به سوال من ندارید، دلیلی ندارد که با این جواب خود به پیامبر توهین کنید !!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابو محمد نمایش پست
    میدانید دوست عزیز اگر قرار باشد به کارهای خدا اعتراض کنیم که هنر نیست. ما آفریده شدیم تا بندگی کنیم هنر ایراد گرفتن به خدا نیست. هنر اطاعت و تسلیم و رضایت نسبت به خداست
    یعنی میگویید که من نباید این سوال را مطرح میکردم؟ یعنی میگویید که این سوال من دخالت و فضولی در کار خداست؟ لابد اکنون میخواهید که کلا تاپیک را هم پاک کنید چون جوابی ندارید!!!

    اگر شما جوابی ندارید که بدهید، چرا صورت مسئله را پاک میکنید. اگر جوابی ندارید که بدهید بهتر است سکوت کنید تا کسی که میداند جواب بدهد.

    این جواب نشد که هر سوالی بکنیم شما جواب بدهید که نباید در کار خدا فضولی بکنیم یا بگویید که ما فقط باید بندگی خدا را بکنیم و سوال نکنیم. اگر اینطور باشد که باید اساسا تفکر و تعقل را تعطیل کنیم! نکند شما تفکر و تعقل خودتان را تعطیل کرده اید؟


    شما با این جوابتان عملا نشان دادید که عاجز از جواب دادن هستید.


    من از کارشناسان و اساتید محترم سایت تقاضا دارم که یک جواب معقول و عقل پسند به سوال من بدهند و اگر جوابی وجود ندارد، با شهامت بگویند که جوابی ندارند، گفتن این حرف برای کسی ضعف نیست.

    با تشکر و احترام.


  8. تشکرها 2


  9. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    850
    مورد تشکر
    3,450 پست
    حضور
    35 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    9



    با سلام به شما دوست گرامی وتشکر از این پرسش شما که نشان از دقت شما نسبت به مسائل دینی وتاریخی دارد....
    من در مورد روایت امام رضا (ع) فعلا مطلبی ندارم چون باید روایت مورد بررسی سندی ومحتوایی قرارگیرد تا بشود حرفی زد...امادر پاسخ به این سؤال شما باید عرض کنم که: کسی که بخواهد عمر طولانی داشته باشد ، لازم است که سلامتی جسمی او تضمین شود .وچون قرار است که زندگی پیامبران وائمه به طور طبیعی باشد ومثل همه انسانها ، لذا برای اینکه دشمنان آنها نتوانند از طریق جنگ ویا توطئه مسموم کردن آنها ، موجبات وفات ویا شهادت آنها را فراهم کنند. به نظر بهترین راه غائب بودن آنها از نظرودیدگان مردم است .چون اگر دیده شوند احتمال اصابت خطرات به وجود نازنین آنها زیاد است.(فکر کنم تا اینجا راقبول داشته باشید).
    حال اگر قرار بود به قول شما پیامبر مانند امام زمان دارای عمر طولانی باشد ایشان هم می بایست از دیگان غائب باشند تا سلامتیشان تضمین باشد.
    آیا به نظر شما امکان غائب بودن پیامبر در آن زمان وآن شرایط وجود داشت ؟
    اگر امام زمان غائب شدند از دوران کودکی بود وحتی برای اینکه جامعه بتواند پذیرش امر غیبت حضرت باشد از قبل توسط پیامبر وائمه این زمینه سازی ایجاد شده بود که در روایات این زمینه سازی مشهود است.
    پس دریک کلام امکان غیبت پیامبر وجود نداشت وظرفیت پذیرش غیبت حضرت هم نبود .واینکه اگرحضرت به طور معجزه آسا سلامتی جسمیشون تضمین بود این خلاف طبیعت زندگی کردن است .وخود شما بهتر میدانید ، پیامبر چنانچه در تاریخ نقل است توسط زن یهودی مسموم شدند وبعد از مدتی وفات فرمودند ، این هم دلیلی است بر اینکه سلامتی جسمی پیامبر بدن امر غیبت امکان پذیر نیست.

    اگر نکته ای ویا ایرادی در نوشته بنده می بینید حتما تذکر دهید تا گفتگو ادامه پیدا کند....التماس دعا

    ویرایش توسط askari110 : ۱۳۸۸/۰۵/۱۶ در ساعت ۱۸:۴۲


  10. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۸۷
    نوشته
    802
    مورد تشکر
    2,188 پست
    حضور
    12 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    9



    دوست عزیز چه خبره داغ کردی چرا؟
    کسی که دنبال یاد گرفتن هست تواضع داره نکنه شما دنبال یاد گرفتن نیستی؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    اینها که فرمودید جواب سوال من نبود. شما فقط همین وضعیت موجود را تشریح کردید. یعنی ویژگی های امام زمان را بر شمردید. و به تفاوت پیامبر و امام زمان اشاره نمودید. در صورتیکه سوال من همین است که اگر خدا خود پایمبر را زنده نگه میداشت اصلا چه نیازی به امام زمان بود . و اگر قرار بود که یک عمر بسیار بسیار طولانی و نامتعارف به امام زمان داد شود، همین عمر به پیامبر داده میشد تا اسلام اینقدر به خطر نیافتد.

    شما فکر میکنید بررسی وضع موجود به شما هیچ کمکی نمیکنه تا به پاسخ سؤالتون برسید؟
    من سؤال شمارو متوجه شدم اما شما به جواب من دقت نکردید یا با عینک بدبینی نگاه کردید

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    معقولانه تر این بود که خود پیامبر با آن همه عظمت و قدرت زنده باقی میماند و همان حکومت جهانی را که امام زمان در آخر الزمان میخواهد برقرار کند، در عرض چند سال یا چند دهه یا چند قرن بر قرار میکرد
    مسلما اگر خود پیامبر زنده باقی می ماند، اسلام بسیار بسیار بیشتر از اکنون پیشرفت میکرد. یعنی پیامبر با رحلت خود اسلام را که 23 سال برایش زحمت کشید، ناگهان رها کرد و با یک بیماری جسمی ساده مثل مردم عادی فوت نمودند. در صورتیکه میتوانستند برای ابد زنده بمانند و مردم را راهنمایی کنند و اسلام را گسترش بدهند.


    این که فرمودید معقولانه تر این هست طبق عقل چه کسی؟
    عقل شما؟
    پیامبر اسلام را ناگهان رها نکرد
    این حرف شما اعتقاد اهل سنت هست نه شیعیان
    پیامبر به امر خدا جانشین بعد از خود را تعیین فرموده بودند و حتی یازده امام بعداز امیر المؤمنین را نیز معرفی کرده بودند
    ایشان با یک بیماری ساده فوت نکردند بلکه به دست زن یهودیه مسموم شدند و در حقیقت به شهادت رسیدند
    شما اگر اطلاعاتتون رو درباره تاریخ اسلام بیشتر کنید زودتر به جواب میرسید
    اما من گمان نمیکنم شما دنبال جواب باشید بلکه دنبال محکوم کردن مخالفین خود هستید
    البته این گمان من ناشی از ادبیاتی هست که شما در پستهایتان بکار میبرید

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست

    اینکه میفرمایید خدا میخواست مردم را امتحان کند، توجیه غیر معقولانه است. اگر هدف خدا و اسلام و پیامبر این بوده که مردم را هدایت کنند وزندگی آنها را درست نماید، پس بهتر همان بود که پیامر عمری ابدی پیدا میکرد و همیشه سایه ایشان بر سر مردم جهان باقی می ماند.



    بازهم به این سؤال میرسیم که غیرمعقول نسبت به عقل چه کسی ؟
    عقل شما؟یا عقل خدا و پیامبر؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    و اگر میخواست که دوست و دشمن را بشناسد نیازی نبود که حتما رحلت بکند. یعنی میگویید که پیامبر رحلت کرد تا دوست و دشمن شناخته بشوند؟ این دیگر چه توجیه بی اساسی است که شما از خودتان می سازید؟


    به نظر شما کسانی که در غدیر خم اولین بیعت کنندگان بودند و بارفتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اولین پیمان شکنان شدند با بودن پیامبر چگونه نفاق خود را آشکار میکردند؟
    آنان که در مسئله جانشینی از پیامبر اطاعت نکردند در امتحانی مردود شدند که فقط با رحلت آن حضرت محقق میشد
    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    وقتی پیامبری نباشد، دیگر چه کسی میخواهد دوست و دشمن را تشخیص بدهد. بعد از ایشان هم که ائمه قدرت حکومتی چندانی نداشتند و مداوم تحت فشار بودند.


    این آیه را بخوان و دقت کن
    آل عمران 144
    وَ مَا محَُمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلىَ أَعْقَابِكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلىَ‏ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضرَُّ اللَّهَ شَيًْا وَ سَيَجْزِى اللَّهُ الشَّاكِرِين‏
    و محمد (صلّى اللَّه عليه و آله) فرستاده‏اى بيش نيست كه پيش از او فرستادگانى گذشته‏اند، پس آيا اگر او بميرد يا كشته شود شما به پشت سر خود برمى‏گرديد (دست از عقايدتان برمى‏داريد)؟! و هر كس به پشت سر خود بازگردد هيچ زيانى به خدا نمى‏رساند، و خداوند به زودى سپاسگزاران را پاداش مى‏دهد.
    من فکر میکنم خداوند خواسته تا مسلمین شخص پرست نباشند بلکه ولایتپذیر باشند
    من هم اعتقاد دارم که عظمت ابعاد شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم از تمام خلایق برتر هست.
    اما فکر میکنم با توجه به تاریخ بشر اگر خلافت خدا منحصر در پیامبر میماند و سلسله ولایت شکل نمیگرفت مردم کم کم پیامبر پرست میشدند
    و زنده ماندن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم باعث میشد مردم از شدت اشتیاق به او از صراط مستقیم خارج شوند
    مانند کسانی که علی علیه السلام را خدا پنداشتند
    آیا تصور این حالت برایتان ممکن هست؟
    اما اینکه فرمودید ائمه در چه وضعیتی بسر میبردند
    باید بدانید که تمام ائمه وظایف خودشان را به بهترین وجه انجام دادند به تاریخ ائمه و بررسی زندگی سیاسی آنها مراجعه بفرمایید
    اما تشکیل حکومت جهانی وظیفه ایست که تنها برعهده حضرت صاحب الامر گذاشته شده نه باقی أئمه هرچند که تمام آنها این توانائی را داشتند اما شرائط دوران آنها چنین اقتضائی نداشت
    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست

    خود پیامبر با علم غیبی که داشت براحتی دوست و دشمن را میشناخت و میتوانست از روشهای دیگر برای امتحان کردن آنها استفاده نماید، نیازی نبود که حتما فوت نماید تا دوست دشمن امتحان شوند.


    عرض کردم که سؤال حضرتعالی به جاهای دیگری کشیده میشود
    شما جواب من را بدهید مگر پیامبر علم غیب خود را ازخدا نگرفته بود؟
    مگر خدا نمیدانست چه کسی چکار میکند و چه کسی بهشتی هست و چه کسی جهنمی؟
    پس این چه بند و بساطی است؟
    دوست عزیز لطفا به موضوعاتی که در بخش اعتقادات دراین باره وجود دارد مراجعه فرمایید و اطلاعاتتان را کاملتر بفرمایید
    خداوند میخواهد مردم با عقل خودشان بفهمند نه اینکه تمام مسائل با اعجاز و علم غیب و اینگونه مسائل پیش برود

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    از طرفی اگر پیامبر تا ابد زنده میماند، همه ی دشمنان ایشان بتدریج میمردند و تمام فرزندانی که زاده میشدند، با توجه به فطرت خداجوی آنها وبا کمک و هدایت و راهنمایی پیامبر قطعا مومن شده و دوست پیامبر میشدند.این دلیل شما کاملا مردود و نامعقول است.

    البته بازهم طبق عقل شما لابد
    اگر فطرت خداجوی نوزاد کافی بود که همه باید هدایت شده مادر زادی بودند و با ایمان کامل به دنیا میامدند و میرفتند.
    فرزندانی که در میان اقوام مشرکین بدنیا میامدند هم تربیتشان بعهده پیامبر گذاشته میشد!؟
    فرزندانی که نطفه آنان از لقمه حرام تشکیل شده بود و یا زنا زاده بودند هم با بقیه نوزادان یکسان بودند
    این فرضیه بیشتر شبیه افسانه هست
    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    یعنی میگویید که اگر پیامبر زنده میماند توانایی ایجاد حکومت الهی را در تمام زمین نداشته؟ فکر نمیکنید که این حرف شما جسارت و توهین به پیامبر باشد؟ چرا با گفتن این حرف به پیامبر توهین میکنید؟ چگونه میگویید که پیامبر با همه فضایل و قدرت و ارتباط با خدا نمی توانست حکومت جهانی برقرار کند اما امام زمان میتواند؟ اگر شما جوابی به سوال من ندارید، دلیلی ندارد که با این جواب خود به پیامبر توهین کنید !!!

    به به خود گوئی خود خندی
    معلوم نیست از کجای حرف من و چجوری به این نتیجه رسیدید و طبق همین نتیجه عجیب شروع کردید به محکوم کردن من
    عزیز من پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم برترین و اشرف مخلوقات هستند کسی نگفته پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم نمیتوانست
    جسارتی به پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم نشده شما خودتون رو کنترل کنید و با اعصاب آرامتر به نوشته ها دقت فرمائید
    شرایط جامعه شرایطی نبوده که پذیرای تشکیل حکومتی باشد که خدا میخواهد
    ظرفیت آن زمان جامعه بشری اینقدرها نبوده
    گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
    پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم توانایی داشتند ولی جامعه ظرفیت نداشته
    من که نفهمیدم چه توهینی کردم که شما اینچنین برآشفته شدید
    این همان ادبیاتی است که عرض کردم باعث میشود فکر کنم دنبال جواب نیستید
    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    یعنی میگویید که من نباید این سوال را مطرح میکردم؟ یعنی میگویید که این سوال من دخالت و فضولی در کار خداست؟ لابد اکنون میخواهید که کلا تاپیک را هم پاک کنید چون جوابی ندارید!!!

    اگر شما جوابی ندارید که بدهید، چرا صورت مسئله را پاک میکنید.

    بازهم خودتان به محکمه رفتید و حکم صادر کردید و اجرا کردید
    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    این جواب نشد که هر سوالی بکنیم شما جواب بدهید که نباید در کار خدا فضولی بکنیم یا بگویید که ما فقط باید بندگی خدا را بکنیم و سوال نکنیم. اگر اینطور باشد که باید اساسا تفکر و تعقل را تعطیل کنیم! نکند شما تفکر و تعقل خودتان را تعطیل کرده اید؟

    نه من تفکر را تعطیل نکردم
    اگر دوباره نوشته های من را بخوانید و فکر کنید شاید منظور من را بهتر متوجه شوید
    وقتی عرض میکنم هنر در اطاعت از خداست نه در ایراد گرفتن یعنی با این ادبیات سخن نگوئیم که اگر خدا اینکار را میکرد عاقلانه تر بود بلکه مثلا بگوئیم چرا اینکاری که خدا کرده عاقلانه ترین کار بوده؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست

    شما با این جوابتان عملا نشان دادید که عاجز از جواب دادن هستید.

    من از کارشناسان و اساتید محترم سایت تقاضا دارم که یک جواب معقول و عقل پسند به سوال من بدهند و اگر جوابی وجود ندارد، با شهامت بگویند که جوابی ندارند، گفتن این حرف برای کسی ضعف نیست.

    با تشکر و احترام.

    من احترامی ندیدم
    لطفا این احترامی که گفتید را عملا نشان دهید نه اینکه اینچنی عنان از کف داده بنویسید و در انتهای زخم زبانهایتان یک کلمه بنویسید با احترام
    موفق باشید

    مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا
    از مؤمنان مردانى هستند كه به پيمانى كه با خدا بسته بودند وفا كردند. بعضى بر سر پيمان خويش جان باختند و بعضى چشم به راهند و هيچ پيمان خود دگرگون نكرده‏اند
    مارا به دعا کاش نسازند فراموش
    رندان سحر خیز که صاحب نفسانند


  11. تشکرها 2


  12. #8
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    106
    مورد تشکر
    84 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    15
    آپلود
    0
    گالری
    3




    با عرض سلام و احترام جناب عسکری.

    لحن سخنان شما نشان از سعه ی صدر و بزرگ منشی و صبر و حسن نیت شما دارد. ای کاش همه ی همکاران شما، مانند شما ... .

    از پاسختان بسیار تشکر میکنم چون باب بحث و استدلال را باز گذاشتید. در واقع به عقل حق دادید که در این موارد تفکر نماید. اما برخی جوابهایی که داده میشود، اساسا باب گفتگو را می بندند. مثلا اینکه گفته شود "ما نباید در کار خدا فضولی کنیم و کار ما فقط تعبد است"، در واقع اساسا پاسخ نیست، بلکه شانه خالی کردن از زیر بار تفکر و جوابدهی و تعطیل کردن عقل است. با این وجود ایراداتی بر پاسخ شما دارم که تقاضای پاسخگویی دارم.

    آنچه که بنده از فرمایش شما برداشت کردم را بصورت زیر خلاصه میکنم (اگر برداشت من اشتباه است، لطفا تصحیح بفرمایید). شما ابتدا چند مقدمه را بیان کرده و سپس از این مقدمات نتیجه گیری کردید:

    مقدمات شما:
    1 - داشتن عمر طولانی، نیازمند سلامت کامل است.
    2 - در پناه ماندن از گزند دشمنان نیازمند به غیبت و عدم حضور در میان مردم است.
    3 - قرار است که زندگی پیامبر و ائمه بطور طبیعی باشد.
    4 - اگر قرار بود پیامبر مانند امام زمان دارای عمر طولانی باشد ایشان هم می بایست از دیدگان غائب باشند تا سلامتیشان تضمین باشد.
    5 - امکان غیبت پیامبر وجود نداشت وظرفیت پذیرش غیبت حضرت هم نبود .
    6 - سلامتی جسمی پیامبر بدون امر غیبت امکان پذیر نیست.
    نتیجه گیری شما:
    پیامبر برای داشتن عمر طولانی باید الزما غیبت میکردند ولی چون جامعه آمادگی غیبت ایشان را نداشت، بنابراین پیامبر غیبت نکرده و در پی بیماری (بواسطه ی مسمومیت) فوت نمودند.

    ===========================================

    بنده ایرادات خود را در مورد مقدمات استدلال شما بیان کرده و بطلان مقدمات و لاجرم نتیجه گیری شما را نشان میدهم:

    نقل قول نوشته اصلی توسط askari110 نمایش پست
    کسی که بخواهد عمر طولانی داشته باشد ، لازم است که سلامتی جسمی او تضمین شود .وچون قرار است که زندگی پیامبران وائمه به طور طبیعی باشد

    کاملا قبول دارم که داشتن عمر زیاد، نیازمند داشتن و حفظ کردن سلامت و مبارزه با بیماری هاست. اما شما فرمودید که پیامبران و ائمه قرار است که زندگی «طبیعی» داشته باشند. من بر این جمله ی آخر شما چند ایراد دارم. اول اینکه اگر داشتن عمر طولانی غیر طبیعی است، و پیامبران نباید زندگی غیر طبیعی داشته باشند، پس چرا خضر پیامبر عمر چند صد ساله داشتند؟ این مثال، سخن شما را که میگویید پیامبران باید زندگی طبیعی داشته باشند، نقض کرده و تمام استدلال شما را باطل مینماید.
    دوم اینکه چه کسی گفته که داشتن عمر طولانی «غیر طبیعی» است؟ و الزاما نیازمند رخ دادن امری «غیر طبیعی» است؟ مسلما هر کس می تواند با رعایت بهداشت و قواعد پزشکی، عمر بسیار طولانی داشته باشد. حتی خود دانشمندان نیز داشتن عمر طولانی را ممکن میدانند. بنابراین از این جهت هم استدلال شما باطل است.
    سوم اینکه اگر فرض کنیم که داشتن عمر طولانی امری «غیر طبیعی» است، بنابراین باید بگوییم که عمر طولانی امام زمان نیز غیر طبیعی است و این خلاف گفته ی خود شماست که فرمودید " قرار است که زندگی پیامبران وائمه به طور طبیعی باشد". پس این تناقض در گفتار شما نیز، استدلال شما را کاملا باطل میکند!
    البته برخی عمر طولانی امام زمان را حاصل علم غیب ایشان و آگاهی ایشان به تمام رموز بدن انسان و بیماری ها میدانند. در صورتیکه خود پیامبر نیز این علم غیب داشته اند و تفاوتی با امام زمان نداشتند.

    نقل قول نوشته اصلی توسط askari110 نمایش پست
    ومثل همه انسانها ، لذا برای اینکه دشمنان آنها نتوانند از طریق جنگ ویا توطئه مسموم کردن آنها ، موجبات وفات ویا شهادت آنها را فراهم کنند.

    مسلما پیامبر میتوانست خود را از مسموم شدن حفظ نماید. حتی میتوانست با استفاده علم غیب خود، اثر سم را براحتی و توسط دارویی خنثی سازد. از طرفی من در جایی میخواندم که «بول» پیامبر خاصیت شفا دهنده داشته است. البته مسلما این را تایید نمیکنم و فقط نقل قول مینمایم (صحت و سقم آن به من مربوط نیست). باز هم مثال حضرت خضر نشان میدهد که میتوان در میان مخالفان و دشمنان برای سالهای بسیار طولانی زندگی کرد. همچنین در واقعه ی مهم هجرت
    پیامبر، گفته میشود زمانیکه پیامبر در غاری مخفی شده بود، طی معجزه ای، عنکبوتی بر در غار تار تنید تا تعقیب کنندگان آنان را گمراه نماید. خوب، اگر قرار بر این بود که توسط امداد های غیبی از جان پیامبر حمایت نشود، به احتمال فراوان ایشان در همان غار کشته میشدند. اکنون میگوییم وقتی خدا در واقعه غاز از پیامبر با معجزه ای حمایت کرد، میتوانست در ادامه ی عمر نیز حمایت نماید و اینکار خلاف سنت الهی نبود. البته ممکن است که بفرمایید چون ابلاغ پیامبر هنوز به پایان نرسیده بود بنابراین ایشان باید هنوز زنده میماندند تا تبلیغ را ادامه دهند. اما این هم پذیرفته نیست چون بهر حال تار تنیدن عنکبوت بر در غار را نمیتوان امری طبیعی دانست و حرف شما را نقض میکند.

    نقل قول نوشته اصلی توسط askari110 نمایش پست
    به نظر بهترین راه غائب بودن آنها از نظرودیدگان مردم است .چون اگر دیده شوند احتمال اصابت خطرات به وجود نازنین آنها زیاد است.

    فرمایش خود شما هم با قید "به نظر" شروع میشود یعنی خود شما هم از این گفته ی خود مطمئن نیستید. همین که خود در مقدمات استدلال تان شک دارید، نشان میدهد که استدلال شما چندان قوی نیست و اعتبار آنرا بشدت زیر سوال میبرد. اما من از نیز چشم پوشی میکنم.

    اینکه میفرمایید محفوظ ماندن از شر بیماری ها و گزند دشمنان الزاما با غیبت حاصل میشود، بوضح ادعایی بی اساس است. با چه دلیلی میتوانید ثابت نمایید که الزما شخص باید غیبت نماید تا سالم و بی گزند زندگی کند؟ اگر میتوانید اینرا ثابت کنید، بفرمایید. شما از کجا میدانید که راه دیگری برای مصون ماندن از خطرات، بجز غیبت وجود ندارد؟ در غیر اینصورت استدلال شما کاملا ویران میشود.

    آنگونه که گفته میشود خضر پیامبر چند صد سال بدون اینکه از میان امت خود غایب شود، زندگی کرده است. همین یک نمونه بخوبی نشان میدهد که اگر کسی بخواهد عمر صدها ساله داشته باشد، هیچ نیازی به این نیست که الزاما از دیده ها غایب شده و به «ناکجا آباد» برود. همینکه خضر پیامبر توانسته است بدون غیبت، صدها سال عمر نماید، نشان میدهد که میتوان در میان مردم زندگی کرد و حتی در معرض بیماری ها بود، اما زندگی بسیار طولانی است. بنابراین پیامبر نیز میتوانست بدون غیبت کردن، عمر صدها ساله بلکه چند هزار ساله داشته باشند.


    نقل قول نوشته اصلی توسط askari110 نمایش پست
    فکر کنم تا اینجا راقبول داشته باشید

    نه متاسفانه تا اینجای سخن شما را که در واقع مقدمه استدلال شما بود را به دلایلی که در بالا گفتم، نمی پذیرم. بنابراین ادامه ی گفتارتان را که نتیجه گیری این مقدمات است را هم نمی پذیرم.



    نقل قول نوشته اصلی توسط askari110 نمایش پست
    واینکه اگرحضرت به طور معجزه آسا سلامتی جسمیشون تضمین بود این خلاف طبیعت زندگی کردن است .

    لازم به یادآوری است که امام زمان نیز دارای عمر طولانی هستند و گفته میشود که هم اکنون بر روی زمین زندگی میکنند و بدون بهره بردن از معجزات الهی، به سلامت زندگی میکنند. سلامت جسمی الزاما نیاز به معجزه الهی ندارد. مگر من و شما که الان سالم و زنده ایم، با معجزه و خرق عادت زنده ایم؟ اگر واقعا اینگونه باشد که امام زمان روی زمین حضور فیزیکی دارند، بنابراین ایشان نیز در معرض میکروبها و ویروسها و آب و هوای آلوده هستند و سلامتی ایشان در خطر است. مگر اینکه بگویید که ایشان روی زمین نیستند و یا از معجزه استفاده میکنند که باز با گفتار خودتان تناقض دارد که فرمودید " قرار است که زندگی پیامبران وائمه به طور طبیعی باشد".



    نتیجه گیری: داشتن عمر طولانی الزما نیازمند غیبت نیست. بلکه میتوان بدون بهره بردن از معجزه و امور غیر طبیعی، عمر بسیار طولانی داشت و از گزند دشمنان نیز با تدبیر مصون ماند. بهر حال داشتن عمر طولانی هرگز نه امتناع عقلی دارد و نه امتناع عملی و تجربی. و از اینطریق نمیتوان لزوم غیبت را ثابت نمود. بنابراین استدلال شما باطل است !!!

    من نیز همچون شما میگویم که اگر نکته ای و یا ایرادی در نوشته بنده می بینید حتما تذکر دهید تا گفتگو ادامه پیدا کند. و یا اینکه جواب دیگری به سوال بدهید، چون این جواب قانع کننده نبود!

    از صعه صدر و روی گشاده ی شما برای گفت و گو قلبا سپاسگذارم.


    ویرایش توسط آته ئیست : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ در ساعت ۱۶:۲۹ دلیل: مقدمات شما را قبول ندارم

  13. تشکرها 2


  14. #9
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    106
    مورد تشکر
    84 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    15
    آپلود
    0
    گالری
    3

    منتقد شما بهترین دوست شماست.





    نقل قول نوشته اصلی توسط ابو محمد نمایش پست
    دوست عزیز چه خبره داغ کردی چرا؟



    دوست بزرگوار، بنده هدف شما را از همان ابتدا متوجه شدم. مخصوصا وقتی به من پیام اخطار خصوصی فرستادید و من را در خفا و پنهان از چشم دیگر مدیران و اساتید سایت و بصورت ناجوانمردانه تهدید به اخراج از سایت کردید، برایم مسجل شد که چه افکاری در سر دارید.

    آیا شما به دنبال این هستید که به هر قیمت ممکن من را از سایت اخراج نمایید؟ چرا معطلید، همین الان با یک کلیک، یکی از منتقدین خودتان را از سایت بیرون کنید. شما توانایی اینکار را دارید، پس درود بر شما که توانا هستید!!!

    دیدم شما به دنبال این هستید که طرف مقابلتان را ناراحت کرده جوی سازی کنید و از اینطریق خودتان خوشحال شوید و گفتگو را منحرف نمایید، با خود گفتم برای آنکه دل یک بنده ی خدا را شاد کنم، چند خطی مطابق دل او بنگارم شاید شاد شده و راضی گردد. و از این میانه، خیری هم به بنده برسد.

    امیدوارم اکنون شاد و مسرور شده باشید!!! می بینم که از این فتح و پیروزی بزرگ، لبخند بر لب دارید! خوشحالم که خوشحالید! من نیز با دیدن لبخند شما لبخند میزنم!


    اکنون که من و دیگران خنده را بر لبان مبارک شما می بینیم، بهتر است معقولانه نگاهی به ارسال اخیر استاد عسکری بیاندازید تا سعه ی صدر و نحوه ی برخورد با کاربران سایت را بعنوان کارشناس یک سایت مذهبی از ایشان یاد بگیرید.

    شاید هم بهتر است باآقای عسکری تماسی بگیرید تا ایشان کمی شما را ارشاد نمایند!!!


    من دشمن شما نیستم. من منتقد شما هستم. منتقد شما بهترین دوست شماست.
    لطفا این جمله ی من را بارها بخوانید:

    من دشمن شما نیستم. من منتقد شما هستم. منتقد شما بهترین دوست شماست.
    من دشمن شما نیستم. من منتقد شما هستم. منتقد شما بهترین دوست شماست.
    من دشمن شما نیستم. من منتقد شما هستم. منتقد شما بهترین دوست شماست.




    ویرایش توسط آته ئیست : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ در ساعت ۲۰:۱۷


  15. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    850
    مورد تشکر
    3,450 پست
    حضور
    35 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    9



    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    با عرض سلام و احترام جناب عسکری. لحن سخنان شما نشان از سعه ی صدر و بزرگ منشی و صبر و حسن نیت شما دارد. ای کاش همه ی همکاران شما، مانند شما ... .
    با سلام وتشکر از لطف شما
    البته که همه همکاران این سایت از سعه صدر حتی بیشتر از بنده برخوردارند وهمه به نوعی در تلاش هستند تا خدمتگذار کاربران باشند.
    شما با ارائه سه مطلب خواستید به قول خودتان زیر آب مقدمات استدلال مرا بزنید ولی لازم است عنایت بفرمایید که:

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    کاملا قبول دارم که داشتن عمر زیاد، نیازمند داشتن و حفظ کردن سلامت و مبارزه با بیماری هاست. اما شما فرمودید که پیامبران و ائمه قرار است که زندگی «طبیعی» داشته باشند. من بر این جمله ی آخر شما چند ایراد دارم. اول اینکه اگر داشتن عمر طولانی غیر طبیعی است، و پیامبران نباید زندگی غیر طبیعی داشته باشند
    در پاسخ به این مطلب اول شما باید عرض کنم که: بزرگوار ؛ کجا بنده گفتم که داشتن عمر طولانی غیر طبیعی است.....من عرض کردم آنها باید زندگی طبیعی داشته باشند ولی نگفتم داشتن عمر طولانی غیر طبیعی است.لازم است تعریف کاملتری از زندگی طبیعی خدمتتان عرض کنم تا متوجه منظور حقیر شوید.
    منظور بنده از زندگی طبیعی داشتن این است که :آنها مانند مردم بخورند وبپوشند وبخوانند وهرچه دیگران را تهدید میکند آنها را نیز تهدید کند و آنچه به دیگران آسیب میزند به آنها هم آسیب بزند و...(پس اصلا منظور بنده از زندگی طبیعی داشتن این نیست که عمر طولانی غیر طبیعی است.بلکه من عمر طولانی داشتن را نیز امری طبیعی می دانم چنانچه خداوند به حضرت نوح هم عمر طولانی داد.ولی این عمر طولانی داشتن برخی؛ دلیل برمعجزه نیست وبا رعایت مسائلی وبه طور طبیعی صورت میگیرد .که یکی از چیزهایی که مانع این عمر طولانی می شود خطراتی است که ایشان را تهدید میکند.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    دوم اینکه چه کسی گفته که داشتن عمر طولانی «غیر طبیعی» است؟
    باور کنید من نگفتم ...پاسخ این مطلب هم با توجه به توضیح بالا روشن است.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    سوم اینکه اگر فرض کنیم که داشتن عمر طولانی امری «غیر طبیعی» است، بنابراین باید بگوییم که عمر طولانی امام زمان نیز غیر طبیعی است
    این مطلب هم با همان توضیح حل می شود .وما چنین فرضی نکردیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    مسلما پیامبر میتوانست خود را از مسموم شدن حفظ نماید. حتی میتوانست با استفاده علم غیب خود، اثر سم را براحتی و توسط دارویی خنثی سازد
    اصلا قبول ندارم چون براساس همان اصلی که عرض شد قرار نیست آنها از علم غیب در امور زندگی شخصی استفاده کنند وقرار است آنها مانند مردم زندگی طبیعی داشته باشند .

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    من در جایی میخواندم که «بول» پیامبر خاصیت شفا دهنده داشته است. البته مسلما این را تایید نمیکنم و فقط نقل قول مینمایم (صحت و سقم آن به من مربوط نیست).
    این مطلب دور از عقل است واساسا قابل قبول نیست چرا که به نص وارده، بول نجس است و نجس نمی تواند شفا بخش باشد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    باز هم مثال حضرت خضر نشان میدهد که میتوان در میان مخالفان و دشمنان برای سالهای بسیار طولانی زندگی کرد. همچنین در واقعه ی مهم هجرت پیامبر، گفته میشود زمانیکه پیامبر در غاری مخفی شده بود، طی معجزه ای، عنکبوتی بر در غار تار تنید تا...البته ممکن است که بفرمایید چون ابلاغ پیامبر هنوز به پایان نرسیده بود بنابراین ایشان باید هنوز زنده میماندند تا تبلیغ را ادامه دهند. اما این هم پذیرفته نیست چون بهر حال تار تنیدن عنکبوت بر در غار را نمیتوان امری طبیعی دانست و حرف شما را نقض میکند
    درمورد حضرت خضر آیا شما نقلی دیده اید که ایشان دشمنان سرسختی داشته باشند که بخواهند ایشان را از بین ببرند؟موقعیت زندگی حضرت خضروپیامبر اصلا قابل مقایسه نیست.
    درمورد بحث غار ومعجزه تارعنکبوت هم باید عرض کنم بله اینحا همانطور که خودتان اشاره کردید دلیلی برای اعجاز وجود دارد وآن اتمام ابلاغ بوده است .ولی باید توجه داشت که اعجاز در چنین شرایطی نمی تواند برای کل زندگی عمومیت داشته باشد چون قرار است ایشان مانند دیگران زندگی طبیعی داشته باشد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    فرمایش خود شما هم با قید "به نظر" شروع میشود یعنی خود شما هم از این گفته ی خود مطمئن نیستید. همین که خود در مقدمات استدلال تان شک دارید، نشان میدهد که استدلال شما چندان قوی نیست و اعتبار آنرا بشدت زیر سوال میبرد.
    چون من سعی داشتم استدلال عقلی تقدیم کنم لذاچون این استدلال به عقل ناقص خودم آمدبا قید به نظرم آوردم .چرا که ممکن است به عقل شما ودیگران چیز دیگری آید.واین دلیل بر اطمینان یا عدم اطمینان نیست .بلکه یک دلیل عقلی است که بنده به این نتیجه رسیده ام .

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    تا اینجای سخن شما را که در واقع مقدمه استدلال شما بود را به دلایلی که در بالا گفتم، نمی پذیرم. بنابراین ادامه ی گفتارتان را که نتیجه گیری این مقدمات است را هم نمی پذیرم.
    تا اینجا باید متوجه شده باشید که مقدمات استدلال بنده با توجه به مطالبی که عرض شد ایرادی نداشت .تنها ایراد؛ تفاوت فهم بنده وشما از تعریف زندگی طبیعی بود.که بنده زندگی طبیعی را مغایر عمر طولانی داشتن در شرایط عادی نمی بینم.ولی شما چنین برداشت کرده بودید که در زندگی طبیعی داشتن عمر طولانی طبیعی نیست وبرای همین مقدمات استدلال بنده راقبول نکردید.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    لازم به یادآوری است که امام زمان نیز دارای عمر طولانی هستند و گفته میشود که هم اکنون بر روی زمین زندگی میکنند و بدون بهره بردن از معجزات الهی، به سلامت زندگی میکنند. سلامت جسمی الزاما نیاز به معجزه الهی ندارد
    ما هم نگفتیم الزاماسلامتی جسمی نیاز به معجزه الهی دارد.ولی باید سلامتی از راههای تضمین شود .مثلا رعایت بهداشت و...ونداشتن دشمن قسم خورده برای نابودی ویا مخفی بودن از دیددشمنان و...

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    نتیجه گیری: داشتن عمر طولانی الزما نیازمند غیبت نیست. بلکه میتوان بدون بهره بردن از معجزه و امور غیر طبیعی، عمر بسیار طولانی داشت و از گزند دشمنان نیز با تدبیر مصون ماند. بهر حال داشتن عمر طولانی هرگز نه امتناع عقلی دارد و نه امتناع عملی و تجربی. و از اینطریق نمیتوان لزوم غیبت را ثابت نمود. بنابراین استدلال شما باطل است !!!
    نتیجه گیری: بله عمر طولانی الزاما نیاز به غیبت ندارد ولی باید شرایطی را مهیا کرد تا عمر طولانی صورت گیرد .دلی درمورد پیامبر ، اگر به زندگی حضرت در تاریخ اسلام مراجعه کنید متوحه می شوید چه حضرت دشمنان قسم خورده زیادی داشتند حتی در بین کسانی که به حضرت نزدیک بودندو...لذااینکه حضرت با این شرایط وبه طور طبیعی بتواند زندگی کند وعمر طولانی تا هزارو..سال ، امری ناممکن بوده است .تاریخ اسلام پر است از نقشه های شوم دشمنان قسم خورده حضرت .که درمورد هیچ پیامبری چنین حوادثی به این شدت نقل نشده ...برای همین پیامبر فرمود:ما اوذی نبی مثل ما اوذینی ...اگر نوح یا خضر را مثال بزنید باید عرض کنم اصلا زندگی آنها با پیامبر وحتی مسولیت آنها قابل مقایسه نیست.(توصیه می کنم یک مقایسه ای دقیق بین زندگی پیامبر وسایر پیامبران داشته باشد وببینید آیا پیامبری بوده است که چنین دشمنانی داشته باشد وتوانسته به طور طبیعی هزاران سال زندگی کند ودید ها هم مخفی نباشد؟)

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    من نیز همچون شما میگویم که اگر نکته ای و یا ایرادی در نوشته بنده می بینید حتما تذکر دهید تا گفتگو ادامه پیدا کند. و یا اینکه جواب دیگری به سوال بدهید، چون این جواب قانع کننده نبود!
    ایرادی ندیدم تنها ایراد عدم دقت شما در مقدمات استدلال بنده بود وتمام ایرادی که شما به مقدمات بنده وارد کردید شاید به خاطر عدم تعریف دقیق بنده از زندگی طبیعی بود که از شما به این خاطر عذرخواهی میکنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آته ئیست نمایش پست
    از صعه صدر و روی گشاده ی شما برای گفت و گو قلبا سپاسگذارم.
    بنده هم متقابلا از شما تشکر میکنم وامیدوارم مطالب حقیر را با دقتی بیشتر مطالعه فرمایید. (درضمن:چون اصلا شما را آته ایست نمی دانم لذا از شما التماس دعا دارم).موفق باشید
    (درضمن من چون عادت به زدن پستهای طولانی ندارم لذا جا دارد هم از شما وهم از خوانندگان محترم بحث به خاطر طولانی شدن پست عذرخواهی کنم)

    ویرایش توسط askari110 : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ در ساعت ۱۹:۱۹


صفحه 1 از 6 123 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود