جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: نقش روحانیت در مبارزه با دسیسه های سیاسی
-
۱۳۸۸/۰۵/۱۷, ۱۱:۵۳ #1
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 73
- مورد تشکر
- 507 پست
- حضور
- 2 ساعت 18 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
-
45
نقش روحانیت در مبارزه با دسیسه های سیاسی
در تئوری سیاسی اسلام، جدایی دین از سیاست امری مردود و مطرود محسوب می شود. اساسا آغاز رسالت علنی پیامبر(ص) همراه با نوعی رهبری سیاسی و اجتماعی اولین مسلمانان بود که بعد از هجرت ایشان به مدینه رسما حکومت و جامعه اسلامی به رهبری پیامبر بزرگوار اسلام (ص) آغاز گردید. این مساله زمانی اهمیت ویژه پیدا می کند که با تامل در زندگی بسیاری از پیامبران پیشین متوجه می شویم مبحث رهبری سیاسی جامعه توسط این بزرگواران مطرح نبوده بلکه ایشان فرد صالحی را با انتخاب خویش به عنوان حاکم سیاسی برمی گزیدند. اما با توجه به تاریخ صدر اسلام در می یابیم که شخص پیامبر(ص)، شخصا این امر را بر عهده می گیرند و با تعیین جانشین خویش امیر المؤمنین، منصب رهبری را به ایشان واگذار می کنند. با مقایسه این دو نوع رویکرد است که تاکید و اهمیت رهبری سیاسی و فرهنگی توسط معصوم(ع) و یا ولی فقیه نایب از ایشان در اسلام روشن و مبرهن می گردد.
در حکومت نبوی و علوی، این شایسته ترین و با تقواترین افراد جامعه هستند که مسؤولیت ها و منصب های سیاسی را بر عهده گرفته و موظف هستند در چارچوب قوانین عدالت محور اسلام، تصمیمات خویش را اتخاذ و پیاده سازی نمایند. لکن این نوع نگاه، به واسطه مشکلات فراوانی که برای حکومت های طاغوت به وجود آورد، موجب گردید که سران طاغوت به فکر اشاعه شعار « جدایی دین از سیاست » افتاده تا با حذف صالحان، زمینه های فسق و جور خویش را فراهم نمایند. البته در این میان نیز برای این که فضای سیاسی را مزورانه همگام با دین جلوه دهند، از علمای درباری در امور حکومت داری خویش استفاده می نمودند و حتی با ایجاد فضاهای آموزش دینی به تربیت و ترویج این نوع از روحانیون درباری پرداخته اند.
اما در نگاه شیعه، این شعار جدایی دین از سیاست جایگاهی نداشته و از همان ابتدا، شیعیان با هدایت امامان معصوم(ع) و نائبان ایشان، به مبارزه سیاسی – مذهبی با طاغوتیان زمان خویش پرداختند و از همین جا بود که شیعه همواره مغضوب و مظلوم حاکمان زمان قرار می گرفت. نهایتا نیز بعد از تشکیل چندین حکومت کوچک، سرانجام سلسه صفویان تشکیل یافته و با حمایت ها و هدایت های روحانیون، توانست به قدرتی ستودنی، بعد از ورود اسلام به ایران، دست یابد. اما این سلسه نیز با تمام شکوه و عظمت خویش، بواسطه ناراحتی روحانیون از حاکمان زمان و ترک حمایت شان از آنان، سرانجام سقوط نموده و فرجام سختی نیز بر آنان وارد آمد.
از زمان صفویان به بعد نیز روحانیون به صورت محدود در حکومت های بعدی، به ترویج فرهنگ تشیع و مبارزه با فرهنگ های وارداتی پرداختند. اما با این وجود هیچ گاه نقش روحانیت به اندازه قرن اخیر، تاثیرگذار و ثمربخش نبوده است. انقلاب مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و مبارزات و پیروزی انقلاب 57، نشان گر سیر ورود روحانیت به عرصه فعال سیاسی و میزان موفقیت آنان در رهبری اجتماع بوده است.
اصولا جامعه مذهبی ایران، در طول تاریخ نشان داده که علاوه بر اینکه داشتن دین حق برای آنان از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است، اعتماد ویژه ای نیز به سران مذهبی خویش داشته اند و این سران نیز در بسیاری از عرصه های اجتماعی داران نقش ویژه ای بوده اند. با توجه به این مساله، همواره دشمنان این مرز و بوم در تلاش بوده اند که آسیب های جدی به انسجام بین دین، علمای دین و مردم وارد سازند. با نگاهی گذرا بر چنین آسیب هایی می توان به این نتیجه رسید که در دو ناحیه دین و مردم، موارد زیر توانسته است جولان گاه ایجاد تفرقه بین این دو نهاد مهم گردد:
1- در ناحیه مردم: دشمنان همواره سعی نمودند که از چند موضع بر عقاید مردم هجوم بیاورند:
الف- تهی نمودن فرهنگ عمومی از اصالت ها، باورها و آرمان های دیرینه و استوار:
این مساله بویژه در قرن اخیر با پیشرفت های غرب و عقب افتادگی کشور از میدان توسعه، شکل جدی به خود گرفته است. تهاجم فرهنگی غرب با استفاده از نقطه ضعف ذاتی و تاریخی بشر، یعنی مسائل جنسی و لاابالی گری نفس، تهدیدی بسیار جدی بر ارزش های جامعه بوده و متاسفانه تا حدودی ( هر چند اندک) توانسته است به موفقیت هایی دست پیدا کند.
ب- شایعه پراکنی، ایجاد بی اعتمادی، بدگویی و ارائه تحلیل های غلط و به دور از واقعیت نسبت به دین و علمای دینی:
یکی دیگر از روزنه های مهمی که دشمنان از طریق آن بر عقائد و نظرات مردم اثرات مورد نظر خویش را می گذارند، تخریب وجهه روحانیت در عموم مردم است، این حرکت تا قبل از انقلاب اسلامی به واسطه عدم حضور مستقیم روحانیون در مسندهای نظام و همچنین عدم باور دشمنان نسبت به قدرت و جایگاه عمیق روحانیت در مردم چندان چشمگیر نبود، اما از ابتدای انقلاب تا کنون با جدیت و همت خاصی این نوع تخریب های هدایت و اجرا می گردد.
ج- ایجاد شبهات دینی، اعتقادی و ساختاری نسبت به دین و اجزای آن:
با وقوع انقلاب صنعتی، تقابل مسیحیت با علم و در نهایت بطلان بسیاری از نظرات کلیسا، غرب تصور نمود که توانسته است به پیروزی مهمی دست پیدا کند، اما غافل از آن گردید که پوچی و تهی شدن جامعه از اثرات مستقیم این هجمه به مسیحیت است. بعد از گذشت چند قرن، هم اکنون غرب خود را در مواجهه بسیار جدی در شکست و فراموشی مسیحیت و جایگزینی ادیانی مانند اسلام می دانند؛ امری که برای آنان بسیار خطرناک بوده و منافع شان را به شدت به خطر می اندازد، لذا از این جا بود که راه حل ایجاد شبهه در حتی اصلی ترین مبانی اسلام، توسط آنان اتخاذ و در سطح وسیعی تکثیر پیدا کرد. مباحثی مانند: پلورالیسم دینی، نظریه قرائت های مختلف و هرمونوتیک، وحی و نبوت، عصمت و... این مساله موجب گردیده است که برخی از به اصطلاح اندیشمندان اسلامی، با انحراف عامدانه و یا سهوی از صراط حق، دنباله رو اهداف غربیان باشند.
2- در ناحیه روحانیت:
از بین بردن جایگاه روحانیت در بین مردم، بدون اشتباه و خطای آنان در مسائل اجتماعی امری بسیار دشوار و سخت است. لذا دشمنان با نفوذ در این نهاد مذهبی، سعی در تخریب چهره روحانیت و یا حداقل بی خطر نمودن آنان برای منافع خویش نمایند. نفوذ و حمایت از روحانی نماها و روحانیونی که همچون ابوموسی اشعری بوده و در جامعه نقش داشته باشند یکی از مهم ترین عملکردهای دشمن بوده است. همواره یکی از آسیب های جدی روحانیت، روحانی نماهایی بوده اند که یا از ابتدا با انگیزه های غیر دینی وارد علوم دینی و حوزه های علمیه شده و یا در ادامه راه با از مسیر حق منحرف شدند، مثال های زیادی هم در صدر اسلام،بعد از اسلام و حتی در سه دهه بعد از انقلاب در مورد این قشر داشته ایم. علاوه بر این طیف، عده ای از روحانیون ساده لوح همانند ابوموسی عشری نیز وجود دارند که با استفاده از سادگی برخی افراد به گسترش عقائد انحرافی و نگاه ها خائنانه پرداخته و عملا تامین کننده منافع دشمنان اسلام هستند. این لایه ها، عموما با مخالفت اندیشمندانی که دلسوز واقعی جامعه هستند مواجه گردیده و از همین جا موجب بوجود آمدن اختلاف و بدگویی نسبت به یکدیگر در سطوح مختلف جامعه می گردند. اما خوشبختانه تعداد این افراد بسیار اندک بوده و همچنین به علت هشیاری ولایت فقیه زمان و مراجع و علمای دیگر، عموما این دسته از روحانیون اندک موفقیت چندانی پیدا نکرده و در نهایت می توانند اثرات محدودی داشته باشند. البته در این میان نیز ممکن است اتفاقات دیگری بوجود آمده باشد که به نوعی تشویق کننده دوری مردم از روحانیت باشد، که این مساله نیز با هشیاری مردم و عکس العمل های به موقع روحانیون برطرف گردیده است.
در این چند سال اخیر شاهد هستیم که نوع جدیدی از کودتاها که شکل و محتوای فرهنگی دارد، با حمایت های مالی و فکری آمریکا و غرب به عرصه سیاسی کشورهای جهان سوم وارد گردیده که به انقلاب های مخملی شهرت یافته است.
عوامل انقلاب مخملی برخلاف کودتاهای نظامی، افراد نظامی نیستند بلکه جمع کثیری از مردمند که با هجوم رسانه ای و تبلیغات شدید، حقایق وارونه به آنان ارائه گردیده و با تحریک عواطف و احساسات عمومی از طریق اعتراضات عمومی، زمینه سقوط و نصب دولت ها را فراهم می آورند.
در انتخابات دهم نیز، ما شاهد بودیم که عده ای با آموزش ها و کمک هایی که از جانب های غربیان به آنان ارایه شده بود، در صدد بودند نوعی از این انقلاب ها را در کشور عزیزمان پیاده سازی نمایند که البته با درایت مدبرانه و حکیمانه رهبر معظم انقلاب(مدظله)، نقشه آنان نقش بر آب گردیده و هم اکنون جز رسوایی چیزی عائد طراحان و عاملان آن نگردیده است.
نقش روحانیت را در حفظ نظام و جلوگیری از بوجود آمدن چنین مشکلاتی پررنگ تر نموده و زمینه های تکرار چنین ماجراهایی را به طور کلی از بین برد.
با عنایت به سخنان مقام معظم رهبری(مدظله) در مراسم تنفیذ و تاکید ایشان نسبت به این که یکی از درس های حوادث اخیر این بود که نباید هیچ گاه از توانایی و انگیزه دشمن در آسیب زدن به کشور غافل بشویم وبا توجه به این که دولت ولایی و ارزشی دکتر احمدی نژاد، از حمایت حداکثری روحانیون برخوردار می باشد، باید از این فرصت به بهترین شکل استفاده نمود تا زمینه های علمی، تحقیقاتی و تبلیغاتی بیشتری برای علما و روحانیون فراهم گردد تا با شناخت بیشتر اوضاع جهانی و فضای سیاسی کشور و همچنین تسهیل ارتباط گسترده مردم و روحانیت، عملکردهای گسترده و عمیقی در جهت جلوگیری از آسیب های سیاسی که از هم اکنون دشمنان در حال طراحی آن هستند فراهم آید.
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری