چرا حكمت خدا اينگونه است ؟

[behnam-soft]

سلام.
همه ي ما به عنوان يك فرد شيعه قبول داريم كه خداوند هر كاري را از روي حكمتش انجام مي دهد.حال داستان زير را به نقل از زبان استادم مورد بررسي قرار مي دهيم :
خدا همه ي كاراش از روي حكمته.مثلا شوهر خواهر خودم در اون سالي كه زلزله ي منجيل اتفاق افتاد قبلش قرار بود با زن و بچه اش بره اونجا اما دقيقا روزي كه مي خواست راه بيوفته از يه پله ي كوچيكي كه آخرين پله ي راهرو هم بود ميوفته و پاش ميشكنه!!!خلاصه هيچي ديگه قيد منجيل رفتنو ميزنه و ما فرداي همون روز تو اخبار راديو شنيديم كه تو منجيل يه زلزله ي خيلي شديد اومده و همه مردن ....
اونجا بود كه فهميديم حكمت خدا كه مي گن يعني چي....آخه ما همش فكر مي كرديم كه چرا بايد اين دم آخري اين اتفاق بيوفته. به هر حال ما كلي خدا رو شكر كرديم كه پاي شوهر خواهرم شكست هر چند كه خيلي هم زجر كشيد...

مطمئنا باخواندن داستان شما هم به حكمت خداوند حكيم پي برديد.اما سوال اينجاست كه :
چرا حكمت خداوند اينگونه است؟يعني خدا به جاي اينكه كاري مي كرد كه پاي آن بنده ي خدا بشكند و كلي هم زجر بكشد اصلا از اول فكر منجيل رفتن را در سر او نمي انداخت.يا مثلا ماشينشان وسط جاده خراب مي شد...يا هزاران راه ديگر كه اصلا آسيبي هم
به او نمي زد....چرا خدا با شكستن پاي اومانع از رفتنش شد در حالي كه مي توانست از راه ديگر و بهتر و كم خطر تر هم استفاده كند؟ البته من به شخصه معتقدم خداوند عليم هميشه بهترين حالت را در نظر مي گيريد اما واقعا به نظر من راه بهتري هم وجود داشت كه در بالا هم به آنها اشاره كردم...

[seyed133]

(اما واقعا به نظر من راه بهتري هم وجود داشت)این جمله شما با اعتقاد داشتن شما به علیم بودن خداوند در تناقض هست!
مشکل ما ادم ها این هست که خیلی چیز ها رو با فکر کوچیک مون می سنجیم بعد هم نتیجه میگیریم در صورتی که نمتونیم انو هضم کنیم و سوء هاضمه میگیریم

[behnam-soft]

(اما واقعا به نظر من راه بهتري هم وجود داشت)این جمله شما با اعتقاد داشتن شما به علیم بودن خداوند در تناقض هست!
مشکل ما ادم ها این هست که خیلی چیز ها رو با فکر کوچیک مون می سنجیم بعد هم نتیجه میگیریم در صورتی که نمتونیم انو هضم کنیم و سوء هاضمه میگیریم

دوست عزيز من در آخر نوشته خود گفتم كه مي دانم خدا بهترين حالت را در نظر مي گيرد و من هم به آن اعتقاد دارم اما مي گوييم چرا اينگونه از رفتن آن مرد جلوگيري كرد و باعث شكستن پايش شد؟

در ضمن شما اگر فكر بزرگ تري نسبت به سايرين داريد پس به ما هم كمك كنيد و جواب سوال بنده را بدهيد!!!به نظر من كوچك يا بزرگ بودن فكر مهم نيست.مهم اين است كه با همان فكر كوچكت هم بخواهي خدا را پيدا كني...
يا علي

[seyed133]

سلام دوست عزیز
من منظورم این نبود که شما کوچیک هستید یا...
من گفتم ما ادمها (این یه عرفه،یه مثاله) من هم جزش میشم

در پناه حق

[parsa]

به نام خدا و سلام
وقت بخیر

شاید بشه این سوال شما رو به نوعی با این آیه شریفه پاسخ داد:


كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
(سوره مبارکه بقره - آیه 216)
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالى که برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن که خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏ داند، و شما نمی دانيد.


به دليل محدوديت درک انسان، پى بردن به اين كه چه چيزى سبب سعادت يا مايه خسران او است، آسان نيست. زیرا چه بسا چيزهايى مورد علاقه انسان است و به آن سخت دل بسته است، ولى سرانجام بلاى جان و مايه اندوهش می گردد. به گونه‏ اى كه اگر از اول می دانست، از آن نفرت داشت.
از سوى ديگر، گاه امورى را ناخوشايند و ناگوار می داند، ولى بعد از مدتى، در می يابد که برایش سودمند بوده است.

پس انسان به خودى خود قادر به شناخت خوبی ها و بدی ها آن هم در سطح كلان نیست. زیرا نه تنها توان ديدن زواياى پنهان يک كار را ندارد، بلكه از آينده خود و آنچه را كه بدان دل بسته است، نیز بی خبر است.

به عبارت دیگه همانطور که خودتون هم فرمودید:

خدا بهترين حالت را در نظر مي گيرد و من هم به آن اعتقاد دارم

اما اینکه فرمودید:

چرا حكمت خداوند اينگونه است؟يعني خدا به جاي اينكه كاري مي كرد كه پاي آن بنده ي خدا بشكند و كلي هم زجر بكشد اصلا از اول فكر منجيل رفتن را در سر او نمي انداخت.يا مثلا ماشينشان وسط جاده خراب مي شد...يا هزاران راه ديگر كه اصلا آسيبي هم به او نمي زد....چرا خدا با شكستن پاي اومانع از رفتنش شد...

این همون حکمتی هست که برای ما قابل درک نیست.
زیرا چه بسا اگر ماشین این بنده خدا در جاده می رفت، اتفاق بدتری براش پیش می اومد و... .

و اما اینکه فرمودید:

در حالي كه مي توانست از راه ديگر و بهتر و كم خطر تر هم استفاده كند؟

این «بهتر بودن» رو چه کسی باید تشخیص بده؟

.

[behnam-soft]

زیرا چه بسا اگر ماشین این بنده خدا در جاده می رفت، اتفاق بدتری براش پیش می اومد و... .

.

ان خدايي كه بنده ها را با چنين نظمي آفريد و اعضا و جوارح را در بهترين جاي خود قرار داد يقينا
انقدر قدرتش را داشت كه مثلا زماني كه طرف در پشت چراغ قرمز بود لاستيكش را پنچر كند.در اين صورت نه در جاده بوده است و نه ضرر جاني به او رسيده است.

من مي خواهم بدانم خدا چرا اين كار را نكرد؟

[Mr.reza]

آیا خدا نمیتوانست راهی بهتر پیدا کند ؟

[leadertime]

سلام.
همه ي ما به عنوان يك فرد شيعه قبول داريم كه خداوند هر كاري را از روي حكمتش انجام مي دهد.حال داستان زير را به نقل از زبان استادم مورد بررسي قرار مي دهيم :
خدا همه ي كاراش از روي حكمته.مثلا شوهر خواهر خودم در اون سالي كه زلزله ي منجيل اتفاق افتاد قبلش قرار بود با زن و بچه اش بره اونجا اما دقيقا روزي كه مي خواست راه بيوفته از يه پله ي كوچيكي كه آخرين پله ي راهرو هم بود ميوفته و پاش ميشكنه!!!خلاصه هيچي ديگه قيد منجيل رفتنو ميزنه و ما فرداي همون روز تو اخبار راديو شنيديم كه تو منجيل يه زلزله ي خيلي شديد اومده و همه مردن ....
اونجا بود كه فهميديم حكمت خدا كه مي گن يعني چي....آخه ما همش فكر مي كرديم كه چرا بايد اين دم آخري اين اتفاق بيوفته. به هر حال ما كلي خدا رو شكر كرديم كه پاي شوهر خواهرم شكست هر چند كه خيلي هم زجر كشيد...

مطمئنا باخواندن داستان شما هم به حكمت خداوند حكيم پي برديد.اما سوال اينجاست كه :
چرا حكمت خداوند اينگونه است؟يعني خدا به جاي اينكه كاري مي كرد كه پاي آن بنده ي خدا بشكند و كلي هم زجر بكشد اصلا از اول فكر منجيل رفتن را در سر او نمي انداخت.يا مثلا ماشينشان وسط جاده خراب مي شد...يا هزاران راه ديگر كه اصلا آسيبي هم
به او نمي زد....چرا خدا با شكستن پاي اومانع از رفتنش شد در حالي كه مي توانست از راه ديگر و بهتر و كم خطر تر هم استفاده كند؟ البته من به شخصه معتقدم خداوند عليم هميشه بهترين حالت را در نظر مي گيريد اما واقعا به نظر من راه بهتري هم وجود داشت كه در بالا هم به آنها اشاره كردم...

حالا اگر این بنده خدا پاش نمی شکست و میرفت زیر آوار از دنیا می رفت، اون وقت شما می گفتید قسمتش این بود.

خدا اگر بخواد اتفاقی بیفته میفته، اگر هم بخواد جلوگیری کنه، اون اتفاق نمی افتاد، مطمین باشید اگر خدا میخواست جلوی مرگ اون افراد رو بگیره، اونها می رفتند منجیل و زیر آوار هم نمی موندند.

این بنده خدا به خاطر بی احتیاطی خودش، کار دست خودش داده، من نمیدونم مردم چرا عیب و ایراد خودشون رو دوست دارن بندازن گردن خداوند.

[اشتیاق]

نظر منم همینه خدا همیشه بهترین کارو انتخاب میکنه!
با نظر پارسا هم موافقم ما همه ی اتفاقاتو نسبت به خودمون خوب یا بد بودنشو میسنجیم
ممکنه اگه لاستیکش پنچر میشد اون وقت با زنش دعوا میشد که چرا نرفتی ماشینو چک کنی چرا.....
که ممکن بود همه ی فامیل علت مسافرت نرفتن این شخصو بپرسن و این خانم باز شروع کنه که اره ماشینو چک نکرده بود و...که فامیلا هم پیاز داغشو زیاد کنن اره اولین بارش نیست که همیشه سربه هوا است و....که باعث میشه محبت بین زوجین کم بشه و...!
ویا اینکه این فرد با شکسته شدن پاهاش بتونه کلی درس بگیره که یکیشون صبره ودومیشون توکله وسومیش....

[سلام خدا]

سلام. بحث جالبيه و فكر مي كنم سؤال خيلي ها باشه .
فكر كنم يه دليليش هم اين باشه كه خدا اين كار رو با بنده هاش مي كنه كه اونها رو آزمايش كنه و ببينه چقدر توكارش "چرا" ميارن و تا چه اندازه تسليم امرش هستند.
ضمناً ما گاهي فقط از ديد خودمون به مسأله نگاه مي كنيم. شايد حتي دچار شدن به يك بيماري، گاهي براي آدم نتايج مثبتي داشته باشه كه حتي برآورده شدن يك دعاي خيلي مهم يا يك حادثه شيرين(ازنظر ما) در زندگي، اونقدر تأثير مثبتش زياد نباشه.
آدمها زود فراموش مي كنن! وقتي خوشي ها بياد سراغشون زود مي زنن زير همه چي و فقط نوك دماغشون رو مي بينن !
انشاء الله خدا هيچ وقت ما و شما رو وسيله آزمايش ديگران قرار نده. الهي آمين