صفحه 1 از 13 12311 ... آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: آیا تمام علم ها را در قرآن نوشته شده است؟

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    90
    مورد تشکر
    50 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آیا تمام علم ها را در قرآن نوشته شده است؟




    سوره الکهف آیه 86
    تابه غروبگاه خورشید رسید. دید که در چشمه ای گل آلود و سیاه غروب میکند
    در آيه بالا صراحتا ميگويد كه خورشيد غروبگاه دارد!!!!

    سوره الکهف آیه 90
    تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. درد بر قومی طلوع میکند که غیر از پرتو آن بر ایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم
    در آيه بالا صراحتا ميگويد كه خورشيد مكان طلوع دارد!!!!!

    سوره بقره آیه 189
    از تو سوال میکنند سبب بدر و هلال ماه چیست، بگو سبب آن تعیین عبادات حج است
    دلیل هلال ماه برای تعیین عبادات حج است!!!!

    سوره يس 39 و40

    القَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالعُرْجُونِ القَدِيمِ. لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ القَمَرَ وَلاَ اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

    و برای ماه منزلهايی مقدر کرديم تا همانند شاخه خشک خرما باريک شود؛ خورشيد را نسزد که به ماه رسد و شب را نسزد که بر روز پيشی گيرد و همه در فلکی شناورند
    در هلال ماه ، ماه باریک میشود!!!!


    سوره الحج 65

    وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ".
    و آسمان را نگه داشته که جز به فرمان او بر زمين نيفتد زيرا خدا را بر مردم رافت و مهربانی است
    آسمان را نگه داشته است که بر زمین نیفتد!!!!!

    سوره نوح 15،16
    لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا، وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا"
    آيا نمی بينيد چگونه خدا هفت آسمان طبقه طبقه را بيافريد و ماه را روشنی آنها ، و خورشيد را چراغشان گردانيد
    هفت طبقه آسمان در بالای سر ما هستند ؟؟!!!!!

    و صدها آیه ضد علمی دیگر که طبق اسناد تاریخی بسیاری از آنها عقاید بابلیها و اعراب بوده است. مثلا بابلیها به چهار طبقه آسمان معتقد بودند
    آیا این نشانگر این نیست که قرآن عقاید اعراب آن زمان است ؟


  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    455
    مورد تشکر
    1,000 پست
    حضور
    16 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    1



    سلام
    جواب سؤالات شما:



    سوره الکهف آیه 86
    تابه غروبگاه خورشید رسید. دید که در چشمه ای گل آلود و سیاه غروب میکند
    در آيه بالا صراحتا ميگويد كه خورشيد غروبگاه دارد!!!!

    سوره الکهف آیه 90
    تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. درد بر قومی طلوع میکند که غیر از پرتو آن بر ایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم
    در آيه بالا صراحتا ميگويد كه خورشيد مكان طلوع دارد!!!!!


    گویا هنوز در علم شما به جایی نرسیده است که در مورد حرکت نسبی بحث کند!! عزیزم حرکت امریست نسبی. از دیدگاه ناظری که روی زمین قرار داره خورشید به دور زمین حرکت داره و از یک گوشه بر میخیزه و در گوشه دیگر پایین میره ولی از دیدگاه کسی که در یک مکان ثابت خارج از جو زمین قرار بگیره، این زمینه که داره بدور خورشید میچرخه. مبحث حرکت نسبی رو یک نگاه بندازی بد نیست.

    در مورد آیه دوم(آیه نود کهف) هم دیگر مغالطه میکنی باید دید مفهوم سخن قرآن چیست. شاید منظور مشرق باشد. در آثار بزرگ ادبی خیلی وقتها از اینگونه کنایه ها به کار رفته . بعد هم این آیه اشاره به جایی داره که سپاه ذوالقرنین اونو از جهت مکانی محل طلوع خورشید میدونستن.


    اصلا میشه بفرمایید طلوع و غروب و یا برآمدن و فرورفتن خورشید که در بین همه حتی کسانی که اهل فیزیک هستند رواج دارد یعنی چه؟

    سوره بقره آیه 189
    از تو سوال میکنند سبب بدر و هلال ماه چیست، بگو سبب آن تعیین عبادات حج است
    دلیل هلال ماه برای تعیین عبادات حج است!!!!


    نمیگن چی میشه که بدر و هلال پیش میاد میگن برای چی کاری کرده که بدر و هلال وجود داشته باشه. حکمت رو میخوان. میگن چرا خدا اینکارو کرده نه اینکه چرا هلال به وجود میاد!!

    از این گذشته اگر آیه از هلال حرف نمیزنه از اهله حرف میزنه که به معنای تغییر اندازه ظاهری هلال ماه است. میپرسن تغییر اندازه هلال ماه برای چیه(به چه دردی میخوره) میفرماید برای شناختن زمانها(و نهدعبادات حج!!)


    سوره يس 39 و40

    القَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالعُرْجُونِ القَدِيمِ. لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ القَمَرَ وَلاَ اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

    و برای ماه منزلهايی مقدر کرديم تا همانند شاخه خشک خرما باريک شود؛ خورشيد را نسزد که به ماه رسد و شب را نسزد که بر روز پيشی گيرد و همه در فلکی شناورند
    در هلال ماه ، ماه باریک میشود!!!!

    باز هم داری یک بعدی نگاه میکنی. خدا اون ماهی رو میگه که مردم روی سطح زمین میتونن ببیننش. از دیدگاه ناظر روی زمین بله ماه باریک میشه. غیر از این نیست.

    بعد هم این ترجمه الزاما درست نیست برخی ترجمه کردن که
    حَتَّى عَادَ كَالعُرْجُونِ القَدِيمِ: تا مانند شاخه خرما به منزل اول بازگردد. که واژۀ «عاد» در آیه که در ترجمه ای که اوردید وارونه معنی شده!! مؤید سخن منه.

    سوره الحج 65

    وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ".
    و آسمان را نگه داشته که جز به فرمان او بر زمين نيفتد زيرا خدا را بر مردم رافت و مهربانی است
    آسمان را نگه داشته است که بر زمین نیفتد!!!!!

    ببخشید از دیدگاه علم آسمان وجود خارجی داره؟ چیزی به اسم اسمان هست؟ گسترۀ آسمان را ستارگان سیارات ایجاد میکنه.

    از این گذشته سماء به معنای هر چیزیست که بالای سر باشه(هر کس دوقرون عربی بارش باشه اینو میدونه) مترجمین تفسیر عام میکنن. از این آیه میتوان برداشت کرد که با قوانینی که خدا قرار داده کاری کرده که چیزهایی که بالای سر زمین هستن یعنی سیارات و همین ماه شما اینقدر برات جالبه روی زمین سقوط نکنه.

    سوره نوح 15،16
    لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا، وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا"
    آيا نمی بينيد چگونه خدا هفت آسمان طبقه طبقه را بيافريد و ماه را روشنی آنها ، و خورشيد را چراغشان گردانيد
    هفت طبقه آسمان در بالای سر ما هستند ؟؟!!!!!

    باز هم میگم که سماء به معنای هر چیزی است که بالای سر باشه. به نظر میرسه جاهایی که قرآن از سماوات سبع حرف میزنه منظور جو باشه. توی این مقاله حسابی برای این سخن دلیل آورده شده:

    یادتان هست که پیش از این گفتم که جوانان ما باید عربی بیاموزند و نیز گفتم که استفاده از عدم آگاهی از عربی در جوانان یکی از ترفندهای مهم شبهه افکنان است.

    اکنون میخواهیم به معنای یکی از واژه هایی که بارها در قرآن به کار رفته است میپردازیم و سپس شبهۀ کودکانۀ سایت افشا که با سوءاستفاده از عدم آگاهی مخاطبینش مطرح شده است میپردازیم.


    سماء: این کلمه حدود صد وبیست بار و جمع آن سماوات، حدود صد و نود بار در قران آمده است .

    راغب گوید: سماء به هرچیز گویند که بالا باشد.

    طبرسی گوید: سماء معروف است و هر آنچه بالای تو باشد و یا بعضا برتو سایه افکنده باشد و سما بیت و سقف آنست به ابر و باران نیز سماء گویند .
    جوهری نیز چنین گفته است.

    پس در لغت عرب به هرچه بالا باشد سماء گویند گاه در معنای اصلی آن بکار میرود و گاه معانی فرعی بعضی از چیزها.
    ناگفته نماند به کرات آسمانی به بالای درخت به پشت حیوان و .... سماء میگویند و هر چیزی که بالای ما باشد .
    مثلا در آیه ۱۱ سورۀ نوح «يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَاراً» در اینجا به معنای باران است «تا بر شما باران فراوان فرستد»و نیز در آیه هایی مثل آیه۶سوره انعامو آیه۵۲ سوره هــود. در اینجا سماء بمعنای باران بکار رفته است.

    سَبْعَ سَمَاوَاتٍ(هفت سماء):

    در قرآن کریم مجموعأ هفتبار لفظ "سَبْعَ سَمَاوَاتٍ" و "السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ" بکار رفته است ، دقت در آنها نشان میدهد که همه در وسط هم هستند مثل لایه های پیاز و طبق آیات همه از یک طبقهگاز غلیظ آفریده شده اند و میتوان گفت مراد از همۀ آنها طبقات جو زمین است .

    نــــکات آیات :

    « أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ(یک نکته) نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً»نوح۱۵ و ۱۶
    «آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است-۱۶- و در{۱نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»


    «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً...» ملک ۳
    «آن کس که هفت آسمان بلند را به طبقاتی منظم بیافرید ،هیچ در نظم خلقت خدای رحمان تفاوت نخواهی یافت بارها(به دیده عقل در نظام آفرینش) بنگر آیا هیچ سستی و خلل توانی یافت؟»ملک ۳

    « اوست خدایی که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد ، پس از آن ، به خلقت آسمان نظر گماشت وهفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به هر چیزی دانا است» بقره ۲۹


    و همچنین ۴۴ سوره اسراء و ۸۶ مومنون و ۱۲ طلاق و آیات ۱۲ سوره فصلت(با مقدمۀ آیۀ یازدهم این سوره)که به روشنی بیان میکند قبل از اینکه جو به طبقاتی معین در آید دودی و گاز غلیظی بوده است و بعدا به صورت طبقات معین تشکیل شده است .(قبلا از بحث هفت سماء میگوید اسمان دود یا گازی بود)
    از آیات مذکور سوره فصلت فهمیده میشود که زمین در دو دوران خلق شده است و سپس آسمان که گاز فشرده و دود غلیظی بود بدستور خداوند رقیق شده است «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» و از جمله «أَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا: در هر آسمان امر مخصوصی را وحی کرد» فهمیده میشود که هریک از این طبقات خاصیت بخصوص و اثر معینی دارد .

    از آیات فوق سه مطلب بدست می آید: سماوات هفتند. آنها طبقه طبقه توی همند. احتمالا {۱نکته} ماه در میان آنها نور است. باید دانست آسمانها و اجرام کهکشانهای سماوی بیشمار است .
    ناچار باید گفت مراد از این هفت سماء، سماوات بخصوصی است . از طرف دیگر نور ماه چندان امتداد ندارد و یقینا باجرام دور نمیرسد چنانکه ما با چشم عادی خود نمیتوانیم قمر مریخ و قمرمشتری و غیره را ببینیم. نور قمر زمین نیز به آنها نمیرسد و حداکثر نور ماه در منظومه شمسی قابل رویت است.(منظور از نرسیدن نور این نیست که هیچ نوری نمیرسد منظور حدیست که با چشم غیرمسلح قابل رؤیت نمیباشد. به خاطر داریم که پرتوی نور هرگز از بین نمیرود.) مثلا در شعرای یمانی که پانصد هزار برابر فاصله از زمیــن دور است چطور ممکن است نور ماه (بدون دوربین نجومی) دیده شود.
    پس اینکه قرآن گفته« وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً»(نوح آیۀ ۱۶) کدام هفت سماء است که نورش در آن مرئی است. پس حتما این هفت سماء غیر از اسمانهای دیگر است . نور ماه در طبقات هــوا مرئی است{۱نکته} و مراد از آنها همین طبقات است.

    نکته ۱: ممکن است غرض از «فیهن» آن باشد که ماه خارج از هفت آسمان است و نورش به آنها میرسد پس ما در میان آنها نیست.
    نکته ۲: «آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است -۱۵- و در{۱نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»
    «طِباق» بمعنی: بصورت طبقه طبقه روی همديگر بودن است. « نور» بمعنی: تابش و روشنائی بازتابی است و «سِراج» بمعنی: چراغ روشنگر

    ماه را در آنها (يعنی در طبقات جو) تابشی گردانيد و خورشيد را چراغی روشنگر، اين به اين معنی است که ماه بيرون از طبقات جو تابنده نيست وخورشيد نيز بيرون از طبقات جو چراغی روشنگر نيست.

    همانگونه که آيه میگويد، ماه در طبقات جو بدليل بازتاب نورآن توسط ذرات گاز و بخار و خاک و غيره تابش دارد و تابان است. ولی بيرون از طبقات جو ماه تابنده نيست و فضا تاريک و سياه است، چون چيزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. و ما فقط خودِ ماه را می توانيم ببينيم.
    همينطورخورشيد نيز چنانکه آيه می گويد در طبقات جو بدليل بازتاب پرتو آن در ذرات گاز و بخار و خاک و غيره چراغی روشنگر است و فضای طبقات جو را روشن می کند، ولی بيرون از طبقات جو خورشيد چراغی روشنگر نيست و جائی را روشن نمی کند و فضا تاريک و سياه است، چون چيزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. شب هنگام نيز پرتو خورشيد در فضای بالاتر از طبقات جو وجود دارد ولی فضا را روشن نمی کند.حتما این نکته را به خاطر دارید که در خلأ به علت نبودن جو نور خورشید بازتاب پیدا نمیکند و ما با نور آن فقط قادر هستیم که چیزهایی که نور خورشید بر آنها میتابد را ببینیم.برای اینکه تصور بهتری از این بحث داشته باشید فیلمهایی که در مورد راه رفتن بر روی ماه توسط فضانوردان است را ببینید.خیلی جال است که با وجوئد اینکه این فیلمها در روز(برای ماه) گرفته میشوند شباهت زیادی به فیلمهایی دارند که در شب بر روی زمین گرفته میشوند که علت همانا نبودن جو در سطح ماه است.پس میبینیم که با وجود اینکه نور خورشید هم بر زمین و هم بر ماه میتابد ولی بر روی ماه که فاقد جو است مانند ستاره ای نورانی که از سایر ستاره ها نزدیکتر است نورافشانی میکند نه مانند آنچه در روز زمینی پیش میاید.


    آیا تمام علم ها را در قرآن نوشته شده است؟
    منظور از سماوات هفت گانه:


    دانشمندان طبقات هوا (جو) را بر مبناهای مختلفی تقسیم کرده اند. که از دید قرآن طبقات جو هفت طبقه (آسمان) است.

    جو زمين از جنبه های گوناگون به طبقات گوناگون تقسيم می شود. مثلاً دانشمندان از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسيم می کنند. قرآن آنرا از نظر کار و وظيفه به هفت طبقه تقسيم می کند. تقسيم بندی مورد نظر قرآن می تواند بترتيب زير باشد(البته ما به هیچ وجه نمیخواهیم بگوییم منظور قرآن هم هفت طبقه بر اساس کار و وظیفه است. شاید منظور قرآن تقسی مبندی دیگری باشد):


    ۱- تروپوسفر ( تروپو بمعنی متغير است و اسفر بمعنی گرد و دايره و منطقه): اين طبقه طبقه آب و هواست. ابر، باد، رعد، برق، باران، برف، مه و طوفان در اين طبقه است.
    ۲- استراتوسفر : طبقه ای است آرام و تهی از بخار آب و طوفان و دگرگونيها، و بدليل خشکی آن معمولا ابر درآن درست نمی شود، از گسترش يافتن و پخش شدن طوفانها در تروپوسفر جلوگيری می کند و برای پرواز هواپيماها مناسب است.
    ۳- ازونسفر: طبقه گاز ازن. اين گاز نود و نه درصد از اشعه ماوراء بنفش که از خورشيد میآيد و برای زندگان در روی زمين خطرناک و کشنده است را می مکد .
    ۴- مزوسفر: در اين طبقه اجرام آسمانی که از فضا می آيند بدليل داشتن سرعت بسيار در اصطکاک با جو داغ شده و می سوزند و خاکستر آنها به زمين می رسد اگر بزرگ باشند فرصت نمی کنند کاملاً بسوزند و خاکستر شوند، به این خاطر بخشی از آنها تا زمین رسیده ودر زمین سقوط میکنند.
    ۵- يونوسفر: در خود به سه طبقه تقسيم میشود و مسئوليت انعکاس امواج را دارد هم امواجی که از زمين می آيند و هم امواجی که از خورشيد می آيند. همينطور اشعه خطرناک ايکس و بخشی از اشعه ماوراء بنفش قوی را می مکد .
    ۶- ترموسفر: اشعه قوی ماوراء بنفش را می مکد. و در اين طبقه ذرات هوا بار دار می شوند (بار الکتريکی می گيرند)
    ۷- اکسوسفر: ذرات در اين طبقه نسبت به طبقات پائينی خيلی کم است و اين امکان حرکت سريع به آنها میدهد و اين بنوبه خود امکان بيرون رفتن از جاذبه زمين به برخی از آنها می دهد. و بيرون رفتن ذرات از زمين نيز برای کم شدن از حجم و وزن زمين ضروری است. در اين طبقه ماهواره هائی نيز گردش می کنند .





    «و آسمان (جو)را سقفـــی حفظ کننده از تعرض قرار داد»انبیاء ۳۲ در ادامه تذکری میدهد و میگوید « بازهم (کافران) از آیات و شگفتی های آن اعراض میکنند»(آیۀ ۳۳)

    هميشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمين می آيـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانيه درخشيدن به پودر تبديل می شوند و کم کم بدون اينکه ديده شوند به زمين می ريزند. بجز اجرام بسیار بزرگ که بخشی از آن میتواند سالم بماند.
    ـــ جو امواج راديوئی را بطرف زمين برمی گرداند.
    ـــ خورشيد انواع واقسام امواج و انرژی از خود ساطع می کـند. قـشرگاز اُزون جو که در ارتفاع ميان ۳۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ متر قـرار دارد، از به زمين رسيدن اشعه ماوراء بـنـفـش کـه می تواند خيلی از موجودات زنده را بکشد جلوگيری می کند.
    ـــ قشر جو مانع از بيرون رفتن بخار آب می شود.
    ـــ قـشـر دی اکسيد جو گرمای زمين را در جو زمين نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچيزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ايـن قـشر گرما از محدوده زمين خارج می شود و جو زمين۵۰ درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به اين ترتيب جو مانند يک سقـف ما را حفـظ می کند.

    البته در آیات دیگری نیز منظور از السماء، جو است مثل آیات ۱۱ سوره نوح و ۶ سوره انعام و معارج ۸، حاقه۱۶ ،قمر۱۱ و طور ۵ وغیره
    البته در آیات دیگری هم منظور از سماء گاها" کل کیهان و یا عالم بالا و فضا و موجودات علوی و ستارگان است:
    مثل آیات ۲۲ سوره بقره ، ابراهیم ۲۴ ، انبیا ۱۰۴ کل کیهان، بروج ۱ ،ذاریات ۴۷ کل کیهان .مثل بقره ۱۶۴ و طه۴ وشوری ۲۹، فرقان ۱۶۱ و غیره
    السماوات در همۀ آنها جمع معرف بالف و لام و ظهورش در استغراق است و چون متعلق به خلقتند پس مراد موجودات علوی و ستارگان و کهکشانهای دور دست هستند.

    السَّمَاء الدُّنْيَا
    السَّمَاء الدُّنْيَا: در لغت عرب به معنای آسمان نزدیک یا آسمانی که با چشم دیده شود گفته میشود و در هر سه جا کلمه بصورت معرفه بکار رفته است.

    در سه جا از قرآن کریم «السَّمَاء الدُّنْيَا» آمده که باید دید مراد از آنها چیست ؟

    آیات ۶ سوره صافات و آیه ۱۲ سوره فصلت و آیه5 ملک ما آسمان نزدیک را به زیور ستارگان بیاراستیم.
    آنگاه هفت آسمان(سبع سماوات) را در دو روز بیافرید و در هر آسمان امر آن را وحی فرمود ، و آسمان دنیا را با چراغهایی زیور دادیم و حفظ کردیم اینست تقدیر خدای مقتدر حکیم.

    در آیه اول کواکب ذکر شده و در آیه دوم وسوم مصابیح و سبع سماوات و نیز در آیه سوم رجوم شیاطین ذکر شده است.

    مراد از کواکب در آیه اول ظاهرا سیارات منظومه شمسی و منظور از السما الدنیا فضا و آسمان منظومه شمسی است که نزدیکترین آسمانهای جهان بزمین است.

    منظور از مصابیح در آیه دوم همان شهابها و سنگهای سرگردان در فضا هستند که با ورود بطبقات جو زمین آتش میگیرند و آسمان را زینت و زیور میبخشند. شاهد قوی آنکه در آیه دوم ابتدا سبع سماوات امده سپس «السَّمَاء الدُّنْيَا» پر واضح است که نظر بر نزدیکترین آسمان از آن آسمانهای هفتگانه است. (ر .ج : کتاب آغاز و سرانجام جهان) و قاموس قرآن


    آیا تمام علم ها را در قرآن نوشته شده است؟


    شبهه:در بعضی از آیات آمده که زمین پیش از آسمانها آفریده شده است و در بعضی بالعکس گفته شده آسمانهای هفت گانه بعد از زمین خلق شده است.این مسئله از سوی سایت افشا به عنوان یک «تناقض در قرآن» مطرح شده است.


    پاسخ:

    «خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ ... ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ ... فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» فصلت۱۲-۹
    و «خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ » بقره ۲۹.

    در آیات فوق آفرینش و تشکیل زمین پیش از تشکیل هفت آسمان است ولی در آیــــــات :«ءأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا» نـــازعات۳۲-۲۷

    دقت در آیات انسان را به نکات شگفت انگیزی متوجه میسازد : در اینجا گفته «السَّمَاء بَنَاهَا» میتوان گفت مراد آسمان منظومه شمسی یا کهکشان ماست که شامل تمام سیارات و خورشید ویا تمام اجرام کهکشان راه شیری میشود نه آسمانها هفت گانه محیط بر زمین . سماوات هفت گانه در هرجا به معنای بخصوص و ویژگی های مخصوص بخود گفته شده است، و قطعی است که زمـــــــیـن پس از فضای منظومه شمسی باین صورت درآمده است .فضایی را در نظر بیاورید که خورشید با بیشتر از هزار و ششصد سیاره و دنباله دار وسنگهای بزرگ در آن جای گرفته است این آسمان که سیارات و خورشید آنرا مشخص میکنند پیش از زمین است و زمین نسبت به آن مثل نخود کوچکی نسبت به گنبدی بزرگ است . البته چنانچه گفته شد ممکن منظور از اسمان کهکشان ما باشد .

    پس نتیجه میگریم اینکه سماوات هفت گانه بعد از زمین بوجود آمده اند درست است چنانکه جو زمین از زمین بوجود آمده است و اینکه در جایی دیگر با مشخصاتی دیگر گفته زمین بعد از سماء بوجود آمده است نیز درست است چونکه زمین بعد از منظومه شمسی یا کهکشان و دیگر اجرام ان کهکشان بوجود امده است.
    (شرح مطلب : کتاب اغاز و سرانجام جهان ص۳۷ )

    در آیه ۱۲ ســوره طلاق آمده :

    «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ» طلاق ۱۲

    « خدا آنکسی است که هفت سماء را آفرید و مانند آن آسمانها (ازهفت طبقه) از زمین...»

    یا «خـدا آن است که هـفـت سماء را آفـريـد و از زمـيـن نـيـز چيزی مانـنـد آنهـا»


    اگر مراد از "مانند " عدد باشد غرض آنست که خدا هفت سماء و هفت زمین آفرید در اینصورت چون مراد از هفت اسمان طبقات جو است زمین نیـــــز ماننــــد آنها هفت طبقه اند و زمین نیـــز مثل آنهاست و جملۀ «مِنَ الْأَرْضِ» نشان میدهد که این هفت طبقه در خود زمین است.
    ( شرح مطلب قاموس قرآن جلد سوم )

    طبقات زمین میتواند بصورت زیر تقسیم بندی شود :

    ۱ـــ قشر خارجی زمین. این قشر اساساًاز سنگ خارا و کوههای آن تشکیل شده.دما در عمق یازده کیلومتری به ۱۱۰۰ در جه می رسد.
    ۲ـــ قشر زیر قشر خارجی. این قشر از مگنزیم و سلیکات آهن تشکیل شده و در ۴۰۰ کیلو متری دما تقریباً ۱۴۰۰ در جه است.
    ۳ـــ سومین قشر زمین در عمق میان ۴۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتری قرار دارد. و از همان عناصر قشر بالائی تشکیل شده است. دما در آن بالای ۱۴۰۰ درجه است.
    ۴ـــ چهارمین قشر تا ۲۹۰۰ کیلومتری عمق امتداد دارد. پائین آن آهن و سلیکات منزیمتقریباً ۳۸۰۰ درجه گرم است.
    ۵ـــ دمای آن بالای ۳۸۰۰ درجه است و فعل و انفعالات خشونت باری در آن صورت می گیرد.
    ۶ـــ ششمین قشر از آهن و آلیاژ فلز نیکل و مقادیر کمی سولفید آهن تشکیل شده.گفته میشود که جریانهای این قشر باعث نیروی آهن ربائی زمین میشود.دمای آن میان ۳۸۰۰ تا ۴۲۰۰ درجه است.
    ۷ـــ از همان آهن و نیکل قشر بالائی خود تشکیل شده و در مرکز آن دما به ۶۰۰۰ درجه می رسد.

    موجودات زنده در آسمان در آیات قرآن و احادیث

    آیات متعددی در قرآن هست که از وجود موجودات زنده در آسمانها خبر میدهند. بعضی از آیات آنها را بلفظ "دابــه" (جنبنده) آورده و بعضی بلفظیکه دلالت بر اولو العقل بودن آنها دارند :
    «وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ» نحل۴۹
    « هر چه در آسمانها و زمین از جنبندگان و فرشتگان است همه برای خدا سجده میکنند و تکبر نمی ورزند»
    آیه فوق صریح است در اینکه در آسمانها مثل زمین جنبندگانی هست و خدا را سجده میکنند .
    «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ » شوری ۲۹
    « و از نشانه های او آفرینش آسمانها و زمین است و آنچه را از جنبنده در آنها پراکنده ساخته است و او هر وقت بخواهد بر جمع آنها قادر است»
    ضمیر "فِيهِمَا" به آسمانها و زمین راجع است و با قاطیعت تمام روشن میدارد که در آسمانها جنبندگانی آفریده شده اند .
    و از جمله "عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ" بدست میاید که روزی میان اهل زمین وآنها ارتباط برقرار خواهد شد ، اگر منظور از جمع ، رسیدن آنها به یکدیگر باشد .
    آیات دیگر از قرار ذیل اند :
    «هر که در آسمانها و زمین است همه از او حوائج میطلبند و او هر روز به شان و کاری پردازد» رحمن۲۹
    « وهرکه در آسمانها و زمین است ، از روی رغبت یا به جبر ، با سآیه ها(وهمه آثار وجوی)شان ،هرصبح و عصر برای خدا سجده میکنند»رعد۱۵
    « و ربک اعلم بمن فی السماوات والارض» اسراء ۵۵

    کلمه "مَن" در این آیات دلالت بر افراد عاقل و ذی شعوری دارد و بخوبی روشن میکند که در آسمانها مانند انسان موجودات زنده وعاقل زندگی میکنند و بخدای خود خاضع اند و حوائج خویش از او میخواهند.(قاموس قرآن جلد ۴)

    علی علیه السلام هم که می فرمایند:« إن هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الأرض.»
    = این ستاره ها ( سیاره ها ؟- نجم به معنای سیاره هم هست- ) که در آسمان هستند ، شهرهائی مانند شهرهای زمین می باشند »(نورالثقلین ،ج۴ ،ص ۴۰۰ )

    امام باقر :همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال(باز هم احتمالا عدد کثرت است) راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار بوند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر بوند.(بحارالانوار جلد ۲۷صفحه ۴۵)
    ****




    اما این را به متن اضافه میکنم که بعضی در اینباره شبهه کرده اند(بدون اندکی فکر) که کدامیک زودتر آفریده شده است
    آیه های زیر شده اند :
    شبهه:اول زمین و بعد آسمان (سوره ۲ آیه ۲۹)، اول آسمان و بعد زمین (سوره ۷۹ آیه ۳۰-۲۷).
    پاسخ:
    ۱)«اوست کسی که آنچه در زمین است همه را برایتان آفرید (خلق کرد) سپس به سماء پرداخت؛ پس هفت سماء استوار ساخت و او به همه چیز داناست» (بقره۲۹)

    ۲)«آیا شما آفرینشی استوارتر دارید یا سماء که آن را برافراشت» (نازعات ۲۷) «و پس از آن زمین را گستراند» (نازعات ۳۰)

    همان طور که ملاحظه می شود در آیه شماره ۱ می فرماید ابتدا زمین را آفرید (خلقکرد) سپس به آسمان(سماء) پرداخت و هفت اسمان(سَبْعَ سَمَاوَاتٍ) را افرید و بی شک آسمان(سماء) پیش از آن آفریده شدهبود که اینک به سراغ آن می رود «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ»
    در سوره فصلت کاملتر گفته و گفته بعد از خلقت کوهها و ارزاق به سماء پرداخت و آسمان، دودی(گازی) بود و سپس (ثم: بعد از مدت درازی) هفت آسمان(سَبْعَ سَمَاوَاتٍ) را طبقه طبقه بر فراز شما استوار کرد....
    بروشنی معلوم است که آسمان بوده و بعد به آن پرداخته شده و از لحاظ علمی نیز چنانکه ذکر شد نکته های جالبی دارد.پس از آن زمین خلق شده است و بعد از آن طبقات جو خلق شده اند. پس این شبهه ناشی از عدم آگاهی شبهه افکنان سایت افشا بوده است که نمیفهمند سماء در آیۀ اول به معنای جو و در آیۀ دوم به معنای آسمان است.

    دوستان عزیز مستحضرید که شبهۀ سایت افشا فقط در صورت عدم آگاهی مخاطبانش از زبان عربی کاربرد داشته است.


    منبع: http://antimajus.blogfa.com



    سایر ادعاهای شما:

    صدها آیه ضد علمی دیگر که طبق اسناد تاریخی بسیاری از آنها عقاید بابلیها و اعراب بوده است. مثلا بابلیها به چهار طبقه آسمان معتقد بودند
    آیا این نشانگر این نیست که قرآن عقاید اعراب آن زمان است ؟

    ادعا نکن. دلیلی بیار که قرآن براساس عقاید بابلیها و عربهاست. ادعا که کار سختی نیست.


    ویرایش توسط tabatabay : ۱۳۸۷/۰۵/۱۱ در ساعت ۱۴:۴۳ دلیل: طرح افزايش صميميت


  3. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    378
    مورد تشکر
    372 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    این جناب منطق با شخصی به نام امپراطور مناظره کرده بود.
    http://din-asemani.blogfa.com/post-24.aspx
    خواستید متن را کپی میکنم.

    محمد رسول الله

  4. تشکر


  5. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    455
    مورد تشکر
    1,000 پست
    حضور
    16 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    1

    نیشخند




    نقل قول نوشته اصلی توسط منصور دهمرده نمایش پست
    این جناب منطق با شخصی به نام امپراطور مناظره کرده بود.
    http://din-asemani.blogfa.com/post-24.aspx
    خواستید متن را کپی میکنم.


    سلام. جناب دهمرده.

    عنوان پست جناب امپراتور اینه:

    گفتگوهای من و یک احمق



    موفق باشید

    ویرایش توسط tabatabay : ۱۳۸۷/۰۵/۱۱ در ساعت ۱۴:۴۶ دلیل: طرح افزايش صميميت


  6. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    378
    مورد تشکر
    372 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    درود بر دوستان گرامی
    جناب اقای منطق در مورد هفت اسمان
    http://bazargan.com/abdolali/main3.html

    محمد رسول الله

  7. تشکر


  8. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    90
    مورد تشکر
    50 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    سلام





    جواب سؤالات شما:





    گویا هنوز در علم شما به جایی نرسیده است که در مورد حرکت نسبی بحث کند!! عزیزم حرکت امریست نسبی. از دیدگاه ناظری که روی زمین قرار داره خورشید به دور زمین حرکت داره و از یک گوشه بر میخیزه و در گوشه دیگر پایین میره ولی از دیدگاه کسی که در یک مکان ثابت خارج از جو زمین قرار بگیره، این زمینه که داره بدور خورشید میچرخه. مبحث حرکت نسبی رو یک نگاه بندازی بد نیست.


    در مورد آیه دوم(آیه نود کهف) هم دیگر مغالطه میکنی باید دید مفهوم سخن قرآن چیست. شاید منظور مشرق باشد. در آثار بزرگ ادبی خیلی وقتها از اینگونه کنایه ها به کار رفته بعد هم این آیه اشاره به جایی داره که سپاه ذوالقرنین اونو از جهت مکانی محل طلوع خورشید میدونستن.

    در این آیه نگفته که ذوالقرنین فکر میکرده که به غروبگاه خورشید رسیده است. گفته که ذوالقرنین به غروبگاه خورشید رسید. بهتر است معنی کلمات را تغییر ندهید

    آیا خورشید غروبگاه دارد ؟؟





    اصلا میشه بفرمایید طلوع و غروب و یا برآمدن و فرورفتن خورشید که در بین همه حتی کسانی که اهل فیزیک هستند رواج دارد یعنی چه؟



    کتاب علوم چهارم ابتدایی را مطالعه بفرمایید



    نمیگن چی میشه که بدر و هلال پیش میاد میگن برای چی کاری کرده که بدر و هلال وجود داشته باشه. حکمت رو میخوان. میگن چرا خدا اینکارو کرده نه اینکه چرا هلال به وجود میاد!!

    [



    <DIV align=right>اشتباه میکنی. علت بدر و هلال ماه توجیح کاملا علمی دارد و به هیچ وجه نمیتوان دلیل آنرا تعیین عبادات حج دانست. خوب است بدانی که ماه مانند زمین کروی است و برخی اوقات زمین بین ماه و خورشید قرار میگیرد و سایه زمین بر روی ماه می افتد . خوب حضرت محمد هم بالاخره باید یه جوابی به اعراب میداد دیگه

    از این گذشته اگر آیه از هلال حرف نمیزنه از اهله حرف میزنه که به معنای تغییر اندازه ظاهری هلال ماه است. میپرسن تغییر اندازه هلال ماه برای چیه(به چه دردی میخوره) میفرماید برای شناختن زمانها(و نهدعبادات حج!!)
    تغییر اندازه هلال ماه دلیل کاملا علمی دارد. میشود از شما بپرسم چرا سیاره مشتری شانزده ماه دارد و چرا هر یک از ماههای سیاره مشتری مانند ماه زمین دارای بدر و هلال هستند ؟

    آیا در سیاره مشتری هم به عبادات حج می پردازند ؟


    باز هم داری یک بعدی نگاه میکنی. خدا اون ماهی رو میگه که مردم روی سطح زمین میتونن ببیننش. از دیدگاه ناظر روی زمین بله ماه باریک میشه. غیر از این نیست.

    بعد هم این ترجمه الزاما درست نیست برخی ترجمه کردن که حَتَّى عَادَ كَالعُرْجُونِ القَدِيمِ: تا مانند شاخه خرما به منزل اول بازگردد. که واژۀ «عاد» در آیه که در ترجمه ای که اوردید وارونه معنی شده!! مؤید سخن منه.
    چرا خداوند از دید انسان به ماه می نگرد ؟؟؟ در ضمن در این آیه سراحتا گفته که مانند شاخه خرما باریک میشود

    ببخشید از دیدگاه علم آسمان وجود خارجی داره؟ چیزی به اسم اسمان هست؟ گسترۀ آسمان را ستارگان سیارات ایجاد میکنه.
    در کائنات هر جسمی بجز زمین آسمان نامیده میشود


    از این گذشته سماء به معنای هر چیزیست که بالای سر باشه(هر کس دوقرون عربی بارش باشه اینو میدونه) مترجمین تفسیر عام میکنن. از این آیه میتوان برداشت کرد که با قوانینی که خدا قرار داده کاری کرده که چیزهایی که بالای سر زمین هستن یعنی سیارات و همین ماه شما اینقدر برات جالبه روی زمین سقوط نکنه.
    نیروی جاذبه زمین آنقدر نیست که بخواهد ماه یا سیاره مشتری را به سمت خود بکشد. اگر قرار باشد سیاره ای بر سیاره ای بیفتد این سیاره زمین است که باید بر روی سیاره مشتری بیفتد. چون اندازه اش هزار برابر زمین است و نیروی جاذبه اش به مراتب از زمین بیشتر است.
    کدوم سیاره رو کدوم سیاره سقوط کرده که بخات ماه روی زمین سقوط کنه ؟




    باز هم میگم که سماء به معنای هر چیزی است که بالای سر باشه. به نظر میرسه جاهایی که قرآن از سماوات سبع حرف میزنه منظور جو باشه. توی این مقاله حسابی برای این سخن دلیل آورده شده:




    منظور از سماوات هفت گانه:


    دانشمندان طبقات هوا (جو) را بر مبناهای مختلفی تقسیم کرده اند. که از دید قرآن طبقات جو هفت طبقه (آسمان) است.

    جو زمين از جنبه های گوناگون به طبقات گوناگون تقسيم می شود. مثلاً دانشمندان از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسيم می کنند. قرآن آنرا از نظر کار و وظيفه به هفت طبقه تقسيم می کند. تقسيم بندی مورد نظر قرآن می تواند بترتيب زير باشد(البته ما به هیچ وجه نمیخواهیم بگوییم منظور قرآن هم هفت طبقه بر اساس کار و وظیفه است. شاید منظور قرآن تقسی مبندی دیگری باشد):


    ۱- تروپوسفر ( تروپو بمعنی متغير است و اسفر بمعنی گرد و دايره و منطقه): اين طبقه طبقه آب و هواست. ابر، باد، رعد، برق، باران، برف، مه و طوفان در اين طبقه است.
    ۲- استراتوسفر : طبقه ای است آرام و تهی از بخار آب و طوفان و دگرگونيها، و بدليل خشکی آن معمولا ابر درآن درست نمی شود، از گسترش يافتن و پخش شدن طوفانها در تروپوسفر جلوگيری می کند و برای پرواز هواپيماها مناسب است.
    ۳- ازونسفر: طبقه گاز ازن. اين گاز نود و نه درصد از اشعه ماوراء بنفش که از خورشيد میآيد و برای زندگان در روی زمين خطرناک و کشنده است را می مکد .
    ۴- مزوسفر: در اين طبقه اجرام آسمانی که از فضا می آيند بدليل داشتن سرعت بسيار در اصطکاک با جو داغ شده و می سوزند و خاکستر آنها به زمين می رسد اگر بزرگ باشند فرصت نمی کنند کاملاً بسوزند و خاکستر شوند، به این خاطر بخشی از آنها تا زمین رسیده ودر زمین سقوط میکنند.
    ۵- يونوسفر: در خود به سه طبقه تقسيم میشود و مسئوليت انعکاس امواج را دارد هم امواجی که از زمين می آيند و هم امواجی که از خورشيد می آيند. همينطور اشعه خطرناک ايکس و بخشی از اشعه ماوراء بنفش قوی را می مکد .
    ۶- ترموسفر: اشعه قوی ماوراء بنفش را می مکد. و در اين طبقه ذرات هوا بار دار می شوند (بار الکتريکی می گيرند)

    ۷- اکسوسفر: ذرات در اين طبقه نسبت به طبقات پائينی خيلی کم است و اين امکان حرکت سريع به آنها میدهد و اين بنوبه خود امکان بيرون رفتن از جاذبه زمين به برخی از آنها می دهد. و بيرون رفتن ذرات از زمين نيز برای کم شدن از حجم و وزن زمين ضروری است. در اين طبقه ماهواره هائی نيز گردش می کنند .










    «و آسمان (جو)را سقفـــی حفظ کننده از تعرض قرار داد»انبیاء ۳۲ در ادامه تذکری میدهد و میگوید « بازهم (کافران) از آیات و شگفتی های آن اعراض میکنند»(آیۀ ۳۳)

    <FONT face=Tahoma>
    هميشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمين می آيـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانيه درخشيدن به پودر تبديل می شوند و کم کم بدون اينکه ديده شوند به زمين می ريزند. بجز اجرام بسیار بزرگ که بخشی از آن میتواند سالم بماند.
    ـــ جو امواج راديوئی را بطرف زمين برمی گرداند.
    ـــ خورشيد انواع واقسام امواج و انرژی از خود ساطع می کـند. قـشرگاز اُزون جو که در ارتفاع ميان ۳۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ متر قـرار دارد، از به زمين رسيدن اشعه ماوراء بـنـفـش کـه می تواند خيلی از موجودات زنده را بکشد جلوگيری می کند.
    ـــ قشر جو مانع از بيرون رفتن بخار آب می شود.
    ـــ قـشـر دی اکسيد جو گرمای زمين را در جو زمين نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچيزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ايـن قـشر گرما از محدوده زمين خارج می شود و جو زمين۵۰ درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به اين ترتيب جو مانند يک سقـف ما را حفـظ می کند.

    البته در آیات دیگری نیز منظور از السماء، جو است مثل آیات ۱۱ سوره نوح و ۶ سوره انعام و معارج ۸، حاقه۱۶ ،قمر۱۱ و طور ۵ وغیره
    البته در آیات دیگری هم منظور از سماء گاها" کل کیهان و یا عالم بالا و فضا و موجودات علوی و ستارگان است:
    مثل آیات ۲۲ سوره بقره ، ابراهیم ۲۴ ، انبیا ۱۰۴ کل کیهان، بروج ۱ ،ذاریات ۴۷ کل کیهان .مثل بقره ۱۶۴ و طه۴ وشوری ۲۹، فرقان ۱۶۱ و غیره
    السماوات در همۀ آنها جمع معرف بالف و لام و ظهورش در استغراق است و چون متعلق به خلقتند پس مراد موجودات علوی و ستارگان و کهکشانهای دور دست هستند.

    السَّمَاء الدُّنْيَا
    السَّمَاء الدُّنْيَا: در لغت عرب به معنای آسمان نزدیک یا آسمانی که با چشم دیده شود گفته میشود و در هر سه جا کلمه بصورت معرفه بکار رفته است.

    در سه جا از قرآن کریم «السَّمَاء الدُّنْيَا» آمده که باید دید مراد از آنها چیست ؟

    آیات ۶ سوره صافات و آیه ۱۲ سوره فصلت و آیه5 ملک ما آسمان نزدیک را به زیور ستارگان بیاراستیم.
    آنگاه هفت آسمان(سبع سماوات) را در دو روز بیافرید و در هر آسمان امر آن را وحی فرمود ، و آسمان دنیا را با چراغهایی زیور دادیم و حفظ کردیم اینست تقدیر خدای مقتدر حکیم.

    در آیه اول کواکب ذکر شده و در آیه دوم وسوم مصابیح و سبع سماوات و نیز در آیه سوم رجوم شیاطین ذکر شده است.

    مراد از کواکب در آیه اول ظاهرا سیارات منظومه شمسی و منظور از السما الدنیا فضا و آسمان منظومه شمسی است که نزدیکترین آسمانهای جهان بزمین است.

    منظور از مصابیح در آیه دوم همان شهابها و سنگهای سرگردان در فضا هستند که با ورود بطبقات جو زمین آتش میگیرند و آسمان را زینت و زیور میبخشند. شاهد قوی آنکه در آیه دوم ابتدا سبع سماوات امده سپس «السَّمَاء الدُّنْيَا» پر واضح است که نظر بر نزدیکترین آسمان از آن آسمانهای هفتگانه است. (ر .ج : کتاب آغاز و سرانجام جهان) و قاموس قرآن



    آیا تمام علم ها را در قرآن نوشته شده است؟



    شبهه:در بعضی از آیات آمده که زمین پیش از آسمانها آفریده شده است و در بعضی بالعکس گفته شده آسمانهای هفت گانه بعد از زمین خلق شده است.این مسئله از سوی سایت افشا به عنوان یک «تناقض در قرآن» مطرح شده است.


    پاسخ:

    «خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ ... ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ ... فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» فصلت۱۲-۹
    و «خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ » بقره ۲۹.

    در آیات فوق آفرینش و تشکیل زمین پیش از تشکیل هفت آسمان است ولی در آیــــــات :«ءأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا» نـــازعات۳۲-۲۷

    دقت در آیات انسان را به نکات شگفت انگیزی متوجه میسازد : در اینجا گفته «السَّمَاء بَنَاهَا» میتوان گفت مراد آسمان منظومه شمسی یا کهکشان ماست که شامل تمام سیارات و خورشید ویا تمام اجرام کهکشان راه شیری میشود نه آسمانها هفت گانه محیط بر زمین . سماوات هفت گانه در هرجا به معنای بخصوص و ویژگی های مخصوص بخود گفته شده است، و قطعی است که زمـــــــیـن پس از فضای منظومه شمسی باین صورت درآمده است .فضایی را در نظر بیاورید که خورشید با بیشتر از هزار و ششصد سیاره و دنباله دار وسنگهای بزرگ در آن جای گرفته است این آسمان که سیارات و خورشید آنرا مشخص میکنند پیش از زمین است و زمین نسبت به آن مثل نخود کوچکی نسبت به گنبدی بزرگ است . البته چنانچه گفته شد ممکن منظور از اسمان کهکشان ما باشد .

    پس نتیجه میگریم اینکه سماوات هفت گانه بعد از زمین بوجود آمده اند درست است چنانکه جو زمین از زمین بوجود آمده است و اینکه در جایی دیگر با مشخصاتی دیگر گفته زمین بعد از سماء بوجود آمده است نیز درست است چونکه زمین بعد از منظومه شمسی یا کهکشان و دیگر اجرام ان کهکشان بوجود امده است.
    (شرح مطلب : کتاب اغاز و سرانجام جهان ص۳۷ )

    در آیه ۱۲ ســوره طلاق آمده :

    «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ» طلاق ۱۲

    « خدا آنکسی است که هفت سماء را آفرید و مانند آن آسمانها (ازهفت طبقه) از زمین...»

    یا «خـدا آن است که هـفـت سماء را آفـريـد و از زمـيـن نـيـز چيزی مانـنـد آنهـا»


    اگر مراد از "مانند " عدد باشد غرض آنست که خدا هفت سماء و هفت زمین آفرید در اینصورت چون مراد از هفت اسمان طبقات جو است زمین نیـــــز ماننــــد آنها هفت طبقه اند و زمین نیـــز مثل آنهاست و جملۀ «مِنَ الْأَرْضِ» نشان میدهد که این هفت طبقه در خود زمین است.
    ( شرح مطلب قاموس قرآن جلد سوم ) ......
    در سوره الفصلت آمده که خداوند زمین و ارزاق را خلق کرد و سپس به آفرینش هفت آسمان پرداخت ولی در عمل اول هفت اسمان بوجود آمده بود که ارزاق توانستند شکل بگیرند. لایه های جو باعث میشوند که اشعه های زیانبار خورشید به سطح زمین نرسد. آیا گندم و گوسفند و خرما و ... ارزاق محسوب نمیشوند ؟

    در ضمن در تفسیر طبری برای هر یک از این اسمانها رنگ و جنس قائل شده اند . برای آن چه دارید بگویید ؟

    و همچنین در ترجمه آیه 12 سوره طلاق .ترجمه فولادوند از این آیه:


    اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿12﴾

    خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مى‏آيد تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است (12)




    دلیلی بیار که قرآن براساس عقاید بابلیها و عربهاست. ادعا که کار سختی نیست.


    همین ماجرای ذوالقرنین از افکار بابلی ها کپی شده است. ذوالقرنین یعنی دو شاخ .بابلی ها معتقد بودند که در آخر دنیا کوه قاف قرار دارد که در کنار آن کوه یک موجود دو شاخ وجود دارد و در پشت کوه ، چشمه آب گل آلود است که خورشید شبها در آن لالا میکند. نام کوه قاف نیز در قرآن آمده است
    ویرایش توسط tabatabay : ۱۳۸۷/۰۵/۱۱ در ساعت ۱۴:۵۰ دلیل: طرح افزايش صميميت

  9. تشکر


  10. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    90
    مورد تشکر
    50 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط منصور دهمرده نمایش پست
    این جناب منطق با شخصی به نام امپراطور مناظره کرده بود.
    http://din-asemani.blogfa.com/post-24.aspx
    خواستید متن را کپی میکنم.
    ایشان جواب های من را تحریف کردند و از خودشان نوشتند

  11. تشکر


  12. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    455
    مورد تشکر
    1,000 پست
    حضور
    16 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    1



    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    در این آیه نگفته که ذوالقرنین فکر میکرده که به غروبگاه خورشید رسیده است. گفته که ذوالقرنین به غروبگاه خورشید رسید. بهتر است معنی کلمات را تغییر ندهید

    آیا خورشید غروبگاه دارد ؟؟



    به این دیگه میشه گفت تفسیر نادرست(misinterpretation). قرآن داره به زبان ساده با مردم سخن میگه. همونطور که گفتم در بسیاری از متون امروزی هم سخنانی یافت میشه که اگر بخوایم مغرضانه به اونها هم ایراد علمی گرفت.

    میگه ذوالقرنین به شرقیترین نقطه ممکن رسید شاید به کوهستانی رسیده که ناظر روی زمین به نظرش میرسیده که خورشید از پشتش طلوع میکنه و همونطور که در غرب هم به دریایی میرسه که ناظر روی زمین احساس میکنه که خورشید داره در اون فرو میره.

    شما بی دلیل فرموديد.

    در مورد غروبگاه خورشید هم بله! از دید علم فیزیک نیز برای کسی که روی زمین است محلهای مختلفی را میتوان محل طلوع یا غروب خورشید نامید.(زیرا زمین گرد است)




    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست



    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    کتاب علوم چهارم ابتدایی را مطالعه بفرمایید




    سفسطۀ «این را هر بچه دیستانی میداند»(every schoolboy knows)

    دوست عزیز بهتره کتب علمی سالهای بالاتر را بخوانید تا به مفهوم حرکت نسبی پی ببرید. زمان ما یادش بخیر از سوم دبیرستان دیگه درک درستی از حرکت نسبی داشتیم!



    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست




    اشتباه میکنی. علت بدر و هلال ماه توجیح کاملا علمی دارد و به هیچ وجه نمیتوان دلیل آنرا تعیین عبادات حج دانست. خوب است بدانی که ماه مانند زمین کروی است و برخی اوقات زمین بین ماه و خورشید قرار میگیرد و سایه زمین بر روی ماه می افتد . خوب حضرت محمد هم بالاخره باید یه جوابی به اعراب میداد دیگه

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    تغییر اندازه هلال ماه دلیل کاملا علمی دارد. میشود از شما بپرسم چرا سیاره مشتری شانزده ماه دارد و چرا هر یک از ماههای سیاره مشتری مانند ماه زمین دارای بدر و هلال هستند ؟


    خیلی جالبه! شما بدون اینکه جواب من رو خونده باشی پاسخ میدی! عرض کردم که سؤال در مورد عامل ایجاد بدر و هلال نیست دارن میپرسن این بدر و هلال به چه دردی میخوره. قرآن میفرماید يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ میگه اونها در مورد تغییر اندازه هلال سؤال میکنن. شما چطور به این نتیجه رسیدی که سؤال اونها پیرامون عامل ایجاد بدر و هلال بوده؟

    این هم یک تفسیر نادرست(misinterpretation) دیگه از شما.


    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    آیا در سیاره مشتری هم به عبادات حج می پردازند ؟



    مگر مردم هلال مشتری را میدیدند تا از آن سؤال کنند؟ سؤال مردم در مورد هلال ماه است. بدون شک همین الان هم اگر شما پیرامون هلال صحبت کنید همه هلال ماه را در ذهن قرار میدهند.


    باری سفسطۀ تحریف(distoring) در کلام شما آشکار است. آیۀ 189 از سورۀ بقره تنها حکمت هلال را حج نمیداند: قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ



    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست

    چرا خداوند از دید انسان به ماه می نگرد ؟؟؟ در ضمن در این آیه صراحتا گفته که مانند شاخه خرما باریک میشود



    این مصادره به مطلوب است. همانطور که گفتیم با توجه به واژۀ «عاد» نشان میدهد که ترجمه ای که میگوید ماه را مقدر کردیم تا منازلش را طی کند و مانند شاخه خشک خرما برگردد که نشانگر بسته بودن مسیر حرکت(یعنی حرکت دوری است مثلا حرکت روی یک خم ساده را فرض کنید) ماه نیز هست؛ صحیح تر است. شما ترجمۀ مورد علاقۀ خودت را علم کرده ای! شما اول ثابت کن اون ترجمه درسته و واژۀ «عاد» در اون جمله به چه معناست و بعد هم این ترجمه را رد کن، بعد بیا اینطوری ادعا کن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست


    نیروی جاذبه زمین آنقدر نیست که بخواهد ماه یا سیاره مشتری را به سمت خود بکشد. اگر قرار باشد سیاره ای بر سیاره ای بیفتد این سیاره زمین است که باید بر روی سیاره مشتری بیفتد. چون اندازه اش هزار برابر زمین است و نیروی جاذبه اش به مراتب از زمین بیشتر است.
    کدوم سیاره رو کدوم سیاره سقوط کرده که بخات ماه روی زمین سقوط کنه ؟





    جناب منطق آیا فراموش کردید یا نمیدانید که حرکت ماه و سیارات باعث عدم برخوردشون به همدیگر است؟ کی گفته نیروی جاذبه زمین برای سقوط ماه کافی نیست؟ اگر ماه و زمین هر دو ثابت بودند به هم نیروی گرانشی وارد میکردند و این نیروی گرانشی باعث ایجاد حرکت شتابدار جسم سبکتر به طرف جسم سنگینتر میشد و بلأخره به همدیگر میرسیدند. علت عدم سقوط ماه و سایر سیارات حرکت خودشان است. اگر جاذبه زمین نبود ماه باید قرنها پیش از زمین دور میشد و اگر حرکت ماه نبود باید قرنها پیش بر روی زمین سقوط میکرد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست




    .

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    در سوره الفصلت آمده که خداوند زمین و ارزاق را خلق کرد و سپس به آفرینش هفت آسمان پرداخت ولی در عمل اول هفت اسمان بوجود آمده بود که ارزاق توانستند شکل بگیرند. لایه های جو باعث میشوند که اشعه های زیانبار خورشید به سطح زمین نرسد. آیا گندم و گوسفند و خرما و ... ارزاق محسوب نمیشوند ؟

    در ضمن در تفسیر طبری برای هر یک از این اسمانها رنگ و جنس قائل شده اند . برای آن چه دارید بگویید ؟

    و همچنین در ترجمه آیه 12 سوره طلاق .ترجمه فولادوند از این آیه:


    اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿12﴾

    خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مى‏آيد تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است (12)




    فرافکنی و تفسیر نادرست. این آیۀ دوازدهم از سورۀ فصلت:

    فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

    خب کجا از ارزاق حرف زده شده؟ تا اونجا که من میبینم فقط صحبت از خلق آسمان(یا جو) و زینت دادن آسمان دنیا با چراغها(که احتمالا منظور ستارگان است) در این آیه دیده میشود.

    در مورد تفسیر طبری فکر نمیکنم سخنان جناب طبری که برای ما حکم حجت را داشته باشد.

    در مورد ترجمۀ جناب فولادوند هم عرض کردم که مترجمین ترجمۀ عام میکنند و نه خاص. سماء به معنای هر چیز بالای سر است. مفهومه؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    همین ماجرای ذوالقرنین از افکار بابلی ها کپی شده است. ذوالقرنین یعنی دو شاخ .بابلی ها معتقد بودند که در آخر دنیا کوه قاف قرار دارد که در کنار آن کوه یک موجود دو شاخ وجود دارد و در پشت کوه ، چشمه آب گل آلود است که خورشید شبها در آن لالا میکند.





    اول اینکه برای حرفت سند بیاور. دوم اینکه برای ترجمۀ ذوالقرنین معانی مختلفی آمده شما چرا فقط یکی را مطرح کردی؟(سفسطۀ اشتراک معانی:equivocation)

    سوم اینکه اگر هم ذوالقرنین به معنای دوشاخ باشد ارتباطی به افسانۀ بابلیها ندارد. قرآن که مثل بابلیها نگفته او پشت کوه زندگی میکرد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    . نام کوه قاف نیز در قرآن آمده است




    کجای قرآن آمده؟ باز مرتکب سفسطۀ تحریف(distoring) شدی.

    ویرایش توسط tabatabay : ۱۳۸۷/۰۵/۱۱ در ساعت ۱۴:۵۴ دلیل: طرح افزايش صميميت

  13. تشکرها 2


  14. #9
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    90
    مورد تشکر
    50 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0





    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    قرآن داره به زبان ساده با مردم سخن میگه. همونطور که گفتم در بسیاری از متون امروزی هم سخنانی یافت میشه که اگر بخوایم مثل شما مغرضانه به اونها هم ایراد علمی گرفت


    هیچ غروبگاه و طلوع گاهی برای خورشید وجود ندارد اما در آن آیه گفته که ذوالقرنین به غروبگاه خورشید رسید. به همین سادگی. من عینا آیه قرآن به همراه عین ترجمه فولادوند آن آورم .


    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    میگه ذوالقرنین به شرقیترین نقطه ممکن رسید شاید به کوهستانی رسیده که ناظر روی زمین به نظرش میرسیده که خورشید از پشتش طلوع میکنه و همونطور که در غرب هم به دریایی میرسه که ناظر روی زمین احساس میکنه که خورشید داره در اون فرو میره
    .


    شما داری بی دلیل سخن مي گويي


    کجای آیه گفته که ذوالقرنین به شرقیترین نقطه ممکن رسید ؟؟؟؟ در این آیه گفته ذوالقرنین به " غروبگاه " خورشید رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    در مورد غروبگاه خورشید هم بله! از دید علم فیزیک نیز برای کسی که روی زمین است محلهای مختلفی را میتوان محل طلوع یا غروب خورشید نامید
    هیچ مکانی را نمیتوان محل غروب یا طلوع خورشید در زمین نامید. چون زمین گرد است. اگر طبق عقیده اعراب زمین مسطح بود و خورشید در پشت کوه قاف در چشمه آب گل آلود غروب میکرد ، آن وقت میتوانیم بگوییم که کوه قاف غروبگاه خورشید است و ذوالقرنین به آنجا رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ میگه اونها در مورد تغییر اندازه هلال سؤال میکنن. شما چطور به این نتیجه رسیدی که سؤال اونها پیرامون عامل ایجاد بدر و هلال بوده؟


    هر چند که ترجمه شما اشتباه است اما باز در جواب این سوال هم باید دلیل فیزیکی آن گفته شود. و همچنین از هلال ماه تنها برای ایام حج استفاده نمیشود بلکه برای تشخیص سایر ماهها نیز از آن استفاده میکنند. شما از کجا میفهمید که چه از کی باید روزه بگیرید و چه روزی عید فطر است جناب اندیشمند ؟. به غیر از ماه اگر هر کره دیگری در بالای زمین بود دقیقا مانند ماه هلال و بدر داشت و مردم از آن برای تعیین ماههایشان از آن استفاده میکردند. این نیز باز برمیگردد به عقیده اعراب که عینا در قرآن آورده شده است. همانطور که مستحضر هستید از سالیان سال قبل از بدنیا آمدن حضرت محمد ، اعراب و تمام مردم جهان از هلال ماه برای تعیین ماههایشان استفاده میکردند. از جمله ایرانیانی که اصلا نمیدانستند حج چی هست!


    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    مگر مردم هلال مشتری را میدیدند تا از آن سؤال کنند؟ سؤال مردم در مورد هلال ماه است. بدون شک همین الان هم اگر شما پیرامون هلال صحبت کنید همه هلال ماه را در ذهن قرار میدهند
    .

    کاملا اشتباه است. ماههای سیاره مشتری هم ماه هستند و دقیقا عملکرد ماه زمین را دارند. پس هلال ماه سیاره مشتری هم باید برای تعیین عبادات حج باشد


    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    جناب منطق آیا فراموش کردید یا نمیدانید که حرکت ماه و سیارات باعث عدم برخوردشون به همدیگر است؟ کی گفته نیروی جاذبه زمین برای سقوط ماه کافی نیست؟ اگر ماه و زمین هر دو ثابت بودند به هم نیروی گرانش وارد میکردند و این نیروی گرانشی باعث ایجاد حرکت شتابدار جسم سبکتر به طرف جسم سنگینتر میشد و بلأخره به همدیگر میرسیدند. علت عدم سقوط ماه و سایر سیارات حرکت خودشان است. اگر جاذبه زمین نبود ماه باید قرنها پیش از زمین دور میشد و اگر حرکت ماه نبود باید قرنها پیش بر روی زمین سقوط میکرد
    .

    شما آمدی نیروی جاذبه با نیروی گرانش را با هم در آمیختی. نیروی گرانش با نیروی جاذبه تفاوت دارد. نیروی گرانش زمین باعث شده است که ماه در مداری بدور زمین بچرخد اما نیروی جاذبه زمین تا چندین هزار متر بیشتر نیست. نیروی جاذبه تنها بر اجسامی تاثیر میگذارد که به جو زمین خیلی نزدیک شده باشند. و حتما هم میدانید که تا کنون هزاران هزار صخره آسمانی در نتیجه نزدیکی بیش از حد با زمین ، نیروی جاذبه زمین آنها را جذب کرده است و به سطح زمین برخورد کردند و حتی جان برخی انسانها را هم گرفته اند . لازمه اینکه ماه با زمین برخورد کند این است که ماه آنقدر به زمین نزدیک شود که تحت تاثیر نیروی جاذبه زمین قرار بگیرد. و برای اینکار لازم است که نیروی بسیار عظمیمی به ماه وارد شود تا ماه به سمت زمین روانه شود و بخودی خود این امر امکان پذیر نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    فرافکنی و تفسیر نادرست. شما همچنان روی مسیر غیر منطقی خود قرار داری . این آیۀ دوازدهم از سورۀ فصلت
    :

    فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ


    خب کجا از ارزاق حرف زده شده؟ تا اونجا که من میبینم فقط صحبت از خلق آسمان(یا جو) و زینت دادن آسمان دنیا با چراغها(که احتمالا منظور ستاره است) در این آیه دیده میشود

    من فکر میکنم این آیه را برای به بیراهه کشیدن بحث آوردید. لطف کنید و آیات هشت تا دوازده سوره الفصلت را کامل مطالعه کنید. گفته شده است که زمین در دو روز خلق شده است و کوهها و ارزاق در چهار روز و سپس هفت آسمان در دو روز. در حالی که اول لایه های جو بوجود آمده بود که ارزاق توانستند بوجود بیایند !!!!


    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    در مورد ترجمۀ جناب فولادوند هم عرض کردم که مترجمین ترجمۀ عام میکنند و نه خاص. سماء به معنای هر چیز بالای سر است. مفهومه؟
    در کائنات هیچ جهتی به اسم بالا و پایین و چپ و راست نداریم.

    کلمه سما به معنی بالا می باشد نه هر چیزی که بالای سر باشد!!!

    در ضمن تمامی ترجمه های شما تفسیر به رای است


    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    اول اینکه برای حرفت سند بیاور. دوم اینکه برای ترجمۀ ذوالقرنین معانی مختلفی آمده شما چرا فقط یکی را مطرح کردی؟

    احتیاجی به سند نیست. خود کلمه را اگر معنی کنی به سند میرسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    قرآن که مثل بابلیها نگفته او کوه زندگی میکرد
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست
    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط andishmand نمایش پست

    قرار نیست که دقیق دقیق مسائل بابلی ها رو شرح بده ؟
    در ضمن یکی از سوره های قرآن به نام "ق"(قاف) میباشد و از کوه قاف یاد میکند
    اسناد بیشتر در سایت ویکیپدیا :
    http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%...82%D8%A7%D9%81
    ویرایش توسط tabatabay : ۱۳۸۷/۰۵/۱۱ در ساعت ۱۴:۵۹ دلیل: طرح افزايش صميميت

  15. تشکر


  16. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    455
    مورد تشکر
    1,000 پست
    حضور
    16 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    1





    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    دارید سفسطه میکنید . قرآن دارد با زبان ساده تناقض گویی میکند . هیچ غروبگاه و طلوع گاهی برای خورشید وجود ندارد اما در آن آیه گفته که ذوالقرنین به غروبگاه خورشید رسید. به همین سادگی. من عینا آیه قرآن به همراه عین ترجمه فولادوند آن آورم .

    کجای آیه گفته که ذوالقرنین به شرقیترین نقطه ممکن رسید ؟؟؟؟ در این آیه گفته ذوالقرنین به " غروبگاه " خورشید رسید

    سفسطۀ«این سفسطه است» شما من را محکوم به سفسطه میکنی؟ خب نام سفسطه ای که آنرا به کار بردم چیست؟


    در مورد غروبگاه هم نخیر شما سخن منرا تحریف کردی و این هم یک مغالطۀ دیگر از شما. متن من را دوباره بخون.



    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    هیچ مکانی را نمیتوان محل غروب یا طلوع خورشید در زمین نامید. چون زمین گرد است. اگر طبق عقیده اعراب زمین مسطح بود و خورشید در پشت کوه قاف در چشمه آب گل آلود غروب میکرد ، آن وقت میتوانیم بگوییم که کوه قاف غروبگاه خورشید است و ذوالقرنین به آنجا رسید
    نخیر عزیزم. از دید یک ناظر ثابت بر روی زمین محلی دیده میشود که خورشید در آن فرو میرود(غروب میکند) و محلی نیز دیده میشود که خورشید از آن بالامیاید(طلوع میکند) شما بلأخره میدانی حرکت نسبی چیست یا نه؟

    در مورد کوه قاف هم از تهمتهای شما به قرآن است. در قرآن از کوهی به نام قاف سخن نرفته است.

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست


    هر چند که ترجمه شما اشتباه است اما باز در جواب این سوال هم باید دلیل فیزیکی آن گفته شود. و همچنین از هلال ماه تنها برای ایام حج استفاده نمیشود بلکه برای تشخیص سایر ماهها نیز از آن استفاده میکنند. شما از کجا میفهمید که چه از کی باید روزه بگیرید و چه روزی عید فطر است جناب اندیشمند ؟؟. به غیر از ماه اگر هر کره دیگری در بالای زمین بود دقیقا مانند ماه هلال و بدر داشت و مردم از آن برای تعیین ماههایشان از آن استفاده میکردند. این نیز باز برمیگردد به عقیده اعراب که عینا در قرآن آورده شده است. همانطور که مستحضر هستید از سالیان سال قبل از بدنیا آمدن حضرت محمد ، اعراب و تمام مردم جهان از هلال ماه برای تعیین ماههایشان استفاده میکردند. از جمله ایرانیانی که اصلا نمیدانستند حج چی هست !!!
    سفسطۀ ادعای بدون استدلال. کجای ترجمۀ من غلط است؟ اینکه شما ترجمه من را غلط مینامی ولی نمیگویی کجایش غلط است یک ادعای بدون استدلال است.

    در مورد هلال هم شما همچنان مرتکب تفسیر ناصحیح هستی. ببنید قرآن میگوید از تو در مورد تغییر اندازه هلال(اهله) سؤال میکنند. خب این سؤال را قرآن دقیقا نیاورده و جوابش را داده است. سؤالات مختلفی ممکن است شده باشد:

    1.علت تغییر اندازه هلال چیست؟
    2.تغییر اندازۀ هلال به چه دردی میخورد؟
    3.تغییر اندازه این هلال چقدر است؟
    ...

    شما سرخود سؤال نخست را برگزیدی و باقی سؤالات ممکن را رد میکنی و این یعنی سفسطۀ رد شقوق دیگر. در ضمن از پاسخی که قرآن داده کاملا آشکار است که سؤال دوم سؤالی بوده که مطرح شده است.

    در مورد باقی فرمایشاتتان هم نخیر قرآن میگوید هلال به درد شناختن زمانها و حج میخورد و نه فقط حج.

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    کاملا اشتباه است. ماههای سیاره مشتری هم ماه هستند و دقیقا عملکرد ماه زمین را دارند. پس هلال ماه سیاره مشتری هم باید برای تعیین عبادات حج باشد

    مگر مردم روی زمین هلال اقمار مشتری را میدیدند که در موردش سؤال کنند؟ سؤال پیرامون قمر زمین است.

    باید ببینیم حوزۀ یک سؤال چیست. وقتی از شما پرسیده شود عدد بعد از 1 چه عددیست ، چه میگویید؟ اگر فرد باهوشی باشید میپرسید در کدام دستگاه عددی؟ اگر منظور سؤال کننده اعداد طبیعی یا حسابی یا صحیح باشد پاسخ عدد 2 است ولی اگر مجموعه اعداد گویا یا گنگ یا حقیقی یا مختلط را در نظر داشته باشد پاسخ به این سؤال محال است.

    حالا هم منظور پرسندگان هلال ماهی است که میبینند نه هلال اقماری که از وجودشان اطلاع ندارند.

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست


    شما آمدی نیروی جاذبه با نیروی گرانش را با هم در آمیختی. عزیز جان نیروی گرانش با نیروی جاذبه تفاوت دارد. نیروی گرانش زمین باعث شده است که ماه در مداری بدور زمین بچرخد اما نیروی جاذبه زمین تا چندین هزار متر بیشتر نیست. نیروی جاذبه تنها بر اجسامی تاثیر میگذارد که به جو زمین خیلی نزدیک شده باشند.
    گرانش برگردان فارسی جاذبه است. هر دو جسمی که داری جرم باشند از هر فاصله ای بر هم نیرویی گرانشی وارد میکنند که این نیرو از فاصله خاصی به نیروی رانشی تبدیل میشود(و به همین خاطر است که شما نمیتوانید دستتان را واقعا به سطح اجسام برسانید چون از فاصلۀ بسیار کمی نیروی رانشی جسم مانع از برخود دست شما بدان میشود) و اگر بتوانیم این نیروی رانشی را بشکنیم و فاصله را تا حد خاصی کم کنیم این رانش دوباره به گرانش تبدیل میشود(به همین خاطر است که پروتونهای دارای بار مثبت در هستۀ اتم کنار هم قرار میگیرند)

    از این گذشته کی ادعا کرده نیرویی که در داخل جو بر جسم وارد میشه با نیروی خارج جو فرق داره که شما به این میگی جاذبه و به اون میگی گرانش؟ تنها شرایط متفاوت میشه. جسم هنگام ورود به جو به شدت داغ میشه و در ضمن بخاطر اصطکاک با هوا تغییراتی در شتابش ایجاد میشه هرچند این شتاب با کاهش فاصلۀ جسم با زمین به افزایش خواهد یافت.

    رانش= جاذبه
    گرانش= دافعه

    کی گفته فقط اجسامی به طرف زمین کشیده میشوند که خیلی به اون نزدیک باشند؟

    در ضمن ما در فیزیک زیاد با لغات سر و کار نداریم و بحث بر سر مفاهیم است.

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    و حتما هم میدانید که تا کنون هزاران هزار صخره آسمانی در نتیجه نزدیکی بیش از حد با زمین ، نیروی جاذبه زمین آنها را جذب کرده است و به سطح زمین برخورد کردند و حتی جان برخی انسانها را هم گرفته اند . لازمه اینکه ماه با زمین برخورد کند این است که ماه آنقدر به زمین نزدیک شود که تحت تاثیر نیروی جاذبه زمین قرار بگیرد. و برای اینکار لازم است که نیروی بسیار عظمیمی به ماه وارد شود تا ماه به سمت زمین روانه شود و بخودی خود این امر امکان پذیر نیست
    این سخنان همگی ناشی از عدم اگاهی شما هستند. هر دو جرمی بر هم نیروی گرانشی وارد میکنند و اگر ماه بر روی زمین سقوط نمیکند بخاطر این است که ماه با حرکتی موسوم به حرکت دایره ای بر روی مسیری بیضی شکل به دور زمین میچرخد. اگر این حرکت نبود ماه هزاران سال پیشتر بر زمین سقوط میکرد. بنازم به حکمت خدا.

    در ضمن گویا شما از قانون نسبیت عام هم خبر ندارید! خودتان مطالعه کنید تا به غلط بودن سخنانتان پی ببرید.

    (اگر شما را در زمینۀ فیزیک دارای دانش میدانستم بدون شک شما را محکوم به سفسطۀ دروغ میکردم ولی شما دروغ نمیگی بلکه این سخن ناشی از دانش کم شماست.)

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    من فکر میکنم این آیه را برای به بیراهه کشیدن بحث آوردید. لطف کنید و آیات هشت تا دوازده سوره الفصلت را کامل مطالعه کنید. گفته شده است که زمین در دو روز خلق شده است و کوهها و ارزاق در چهار روز و سپس هفت آسمان در دو روز. در حالی که اول لایه های جو بوجود آمده بود که ارزاق توانستند بوجود بیایند !!!!
    عجب انسانی هستید. شما خودت آیۀ 12 سورۀ فصلت را وسط کشیدی بعد حالا منرا که اصل آیه را آوردم محکوم میکنی که بحث را به بیراهه کشیدم؟!

    این هم آیات هشت تا دوازده:

    إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ{8} قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ{9} وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ{10} ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ{11} فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ{12}

    خب قربان، کجای این آیات حرفی از ارزاق اومده؟ در ضمن "ارزاق" را در کل قرآن جستجو کردیم حتی یک آیه هم توسط جستجوگر پیدا نشد. لطفا با این ادعاهای خودتان ما را به زحمت نیندازید.
    ِ



    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست

    هر جا که به نفتتان حرف زده باشد حکم حجت را برای شما دارد اما هر جا که بر ضد مطالب شما سخن بگوید برای شما حکم حجت را ندارد. شده ماجرای شترمرغ
    باز هم داری تند میری عزیزم. هر کسی میداند که جناب طبری مفسر چندان ویژه ای نیست. برای ما از المیزان تفسیر بیاورید. بر تفسیر طبری ایرادهای زیادی وارد است.

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    در کائنات هیچ جهتی به اسم بالا و پایین و چپ و راست نداریم.

    سفسطۀ عوامفریبی. زبانها با توجه به فیزیک ساخته نمیشوند. در ضمن کی گفته که ما در فیزیک جهت چپ و راست و بالا نداریم؟ همیشه که دستگاه مختصات برای حرکت نمیساختند. در کتابهای فیزیک بارها دیده میشود که میگویند: جسم را به طرف بالا پرتاب میکنیم یا الکترون در اثر نیروی ناشی از میدان الکتریکی به سمت چپ صفحه میرود ...




    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست


    کلمه سما به معنی بالا می باشد نه هر چیزی که بالای سر باشد!!!

    در ضمن تمامی ترجمه های شما تفسیر به رای است

    سفسطۀ دروغ. در کدام لغتنامه سماء را به معنی بالا آورده اند؟ لابد نویسنده اش خیلی بیسواد بوده! اگر معتبرترین لغت نامۀ عربی ،المنجد، رو بخونی میبینی که سماء را به معنای هر چیز بالای سر دونسته.

    در مورد تفسیر به رأی هم شما بیدلیل داری منو محکوم میکنی. این شمایی که داری برای خودت میبری و میدوزی و تفسیر میکنی. من یا دارم بر اساس تفاسیر سخن میگم یا ترجمۀ دقیق آیه رو میارم یا اینکه نتیجۀ منطقی رو مطرح میکنم.




    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    احتیاجی به سند نیست. خود کلمه را اگر معنی کنی به سند میرسی
    قرن معانی مختلفی دارد: دوتاکردن، شاخ، اندام مانند شاخ، نوک کوه، غلاف، پاشنه کش، سده و مانند.(فرهنگ عربی فارسی المورد) حالا ذوالقرنین یعنی کسی که دو تا قرن داره. شما با سفسطۀ اشتراک معانی یک معنی رو برای خود برداشتی. معانی دیگری هم میشه از این اسم برداشت کرد.
    مثلا در مورد نوک کوه، میشه گفت که دو قلۀ بلند در دو سوی شرقی و غربی (یا شمالی و جنوبی) متصرفات ذوالقرنین وجود داشته اند که مرز کشورش را مشخص میکرده اند و لذا این لقب را یافته است.
    یا میشود گفت او دو سده حیات داشته و لذا زندگی دوقرنه اش برای اسمش به کار رفته است
    یا اینکه دو نفر مانند او یافت شده بودند و این اسم را بر آن اساس بر او گذاشتند.
    یا اینکه او به جای یک غلاف همیشه دو غلاف با خود داشته است.

    ...

    در ضمن قرآن خودش در این مورد بحث را شروع نکرده است و یهودیان عربستان از روی تورات سؤالاتی را از پیامبر پرسیدند و از بین آن از کسی موسوم به ذوالقرنین نیز سؤال کردند. پس ذوالقرنین باید یکی از شخصیتهای تورات باشد که یهودیان عربزبان آنرا بدان شکل تلفظ میکردند البته ما در بین شخصیتهای تورات هیچ موجود شاخداری را نمیبینیم!

    این را هم یادت باشد که هیچوقت نگی نیازی به سند نیست. شاید در بحثهای کلامی نیازی به سند نباشه ولی در چنین بحثی نیاز به سند هست.



    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    قرار نیست که دقیق دقیق مسائل بابلی ها رو شرح بده ؟


    اگر قراره قرآن بر اساس افسانه های یونانی باشه باید عین اونها باشه وگرنه بین داستانهای ملل مختلف و ماجرای افراد هم ممکنه به هم شبیه باشه. مثلا جایی دیدم که فردی یک کودک یتیم و بیکس را که مورد آزار سرپرستان خود که او را به کار اجباری وامیداشتند را از آن افراد با پرداخت مبلغی پول تحویل گرفت و زندگی همراه با آسایشی برای او ساخت. آیا شما میتوانی بگویی که من دارم این ماجرا را از روی کتاب «بینوایان» کپی میکنم؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست

    در ضمن یکی از سوره های قرآن به نام "ق"(قاف) میباشد و از کوه قاف یاد میکند
    آهان! پس هر جا حرف "ق" بیاد به معنای کوه قافه؟ چه حرفهایی میزنی جناب منطق. کجای این آیه اول سورۀ ق و آیات بعد حرف از کوه آمده است؟

    بسم الله الرحمن الرحیم
    ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ{1} بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ{2} أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ{3} قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ{4} بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَّرِيجٍ{5}


    پس ادعای بیربط نکن. باز سفسطۀ تفسیر نادرست رو انجام دادی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط منطق نمایش پست
    اسناد بیشتر در سایت ویکیپدیا :
    http://fa.wikipedia.org/wiki/%da%a9%...82%d8%a7%d9%81

    نخست اینکه پاسخ شما در بالای مطلب ویکیپدیا هست:

    در متن این مقاله از هیچ منبع و ماخذی نام برده نشده‌است.

    از این گذشته این مقاله فقط ادعای شما را تکرار کرده و هیچ کجایش نگفته فلان مفسر از ق در آیۀ اول سورۀ ق تفسیر به کوه قاف کرده است یا اینکه دلیلی برای این ادعا نیاورده است. خب نظر او هم مثل شما غلط است. اصلا شاید این مطلب را هم خود شما نوشته باشید. در ویکیپدیا هر کسی میتواند در متنی چیزی بنویسد

    ویرایش توسط tabatabay : ۱۳۸۷/۰۵/۱۱ در ساعت ۱۵:۰۶ دلیل: طرح افزايش صميميت


صفحه 1 از 13 12311 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود