جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: سوالی در خصوص برتری پیامبر بر سایر مردم
-
۱۳۸۸/۰۵/۲۸, ۰۱:۰۷ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 49
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سوالی در خصوص برتری پیامبر بر سایر مردم
ویرایش توسط مدیر ارجاع سوالات : ۱۳۹۱/۱۱/۳۰ در ساعت ۲۱:۱۹ دلیل: تغییر نام کارشناس پاسخگو
bahal2bahal.iranblog.com
-
۱۳۸۸/۰۵/۲۸, ۱۰:۴۲ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 637
- مورد تشکر
- 2,146 پست
- حضور
- 11 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
41
سلام
اولین کاری که شما از ایشان می تونید انتظار داشته باشید مستند حرف زدن است. چرا که بیان یک نکته از یک عبارت قرآنی که اولی دارد و آخری و قرائنی در مقام هست، در واقع مثل این می ماند که بگوییم شما در اعتقادتان معتقد به این هستید که هیچ خدایی وجود ندارد چرا که همه ی شما معتقد به شهادتین هستید و در شهادتین این عبارت به صورت کاملا علنی آورده شده است.
البته من نمی گویم این ایرانی به قول خودش سنت شکن، همه ی حرفهایش این گونه اند ولی باید در یک بحث علمی موضع بحث کاملا مشخص باشد پس این آقا یا خانم باید اول کاری را که می کند این باشد که اگر از جایی حرفی را نقل می کند باید اصل متن یا آدرس آن را هم برای طرف مقابل بنگارد.
دومین نکته برای نتیجه گیری در بحث این است که بحث گام به گام پیش رود و الا چهره ی واقعی آن نوشتار، بحث گونه نیست بلکه یک انتقاد است که گوینده اش اصلا اصراری بر دانستن واقعیت در آن ندارد. می خواهد بگوید برای من ثابت است که این مشکلات وجود دارد. نظرش محترم است ولی اگر دوست دارد کشف واقعیت کند باید آهسته و گام به گام بحث را پیش ببرد. مثلا در همین تکه ای که از مباحث ایشون گذاشته اید ببینید چند انکار وجود دارد که باید در هر کدام به تفصیل وارد بحث شد تا به نتیجه رسید.
من برای نمونه به بخشی از جواب می پردازم ( البته در حد خودم )
این بیان نمایانگر این است که گوینده اش اسلام را به عنوان دین فرستاده شده از خدا نتوانسته قبول کند. برای اثبات ادعای خودش به شواهدی از این نکته پرداخته که قرآن، کتابی مشکل دار است پس نمی تواند بالکل از جانب خدا باشد و یا حداقل بخشی از آن از جانب خدا نیست.
برای اینکه مسلمانان بخواهند مدعای خود را در جهت حقانیت اسلام به اثبات برسانند باید از عهده ی شبهات این شخصیت برآیند.
و برای جواب به این فقره با این روند مبحث را دنبال می کنیم که:
اولا آیا هر کسی که سخنی از آب و آتش و خاک و نور زد آن چهار اصلی که در یونان باستان مد نظر بوده را کاملا پذیرفته و با نگاه به آن چهار اصل وارد مباحث خود شده است یا اینکه ممکن است نگاه دیگری داشته باشد و قضیه را از حیث دیگری دارد دنبال می کند؟
ثانیا به فرض که همان را بخواهد بگوید، آیا نظر دموکریت صد در صد درست است و در آینده ی علمی جهان قطعا کسی نخواهد توانست آن نظریه ی علمی را زیر سوال ببرد؟
ثالثا به فرض که نظریه ی او هم قطعی باشد، آیا تازیان در قرون بعد از دموکریت فقط از مطالب قبل از دموکریت مطلع شده بودند و راهی به شنیدن حرفهای زیرکانه ی دموکریت نداشتند؟ آیا سیزده قرن، زمان کمی است که دانش به ایشان هم برسد؟ اگر کم است پس نظریه ی قبل از دموکریت چگونه به ایشان القاء شده است؟
شاید بگویید که ایشان قومی بدوی و جاهلی بودند _ که قطعا بودند _ و راهی به فهم دانش نداشتند، اگر چنین است پس چگونه است که مدعی و طراح دینی شده اند که با این وسعت سراسر عالم را تسخیر کرده است و امروزه هم _ بعد از گذشت چهارده قرن _ ذهن دانشمندان جهانی را به خود مشغول نموده است؟
پس هنوز هیچ دلیلی برای صحت این بیان شما وجود ندارد.
این حرف نشان از بی توجهی به شرایط تناقض است. الان من ادعا می کنم با نویسنده ی این مطالب، مشترکیم و یکی هستیم ولی باز در همین زمان ادعا می کنم که من با ایشان تفاوت داریم و یکی نیستیم. اگر این دو جمله از دو جهت باشد آیا نقضی به کلام من وارد است؟ من با ایشان در انسان بودن مشترک هستیم. در نویسنده بودن مشترک هستیم. در احتمال خطا داشتن مشترک هستیم و در خیلی جهات دیگر هم اشتراک داریم اما در اعتقاد مختلف هستیم و در برخی امور دیگر هم تفاوت داریم. حال آیا مشکلی دارد در زمانی که بحث در انسانیت باشد بگویم هیچ برتری ای از یکدیگر نداریم ولی در اعتقاد هر کداممان مدعی باشیم که من نسبت به دیگری برترم چون من بدون تعصب تر ( البته هر کدام از دید خودمان ) به قضیه نگاه می کنم؟
در قرآن هم همینگونه در مورد پیامبر بحث شده است. باید دید که در چه جهتی پیامبر با سایر انسانها یکی است و در چه جهت از ایشان برتری دارد.
خلاصه نیاوردن مستند اصلی مباحث، تنها این را ایجاد می کند که این سوال می تواند بدون جواب باشد اما اگر دلیل و مستند حرف می آمد مشخص بود که جهات دو نوع بیان با هم متفاوت هستند. و این اختلاف جهت باعث این می شود که این دو جمله همدیگر را نقض نکنند و هر دو درست باشند.
سر بلند باشید
ویرایش توسط مدافع : ۱۳۸۸/۰۵/۲۸ در ساعت ۱۰:۴۴
لا یستیقن القلب أن الحق باطل ابداو لا یستیقن أن الباطل حق أبدا
قلب هیچ وقت یقین به حق بودن باطل و یا باطل بودنحق نمی نماید امام صادق علیه السلام
*************و السلام علي من اتبع الهدىو درود بر هر آنكه ( بدون تعصب) به دنبال حق است و پذيراى آن سوره طه / آیه 47
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۱, ۰۰:۵۳ #3
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 49
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
این بیان نمایانگر این است که گوینده اش اسلام را به عنوان دین فرستاده شده از خدا نتوانسته قبول کند. برای اثبات ادعای خودش به شواهدی از این نکته پرداخته که قرآن، کتابی مشکل دار است پس نمی تواند بالکل از جانب خدا باشد و یا حداقل بخشی از آن از جانب خدا نیست.
برای اینکه مسلمانان بخواهند مدعای خود را در جهت حقانیت اسلام به اثبات برسانند باید از عهده ی شبهات این شخصیت برآیند.
و برای جواب به این فقره با این روند مبحث را دنبال می کنیم که:
اولا آیا هر کسی که سخنی از آب و آتش و خاک و نور زد آن چهار اصلی که در یونان باستان مد نظر بوده را کاملا پذیرفته و با نگاه به آن چهار اصل وارد مباحث خود شده است یا اینکه ممکن است نگاه دیگری داشته باشد و قضیه را از حیث دیگری دارد دنبال می کند؟
ثانیا به فرض که همان را بخواهد بگوید، آیا نظر دموکریت صد در صد درست است و در آینده ی علمی جهان قطعا کسی نخواهد توانست آن نظریه ی علمی را زیر سوال ببرد؟
ثالثا به فرض که نظریه ی او هم قطعی باشد، آیا تازیان در قرون بعد از دموکریت فقط از مطالب قبل از دموکریت مطلع شده بودند و راهی به شنیدن حرفهای زیرکانه ی دموکریت نداشتند؟ آیا سیزده قرن، زمان کمی است که دانش به ایشان هم برسد؟ اگر کم است پس نظریه ی قبل از دموکریت چگونه به ایشان القاء شده است؟
شاید بگویید که ایشان قومی بدوی و جاهلی بودند _ که قطعا بودند _ و راهی به فهم دانش نداشتند، اگر چنین است پس چگونه است که مدعی و طراح دینی شده اند که با این وسعت سراسر عالم را تسخیر کرده است و امروزه هم _ بعد از گذشت چهارده قرن _ ذهن دانشمندان جهانی را به خود مشغول نموده است؟
پس هنوز هیچ دلیلی برای صحت این بیان شما وجود ندارد.
bahal2bahal.iranblog.com
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۱, ۰۱:۰۳ #4
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 49
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
مشکل اینجاست که شما حرف من را نفهمیدید
منظورم بین زن و مرد است که در قران به زن طوری اشاره می شود که حیوانی خانه گیست
و باز در جایی نی گوید از روح خود در ان دمیدم!
چگونه است که مرد (که دارای روحی برابر با زن است) بر زن برتری دارد؟
نمونه این است که در اسلام مرد می تواند با 4 زن باشد(قابل به ذکر هست که پیامبر 41 زن داشته (یا کمی بیشتر))
یا این که اگر مرد بر زنش شک کند شب به گفته ی خود قران شب را با او هم بستر نشود دفعه بعد از خانه اش برود (یا از خانه بیرونش کند) و دست اخر برنتش!
یا مثالی دگر همه باستان شناسان با نظره دالوین با نوع خلقت انسان و تمام موجودات موافقند و مدارکی دال بر این نیز دارند حال این که قران از ساخته شدن انسان به یک دفعه سخن می گوید!
bahal2bahal.iranblog.com
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۲, ۰۴:۱۳ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۱۲/۰۱, ۱۸:۲۴ #6
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
به نام خدا
اولا اين ادعاها - نه تنها در مورد قرآن عزيز بلكه در مورد هر مطلبي كه باشد - ، دليل مستندي بر كپي برداري هيچ فردي از هيچ جايي نمي شود مگر اينكه دليل ديگري بر كپي برداري مطالب مذكور ارائه گردد .
ثانيا شما دقيقا نظرات فلاسفه قديم يونان را در مورد اين عناصر چهارگانه بيان كنيد تا ما نيز بيان ، كاربرد و نگرش قرآن كريم نسبت به اين چهار مساله را بيان كنيم تا تفاوت آنها روشن شود .
ثالثا بنظر شما راه دستابي به حقانيت سخن پيامبر خدا (ص) اين است كه در خصوص قرآن كريم به تفكر و تحقيق بنشينيم يا اينكه هر كلمه اي در قرآن بكار رفته است را به يكي نسبت دهيم و بگوييم از فلان جا برگرفته شده ، آن كلماتي هم كه در قرآن نيامده بگوييم چون در جامعه عرب وجود نداشته لذا پيامبر (ص) به ذهنش نرسيده تا در قرآن بياورد ؟!
آيا بنظر شما اينگونه برخورد در مورد سخن هر فردي ، منطقي بنظر مي رسد ؟
رابعا يكي از نكاتي كه در زندگي پيامبر (ص) روشن و واضح است اين است كه به گواهي تاريخ (1) ايشان نمي خواندند و نمي نوشتند حال چگونه بنابر ادعاي شما با عقايد فلاسفه يونان آشنا شده و آن را در قرآن منعكس نموده اند ؟! وانگهي ايشان تحت تعليم هيچ فردي هم قرار نداشتند تا از او بياموزند . امام رضا ـ علیه السلام ـ در مناظره با علمای ادیان مختلف خطاب به رأس الجالوت (عالم یهودی) فرمود: «از جمله دلایل صدق پیامبر ما آن است كه او شخصی یتیم، تهیدست و چوپان بود، و هیچ كتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود. با این حال، كتابی آورد كه حكایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان در آن آمده است.»(2)
(1)- مقدمه ابن خلدون، (دارالعلم بیروت)، ص 419.
(2)- توحید صدوق، دار المعرفه، ص 419
اليس الله بكاف عبده
الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی
****
بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد
حضرت زهرا (س) :
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد
-
۱۳۹۱/۱۲/۰۱, ۱۸:۲۹ #7
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
شما كه مدعي هستيد برخي مطالب قرآن از عقايد يونان باستان برگرفته شده و قرآن كريم كلام خداوند نيست و توسط پيامبر (ص) بر نوشته شده است چه پاسخي داريد براي مطالبي كه در قرآن آمده اما علم شايد حدود چند صد سال است كه آنرا كشف نموده ؟ نمونه اش :
وتري الجبال تحسبها جامده وهي تمر مر السحاب صنع الله الذي اتقن كل شيء انه خبير بما تفعلون(1)
و كوهها را مى بينى [و] مى پندارى كه آنها بى حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.
اين آيه شريفه بيان مي كند كه كوهها حركت مي كنند و اين مطلب تازه حدود چند صد سال است كه كشف شده است .شما چه توجيهي براي وجود چنين آيه اي در قرآن داريد ؟
بنظر شما اگر قرآن برگرفته از عقايد ديگران بوده ، كدام شخص يا گروهي معتقد به حركت كوهها بوده اند ؟
اين مطلب كه تازه به كشف علمي رسيده چرا بايد در قرآن هزارواندي سال پيش وجود داشته باشد ؟
از اين دست مطالب در قرآن كريم كم نيست .
ضمن اينكه براي اثبات خدايي بودن قرآن بايد از راه صحيح آن تحقيق و پژوهش نماييد نه از برگفته ها و ادعاهاي بي اثبات ديگران .
(1)- نمل/88
اليس الله بكاف عبده
الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی
****
بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد
حضرت زهرا (س) :
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد
-
۱۳۹۱/۱۲/۰۱, ۲۰:۱۹ #8
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
من متوجه اين بخش از سوال شما نشدم . لطفا ايه مورد نظرتان را بنويسيد تا ببينم در چه زمينه اي سخن مي گوييد .
وقتي كسي در خصوص مطلبي صحبت مي كند ممكن است وجوه بسياري را لحاظ نمايد و به اعتبار هاي مختلف در مورد يك مساله سخن بگويد .
در مساله مورد سوال شما نيز همينگونه است .
در قرآن كريم ، خداوند به پيامبر (ص) فرمان مي دهد كه به مردم بگويد : من بشري مانند شما هستم زيرا برخي از كفار براي شانه خالي كردن از پذيرش حق ، ادعاهاي مختلفي مي كردند گاهي مي گفتند :
وقالوا ما لهذا الرسول ياكل الطعام ويمشي في الاسواق لولا انزل اليه ملك فيكون معه نذيرا (1)
و گفتند اين چه پيامبرى است كه غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود چرا فرشته اى به سوى او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد.
يا مي گفتند :
وَ قَالُوا قُلُوبُنَا في أَكنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَ في ءَاذَانِنَا وَقْرٌ وَ مِن بَيْنِنَا وَ بَيْنِك حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَمِلُونَ* قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشرٌ مِّثْلُكمْ يُوحَي إِلي أَنَّمَا إِلَهُكمْ إِلَهٌ وَحِدٌ فَاستَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ استَغْفِرُوهُوَ وَيْلٌ لِّلْمُشرِكِينَ(2)و گفتند دلهاى ما از آنچه ما را به سوى آن مى خوانى سخت محجوب و مهجور است و در گوشهاى ما سنگينى و ميان ما و تو پرده اى است پس تو كار خود را بكن ما [هم] كار خود را مى كنيم
بگو من بشرى چون شمايم جز اينكه به من وحى مى شود كه خداى شما خدايى يگانه است پس مستقيما به سوى او بشتابيد و از او آمرزش بخواهيد و واى بر مشركان
علامه طباطبايي در توضيح اين مطلب مي فرمايند :
"در مقام پاسخ گويي از اين سخن ايشان است كه گفتند : قلوبنا في اكنة مما تدعونا اليه و حاصل جواب اين است كه : اي پيامبر به ايشان بگو من بشري هستم مانند شما كه در بين شما معاشرت مي كنم ، آن طور كه خود شما با يكديگر معاشرت مي كنيد و با شما سخن مي گويم ، آن طور كه خود شما با يكديگر گفتگو مي كنيد ، پس من جنس ديگري مخالف جنس شما از قبيل فرشته نيستم ، تا بين من و شما حايل و حجابي باشد و يا سخنم به گوش شما نرسد و يا كلامم به دلهاي شما وارد نشود .
تنها تفاوت من با شما اين است كه به من وحي مي شود و آنچه من به شما مي گويم و شما را به سوي آن دعوت مي نمايم ، وحيي است كه به من مي شود و آن اين است كه معبود شما آن معبودي كه سزاوار پرستش باشد يكي است ، نه آلهه متفرق و گوناگون. "(3)
(1)- فرقان /7
(2)- فصلت/5و6
(3)- الميزان ،ج17،ص546
اليس الله بكاف عبده
الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی
****
بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد
حضرت زهرا (س) :
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد
-
۱۳۹۱/۱۲/۰۱, ۲۰:۲۲ #9
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
اليس الله بكاف عبده
الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی
****
بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد
حضرت زهرا (س) :
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد
-
۱۳۹۲/۱۰/۲۳, ۱۰:۱۲ #10
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 3,458
- مورد تشکر
- 8,723 پست
- حضور
- 56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
- دریافت
- 131
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
جمع بندي 1
قرآن كلام خدا يا بشر
پرسش : در مورد آیه هایی که در مورد فرشتگان و شیطان و انسان آمده است نگاهی کرده اید؟
آب آتش خاک و نور (یا هوا یا بخار نیز نامیده می شوند) 4 اصل فیلسوفان قدیم یونان !
که دموکریت با زیرکی انان را رد کرد !و این بعد از گذشت 1300 سال در قران آورده شده است .
پاسخ : اولا اين ادعاها - نه تنها در مورد قرآن عزيز بلكه در مورد هر مطلبي كه باشد - ، دليل مستندي بر كپي برداري هيچ فردي از هيچ جايي نمي شود مگر اينكه دليل ديگري بر كپي برداري مطالب مذكور ارائه گردد .
ثانيا شما دقيقا نظرات فلاسفه قديم يونان را در مورد اين عناصر چهارگانه بيان كنيد تا ما نيز بيان ، كاربرد و نگرش قرآن كريم نسبت به اين چهار مساله را بيان كنيم تا تفاوت آنها روشن شود .
ثالثا بنظر شما راه دستابي به حقانيت سخن پيامبر خدا (ص) اين است كه در خصوص قرآن كريم به تفكر و تحقيق بنشينيم يا اينكه هر كلمه اي در قرآن بكار رفته است را به يكي نسبت دهيم و بگوييم از فلان جا برگرفته شده ، آن كلماتي هم كه در قرآن نيامده بگوييم چون در جامعه عرب وجود نداشته لذا پيامبر (ص) به ذهنش نرسيده تا در قرآن بياورد ؟!
آيا بنظر شما اينگونه برخورد در مورد سخن هر فردي ، منطقي بنظر مي رسد ؟
رابعا يكي از نكاتي كه در زندگي پيامبر (ص) روشن و واضح است اين است كه به گواهي تاريخ (1) ايشان نمي خواندند و نمي نوشتند حال چگونه بنابر ادعاي شما با عقايد فلاسفه يونان آشنا شده و آن را در قرآن منعكس نموده اند ؟! وانگهي ايشان تحت تعليم هيچ فردي هم قرار نداشتند تا از او بياموزند . امام رضا ـ علیه السلام ـ در مناظره با علمای ادیان مختلف خطاب به رأس الجالوت (عالم یهودی) فرمود: «از جمله دلایل صدق پیامبر ما آن است كه او شخصی یتیم، تهیدست و چوپان بود، و هیچ كتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود. با این حال، كتابی آورد كه حكایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان در آن آمده است.»(2)
شما كه مدعي هستيد برخي مطالب قرآن از عقايد يونان باستان برگرفته شده و قرآن كريم كلام خداوند نيست و توسط پيامبر (ص) بر نوشته شده است چه پاسخي داريد براي مطالبي كه در قرآن آمده اما علم شايد حدود چند صد سال است كه آنرا كشف نموده ؟ نمونه اش :
وتري الجبال تحسبها جامده وهي تمر مر السحاب صنع الله الذي اتقن كل شيء انه خبير بما تفعلون(3)
و كوهها را مى بينى [و] مى پندارى كه آنها بى حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.
اين آيه شريفه بيان مي كند كه كوهها حركت مي كنند و اين مطلب تازه حدود چند صد سال است كه كشف شده است .شما چه توجيهي براي وجود چنين آيه اي در قرآن داريد ؟
بنظر شما اگر قرآن برگرفته از عقايد ديگران بوده ، كدام شخص يا گروهي معتقد به حركت كوهها بوده اند ؟
اين مطلب كه تازه به كشف علمي رسيده چرا بايد در قرآن هزار و اندي سال پيش وجود داشته باشد ؟
از اين دست مطالب در قرآن كريم كم نيست .
ضمن اينكه براي اثبات خدايي بودن قرآن بايد از راه صحيح آن تحقيق و پژوهش نماييد نه از برگفته ها و ادعاهاي بي اثبات ديگران .
(1)-مقدمه ابن خلدون، (دارالعلم بیروت)، ص 419.
(2)- توحید صدوق، دار المعرفه، ص 419
(3)- نمل/88
ویرایش توسط هدی : ۱۳۹۵/۰۴/۲۱ در ساعت ۲۳:۱۲
اليس الله بكاف عبده
الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی
****
بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد
حضرت زهرا (س) :
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری