جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: لینک دانلود مجموعه کتب شهید چمران
-
۱۳۸۸/۰۵/۳۱, ۰۹:۴۳ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 813
- مورد تشکر
- 2,274 پست
- حضور
- 1 روز 37 دقیقه
- دریافت
- 165
- آپلود
- 14
- گالری
-
6
لینک دانلود مجموعه کتب شهید چمران
به نام خدا
سلام
کتاب بینش و نیایش
http://www.askquran.ir/downloads.php?do=file&id=1995
انسان و خدا
http://www.askquran.ir/downloads.php?do=file&id=1996
خدا بود و دیگر هیچ نبود
http://www.askquran.ir/downloads.php?do=file&id=1997
کردستان
http://www.askquran.ir/downloads.php?do=file&id=1998
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
http://www.askquran.ir/downloads.php?do=file&id=1999
لبنان
http://www.askquran.ir/downloads.php?do=file&id=2000
زیباترین سروده هستی
http://www.askquran.ir/downloads.php?do=file&id=2001
ویرایش توسط یا مهدی (عج) : ۱۳۸۸/۰۵/۳۱ در ساعت ۰۹:۴۴
-
-
۱۳۹۳/۰۱/۲۷, ۱۱:۵۶ #2
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 338
- مورد تشکر
- 1,616 پست
- حضور
- 9 روز 12 ساعت 40 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ماجرای برخورد شهید چمران با رضا س...!
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یک روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم" داره تعقیبش می کنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!"
رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!"
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! "
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟"
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!"
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر...
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران: چرا؟!
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....
شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!....
... رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.
... سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضارو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی
دردهایی که برای خداست خیلی زیباست
شهید چمران
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری