جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: فضائل اخلاقی و راه های کسب فضائل اخلاقی و اثارفضیلت جویی
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۵, ۰۸:۱۲ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
فضائل اخلاقی و راه های کسب فضائل اخلاقی و اثارفضیلت جویی
به نام خدا
در این تاپیک قصد دارم به یاری خدا فضائل اخلاقی را تعریف کرده و
بعد از تعریف این موضوع بپردازیم به راه های کسب فضائل اخلاقی و همین طور
نام بردن فضائل اخلاقی و چگونگی تهذیب نفس از دیدگاه قران و ائمه و علما و بزرگان دین
وهمچنین در مرحله ی اخر در مورد اثار فضائل اخلاقی صحبت کنیم.
امیدوارم این تاپیک راه ی با شه برای شناخت بهتر خودمون و شناخت نقاط ضعف و قوت
در وجود خودمون برای رسیدن هر چه بهتر به خدا.
سعی کنید موفق باشید
یا علی مدد
ویرایش توسط ازاد : ۱۳۸۸/۰۶/۰۵ در ساعت ۰۸:۱۲
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۵, ۰۸:۱۳ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
مقدمه:
یكی از مسائل اساسی در فلسفه اخلاق این است كه ملاك و معیار فضیلت اخلاقی چیست و چگونه میتوان فعل اخلاقی را از فعل طبیعی بازشناخت. به تعبیر دیگر، با توجه به چه ملاكی است كه میتوان فعلی را فضیلتی اخلاقی به شمار آورد؟
در مكاتب مختلف بحثهای فراوانی پیرامون شناخت ملاك فضیلت و تمییز فعل اخلاقی از غیر آن صورت گرفته و هر مكتب به فراخور مبانی فكری خویش معیار خاصی را ارائه داده و جدول مشخصی را برای فضائل اخلاقی ترسیم نموده است در این گفتار كوتاه ابتدا به برخی از این نظریات اشاره نموده و سپس دیدگاه اسلام مطرح شد.
آراء مختلف پیرامون معیار فضیلت اخلاقی
از جمله مكاتی كه در باب معیار تشخیص فضیلت اخلاقی اظهارنظر كردهاند، از مكاتبی همچون عاطفهگرایان، لذتگرایان، وجدان گرایان، طرفداران اصالت جامعه، وظیفه گرایان و در دنیای اسلام از مكتب اشاعره و امامیه میتوان نام برد.[1]
عاطفه گرایان كه كمال انسان را در خدمت به خلق میدانند، تنها افعالی را كه با انگیزه دیگر دوستی و عاطفه غیر خواهی صورت پذیرد فضیلت اخلاقی بر میشمرند و افعالی را كه فقط در جهت تأمین منافع فردی صورت میگیرد را فاقد ارزش اخلاقی میدانند. در نقطه مقابل این گروه لذت گرایان وظیفه انسان را تحصیل لذت و گریز از رنج دانسته و افعالی را كه در این راستا صورت میگیرد دارای ارزش اخلاقی میدانند. افرادی نیز همچون كانت تنها افعالی را خوب و فضیلت به حساب میآورند كه از روی احساس وظیفه و تكلیف صورت گرفته باشد نه اینكه صرفاً رفتاری ناشی از تمایلات طبیعی انسان باشد برخی مكاتب نیز از زوایهدیگری به موضوع نگریسته و برای تمییز فضیلت از رذیلت رجوع به نظر یك قاضی را لازم دانستهاند. وجدان گرایان معتقدند وجدان به راحتیو از راه الهام قادر به تشخیص خوب و بد افعال است و جامعه گرایان قضاوت جامعه را ملاك تفكیك فضیلت از رذیلت دانستهاند. در كنار اینها از دانشمندان مسلمان اشاعره امر و نهی پروردگار را ملاك خوبی و بدی افعال میدانند در حالی كه امامیه و معتزله به مخالفت با آنان پرداخته و معتقدند عقل انسان دارای ظرفیتی است كه توان درك خوبی و بدی افعال را دارد و این طور نیست كه تا به فعلی امر نشود آن فعل فاقد مصلحت باشد و امر پروردگار موجب ایجاد مصلحت در آن شود.
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۵, ۱۰:۱۶ #3
مکتب های اخلاقی
در علم اخلاق مكاتب فراوانى است كه بسيارى از آنها انحرافى است و به ضد اخلاق منتهى مىشود، و شناخت آنها در پرتو هدايتهاى قرآنى كار مشكلى نيست; قرآن مىگويد:
وان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه ولاتتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذالكم وصاكم به لعلكم تتقون (سوره انعام، آيه153)
آيه فوق كه بعد از ذكر بخش مهمى از عقائد و برنامههاى عملى و اخلاقى اسلام در سوره انعام آمده، و مشتمل بر فرمانهاى دهگانه اسلامى است، مىگويد: «به آنها بگو اين راه مستقيم من است، از آن پيروى كنيد و از راههاى مختلف (و انحرافى) پيروى مكنيد كه شما را از راه حق دور مىسازد; اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش فرموده تا پرهيزگار شويد!»
مكتبهاى اخلاقى همانند ساير روشهاى فردى و اجتماعى از «جهانبينى» و ديدگاههاى كلى درباره جهان آفرينش سرچشمه مىگيرد و اين دو، يك واحد كاملا به هم پيوسته و منسجم است.
آنها كه «جهانبينى» را از «ايدئولوژى» (و «هستها» را از «بايدها») جدا مىسازند و مىگويند رابطهاى بيناين دونيست زيرا جهانبينى و هستها از دلائلمنطقى و تجربى سرچشمه مىگيرد در حالى كه«بايدها» و «نبايدها» يكسلسله فرمانها و دستورها است، از يك نكته مهم غفلت كردهاند، و آن اينكه: فرمانها و «بايدها» هنگامى حكيمانه است كه رابطهاى با«هستها» داشتهباشد، وگرنه امور اعتبارى بىمحتوا و غيرقابل قبولى خواهد بود.
در اينجا مثالهاى روشنى داريم كه اين مطلب را كاملا باز مىكند: هنگامى كه اسلام مىگويد: «شراب نخوريد!» و يا قوانين بينالمللى مىگويد: «مواد مخدر ممنوع است!» اينها فرمانهاى الهى يا مردمى است كه بىشك از يك سلسله هستها سرچشمه گرفته; زيرا، واقعيت عينى چنين است كه شراب و مواد مخدر تاثير بسيار مخربى در روح و جسم انسان دارد به گونهاى كه هيچ بخشى از آن، از شر اين مواد ويرانگر در امان نيست; اين واقعيت، سبب آن بايد يا نبايد مىشود.
اين كه مىگوئيم احكام الهى از مصالح و مفاسد سرچشمه مىگيرد، درست اشاره به همين رابطه است، و اين كه مىگوئيم «كلما حكم به العقل حكم به الشرع; هر كارى را عقل حكم به خوبى يا بدى آن كند، شرع نيز مطابق آن فرمان مىدهد!» نيز اشاره به وجود رابطه تنگاتنگ ميان واقعيتها و احكام (بايدها و نبايدها) مىباشد.
و اين كه در مجالس قانونگذارى در جوامع بشرى مىنشينند و پيامدهاى فردى و اجتماعى هر پديدهاى را بررسى و بر اساس آن قانون وضع مىكنند نيز دقيقا در همين راستا است.
كوتاه سخن اين كه، محال استيك حكم حكيمانه بىارتباط با واقعيتهاى موجود در زندگى بشر باشد; در غير اين صورت، حكم و قانون نيستبلكه گزافهگوئى و خرافه و قلدرى است; و چون واقعيتيكى بيش نيست طبيعتا راه مستقيم و محكم و قانون صحيح هم بيش از يكى نمىتواند باشد و اين مساله سبب مىشود كه ما تمام تلاش و كوشش خود را براى پيدا كردن واقعيتها و احكام و قوانين نشات گرفته از آن به كار گيريم.
از آنچه در بالا گفته شد رابطه ديدگاههاى كلى در مجموعه هستى و آفرينش انسان، با مسائل اخلاقى روشن مىشود و منشا پيدايش مكتبهاى مختلف اخلاقى نيز همين است.
اكنون با توجه به مطالب فوق به سراغ مكاتب اخلاقى مىرويم:
1- اخلاق در مكتب خداپرستان
از اين ديدگاه، آفريننده همه آثار خداست. ما از سوى او هستيم و به سوى او باز مىگرديم و هدف آفرينش تكامل انسان در جنبههاى معنوى است و پيشرفتهاى مادى تا آنجا كه راه را براى وصول به تكامل معنوى هموار مىسازد نيز هدف معنوى محسوب مىشود.
تكامل معنوى را مىشود بدينسان معنى كرد: «قرب به خداوند و پيمودن راهى كه انسان را به صفات كمال او نزديك مىسازد».
بنابراين معيار، اخلاق از اين ديدگاه تمام صفات افعالى است كه انسان را براى پيمودن اين راه آماده مىسازد و نظام ارزشگذارى در اين مكتب نيز بر محور ارزشهاى والاى انسانى و كمال معنوى و قرب به خداست.
2- اخلاق ماديگرى
مىدانيم ماديها شعبى دارند كه يك شعبه معروف آن ماديگرى كمونيستى است. از ديدگاه اين مكتب كه همه چيز را از دريچه ماده مىنگرد و به خدا و مسائل معنوى، ايمان ندارد، و اصالت را براى اقتصاد قائل است و براى تاريخ نيز ماهيت مادى و اقتصادى قائل مىباشد، هر چيز كه جامعه را به سوى اقتصاد كمونيستى سوق دهد اخلاق است، و يا به تعبير خودشان «آنچه انقلاب كمونيسم را تسريع كند، اخلاق محسوب مىشود.» مثلا اين كه راست گفتن يا دروغ گفتن كدام اخلاقى و يا غير اخلاقى استبا توجه به تاثير آنها در انقلاب ارزيابى مىشود، اگر دروغ به انقلاب سرعتببخشد، يك امر اخلاقى است و اگر راست تاثير منفى بگذارد يك امر غير اخلاقى محسوب مىشود!
شاخههاى ديگر ماديگرى نيز هر كدام طبق مسلك خود اخلاق را تفسير مىكنند; آنها كه اصل را بر لذت و كام گرفتن از لذائذ مادى نهادهاند چيزى به نام اخلاق قبول ندارند و يا به تعبير ديگر، اخلاق را در صفات و افعالى مىدانند كه راه را براى وصول به لذت هموار سازد.
و آنها كه اصل را بر منافع شخصى و فردى نهادهاند و حتى جامعه بشرى را تا آن اندازه محترم مىشمرند كه در مسير منافع شخصى آنها باشد (همانگونه كه در مكتبهاى سرمايه دارى غرب ديده مىشود) اخلاق را به امورى تفسير مىكنند كه آنها را به منافع مادى و شخصى آنها برساند و همه چيز را در پاى آن قربانى مىكنند!
3- اخلاق از ديدگاه فلاسفه عقلى
آن گروه از فلاسفه كه اصالت را براى عقل قائلند و مىگويند غايت فلسفه اين است كه در وجود انسان يك عالم عقلى بسازد همانند عالم عينى خارجى (صيروة الانسان عالما عقليا مضاهيا للعالم العينى)، در مباحث اخلاقى - اخلاق را به صفات و اعمالى تفسير مىكنند كه به انسان كمك كند تا عقل بر وجود او حاكم باشد نه طبايع حيوانى و خواستههاى نفسانى.
4 - اخلاق در مكتب غيرگرايان!
گروه ديگر از فلاسفه كه بيشتر به جامعه مىانديشند و اصالت را براى جمع قائلند نه افراد، فعل اخلاقى را به افعالى تفسير مىكنند كه هدف غير باشد; بنابراين، هر كارى كه نتيجهاش تنها به خود انسان برگردد غير اخلاقى است و كارهائى كه هدفش ديگران باشد اخلاقى است.
5 - اخلاق از ديدگاه وجدان گرايان
گروهى از فلاسفه كه اصالت را براى وجدان قائلند نه عقل، كه مىتوان از آنها به «وجدانگرا» تعبير كرد و گاه به طرفداران «حسن و قبح عقلى» كه در واقع منظور از آن عقل عملى است نه عقل نظرى، آنها مسائل اخلاقى را يك سلسله امور وجدانى مىدانند نه عقلانى كه انسان بدون نياز به منطق و استدلال آنها را درك مىكند; مثلا، انسان عدالت را خوب مىشمرد و ظلم را بد، ايثار و فداكارى و شجاعت را خوب مىداند و خودپرستى و تجاوزگرى و بخل را بد مىبيند بى آنكه نيازى به استدلال عقلانى و تاثير آنها در فرد و جامعه داشته باشد.
بنابراين، بايد وجداناخلاقى را زندهكرد و آنچه را موجبتضعيف وجدان مىشوداز ميان برداشت; سپس وجدان قاضى خوبى براى تشخيص اخلاق خوب از بد خواهدبود.
طرفداران «حسن و قبح عقلى» گر چه دم از عقل مىزنند ولى پيداست كه منظور آنها عقل وجدانى است و نه عقل استدلالى، آنها مىگويند حسن احسان و قبح ظلم كه دو فعل اخلاقى مىباشد بدون هيچ گونه نياز به دليل و برهان براى انسان سليمالنفس آشكار است، و به اين ترتيب اصالت را براى وجدان قائلند.
ولى بسيارى از آنها انكار نمىكنند كه وجدان ممكن است درباره بعضى از امور ساكتباشد و ادراكى نداشته باشد، در اينجا بايد دستبه دامن شريعت و وحى شد تا امور اخلاقى را از غير اخلاقى جدا سازد; بعلاوه اگر نسبتبه آنچه عقل حاكم است تاييدى از سوى شرع باشد انسان با اطمينان بيشترى در راه آن گام مىنهد.
نتيجه:
با توجه به اشاراتى كه به مهمترين مكاتب اخلاقى در اين فصل آمد، امتيازات مكتب اخلاقى اسلام كاملا روشن است: «اساس اين مكتب اخلاقى، ايمان به خداوندى است كه كمال مطلق و مطلق كمال است و فرمان او بر تمام جهان هستى جارى و سارى است و كمال انسانها در اين است كه پرتوى از صفات جمال و جلال او در خود منعكس كنند و به ذات پاكش نزديك و نزديكتر شوند.»
ولى اين به آن معنا نيست كه صفات اخلاقى در بهبودى حال جامعه بشرى و نجات انسانها از چنگال بدبختيها بىاثر است; بلكه در يك جهانبينى صحيح اسلامى عالم هستى يك واحد بهم پيوسته است، واجبالوجود قطب اين دايره و ماسواى خدا همه به او وابسته و پيوسته و در عين حال با هم منسجم و در ارتباطند. بنابراين، هر چيزى كه سبب صلاح حال فرد باشد سبب صلاح حال جامعه، و هر چيز كه در صلاح جامعه مؤثر باشد در صلاح فرد نيز مؤثر است.
به تعبير ديگر، ارزشهاى اخلاقى تاثير دوگانه دارد، هم فرد را مىسازد، هم جامعه را. و آنها كه تصور مىكنند هميشه مسائل اخلاقى چيزى است كه هدف در آن غير باشد نه خويشتن، در اشتباه بزرگى هستند زيرا مصلحت اين دو در واقع از هم جدا نيست و جدائى اين دو از يكديگر تنها در مقاطع محدود و كوتاه مدت است.
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نياز؟
مي کشم ناز يکي تا به همه ناز کنم..
***
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۵, ۱۰:۱۸ #4
اخلاق دینی
اخلاق دینی گرایشی است در اخلاق مربوط به چگونگی صفات، رفتارها و هنجارهای حاکم بر آنها، مبتنی بر دیدگاه دینی، که دین و گزارههای دینی را اصلیترین مرجع برای تنظیم اصول و قواعد رفتاری و اخلاقی دانسته و سعادت دنیوی و اخروی را غایت مطلوب آدمی میداند. از دیدگاه این مکتب آنچه برای انسان ارزش نهایی و حقیقی دارد رسیدن به قرب الهی است که در سایه زندگی معنوی و اخلاقی به دست میآید. بر اساس این دیدگاه رفاه دنیوی انسان مورد غفلت نیست، اما اصالت هم ندارد. بر این اساس اگر امر دایر بر فدا کردن رفاه دنیوی در برابر به دست آوردن سعادت اخروی باشد اخلاق دینی توصیه به فدا کردن رفاه دنیوی مینماید. از آنجا که در اخلاق دینی مرجع اصلی و مورد اعتماد برای تشخیص گزارههای صحیح اخلاقی دین میباشد، وحی و روایات نقل شده از معصومین جایگاه ویژهای دارند. در اخلاق دینی به مساله عقل و توانایی آن در شناختن ارزشهای اصلی اخلاق اهمیت داده میشود، تا جایی که بخش عمدهای از ادیان الهی مساله حسن و قبح را عقلی میدانند، اما از آنجا که تشخیص همه گزارههای اخلاقی و به خصوص تشخیص احکام موضوعات جدید و نیز تکلیف انسان در بیشتر موارد از عهده تواناییهای عقل بیرون است رجوع به دین و گزارههای دینی جایگاه خاصی در اخلاق دینی دارد.
در میان متدینین گاهی اختلافاتی در مساله دینی بودن اخلاق وجود داشته است که مساله نظریه امر الهی یکی از مهمترین آنها است. در میان مسلمانان اشاعره مشهور به پذیرش چنین دیدگاهی هستند. به اعتقاد ایشان این امر و نهی الهی است که موجب خوب یا بد شدن یک چیز میگردد؛ به نحوی که اگر امر و نهی خداوند تغییر کند حسن و قبح آنها نیز تغییر میکند. اما همان گونه که گفته شد دیدگاه صحیح در این مساله همان حسن و قبح عقلی است .
برای شناخت بیشتر اخلاق دینی و تفاوت آن با اخلاق سکولار میتوان ویژگیهای چندی را برشمرد.
مهمترین ویژگی اخلاق دینی این است که در آن، نه تنها در مسائل جزئی از دین کمک گرفته میشود؛ بلکه بدون اعتقادات صحیح دینی، نمیتوان اخلاق صحیحی پایهگذاری کرد. ویژگی دوم اخلاق دینی آن است که در اخلاقِ دینی علاوه بر توجّه به سعادت دنیوی، آخرت نیز در نظر گرفته شده و اصالت به آن داده میشود. خصوصیت سوم اخلاق دینی آن است که هدف اخلاق را حفظ و تقویت فضایل پیشین و به وجود آوردن فضایلی جدید در انسان میداند، به گونهای که آنها را به موجوداتی برتر و متعالی مبدل سازد. علاوه بر آن در اخلاقِ دینی برای حفظ و اشاعه عفّت عمومی، محدودیتهای ویژهای برای آزادیهای انسان وضع شده و عمل بر خلاف آنها، غیراخلاقی تلقّی میشودیکی دیگر از ویژگیهای مهم اخلاق دینی مساله نیت است، اگر فعلی برای رضای خدا صورت پذیرد ارزشمند، و در غیر آن صورت فاقد ارزش اخلاقی تلقی میگردد. یکی از نکات جالب توجّه در بررسی تطبیقی اخلاقِ دینی در ادیان مختلف، تشابه آنها در تعلیمات و دستورالعملهای اساسی اخلاق است. تقبیح قتل، جرح، اغفال، شکستنِ قسم شرعی و مانند آن؛ و از طرف دیگر، تحسینِ احسان به نیازمندان، نیکی به همسایه، گشادهدستی، صبر و مانند آن، مواردی است که در ادیان الهی کاملاً مشترک است بر خلاف اخلاق سکولار، در اخلاق دینی اصول و قواعد اخلاقی از ثبات و اطلاق برخوردارند. البته در احکام فرعی و جزئی تا حدودی نسبیت و کثرت حاکم است، اما این کثرت ربطی به غیرواقعگرایی ندارد و اتفاقاً به دلیل واقعگرایی اخلاق دینی، چنین کثرتی حاکم میشود. به عنوان مثال راستگویی در برخی مواقع درست و در برخی مواقع نادرست محسوب میگردد. کثرت در اینگونه موارد به خاطر تفاوت قیود و شرایطی است که باعث تغییر موضوع شده و ناگزیر حکم را تغییر میدهد. ویژگی دیگر اخلاق دینی مقدس بودن آموزههای آن است. اساسا میتوان گفت اخلاق دینی بدون معنویت و تقدس معنا ندارد. به همین دلیل مفهوم عشق نیز فقط در اخلاق دینی معنا پیدا کرده، ایثار و از جانگذشتگی در راه اهداف مقدس تنها در چنین اخلاقی مطرح میشوند.
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نياز؟
مي کشم ناز يکي تا به همه ناز کنم..
***
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۵, ۱۲:۳۰ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در نقد معیارهای ارائه شده از طرف صاحبان این مكاتب به طور اجمال باید گفت كه، اولاً اكثر آنها در تشخیص كمال حقیقی انسان در نقش مؤثر در تعیین ملاك فضیلت دارد به خطا رفتهاند. لذا این طور نیست كه صرف خدمت به خلق و یا تحصیل لذت و گریز از رنج و یا انجام عمل بر اساس احساس وظیفه كمال برای انسان باشد، چه بسا عملی دارای سود فردی است اما فضیلت و عبادت است و یا انجام عملی مستلزم رنج فراوان است اما نهایتاً به لذت فراوانی منجر میگردد و یا فاقد لذت ظاهری محسوس است و یا انسان در تشخیص وظیفه اشتباه كند علاوه بر اینكه نمیتوان بدون یك گرایش توحیدی گفت كه شخص میتواند عملی را صرفاً از روی احساس وظیفه و بدون در نظر گرفتن هیچ گونه نفع یا ضرری انجام دهد. ثانیاً اینطور نیست كه قضاوت وجدان بشر و یا جامعه بتواند ملاك تفكیك فضیلت از رذیلت باشد، زیرا در خیلی از موارد مصادیق خوب و بد بدیهی نیستند تا وجدان به راحتی آنها را تشخیص دهد علاوه بر اینكه ممكن است وجدان در اثر تربیت ناصحیح در تمییز غلط عمل كند. از طرف دیگر نظر جامعه نیز مورد قبول نیست زیرا پذیرش این مطلب مستلزم نسبی شدن اخلاق و تبیعت آن از نظر اكثر افراد جامعه است كه با تغییر نظر اكثر فضائل اخلاقی نیز دگرگون شده و رذیلتها تبدیل به فضیلت میشوند.[2] ثالثاً: درباره نظر اظاعره نیز باید گفت كه این طور نیست كه ملاك خوبی و بدی قبل از امر و نهی خداوند در فعل نباشد و عقل قادر به درك آن نگردد لذا قرآن میفرماید: «ان الله لا یأمر بالفحشاء»[3] كه بیانگر وجود ملاك حسن و قبح در افعال قبل از امر پروردگار است.
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۷, ۰۷:۵۹ #6
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در كنار این مكاتب برخی ریشههمه فضایل را در دو فضیلت نیك خواهی و عدالت دانسته و تصریح می كنند اگر ملكهای نفسانی را نتوان از این دو اخذ كرد در واقع آن ملكه یا فضیلت اخلاقی نیست، (مثلاً ایمان،امید و حكمت كه فضایل دینی و عقلانیاند نه اخلاقی) و یا اصلاً فضیلت نیست.[4]
در كنار این مكاتب برخی ریشه همه فضایل را در دو فضیلت نیك خواهی و عدالت دانسته و تصریح میكنند اگر ملكهای نفسانی را نتوان از این دو اخذ كرد در واقع آن ملكه یا فضیلت اخلاقی نیست، (مثلاً ایمان، امید و حكمت كه فضایل دینی و عقلانیاند نه اخلاقی) و یا اصلاً فضیلت نیست.[5] در سنّت مسیحی نیز گفته میشود كه مسیحیان هفت فضیلت اصلی دارند، سه فضیلت الهیاتی، (ایمان، امید و محبت) و چهار فضیلت انسانی (مصلحت اندیشی، بردباری، اعتدال و عدالت، افلاطون و سایر فیلسوفان یونان و بسیاری از حكیمان مسلمان نیز از چهار فضیلت حكمت، شجاعت و اعتدال به عنوان فضایل مادر و بنیادین نام میبرند.[6]
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۰۹:۴۲ #7
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چگونگی تعیین معیار فضیلت اخلاقی:
در تعیین فضیلت، ابتداء لازم است به این مسئله پرداخته شود كه كمال حقیقی انسان در چیست، زیرا در صورتی امری فضیلت به حساب میآید كه كمالی را بر كمالات انسان بیفزاید و او در راستای رسیدن به كمال لایق وی یاری رساند، یعنی هر فعل و صفتی به هر اندازه كه انسان را در رسیدن به كمال واقعی و نهائی یاری رساند یا زمینه را برای وصول به آن فراهم كند از ارزش اخلاقی برخوردار است. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت كه چون كمال انسان امری واقعی و صفتی وجودی است لذا افعال و صفاتی كه بین آنها و كمال نهایی انسانی رابطه علّی و معلولی وجود داشته باشدآن افعال و صفات دارای ارزش اخلاقی بوده و در ردیف فضایل اخلاقی محسوب می گردند. چنانچه مكاتب دیگر نیز به این امر توجه داشتهاند امّا در تشخصیص كمال حقیقی انسان به خطا رفتهاند.
فضائل اخلاقی بر اساس نظام اخلاقی اسلام:
انسان فطرتاً گرایش به سمت كمال دارد و برای رسیدن به كمال مطلق آفریده شده است؛ زیرا هر چه در مسیر كمال پیش میرود خواهان بدست آوردن درجات بالاتری از آن است. وجود بی نهایت كمال مطلق، بر اساس تعلیم دین اسلام، وجود خداوند متعال است، بنابراین كمال انسان و مطلوب نهائی او در هر چه نزدیكتر شدن به سرچشمه هستی و قلب پروردگار میباشد. آیات قرآن و روایات معصومین نیز شاهد گویائی بر این مطلب هستند، خداوند در قرآن كریم بالاترین درجات كمال بنده را لقاء پروردگار و بازگشت به سوی حق معرفی كرده است: «یا ایتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّك راضیه فادخلی فی عبادی، و ادخلی جنّتی»[7] «ای نفس ممطئن به حضور پروردگارت باز آیه كه تو خشنود و او راضی از توست، در صف بندگان خاص من درآی و در بهشت من داخل شو» «انّ الذین لا یرجون لقاءنا و رضوا بالحیوه الدنیا ...»[8] «آنها كه به دیدار ما امیدوار نیستند و به زندگی پست دنیا دلخوش داشتهاند، آنها از آیات و نشانههای ما غافلند و به سبب كردارشان در دوزخ جای میگیرند.»
از همین دوست كه ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ در مناجاتهای خویش با پروردگار درخواست تقرّب هر چه بیشتر داشتهاند ـ امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در مناجات شعبانیه كه زبان دعای همه ائمه ـ علیهم السّلام ـ بوده، اینگونه مناجات میكند: «الهی به لی كمال الانقطاع الیك»[9] «معبودا! به من بریدن از همه و پیوستن به خود را عطا كن». و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در مناجات خو دبا خدا اینگونه دعا می كند: «الهی فاجعلنا ممن اصطفیته لقربك»[10] خدایا مرا از كسانی قرار ده كه برای قرب خود برگزیده ای. خدایا ما را به راههایی ببر كه به تو برسیم و ما را در نزدیكترین راههای ورود به خودت سیر و حركت ده ...[11].
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۱, ۲۲:۱۱ #8
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
اگر اعتقاد به قيامت و لقاي حق نباشد، فضايل نفساني هيچ گونه پشتوانه و ضامن اجرايي ندارد. ممكن است در محيطي آشنا روابط اجتماعي انسان را وادار به قسط و عدل كند، اما در محيط ناشناس، كسي كه معتقد به مبدأ و معاد نيست دليلي ندارد كه از لذايذ عادي و مادي دست بردارد. انسان موحد، به دليل اين كه مبدأ كمال را همواره با خود مي بيند:(هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ماكُنْتُمْ) حديد/4، هر جا باشد فضايل خويش را حفظ مي كند. اين همان پيام عيساي مسيح است كه فرمود: (و جعلني مباركاً أين ما كنت) (سوره مريم، آيه 31) من هر جا باشم پر بركتم و مايه نفع و خير جامعه،خواهم بود، زيرا هر جا باشم خدا با من است.
توحيد در هر جا كه باشد، زمينه پيدايش فضايل نفساني است، پس موحد كه در همه حال يكتا پرست است همواره عامل خير و بركت خواهد بود.
سيره همه انبياء ابتدا تثبيت زمينه فضايل، يعني دعوت به توحيد است و سپس بازداري از رذايل اخلاقي و چون در هر عصري گناه خاصي رواج دارد و ارتكاب آن بيش از ديگر معاصي است ، ازاين رو برنامه هاي اصلاحي پيام آوران الهي در عين اشتراك در خطوط كلي،از لحاظ مصداق يكسان نيست، چنانكه اعجاز آنها چون مناسب با علوم و فنون رايج هر عصر است فرق دارد
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۲, ۰۷:۱۸ #9
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حال با توجه به اینكه كمال نهایی انسان وصول به مقام قرب الهی است، در نتیجه هر فعل و صفتی كه انسان را در رسیدن به این مرتبه یاری كند و سبب ارتقاء انسان در مراتب قرب پروردگاری باشد و یا زمینه را برای سیر الی الله فراهم نماید، فضیلت محسوب می شود.[12] از همین روست كه تمام عبادات اعم از واجب و مستحب در زمره فضائل اخلاقی به شمار می روند و برخی علماء اخلاق نیز در كتب خود آنها را نیز ذكر كرده اند از جمله مرحوم ملا محمد مهدی نراقی بسیاری از واجبات و مستحبات را در زمره فضائل اخلاقی گنجانده است.[13] و در تفسیر فضائل اخلاقی اینگونه مرقوم می دارد: «فضائل الاخلاق من المنجیات الموصله الی السعاده الابدیه»[14] كه بنابراین هر آنچه را در وصول انسان به سعادت ابدی كه كمال نهایی آن قرب الی الله است مؤثر باشد، جزو فضائل اخلاقی می توان به حساب آورد. در این میان به نكته مهم دیگری باید اشاره كرد وآن اینكه از نگاه قرآن كریم تنها اعمالی دارای ارزش اخلاقی و موجب تقرب انسان به سمت پروردگار هستند كه با انگیزه خداجویانه و برای رضای خدا صورت گیرد وگرنه صرف صورت عمل كه در قالب خاصی انجام شود، فضیلت محسوب نخواهد شد و نیت تقربب به حق از اساسی ترین معیارها برای ارزشمندی عمل به حساب می آید. قرآن كریم نیز در برخی از آیات به این نكته تصریح نموده است، از جمله در آیه 207 سوره بقره كه در شأن حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نازل شد: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد»[15] و برخی از مردم كسانی هستند كه از جان خود برای تحصیل رضای پروردگار خویش می گذرند و خداوند نسبت به بندگان رؤوف و مهربان است. حضرت اگر چه در بستر پیامبر تا جان ایشان محفوظ بماند و این كار مهم و ارزشمندی بود، اما خداوند ملاك ارزشمند شدن عمل ایشان را شجاعت، شهامت و یا از خود گذشتگی و ایثار به خاطر دیگران، معرفی نمی كند، بلكه كسب رضای پروردگار به تقرب به او را معیار ارزشمند شدن عمل حضرت می داند.[16] بنابراین در نظام اخلاقی اسلام، هر آنچه كه موجب تقرب انسان به پروردگار و وصول به كمال مطلق باشد و با انگیزه خداجویانه و كسب رضای الهی صورت پذیرد دارای ارزش اخلاقی خواهد بود و فضیلت به حساب می آید، گرچه ممكن است در دسته بندی فضائل برخی اعم و در برگیرنده فضائل خاص تری باشند.
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۵, ۰۸:۱۴ #10
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,007
- مورد تشکر
- 3,000 پست
- حضور
- 17 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
راههای كسب فضائل اخلاقی
مسائل اخلاقی در هر زمان از اهمیّت فوقالعادهای برخوردار بوده ولی در عصر و زمان ما اهمیت ویژهای دارد چرا كه عوامل و انگیزههای فساد در عصر ما از هر زمانی بیشتر است.
اكتساب صفات پسندیده اخلاقی و منزه كردن قلب از رذائل اخلاقی از مهمترین مباحث قرآنی و از یك نظر مهمترین هدف بعثت انبیای الهی را تشكیل میدهد، زیرا بدون اخلاق نه دین برای مردم مفهومی دارد و نه دنیای آنها سامان مییابد همان گونه كه گفتهاند:
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند قومی كه گشت فاقد اخلاق مردنی است
در این نوشتار بر آنیم تا بعضی از راههای كسب فضائل اخلاقی را با استفاده از آیات قرآن به صورت مختصر تقدیم خوانندگان عزیز نماییم:
1. بیداری
اولین مرحله برای رسیدن به این هدف بیداری از غفلت است كسانی هستند براساس تبعیت از غرائز حیوانی خود توجه به اطراف موضوع نمیكنند توجه نمیكنند كه راه دیگری هم وجود دارد و هدفهایی در كار هست كه باید آن راه را پیمود و به آن هدفها رسید حقی هست كه باید پذیرفت و باطلی هست كه باید رها كرد و راه صحیحی هست كه باید برگزید و راه خطایی كه از آن باید كناره گرفت.
قرآن از این گروه با عنوان غافلان یاد میكند و غافلان را در حكم چهارپایان به حساب میآورد آنجا كه میگوید: «و لقد ذرأنا لجهنّم كثیراً من الجن والانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعینٌ...»[1] و محققاٌ بسیاری از جن و انس را برای جهنم وا گذاریم: چه آن كه آن ها را دل هایی است بی ادراك و معرفت و ایده هایی بی نور و بصیرت و گوش هایی ناشنوای حقیقت؛ آن ها مانند چهار پایانند بلكه گمراه ترند، آن ها همان مردمی هستند كه غافل شدند.
ویرایش توسط ازاد : ۱۳۸۸/۰۶/۱۵ در ساعت ۰۸:۱۷
اگه دستام خالی باشه وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم به تو تکیه داده بودم....
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
موضوعات مشابه
-
۞❀۞❀۞آشنایی با شهید فرانسوی دفاع مقدس۞❀۞❀۞
توسط seyed yasin در انجمن برگی از دفتر زندگی ( زندگی نامه و خاطرات شهدا)پاسخ: 7آخرين نوشته: ۱۳۹۳/۰۶/۰۴, ۰۷:۵۶ -
▐★♥★ ▐داستان هایی از سیرت حضرت امام رضا (ع)▐★♥★ ▐
توسط ║★║فاطمی║★║ در انجمن اهل بیت و ائمه در قرآنپاسخ: 24آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۷/۰۷, ۱۷:۳۸ -
✿ دانلود نمایشنامه رادیویی از سرزمین نور ( رمان زندگی پیامبر اعظم ص ) ✿
توسط قاری قرآن در انجمن کلیپ صوتیپاسخ: 1آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۷/۰۲, ۱۱:۲۲ -
نامه ی زن آمریکایی به زنان ودختران مسلمان
توسط خادمة المهدی در انجمن حجاب و پوشش اسلاميپاسخ: 0آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۶/۲۸, ۱۴:۴۷
اشتراک گذاری