-
۱۳۸۸/۰۶/۰۷, ۰۷:۵۸ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 75
- مورد تشکر
- 85 پست
- حضور
- 27 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
قرآن مخلوق است يا ...؟!!
يه سوال!!!
ميخوام بدونم چطور ميشه فهميد قرآني كه الان دارم واقعا سخن خداست؟ ببينيد منظورم اينه كه اون زمانها از طرف خدا به پيامبر وحي ميشده و ايشون هم ممكنه برداشت خودشون از اون وحي ها رو مكتوب كرده باشن مثل كسي كه شاعره و شعر بهش الهام ميشه، يعني خب يه برداشت شخصيه و اگه به كس ديگري وحي ميشد ممكن بود كل قرآن عوض شه اصلا!! حالا ميخوام بدونم ما چطوري ميتونيم بفهميم كه واقعا منظور خدا همين چيزهايي بوده كه تو قرآن ما هست؟!! مخصوصا كه اكثر آيات خطاب به پيامبر و مربوط به مسائل و مشكلات ايشون بوده (مثل ان آيه كه پيامبر از كنيزش خوشش مياد و خدا اونو بهش حلال ميكنه يا .....!!!!!!!!!!!!!!!)
خيلي تنهام .......
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۸, ۱۹:۱۶ #2
عجالتا من چند نکته را یاد آور میشوم:
1 - برخی آیات قرآن از زبان اول شخص هستند و برخی از زبان سوم شخص. یعنی جملات برخی آیات به گونه ای است که انگار خود پیامبر سخن میگوید و نظر خودش را بیان میکند ولی در برخی موارد دیگر، اینگونه است که انگار خدا سخن میگوید. همین قضیه نشان میدهد که ممکن است برخی آیات قرآن از جانب خود پیامبر باشند و نه از جانب خدا.
2 - برخی آیات قرآن مضمون ستایش و شکرگذاری خدا دارند. مثلا سوره ی الحمد را ببینید. این سوره تماما مناجاتی است با خدا. یعنی دقیقا پیامبر مشغول سخن گفتن و حمد و تسبیح خداست. میتوان اینگونه برداشت کرد که این آیات مانند سوره ی الحمد، سخنان خود پیامبر باشند. چندان پذیرفته نیست که خود خدا مثلا در سوره ی الحمد، آنچنان زبان به ستایش خود بگشاید.
3 - آیات زیادی در قرآن وجود دارند که اشاره به موضوعات جهان شناختی و علمی دارند. مثلا آیاتی داریم که به اجرام سماوی و زمین و تولید مثل و ... دارند. اما محتوای این آیات کاملا همان اطلاعات علمی 1400 سال قبل است. مثلا قرآن آسمان را هفت طبقه و زمین را مسطح و جنین را خونی لخته شده میداند، یعنی دقیقا همان دانسته های علمی اشتباه آن زمان در قرآن وجود دارند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این آیات از جانب خدا نیستند. بلکه مسلما از جانب خود پیامبر هستند و پیامبر نیز دانش علمی و جهان شناسی خویش را در این آیات داخل نموده. اگر این آیات از جانب خدا بود، نمی بایست که اینگونه اشتباهات علمی آشکار در آن باشد.
4 - موردی که در مورد شعر و شاعر زدید، کاملا معقول و پسندیده است. یعنی معقولترین حالت این است که بگوییم خداوند وحی خودش را بر دل پیامبر نازل میکرده. و وحی خدا بصورت کلامی نبوده است. یعنی خدا جمله و کلمه را بر ایشان نازل نمیکرده. ولی پیامبر این وحی غیر کلامی را بنا به ضرورت و موقعیت، بصورت جمله و کلمه در می آورده است.
5 - اغلب آیات قرآن دارای شان نزول مشخص و شناخته شده هستند. یعنی پیامبر در همان حین که در میان مردم زندگی میکرد، مواردی پیش می آمد که نیازمند تصمیم گیری و حکم کردن بود. در این حالات پیامبر نیز آیاتی را میخواند و نظر خودش را بیان میداشت. یعنی مسلما اگر آن پیش آمدها و وقایع و موقعیت ها پیش نمی آمد، هرگز آن آیات نازل نمیشد. از اینگونه آیات فراوان وجود دارد. مثلا پیامبر زمانیکه نیاز میشد در مورد غنایم جنگی تصمیم گیری کند، آیه ای نازل میشد. یا زمانیکه با زنان خود مشکلی پیدا کرده بود، آیه ای نازل شد. روشن است که اگر پیامبر با زنان خود مشکلی پیدا نمیکرد، هرگز آن آیات مربوطه نازل نمیشد. بنابراین از این جهت میتوان گفت که قرآن کاملا مخلوق و وابسته به وقایع زندگی پیامبر و جامعه ی عرب آن زمان است. و حتی میتوان گفت که قرآن نمودار و آینه ای از زندگی خود پیامبر و وقایع زمان ایشان است.
اینها که گفتم فقط از سر فتح باب بود. البته ممکن است که این موارد مطرح شده، مورد قبول مسلمانان نباشد.
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۸, ۲۳:۴۴ #3
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 637
- مورد تشکر
- 2,146 پست
- حضور
- 11 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
41
سلام بر دوستان
جناب rosesefid؛ قبل از این که جوابت رو بخوای اول سوالت رو تکمیل کن.
نوشتی که:
قرآنی که الان در دست ماست بیش از شش هزار آیه داره. اگر اکثرش مربوط به پیامبر و مشکلات شخصی اون باشه حداقل باید سه هزار و پانصد تاش مال این مسائل باشه.
می تونی پانصد آیه رو مثال بزنی که در مورد مسائل شخصی پیامبر باشه؟ آیاتش رو لیست کن و مورد شخصی اون رو هم تیتر گونه برامون بنویس، خودمون تحقیق می کنیم. هر جاش رو که مشکل داشتیم میاییم از شما که اطلاعات دقیقی داری سوال می کنیم.
در ضمن لطف می کنی آیه ای رو که ازش نام بردی رو برامون بیاری که کدوم آیه است که بعد از اینکه پیامبر از کنیزش خوشش اومد اون رو براش حلال می کنه؟
.
ویرایش توسط مدافع : ۱۳۸۸/۰۶/۰۸ در ساعت ۲۳:۴۷
لا یستیقن القلب أن الحق باطل ابداو لا یستیقن أن الباطل حق أبدا
قلب هیچ وقت یقین به حق بودن باطل و یا باطل بودنحق نمی نماید امام صادق علیه السلام
*************و السلام علي من اتبع الهدىو درود بر هر آنكه ( بدون تعصب) به دنبال حق است و پذيراى آن سوره طه / آیه 47
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۰۰:۳۹ #4
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 637
- مورد تشکر
- 2,146 پست
- حضور
- 11 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
41
سلام بر دوستان
جناب مصدق؛ فرموده اید:
اولا که: اینکه در قرآن گاهی از زبان اول شخص صحبت نموده و گاهی از زبان سوم شخص، این دلیل بر مدعای شما نمی تواند باشد چرا که در قرآن گاهی هم به زبان متکلم و به صورت جمع بحث کرده و گاهی هم به زبان جمع غایب. پس اگر این گونه باشد که شما گفتید باید سخن از پیامبر هم نباشد. بلکه بخشی از او باشد و بخشی از خدا باشد و بخشی از دیگران باشد.
ثانیا: جملات و کلمات رسول گرامی اکرم در کتب شیعه و سنی موجود می باشد. اهل تحقیق می گویند که قرآن نمی تواند از زبان رسول خدا باشد چرا که سبک گفتار ایشان در سایر کلماتشان به هیچ وجه از جهت ساختاری، شبیه قرآن نیست. اگر شما امکان این را دارید که برای اثبات مدعای خود دلیلی از سایر کلمات آن حضرت بیاورید که ایشان این نوع بیان را در جای دیگری داشته اند و این نوع حرف زدن برای ایشان معمولی بوده ما هم خوشحال می شویم که بشنویم و بررسی نماییم.
فرموده اید:
اتفاقا برای کسانی که همه چیز خود را از قرآن می گیرند این سبک بسیار پذیرفتنی است که خدای ایشان بیاید و به ایشان بگوید راز عبودیت در این است که به این صورت که من در سوره ی حمد برای شما آموزش می دهم خداشناس و خداپرست گردید.
فرموده اید:
این نوع گویش را در کلامی از جناب آته ئیست هم دیده ام. ظاهرا آبشخور همه ی این حرفها یک جاست. اما جوابی که به این بیان شما و ایشان می شود داد این است که:
ادامه دارد .....
ویرایش توسط مدافع : ۱۳۸۸/۰۶/۰۹ در ساعت ۰۰:۴۲
لا یستیقن القلب أن الحق باطل ابداو لا یستیقن أن الباطل حق أبدا
قلب هیچ وقت یقین به حق بودن باطل و یا باطل بودنحق نمی نماید امام صادق علیه السلام
*************و السلام علي من اتبع الهدىو درود بر هر آنكه ( بدون تعصب) به دنبال حق است و پذيراى آن سوره طه / آیه 47
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۰۰:۴۰ #5
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 637
- مورد تشکر
- 2,146 پست
- حضور
- 11 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
41
آیا شما در دانش پزشکی چه قدر تبحر دارید؟ آیا مراحل تکوین جنین را می شناسید؟ آیا می دانید که امروزه در پزشکی قانونی برای تشخیص مدت عمر جنین به چیزی شبیه به همین آیاتی که مراحل خلقت جنین را مشخص می نماید تمسک می کنند و علم کنونی بعد از هزار و چهارصد سال پس از نزول قرآن بدان رسیده استناد می نمایند؟ آیا می دانید که بشر تا قبل از مسلح شدن به این امکانات جدید هیچ تصور درستی از وضعیت جنین نداشته است؟ پس از کجا می گویید که در علوم غیر اسلامی عرب جاهلی چنین اعتقادی در مورد جنین وجود داشته است؟ مدرکی ارائه کنید که این از مختصات عرب بدون اعتقاد به اسلام بوده است؟
من در اینجا یک فقره از آیات راجع به جنین را می آورم و انصافا اگر می خواهید بدون غرض و صرفا برای روشنگری اذهان دوستان حرف بزنید بروید و از متخصصین امر آن هم از نوع امروزی آنها که غرب را خدای خود می دانند سوال کنید که در مورد مراحل رشد جنین اطلاعات کاملی به شما بدهند و شما هم بیاورید و آنرا در همین تاپیک برای دوستانمان بگذارید. البته اگر قرار بر ادامه ی بحث بود ما هم به سراغ منابع علمی دانشگاهی خود خواهیم رفت و در صورت عدم انصاف شما می توانیم از ایشان بهره ی علمی گرفته و مطالب را برای دوستان بیاوریم تا
لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ
تا هلاک شود هر که اهل هلاکت است با دلیل آشکار
و زنده شود هر کسی که اهل زنده شدن است با دلیل آشکار
سوره ی انفال / آیه ی 42
اما آنچه که الان از دست ما بر می آید آوردن نمونه ای از آیات مراحل خلقت جنین است:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ (12)
ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في قَرارٍ مَكينٍ (13)
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً
فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً
فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً
فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً
ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ
فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ (14)
ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ (15)
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ (16)
سوره ی مومنون
ما انسان را از عصارهاى از گل آفريديم،
سپس آن را نطفهاى در قرارگاهى مطمئن كه همان رحم مادر مىباشد قرار داديم
سپس نطفه را به صورت خون بسته
و آن را نيز به صورت چيزى شبيه به گوشت جويده
و آن را به صورت استخوانهايى درآورديم
و از آن پس آن را آفرينش تازهاى ايجاد كرديم،
بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است.
سپس شما بعد از آن خواهيد مرد
و سپس در روز قيامت زنده خواهيد شد. (12 الى 16)
گلی از بوستان خدا
در مورد اجرام سماوی و آسمانهای چند گانه ی عالم خلقت هم حرف همین است. اطلاعات بشر تا کنون به چه اندازه ای از آسمانها دست یافته است؟ آیا به نهایت جهان رسیده اند؟ چطور مدعی این هستید که چنین چیزهایی اشتباه است؟ چون نرسیده اید می گویید نیست؟ و یا به تعبیری بهتر بگویم چون دیگران ( غربیان ) نرسیده اند می گویید نیست؟ خدا وکیلی در کدام وادی علم خودتان گام نهاده اید تا کشور را به وجود با برکت دانشمندی آزاده، مفتخر نمایید؟ اینکه بر قرآن بخواهید بتازید باکی نیست و بر آن تهمت پیروی از عرب جاهلی زدن، هنری نمی خواهد. اما شما بگویید که آیا الان گرفتار علوم دنیای به ظاهر متمدن غرب نشده اید؟ آیا دست به دهان از این همه عظمتی که برای شما به هیچ وجه از جهت علمی ثابت نشده نگشته اید؟ تجاهل فرقی نمی کند که غربی بخواهد باشد و یا عربی به هر صورتش زشت است؟ اما آیا برخی از این حرفهایی که میزنید از روی افتادن در جاهلیت مدرن نیست؟
البته من شخص شما را نمی شناسم ولی این نوع بیان معمولا گویای ندانستن است. من حاضرم ادله ی علمی و تجربی شما را در بحث جنین شناسی به دقت علمی بگذاریم.
در مورد دو مبحث دیگری هم که داشتید بعد از شنیدن جواب جناب rosesefid در خدمت خواهم بود. البته ان شاء الله.
و السلام علی من اتبع الهدی
ویرایش توسط مدافع : ۱۳۸۸/۰۶/۰۹ در ساعت ۰۰:۴۱
لا یستیقن القلب أن الحق باطل ابداو لا یستیقن أن الباطل حق أبدا
قلب هیچ وقت یقین به حق بودن باطل و یا باطل بودنحق نمی نماید امام صادق علیه السلام
*************و السلام علي من اتبع الهدىو درود بر هر آنكه ( بدون تعصب) به دنبال حق است و پذيراى آن سوره طه / آیه 47
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۱۱:۰۳ #6
از اینگونه آیات فراوان وجود دارد.
مثلا زمانیکه یهودیان به سبب اینکه پیامبر اسلام زنان زیادی داشت، به ایشان طعنه زده و وی را زنباره میخواندند و میگفتند که "محمد بجز زن گرفتن کار دیگری ندارد".
به همین خاطر پیامبر برای آنکه از خود دفاع کند، آیه ی 54 سوره ی نساء را آورد و در آن آیه داشتن زنان زیاد را نشانه ی فضل و عنایت خدا دانست!
در تفسیر البیان ذیل این آیه نوشته است:
«آنان را برآنچه خداوند از فضل خود به ایشان {پیامبر} داده است، حسد میخورند. یعنی نبودت پیامبر و مباح بودن نه (9) زن برای او و میل اش نسبت به ایشان (زنان) و میگفتند: اگر او پیامبر بود، نبوت او را از اینکار باز میداشت. »
انتقاد یهودیان خیلی روشن است، آنان میگفتند که اگر محمد پیامبر خداست، نباید این همه به دنبال زن باشد و این همه زن داشته باشد. میگفتند که اگر او پیامبر بود، خدا او را از این کار ناپسند برحذر میداشت. چرا که اینگونه رفتار از کسی که پیام آور معنویت واعتدال و کنترل شهوات است، بعید است که خودش اینگونه به غریزه ی جنسی وشهوات خود بها بدهد.
اما جالب است که پیامبر بجای اینکه دلیلی برای گرایش فراوان خود به زنان و میل مفرط جنسی خود ارائه کند، میگوید که این از فضل و رحمت خداوند است! و یاد آوری میکند که داوود نیز 99 زن و سلیمان نیز دارای 700 کنیز و 300 زن (یعنی در کل 100 زن) داشته اند. و پیامبر اینگونه زنان زیاد خود را توجیه میکند.
خوب مشخص است که این آیه از جانب خدا نیست. این آیه فقط از جانب خود پیامبر است که خواسته است توجیهی تاریخی (!) برای میل فراوان خود به داشتن زن و میل جنسی ارائه نماید. خداوند که نمی آید از میل جنسی یک شخص (پیامبر) دفاع کند. آن هم شخصی که خودش منادی پرهیز از هوای نفس و شهوترانی است!
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۱۱:۰۴ #7
گویا شما اصلا قرآن را نخوانده اید! و از زندگی پیامبر بی اطلاع هستید.
پیامبر سه گونه زن داشته است:
1 - زنان عقدی: که دارای مهریه و مراسم ازدواج و... بوده اند مانند خدیجه و عایشه ی نه ساله.وقتی یکی از همین زنان هبه ای بنام «ام شریک دوسیه» خودش را به پیامبر بخشید و خود را در اختیار پیامبر گذاشت، عایشه ناراحت شد. چرا که «ام شریک» بسیار زیبا و خوشرو و خوش بدن بود و موجب حسد عایشه شد. و عایشه از سر حسد و ناراحتی، گفت که چنین زنی که خودش را به یک مرد میبخشد، ارزشی ندارد. در اینجا بود که پیامبر آیه ی 50 سوره ی احزاب را آورد که در آنجا امتیاز داشتن زنان هبه ای را فقط برای خودش انحصاری کرد. یعنی پیامبر داشتن زن هبه ای را فقط برای خودش حلال کرد و داشتن این گونه زنان در اسلام برای دیگر مسلمانان نهی شده است.
2 - زنان کنیز: مانند صفیه که زن یکی از روسای یهودیان خبیر بود و پیامبر در اولین شب فتح خیبر با او همبستر شده است. زنانی که در جنگها از کافران اسیر میشدند، حتی اگر شوهر میداشتند، برای مسلمانان حلال بودند. یعنی مسلمانان میتوانستند بدون نیاز به عقد و مهریه و تشریفات، با آنان همبستر شده و آنان را بعنوان خدمه در خانه داشته و یا مانند برده برای بهره بردای جنسی یا کار بفروشند.
3 - زنانه هبه: یعنی زنانی که خودشان را به پیامبر می بخشیدند. مانند میمونه و زینب و خوله. این زنان نیز مهریه نداشتند. داشتن این زنان فقط مختص پیامبر بود و مسلمانان اجازه نداشتند که زن هبه ای داشته باشند. و در اینمورد صرحتا آیه ای هم نازل شده است.
در این آیه هم حکم کنیزان مشخص شده و هم زنان عقدی. نیز مشخص شده که زنان هبه ای فقط مختص به پیامبر هستند.آیه ی 50 سوره ی احزاب: ای پیامبر ما زنانی را که مهرشان را ادا کردی بر تو حلال کردیم و کنیزانی که به غنیمت خدا تو را نصیب کرد و ملک تو شد و نیز دختران عمه و خالو و دختران خاله آنها که با تو از وطن خود هجرت کردند و نیز زن مومنه ای که خود را به رسول بی شرط و مهر ببخشد و رسول هم به نکاحش مایل باشد که این حکم (هبه و بخشیدن زن و حلال شدن او) مخصوص تو است دون مومنان ... بدین سبب بود که بر وجود عزیز تو در امر نکاح هیچ حرج و زحمتی نباشد... .
هر عقل سلیمی گواهی میدهد که این آیه از جانب خدا نیست. مسلما دون شان خداوند است که بخواهد آیه ای را در قرآن نازل کند که در آن تدابیری بیاندیشد که پیامبر در امر نکاح و ازدواج و داشتن انواع زنان مختلف به زحمت نیافتد! و دست او را برای داشتن زنان فراوان و مختلف باز بگذارد!
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۱۱:۰۵ #8
گاهی خود ما هم در سخن گفتنمان از افعال و ضمایر جمع استفاده میکنیم. یعنی گاهی بجای ضمایر متکلم وحده، ضمیر متکلم مع الغیر را استفاده میکند. مثلا بجای اینکه بگوید "من"، میگوید "ما". این یک امر عادی است.
جواب شما روشن است: زبان گفتاری روزانه ی هیچکدام از ادبا و شاعران و نویسندگان، مانند زبان نظم یا نثرشان نیست. مثلا مسلما گفتار عادی و روزانه ی شکسپیر، همان گفتار و عبارات فصیح و زیبا و پر مغز آثار او نیست. این دلیل نمیشود که بگوییم پس آثار شکسپیر از خود او نیست.
در مورد پیامبر هم اینگونه است. یعنی نیازی نیست که سخنان روزانه ی ایشان از لحاظ سبک و فصاحت و معنا، الزاما مانند قرآن باشد. این امر هم نشان نمیدهد که قرآن سخن او نیست و سخن خداست. حافظ هم آن سبک و زبانی که در غزلیاتش داشته، مسلما در زندگی روزانه اش نداشته. قبول دارید؟
اما در این سوره گفته نشده که خدا این سوره را برای آموزش نحوه ی عبودیت نازل کرده است. کاملا واضح است که این آیه از جانب خدا نیست. بلکه مناجات و نیایش خود پیامبر است. خود خدا که نمی آید از خودش آنچنان ستایش بکند!
اینکار حتی از یک انسان هم پذیرفته نیست چه برسد به خدای عالم. اینکه شخصی بیاید و در رسای خودش زبان باز کند، از لحاظ اخلاقی مذموم است و بدان میگویند خود ستایی و تکبر.
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۱۱:۰۶ #9
آته ئیست؟ یک آته ئیست در سایت بوده است که گویا اخراجش کرده اید. در یکی از پستهایش خواندم که بدلیل قرار دادن دو بیت شعر از حافظ در امضایش، او را اخراج کرده اند. یکی از کاربران هم به من گفت که چون مدیران سایت جوابی نداشتند که به سوالات و انتقادات او بدهد، او را به بهانه ی قرار دادن شعر حافظ اخراج کرده اند! واقعا عجیب است که کاربری را بخاطر دو بیت از حافظ اخراج کرده اید!
در ضمن شما به سخن بنگرید نه اینکه دنبال شجره نامه ی شخص باشید. تا شاید بتوانید نقطه ضعفی از او بیابید و به مدد آن عوام فریبی کنید. اگر جواب منطقی دارید در خدمتیم.
همچنین ظاهرا آبشخور شما همان کتابهای کلامی است که مسلمانان متعصب مینویسند و تمام بدهیات علمی را یا رد میکنند یا اینکه سعی میکنند مسائل علمی را از آیات قرآن استخراج کنند. آن هم از آیاتی که صراحتا خلاف علم هستند!
حتما مزاح فرمودید! چون پی بردن به بطلان نظریات قرآن در مورد جنین و زمین و آسمان و ریاضیات و ... نیاز به تبحر در علم خاصی ندارد. کروی و متحرک بودن زمین را بچه های ابتدای هم میدانند. جمع کسری را هم بچه های راهنمایی بلدند. در مورد جنین شناسی هم هر کس کتاب زیست شناسی دبیرستان را خوانده باشد، با مراحل لقاح و تولید جنین و dna و کروموزوم و ... آشنایی دارد. دانستن اینها نیاز به تبحر ندارند.
هر کس که درس زیست شناسی دبیرستان را خوانده باشد، میداند که انسان از عصاره ی گل آفریده نشده و نطفه خون دلمه شده نیست (نطفه اصلا خون نیست!) و جنین "گوشت جویده شده" نیست و ... .
این آیاتی که شما آوردید کاملا نشان میدهد که پیامبر و اعراب آن زمان چقدر از لحاظ علمی کم اطلاع بوده اند. اگر شما این آیات را در برابر یک جوان دبیرستانی بگذارید که درس زیست شناسی را خوانده باشد، بشرط اینکه نداد این آیات از قرآن است (تا تعصب و دگم باوری وی تحریک نشود) و از او سوال کنید که آیا این جملات از لحاظ علمی صحیح است یا نه، آنها خواهند خندید! و خواهند گفت که انسان از عصاره ی گل آفریده نشده و نطفه خون بسته شده نیست و جنین گوشت جویده شده نیست و ... . میگویید نه امتحان کنید تا ببینید که به چه صورتی به این آیات خواهند خندید.
ای کاش میتوانستید برای لحظاتی تعصب دینی خودتان را کنار بگذارید و بصورت معقولانه با قرآن روبرو شوید. و قبول کنید که قرآن کلام خدا نیست، بلکه کلام پیامبر است.
-
۱۳۸۸/۰۶/۰۹, ۱۱:۰۶ #10
جالب است که شما همه ی یافته های علمی را انکار میکنید و باز از طبقات آسمان بحث میکنید. شما بسیار علم ستیز هستید. شما بر چه اساسی میگویید که آسمان هفت طبقه است؟ برادر من واقع بین باشید. اگر در قرآن از هفت آسمان سخن گفته، دلیلش این است که در آن زمان هیات بطلمیوسی حاکم بود که میگفت آسمان هفت طبقه است. همین و بس. چرا لقمه را دور سر خودتان می÷یچانید و خودتان و دیگران را گمراه میکنید؟
برادر من، این سخن شما مانند سخن آن کاهنان مسیحی و مفتشان دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطی است. با این تفاوت که آنها مسیحی بوده اند و شما مسلمان هستید و با این تفاوت که آنها چندین قرن قبل این سخنان را میگفتند و شما در قرن انفجار دانش!
یعنی واقعا شما اینقدر متعصب هستید که فکر میکنید بنا به گفته ی قرآن، آسمان هفت طبقه است؟ یا مثلا ستاره های دنباله دار، تیرهای شیطان است و فرشته و جن و پری وجود دارد؟ عزیز من اینها همه خرافات عربهای بادیه گرد 1400 سال قبل بوده اند.
این سخن شما مانند این است که بگویید غول چراغ جادو وجود دارد و ادعا کنید که چون علم هنوز به قدر کافی پیشرفت نکرده، بنابراین هنوز نتوانسته غول چراغ جادو را بیابد! ولی غول وجود دارد.
برادر من، قرار نیست که دانشمندان کار خودشان را رها کنند و بیایند به متعصبان مسلمان ثبات کنند که ستاره های دنباله دار تیرهای شیطان نیستند یا ثابت کنند که آسمان هفت طبقه نیست و فرشته و جن و پری وجود ندارد و ... . این چیزها بقدری بدیهی شده است که نیاز به بحث ندارد.
در ضمن کاملا مشخص است که شما بشدت با علم و دانش دشمنی دارید و فکر میکنید که یافته های علمی چیزی است که غربیان برای دشمنی با اسلام درست کرده اند! و مدام از اصطلاحات "دانش غربی" و "دانشمندان غربی" و مانند آنها استفاده میکنید. دشمنی و عداوت شما با دانش محرز و روشن است. وای بر آنان که تعصب مذهبی چشم عقل شان را کور کرده است.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری